غلبه امام زمان بر همه ادیان

«الظاهر» یعنی غالب و چون الف و لام در «الدین» برای جنس است پس جنس دین مراد است، نه دین خاصی که جنس مفید کل است؛ لذا او بر تمام ادیان غلبه می‌کند.

ممکن است کسی بگوید: ظاهر قرآن دلالت دارد بر اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله بر تمام ادیان غلبه می‌کند و این وعدهٔ خدا به رسول است، و نه صاحب‌الامر، چنان‌که می‌فرماید:

هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون‏[۱]پس چگونه رسول خدا این موضوع را به قائم آل محمد صلی الله علیه وآله منسوب می‌دارد؟

پس اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله این خواسته الهی را پیاده کرد که بحث تمام است و معنای عبارت آن حضرت در خطبه چیست؟ آیا تحصیل حاصل نیست؟ چون دینی که به دست رسول خدا صلی الله علیه وآله بر تمام ادیان غالب است پس امام زمان علیه السلام کدام دین را غالب بر ادیان سازد؟ و اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله این خواستهٔ الهی را پیاده نکرده از دو حال خارج نیست: یا نتوانست یا می‌توانسته ولی – نعوذبالله- کوتاهی فرموده است.

در پاسخ باید گفت: صورت دوم غیر معقول است؛ چون رسول صلی الله علیه وآله در انجام وظیفه کوتاهی نمی‌کند. پس صورت اول- خواه ناخواه- موجه است. اینجاست که ایرادی دیگر وارد کرده می‌گویند: وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله نتواند اسلام را بر تمام ادیان غالب سازد چگونه دیگری همچون وصی رسول از عهدهٔ این کار بر می‌آید؟ این است اصل اشکالی که می‌تواند در این مقام طرح شود. جواب آن است که رسول خدا و تمام ائمهٔ معصومین علیهم السلام مأمور به ظاهر بودند به این معنی که پیامبر صلی الله علیه وآله مأمور بود مردم را به اسلام دعوت کند. حال مردم آنگاه که اسلام را به ظاهر قبول می‌کردند و شهادتین را بر زبان جاری می‌ساختند رسول خدا صلی الله علیه وآله به وظیفه خود عمل کرده و حساب مردم با خدای آنان بود. چنان‌که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:

«من مأمورم مردم را به اسلام- یعنی گفتن شهادتین- دعوت کنم. آنگاه که شهادتین را جاری ساختند مسلمانند و حسابشان با خدا است».

روی همین اصل است که اکثر مسلمین صدر اسلام را منافقین دروغگو تشکیل می‌دادند و رسول خدا صلی الله علیه وآله هم می‌دانست که ابوسفیان و معاویه و امثال آنها واقعاً اسلام را قبول ندارند، مع الوصف با آنها معامله مسلمان می‌نمود و از اینجا است که حکومت رسول صلی الله علیه وآله بر اساس ظاهر اسلام پایه‌گذاری شد. از این رو، قضاوت و حکمیت در صدر اسلام بر این اصل استوار بود. در این صورت، با توجه به اینکه مردم در قبول یا رد اسلام مختارند و مجبور نیستند همچنانکه قرآن می‌فرماید: لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی[۲]چگونه می‌توانست دین اسلام عالم گیر شود و بر تمام ادیان غالب آید؟ و اگر به این دو اصل،[۳] اصل سومی را بیافزاییم و آن اینکه جامعه در آن عصر رشد فکری نداشت تا این حقیقت را پذیرا گردد مطلب روشنتر می‌شود. پس علت برای غالب نشدن اسلام بر تمامی ادیان در عصر رسول خدا صلی الله علیه وآله حقیقت وجود موانع بود و آن موانع به‌طور خلاصه عبارت بودند:

اول: پیامبر صلی الله علیه وآله به اجرای احکام اسلام بر اساس واقع مأمور نبودند. بدیهی است که اگر خداوند رسولش را مأمور می‌ساخت تا موانع را از سر راه بردارد – چه مردم بخواهند و چه نخواهند- اسلام را کاملاً در تمامی جهان پیاده کند، پیامبر صلی الله علیه وآله با نیرویی الهی که در اختیار داشت این خواستهٔ الهی را پیاده می‌کرد؛ ولی رسول خدا صلی الله علیه وآله چنین مأموریتی نداشت و سایر ائمه علیهم السلام هم چنین مأموریتی نداشتند[۴] و خداوند متعال این مأموریت را بر اساس مصالحی – که خود می‌داند- بر عهدهٔ امام زمان علیه السلام گذاشته و آن حضرت باید بر این خواسته حق در زمان ظهور جامهٔ عمل بپوشاند.

دوم: اختیار مردم در پذیرش دین که به تفصیل در مقدمهٔ همین بخش با عنوان «ثمرهٔ امامت» پیرامون آن بحث کرده و استدلال آوردیم که همین بحث در مورد ثمرة نبوت نیز صادق است.

سوم: نبودن رشد فکری در جامعه.

لذا؛ ائمه معصومین علیهم السلام در تفسیر آیه مورد بحث به این حقیقت اشاره فرمودهاند که این آیه اگر چه بر رسول خدا صلی الله علیه وآله در صدر اسلام نازل گردیده است؛ ولی تأویل آن در آخر زمان، درعهد ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. به عبارت دیگر، نزول الفاظ آیه بر رسول خدا صلی الله علیه وآله است؛ ولی نزول مصداق آن بعد از ظهور است و تا آن حضرت ظهور نکرده است، این آیه مصداق کامل پیدا نخواهد کرد.[۵]در ادامه برای تبیین این فراز در ذیل آیه شریفه ۳۳ سوره توبه احادیث را ذکر می‌نماییم:

۱. خداوند متعال در ذکر نام حضرت محمد صلی الله علیه وآله به حضرت موسی علیه السلام فرمود: پس کلمات من تمام شد. هر آینه دین او را بر تمامی ادیان غالب خواهم ساخت و در هر مکانی مرا پرستش خواهند کرد.[۶]

۲. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: در روی زمین خانه ای نماند مگر آنکه اسلام در آن داخل شده باشد، چه با عزت و چه با ذلت (یعنی چه بخواهند و چه نخواهند باید تسلیم حکم امام شوند).[۷]

۳. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: صاحب این امر از نظرها غایب می‌شود؛ چرا که معذور است و سبب آن شمول فتنه‌ها بر قلوب است به آنگونه که نزدیکترین مردم به او دشمنترین افراد است نسبت به او. چون چنین زمانی فرا رسد سپاهیانی او را یاری رسانند که شما آنها را نمی‌بینید و خداوند دین نبی خود را به دست او بر تمامی ادیان غالب می‌سازد؛ اگر چه مشرکین اکراه داشته باشند.[۸]

۴. امیرالمؤمنین علیه السلام به اصحاب خود فرمودند: لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ مصداق پیدا کرده است؟ عرض کردند: بلی، حضرت فرمودند: خیر (یعنی مصداق پیدا نکرده است)، قسم به خدایی که جانم در کف قدرت او است زمانی مصداق پیدا می‌کند که نماند از زمین قریهای مگر آنکه اهل آن به «لا اله الا الله و ان محمداً رسول‌الله» در هر صبح و شامی شهادت دهند.[۹]

۵. حضرت باقر علیه السلام می‌فرمایند: ظهور و مصداق این آیه هنگام خروج مهدی آل محمد علیهم السلام است. پس از آن روز باقی نمی‌ماند کسی مگر آنکه به رسالت و نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله اقرار کند.[۱۰]

۶. حضرت باقر علیه السلام می‌فرمایند: قائم آل محمد از اما اهل بیت علیهم السلام است و از طرف خدا منصور به رعب[۱۱] و مؤید به یاری حق خواهد بود. سپس فرمود: زمین زیر پای او پیچیده می‌شود و گنج‌ها و ذخائر زمین برای او آشکار می‌گردد. سلطنت او شرق و غرب عالم را فرا می‌گیرد و خداوند به دست توانای او دین اسلام را بر تمام ادیان غالب خواهد ساخت. پس در روی زمین مکان مخروبهای نمی‌ماند مگر آن که آباد گردد. آنگاه حضرت عیسی علیه السلام بیابدید و پشت سر او نماز بخواند.[۱۲]

۷. حضرت صادق علیه السلام می‌فرمایند: به خدا قسم! تأویل این آیه هنوز نازل نشده است و نازل نخواهد گشت تا زمانی که قائم آل محمد صلی الله علیه وآله ظاهر گردد. و آن گاه که خروج کند کافری باقی نخواهد ماند و کافر به خدا و مشرک به امام وجود ندارد و اگر باشد از خارج شدن کراهت داشته باشد، به طوری که اگر کافر یا مشرکی در شکم سنگ باشد آن سنگ بگوید: ای مؤمن! در شکم من کافر یا مشرکی است. مرا بشکن و او را بیرون آور و او را به قتل برسان.[۱۳]

۸. امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودهاند: هرگاه قائم آل محمد علیهم السلام ظاهر شود مشرک و کافری باقی نماند؛ مگر آنکه از ظهور آن حضرت کراهت داشته باشد.[۱۴]

۹: حضرت کاظم علیه السلام در تفسیر این آیه می‌فرمایند: به خدایی که رسول خود را به ولایت و وصایت امر فرمود، مقصود از ولایت همان دین حق است که هنگام ظهور قائم بر تمام ادیان غالب خواهد گشت و خدا تمام می‌کند ولایت قائم را به ولایت علی علیه السلام؛ اگر چه کفار کراهت داشته باشند. عرض کردند: ای فرزند رسول‌الله! این که فرمودید تنزیل است؟ فرمود: بلی، این سخن تنزیل است و هر چیز جز آن تأویل نیست.[۱۵]

نتایج حاصل از این فراز

آنچه از فراز «الا انَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ» و تأویل آیهٔ ۳۳ توبه:  هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون‏  و ارتباط آن با آیهٔ ۵۵ سوره نور:  وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون‏  می‌توان به صورت اجمال نتیجه‌گیری نمود:

  1. با ظهور امام زمان علیه السلام مهلت و رخصتی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله به مشرکین و منحرفین داده شد، پایان می‌یابد و هیچگونه سازش و صلحی بین آن بزرگوار و قبایل و فرقه‌ها و گروه‌ها نخواهد بود.
  2. تا قبل از ظهور امام زمان روحی فداه خداوند عبادت نمی‌شود، بدین معنا که گروه اندکی مؤمن خواهند بود و اکثراً عبادت خداوند را نمی‌کنند و این اکثراً منافقین و مشرکین و همهٔ گروه‌ها و فرقه‌ها را شامل خواهد شد، پر واضح است که به هر دلیل چون خدا شناخته نمی‌شود معرفت به خداوند ندارند که عبادت کنند و این نشان می‌دهد که حجت خداوند حضرت بقیةالله الاعظم روحی فداه زمانی که ظهور می‌کنند مردم را در گروه‌های مختلف موحد نموده و آنگاه خداوند عبادت خواهد شد.
  3. برای اجرای اهداف غدیر و موحد نمودن و زدودن شرک از قلوب مردم، در ابتدای رسالت با عدم پذیرش مشرکین و کفار بدون جنگ محقق نگردید گرچه چون بنای حکومت اسلام حکم به ظاهر بود خط نفاق قوت گرفت و سقیفه پیروز میدان در ظاهر گردید؛ لذا این غلبه گرچه به دست پیامبر صلی الله علیه وآله شروع گردید اما تحقق وعدهٔ الهی به دست آخرین وصی ایشان عملی خواهد شد.
  4. خداوند متعال با ظهور امام زمان روحی فداه آن دینی را که در غدیر مُهر رضایت زده وعده می‌دهد نه دین جدیدی را، لذا همان اسلامی که با «رضیتُ» در آیه اکمال بر قلب نازنین مبلغ اعظم غدیر نشست به دست آخرین وصی پیامبر صلی الله علیه وآله بر تمامی ادیان غلبه خواهد کرد.
  5. تمکن دین اسلام بر دیگر ادیان نیز تا قبل ظهور وجود خارجی نخواهد داشت و این بدان معنی است که اسلام در دنیا ضعیف خواهد بود و آن قدرت ظاهری در زمان ظهور به نمایش گذاشته خواهد شد.
  6. تبدیل خوف به امن از موهبت‌های بزرگ ظهور خواهد بود که به دست حضرت ولی عصر روحی فداه صورت خواهد پذیرفت و نشان از این است که مردم تا قبل از ظهور با خوف زندگی می‌کنند و این خوف از سفره زندگی بشریت و خصوصاً شیعیان برداشته نخواهد شد مگر با تحقق فراز «الا انَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ» که در روز غدیر پیامبر صلی الله علیه وآله در خطبهٔ خویش به آن وعده داده‌اند.

پانویس

  1. توبه /۳۳.
  2. بقره / ۲۵۶.
  3. اصل اول اینکه، رسول خدا صلی الله علیه وآله مأمور به ظاهر بودند و حکومت رسول بر اساس ظاهر سلام پایه‌گذاری شد، اصل دوم اینکه مردم در قبول یا ردّ اسلام مختارند و مجبور نیستند.
  4. حال ممکن است این اشکال مطرح گردد که چگونه خداوند با علم به موانع موجود بر سر راه حضرتش چنین می‌گوید، پس یا خداوند به آینده و شرایط پیامبر – که مأمور به ظاهر بود- عالم نبود یا اینکه اخبارش – نعوذبالله- اخباری نادرست و گزاف است. اما توجیهی که می‌توان در جواب این اشکال عرض داشت و با تأویل ائمه اطهار علیهم السلام همسویی دارد آن است که در آیه، کلمهٔ دین در تقدیر است، و اینگونه بوده:  لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّه  یعنی خداوند دین پیامبر را بر دیگر ادیان فایق آورد، که این تفوق در زمان امام زمان علیه السلام تحقق پیدا می‌کند. این استدلال در تقدیر گرفتن در روایات آمده است، فی المثل ر.ک. بحارالانوار، ج۵۰، ص ۳۳، ح۱، و ج ۲۸، ص ۲۴۳، ح ۲۷.
  5. تفسیر القمی، ج۱، ص ۲۸۹.
  6. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳، ح۷؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص ۳۳۸.
  7. بحارالانوار، ج ۵۱، ۶۰، ح ۵۸؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص ۳۳۸.
  8. تفسیر الصافی، ج۲، ص ۳۳۸؛ بحارالانوار، ج۹، ص ۱۲۵، ح۱.
  9. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۰، ح ۵۹؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص ۳۳۸.
  10. مجمع البیان، ج۵، ص ۳۸؛ تفسیرالصافی، ج۲، ص ۳۳۸.
  11. مقصود از منصور به رعب آن است که خداوند ترس از او را در دلها قرار خواهد داد.
  12. تفسیر الصافی، ج۲، ص ۳۳۹.
  13. اکمال الدین، ج۲، ص ۳۸۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۴، ح۶؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص ۳۲۸؛ بشارة الاسلام، ص ۲۵۱ و ۲۶۲؛ مثیرالاحزان، ص ۲۹۷؛ المسند، ج۲، ص ۵۳۰؛ ینابیع الموده، ج۳، ص ۷۸.
  14. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۰؛ تفسیرالصافی، ج۲، ص ۳۳۸.
  15. الاصول من الکافی، ج۱، ص ۴۳۲، ح ۹۱؛ شرح و تفسیر خطبه پیامبراکرم صلی الله علیه وآله در غدیرخم، ص ۴۱۵–۴۱۰.