فضائل قرآنی امیر المومنین علیه السلام در زیارت غدیریه

از دانشنامه غدیر

آیاتی که در زیارت غدیریه در مورد حضرت علی علیه السلام آمده است چند صورت است:

الف. آیاتی که شأن نزول آن در مورد حضرت علی علیه السلام است.

ب. آیاتی فضایل حضرت علی علیه السلام را بیان می کند.

و این دو دسته از آیات گاه به صورت صریح و گاه تضمین و گاه اقتباس و گاه به صورت تلمیح[۱] بیان شده است.

در این پژوهش قصد داریم با توکل به خدا و توسل به اولیاء خدا تعدادی از آیاتی که در زیارت غدیریه از زبان امام هادی علیه السلام در بیان فضایل و مناقب حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده را بیان کنیم و در ذیل هر آیه به نکات تفسیری و ادبی آن اشاره کنیم، تا مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام و مورد استفاده دوستان اهل بیت علیهم السلام­ قرار بگیرد.[۲]

آیه«نبأ عظیم»

امام هادی علیه السلام خطاب به امام امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب می کنند:

السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبَأ الْعَظِیمُ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ[۳] وَعَنْهُ یُسْألُونَ.

سلام بر تو ای خبر بزرگی که آنها در آن اختلاف کردند، و از آن بازخواست می شوند.

«نبأ» درلغت

نبأ: خبری است که فایده و سود بزرگی دارد، که از آن خبر علم و دانش حاصل می شود و بر ظنّ و گمان غلبه می کند، بنابراین گفتنِ خبر به معنی نبأ، درست نیست مگر این که سه اصل و نتیجه ای که گفته شد، در آن باشد.

به خبری که دروغی در آن نباشد شایسته است- نبا- گویند مانند: خبر تواتر و خبری که از سوی خدا و از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله است.

شأن نزول آیه «نبأ عظیم»

حضرت علیّ بن ابی طالب علیهما السلام می فرماید: صخر بن حرب آمد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست و گفت: پس از تو امر (خلافت) برای چه کسی است؟

حضرت فرمود: برای کسی که او نسبت به من همانند نسبت هارون به حضرت موسی علیه السلام ­است.

در این هنگام خداوند این آیه را نازل کرد: «عَن النَّبَأ الْعَظِیمُ* الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ» آن هنگام که اهل مکّه از ولایت و خلافت علی علیه السلام می پرسیدند ، و برخی از آنان تصدیق می کنند و برخی ولایت او را تکذیب می کنند.

«کَلَّا سَیَعْلَمُونَ*ثُمَّ کَلّا سَیَعْلَمُونَ»[۴] این آیه شریفه انکار و اعتراض بر گفتار آنانی است که ولایت حضرت علی علیه السلام را نمی پذیرند، که در آینده نزدیک می فهمند خلافت او بر حقّ بود و هنگامی که در قبرهایشان از ولایت پرسیده می شود، هیچ مرده ای از آنان در شرق و غرب و بیابان و دریا نمی ماند مگر این که نکیر و منکر از آنان می پرسند و به میت می گویند: پروردگار تو کیست و دین تو چیست و پیامبر تو کیست و امام تو کیست. [۵]

منابع شأن نزول آیه «نبأ عظیم»

در منابع فریقین نقل شده است که آیه «نبأ عظیم» در مورد حضرت علی علیه السلام نازل شده است، مانند نمونه: علّامه سیّد هاشم بحرانی در کتاب «غایهُ المَرام» یک حدیث از طریق عامه و هفت حدیث از طریق شیعه در این مورد نقل کرده است.[۶]

علامه قاضی نور الله مرعشی در کتاب «إحقاق الحق» منابع بسیاری از اهل تسنن در شأن نزول آیه «نبأ عظیم» نقل نموده است.[۷]

«نبأ عظیم» در جنگ اُحد

در روز جنگ اُحد هنگامی که مردم گریختند، حضرت علی علیه السلام در جلو شمشیر می زد و جبرییل در سمت راست و در میکاییل در سمت چپ پیامبر صلی الله علیه و آله بودند،در این هنگام نازل شد که: قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُون؛ بگو او «نبأ عظیم» است وشما از او دوری می کنند.[۸]

«نبأ عظیم» در جنگ صفین

علقمه گوید: در جنگ صفین روزی مردی از سپاه شام غرق در سلاح بیرون آمد و بر سرش قرآنی بود و این آیه را می خواند:­ « عَمَّ یَتَساءَلُونَ* عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیم »خواستم به پیکار او بروم، حضرت علی علیه السلام به من گفت: بایست، و خود پیش رفت و به آن مرد فرمود: آیا « نبأ عظیم» را که در آن اختلاف کرده اند می شناسی؟

آن مرد گفت: نه.

حضرت فرمود: به خدا سوگند من«نبأ عظیم» هستم درباره من اختلاف کردید و بر ولایت من منازعه می کنید و از او ولایت من، بعد از آن که پذیرفته بودید بازگشتید بعد از آن که با شمشیر من هدایت شدید با این عصیان خود هلاک گشتید، روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست آنچه را که دانسته بودند.

آنگاه او را با شمشیر بلند کرد و دست و سرش را قطع نمود.[۹]

«نبأ عظیم» از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام فرمودند:

«یا عَلِیُّ، أنتَ حُجَّهُ اللّهِ و أنتَ بابُ اللّهِ و أنتَ الطَّریقُ إلَی اللّهِ و أنتَ النَّبَأُ العَظیمُ و أنتَ الصِّراطُ المُستَقیمُ و أنتَ المَثَلُ الأَعلی».[۱۰]

ای علی! تو حجّت خدایی. تو باب خدایی. تو راه به سوی خدایی. تو خبر بزرگی. تو راه مستقیمی و تو نمونه برتری.

جمع بندی

در پایان به این مطلب متذکر می شویم که مفسران شیعه و سنی در تفسیر آیه «نبأ عظیم» دیدگاه های مختلفی را بیان کرده اند که در این جا به اختصار بیان می کنیم:

دیدگاه اول: مراد از «نبأ عظیم» مسئله معاد و قیامت است.

دیدگاه دوم: مراد از «نبأ عظیم» قرآن است. [۱۱]

دیدگاه سوم: مراد از «نبأ عظیم» عقایدی (نظیر اثبات صانع، صفات او، ملائکه، رسولان و...) که مورد اختلافشان بوده است. [۱۲]

دیدگاه چهارم: مراد از «نبأ عظیم» ولایت، خلافت و جانشینی حضرت علی علیه السلام است. [۱۳]

بعضی از این دیدگاه ها ناظر به سیاق و بعضی ناظر به شأن نزول و بعضی از این دیدگاه ها که بیشتر در تفاسیر عامه است ادعاهایی بی مدعا است.

اما در جمع بین این تفاسیر منافاتی وجود ندارد؛ زیرا آن چه انسان را به سعادت می رساند، پیروی از دستورات قرآن و داشتن اعتقادات صحیح است که همان ولایت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام است و این همان خبر بزرگی است که در قیامت از آن سؤال می شود و بدون ولایت کسی به بهشت نخواهد رفت.

آیه «صادقین»

وَقَدْ أمَرَ الله تَعَالَی بِاتِّبَاعِکَ وَنَدَبَ إِلَی نَصْرِکَ، ­قَالَ اللهُ تَعَالَی:­ « یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»[۱۴]

معنا و مفهوم «صِدق و صادقین»

از هر کار پسندیده ای که در ظاهر و باطن، خوب و پسندیده باشد به «صدق» تعبیر می شود و موصوف آن به کلمه صدق اضافه می شود.(1)

منابع تفسیر آیه «صادقین»

بسیاری از دانشمندان شیعه و سنّی بیان کرده اند که آیه «صادقین» دربارۀ اهل بیت علیهم السلام نازل شده است.

علّامه سیّد هاشم بحرانی در «غایه المرام» این روایات را به هفت طریق از عامه و ده طریق از شیعه نقل کرده است.

انحصار «صادقین» در اهل بیت علیهم السلام

در احادیث نقل شده که آیه«صادقین»، اختصاص به اهل بیت علیهم السلام ­دارد که در این جا به ذکر دو مورد از آن می پردازیم :

روایت اول:­ سلمان می گوید:

خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم که آیه «صادقین» نازل شد، از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدم:

آیا صادقین عامّ است یا افراد خاصّی منظور است؟

حضرت فرمود: «خطاب آیه عامّ است و مخاطب، همه مردم هستند، ولی «صادقین» خاصّ هستند و آن مخصوص برادرم حضرت علی علیه السلام و جانشینان من تا روز قیامت است.»[۱۵]

روایت­ دوم: ­بُرید بن معاویه عجلی می گوید:

از امام محمدباقر علیه السلام درباره قول خداوند: «از خدا بترسید و با راستگویان باشید» سؤال کردم؟

حضرت فرمود: « خداوند (از این آیه) فقط ما را قصد کرده است.»[۱۶]

آیه «تطهیر»

قَدْ أَعْلَی اللَّهُ تَعَالَی عَلَی الْأُمَّهِ دَرَجَتَکُمْ­ وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَکُمْ وَ أَبَانَ فَضْلَکُمْ­ وَ شَرَّفَکُمْ عَلَی الْعَالَمِین­«عَنْکُمُ الرِّجْسَ­» وَطَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً.

شأن نزول آیه «تطهیر»

از امام محمّد باقر علیه السلام ­نقل شده که فرمود :

«این آیه در خانه امّ سلمه، همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، در شأن آن حضرت و علیّ بن ابی طالب علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا ­و حسن و حسین علیهما السلام ­نازل شد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله ، اهل بیت علیهم السلام را فراخواند و عَبای خیبری را بر آن ها پوشاند و خود نیز داخل آن شد و فرمود :

خدایا! این ها اهل بیت من هستند که تو درباره آنان به من وعده داده ای. خدایا! هر پلیدی و رجس را از آنها دور کن و از هر عیب کاملاً پاک و تطهیر نما !

امّ سلمه عرض کرد: یا رسول الله! آیا من نیز با آنان هستم؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای امّ سلمه! من تو را به خیر و خوبی بشارت می دهم (ولی تو از آنان نیستی).»[۱۷]

منابع شأن نزول آیه «تطهیر»

با رجوع به تفاسیر پی می بریم که در تعیین مصداق اهل بیت علیهم السلام در آیه «تطهیر» اختلاف است. به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

مصداق اهل بیت زنان پیامبر صلی الله علیه و آله هستند.[۱۸]

مصداق اهل بیت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله ­حضرت علی علیه السلام حضرت فاطمه علیها السلام ، ­امام حسن علیه السلام­ و امام حسین علیه السلام و همسران پیامبر صلی الله علیه و آله هستند.[۱۹]

مصداق اهل بیت؛ پیامبر صلی الله علیه و آله است.[۲۰]

مصداق اهل بیت؛ زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و تمامی بنی هاشم هستند.[۲۱]

مصداق اهل بیت؛ انحصار در پیامبر صلی الله علیه و آله ­حضرت علی علیه السلام حضرت فاطمه علیها السلام،­امام حسن ­و امام حسین علیهما السلام دارد.[۲۲]

قول اخیر همان قولی است که با مراجعه به روایات معتبر فریقین مشخص می گردد.

تمامی علمای شیعه و بسیاری از دانشمندان اهل تسنّن در کتاب های خود، «اهل بیت» را به اصحاب کساء تفسیر نموده اند و به صحّت این روایات تصریح کرده اند.

علّامه طباطبایی این روایات را بیش از هفتاد روایت می داند و می فرماید: آن روایاتی که از طریق اهل تسنّن در این زمینه نقل شده، بیش از آن است که از طریق شیعه وارد شده است.[۲۳]

علّامه سیّد هاشم بحرانی در «غایه المرام» این احادیث را به چهل و یک طریق از اهل تسنّن، و بیست و چهار طریق از شیعه نقل کرده است.

حَسَکانی، از دانشمندان اهل تسنّن، درباره تفسیر آیه تطهیر می گوید:

«نَزَلَتْ فِی خَمْسَهٍ: فِی رَسُولِ اللهِ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ­:.»[۲۴]

آیه «لیله المَبیت»

أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَکَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُمَا وَ أَمَرَکَ أَنْ تَضْطَجِعَ فِی مَرْقَدِهِ، وَاقِیاً لَهُ بِنَفْسِکَ، أَسْرَعْتَ إِلَی إِجَابَتِهِ مُطِیعاً وَ لِنَفْسِکَ عَلَی الْقَتْلِ مُوَطِّناً، فَشَکَرَ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَتَکَ وَ أَبَانَ عَنْ جَمِیلِ فِعْلِکَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِکْرُه: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ­».

منابع شأن نزول آیه «لیله المبیت»

بسیاری از دانشمندان شیعه و سنّی نقل کرده اند که این آیه در مورد امیرمؤمنان علی علیه السلام نازل شده و اشاره دارد به جان فشانی و فداکاری آن حضرت در زمانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ­از مدینه هجرت فرمود، و حضرت علی علیه السلام را در بستر خود خوابانید.

حاکم نیشابوری می گوید:­ «اوّلین کسی که جان خود را برای طلب رضای خدا فروخت، حضرت علیّ بن ابی طالب علیه السلام ­­بود.»[۲۵]

ابن ابی الحدید، از دانشمندان اهل تسنّن، می گوید:

«تمام مفسّران روایت کرده اند که آیه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ­» در شأن علی در شب خوابیدن او در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است.»[۲۶]

علّامه سیّد هاشم بحرانی در «غایه المرام» در تفسیر این آیه در مورد امیرمؤمنان علی علیه السلام یازده حدیث از طریق اهل تسنّن و یازده حدیث از طریق شیعه نقل می کند.

واقعه «لیله المبیت» قابل انکار نیست

ابوجعفر اِسکافی، استاد ابن ابی الحدید، می گوید:

«حدیث خوابیدن حضرت علی علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله ­به تواتر ثابت شده و قابل انکار نیست. بنابر این، جز انسان دیوانه یا کسی که با مسلمانان معاشرتی ندارد،چنین روایتی را انکار نمی کند؛ زیرا تمام مفسّران اتّفاق نظر دارند که آیه لیلة المبیت در شأن حضرت علی علیه السلام نازل شده است.»[۲۷]

ظهور فضایل حضرت در شب هجرت

ثَعْلبی، یکی از مفسّران بزرگ اهل تسنّن، در تفسیر خود، روایت بسیار زیبایی را درباره واقعه لیله المبیت نقل می­ کند که خلاصه آن چنین است:

«هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می خواست به مدینه هجرت کند، حضرت علیّ بن ابی طالب علیه السلام را در بستر خود خوابانید، و به او فرمود: «پارچه سبز را بر روی خود بینداز، و بدان که اگر خداوند بخواهد، هیچ بلایی به تو نخواهد رسید.»

خداوند متعال خطاب به جبرئیل و میکائیل فرمود:

«شما دو نفر برادر یکدیگر هستید و من بین شما عقد اخوّت بستم و عمر یکی از شما را از دیگری طولانی تر کردم، کدام یک از شما حاضرید که در عمر خود فداکاری و ایثار کنید؟»

هیچ کدام سخنی نگفتند.

خداوند متعال به آن ها فرمود:

«به خانه پیامبر ما در روی زمین نگاه کنید؛ من بین او و بین حضرت محمد صلی الله علیه و آله عقد اخوّت بستم، ببینید که چگونه حضرت علی علیه السلام برای حفظ جان پیامبر، زندگی خویش را فدا کرده است. به سوی او بروید و او را از شرّ دشمنان حفظ کنید.»

این دو ملک به زمین آمدند و در خانه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حاضر شدند، جبرئیل بر بالای سر حضرت علی علیه السلام و میکائیل پایین پای حضرت قرار گرفتند.

سپس خطاب به حضرت علی علیه السلام گفتند: مبارک باد! مبارک باد! چه کسی مثل توست ای فرزند ابی طالب؟ در حالی که خداوند بر تو به ملائکه آسمان مباهات و افتخار می کند.

خداوند متعال در حالی که رسولش درحال حرکت به سوی مدینه بود، در شأن حضرت علی علیه السلام این آیه را نازل کرد:

«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ­». [۲۸]

آیه «إطعام»

أنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ «عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأسیراً إِنَّما نُطْعِمُ-کُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورا»[۲۹]

شأن نزول آیه «إطعام»

هنگامی که امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در سنّ طفولیّت بیمار شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله برای عیادت فرزندان بیمارش به خانه حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام آمد، آن حضرت هنگامی که بیماری نوه های عزیزش را مشاهده کرد ، خطاب به حضرت علی علیه السلام فرمود :

«نذری کنید، تا خداوند بیمارانتان را شفا دهد!»

حضرت علی علیه السلام بلافاصله عرض کرد: «خداوندا! اگر فرزندانم شفا یابند، سه روز روزه می گیرم.»

حضرت فاطمه علیها السلام نیز به همین شکل نذر کرد; حتّی امام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز به تبعیّت از پدر و مادر به همان شکل نذر نمودند. فضّه خادمه که در آن جا حاضر بود نیز نذر کرد.

طولی نکشید که کسالت آن دو ریحانه پیامبر برطرف شد و بنا شد که اهل البیت علیهم السلام نذرشان را ادا کنند. روز اوّل روزه گرفتند؛ حضرت علی علیه السلام برای افطار این سه روز مقداری جو تهیّه کرد، آن را آرد کردند و به سه قسمت تقسیم کردند، قسمتی از آن را جهت تهیّه نان برای افطار روز اوّل خمیر کردند و به تعداد افراد روزه دار، نان جو تهیّه نمودند.

به هنگام افطار صدایی از پشت درب حیاط منزل شنیده شد، اهل خانه به بیرون از خانه آمدند، شخصی را ملاحظه کردند که این گونه آن ها را خطاب کرد:

«اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ الْبَیْتِ» سپس عرض کرد:

«من شخص محتاج، نیازمند و مسکینی هستم، به من کمک کنید.»

حضرت علی علیه السلام نانی که سهم خودش بود را به آن فقیر داد، فاطمه علیها السلام نیز چنین کرد؛ بقیّه اعضای خانواده هم سهمیّه خویش را به آن مسکین دادند و آن شب با آب افطار کردند.

روز بعد هم روزه گرفتند و با یک سوم دیگر از آرد جو نان تهیّه کردند؛ آماده خوردن افطاری بودند، باز صدای شخصی را از خارج منزل شنیدند، که می گوید:

«اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ الْبَیْتِ» ، به خارج منزل رفتند. از او پرسیدند: تو کیستی و چه حاجتی داری؟

گفت: «یتیمی از یتیمان این شهر هستم، گرسنه ام سیرم کنید»، باز حضرت علی علیه السلام سهم خویش را به آن یتیم داد و بقیّه نیز همین کار را در کمال اخلاص و جهت رضای خدا انجام دادند؛ و همچون شب اوّل با آب افطار کردند!

روز سوم را نیز طبق نذری که داشتند روزه گرفتند و همان داستان روز اوّل و دوم تکرار شد و این بار شخص اسیری تقاضای کمک کرد، حضرت علی علیه السلام و تمام اعضای خانواده، افطاری خویش را به آن شخص اسیر دادند؛ و سومین شب را هم با آب افطار کردند و بدین ترتیب به نذر خویش وفا نمودند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز بعد امام حسن و امام حسین علیه السلام را، در حالی که رنجور و ضعیف شده بودند و از شدّت ضعف به خود می لرزیدند مشاهده کرد و از این وضع ناراحت شد و از سوی دیگر چشم های گودرفته حضرت فاطمه علیها السلام بر ناراحتی و حزن پیامبر صلی الله علیه و آله افزود، از علی علیه السلام پرسید:

یا علی! چرا بچّه ها این قدر ضعیف و رنجور شده اند؟ چرا رنگ دخترم فاطمه علیها السلام پریده است؟

حضرت علی علیه السلام جریان را برای آن حضرت بازگو کرد، در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیات سوره انسان را آورد.

منابع شأن نزول آیه «إطعام»

روایات بسیاری در منابع فریقین موجود است در مورد این که این آیات در مورد ایثار حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین: و فضه خادمه نقل شده است.

علاّمه امینی در الغدیر شأن نزول آیه «إطعام»را از ۳۴کتاب از کتب اهل تسنن نقل کرده است. [۳۰]

علامه قاضی نورالله شوشتری نیز روایات بسیاری از منابع اهل تسنن در تفسیر آیه اطعام تقل نموده است. [۳۱]

با مراجعه به منابع و مطالعه روایات در تفسیر سوره انسان پی می بریم این آیات دلالت بر فضیلت اهل بیت پیامبر می کند و کلام ابن تیمیه که می گوید:

این سوره در مکه نازل شده و ارتباطی با اهل بیت علیهم السلام ندارد. گزافی بیش نیست و نشانه عداوت او با اهل بیت علیهم السلام است. و در این مختصر، مجال بیان اشکالات او به تفسیر آیات اولیه این سوره نیست.[۳۲]

فرمود: آیا جز در باره من و همسر و دو فرزندم، این آیه نازل شده است:

«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً»

و سایر اوصافی که خدا از ما در این سوره حکایت کرده است؟ گفتند: نه

ویژگی های حضرت علی علیه السلام در آیه «إطعام»

در سوره انسان بعد از آن که به انفاق و ایثار حضرت امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین و فضه خادمه به مسکین و یتیم و اسیر اشاره می­­نماید ویژگی هایی را برای ایشان بیان می نماید که در اینجا به آن موارد اشاره می کنیم.

ویژگی اول: وفای به نذر:

«یُوفُونَ بِالنَّذْرِ»

ویژگی دوم: وفای به نذر:

«وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً ؛ آن ها از معاد و روز قیامت می ترسند.»

ویژگی سوم: وفای به نذر:

«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ اَسِیراً»

ویژگی چهارم: وفای به نذر:

«اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً»

ویژگی پنجم: وفای به نذر:

«اِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً»

آیه «ولایت»

«إِنّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ راکعُونَ، وَمَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ»

شأن نزول آیه «ولایت»

از ابوذر غفاری نقل شده که گفت:

«ای مردم! روزی از روزها با رسول خدا در مسجد نماز می خواندم، که سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد، ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: "خدایا! تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم، ولی کسی به من جواب نداد."

در همین حال، علی که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد، سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد.

پیامبر که در حال نماز بود، این ماجرا را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت:

« خداوندا! برادرم حضرت موسی علیه السلام از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشایی، تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیزحضرت موسی درخواست کرد هارون را که برادرش بود، وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی.

خداوندا! من محمّد، پیامبر و برگزیده توام، به من شرح صدر بده، و کارها را بر من آسان گردان، و از خاندانم علی را وزیر من قرار بده تا به وسیله او پشتیبانی قوی داشته باشم.»

ابوذر می گوید:

«هنوز دعای پیامبر صلی الله علیه و آله پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شده و به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد:

"بخوان."

فرمود: "چه بخوانم؟"

گفت: "بخوان: «إنّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا.» [۳۳]

در منابع شأن نزول آیه «ولایت»

علّامه سیّد هاشم بحرانی در غایه المرام، بیست و چهار حدیث از منابع اهل تسنّن، و نوزده حدیث از منابع شیعه نقل کرده که این آیه در مورد ولایت حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام نازل شده است.

علامه امینی نام ۶۶ تن از محدثان و متکلمان بزرگ اهل سنت که این شأن نزول را با مختصر تفاوتی، در کتاب های خود آورده اند. نقل کرده است.[۳۴]

معنای لفظ «ولایت»

عالمان و مفسران شیعه می گویند:

طبق قرائن مقامیّه و قرائن لفظیّه، مقصود از «ولیّ» در آیه ولایت، سرپرست و امام است، نه محبّ و ناصر.

این مطلب را از چند راه می توان اثبات کرد :

۱.کلمه «إنّما» در صدر آیه ولایت، برای حصر است؛ یعنی حکم را بر آنچه پس از «إنّما» ذکر شده اثبات و از آنچه ذکر نشده نفی می کند. بنابر این، باید مراد از ولایت در آیه، ولایتِ خاصّ باشد، و این ولایت خاص، با معنای رهبری وسرپرستی سازگار است نه محبّت یا نصرت؛ زیرا دوست داشتن و یاری کردن عمومیّت دارد؛ همان طور که در آیۀ کریمه « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ ؛ مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند»[۳۵] بیان شده است.

و نیز اگر ولایت، به معنای محبّت یا نُصرت باشد، به رسول خدا و گروه خاصّی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع، صدقه می دهند، اختصاص نخواهد داشت.

۲.یکی دیگر از قرائن موجود بر معنای «سرپرستی و سلطنت» در آیه «ولایت»، شأن نزول های آیه است که در شأن امیرمؤمنان علی است، نه عموم مؤمنان، و روشن است که ولایت به معنای محبّت یا نصرت، برای همه مؤمنان قرار داده شده و همه مؤمنان باید محبّ و ناصر یکدیگر باشند، نه فرد خاصّی از مؤمنان که نماز می خوانند و در حال رکوع زکات می دهند.

از عُمَر بن خطّاب نقل شده که گفت: «چهل بار در حال رکوع صدقه دادم تا آیه ای که درباره علی علیه السلام نازل شد درباره من نیز نازل شود، ولی هیچ آیه ای نازل نشد.»[۳۶]

چرا در آیه «ولایت»، تعبیر به جمع شده است؟

ممکن است کسی سؤال کند که اگر مراد از «الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاه و...» حضرت علیّ بن ابی طالب علیهما السلام است، پس چرا به صیغه جمع آمده است؟

اوّلاً : در آیات قرآن مکرّر دیده می شود که از مفرد به لفظ جمع تعبیر شده است، از جمله آنها آیه ­«اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً» ؛

«همان کسانی که [برخی از] مردم به ایشان گفتند: "مردمان برای [جنگ با] شما گرد آمده اند؛ پس، از آن بترسید." و[لی این سخن] بر ایمانشان افزود»[۳۷] است که مفسّران می گویند درباره نعیم بن مسعود اشجعی نازل شده، در حالی که از او به جمع تعبیر شده است.

هم چنین در آیه مباهله، که منظور از «نساءنا»، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و منظور از «أَنْفُسَنا» حضرت علیّ بن ابی طالب علیهما السلام است.

ثانیاً: نکته در اطلاق جمع در آیه ولایت، تعظیم مقام امیرالمؤمنین علیه السلام است؛

همان گونه که رسول خدا در روز خندق فرمود: «تمام ایمان (یعنی علی) در مقابل تمام شرک (عمرو بن عبدود) قرار گرفت.»[۳۸]

ثالثاً: ممکن است یکی دیگر از دلیل های جمع آمدن، این باشد که آیه، در مورد انفاق اهل بیت علیهم السلام باشد، و ولایت سایر امامان معصوم را نیز اثبات می کند.

همان گونه که امام محمّد باقر علیه السلام در تفسیر آیه ولایت فرمودند: «هُمُ الاَْئِمَّه؛ مراد از ایشان امامان معصوم می باشند.»[۳۹]

آیه «تبلیغ»

ثُمَّ أمرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أوْلاکَ لأمَتِهِ، إِعْلاء لِشَأنِکَ، وَإِعْلاناً لِبُرْهَانِکَ، وَدَحْضاً لِلأبَاطِیلِ، وَقَطْعاً لِلْمَعَاذِیرِ، فَلَمَّا أشْفَقَ مِنْ فِتْنَهِ الْفاسِقِینَ، وَاتقَی فِیکَ الْمُنَافِقِینَ، أوْحَی اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ: « یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِن لَم تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ »

شأن نزول آیه «تبلیغ»

دانشمندان شیعه و سنّی نقل کرده اند که «آیه تبلیغ» در مورد مسأله خلافت و جانشینی حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام بحث می کند و در غدیر خم نازل شده است.

منابع شأن نزول آیه «تبلیغ»

علّامه سیّد هاشم بحرانی در غایه المرام، از طریق اهل تسنّن، یک حدیث، و از طریق شیعه، هشت حدیث در مورد آیه تبلیغ و شأن نزول آن در بیان مقام ولایت و خلافت امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده است.

ابن عساکر، از علمای اهل تسنّن، از اَبوسعید خدری نقل می کند که آیه « یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ »در روز غدیر خم و در شأن حضرت علیّ بن ابی طالب علیهما السلام نازل شده است.[۴۰]

فخر رازی، از مفسّرین اهل تسنّن، درباره آیه تبلیغ می گوید :

این آیه در مورد علیّ بن ابی طالب علیهما السلام نازل شده است. هنگامی که این آیه شریفه نازل شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دست علی علیه السلام را گرفت و بلند کرد و فرمود :

«مَنْ­ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌ مَوْلاهُ...؛ هر کس که من مولای او هستم، پس از من این علی مولا و رهبر اوست، پروردگارا! کسانی که ولایت علی علیه السلام را پذیرفته اند، دوست بدار و کسانی که با او دشمنی می کنند، دشمن بدار.»[۴۱]

نکاتی پیرامون مفردات آیه «تبلیغ»

آیه تبلیغ از اهمیّت و عظمت ویژه ای برخوردار است که به چند مورد آن اشاره می کنیم :

۱- خطاب «یا أَیُّهَا الرَّسُول» تنها دو بار در قرآن آمده: یکی همین آیه مورد بحث (آیه ۶۷ سوره مائده)، و دیگری آیه ۴۸ همین سوره، - البتّه این دو آیه با هم در ارتباطاست - که این خود نشانگر اهمیّت و عظمت مطلبی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خاطر آن مورد خطاب قرار گرفته است.

۲- کلمه (بَلِّغ) که خود منحصر به فرد است و در سراسر قرآن تنها در این آیه به کار رفته است.

۳- جمله «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» شاهدی دیگر بر ویژگی خاصّ این آیه است و اهمیّت مطلب این ابلاغ آن قدر مهمّ است که اگر پیامبر این کار را انجام ندهد، رسالت الهی را انجام نداده است.

۴- جمله «وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» اشاره به این است که محتوای مأموریّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن قدر مهمّ است که احتمال خطرات برای آن حضرت می رود، ولی خداوند متعال، پیامبرش را در مقابل این خطرات محفوظ و مصون می دارد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله مأمور به ابلاغ ولایت

از روایات و احادیثِ معصومین علیهم السلام معلوم می شود که منظور از «ما أنزل إلیک من ربّک»، ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام است؛ زیرا امری که پیامبر مأمور به ابلاغ آن شده اند، و اگر ابلاغ نشود، گویا رسالت آن حضرت ابلاغ نشده است، چیزی به جز مسأله ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام نیست.

حاکم حسکانی، از علمای اهل تسنّن، حدیثی (در مورد آیه تبلیغ) نقل کرده است. نقل او چنین است :

زیاد بن مُنذر می گوید: نزد امام محمّد باقر علیه السلام بودم، در حالی که آن حضرت در حال گفت وگو با مردم بود، شخصی از اهل بصره به نام «عثمان الاعشی» برخاست و گفت: «ای فرزند رسول خدا! جانم به فدایت باد! از حسن بصری پرسیدم که این آیه «یا أیّها الرّسول بلّغ ما أنزل إلیک» درباره چه کسی نازل شده است؟

گفت: "درباره مردی"، ولی نام او را مشخّص نکرد! [لطفاً شما بفرمایید این آیه درباره چه کسی نازل شده است]؟»

امام علیه السلام فرمود:

«اگر [حسن بصری] می خواست بگوید، می توانست نام او را بیان کند، ولی از ترس نگفته است[چون او در دوران بنی امیّه بوده، و افزون بر آن با امیر مؤمنان علی علیه السلام هم میانه خوبی نداشته است ].

امّا من می گویم... هنگامی که خداوند جان پیامبر صلی الله علیه و آله را در مقابل خطرات احتمالی تضمین کرد، آن حضرت دست علیّ بن ابی طالب علیهما السلام را بلند کرد و او را به عنوان جانشین و خلیفه خود معرّفی نمود.»[۴۲]

فریاد شیطان در غدیر

امام محمّد باقر علیه السلام فرمود:

«ابلیس چهار مرتبه فریاد بلند کشیده است:

روزی که مورد لعن خداوند قرار گرفت، روزی که از آسمان ها به زمین فرستاده شد، روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله مبعوث شد، و روز غدیر خم [که امیرالمؤمنین علیه السلام به امامت منصوب شد].»[۴۳]

حُزن شیطان در غدیر و سرور او در سقیفه

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

پیامبر صلی الله علیه و آله به من خبر داد که ابلیس و رؤسای اصحاب او هنگام منصوب شدن من در غدیر حاضر بودند، در آن روز، اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند:

این امّت مورد رحمت الهی قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند و دیگر نه مارا و نه تو را بر آنان راهی نیست؛ چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند. ابلیس با ناراحتی و اندوه از آنان جدا شد.

امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه کلامش فرمود:

پیامبر صلی الله علیه و آله به من خبر داد: آن هنگام که مردم بعد از وفات من بیعت تو را بشکنند، ابلیس اصحابش را جمع می­ کند و آنان در مقابل او به سجده درمی آیند و می گویند:

ای آقای ما! ای بزرگ ما! تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی!

ابلیس می گوید: کدام امّت بعد از پیامبرشان گمراه نشدند؟

شما گمان می کنید من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟ چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعت علیّ بن ابی طالب علیه السلام کنار گذاردند؟[۴۴]

منبع

اميرالمؤمنین علیه السلام در كلام چهارده معصوم علیهم السلام به قلم: جمعی از فضلاء و محققین حوزه علمیه اصفهان.

پانویس

  1. تضمین: این است که در کلام قسمتی یا تمام آیه قرآن آورده شود، به صورتی که مأخذ آن معلوم باشد. اقتباس: آن است که در کلام - نثر یا نظم - مطلبی از قرآن یا حدیث یا بیتی معروف را بیاورند، در حالی که اشاره ای صریح به آن آیه، حدیث یا بیت نکرده باشند (ر.ک: التّعریفات،ج ۱،ص ۱۸۳) تلمیح: این است که در کلام قسمتی یا تمام آیه قرآن آورده شود، به صورتی که مأخذ آن معلوم نباشد. مختصر المعانی ص۳۱۲. اگر چه بعضی از دانشمندان بعض از این موارد را مترادف می دانند اما خطیب قزوینی تفاوت های ظریفی برای تضمین، اقتباس و تلمیح بیان کرده است. ر.ک: الایضاح فی علوم البلاغه، ص ۳۱۲.
  2. امیر شیاسی.
  3. نبأ / ۱و۲.
  4. نبأ / ۴-۵.
  5. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج ۲، ص ۴۱۸، ح ۱۰۷۵.
  6. غایه المرام و حجه الخصام، ج ۴، ص ۱۳، باب الباب الثالث و الأربعون و الباب الرابع و الاربعون.
  7. احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج ۳، ص ۴۸۵، ج ۱۴، ص ۳۷۶.
  8. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۸۰.
  9. تأویل الآیات الظاهره ، ص ۷۳۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۵۶۶، ح؛ بحار الأنوار، ج ۳۶، ص۳، ح ۷.
  10. عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ج ۲، ص۶، ح ۱۳؛ تفسیر الصافی، ج ۵، ص۲۷۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۵۶۵، ح ۱۱۳۲۰؛ بحار الأنوار، ج ۳۶، ص ۴، ح۱۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۵، ص ۴۹۱، ح۷؛ تفسیر کنز الدقائق ، ج ۱۴، ص ۹۵.
  11. ر.ک: جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳۰، ص۲؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۳۹.
  12. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۳۹.
  13. تفسیر الصافی، ج۵، ص۲۷۳.
  14. توبه / ۱۱۹.
  15. احقاق الحق، ج ۵، ص ۳۷.
  16. بحارالأنوار، ج ۲۴، ص ۳۱، ح ۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۸۶۳، ح ۴۷۸۸.
  17. بحارالأنوار، ج ۳۵، ص ۲۰۶، ح ۱.
  18. جامع البیان، ج ۲۲، ص ۷؛ درّالمنثور، ج ۵، ص ۱۹۸؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۲۰۶.
  19. سنن الکبری، ج ۲، ص ۱۵۰؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸.
  20. الصواعق المحرقه، ص ۱۴۱.
  21. تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸؛ صواعق المحرقه، ص ۱۴۱.
  22. الصواعق المحرقه، ص ۱۴۱؛ مشکل الآثار، ج ۱، ص ۳۳۲؛ تفسیر کشاف، ج ۳، ص ۵۳۸.
  23. المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۱.
  24. شواهد التّنزیل، ج ۲، ص ۴۱، ح ۶۶۱.
  25. مستدرک علی الصّحیحین، ج ۳، ص ۵، ح ۴۲۶۴.
  26. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج ۱۳، ص ۲۶۲.
  27. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج ۱۳، ص ۲۶۱، خطبه ۲۳۸.
  28. الکشف و البیان، ج ۲، ص ۱۲۵؛ اُسد الغابه ، ج ۴، ص ۲۵؛ مستدرک علی الصّحیحین، ج۳، ص ۱۳۲؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۳۳۲؛ تفسیر طبری، ج ۹، ص ۴۰.
  29. ۱- .انسان، / ۸و۹.
  30. الغدیر، جلد ۳، صفحه ۱۰۷.
  31. احقاق الحق، ج ۳، ص ۱۵۷
  32. ر.ک: مقاله «بررسی و نقد دیدگاه ابن تیمیه درباره شأن نزول سوره هل اتی»، فرامرز ابراهیمیان، مجله سراج منیر، شماره۱۸، ص ۱۵۳ تا ۱۸۲.
  33. ر.ک: تفسیر کبیر فخر رازی، ج ۱۲، ص ۲۶؛ تفسیر خازن، ج ۱، ص ۴۷۵؛ الفصول المهمّه، ص ۱۲۲.
  34. الغدیر، ج ۳، ص ۱۵۶ تا ۱۶۲.
  35. ر.ک: تفسیر کبیر فخر رازی، ج ۱۲، ص ۲۶؛ تفسیر خازن، ج ۱، ص ۴۷۵؛ الفصول المهمّه، ص ۱۲۲.
  36. تفسیر نور الثّقلین، ج ۱، ص ۶۴۸.
  37. آل عمران / ۱۷۳.
  38. مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۲۶.
  39. بحارالأنوار، ج ۹، ص ۳۵.
  40. ر.ک: ترجمه إمام علیّ بن ابی طالب علیهما السلام.
  41. تفسیر کبیر، ج ۱۱، ص ۴۹.
  42. آیات ولایت در قرآن، ص ۳۴، به نقل از: شواهد التّنزیل، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۲۴۸.
  43. بحارالأنوار، ج ۳۷، ص ۱۲۱، ح ۱۳.
  44. اسرار غدیر، ص ۵۴، به نقل از: کتاب سلیم، ح ۵۷۹؛ روضه کافی، ص ۳۴۳، ح ۵۴۱.