محمد بن عبدالله حمیری

از دانشنامه غدیر

اتمام حجت با غدير[۱]

از نمونه‏ هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى ‏هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و معصومين‏ عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته است. تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال حدیث غدیر را روایت كرده ‏اند نيز به گونه ‏اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقيفه به نمايش گذاشته ‏اند.

يكى از اصحاب معصومين ‏عليهم السلام كه با غدير اتمام حجت نموده محمد بن عبدالله حميرى است:

روزى سه نفر از شعرا نزد معاويه جمع بودند: طرِمّاح، هشام مرادى، محمد بن عبدالله حميرى. معاويه كيسه زرى بيرون آورد و مقابل خود گذاشت و گفت: اى شعراى عرب، درباره على بن ابى‏ طالب شعرى بگوييد ولى جز حق نگوييد. من فرزند ابوسفيان نيستم اگر اين كيسه را به كسى بدهم جز آنكه درباره على حق را بگويد.

طرمّاح برخاست و درباره حضرت ناسزا گفت. هشام مرادى نيز ناسزا گفت. عمروعاص به محمد بن عبدالله حميرى گفت: اكنون تو بگو، ولى غير حق مگو. سپس عمروعاص به معاويه گفت: قسم ياد كرده ‏اى كه اين كيسه را ندهى جز به كسى كه درباره على حق را بگويد. معاويه گفت: آرى.

محمد بن عبدالله حميرى برخاست و اشعار بلندى در مدح اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سرود كه يک بيت آن درباره غدير بود:

تَناسَوْا نَصْبَهُ فى يَومِ خُمٍّ

مِنَ الْبارى وَ مِنْ خَيْرِ الاَنامِ

يعنى: فراموش كردند نصب على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را در روز غدير خم از سوى ‏خداوند و از سوى  بهترين مردم!

معاويه گفت: تو از همه راست‏ تر گفتى! كيسه زر را تو بردار![۲]

پانویس

  1. چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۴. اسرار غدير: ص ۲۹۲.
  2. بحار الانوار: ج ۳۳ ص ۲۵۹.