هیثم بن حبیب صیرفی
هَيثَم بن حبيب صيرفى، از راویان حدیث غدیر است که در مجلس مناظره با ابوحنیفه، بر صحت و شهرت حدیث غدیر تأکید کرد و انکار یا کتمان آن را نادرست دانست. او با استناد به نقلهای معتبر، از ابوحنیفه خواستار پذیرش و اقرار به حدیث غدیر شد و بر اهمیت شهادت اصحاب پیامبر در این واقعه تأکید نمود.
اتمام حجت با حديث غدير[۱]
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ نَوْفَلِ بْنِ عَائِذٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ الْهَيْثَمِ بْنِ حَبِيبٍ الصَّيْرَفِيِّ فَدَخَلَ عَلَيْنَا أَبُو حَنِيفَةَ النُّعْمَانُ بْنُ ثَابِتٍ فَذَكَرْنَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام وَ دَارَ بَيْنَنَا كَلَامٌ فِي غَدِيرِ خُمٍ فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ قَدْ قُلْتُ لِأَصْحَابِنَا لَا تُقِرُّوا لَهُمْ بِحَدِيثِ غَدِيرِ خُمٍّ فَيَخْصِمُوكُمْ فَتَغَيَّرَ وَجْهُ الْهَيْثَمِ بْنِ حَبِيبٍ الصَّيْرَفِيِّ وَ قَالَ لَهُ لِمَ لَا يُقِرُّونَ بِهِ أَ مَا هُوَ عِنْدَكَ يَا نُعْمَانُ قَالَ بَلَى هُوَ عِنْدِي وَ قَدْ رُوِّيتُهُ قَالَ فَلِمَ لَا يُقِرُّونَ بِهِ وَ قَدْ حَدَّثَنَا بِهِ حَبِيبُ بْنُ أَبِي ثَابِتٍ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنَ عَلِيّاً علیه السلام نَشَدَ اللَّهَ فِي الرَّحْبَةِ مَنْ سَمِعَهُ فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ أَ فَلَا تَرَوْنَ أَنَّهُ قَدْ جَرَى فِي ذَلِكَ خَوْضٌ حَتَّى نَشَدَ عَلِيٌّ علیه السلام النَّاسَ لِذَلِكَ فَقَالَ الْهَيْثَمُ فَنَحْنُ نُكَذِّبُ عَلِيّاً علیه السلام أَوْ نَرُدُّ قَوْلَهُ فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ مَا نُكَذِّبُ عَلِيّاً علیه السلام وَ لَا نَرُدُّ قَوْلًا قَالَهُ وَ لَكِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ النَّاسَ قَدْ غَلَا مِنْهُمْ قَوْمٌ فَقَالَ الْهَيْثَمُ يَقُولُهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ يَخْطُبُ بِهِ وَ نُشْفِقُ نَحْنُ مِنْهُ وَ نَتَّقِيهِ بِغُلُوِّ غَالٍ أَوْ قَوْلِ قَائِلٍ
شيخ محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به شيخ مفيد، در «أمالى» خود با سند متّصل خود روايت مىكند از محمّد بن نَوْفَل بن عَائِذ صَيرفى كه او گفت: من در نزد هَيثَم بن حَبِيب صَيرَفى بودم كه أبوحَنِيفَة: نُعْمان بن ثَابِت بر ما وارد شد؛ و در بين ما سخن از أميرالمؤمنين علىّ بن أبى طالب عليه السّلام به ميان آمد، و سخن از غدير خمّ بين ما ردّ و بدل شد، أبوحَنِيفَۀ گفت: من به أصحاب خودم گفتهام كه شما در برابر اينها (شيعيان) إقرار به حديث غدير خمّ نكنيد زيرا كه در اين صورت در مخاصمه و نزاع بر شما غالب مىشوند!
در اين حال رنگ از چهره هَيْثَم بن حبيب صَيْرفى پريد و سيمايش دگرگون شد، و گفت: چرا إقرار و اعتراف به حديث غدير نكنند؟ اى نُعمانْ مگر حديث غدير نزد تو ثابت نيست؟! أبو حنيفه گفت: آرى حديث غدير در نزد من است و براى من روايت شده است! هَيثَم گفت: پس چرا شما به آن اقرار نمىكنيد درحالىكه روايت كرد براى ما حبيب بن أبى ثابت از أبو طفيل، از زيد بن ارقم كه على عليه السّلام در رُحْبه مردمى را كه آن را از پيغمبر شنيده بودند سوگند داد كه شهادت دهند؟
أبوحَنِيفَه گفت: آيا شما نمىبينيد كه در اين مسئله چقدر گفتگو و بحث به ميان آمده است كه على مجبور مىشود مردم را براى إقرار و اعتراف به آن سوگند دهد؟! هَيثَم گفت: آيا ما على را تكذيب كنيم؟! و يا گفتار او را ردّ كنيم؟! أبوحَنِيفَه گفت: ما على را تكذيب نمىكنيم و گفتار او را نيز ردّ نمىنمائيم و ليكن تو مىدانى كه در ميان مردم أفرادى هستند كه غُلوّ مىكنند! هَيْثَم گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله حديث غدير را مىگويد، و در ميان مردم با نداى بلند خطبه مىخواند، آنگاه ما از بيان آن بترسيم و تقيّه كنيم كه شايد غلوّ كنندهاى غلوّ كند، و يا گويندهاى چنان گويد؟![۲][۳]