ولایت در عالم ذرّ و روز اَلَست

ولايت در عالم ذرّ و روز اَلَست[۱]

يكى از آياتى كه در خطبه غدير به صورت ضمنى آمده و در مورد امتحان همه جانبه خداست، آيه ۱۷۹ سوره آل عمران است:

«ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»:

«خداوند مؤمنين را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى‏ كند، ولى خدا از پيامبرانش هر كس را بخواهد انتخاب مى ‏كند. پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد، و اگر ايمان آوريد و تقوى پيشه كنيد براى شما اجر عظيمى خواهد بود».

پيامبر صلى الله عليه و آله هم در خطبه غدير مى ‏فرمايد: مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ:

اى مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى‏ كند.[۲]

در حاشيه مسئله امتحان الهى و طيب و خبيث و طهارت مولد و خبث ولادت، جا دارد دو منشأ اصيل طيب و خبيث بودن را در سايه كلام معصومين‏ عليهم السلام با ظرافت بيشترى مطرح كنيم: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» در عالم ذرّ، طيب ولادت و شرك شيطان در انعقاد نطفه، كه شامل شش بحث خواهد بود.

به تصريح قرآن خداوند از همه بنى ‏آدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به «عالم ذرّ» و «روز الَسْت» تعبير مى ‏كنيم: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...».[۳] نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت‏ ها و ذاتيات خميره انسان‏ ها بر مى ‏دارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است.

از آنجا كه ولايت امامان‏ عليهم السلام به معناى صاحب اختيارى مطلق ايشان بر مردم است و اين ولايت همانند ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله است و در غدير ولايت به همين مطابقت مطرح شده، در نهايت ولايت پيامبر و ائمه ‏عليهم السلام در سايه ولايت و صاحب اختيارى خداوند بر خلقش به يك معناى واحد باز مى‏ گردد كه اطاعت مطلق از امر و نهى اوست.

لذا سر باز زدن از دستور امامان معصوم‏ عليهم السلام فرقى با سرپيچى از اوامر پيامبر صلى الله عليه و آله ندارد و اطاعت نكردن از مقام نبوت و امامت هيچ فرقى با سرپيچى از فرمان الهى ندارد.

بنابراين منكرين ولايت دوازده امام ‏عليهم السلام منكر ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله و در مرتبه بالاتر منكر ولايت و صاحب اختيارى خداوند هستند. اين انكار در آغاز خلقت در سايه امتحانى بزرگ بروز كرده و امام صادق‏ عليه السلام در حديثى ماجراى آن را مفصلاً فرموده كه ملخص آن چنين است:

خداوند در آغاز خلقت (عالم ذر) مردم را امتحان نمود و اصحاب يمين و شِمال (راست و چپ) را معرفى كرد. آن امتحان بدين صورت بود كه آتش بزرگى شعله‏ ور ساخت و به اصحاب شِمال دستور داد وارد آن شوند و وعده داد كه آن را بر ايشان سرد و سلامت نمايد. آنان سر باز زدند و اظهار كردند كه ما از آتش فرار مى ‏كنيم و تو ما را به دخول آن امر مى‏ كنى؟ اگر به اصحاب يمين هم چنين فرمانى دهى عمل نمى‏ كنند!!

آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد.

آنگاه از همه پرسيد: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»، آيا من پروردگار شما نيستم؟ اصحاب يمين با اختيار و ميل خويش گفتند: آرى، و اصحاب شِمال با كراهت گفتند: آرى، ولى خداوند پيمان همه را گرفت.[۴]

بنابراين مى‏ بينيم كه در آن روز هم از پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى خداوند و اطاعت مطلق از فرامين پروردگار برتافتند و سرباز زدند. با به خاطر سپردن كيفيت «بَلى» گفتن اصحاب يمين و شِمال، به استقبال حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏رويم كه جزئيات ديگرى از اين ماجرا را بيان مى‏ كند، آنجا كه به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:

انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ:

تو آن كسى هستى كه خداوند در ابتداى خلقت به وسيله او بر مردم اتمام حجت كرد، آنگاه ايشان را در پيشگاه خويش قرار داد و فرمود: آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا محمد پيامبر من نيست؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا على اميرالمؤمنين نيست؟ همگى گفتند: نه! از روى تكبر و سرپيچى از ولايت تو، مگر عده كمى كه بسيار كم بودند و آنان اصحاب يمين‏ اند.[۵]

در اين جلوه از عالم ذرّ مى ‏بينيم همانان كه در حديث اول از اجابت فرمان پروردگار سر باز زدند، اينک كه همان گوينده «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» از آنان سه اقرار مى ‏خواهد: توحيد و نبوت و امامت، در مورد سوم در مقابل او قد علم مى‏ كنند و پاسخ منفى مى ‏دهند، و عجيب اينكه عده ‏شان هم بسيار بلكه اكثريت است!

همان گونه كه در اين جهان جلوه كرده و بلى گويان به على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام هميشه در اقليت بوده ‏اند، و منكرين خلافت بلا فصل او و يازده امام‏ عليهم السلام با نشان توحيد و نبوت از پذيرفتن مقام آنان سرباز زده ‏اند.

آثار عالم ذر در دنيا ظهور مى‏ يابد و صاحب ولايت آن را تشخيص مى ‏دهد چنانكه ابليس روزى با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام رو به رو شد و اين نكته را درباره روز ميثاق براى حضرت بازگو كرد و گفت: آنگاه كه خداوند آدم را خلق كرد و نسل او را مانند ذراتى از صلبش بيرون آورد و از آنان پيمان گرفت: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»؟ گفتند: آرى. خداوند آنان را بر خودشان شاهد گرفت و ميثاق محمد و تو را -  يا على -  گرفت و همه را به تو شناساند و روح همه را به تو معرفى كرد.

لذا هيچ كس به تو اظهار نمى‏ كند كه دوستت دارد مگر آنكه تو او را مى‏ شناسى، و هيچ كس به تو اظهار نمى‏ كند كه تو را مبغوض مى‏ دارد مگر آنكه او را مى ‏شناسى.[۶]

دنباله اين مسير بسيار روشن است كه عالم ذر را به بهشت و جهنم وصل مى ‏نمايد.

امام صادق‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى‏ فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى». پس هر كس به ميثاق خود وفا كند خداوند نيز با بهشت به او وفا مى ‏كند، و هر كس ما را مبغوض بدارد و حق ما را ادا نكند در آتش هميشگى و دائمى خواهد بود.[۷]

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۳۶، ۲۳۷، ۲۴۲ - ۲۴۵.
  2. اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶ .
  3. اعراف /  ۱۷۲.
  4. بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۴۵ و ج ۹۹ ص ۲۱۸.
  5. بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۹۴،۲۸۵،۲۷۲. اليقين: ص ۲۸۲،۲۱۳.
  6. بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.
  7. بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۰ ح ۲۴.