وهابیت

از ویکی غدیر

تخريب مسجد غدیر[۱]

همانگونه كه «غدير» پرچمى بر بلنداى تاریخ است كه از آن نور سبز «على ولى ‏اللَّه» مى‏ درخشد، مسجد غدیر هم تيرى به چشم دشمنان ولایت بوده كه بناى گِل و آجرى آن به عنوان سندى زنده از غدير در قلب صحرا مى‏ درخشيد.

از همين جاست كه دشمنان کینه ‏توز على‏ عليه السلام كه دربِ خانه ‏اش را آتش زدند و تابعین آنان در طول قرن‏ ها هرگز چشم ديدن چنين بناى اعتقادى -  تاريخى را نداشتند.

آثار مسجد غدير كه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله و اصحابش علامت گذارى شده بود، اولين بار به دست عمر بن الخطاب از ميان برده شد و علائم آن محو گرديد. ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى ‏گويد: «آثار مسجد غدير را به دستور عمر مخفى كردند».[۲]

مسجد غدير بار ديگر در زمان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام احیا شد. ولى پس از شهادت آن حضرت، معاویة بن ابی‏ سفیان ساربانى را با دويست نفر فرستاد تا آثار غدير خم را با خاک يكسان كنند! ابن شهرآشوب در كتاب «مثالب» مى‏ گويد: «صاحب اغانى ذكر كرده كه معاويه ساربانى را با دويست نفر از خوارج فرستاد تا آثار غدير خم را با خاک يكسان كنند».[۳]

در زمان‏ هاى بعد بار ديگر مسجد غدیر بنا شد و از آنجا كه كنار جاده حجاج قرار داشت محلى معروف بود و حتى تاريخ نگاران و جغرافى نويسانِ مخالفين هم آن را نام برده و محل آن را تعيين كرده ‏اند.

از آن به بعد خبرى از تخريب مسجد غدير در تاریخ به چشم نمى‏ خورد. البته از آنجا كه مسجد غدير در مسير سيل بوده گاهى آسيب‏ هاى طبيعى باعث خرابى آن شده است.

به عنوان نمونه سمهودى نقل كرده است: «در زمان دولت عثمانى سيل مقدارى از مسجد غدير خم را خراب كرد».[۴]

حتى تا صد سال پيش نيز مسجد غدير بر پا بوده و با آنكه در منطقه مخالفين بوده ولى رسماً محل عبادت و به عنوان مسجد غدير معروف بوده است. تا آنكه آخرين ضربه را وهابى‏ ها زده ‏اند.

وهابیت حتى مراعات مسجد را هم نكرده و دو اقدام كينه توزانه و البته بى ‏شرمانه براى از بين بردن مسجد غدير انجام داده ‏اند: از يک سو مسجد را خراب كرده و آثار آن را از بين برده ‏اند، و از سوى ديگر مسير جاده را طورى تغيير داده ‏اند كه از منطقه غدير فاصله زيادى پيدا كرده است!

پانویس

  1. غدير كجاست؟ : ص ۵۹ - ۶۱. اسرار غدير: ص ۳۵۳،۳۵۲. چهارده قرن با غدير: ص ۲۱۳.
  2. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۶۳ .
  3. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۶۴ .
  4. مفتاح الجناة (سيد محسن امين) : ج ۲ ص ۳۶. معالم مكة و المدينة بين الماضى و الحاضر (شيخ يوسف رغد العاملى) : ص ۲۵۳.