ائمه ضلال: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶٬۶۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴۵: خط ۲۴۵:


<big>آيا ادعاى خدايى عملاً بالاتر از اين مى ‏تواند باشد؟ آيا فرعون توانست تا چنين مراحلى پيش رود؟</big>
<big>آيا ادعاى خدايى عملاً بالاتر از اين مى ‏تواند باشد؟ آيا فرعون توانست تا چنين مراحلى پيش رود؟</big>
====== '''<big>ب) فرعونیت سقیفه در روزگار قدرت</big>''' ======
<big>اينها در روزهايى بود كه محتاطانه ادعاى خدايى مى‏ كردند، و روزى كه بر كرسى قدرت تكيه زدند چنان با جهلشان بى ‏باكانه در همه فرامين الهى با پروردگار به ضديت برخاستند كه بدعت در احكام دين را امرى عادى تلقى كردند.</big>
<big>در قضاوت‏ ها، با آنكه ضوابط دين الهى روشن بود جاهلانه و بر خلاف آنها رفتار مى‏ كردند.<ref>در اين باره به كتاب الغدير: ج 6 ص 333-83 مراجعه شود. </ref> حتى در مسئله ارث -كه مفصل در قرآن آمده - بر خلاف حكم خداوند سخن مى ‏گفتند.</big><ref>از نمونه ‏هاى آن مسئله فدک بود كه آن را ارث حساب كردند و سپس ارث پيامبرصلى الله عليه وآله را از همه ارث‏ها مستثنى دانستند. نمونه معروف آن هم احكام متعدد و متضادى بود كه ابوبكر و عمر درباره ارث جَدّ و جَدّه دادند. در اين باره به الغدير: ج 6 ص 117 و ج 7 ص 120 مراجعه شود. </ref>
<big>اعمال اذان و وضو و غسل و نماز را تغيير داده و اضافه يا كم كردند.</big><ref>عمر در وضو مسح كامل سر و دو گوش و نيز شستن پا را بدعت گذاشت و مسح روى جوراب را مجاز شمرد. درباره غسل گفت: «هر كس آب براى غسل پيدا نكند نبايد نماز بخواند تا آب پيدا كند» و تيمم به جاى غسل را نپذيرفت!! در اذان «حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» را حذف كرد، و در نماز صبح دستور داد به جاى آن «الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» گفته شود. درباره نماز، قرار دادن دست راست بر روى دست چپ، حذف «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» و «آمين» گفتن پس از سوره حمد و نيز نماز تراويح را بدعت گذاشت.
درباره اين بدعت هاى عمر به آدرس ‏هاى زير مراجعه شود: كتاب سليم: ص 264. الغدير: ج 5 ص 31. بحار الانوار: ج 30 ص 665 و ج 31 ص 36. صحيح البخارى: ج 1 ص 342 و ج 2 ص 252. الرياض النضرة: ج 1 ص 309. المصنف لابن ‏ابى‏ شيبة: ج 1 ص 244. كنز العمال: ج 8 ص 342. سنن النسائى: ج 1 ص 59 . مسند احمد: ج 4 ص 265. </ref>
<big>معاوية بن ابى ‏سفيان در اين باره مى گويد: «چه بسيار است آنچه عمر در اين امت بر خلاف سنت پيامبر صلى الله عليه و آله بدعت گذاشت و مردم پيرو او شدند و از او پذيرفتند ... . مسايل بسيارى كه بيش از هزار باب است»!!</big><ref>کتاب سلیم: ص285.</ref>
<big>خلاصه اينكه عملاً ادعاى خدايى را به آنجا رساندند كه هر كارى بر خلاف قرآن هم مى‏ كردند، به جاى آنكه منقصتى براى آنان باشد به حساب فضيلت گذاشته مى‏ شد؛ و مردم را اين گونه به تقدم خود بر خداوند قانع كرده بودند.</big>
====== <big>'''ج) شکایات علی علیه السلام از فرعونیت سقیفه'''</big> ======
<big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به عنوان شكايت از فرعونيت سقيفه مى ‏فرمايد: به خدا قسم، زمامداران قبل از من امور عظيمى را انجام دادند كه در آنها عمداً با پيامبر صلى الله عليه و آله مخالفت كردند.</big><ref>کتاب سلیم: ص262.</ref>
<big>و نیز می فرماید:</big>
<big>اولى و دومى تا آنجا مردم را به خود جلب كرده ‏اند كه اگر كسى از اهل حق و صدق و عالم به دستورات خدا و رسول بخواهد چيزى از بدعت‏ هاى آنان را تغيير دهد او را در فشار مى ‏گذارند و به مخالفت با او برمى ‏خيزند و از او بيزارى مى‏ جويند و او را خوار مى‏ كنند و از سخن حق او متفرق مى‏ شوند. ولى اگر بدعت‏ هاى آنان را بپذيرد و به آن ها اقرار نمايد و آن ها را كار نيكويى جلوه دهد و به آنها اعتقاد پيدا كند، مردم او را دوست مى‏ دارند و برايش احترام قائل مى ‏شوند و او را فضيلت مى‏ دهند.</big><ref>کتاب سلیمک ص250، 251.</ref>
<big>اين است فرعونيت در امت اسلامى و ادعاى الوهيت بر مردمى جاهل كه فرعون را از خداى قادر متعال تشخيص نمى ‏دهند، و او چنان جرئتى پيدا مى‏ كند كه بگويد:</big>
<big>«ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِى»! و آنچه من در برابر سخن خداى يكتا مى‏ گويم درست است!!</big>
<big>و از همين جاست كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد: «روز قيامت امت من در پنج گروه نزد من وارد مى ‏شوند: يک دسته گروهِ فرعون امت است...».</big><ref>الیقین: ص364، 444. مراجعه شود به کتاب: غدیر در قرآن: ج3 ص177.</ref>
====== <big>د) فرعون سقیفه در برابر ابلیس</big> ======
<big>معناى اين خودكامگى و قد عَلَم كردن در برابر پروردگار را از اين حديث به خوبى در مى ‏يابيم:</big>
<big>روز قيامت ابليس را مى ‏آورند در حالى كه با يک افسار آتشين بر او لجام زده ‏اند، ولى دومى را مى ‏آورند در حالى كه با دو افسار آتشين بر او لجام زده ‏اند.</big>
<big>بليس نزد او مى‏ رود و فرياد مى ‏زند و مى ‏گويد: مادر به عزايت بنشيند، تو كيستى؟ من كسى هستم كه اولين و آخرين را گول زدم ولى با يک افسار بسته شده ‏ام در حالى كه تو با دو افسار بسته شده ‏اى؟!</big>
<big>دومى مى ‏گويد: من كسى هستم كه هر دستورى دادم اطاعت شدم در حالى كه خداوند دستور مى‏ داد و مورد عصيان و سرپيچى قرار مى‏ گرفت.</big><ref>کتاب سلیم: ص164، 165.</ref>
<big>اينجاست كه مى‏ بينيم پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير به محض خواندن آيه مزبور درباره امامانى كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى‏ كنند، مى ‏فرمايد: خداوند و من از آنان بيزاريم.</big>
<big>و ما اى رسول گرامى، با اقتدا به شما و براى نشان دادن اعتقاد راسخ خود در برابر آنان، اعلام مى‏ كنيم: از بنيانگذاران اين امامت جهنمى و از همه امامان ضلالتى كه نيابت آنان را پذيرفتند بيزاريم و در دلِ خود جايى براى آنان نداريم.</big>
 <big>يكى از جلوه ‏هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  ناگفته‏ هايى از مسئله غدير به چشم مى‏ خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى‏ شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه ‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:</big>
<big>«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ. وَ أَتْبَعْناهُمْ فِى هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ»: «و آنان را امامانى قرار داديم كه به آتش دعوت مى ‏كنند، و در روز قيامت كمك نمى‏ شوند. در اين دنيا لعنتى در پى آنان فرستاديم، و روز قيامت از نكوهش شدگان خواهند بود».</big>
<big>اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:</big>
<big>'''1- متن دعا'''</big>
يكى از فرازهاى دعاى بعد از نماز عيد غدير چنين است:
فَاسْأَلُكَ يا رَبِّ تَمامَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا ... ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنَ الْمُكَذِّبينَ الدُّعاةِ الَى النّارِ، وَ هُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اوْلِيائهمْ مِنَ الْمَقْبُوحينَ<ref>الاقبال: ص 475. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 218. </ref>:
<big>پروردگارا، از تو كامل شدن نعمتت را بر ما مى‏ خواهم... ، و مرا از تكذيب كنندگانِ دعوت كننده به آتش قرار مده؛ آنان كه با اوليائشان در روز قيامت از نكوهش شدگانند.</big>
<big>'''2- نتیجه اعتقادی'''</big>
<big>دو قسمت از آيه در دعاى مزبور با تغييرى در عبارت -  كه مقتضاى سياق دعا بوده -  آورده شده است: يكى دعوت به آتش و ديگرى مقبوح بودن دشمنان ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام.</big>
<big>آنچه از اين فراز دعا و آيه در رابطه با غدير استفاده مى‏شود، موقعيت اعتقادى مخالفين ولايت نزد خداوند است. آنان كه راه ولايت على‏ عليه السلام را كنار گذاشتند، به هر راه ديگرى كه رفته باشند -  چه به جنگ ولايت آمده باشند و چه نيامده باشند -  در اين آيه به دو صفت در دنيا و دو صفت در آخرت موصوف ‏اند:</big>
<big>در دنيا يكى به عنوان دعوت كنندگان به آتش شناخته مى‏ شوند، و اين بدان معنى است كه صراط مستقيم تا بهشت يكى بيشتر نيست و هر راهى غير از آن راه جهنم است. دوم اينكه مورد لعنت قرار مى‏ گيرند، كه نشانه وظيفه ما در لعنت آنان است.</big>
<big>در آخرت از يک سو مورد تقبيح قرار مى‏ گيرند و زشت سيرت معرفى مى‏ شوند؛ و از سوى ديگر هيچ راهى براى نجات آنان وجود ندارد.</big>
<big>اين چهار مسئله دقيقاً به معناى بسته شدن همه درهاى اميد بر مخالفين اهل ‏بيت ‏عليهم السلام از جانب خدا، و نبودن هيچ راه آشتى با آنان از جانب بندگان است.</big>
=== <big>4- ائمه ضلال در جهنم =ائمه ضلال / اصحاب صحيفه ملعونه اول</big> ===
=== <big>5- ائمه ضلال در قرآن</big><ref>غدير در قرآن: ج 2 ص 30. </ref> ===
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد دوست و دشمن اهل ‏بيت ‏عليهم السلام در قرآن در خطبه غدير مى ‏فرمايد:</big>
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.</big><ref>اسرار غدیر: ص153 بخش7.</ref>
<big>يكى از مواردى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به آنها اشاره دارد آيه لعنتِ شجره ملعونه است:</big>
<big>«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ»<ref>اسراء/60.</ref>: «قرار نداديم رؤيايى كه نشانت داديم مگر براى امتحان مردم و به عنوان ياد شجره ملعونه در قرآن».</big>
<big>بنى ‏اميه كه شاخه ‏هاى شجره ملعونه تيم و عدى از سقيفه بودند، در خواب به پيامبرصلى الله عليه وآله نشان داده شدند. آن حضرت در تفسير اين آيه فرمود: من دوازده نفر از امامان ضلالت را در خواب ديدم كه از منبرم بالا و پايين مى‏ روند، و امّتم را به صورت عقبگرد به گذشته خود باز مى ‏گردانند. دو نفر از آنان (ابوبكر و عمر) از دو قبيله مختلف قريش تيم و عدى و سه نفر (عثمان و معاويه و يزيد) از بنى‏اميه و هفت نفر (عبدالملک، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان) از اولاد حكم بن ابى‏ العاص هستند.</big>
<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: ائمه ضلال /  پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله از ائمه ضلال در خطبه غدير.</big>
=== <big>6- اصحاب صحيفه ملعونه اول</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص 56.</ref> ===
<big>مردمى كه در برابر منبر غدير نشسته بودند خبر از معاهده پنج نفرى اصحاب صحيفه ملعونه، يعنى ابوبكر و عمر و ابوعبيده جراح و معاذ بن جبل و سالم مولى ابى‏ حذيفه نداشتند، جز چند نفر از اصحاب خاص مانند سلمان و ابوذر و مقداد. سياست پيچيده‏ اى لازم بود كه هم تصريح به عنوان اين بزرگ‏ترين پيمان نامه ضد اسلام شده باشد، و هم براى مردمى كه از آن اطلاعى نداشتند قابل مطرح كردن باشد.</big>
<big>اين بود كه حضرت مدار سخن را از معرفى امامان ضلالت آغاز كرد و آنان را با همه پيروان و هوادارانشان در پايين ‏ترين درجه جهنم دانست، و ناگهان كلمه «اصحاب صحيفه» را به كار برد و به صراحت فرمود: «آگاه باشيد كه اين امامان ضلالت اصحاب صحيفه ‏اند».</big>
<big>اين عنوان ناآشنا براى مخاطبين شوكى بر مغز آنان وارد كرد در حالى كه -به جز چند نفر معين-  هيچ كس منظور حضرت را از اصحاب صحيفه متوجه نشد، با اينكه همه مطمئن بودند پيامبرصلى الله عليه وآله از نام بردن چنين گروهى هدف و منظورى را دنبال مى ‏كند و بى‏جهت اين كلمه را بر زبان نياورده است. مقصود حضرت نيز همين مقدار از تلنگر فكرى بود، تا در آينده‏ ها اسرار بيشترى درباره آنان افشا شود و اخبار مفصل ‏ترى به دست مردم برسد.</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: صحيفه ملعونه اول. ص326</big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==
کاربر ناشناس