پرش به محتوا

استهزاء: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۸: خط ۷۸:
همه اين مطالب را در يک قدمى غدير از لسان خداوند شنيدن ارزشى چند برابر بدان مى‏ دهد كه به عنوان يک سند تاريخى و آينه ‏اى براى سنجش آينده ‏هاى نزديک پس از غدير كارآيى دارد. در اينجا يک بار ديگر ترجمه آيات مزبور به صورت تفسير شده -  با توجه به كلام امام صادق ‏عليه السلام كه در بالا ذكر شد -  تقديم مى‏ شود:
همه اين مطالب را در يک قدمى غدير از لسان خداوند شنيدن ارزشى چند برابر بدان مى‏ دهد كه به عنوان يک سند تاريخى و آينه ‏اى براى سنجش آينده ‏هاى نزديک پس از غدير كارآيى دارد. در اينجا يک بار ديگر ترجمه آيات مزبور به صورت تفسير شده -  با توجه به كلام امام صادق ‏عليه السلام كه در بالا ذكر شد -  تقديم مى‏ شود:


شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترک كنى و سينه ‏ات از سخن ابوبكر و [[عمر بن خطاب|عمر]] به تنگ آيد كه گفتند: «كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏ شد يا ملائكه ‏اى با او همراه مى‏ گشت».
شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترک كنى و سينه ‏ات از سخن [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] به تنگ آيد كه گفتند: «كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏ شد يا ملائكه ‏اى با او همراه مى‏ گشت».


ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط مى ‏شود.
ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط مى ‏شود.


و يا اينكه به تو مى‏ گويند: «ولايت را از پيش خود درآورده ‏اى و به خدا نسبت دروغ مى‏ دهى»! بگو اگر اين مسئله ولايت افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى‏ خواهيد كمک بگيريد! اگر نتوانستيد معلوم مى‏ شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.
و يا اينكه به تو مى‏ گويند: «ولايت را از پيش خود درآورده ‏اى و به خدا نسبت دروغ مى‏ دهى»! بگو اگر اين مسئله [[ولایت]] افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى‏ خواهيد كمک بگيريد! اگر نتوانستيد معلوم مى‏ شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.


آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى ‏كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى ‏آوريد يا نه؟!  
آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى ‏كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى ‏آوريد يا نه؟!  
خط ۹۰: خط ۹۰:
پيامبر صلى الله عليه و آله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام شاهد او بود.
پيامبر صلى الله عليه و آله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام شاهد او بود.


قبل از او هم كتاب موسى (تورات) شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏ عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل سقيفه و پيروانشان كه از احزاب ‏اند و به ولايت على‏ عليه السلام كافرند، وعده گاهشان آتش جهنم است. بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى ‏خواهند آن را بپذيرند.
قبل از او هم كتاب موسى ([[تورات]]) شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏ عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل [[سقیفه]] و پيروانشان كه از احزاب ‏اند و به ولايت على‏ عليه السلام كافرند، وعده گاهشان آتش جهنم است.
 
بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى ‏خواهند آن را بپذيرند.


هيچ كس ظالم ‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ‏ هايى را به خدا افترا مى‏ بندند، چنانكه با [[تکذیب]] آنچه درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى مى‏ كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت مى ‏دهند كه «نبوت و خلافت در يک خاندان جمع نمى‏ شود».
هيچ كس ظالم ‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ‏ هايى را به خدا افترا مى‏ بندند، چنانكه با [[تکذیب]] آنچه درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى مى‏ كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت مى ‏دهند كه «نبوت و خلافت در يک خاندان جمع نمى‏ شود».
خط ۱۰۲: خط ۱۰۴:
با همه آنچه ابوبكر و عمر و ساير دشمنان ولايت قدرتمندانه بر ضد ولايت انجام دادند، ولى چنين نيست كه بتوانند همه را در برابر اقدامات خود عاجز كنند، چرا كه هر چه باشد تحت ولايت الهى و قدرت او هستند، و خدا عذاب آنان را چندين برابر خواهد نمود. اينان طاقت شنيدن حق و ديدن حقايق ولايت را نداشتند، و اين حسادت و كفر كارشان را بدينجا كشانيد.
با همه آنچه ابوبكر و عمر و ساير دشمنان ولايت قدرتمندانه بر ضد ولايت انجام دادند، ولى چنين نيست كه بتوانند همه را در برابر اقدامات خود عاجز كنند، چرا كه هر چه باشد تحت ولايت الهى و قدرت او هستند، و خدا عذاب آنان را چندين برابر خواهد نمود. اينان طاقت شنيدن حق و ديدن حقايق ولايت را نداشتند، و اين حسادت و كفر كارشان را بدينجا كشانيد.


آنان كه در مقابل ولايت على‏ عليه السلام قد عَلَم كردند سرمايه وجود خود را از دست دادند و درباره آن ضرر كردند، و در عاقبت كار كه از اين جهان رفتند تمام دروغ ‏ها و افتراهايى كه نسبت مى ‏دادند از آنان جدا شد و ديگر منفعتى برايشان نداشت، بلكه با مرگشان و آغاز زندگى آخرت از همه زيانكارتر بودند.
آنان كه در مقابل [[ولایت]] على‏ عليه السلام قد عَلَم كردند سرمايه وجود خود را از دست دادند و درباره آن ضرر كردند، و در عاقبت كار كه از اين جهان رفتند تمام دروغ ‏ها و افتراهايى كه نسبت مى ‏دادند از آنان جدا شد و ديگر منفعتى برايشان نداشت، بلكه با مرگشان و آغاز زندگى آخرت از همه زيانكارتر بودند.


شيعيان و پذيرندگان ولايت على ‏عليه السلام كه به [[ولایت]] ايمان آورده و عمل صالح انجام مى ‏دهند و در برابر پروردگارشان خاضعانه سر تسليم فرود مى ‏آوردند، اينان اهل بهشتند و در آن دائمى خواهند بود.
شيعيان و پذيرندگان ولايت على ‏عليه السلام كه به [[ولایت]] ايمان آورده و عمل صالح انجام مى ‏دهند و در برابر پروردگارشان خاضعانه سر تسليم فرود مى ‏آوردند، اينان اهل بهشتند و در آن دائمى خواهند بود.


با در نظر گرفتن دو گروه دشمنان و پذيرندگان ولايت على ‏عليه السلام، نسبت و مقايسه اين دو دسته به يكديگر همانند كور در برابر بينا و كر در برابر شنواست. آيا ممكن است اين دو گروه مساوى باشند؟ با اين فاصله‏ اى كه بين دو گروه ذكر شد آيا هنوز بيدار نمى ‏شويد؟!
با در نظر گرفتن دو گروه دشمنان و پذيرندگان ولايت على ‏عليه السلام، نسبت و مقايسه اين دو دسته به يكديگر همانند كور در برابر بينا و كر در برابر شنواست.
 
آيا ممكن است اين دو گروه مساوى باشند؟ با اين فاصله‏ اى كه بين دو گروه ذكر شد آيا هنوز بيدار نمى ‏شويد؟!
 
با آنچه خوانديم جا دارد بگوييم: اى غدير عزيز، چه طاق نصرتى كه خداوند براى تو بر پا كرده است!


با آنچه خوانديم جا دارد بگوييم: اى غدير عزيز، چه طاق نصرتى كه خداوند براى تو بر پا كرده است! اين طاق بلند را با آيات زيبا و تابلوهاى بلند قرآنش تزيين كرده، و يد قدرت خويش را براى حفاظت از آن فراز آورده، و جمعيت صد و بيست هزار نفرى حجاج را دعوت نامه رسمى داده، و اين گونه ما را براى حضور در اين دعوت جهانى آماده كرده است.
اين طاق بلند را با آيات زيبا و تابلوهاى بلند قرآنش تزيين كرده، و يد قدرت خويش را براى حفاظت از آن فراز آورده، و جمعيت صد و بيست هزار نفرى حجاج را دعوت نامه رسمى داده، و اين گونه ما را براى حضور در اين دعوت جهانى آماده كرده است.


== تبيين غدير و فاطميه با استهزاء دشمن<ref>غدير تا فاطميه (انصارى - شريفى): ص۱۹۰-۱۹۲.</ref> ==
== تبيين غدير و فاطميه با استهزاء دشمن<ref>غدير تا فاطميه (انصارى - شريفى): ص۱۹۰-۱۹۲.</ref> ==
در زمان حكومت ابوبكر، خالد بن وليد در ماجرايى مفصل در مقابل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام گستاخى و هتاكى را از حد گذراند. حضرت هم به اعجاز طوقى آهنين بر گردن خالد قرار داد كه به هيچ شكل از گردن او باز نمى ‏شد و مايه استهزاى او در مدينه شده بود.<ref>براى ماجراى طوق خالد مراجعه شود به: بحار الانوار: ج ۲۹ ص۱۶۱-۱۷۰.</ref>
در زمان حكومت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، [[خالد بن ولید]] در ماجرايى مفصل در مقابل [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] گستاخى و هتاكى را از حد گذراند.
 
حضرت هم به اعجاز طوقى آهنين بر گردن خالد قرار داد كه به هيچ شكل از گردن او باز نمى ‏شد و مايه استهزاى او در مدينه شده بود.<ref>براى ماجراى طوق خالد مراجعه شود به: بحار الانوار: ج ۲۹ ص۱۶۱-۱۷۰.</ref>


در اين ماجرا روشنگرى‏ هايى درباره غدير صورت گرفت و عللى از وقايع فاطميه تبيين شد، كه مختصراً به آنها اشاره مى ‏كنيم:
در اين ماجرا روشنگرى‏ هايى درباره غدير صورت گرفت و عللى از وقايع فاطميه تبيين شد، كه مختصراً به آنها اشاره مى ‏كنيم:


=== اول: معناى دقيق «مولى» ===
=== اول: معناى دقيق «مولى» ===
پس از تلاش فراوان به اين نتيجه رسيدند كه شايد قيس -  كه از همه نيرومندتر بود -  بتواند اين طوق آهنين را از گردن خالد باز كند. قيس هم فرصت را غنيمت شمرده و با سقيفه ‏ايان احتجاج كرد.
پس از تلاش فراوان به اين نتيجه رسيدند كه شايد قيس -  كه از همه نيرومندتر بود -  بتواند اين طوق آهنين را از گردن خالد باز كند. قيس هم فرصت را غنيمت شمرده و با [[سقیفه]] ‏ايان احتجاج كرد.


او مطيع بودن خود نسبت به امر مولايش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را در مقابل [[ابوبكر بن ابى قحافه|ابوبكر]] -  كه از او بيعت گرفته بود -  چنين بيان كرد:
او مطيع بودن خود نسبت به امر مولايش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را در مقابل [[ابوبكر بن ابى قحافه|ابوبكر]] -  كه از او بيعت گرفته بود -  چنين بيان كرد:
خط ۱۲۷: خط ۱۳۵:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مفهوم غدير را با شباهت صاحب آن به بيت ‏الله بيان فرمود. آن حضرت با كشاندن آنها به محضر خويش معناى بيت‏ الله بودن خود را در آن جوّ خفقان به عموم مردم و آيندگان تاريخ از دو جهت نشان داد:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مفهوم غدير را با شباهت صاحب آن به بيت ‏الله بيان فرمود. آن حضرت با كشاندن آنها به محضر خويش معناى بيت‏ الله بودن خود را در آن جوّ خفقان به عموم مردم و آيندگان تاريخ از دو جهت نشان داد:


يكى اينكه وقتى خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله دلسوزانه در غدير امام را براى مردم تعيين كردند، اين مردم هستند كه بايد وظيفه شناسانه به استقبال نماينده خدايشان بروند، نه آن كه منتظر التماس ‏هاى امام خود باشند! در اين باره حضرت به ابوبكر فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله شما را به بيعت من امر كرد و اطاعت مرا بر شما واجب نمود، و مرا در بين شما مانند بيت‏ الله حرام قرار داد؛ كه بايد به سوى آن رفت و بيت‏ الله به سوى كسى نمى ‏آيد!
يكى اينكه وقتى خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله دلسوزانه در غدير امام را براى مردم تعيين كردند، اين مردم هستند كه بايد وظيفه شناسانه به استقبال نماينده خدايشان بروند، نه آن كه منتظر التماس ‏هاى امام خود باشند!
 
در اين باره حضرت به ابوبكر فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله شما را به [[بیعت]] من امر كرد و اطاعت مرا بر شما واجب نمود، و مرا در بين شما مانند بيت‏ الله حرام قرار داد؛ كه بايد به سوى آن رفت و بيت‏ الله به سوى كسى نمى ‏آيد!


دوم اينكه امام مانند بيت ‏الله قلعه امان مردم است كه بيرون آن هلاكت است. در اين باره حضرت فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود:
دوم اينكه امام مانند بيت ‏الله قلعه امان مردم است كه بيرون آن هلاكت است. در اين باره حضرت فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود:
خط ۱۳۶: خط ۱۴۶:


=== سوم: بيعت اجبارى سقيفه در مقابل بيعت اختيارى غدير ===
=== سوم: بيعت اجبارى سقيفه در مقابل بيعت اختيارى غدير ===
همچنين قيس با افسوسى كه براى از دست دادن غدير مى‏ خورد به [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] گفت: به خدا قسم اگر دست من با تو [[بیعت]] كرده، قلب و زبانم با تو بيعت نكرده است. من بعد از روز غدير درباره على‏ عليه السلام حجتى ندارم. بيعت من با تو مانند آن زنى است كه رشته‏ هاى خود را بعد از ريسيدن پنبه مى‏ كرد.<ref>اشاره به آيه قرآن است كه خداوند زنى از بنى ‏اسرائيل را مثال مى ‏زند كه صبح تا شب پنبه مى‏ ريسيد، و شب كه مى‏ شد همه رشته ‏هاى خود را دوباره به حالت پنبه باز مى‏ گرداند. نحل/۹۲: «و لا تكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوة انكاثاً...»: مانند آن زنى نباشيد كه رشته‏ هاى خود را بعد از زحمت رسيدن دوباره تكه تكه پنبه مى‏ كرد... .</ref>
همچنين قيس با افسوسى كه براى از دست دادن غدير مى‏ خورد به [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] گفت: به خدا قسم اگر دست من با تو [[بیعت]] كرده، قلب و زبانم با تو بيعت نكرده است.  
 
من بعد از روز غدير درباره على‏ عليه السلام حجتى ندارم. بيعت من با تو مانند آن زنى است كه رشته‏ هاى خود را بعد از ريسيدن پنبه مى‏ كرد.<ref>اشاره به آيه قرآن است كه خداوند زنى از بنى ‏اسرائيل را مثال مى ‏زند كه صبح تا شب پنبه مى‏ ريسيد، و شب كه مى‏ شد همه رشته ‏هاى خود را دوباره به حالت پنبه باز مى‏ گرداند. نحل/۹۲: «و لا تكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوة انكاثاً...»: مانند آن زنى نباشيد كه رشته‏ هاى خود را بعد از زحمت رسيدن دوباره تكه تكه پنبه مى‏ كرد... .</ref>


همچنين قيس با درسى كه از شهادت حضرت زهرا عليها السلام گرفته بود گفت: چگونه پيمانم را بشكنم در حالى كه درباره امامت و ولايت او با خدا عهد بسته ‏ام. درباره او از من مى ‏پرسى؟!
همچنين قيس با درسى كه از شهادت حضرت زهرا عليها السلام گرفته بود گفت: چگونه پيمانم را بشكنم در حالى كه درباره امامت و ولايت او با خدا عهد بسته ‏ام. درباره او از من مى ‏پرسى؟!
خط ۱۴۳: خط ۱۵۵:


== منافقين و استهزاءِ ابلاغ ولايت<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۶، ۱۲۵.</ref> ==
== منافقين و استهزاءِ ابلاغ ولايت<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۶، ۱۲۵.</ref> ==
از جمله مشهورترين آیات غدیر آيه‏ اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير مكه به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:
از جمله مشهورترين [[آیات غدیر]] آيه‏ اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير [[مکّه]] به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:


«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»<ref>مائده/۶۷.</ref>:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»<ref>مائده/۶۷.</ref>:
خط ۱۴۹: خط ۱۶۱:
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده ‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى ‏كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى‏ كند».
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده ‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى ‏كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى‏ كند».


آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه يكى از جهات خوف پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد ابلاغ ولايت مسئله استهزاء [[منافقین]] بود.
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه يكى از جهات خوف [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در مورد ابلاغ ولايت مسئله استهزاء [[منافقین]] بود.


روش استهزاء و مسخره كردن يكى از راه‏ هاى ديرينه منافقين در برخورد با مقام والاى پيامبرصلى الله عليه وآله بود، تا آنجا كه گاهى پشت سر حضرت با چشم و زبان خود اشاره ‏هاى مسخره ‏آميز مى ‏كردند، و يا براى حضرت لقبى نامناسب شايع مى‏ كردند مثل كلمه «اذُن» به معناى گوش كه ذكر خواهد شد.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص۷۹-۸۶.</ref>
روش استهزاء و مسخره كردن يكى از راه‏ هاى ديرينه منافقين در برخورد با مقام والاى پيامبر صلى الله عليه و آله بود، تا آنجا كه گاهى پشت سر حضرت با چشم و زبان خود اشاره ‏هاى مسخره ‏آميز مى ‏كردند، و يا براى حضرت لقبى نامناسب شايع مى‏ كردند مثل كلمه «اذُن» به معناى گوش كه ذكر خواهد شد.<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۲ ص۷۹-۸۶.</ref>


پيامبر صلى الله عليه و آله در كلام خود در مورد [[آیه تبلیغ و شبهات|آیه تبلیغ]] اين مسئله را با اين جمله ياد مى ‏كند:
پيامبر صلى الله عليه و آله در كلام خود در مورد [[آیه تبلیغ و شبهات|آیه تبلیغ]] اين مسئله را با اين جمله ياد مى ‏كند:
خط ۱۵۷: خط ۱۶۹:
«لِعِلْمى بِحِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ»<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>: «به خاطر علمى كه درباره حيله‏ هاى مسخره كنندگان اسلام دارم».
«لِعِلْمى بِحِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ»<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>: «به خاطر علمى كه درباره حيله‏ هاى مسخره كنندگان اسلام دارم».


در واقع يكى از حربه‏ ها و راهكارهاى منافقين در طول [[بعثت]] پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله بى ‏ادبى و جسارت نسبت به ساحت مقدس آن حضرت و حرمت شكنى بود، كه البته از بارزترين نمادهاى آن مسخره كردن بود و قرآن هم به اين مطلب تصريح كرده است.
در واقع يكى از حربه‏ ها و راهكارهاى منافقين در طول [[بعثت]] پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله بى ‏ادبى و جسارت نسبت به ساحت مقدس آن حضرت و حرمت شكنى بود، كه البته از بارزترين نمادهاى آن مسخره كردن بود و قرآن هم به اين مطلب تصريح كرده است.


در غدير كه غيظ منافقين به اوج خود رسيده بود، اين مسئله چند بار تكرار شد كه نمونه‏ هاى آن را مرور مى ‏كنيم:
در غدير كه غيظ منافقين به اوج خود رسيده بود، اين مسئله چند بار تكرار شد كه نمونه‏ هاى آن را مرور مى ‏كنيم:
خط ۱۷۱: خط ۱۸۳:
«وَ اللَّه انْ كُنّا اصْحابَ كَسْرى وَ قَيصَرَ لَكُنّا فِى الْخَزِّ وَ الْوَشى وَ الدّيباجِ وَ النِّساجاتِ، وَ انّا مَعَهُ فِى الاخْشَنَيْنِ: نَأْكُلُ الْخَشِنَ وَ نَلْبِسُ الْخَشِنَ، حَتّى اذا دَنا مَوْتُهُ وَ فَنِيَتْ ايّامُهُ وَ حَضَرَ اجَلُهُ ارادَ انْ يُوَلِّيَها عَلِيّاً مِنْ بَعْدِهِ. اما وَ اللَّه لَيَعْلَمَنَّ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۴. </ref>:
«وَ اللَّه انْ كُنّا اصْحابَ كَسْرى وَ قَيصَرَ لَكُنّا فِى الْخَزِّ وَ الْوَشى وَ الدّيباجِ وَ النِّساجاتِ، وَ انّا مَعَهُ فِى الاخْشَنَيْنِ: نَأْكُلُ الْخَشِنَ وَ نَلْبِسُ الْخَشِنَ، حَتّى اذا دَنا مَوْتُهُ وَ فَنِيَتْ ايّامُهُ وَ حَضَرَ اجَلُهُ ارادَ انْ يُوَلِّيَها عَلِيّاً مِنْ بَعْدِهِ. اما وَ اللَّه لَيَعْلَمَنَّ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۴. </ref>:


«به خدا قسم، اگر از اصحاب كسرى و قيصر بوديم اكنون در لباس‏ هاى خز و رنگارنگ و ديبا و بافته‏ ها بوديم، ولى همراه او در دو خشن به سر مى ‏بريم:
«به خدا قسم، اگر از اصحاب كسرى و قیصر بوديم اكنون در لباس‏ هاى خز و رنگارنگ و ديبا و بافته‏ ها بوديم، ولى همراه او در دو خشن به سر مى ‏بريم:


هم خوراک خشن مى‏ خوريم و هم لباس خشن مى ‏پوشيم. اكنون هم كه مرگ او نزديک شده و اجل او رسيده مى ‏خواهد اين سلطه را به على بعد از خود واگذارد. به خدا قسم خواهد دانست»!!
هم خوراک خشن مى‏ خوريم و هم لباس خشن مى ‏پوشيم. اكنون هم كه [[مرگ]] او نزديک شده و اجل او رسيده مى ‏خواهد اين سلطه را به على بعد از خود واگذارد. به خدا قسم خواهد دانست»!!


عمر وقتى در روز غدير [[بیعت]] كرد شانه ‏ها را بالا انداخت و رو به [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] كرد و گفت: «لَشَدَّ ما يَرْفَعُ بِضِبْعَىْ ابْنِ عَمِّهِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۹.</ref>: «عجب بازوى پسر عمويش را محكم بلند كرده است».
عمر وقتى در روز غدير [[بیعت]] كرد شانه ‏ها را بالا انداخت و رو به [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] كرد و گفت: «لَشَدَّ ما يَرْفَعُ بِضِبْعَىْ ابْنِ عَمِّهِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۹.</ref>: «عجب بازوى پسر عمويش را محكم بلند كرده است».
خط ۲۲۹: خط ۲۴۱:
كلمه «أَعْرِضْ» حاكى از بى‏ توجهى و اعتنا نكردن است. يعنى اين امر پروردگار به قدرى مهم است كه در انجام آن به هيچ عكس العملى نبايد اعتنا كرد.
كلمه «أَعْرِضْ» حاكى از بى‏ توجهى و اعتنا نكردن است. يعنى اين امر پروردگار به قدرى مهم است كه در انجام آن به هيچ عكس العملى نبايد اعتنا كرد.


'''وعده حفظ پيامبر صلى الله عليه و آله'''
=== وعده حفظ پيامبر صلى الله عليه و آله ===
 
«إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ». چنانكه در اوايل [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] آمده، يكى از عمده ‏ترين موانع بر سر راه [[ابلاغ ولایت]] در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود كه همان منافقين بودند.
«إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ». چنانكه در اوايل خطابه غدير آمده، يكى از عمده ‏ترين موانع بر سر راه ابلاغ ولايت در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود كه همان منافقين بودند.


پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير فرمود: «از جبرئيل خواستم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا... از حيله‏ هاى مسخره كنندگان اسلام (المستهزئين بالاسلام) اطلاع دارم».<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير فرمود: «از [[جبرئیل]] خواستم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا... از حيله‏ هاى مسخره كنندگان اسلام (المستهزئين بالاسلام) اطلاع دارم».<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>


در اين آيه خداوند صريحاً به پيامبرش وعده خنثى سازى توطئه‏ هاى آنان و دفع خطر آنان را مى ‏دهد؛ و عملاً هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل و حفظ حضرت از خطر قتل در كوه هرشى<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۸، ۱۳۱، ۲۱۷، ۲۳۰، ۲۳۵، ۴۷۶ و ج۲ ص۱۰۱، ۴۰۶ و ج۳ ص۷۷.</ref>، نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عمل باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد.
در اين آيه خداوند صريحاً به پيامبرش وعده خنثى سازى توطئه‏ هاى آنان و دفع خطر آنان را مى ‏دهد؛ و عملاً هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل و حفظ حضرت از خطر قتل در كوه هرشى<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۰۸، ۱۳۱، ۲۱۷، ۲۳۰، ۲۳۵، ۴۷۶ و ج۲ ص۱۰۱، ۴۰۶ و ج۳ ص۷۷.</ref>، نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عمل باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد.


نكته ديگرى كه در متن حديث جلب توجه مى‏ كند عبارت: «اتاهُ جِبْرَئيلُ بِآخَرِ سُورَةِ الْحِجْرِ» است. از اين جمله مى‏ توان استفاده كرد كه آيات نازل شده در اين مورد همه آيات آخر سوره حجر است و اختصاص به چند آيه ذكر شده ندارد. دنباله آيات از آيه ۹۶ تا ۹۹ در توصيف استهزاكنندگان و آزار آنان نسبت به ساحت مقدس پيامبرصلى الله عليه وآله چنين است:
نكته ديگرى كه در متن حديث جلب توجه مى‏ كند عبارت: «اتاهُ جِبْرَئيلُ بِآخَرِ سُورَةِ الْحِجْرِ» است. از اين جمله مى‏ توان استفاده كرد كه آيات نازل شده در اين مورد همه آيات آخر سوره حجر است و اختصاص به چند آيه ذكر شده ندارد. دنباله آيات از آيه ۹۶ تا ۹۹ در توصيف استهزاكنندگان و آزار آنان نسبت به ساحت مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله چنين است:


«الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّه إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ . وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ . فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ . وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»:
«الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّه إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ . وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ . فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ . وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ»:


«كسانى كه خداى ديگرى در كنار خدا قرار مى‏ دهند، كه به زودى خواهند دانست. ما خوب مى‏ دانيم كه از آنچه مى‏ گويند سينه ‏ات به تنگ مى ‏آيد. پس با حمد پروردگارت تسبيح بگو و از سجده كنندگان باش. و پروردگارت را عبادت كن تا برايت يقين حاصل شود».
«كسانى كه خداى ديگرى در كنار خدا قرار مى‏ دهند، كه به زودى خواهند دانست. ما خوب مى‏ دانيم كه از آنچه مى‏ گويند سينه ‏ات به تنگ مى ‏آيد. پس با حمد پروردگارت [[تهلیل|تسبیح]] بگو و از سجده كنندگان باش. و پروردگارت را عبادت كن تا برايت يقين حاصل شود».


== پانویس ==
== پانویس ==