۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== اتمام حجت بلال با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۸۵ . اسرار غدير: ص ۲۸۵. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۵۲،۳۵۱.</ref>== | == اتمام حجت بلال با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۸۵ . اسرار غدير: ص ۲۸۵. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۵۲،۳۵۱.</ref>== | ||
از نمونه هاى بارز [[اتمام حجت]] و استدلال و يادآورى هاى [[غدیر]]، مواردى است كه توسط خود [[خداوند]] و | از نمونه هاى بارز [[اتمام حجت]] و استدلال و يادآورى هاى [[غدیر]]، مواردى است كه توسط خود [[خداوند]] و [[معصومین علیهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته است. | ||
تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال [[حدیث غدیر]] را روايت كرده اند نيز به گونه اى جهاد خود را در مقابله با اهل سقیفه به نمايش گذاشته اند. | |||
يكى از [[اصحاب ائمه علیهم السلام|اصحاب معصومین علیهم السلام]] كه با غدير اتمام حجت نموده بلال حبشى است. | يكى از [[اصحاب ائمه علیهم السلام|اصحاب معصومین علیهم السلام]] كه با غدير اتمام حجت نموده بلال حبشى است. | ||
خط ۶: | خط ۸: | ||
از سوى ديگر: در كنار آیات غدیر، مى توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى - [[قرآن|قرآنى]] به حساب آورد. | از سوى ديگر: در كنار آیات غدیر، مى توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى - [[قرآن|قرآنى]] به حساب آورد. | ||
به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير - آن هم از لسان پيامبر معظم صلى الله عليه و آله - بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه [[اهمیت]] اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه گر مى سازد. | به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير - آن هم از لسان پيامبر معظم صلى الله عليه و آله - بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى كند. | ||
آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه [[اهمیت]] اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه گر مى سازد. | |||
با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجت ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت هاى قرآنىِ بلال به اين آيه است: «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» اجازه بيعت با سقيفه را نمى دهد<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۱۳۵،۱۳۴. </ref>: | با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجت ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت هاى قرآنىِ بلال به اين آيه است: «لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» اجازه بيعت با سقيفه را نمى دهد<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۱۳۵،۱۳۴. </ref>: | ||
بلال مؤذن [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] از كسانى بود كه با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بيعت نكرد. | بلال مؤذن [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] از كسانى بود كه با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بيعت نكرد. | ||
از سوى ديگر ابوبكر در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بلال را كه غلام بود خريد و آزاد كرد. | از سوى ديگر ابوبكر در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بلال را كه غلام بود خريد و آزاد كرد. | ||
خط ۱۶: | خط ۲۰: | ||
عمر از اين بهانه استفاده كرد و روزى گريبان بلال را گرفت و گفت: اى بلال، اين جزاى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] است كه تو را آزاد كرده، اكنون نمى آيى با او [[بیعت]] كنى! | عمر از اين بهانه استفاده كرد و روزى گريبان بلال را گرفت و گفت: اى بلال، اين جزاى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] است كه تو را آزاد كرده، اكنون نمى آيى با او [[بیعت]] كنى! | ||
بلال گفت: اگر مرا به خاطر [[خداوند|خدا]] آزاد كرده، مرا به خاطر همان خدا به حال خودم رها كند، و اگر مرا براى غير خدا آزاد كرده و به خاطر خودش آزاد نموده آن وقت حرف تو را بايد عمل كرد | بلال گفت: اگر مرا به خاطر [[خداوند|خدا]] آزاد كرده، مرا به خاطر همان خدا به حال خودم رها كند، و اگر مرا براى غير خدا آزاد كرده و به خاطر خودش آزاد نموده آن وقت حرف تو را بايد عمل كرد. | ||
و اما [[بیعت]] با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، من بيعت نخواهم كرد با كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را [[خلیفه در خطبه غدیر|خلیفه]] قرار نداده و او را مقدم نداشته است. | |||
اى عمر، تو خوب مى دانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى پسر عمويش پيمانى بست كه تا قیامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدير خم مولی و [[صاحب اختیار]] ما قرار داد. چه كسى جرأت دارد در برابر صاحب اختيار خود با ديگرى بيعت كند؟! | خداوند تعالى مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» ، يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا و پيامبر جلوتر نرويد». | ||
اى عمر، تو خوب مى دانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى پسر عمويش پيمانى بست كه تا قیامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدير خم مولی و [[صاحب اختیار]] ما قرار داد. | |||
چه كسى جرأت دارد در برابر صاحب اختيار خود با ديگرى بيعت كند؟! | |||
عمر گفت: اگر بيعت نمى كنى با ما زندگى مكن! نه طرفدار ما باش و نه مخالف ما ! بلال هم مجبور شد بخاطر ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام از [[مدینه]] بيرون رود و در جاى ديگرى زندگى كند!<ref> مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۱۳۵،۱۳۴.</ref> | عمر گفت: اگر بيعت نمى كنى با ما زندگى مكن! نه طرفدار ما باش و نه مخالف ما ! بلال هم مجبور شد بخاطر ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام از [[مدینه]] بيرون رود و در جاى ديگرى زندگى كند!<ref> مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۱۳۵،۱۳۴.</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۳۵: | ||
پس از اتمام [[خطبه غدیر]] توسط پيامبر صلى الله عليه و آله، شايعات [[منافقین]] و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين عده اى مردم ضعیف الايمان ايجاد كرده بود. | پس از اتمام [[خطبه غدیر]] توسط پيامبر صلى الله عليه و آله، شايعات [[منافقین]] و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين عده اى مردم ضعیف الايمان ايجاد كرده بود. | ||
گروهى مى گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده اى ديگر مى گفتند: «اِغوا شده است» . | گروهى مى گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده اى ديگر مى گفتند: «اِغوا شده است». | ||
گروه ديگرى مى گفتند: «درباره اهل بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى گويد» . | گروه ديگرى مى گفتند: «درباره اهل بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى گويد». | ||
عكس العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه ها پايان دهد و شبهه ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. | عكس العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه ها پايان دهد و شبهه ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. | ||
خط ۳۵: | خط ۴۳: | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند. | پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند. | ||
وقتى | وقتى [[مهاجرین]] و [[انصار]] و ساير گروه هاى مردم جمع شدند، حضرت سند نوشته شده اى به اقرار همه به ثبت رساند كه من جمله بار ديگر [[حدیث]] «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» را تكرار فرمود. | ||
== بلال پيش از ماجراى غدير<ref> واقعه قرآنى غدير: ص ۴۵. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۸.</ref> == | == بلال پيش از ماجراى غدير<ref> واقعه قرآنى غدير: ص ۴۵. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۸.</ref> == | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله صبح روز چهاردهم ذى الحجه در سفر [[حجةالوداع]] پس از نماز صبح وارد سرزمين «[[ابطح]]» شد و همان گونه كه قبل از اعمال حج اعلام كرده بود، پس از بازگشت از منا نيز به خانه هاى مکه نرفت و در همان خيمه هاى ابطح ساكن شد تا روزى كه از | پيامبر صلى الله عليه و آله صبح روز چهاردهم ذى الحجه در سفر [[حجةالوداع]] پس از نماز صبح وارد سرزمين «[[ابطح]]» شد و همان گونه كه قبل از اعمال حج اعلام كرده بود، پس از بازگشت از منا نيز به خانه هاى مکه نرفت و در همان خيمه هاى ابطح ساكن شد تا روزى كه از [[مکّه]] خارج شد. | ||
روز چهاردهم ذى الحجة در سفر حجةالوداع روز پرماجرايى بود چرا كه اعلام شده بود در مكه يک روز بيشتر توقف نخواهند كرد. | روز چهاردهم ذى الحجة در سفر حجةالوداع روز پرماجرايى بود چرا كه اعلام شده بود در مكه يک روز بيشتر توقف نخواهند كرد. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند: «فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى [[خُمّ|غدیر خم]] حركت كنند» . | پيامبر صلى الله عليه و آله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند: «فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى [[خُمّ|غدیر خم]] حركت كنند». | ||
با اين اعلام مردم متعجب از اينكه چرا پيامبر صلى الله عليه و آله در اين اولين و آخرين سفر خود به حَرم الهى، مدتى در آنجا توقف نكرده اند كه مردم سؤالات خود را بپرسند و از محضر آن حضرت استفاده كنند، خود را براى فردا آماده مى كردند.<ref>مسند حُمَيدى: ج ۱ ص ۲۵۱. المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۰۹۹. اخبار مكة: ج ۲ ص ۱۶۲. المصنف (ابن ابى شيبة) : ج ۴ ص ۴۶۹. الكافى: ج ۴ ص ۲۴۸،۲۴۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۳۸،۴۵۷،۲۷۵. الفقيه: ج ۲ ص ۵۵۵ . صحيح مسلم: ج ۲ ص ۷۲۹. اخبار مكة (ازرقى) : ج ۲ ص ۱۹۸،۱۶۲،۱۶۱. سنن البيهقى: ج ۷ ص ۳۴۹.</ref> | با اين اعلام مردم متعجب از اينكه چرا پيامبر صلى الله عليه و آله در اين اولين و آخرين سفر خود به حَرم الهى، مدتى در آنجا توقف نكرده اند كه مردم سؤالات خود را بپرسند و از محضر آن حضرت استفاده كنند، خود را براى فردا آماده مى كردند.<ref>مسند حُمَيدى: ج ۱ ص ۲۵۱. المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۰۹۹. اخبار مكة: ج ۲ ص ۱۶۲. المصنف (ابن ابى شيبة) : ج ۴ ص ۴۶۹. الكافى: ج ۴ ص ۲۴۸،۲۴۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۳۸،۴۵۷،۲۷۵. الفقيه: ج ۲ ص ۵۵۵ . صحيح مسلم: ج ۲ ص ۷۲۹. اخبار مكة (ازرقى) : ج ۲ ص ۱۹۸،۱۶۲،۱۶۱. سنن البيهقى: ج ۷ ص ۳۴۹.</ref> | ||
== دعوت بلال براى سندِ مكتوب غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۹۳.</ref>== | == دعوت بلال براى سندِ مكتوب غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۹۳.</ref>== | ||
از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه | از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه نداشت. | ||
يكى از آنها سندى بود كه عصاره غدير با حضور بزرگان [[صحابه]] در آن ثبت شد. | |||
برنامه چنين بود كه پس از | برنامه چنين بود كه پس از [[سخنرانی]] غدير، در فرصت مناسبى از ايام سه روزه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اجراى اين دستور سه مرحله طى شد: | ||
ابتدا به بلال دستور دادند تا ندا دهد كه مردم جمع شوند. پس از اجتماع مردم حضرت مطالبى فرمود و در مورد [[توحید]] و [[رسالت|نبوّت]] و [[امامت]] از همه اقرار گرفت و همه اين ها ثبت شد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۱. </ref> | ابتدا به بلال دستور دادند تا ندا دهد كه مردم جمع شوند. پس از اجتماع مردم حضرت مطالبى فرمود و در مورد [[توحید]] و [[رسالت|نبوّت]] و [[امامت]] از همه اقرار گرفت و همه اين ها ثبت شد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۱. </ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |