جانشین: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۳۸: خط ۷۳۸:
اكنون وعده نيک خداوند بر صابران عملى شده و خداوند آنچه فرعون و هامان و قارون و لشكر او ايجاد كردند و آنچه را بنا كردند در هم كوبيد، و فقط عده بى ‏ارزشى از اهل ضلالت مانده ‏اند كه در افساد كار مردم هيچ كوتاهى نمى ‏كنند و خداوند در ديار آنان به سراغشان مى‏ رود و آثارشان را محو مى‏ كند و پايه‏ هاى آنان را نابود مى ‏نمايد و به زودى حسرت برايشان باقى مى ‏گذارد، و آنان را به كسانى ملحق مى‏ كند كه دست خود را باز كردند و گردن كشيدند و دين خدا در دستشان قرار گرفت و آن را تغيير دادند و حكم خدا در اختيارشان قرار گرفت و آن را تحريف نمودند، و به زودى در هنگام خود يارى خدا بر ضد دشمنش مى ‏آيد و خداوند لطف كننده و آگاه است ... . <ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵.</ref>
اكنون وعده نيک خداوند بر صابران عملى شده و خداوند آنچه فرعون و هامان و قارون و لشكر او ايجاد كردند و آنچه را بنا كردند در هم كوبيد، و فقط عده بى ‏ارزشى از اهل ضلالت مانده ‏اند كه در افساد كار مردم هيچ كوتاهى نمى ‏كنند و خداوند در ديار آنان به سراغشان مى‏ رود و آثارشان را محو مى‏ كند و پايه‏ هاى آنان را نابود مى ‏نمايد و به زودى حسرت برايشان باقى مى ‏گذارد، و آنان را به كسانى ملحق مى‏ كند كه دست خود را باز كردند و گردن كشيدند و دين خدا در دستشان قرار گرفت و آن را تغيير دادند و حكم خدا در اختيارشان قرار گرفت و آن را تحريف نمودند، و به زودى در هنگام خود يارى خدا بر ضد دشمنش مى ‏آيد و خداوند لطف كننده و آگاه است ... . <ref>بحار الانوار: ج ۹۴ ص ۱۱۵.</ref>


در اين كلام حضرت در جشن غدير، «صابران» كسانى ‏اند كه در طول ۲۵ سال غصب خلافت صبر كردند و خداوند پاداش اين صبر را به دست گرفتن خلافت توسط صاحب حقيقى آن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام قرار داد، همان گونه كه با حضور آن حضرت همه دست بافته‏ هاى سقيفه كه به دست اولى و دومى و سومى ساخته و بنا شده بود در هم كوبيده شد. پس «فرعون» كنايه از اولى، و «هامان» كنايه از دومى، و «قارون» كنايه از سومى است؛ چنانكه در روايات بسيارى هم وارد شده است. <ref>درباره كنايه بودن اين سه لفظ از آن سه نفر به موارد زير مراجعه شود: بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۶۹ ۱۶۷ ۱۵۶ و ج ۳۷ ص ۳۴۳ و ج ۴۷ ص ۳۹۱ و ج ۵۳ ص ۲۵.</ref>
در اين كلام حضرت در جشن غدير، «صابران» كسانى ‏اند كه در طول ۲۵ سال [[غصب خلافت]] صبر كردند و خداوند پاداش اين صبر را به دست گرفتن خلافت توسط صاحب حقيقى آن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام قرار داد، همان گونه كه با حضور آن حضرت همه دست بافته‏ هاى سقيفه كه به دست اولى و دومى و سومى ساخته و بنا شده بود در هم كوبيده شد. پس «فرعون» كنايه از اولى، و «هامان» كنايه از دومى، و «قارون» كنايه از سومى است؛ چنانكه در روايات بسيارى هم وارد شده است. <ref>درباره كنايه بودن اين سه لفظ از آن سه نفر به موارد زير مراجعه شود: بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۶۹ ۱۶۷ ۱۵۶ و ج ۳۷ ص ۳۴۳ و ج ۴۷ ص ۳۹۱ و ج ۵۳ ص ۲۵.</ref>


براى آنكه در اين كنايه ابلَغ از تصريح شكى باقى نماند حضرت به صراحت بدعت گذارى و تحريف آنان در دين خدا را يادآور مى‏ شود، و باقيماندگان سقيفه را ملحق به آنان مى ‏داند.
براى آنكه در اين كنايه ابلَغ از تصريح شكى باقى نماند حضرت به صراحت بدعت گذارى و تحريف آنان در دين خدا را يادآور مى‏ شود، و باقيماندگان [[سقیفه]] را ملحق به آنان مى ‏داند.


بنابراين معناى «تَمِّتْ كَلِمَةُ اللَّه الْحُسْنى» تحقق عملى و عينى غدير است كه زير آسمانِ جهان مردم طعم آن را در پنج سال حكومت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام چشيدند؛ كه آن هم با زهر دشمنان و جنگ‏ هاى پى در پى همراه بود؛ و ماند تا روزى كه حضرت بقيةاللَّه الاعظم ارواحنا فداه ظهور كند و طعم حقيقى آن را به مردم بچشاند، كه آن روزگار تحقق كامل عيار غدير خواهد بود.
بنابراين معناى «تَمِّتْ كَلِمَةُ اللَّه الْحُسْنى» تحقق عملى و عينى غدير است كه زير آسمانِ جهان مردم طعم آن را در پنج سال حكومت [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] چشيدند؛ كه آن هم با زهر دشمنان و جنگ‏ هاى پى در پى همراه بود؛ و ماند تا روزى كه حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه ظهور كند و طعم حقيقى آن را به مردم بچشاند، كه آن روزگار تحقق كامل عيار غدير خواهد بود.


== ضرورت خلافت <ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.</ref>==
== ضرورت خلافت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۶.</ref>==
اعلان نزديكى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله اولين و قوى‏ ترين ضربه ‏اى بود كه بر قلوب مردم فرود آمد، و همه را متوجه روزهاى فقدان نماينده پروردگار و نياز به جانشين او نمود.
اعلان نزديكى شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله اولين و قوى‏ ترين ضربه ‏اى بود كه بر قلوب مردم فرود آمد، و همه را متوجه روزهاى فقدان نماينده پروردگار و نياز به جانشين او نمود.


اين احساس به قدرى شديد بود كه عده ‏اى -  بى ‏محابا و با معذرت خواهى از به زبان آوردن مسئله شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله -  درباره جانشين آن حضرت سؤال مى ‏كردند. اين بدان معنى بود كه هنگام تعيين جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله فرا رسيده، و مردم با اين آمادگى فكرى به استقبال مسئله اعلان ولايت مى ‏رفتند.
اين احساس به قدرى شديد بود كه عده ‏اى -  بى ‏محابا و با معذرت خواهى از به زبان آوردن مسئله شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله -  درباره جانشين آن حضرت سؤال مى ‏كردند. اين بدان معنى بود كه هنگام تعيين جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله فرا رسيده، و مردم با اين آمادگى فكرى به استقبال مسئله اعلان ولايت مى ‏رفتند.


== عللِ عدمِ پيگيرى مداومِ اميرالمؤمنين ‏عليه السلام براى خلافت<ref>از غدير تا الغدير: ص ۱۴۹  - ۱۴۵.</ref>==
== عللِ عدمِ پيگيرى مداومِ اميرالمؤمنين ‏عليه السلام براى خلافت<ref>از غدير تا الغدير: ص ۱۴۵ - ۱۴۹.</ref>==
در حاشيه استدلال و استشهاد به ماجرا و حديث غدير است، ممكن است اين سؤال براى برخى پيش آيد كه در روز سقيفه كه جريان به خلافت رسيدن غاصب اول ابوبكر بن ابى‏ قحافه پيش آمد، چرا اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير استشهاد نكرد؟
در حاشيه استدلال و استشهاد به ماجرا و [[حدیث غدیر]] است، ممكن است اين سؤال براى برخى پيش آيد كه در روز [[سقیفه]] كه جريان به خلافت رسيدن غاصب اول ابوبکر بن ابی‏ قحافه پيش آمد، چرا اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به حديث غدير استشهاد نكرد؟


اين پرسشى است كه شيخ سليم بشرى مصرى در نامه ۱۰۱ از مرحوم شرف ‏الدين داشته و در كتاب «المراجعات» آمده، و خوب است اين پرسش و پاسخ آن را از زبان دو عالم بزرگ سنى و شيعه بشنويم. اين دو عالم، يكى شيخ سليم بشرى مالكى مصرى شبر خيتى (ت ۱۲۴۸ -  م ۱۳۳۵ ه ق) از عالمان بزرگ مصر در سده اخير است، كه دو بار به رياست الازهر رسيد.<ref>  براى شرح حال وى، از جمله: الاعلام (زركلى) : ج ۳ ص ۱۸۰. </ref> ديگرى علامه سيد عبدالحسين شرف ‏الدين موسوى عاملى لبنانى (ت ۱۲۹۰ -  م ۱۳۷۷ ق) است.
اين پرسشى است كه شيخ سليم بشرى مصرى در نامه ۱۰۱ از مرحوم شرف ‏الدين داشته و در كتاب «المراجعات» آمده، و خوب است اين پرسش و پاسخ آن را از زبان دو عالم بزرگ سنى و شيعه بشنويم.
 
اين دو عالم، يكى شيخ سليم بشرى مالكى مصرى شبر خيتى (ت ۱۲۴۸ -  م ۱۳۳۵ ه ق) از عالمان بزرگ مصر در سده اخير است، كه دو بار به رياست الازهر رسيد.<ref>  براى شرح حال وى، از جمله: الاعلام (زركلى) : ج ۳ ص ۱۸۰. </ref>  
 
يگرى علامه سيد عبدالحسين شرف ‏الدين موسوى عاملى لبنانى (ت ۱۲۹۰ -  م ۱۳۷۷ ق) است.


شيخ سليم بشرى در نامه ۱۰۱، با اشاره به پذيرفتن حقايقى كه شرف الدين در نامه‏ هاى پيشين بر او عرضه داشته است چنين مى‏ گويد:
شيخ سليم بشرى در نامه ۱۰۱، با اشاره به پذيرفتن حقايقى كه شرف الدين در نامه‏ هاى پيشين بر او عرضه داشته است چنين مى‏ گويد:


حقيقت محض آشكارا شد، خدا را شكر. تنها يک چيز مانده كه ناشناخته است و من از آن تصور روشنى ندارم. آن را با تو در ميان مى‏ گذارم تا پرده از آن برگيرى و علتش را بازگويى. چرا امام‏ عليه السلام در روز سقيفه ابوبكر و بيعت كنندگان با او را به نصوصى (احاديث صريحى) كه درباره خلافت او بود و شما شيعه همواره تكيه ‏تان بر اين نصوص است استدلال نكرد؟ آيا شما شيعه از خود على ‏عليه السلام بهتر از اين امور خبر داريد؟
حقيقت محض آشكارا شد، خدا را شكر. تنها يک چيز مانده كه ناشناخته است و من از آن تصور روشنى ندارم. آن را با تو در ميان مى‏ گذارم تا پرده از آن برگيرى و علتش را بازگويى.
 
چرا امام‏ عليه السلام در روز سقيفه ابوبكر و بيعت كنندگان با او را به نصوصى (احاديث صريحى) كه درباره خلافت او بود و شما شيعه همواره تكيه ‏تان بر اين نصوص است استدلال نكرد؟
 
آيا شما شيعه از خود على ‏عليه السلام بهتر از اين امور خبر داريد؟


مرحوم شرف ‏الدين در نامه ۱۰۲ پاسخ وى داده است:
مرحوم شرف ‏الدين در نامه ۱۰۲ پاسخ وى داده است: