حذیفة بن یمان یمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵۸: خط ۲۵۸:
سپس سلمان آمد و پيامبر صلى الله عليه وآله به او هم فرمودند: برخيز و بر امیرالمؤمنین به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن. او هم اين كار را انجام داد. سپس به ابوذر فرمودند: برخيز و بر امیرالمؤمنین به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن. او هم بدون هيچ گفتگويى اين كار را انجام داد. سپس به حذيفه و ابن‏ مسعود و عمار و بُرَيده اسلمى همين دستور را داد و آنان برخاستند و بدون هيچ گفتگويى امر آن حضرت را امتثال نمودند. <ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۲۶ ۱۴۸ و ج ۳۷ ص ۳۱۱ ح ۴۳. اليقين: ص ۲۸۵. التحصين (ابن طاووس) : ص ۵۳۷ . </ref>
سپس سلمان آمد و پيامبر صلى الله عليه وآله به او هم فرمودند: برخيز و بر امیرالمؤمنین به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن. او هم اين كار را انجام داد. سپس به ابوذر فرمودند: برخيز و بر امیرالمؤمنین به عنوان اميرالمؤمنين سلام كن. او هم بدون هيچ گفتگويى اين كار را انجام داد. سپس به حذيفه و ابن‏ مسعود و عمار و بُرَيده اسلمى همين دستور را داد و آنان برخاستند و بدون هيچ گفتگويى امر آن حضرت را امتثال نمودند. <ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۲۶ ۱۴۸ و ج ۳۷ ص ۳۱۱ ح ۴۳. اليقين: ص ۲۸۵. التحصين (ابن طاووس) : ص ۵۳۷ . </ref>


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: بيعت.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[بیعت]].


ثبت مكتوب غدير به نقل حذيفة بن يمان<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۱۴۸ ۱۴۷.</ref>  
=== ثبت مكتوب غدير به نقل حذيفة بن يمان<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۱۴۸ ۱۴۷.</ref> ===
در زمان‏ هايى كه تدوين و كتابت [[احاديث مرتبط با غدير|حدیث]] و معارف دين از طرف [[سقیفه]] رسماً ممنوع اعلام شده بود، و در زمان‏ هايى كه هنوز نوشتن به رواج امروزى نبود، امامان غدير على رغم شرايط دشوار تقيه اَبعاد مختلف واقعه غدير را براى اصحابشان مى ‏فرمودند و آنان در نوشته ‏هاى خود به صورت حديث ثبت مى‏ كردند.


در زمان‏ هايى كه تدوين و كتابت حديث و معارف دين از طرف سقيفه رسماً ممنوع اعلام شده بود، و در زمان‏ هايى كه هنوز نوشتن به رواج امروزى نبود، امامان غدير على رغم شرايط دشوار تقيه اَبعاد مختلف واقعه غدير را براى اصحابشان مى ‏فرمودند و آنان در نوشته ‏هاى خود به صورت حديث ثبت مى‏ كردند.
اين اقدام در واقع ريشه فرهنگ‏سازى غدير است كه شامل تعاليم و معارف و استدلال‏ ها و تاريخچه آن بوده و به صورت ميراث غدير به نسل‏ هاى فرهنگ‏ساز غدير منتقل شده، تا آموزه ‏هاى اصيل خود را از دست ندهند.


اين اقدام در واقع ريشه فرهنگ‏سازى غدير است كه شامل تعاليم و معارف و استدلال‏ ها و تاريخچه آن بوده و به صورت ميراث غدير به نسل‏ هاى فرهنگ‏ساز غدير منتقل شده، تا آموزه ‏هاى اصيل خود را از دست ندهند. آنچه امروز از حديث و تاريخ غدير به دست ما رسيده ثمره همان نوشته ‏ها و مجموعه‏ هاى تدوين شده در خفا از چشم سقيفه است، كه ميراث مكتوب غدير را به دست ما رسانده است:
آنچه امروز از حديث و تاريخ غدير به دست ما رسيده ثمره همان نوشته ‏ها و مجموعه‏ هاى تدوين شده در خفا از چشم سقيفه است، كه ميراث مكتوب غدير را به دست ما رسانده است:


در بين آثار نوشتارى بر جاى مانده از دوران معصومين ‏عليهم السلام ور در كنار اولين اثر مكتوب يعنى «كتاب سليم بن قيس الهلالى» ، دومين اثر از دوران معصومين ‏عليهم السلام درباره غدير متن كامل خطبه آن است، كه از يک سو ، امام باقر عليه السلام و از سوى ديگر حذيفة بن يمان و زيد بن ارقم دو صحابى پيامبر صلى الله عليه وآله آن را نقل كرده ‏اند؛ و از نقل آنان ثبت نوشتارى شده است.
در بين آثار نوشتارى بر جاى مانده از دوران معصومين ‏عليهم السلام ور در كنار اولين اثر مكتوب يعنى «[[کتاب سلیم بن قیس الهلالی (کتاب)|کتاب سلیم بن قیس الهلالی]]»، دومين اثر از دوران معصومين ‏عليهم السلام درباره غدير متن كامل خطبه آن است، كه از يک سو، [[امام باقر علیه السلام]] و از سوى ديگر حذيفة بن يمان و زيد بن ارقم دو صحابى پيامبر صلى الله عليه وآله آن را نقل كرده ‏اند؛ و از نقل آنان ثبت نوشتارى شده است.


با توجه به عدم امكان چاپ و نشر در آن عصر ، اين دو اقدام در حد خود بسيار مهم و فوق العاده بوده، و ثمره شيرين آن تا امروز سازنده فرهنگ پر محتواى غدير است.
با توجه به عدم امكان چاپ و نشر در آن عصر ، اين دو اقدام در حد خود بسيار مهم و فوق العاده بوده، و ثمره شيرين آن تا امروز سازنده فرهنگ پر محتواى غدير است.


حذيفه در ماجراى ترور پيامبرصلى الله عليه وآله پس از غدير <ref>ژرفاى غدير: ص ۱۵۷.</ref>
=== حذيفه در ماجراى ترور پيامبر صلى الله عليه و آله پس از غدير<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۵۷.</ref> ===
در ماجراى ترور نافرجام [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] توسط [[منافقین]] در [[عقبه هَرشی|عقبه هرشی]] و پس از غدير، حذيفة بن يمان و عمار بن ياسر همراه آن حضرت و شاهد ماجرا بودند و مى‏ خواستند با منافقین درگير شوند. پيامبر صلى الله عليه و آله هم با اعجاز چهره چهارده نفر از منافقين كه مى ‏خواستند حضرت ترور كنند را به آن دو نشان داد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۰ و ج ۳۷ ص ۱۳۵،۱۱۵.</ref>
== روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۴. </ref>==
يكى از [[صحابه]] كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده حذيفة بن يمان يمانى (م ۳۶ ق)است. [[ابن ‏عقده]] در «حديث الولاية» و ابوبکر جعابی در «نخب المناقب» و [[حسکانی|حاکم حسکانی]] در «دعاء الهداة الى اداء حق الموالات» حديث غدير را از حذيفة بن يمان روايت نموده ‏اند. همچنين جزرى در «اسنى المطالب» او را جزو راويان حديث غدير شمرده است.<ref>اسنى المطالب: ص ۴.</ref>


در ماجراى ترور نافرجام پيامبر صلى الله عليه وآله توسط منافقين در عقبه هرشى و پس از غدير، حذيفة بن يمان و عمار بن ياسر همراه آن حضرت و شاهد ماجرا بودند و مى‏ خواستند با منافقين درگير شوند. پيامبرصلى الله عليه وآله هم با اعجاز چهره چهارده نفر از منافقين كه مى ‏خواستند حضرت ترور كنند را به آن دو نشان داد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۰ و ج ۳۷ ص ۱۳۵ ۱۱۵.</ref>
== روايت خطبه كامل و ماجراى غدير<ref>اسرار غدير: ص ۱۰۹ ۱۰۸.</ref>==
== روايت حديث غدير <ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۴. </ref> ==
خوشبختانه متن مفصل و كامل [[خطبه غدیر]] در نُه كتاب از مدارک معتبر شيعه كه هم اكنون در دست مى‏ باشد و به چاپ هم رسيده، با اسناد متصل نقل شده است. رواياتِ اين نُه كتاب به سه طريق منتهى مى‏ شود.
يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده حذيفة بن يمان يمانى (م ۳۶ ق)است. ابن ‏عقده در «حديث الولاية» و ابوبكر جعابى در «نخب المناقب» و حاكم حسكانى در «دعاء الهداة الى اداء حق الموالات» حديث غدير را از حذيفة بن يمان روايت نموده ‏اند. همچنين جزرى در «اسنى المطالب» او را جزو راويان حديث غدير شمرده است. <ref>اسنى المطالب: ص ۴.</ref>


== روايت خطبه كامل و ماجراى غدير <ref>اسرار غدير: ص ۱۰۹ ۱۰۸.</ref> ==
يک سند از اسناد خطبه غدير كه به حذيفة بن يمان منتهى مى‏ شود در كتاب «الاقبال» [[سید بن طاووس|سید ابن‏ طاووس]]<ref>الاقبال: ص ۴۵۶ ۴۵۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۱ ۱۲۷.</ref>  به نقل از كتاب «النشر و الطىّ» آمده است. عين سند از اين قرار است:
خوشبختانه متن مفصل و كامل خطبه غدير در نُه كتاب از مدارک معتبر شيعه كه هم اكنون در دست مى‏ باشد و به چاپ هم رسيده، با اسناد متصل نقل شده است. رواياتِ اين نُه كتاب به سه طريق منتهى مى‏ شود.
 
يک سند از اسناد خطبه غدير كه به حذيفة بن يمان منتهى مى‏ شود در كتاب «الاقبال» سيد ابن‏ طاووس <ref>الاقبال: ص ۴۵۶ ۴۵۴. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۱ ۱۲۷.</ref>  به نقل از كتاب «النشر و الطىّ» آمده است. عين سند از اين قرار است:


قال السيد ابن ‏طاووس فى كتاب «الاقبال» : قال مؤلف كتاب «النشر و الطىّ» : عن أحمد بن محمد بن على المهلب: أخبرنا الشريف أبوالقاسم على بن محمد بن على بن القاسم الشعرانى، عن أبيه: حدثنا سلمة بن الفضل الأنصارى، عن أبى‏ مريم، عن قيس بن حيّان (حنّان) ، عن عطية السعدى، عن حذيفة بن اليمان.
قال السيد ابن ‏طاووس فى كتاب «الاقبال» : قال مؤلف كتاب «النشر و الطىّ» : عن أحمد بن محمد بن على المهلب: أخبرنا الشريف أبوالقاسم على بن محمد بن على بن القاسم الشعرانى، عن أبيه: حدثنا سلمة بن الفضل الأنصارى، عن أبى‏ مريم، عن قيس بن حيّان (حنّان) ، عن عطية السعدى، عن حذيفة بن اليمان.
== شهادت حذيفه بر عليه منافقين در غدير <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۲. اسرار غدير: ص ۸۲ .</ref> ==
== شهادت حذيفه بر عليه منافقين در غدير <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۲. اسرار غدير: ص ۸۲ .</ref> ==
پس از بيعت در غدير، معاويه و مغيرة بن شعبه و ابوموسى اشعرى در كنار ديگر منافقين از اين همه شكست در توطئه ‏هايشان سخت كلافه شده بودند، و در حالى كه از خيمه بيعت بيرون مى ‏آمدند غرغر كنان زير لب سخنانى مى‏ گفتند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۷۷ ۹۷. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۳۱۵ و ج ۳۳ ص ۱۶۳ و ج ۳۷ ص ۱۹۴ ۱۶۱.</ref>
پس از بيعت در غدير، معاويه و مغيرة بن شعبه و ابوموسى اشعرى در كنار ديگر [[منافقین]] از اين همه شكست در توطئه ‏هايشان سخت كلافه شده بودند، و در حالى كه از خيمه بيعت بيرون مى ‏آمدند غرغر كنان زير لب سخنانى مى‏ گفتند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۷۷ ۹۷. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۳۱۵ و ج ۳۳ ص ۱۶۳ و ج ۳۷ ص ۱۹۴ ۱۶۱.</ref>
 
معاويه با تكبر و تبختر و غضب آلود، در حالى كه دست راستش را بر دوش ابوموسى اشعرى و دست چپش را بر دوش [[مغیرة بن شعبه]] گذاشته بود، به راه افتاد و اين گفته را در آن حال تكرار مى‏ كرد: «هرگز محمد را بر گفته ‏اش تصديق نمى ‏كنيم و به ولايت على اقرار نخواهيم كرد» .
 
ابوذر و حذيفه شاهد اين حالت آنان بودند، و خبر اين كارشان فوراً به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. همزمان آيات ۳۱ تا ۳۵ سوره قيامت درباره معاويه نازل شد:
 
«فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى، ثُمَّ ذَهَبَ اِلى اَهْلِهِ يَتَمَطّى، اَوْلى لَكَ فَاَوْلى، ثُمَّ اَوْلى لَكَ فَاَوْلى»:


معاويه با تكبر و تبختر و غضب آلود، در حالى كه دست راستش را بر دوش ابوموسى اشعرى و دست چپش را بر دوش مغيرة بن شعبه گذاشته بود، به راه افتاد و اين گفته را در آن حال تكرار مى‏ كرد: «هرگز محمد را بر گفته ‏اش تصديق نمى ‏كنيم و به ولايت على اقرار نخواهيم كرد» .
«نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى [[تکذیب]] نمود و روى گردانيد، و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. [[عذاب]] بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است» .


ابوذر و حذيفه شاهد اين حالت آنان بودند، و خبر اين كارشان فوراً به پيامبر صلى الله عليه وآله رسيد. همزمان آيات ۳۱ تا ۳۵ سوره قيامت درباره معاويه نازل شد: «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى، ثُمَّ ذَهَبَ اِلى اَهْلِهِ يَتَمَطّى، اَوْلى لَكَ فَاَوْلى، ثُمَّ اَوْلى لَكَ فَاَوْلى» : «نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى تكذيب نمود و روى گردانيد، و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است» .
در آن لحظات حساس پيامبر صلى الله عليه و آله درباره معاويه سه تصميم در نظر گرفتند: يكى اينكه بر فراز منبر روند و باطن او را به مردم معرفى كنند و خباثت او را به همه بشناسانند.


در آن لحظات حساس پيامبر صلى الله عليه وآله درباره معاويه سه تصميم در نظر گرفتند: يكى اينكه بر فراز منبر روند و باطن او را به مردم معرفى كنند و خباثت او را به همه بشناسانند. دوم اينكه بر فراز منبر برائت و بيزارى خود را از معاويه اعلام فرمايند. سوم اينكه دستور قتل او را صادر نمايند.
دوم اينكه بر فراز منبر برائت و بيزارى خود را از معاويه اعلام فرمايند. سوم اينكه دستور قتل او را صادر نمايند.


اما بار ديگر وحى الهى -  به خاطر مهلتى كه به ظالمين داده شده -  نازل شد و آيه ۱۶ سوره قيامت را آورد: «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ» : «درباره او زبانت را به سخنى باز مكن كه درباره او عجله كرده باشى» ، حكايت از آنكه هنوز از مهلت او مانده است. اين بود كه پيامبر صلى الله عليه وآله سكوت كردند و درباره او چيزى نفرمودند. <ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۲۵ ۹۷ ۹۶.</ref>
اما بار ديگر وحى الهى -  به خاطر مهلتى كه به ظالمين داده شده -  نازل شد و آيه ۱۶ سوره قيامت را آورد: «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ»:


== مقابله خطبه غدير به روايت حذيفه با روايات ديگر <ref>اسرار غدير: ص ۱۲۴.</ref> ==
«درباره او زبانت را به سخنى باز مكن كه درباره او عجله كرده باشى» ، حكايت از آنكه هنوز از مهلت او مانده است. اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت كردند و درباره او چيزى نفرمودند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۲۵ ۹۷ ۹۶.</ref>
 
== مقابله خطبه غدير به روايت حذيفه با روايات ديگر<ref>اسرار غدير: ص ۱۲۴.</ref>==
پس از مقابله، ارزش نسخه‏ ها و روايت‏ ها نسبت به يكديگر معلوم مى‏ شود و درجه علمى هر يک را به راحتى مى ‏توان تشخيص داد.
پس از مقابله، ارزش نسخه‏ ها و روايت‏ ها نسبت به يكديگر معلوم مى‏ شود و درجه علمى هر يک را به راحتى مى ‏توان تشخيص داد.


مقابله خطبه غدير در نسخه‏ هاى مختلف نتايج زير را نشان داده است:
مقابله [[خطبه غدیر]] در نسخه‏ هاى مختلف نتايج زير را نشان داده است:


الف. هر سه روايت توافق كلى دارند. روايت امام باقر عليه السلام و روايت حذيفه و روايت زيد بن ارقم در متن خطبه به طور كلى توافق دارند، بجز موارد مربوط به اختلاف كلمات و عبارات كه در هر حديثى يک امر عادى است.
الف) هر سه روايت توافق كلى دارند. روايت [[امام باقر علیه السلام]] و روايت حذيفه و روايت زيد بن ارقم در متن خطبه به طور كلى توافق دارند، بجز موارد مربوط به اختلاف كلمات و عبارات كه در هر حديثى يک امر عادى است.


اين تطابق از نظر علمى با توجه به طولانى بودن حديث بسيار مهم است، به خصوص با در نظر گرفتن اين نكته كه امام باقر عليه السلام از طريق علم الهى و غيبى خطبه را نقل فرموده ‏اند و شخصاً در غدير حاضر نبوده‏ اند در حالى  كه حذيفه و زيد بن ارقم از شاهدان و حاضران واقعه غدير بوده ‏اند. اضافه بر آنكه حذيفه و زيد بن ارقم از راويان مورد اعتماد عامه نيز هستند.
اين تطابق از نظر علمى با توجه به طولانى بودن حديث بسيار مهم است، به خصوص با در نظر گرفتن اين نكته كه امام باقر عليه السلام از طريق علم الهى و غيبى خطبه را نقل فرموده ‏اند و شخصاً در غدير حاضر نبوده‏ اند در حالى  كه حذيفه و زيد بن ارقم از شاهدان و حاضران واقعه غدير بوده ‏اند. اضافه بر آنكه حذيفه و زيد بن ارقم از راويان مورد اعتماد عامه نيز هستند.


ب. هر سه روايت مؤيد و مكمل يكديگرند، به اين معنى كه در مقابله نسخه‏ ها كلمه يا جمله ‏اى در نسخه ‏اى از روايت امام باقر عليه السلام وجود دارد و در نسخه ديگر وجود ندارد، و همان كلمه يا جمله در روايات زيد بن ارقم و حذيفه نيز در روايتى وجود دارد و در روايتى وجود ندارد.
ب) هر سه روايت مؤيد و مكمل يكديگرند، به اين معنى كه در مقابله نسخه‏ ها كلمه يا جمله ‏اى در نسخه ‏اى از روايت امام باقر عليه السلام وجود دارد و در نسخه ديگر وجود ندارد، و همان كلمه يا جمله در روايات زيد بن ارقم و حذيفه نيز در روايتى وجود دارد و در روايتى وجود ندارد.


اين حاكى از قصور يا اشتباه راويان و ناسخين است و نشان مى‏ دهد كه اصل هر سه روايت در حد بالايى بر يكديگر منطبق بوده است.
اين حاكى از قصور يا اشتباه راويان و ناسخين است و نشان مى‏ دهد كه اصل هر سه روايت در حد بالايى بر يكديگر منطبق بوده است.


ج. در دو يا سه مورد كه به مسئله تولى و تبرّى مربوط مى‏ شود، جمله مزبور در بعضى نسخه ‏ها از هر سه روايت به صورت كنايه آمده و يا حذف شده است. اين حاكى از شرائط خاص تقيه ، خفقان در راويان آن زمان خطبه است. نمونه آن مسئله «اصحاب صحيفه» و نام اولين بيعت‏ كنندگان است كه در بعضى نُسخ صراحتاً نيامده است.
ج) در دو يا سه مورد كه به مسئله تولى و تبرّى مربوط مى‏ شود، جمله مزبور در بعضى نسخه ‏ها از هر سه روايت به صورت كنايه آمده و يا حذف شده است.
 
اين حاكى از شرائط خاص تقيه، خفقان در راويان آن زمان خطبه است. نمونه آن مسئله «اصحاب صحيفه» و نام اولين بيعت‏ كنندگان است كه در بعضى نُسخ صراحتاً نيامده است.


== پانویس ==
== پانویس ==