پرش به محتوا

سلمان فارسی(محمّدی): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:
مرحبا به سلمان فرزند اسلام، كه محمد آقاى مردم درباره او گفته است: اگر دين از ستاره ثريا آويخته باشد مردانى از فارسى زبانان خود را به آن مى ‏رسانند، و اين سلمان افضل آنان است. منظور او تو بوده است.  
مرحبا به سلمان فرزند اسلام، كه محمد آقاى مردم درباره او گفته است: اگر دين از ستاره ثريا آويخته باشد مردانى از فارسى زبانان خود را به آن مى ‏رسانند، و اين سلمان افضل آنان است. منظور او تو بوده است.  


مرحبا به تو كه درباره ‏ات گفته: سَلْمانُ مِنّا اهْلَ ‏الْبَيْتِ: سلمان از ما اهل‏ بيت است، و با اين سخن تو را با جبرئيل قرين ساخته كه در روز كساء از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيد: آيا من هم از شمايم؟
مرحبا به تو كه درباره ‏ات گفته: سَلْمانُ مِنّا اهْلَ ‏الْبَيْتِ: سلمان از ما [[اهل بیت علیهم السلام|اهل‏ بیت]] است، و با اين سخن تو را با جبرئيل قرين ساخته كه در روز کساء از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيد: آيا من هم از شمايم؟


آن حضرت فرمود: تو هم از مايى، و سپس [[جبرئیل]] به ملكوت اعلى رفت و به ملائكه ديگر افتخار كرد و گفت: چه كسى مثل من است؟ افتخار برايم باد كه از اهل‏ بيت محمد هستم!
آن حضرت فرمود: تو هم از مايى، و سپس [[جبرئیل]] به ملكوت اعلى رفت و به ملائكه ديگر افتخار كرد و گفت: چه كسى مثل من است؟ افتخار برايم باد كه از اهل‏ بيت محمد هستم!
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
قالُوا لَهُمْ: «انّا مَعَكُمْ عَلى ما واطَأْناكُمْ عَلَيْهِ ... فَانّا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ بِهِمْ» . فَقالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: يا مُحَمَّدُ، اللَّه يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يُجازيهِمْ جَزاءَ اسْتِهْزائِهِمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۶.</ref> : به دوستان خود مى‏ گفتند: «ما طبق آنچه با شما نقشه كشيديم همراه شماييم ... ما مؤمنين را به مسخره گرفته بوديم» . خداوند عز و جل هم درباره آنان فرمود: يا محمد، خدا اينان را استهزا مى ‏كند، و به عوض مسخره كردنشان در دنيا و آخرت آنان را مجازات مى‏ كند.
قالُوا لَهُمْ: «انّا مَعَكُمْ عَلى ما واطَأْناكُمْ عَلَيْهِ ... فَانّا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ بِهِمْ» . فَقالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: يا مُحَمَّدُ، اللَّه يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يُجازيهِمْ جَزاءَ اسْتِهْزائِهِمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۶.</ref> : به دوستان خود مى‏ گفتند: «ما طبق آنچه با شما نقشه كشيديم همراه شماييم ... ما مؤمنين را به مسخره گرفته بوديم» . خداوند عز و جل هم درباره آنان فرمود: يا محمد، خدا اينان را استهزا مى ‏كند، و به عوض مسخره كردنشان در دنيا و آخرت آنان را مجازات مى‏ كند.


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[منافقين]] /  [[آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّه وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...» ]] و [[برخورد با اصحاب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پس از غدير]].
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[منافقین|منافقين]] /  آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّه وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...» و برخورد با اصحاب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پس از غدير.


== منافقين و سلمان <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۸۲  - ۱۷۶.</ref> ==
== منافقين و سلمان <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۸۲  - ۱۷۶.</ref> ==
با ديدن معجزات اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پس از غدير و در مدينه، قلوب منافقين مرض بيشترى يافت، گذشته از مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و حضرت امیر عليهما السلام داشتند. در اين باره خداوند آيات ۱۰ الى ۱۵ سوره بقره را نازل كرد: «فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» : «در قلب آنان مرض است» ... .
با ديدن معجزات [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] پس از غدير و در مدينه، قلوب منافقين مرض بيشترى يافت، گذشته از مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و حضرت امیر عليهما السلام داشتند. در اين باره خداوند آيات ۱۰ الى ۱۵ سوره بقره را نازل كرد: «فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» : «در قلب آنان مرض است» ... .


تا آنجا كه خداوند مى ‏فرمايد: «وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ» : «و هنگامى كه به آنان گفته مى ‏شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى‏ گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند ولى خودشان نمى ‏دانند» .
تا آنجا كه خداوند مى ‏فرمايد: «وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ» : «و هنگامى كه به آنان گفته مى ‏شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى‏ گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند ولى خودشان نمى ‏دانند» .
خط ۲۱۵: خط ۲۱۵:
اين آيه درباره اين است كه وقتى برگزيدگان مؤمنين مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار به اين بيعت شكنان مى ‏گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به حضرت امیر كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد» .
اين آيه درباره اين است كه وقتى برگزيدگان مؤمنين مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار به اين بيعت شكنان مى ‏گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به حضرت امیر كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد» .


آنان به اين مؤمنين پاسخى نمى‏ دهند زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند، ولى به منافقينى كه نزد آنان مى ‏آيند و مورد اعتمادشان هستند و همچنين به مؤمنين مستضعفى كه از كتمان آن مطمئن هستند مى‏ گويند: «اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ» : «آيا ما هم مانند سفيهان ايمان بياوريم» ، و منظورشان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه در پيشگاه حضرت امیر‏ عليه السلام محبت خالصانه و اطاعت محض را تقديم نموده ‏اند، و ولايت دوستان حضرت امیر و دشمنى با او را علنى ساخته ‏اند.
آنان به اين مؤمنين پاسخى نمى‏ دهند زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند، ولى به منافقينى كه نزد آنان مى ‏آيند و مورد اعتمادشان هستند و همچنين به مؤمنين مستضعفى كه از [[کتمان]] آن مطمئن هستند مى‏ گويند: «اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ» : «آيا ما هم مانند سفيهان ايمان بياوريم» ، و منظورشان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه در پيشگاه حضرت امیر‏ عليه السلام محبت خالصانه و اطاعت محض را تقديم نموده ‏اند، و ولايت دوستان حضرت امیر و دشمنى با او را علنى ساخته ‏اند.


اينان را از آن جهت «سفهاء» مى‏ دانند كه در برابر دشمنان محمد روش تندى دارند، و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى‏ كنند، و ساير سردمداران و مخالفين محمد نيز آنان را هلاک مى‏ نمايند.
اينان را از آن جهت «سفهاء» مى‏ دانند كه در برابر دشمنان محمد روش تندى دارند، و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى‏ كنند، و ساير سردمداران و مخالفين محمد نيز آنان را هلاک مى‏ نمايند.
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:
«اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ» : «بدانيد كه خودشان سفيهانند» و عقل و نظرشان پست است، چرا كه در مسئله پيامبرصلى الله عليه وآله آن گونه كه بايد توجه نكرده ‏اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه قرار دادن حضرت امیر عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند.
«اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ» : «بدانيد كه خودشان سفيهانند» و عقل و نظرشان پست است، چرا كه در مسئله پيامبرصلى الله عليه وآله آن گونه كه بايد توجه نكرده ‏اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه قرار دادن حضرت امیر عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند.


اينان با دقت نكردن در اتمام حجت ‏هاى خدا جاهل مانده ‏اند، و از پيامبرصلى الله عليه وآله و يارانش و همچنين از مخالفينشان مى‏ ترسند، چرا كه در امان نيستند كه كدامشان غالب مى‏ شود و مى ‏ترسند كه مبادا همراه آنان هلاک شوند. بنابراين آنان سفيه اند، به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبرصلى الله عليه وآله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافرين براى آنان قابل تحقق است!!
اينان با دقت نكردن در [[اتمام حجت]] ‏هاى خدا جاهل مانده ‏اند، و از پيامبرصلى الله عليه وآله و يارانش و همچنين از مخالفينشان مى‏ ترسند، چرا كه در امان نيستند كه كدامشان غالب مى‏ شود و مى ‏ترسند كه مبادا همراه آنان هلاک شوند. بنابراين آنان سفيه اند، به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبرصلى الله عليه وآله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافرين براى آنان قابل تحقق است!!


الى آخر آيات. <ref>بحار الانوار: ج ۶ ص ۳۰ و ج ۳۰ ص ۲۶۶  - ۲۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۴۸  - ۱۴۲. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۶۱  - ۱۵۴.</ref>
الى آخر آيات. <ref>بحار الانوار: ج ۶ ص ۳۰ و ج ۳۰ ص ۲۶۶  - ۲۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۴۸  - ۱۴۲. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۶۱  - ۱۵۴.</ref>