۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(←پانویس) |
|||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
مرحبا به سلمان فرزند اسلام، كه محمد آقاى مردم درباره او گفته است: اگر دين از ستاره ثريا آويخته باشد مردانى از فارسى زبانان خود را به آن مى رسانند، و اين سلمان افضل آنان است. منظور او تو بوده است. | مرحبا به سلمان فرزند اسلام، كه محمد آقاى مردم درباره او گفته است: اگر دين از ستاره ثريا آويخته باشد مردانى از فارسى زبانان خود را به آن مى رسانند، و اين سلمان افضل آنان است. منظور او تو بوده است. | ||
مرحبا به تو كه درباره ات گفته: سَلْمانُ مِنّا اهْلَ الْبَيْتِ: سلمان از ما اهل | مرحبا به تو كه درباره ات گفته: سَلْمانُ مِنّا اهْلَ الْبَيْتِ: سلمان از ما [[اهل بیت علیهم السلام|اهل بیت]] است، و با اين سخن تو را با جبرئيل قرين ساخته كه در روز کساء از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيد: آيا من هم از شمايم؟ | ||
آن حضرت فرمود: تو هم از مايى، و سپس [[جبرئیل]] به ملكوت اعلى رفت و به ملائكه ديگر افتخار كرد و گفت: چه كسى مثل من است؟ افتخار برايم باد كه از اهل بيت محمد هستم! | آن حضرت فرمود: تو هم از مايى، و سپس [[جبرئیل]] به ملكوت اعلى رفت و به ملائكه ديگر افتخار كرد و گفت: چه كسى مثل من است؟ افتخار برايم باد كه از اهل بيت محمد هستم! | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۶: | ||
قالُوا لَهُمْ: «انّا مَعَكُمْ عَلى ما واطَأْناكُمْ عَلَيْهِ ... فَانّا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ بِهِمْ» . فَقالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: يا مُحَمَّدُ، اللَّه يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يُجازيهِمْ جَزاءَ اسْتِهْزائِهِمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۶.</ref> : به دوستان خود مى گفتند: «ما طبق آنچه با شما نقشه كشيديم همراه شماييم ... ما مؤمنين را به مسخره گرفته بوديم» . خداوند عز و جل هم درباره آنان فرمود: يا محمد، خدا اينان را استهزا مى كند، و به عوض مسخره كردنشان در دنيا و آخرت آنان را مجازات مى كند. | قالُوا لَهُمْ: «انّا مَعَكُمْ عَلى ما واطَأْناكُمْ عَلَيْهِ ... فَانّا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ بِهِمْ» . فَقالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: يا مُحَمَّدُ، اللَّه يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يُجازيهِمْ جَزاءَ اسْتِهْزائِهِمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۲۶.</ref> : به دوستان خود مى گفتند: «ما طبق آنچه با شما نقشه كشيديم همراه شماييم ... ما مؤمنين را به مسخره گرفته بوديم» . خداوند عز و جل هم درباره آنان فرمود: يا محمد، خدا اينان را استهزا مى كند، و به عوض مسخره كردنشان در دنيا و آخرت آنان را مجازات مى كند. | ||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[منافقين]] / | براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[منافقین|منافقين]] / آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّه وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...» و برخورد با اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام پس از غدير. | ||
== منافقين و سلمان <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۸۲ - ۱۷۶.</ref> == | == منافقين و سلمان <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۸۲ - ۱۷۶.</ref> == | ||
با ديدن معجزات | با ديدن معجزات [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] پس از غدير و در مدينه، قلوب منافقين مرض بيشترى يافت، گذشته از مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و حضرت امیر عليهما السلام داشتند. در اين باره خداوند آيات ۱۰ الى ۱۵ سوره بقره را نازل كرد: «فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» : «در قلب آنان مرض است» ... . | ||
تا آنجا كه خداوند مى فرمايد: «وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ» : «و هنگامى كه به آنان گفته مى شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند ولى خودشان نمى دانند» . | تا آنجا كه خداوند مى فرمايد: «وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ» : «و هنگامى كه به آنان گفته مى شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند ولى خودشان نمى دانند» . | ||
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۵: | ||
اين آيه درباره اين است كه وقتى برگزيدگان مؤمنين مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار به اين بيعت شكنان مى گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به حضرت امیر كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد» . | اين آيه درباره اين است كه وقتى برگزيدگان مؤمنين مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار به اين بيعت شكنان مى گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به حضرت امیر كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد» . | ||
آنان به اين مؤمنين پاسخى نمى دهند زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند، ولى به منافقينى كه نزد آنان مى آيند و مورد اعتمادشان هستند و همچنين به مؤمنين مستضعفى كه از | آنان به اين مؤمنين پاسخى نمى دهند زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند، ولى به منافقينى كه نزد آنان مى آيند و مورد اعتمادشان هستند و همچنين به مؤمنين مستضعفى كه از [[کتمان]] آن مطمئن هستند مى گويند: «اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ» : «آيا ما هم مانند سفيهان ايمان بياوريم» ، و منظورشان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه در پيشگاه حضرت امیر عليه السلام محبت خالصانه و اطاعت محض را تقديم نموده اند، و ولايت دوستان حضرت امیر و دشمنى با او را علنى ساخته اند. | ||
اينان را از آن جهت «سفهاء» مى دانند كه در برابر دشمنان محمد روش تندى دارند، و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى كنند، و ساير سردمداران و مخالفين محمد نيز آنان را هلاک مى نمايند. | اينان را از آن جهت «سفهاء» مى دانند كه در برابر دشمنان محمد روش تندى دارند، و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى كنند، و ساير سردمداران و مخالفين محمد نيز آنان را هلاک مى نمايند. | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۱: | ||
«اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ» : «بدانيد كه خودشان سفيهانند» و عقل و نظرشان پست است، چرا كه در مسئله پيامبرصلى الله عليه وآله آن گونه كه بايد توجه نكرده اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه قرار دادن حضرت امیر عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند. | «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ» : «بدانيد كه خودشان سفيهانند» و عقل و نظرشان پست است، چرا كه در مسئله پيامبرصلى الله عليه وآله آن گونه كه بايد توجه نكرده اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه قرار دادن حضرت امیر عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند. | ||
اينان با دقت نكردن در اتمام حجت هاى خدا جاهل مانده اند، و از پيامبرصلى الله عليه وآله و يارانش و همچنين از مخالفينشان مى ترسند، چرا كه در امان نيستند كه كدامشان غالب مى شود و مى ترسند كه مبادا همراه آنان هلاک شوند. بنابراين آنان سفيه اند، به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبرصلى الله عليه وآله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافرين براى آنان قابل تحقق است!! | اينان با دقت نكردن در [[اتمام حجت]] هاى خدا جاهل مانده اند، و از پيامبرصلى الله عليه وآله و يارانش و همچنين از مخالفينشان مى ترسند، چرا كه در امان نيستند كه كدامشان غالب مى شود و مى ترسند كه مبادا همراه آنان هلاک شوند. بنابراين آنان سفيه اند، به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبرصلى الله عليه وآله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافرين براى آنان قابل تحقق است!! | ||
الى آخر آيات. <ref>بحار الانوار: ج ۶ ص ۳۰ و ج ۳۰ ص ۲۶۶ - ۲۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۴۸ - ۱۴۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۶۱ - ۱۵۴.</ref> | الى آخر آيات. <ref>بحار الانوار: ج ۶ ص ۳۰ و ج ۳۰ ص ۲۶۶ - ۲۲۳ و ج ۳۷ ص ۱۴۸ - ۱۴۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۶۱ - ۱۵۴.</ref> |