حفصه بنت عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
اين ماجرا يكى از تاريک ترين برگ ‏هاى زندگى عايشه و حفصه است، كه افشاى سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله توسط آن دو و غضب حضرت بر آنان در راه غدير است.
اين ماجرا يكى از تاريک ترين برگ ‏هاى زندگى عايشه و حفصه است، كه افشاى سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله توسط آن دو و غضب حضرت بر آنان در راه غدير است.


پس از ماجراى [[صحیفه ملعونه اول]] و شروع جدى اقدامات [[منافقین]] به سركردگى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]]، عايشه و حفصه نقش بسيار مهمى را براى غصب [[جانشین|خلافت]] بر عهده گرفتند، چه آنكه با حضور در زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان همسران آن حضرت، جزئيات لحظه به لحظه ماجراها را براى پدران خود( ابوبكر و عمر كه مهره ‏هاى اصلى صحيفه بودند) گزارش مى ‏كردند.
پس از ماجراى [[صحیفه ملعونه اول]] و شروع جدى اقدامات [[منافقین]] به سركردگى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر، عايشه و حفصه نقش بسيار مهمى را براى غصب [[جانشین|خلافت]] بر عهده گرفتند، چه آنكه با حضور در زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان همسران آن حضرت، جزئيات لحظه به لحظه ماجراها را براى پدران خود( ابوبكر و عمر كه مهره ‏هاى اصلى صحيفه بودند) گزارش مى ‏كردند.


بعد از ايام حج كه برنامه ‏هاى اعلان ولايت آغاز شد، آنان تمام خبرها را فوراً در اختيار رؤساى ضد غدير يعنى پدران خود قرار مى‏ دادند.
بعد از ايام حج كه برنامه ‏هاى اعلان ولايت آغاز شد، آنان تمام خبرها را فوراً در اختيار رؤساى ضد غدير يعنى پدران خود قرار مى‏ دادند.
خط ۴۵: خط ۴۵:
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به زودى به تو خبر خواهم داد، ولى آن را پنهان كن تا به من دستور داده شود كه آن را به صورت عمومى اعلام كنم.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به زودى به تو خبر خواهم داد، ولى آن را پنهان كن تا به من دستور داده شود كه آن را به صورت عمومى اعلام كنم.


اگر آن را پنهان نمايى خداوند در دنيا و آخرت به تو اجر خواهد داد، و براى تو فضيلتى خواهد بود كه در ايمان به خدا و رسولش سبقت گرفته و سرعت نموده ‏اى، ولى اگر اين راز را فاش كنى و مراعات حفظ آنچه به تو سپرده مى ‏شود را ترک كنى به پروردگارت [[کافر]] شده ‏اى و اجر تو از بين مى ‏رود، و دست امن خدا و رسول را از خود برداشته ‏اى، و از زيانكاران خواهى بود؛ و اين به خدا و رسول ضررى نخواهد زد و لعنت خدا و [[ملائکه]] و همه مردم بر تو خواهد بود.
اگر آن را پنهان نمايى خداوند در دنيا و آخرت به تو اجر خواهد داد، و براى تو فضيلتى خواهد بود كه در ايمان به خدا و رسولش سبقت گرفته و سرعت نموده ‏اى، ولى اگر اين راز را فاش كنى و مراعات حفظ آنچه به تو سپرده مى ‏شود را ترک كنى به پروردگارت کافر شده ‏اى و اجر تو از بين مى ‏رود، و دست امن خدا و رسول را از خود برداشته ‏اى، و از زيانكاران خواهى بود؛ و اين به خدا و رسول ضررى نخواهد زد و لعنت خدا و [[ملائکه]] و همه مردم بر تو خواهد بود.


عايشه قول داد كه آن سِرّ را پنهان كند و بدان ايمان آورد، و آن را مراعات نمايد. پيامبر صلى الله عليه و آله هم آن راز را به او چنين خبر داد:
عايشه قول داد كه آن سِرّ را پنهان كند و بدان ايمان آورد، و آن را مراعات نمايد. پيامبر صلى الله عليه و آله هم آن راز را به او چنين خبر داد:


خداوند تعالى به من خبر داده كه عمر من پايان يافته، و به من دستور داده كه على را به عنوان علامتى در بين مردم منصوب نمايم، و او را امام آنان قرار دهم و جانشين خود نمايم همان گونه كه پيامبران قبل از من جانشينان خود را تعيين كرده‏ اند. من به سوى خدا مى ‏روم و خلافت او را اعلام خواهم كرد. اين مسئله را پشت پرده قلبت حفظ كن تا خدا اجازه اعلام آن را دهد.
خداوند تعالى به من خبر داده كه عمر من پايان يافته، و به من دستور داده كه على را به عنوان علامتى در بين مردم منصوب نمايم، و او را امام آنان قرار دهم و [[جانشین]] خود نمايم همان گونه كه پيامبران قبل از من جانشينان خود را تعيين كرده‏ اند. من به سوى خدا مى ‏روم و خلافت او را اعلام خواهم كرد. اين مسئله را پشت پرده قلبت حفظ كن تا خدا اجازه اعلام آن را دهد.


عايشه بار ديگر قول داد اين راز را به كسى نگويد؛ اما خداوند به پيامبرش خبر داد كه او و رفيقش حفصه و پدرانشان در اين باره چه خواهند كرد.
عايشه بار ديگر قول داد اين راز را به كسى نگويد؛ اما خداوند به پيامبرش خبر داد كه او و رفيقش حفصه و پدرانشان در اين باره چه خواهند كرد.


جالب اينكه عايشه در همان روز به حفصه خبر داد و هر يک از آن دو به پدرانشان خبر دادند. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] جلسه تشكيل دادند و سراغ [[منافقین]] فرستادند و مسئله را به آنان هم خبر دادند.
جالب اينكه عايشه در همان روز به حفصه خبر داد و هر يک از آن دو به پدرانشان خبر دادند. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر جلسه تشكيل دادند و سراغ [[منافقین]] فرستادند و مسئله را به آنان هم خبر دادند.


آنان با يكديگر به مشورت پرداختند و گفتند: «محمد مى‏ خواهد امر [[جانشین|خلافت]] را مانند [[کسری]] و [[قیصر]] تا آخر روزگار در خاندان خود قرار دهد. نه به خدا قسم!
آنان با يكديگر به مشورت پرداختند و گفتند: «محمد مى‏ خواهد امر [[جانشین|خلافت]] را مانند کسری و قیصر تا آخر روزگار در خاندان خود قرار دهد. نه به خدا قسم!


اگر خلافت به على بن ابى ‏طالب برسد براى شما از زندگى نصيبى نخواهد بود، چرا كه محمد طبق ظاهرتان با شما رفتار مى ‏كند، اما على طبق آنچه در دل نسبت به شما دارد عمل مى ‏كند.
اگر خلافت به على بن ابى ‏طالب برسد براى شما از زندگى نصيبى نخواهد بود، چرا كه محمد طبق ظاهرتان با شما رفتار مى ‏كند، اما على طبق آنچه در دل نسبت به شما دارد عمل مى ‏كند.
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:


== بيعت در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۸.</ref>==
== بيعت در غدير<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۸.</ref>==
از جمله كسانى كه در مراسم بيعت همگانى در غدير حضور داشتند حفصه دختر عمر بود.
از جمله كسانى كه در مراسم بيعت همگانى در [[غدیر]] حضور داشتند حفصه دختر عمر بود.


== پانویس ==
== پانویس ==