۲۶٬۳۸۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
با اين برنامه گسترده الهى، قرآن ۱۴ آيه به صراحت [[کثرت|اکثریت]] را «غير مؤمن» مى خواند و در ۸ آيه عنوان «كفر» را به جاى [[ایمان]] به اكثريت نسبت مى دهد. | با اين برنامه گسترده الهى، قرآن ۱۴ آيه به صراحت [[کثرت|اکثریت]] را «غير مؤمن» مى خواند و در ۸ آيه عنوان «كفر» را به جاى [[ایمان]] به اكثريت نسبت مى دهد. | ||
== اقسام كافران<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۴۴-۳۴۸.</ref> == | == اقسام كافران<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۴۴-۳۴۸.</ref> == | ||
خط ۴۳: | خط ۴۱: | ||
ج) ساير ملل و مذاهب جهان كه شامل زرتشتيان ايران و بودائيان و بت پرستان كشورهاى دور دست مى شد. | ج) ساير ملل و مذاهب جهان كه شامل زرتشتيان ايران و بودائيان و بت پرستان كشورهاى دور دست مى شد. | ||
با دقت در اين سه گروهى كه به عنوان كفّار مطرح بودند، بدون شك همه آنان از ظهور اسلام با خبر بودند، و تمام توجهشان به روزگار بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله بود؛ و گويا انتظار داشتند كه مانند هر دين و مذهب و گروهى كه ظهور | با دقت در اين سه گروهى كه به عنوان كفّار مطرح بودند، بدون شك همه آنان از ظهور اسلام با خبر بودند، و تمام توجهشان به روزگار بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله بود؛ و گويا انتظار داشتند كه مانند هر دين و مذهب و گروهى كه ظهور مى كند و بقاى آن در گرو تعيين راه آينده آن است، ببينند اسلام براى آينده بلند مدت خود چه برنامه اى دارد، و ضامن بقاى آن بعد از آوردنده آن يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله چيست؟ با اطلاع از اين نقطه بود كه مى توانستند نقشه ها و حيله هاى دقيقى براى نابودى اين دين نوپا آماده كنند. | ||
'''۲. نااميدى كافران در غدير''' | '''۲. نااميدى كافران در غدير''' | ||
در اينجا بايد اسرار اين نااميدى كافران بيان شود و | در اينجا بايد اسرار اين نااميدى كافران بيان شود و حساس ترين نقطه غدير كه باعث اين نااميدى شده روشن گردد: | ||
'''الف) محور اصلى نااميدى دشمنان''' | '''الف) محور اصلى نااميدى دشمنان''' | ||
خط ۵۵: | خط ۵۳: | ||
اين محور همه نوع از صلاح دين و دنيا و آخرت بشر را در سايه حفظ اسلام [[ضمانت]] مى كند، و در هر زمان و مكانى حتى يک انسان وجود داشته باشد او را با هيچ مشكلى رو به رو نمى كند و همه نيازهاى او را بر مى آورد. | اين محور همه نوع از صلاح دين و دنيا و آخرت بشر را در سايه حفظ اسلام [[ضمانت]] مى كند، و در هر زمان و مكانى حتى يک انسان وجود داشته باشد او را با هيچ مشكلى رو به رو نمى كند و همه نيازهاى او را بر مى آورد. | ||
به عبارت ديگر جانشين تمام عيارى به جاى پيامبرصلى الله عليه وآله قرار | به عبارت ديگر جانشين تمام عيارى به جاى پيامبرصلى الله عليه وآله قرار مى گيرد در حدى كه گويا او تا آخرين روز دنيا همچنان زنده و همراه مردم است. | ||
'''ب) چهار ركن اعلان خلافت''' | '''ب) چهار ركن اعلان خلافت''' | ||
خط ۹۱: | خط ۸۹: | ||
لذا مى بينيم كه از منافقين گرفته تا ابليس و يارانش با ديدن مراسم غدير رسماً اعتراف كردند كه اگر چنين برنامه اى پا بگيرد و به مرحله عمل برسد، همه نقشه هاى آنان بر آب است و هر راهى براى تخريب اسلام مسدود مى گردد؛ و با يأس كامل در پى روزنه اى بودند كه مگر از طريق آن خنجرى از پشت سر وارد آوردند. | لذا مى بينيم كه از منافقين گرفته تا ابليس و يارانش با ديدن مراسم غدير رسماً اعتراف كردند كه اگر چنين برنامه اى پا بگيرد و به مرحله عمل برسد، همه نقشه هاى آنان بر آب است و هر راهى براى تخريب اسلام مسدود مى گردد؛ و با يأس كامل در پى روزنه اى بودند كه مگر از طريق آن خنجرى از پشت سر وارد آوردند. | ||
از يک سو منافقين را مى بينيم كه با نسبت هاى جسارت آميزى مانند جنون و هذيان و تعصب به | از يک سو منافقين را مى بينيم كه با نسبت هاى جسارت آميزى مانند جنون و هذيان و تعصب به پيامبرصلى الله عليه و آله در صدد سقوط غدير و ولايت بودند، و با محكم كردن عهد و پيمان بين خود و توطئه قتل پيامبر و على عليهما السلام در صدد بر هم ريختن برنامه دقيق اسلام بودند. | ||
ابليس را هم مى بينيم كه به يارانش مى گويد: اصحاب پيامبر به من وعده داده اند كه به هيچ يک از گفته هاى او اقرار نكنند و آنان هرگز اين پيمان خود را نمى شكنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۰، ۱۶۸. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۲۵، ۱۳۵.</ref> | ابليس را هم مى بينيم كه به يارانش مى گويد: اصحاب پيامبر به من وعده داده اند كه به هيچ يک از گفته هاى او اقرار نكنند و آنان هرگز اين پيمان خود را نمى شكنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۰، ۱۶۸. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۲۵، ۱۳۵.</ref> | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۷: | ||
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه خداوند در آيه ۵۰ ولايت را حسرت كافران اعلام كرده و فرموده: «وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ للكافرين». اين حسرت در دنيا به خاطر دست نيافتن به آن و در آخرت به خاطر ديدن نِعَم بهشتى براى پذيرندگان ولايت است، در حالى كه كافرين و مكذبين ولايت در جهنم خواهند بود. | آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه خداوند در آيه ۵۰ ولايت را حسرت كافران اعلام كرده و فرموده: «وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ للكافرين». اين حسرت در دنيا به خاطر دست نيافتن به آن و در آخرت به خاطر ديدن نِعَم بهشتى براى پذيرندگان ولايت است، در حالى كه كافرين و مكذبين ولايت در جهنم خواهند بود. | ||
در دنيا اگر چه جاى آنان را غصب كردند، ولى هرگز به مقام الهى آنان و درياى علومشان و سيطره قدرتشان بر عوالم امكان دست نيافتند، و اين حسرتى بود كه داغ آن بر دلشان ماند. حسرت آخرت نيز همان بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير فرمود: | در دنيا اگر چه جاى آنان را غصب كردند، ولى هرگز به مقام الهى آنان و درياى علومشان و [[سيطره]] قدرتشان بر عوالم امكان دست نيافتند، و اين حسرتى بود كه داغ آن بر دلشان ماند. حسرت آخرت نيز همان بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير فرمود: | ||
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ جَنْبُ اللَّه الَّذى ذَكَرَ فى كِتابِهِ الْعَزيزِ، فَقالَ تَعالى مُخْبراً عَمَّنْ يُخالِفُهُ: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ الله»: | مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ جَنْبُ اللَّه الَّذى ذَكَرَ فى كِتابِهِ الْعَزيزِ، فَقالَ تَعالى مُخْبراً عَمَّنْ يُخالِفُهُ: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ الله»: | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۷: | ||
همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير، پذيرفتن ولایت و [[بیعت]] در غدير را [[رضایت]] خداوند بيان كرد. | همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير، پذيرفتن ولایت و [[بیعت]] در غدير را [[رضایت]] خداوند بيان كرد. | ||
در مقابل به مردم گوشزد كرد كه رضاى الهى را در نظر بگيرند، چرا كه اگر همه اهل زمين كافر شوند ضررى به خداوند | در مقابل به مردم گوشزد كرد كه رضاى الهى را در نظر بگيرند، چرا كه اگر همه اهل زمين كافر شوند ضررى به خداوند نمى رسد، و در اين باره به آيه ۸ سوره ابراهيم: «اِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الاَرْضِ جَميعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَميدٌ»، و آيه ۱۴۴ سوره آل عمران: «وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً» اشاره كرد: | ||
مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا ما يَرْضَى اللَّهُ بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الاَرْضِ جَميعاً فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً : | مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا ما يَرْضَى اللَّهُ بِهِ عَنْكُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الاَرْضِ جَميعاً فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً : | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۵۹: | ||
به نظر مى رسد با انجام چنين مراسم پر شكوهى ديگر كسى باقى نماند كه هدایت نشود، ولى آخرين فراز آيه نشان مى دهد عده اى منافق و كوردل هستند كه حتى با چنين اتمام حجتى قابل هدايت نيستند، و لايق آنان جز نشان «كفر» نيست، چرا كه از كُفّار هم بدترند. قسمت آخر آيه مى گويد: خدا براى هدايت همه مردم راه هاى مختلفى گذاشته، اما قوم كافرين را كه همان دشمنان و مخالفان ولايت على عليه السلام هستند، هدايت نمى كند. | به نظر مى رسد با انجام چنين مراسم پر شكوهى ديگر كسى باقى نماند كه هدایت نشود، ولى آخرين فراز آيه نشان مى دهد عده اى منافق و كوردل هستند كه حتى با چنين اتمام حجتى قابل هدايت نيستند، و لايق آنان جز نشان «كفر» نيست، چرا كه از كُفّار هم بدترند. قسمت آخر آيه مى گويد: خدا براى هدايت همه مردم راه هاى مختلفى گذاشته، اما قوم كافرين را كه همان دشمنان و مخالفان ولايت على عليه السلام هستند، هدايت نمى كند. | ||
در اين ميان سردمداران سقيفه، رؤساى اين خطِ كفر هستند كه هنوز زلال غدير از گلوى مردم پايين نرفته، قصد جان پيامبر صلى الله عليه و آله را نمودند. آنان چند ساعتى از پايان مراسم غدير نگذشته براى به قتل رساندن پيامبر صلى الله عليه و آله پيشاپيش قافله حركت كردند، و بر فراز كوه هرشى كمين كردند و با رها كردن سنگ ها به طرف شترِ پيامبر صلى الله عليه و آله و حمله با شمشير نقشه خود را به اجرا در آوردند ولى خدا آن حضرت را حفظ كرد.<ref>مراجعه شود به كتاب غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۰۸، و ج ۲ ص ۱۰۱، ۴۰۶ و ج ۳ ص ۷۷.</ref> | در اين ميان سردمداران سقيفه، رؤساى اين خطِ كفر هستند كه هنوز زلال غدير از گلوى مردم پايين نرفته، قصد جان پيامبر صلى الله عليه و آله را نمودند. آنان چند ساعتى از پايان مراسم غدير نگذشته براى به قتل رساندن پيامبر صلى الله عليه و آله پيشاپيش قافله حركت كردند، و بر فراز [[كوه هرشى]] كمين كردند و با رها كردن سنگ ها به طرف شترِ پيامبر صلى الله عليه و آله و حمله با شمشير نقشه خود را به اجرا در آوردند ولى خدا آن حضرت را حفظ كرد.<ref>مراجعه شود به كتاب غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۰۸، و ج ۲ ص ۱۰۱، ۴۰۶ و ج ۳ ص ۷۷.</ref> | ||
در روايتى كه در [[تفسیر]] آيه وارد شده در بيان «إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» آمده است: «هُمُ الَّذينَ هَمُّوا بِرَسُولِ اللَّه»<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲-۱۳۵. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸.</ref>: «اين كافران همان كسانى هستند كه قصد جان پيامبرصلى الله عليه وآله را نمودند». آنان چهارده نفر بودند كه با يک اشاره پيامبر صلى الله عليه و آله و نورانى شدن شب، حذيفه چهره هايشان را ديد. آنها عبارت بودند از: | در روايتى كه در [[تفسیر]] آيه وارد شده در بيان «إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» آمده است: «هُمُ الَّذينَ هَمُّوا بِرَسُولِ اللَّه»<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲-۱۳۵. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۸.</ref>: «اين كافران همان كسانى هستند كه قصد جان پيامبرصلى الله عليه وآله را نمودند». آنان چهارده نفر بودند كه با يک اشاره پيامبر صلى الله عليه و آله و نورانى شدن شب، حذيفه چهره هايشان را ديد. آنها عبارت بودند از: | ||
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، [[عمر بن خطّاب|عمر]]، [[عثمان بن عفّان|عثمان]]، [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]]، | [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، [[عمر بن خطّاب|عمر]]، [[عثمان بن عفّان|عثمان]]، [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]]، [[عمروعاص]]، [[طلحه]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]]، [[عبدالرحمن بن عوف]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیدة بن جراح]]، [[ابوموسی اشعری]]، [[ابوهریره]]، [[مغیرة بن شعبه]]، [[معاذ بن جبل]]، [[سالم مولی ابی حذیفه]]. | ||
تا اينجا چهار فرازِ آيه با دقت در جزئيات وقايع مورد بررسى قرار گرفت، و زمينه نزول آيه به خوبى روشن شد. چند نقطه تحليلى درباره محتواى آيه وجود دارد كه بخش نهايى بحث هاى مربوط به آيه را بدانها اختصاص مى دهيم. | تا اينجا چهار فرازِ آيه با دقت در جزئيات وقايع مورد بررسى قرار گرفت، و زمينه نزول آيه به خوبى روشن شد. چند نقطه تحليلى درباره محتواى آيه وجود دارد كه بخش نهايى بحث هاى مربوط به آيه را بدانها اختصاص مى دهيم. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۲: | ||
== غدير روز معرفى كفار بعد از اسلام<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۱.</ref> == | == غدير روز معرفى كفار بعد از اسلام<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۱.</ref> == | ||
دشمنان غدير به طور جدى در آيات [[قرآن]] مطرح شده اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان [[تفسیر]] كرده است. در اين باره مى توان ۲۱ عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز معرفى كفار بعد از اسلام» است: غدير روزى است پرده ها برداشته شد و گروهى با تابلوى «وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ»<ref>توبه / ۷۴.</ref> شناخته شدند، و گروهى ديگر با علامت «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا»<ref>نساء / ۱۳۷.</ref> شناسايى گرديدند. | دشمنان غدير به طور جدى در آيات [[قرآن]] مطرح شده اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان [[تفسیر]] كرده است. در اين باره مى توان ۲۱ عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز معرفى كفار بعد از اسلام» است: غدير روزى است پرده ها برداشته شد و گروهى با تابلوى «وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ»<ref>توبه / ۷۴.</ref> شناخته شدند، و گروهى ديگر با علامت «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا»<ref>نساء / ۱۳۷.</ref> شناسايى گرديدند. | ||
== غدير روز يأس كفار<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۳.</ref> == | == غدير روز يأس كفار<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۳.</ref> == | ||
دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى توان ۲۱ عنوان از [[آیات غدیر]] استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز يأس كفار» است: | دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شده اند، و پيامبر صلى الله عليه و آله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مى توان ۲۱ عنوان از [[آیات غدیر]] استخراج نمود، كه يكى از آنها «روز يأس كفار» است: | ||
غدير روز مأيوس شدن كفار از رخنه در [[اسلام]] است، چرا كه قافله سالار آن تا ابد تعيين شده و هيچ كس را جرئت نگاهِ ناروا به آخرين دينِ الهى نيست، و چه زيبا اين امضاى الهى در غدير آمد كه «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ».<ref>مائده / ۳.</ref> | غدير روز مأيوس شدن كفار از رخنه در [[اسلام]] است، چرا كه قافله سالار آن تا ابد تعيين شده و هيچ كس را جرئت نگاهِ ناروا به آخرين دينِ الهى نيست، و چه زيبا اين امضاى الهى در غدير آمد كه «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ».<ref>مائده / ۳.</ref> | ||
== كفر در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۷.</ref> == | == كفر در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۷.</ref> == | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، در مورد دوست و دشمن اهل بیت علیهم السلام در قرآن مى فرمايد: | پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، در مورد دوست و دشمن اهل بیت علیهم السلام در قرآن مى فرمايد: | ||
خط ۲۰۶: | خط ۱۹۶: | ||
«و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان تلاوت مى شود، كسانى كه اميد ملاقات ما را ندارند مى گويند: قرآنى غير از اين براى ما بياور يا آن را تبدیل كن. بگو: براى من چنين حقى نيست كه آن را از پيش خود تبديل نمايم. من جز آنچه بر من وحى مى شود تابع چيز ديگرى نيستم. من اگر سرپيچى از امر پروردگارم نمايم از عذاب روزى بزرگ مى ترسم». | «و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان تلاوت مى شود، كسانى كه اميد ملاقات ما را ندارند مى گويند: قرآنى غير از اين براى ما بياور يا آن را تبدیل كن. بگو: براى من چنين حقى نيست كه آن را از پيش خود تبديل نمايم. من جز آنچه بر من وحى مى شود تابع چيز ديگرى نيستم. من اگر سرپيچى از امر پروردگارم نمايم از عذاب روزى بزرگ مى ترسم». | ||
آنچه در اينجا قابل ذكر است كفر اعتراض كنندگان بر غدير است. با توجه به رواياتى كه درخواست كنندگان تبديل على عليه السلام به ديگرى را معرفى كرد و چگونگى رفتار آنان را بيان نمود و دقت در متن آيه كه بيانگر اعتقاد قلبى اعتراض كنندگان به منصوب نبودن على عليه السلام از سوى خداست، تصوير پنهان اين پيشنهاد تبديل بدست | آنچه در اينجا قابل ذكر است كفر اعتراض كنندگان بر غدير است. با توجه به رواياتى كه درخواست كنندگان تبديل على عليه السلام به ديگرى را معرفى كرد و چگونگى رفتار آنان را بيان نمود و دقت در متن آيه كه بيانگر اعتقاد قلبى اعتراض كنندگان به منصوب نبودن على عليه السلام از سوى خداست، تصوير پنهان اين پيشنهاد تبديل بدست مى آيد كه ذيلاً به روشن كردن جوانب آن مى پردازيم: | ||
'''۱. توطئه اى با عنوان تقاضاى تبديل''' | '''۱. توطئه اى با عنوان تقاضاى تبديل''' | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۱۰: | ||
اگر آنان اين گونه هم نگفته باشند مطرح كردن چنين پيشنهادى بعد از آن خطابه غَرّا جز اين معنى را نمى دهد. لذاست كه حضرت در پاسخ آنان مى فرمايد: | اگر آنان اين گونه هم نگفته باشند مطرح كردن چنين پيشنهادى بعد از آن خطابه غَرّا جز اين معنى را نمى دهد. لذاست كه حضرت در پاسخ آنان مى فرمايد: | ||
من از پيش خود چنين كارى را | من از پيش خود چنين كارى را نمى توانم انجام دهم و من تابع خدايم و هرگز از امر خدا سرپيچى نمى كنم. | ||
'''۳. پيشنهاد تبديل مساوى با كفر''' | '''۳. پيشنهاد تبديل مساوى با كفر''' | ||
در آيه اعتراض كنندگان صريحاً افراد | در آيه اعتراض كنندگان صريحاً افراد بى اعتقاد به قيامت معرفى شده اند، آنجا كه مى فرمايد: «قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا». يعنى اگر كسى خود را در انتظار روزى بداند كه بايد پاسخگوى پروردگارش باشد هرگز جرئت چنين پيشنهادى را به خود نمى دهد و به خوبى مى فهمد كه خدا حجت را تمام كرده، و اگر بنا باشد در هر يك از اوامر الهى بندگان پيشنهاداتى براى خدا داشته باشند، اين معنايى جز [[استهزاء|مسخره]] كردن خدا ندارد. | ||
'''۴. نتيجه گيرى از نكات سه گانه''' | '''۴. نتيجه گيرى از نكات سه گانه''' | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۳۰: | ||
دانستن اين نكته كه اعتراض كنندگان در غدير در واقع بت پرستان سابق بودند و اسلام را [[استهزاء|مسخره]] مى كردند، تحليل بسيارى از آنچه در حاشيه غدير از سوى دشمنان به وقوع پيوست را آسان مى كند، و پيرو آن پايه اقدامات مخرّب اهل سقيفه را در طول حكومت خود روشن مى نمايد. | دانستن اين نكته كه اعتراض كنندگان در غدير در واقع بت پرستان سابق بودند و اسلام را [[استهزاء|مسخره]] مى كردند، تحليل بسيارى از آنچه در حاشيه غدير از سوى دشمنان به وقوع پيوست را آسان مى كند، و پيرو آن پايه اقدامات مخرّب اهل سقيفه را در طول حكومت خود روشن مى نمايد. | ||
پرده از اين همه اسرار در روزى برداشته شد كه نامه [[عمر بن خطّاب|دومی]] به معاويه از صندوق سقيفه بيرون آمد و فرازهاى اول آن نشان داد كه آنچه بر دست غاصبين انجام | پرده از اين همه اسرار در روزى برداشته شد كه نامه [[عمر بن خطّاب|دومی]] به معاويه از صندوق سقيفه بيرون آمد و فرازهاى اول آن نشان داد كه آنچه بر دست غاصبين انجام مى شده از كدامين فكرها و قلب ها فرمان می گرفته است. او در آغاز نامه اش چنين مى نويسد: | ||
به هُبَل قسم و به بت هاى كوچک و بزرگ و به لات و عُزّى قسم، كه عمر از آغازى كه آنها را عبادت كرده، انكارشان ننموده است و هرگز خدايى براى [[کعبه]] عبادت نكرده و هيچ سخنى از محمد را تصديق نكرده، و سر تسليم در برابر او نشان نداده مگر براى آنكه بر او حيله كند و ضربه ناگهانى بر او بزند. | به [[هُبَل]] قسم و به بت هاى كوچک و بزرگ و به [[لات و عُزّى]] قسم، كه عمر از آغازى كه آنها را عبادت كرده، انكارشان ننموده است و هرگز خدايى براى [[کعبه]] عبادت نكرده و هيچ سخنى از محمد را تصديق نكرده، و سر تسليم در برابر او نشان نداده مگر براى آنكه بر او حيله كند و ضربه ناگهانى بر او بزند. | ||
او براى ما سحر عظيمى را آورد كه سحر او از سحر بنى اسرائيل بالاتر بود. او گذشته از سحر آنان چيزهاى تازه اى آورد كه اگر آنان حاضر بودند اقرار مى كردند كه او سيد ساحران است!! | او براى ما سحر عظيمى را آورد كه سحر او از سحر بنى اسرائيل بالاتر بود. او گذشته از سحر آنان چيزهاى تازه اى آورد كه اگر آنان حاضر بودند اقرار مى كردند كه او سيد ساحران است!! | ||
خط ۲۵۶: | خط ۲۴۶: | ||
جالب است كه خداوند در [[قرآن]] حتى عقيم ماندن نقشه آنان را بيان داشته و با جمله «وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» هم نشان كفر بر پيشانى آنان زده و هم عجز آنان را در برابر اراده الهى بيان فرموده است. | جالب است كه خداوند در [[قرآن]] حتى عقيم ماندن نقشه آنان را بيان داشته و با جمله «وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» هم نشان كفر بر پيشانى آنان زده و هم عجز آنان را در برابر اراده الهى بيان فرموده است. | ||
== منكر ولايت، در زيارت غدير كافر است<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۴۴-۱۴۶.</ref> == | == منكر ولايت، در زيارت غدير كافر است<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۴۴-۱۴۶.</ref> == | ||
وقتى «حق» - يعنى «غدير» - ثابت شد، كسى كه رو در روى آن بايستد با كسى كه آن را قبول نكند يكسان است؛ زيرا به گونه اى از اقرار به حق سر باز میزند. | وقتى «حق» - يعنى «غدير» - ثابت شد، كسى كه رو در روى آن بايستد با كسى كه آن را قبول نكند يكسان است؛ زيرا به گونه اى از اقرار به حق سر باز میزند. | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۵۱: | ||
آنجا كه «عَلِىٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِىّ عليه السلام»، هر كس با على عليه السلام جنگيده يا على عليه السلام با او جنگيده در «ضد غدير» بودن يكسان است. هر كسى به هر شكلى به جاى اينكه «مَعَ الحق» باشد در موضع «عَلَى الحق» يعنى ضد غدير قرار گيرد مورد انزجار و بيزارى ماست. در اين باره فرقى نيست بين كسانى كه با سكوت خود در مقام دفاع از حق غدير، و يا با رضايت به آنچه ضد غدير است، و يا با جنگ بر عليه غدير مخالفت خود را با آن نشان داده اند؛ و يا حتى با مقايسه صاحب غدير با كسانى كه چنين حقى ندارند حق غدير را ضايع كرده اند. | آنجا كه «عَلِىٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِىّ عليه السلام»، هر كس با على عليه السلام جنگيده يا على عليه السلام با او جنگيده در «ضد غدير» بودن يكسان است. هر كسى به هر شكلى به جاى اينكه «مَعَ الحق» باشد در موضع «عَلَى الحق» يعنى ضد غدير قرار گيرد مورد انزجار و بيزارى ماست. در اين باره فرقى نيست بين كسانى كه با سكوت خود در مقام دفاع از حق غدير، و يا با رضايت به آنچه ضد غدير است، و يا با جنگ بر عليه غدير مخالفت خود را با آن نشان داده اند؛ و يا حتى با مقايسه صاحب غدير با كسانى كه چنين حقى ندارند حق غدير را ضايع كرده اند. | ||
اگر ما درباره حق غدير اين گروه ها را لعن نكنيم بايد بدانيم كه در اعتقاد خودمان مشكل وجود دارد، و بايد | اگر ما درباره حق غدير اين گروه ها را لعن نكنيم بايد بدانيم كه در اعتقاد خودمان مشكل وجود دارد، و بايد چاره اى براى مشكل اعتقادى خود بينديشيم تا مفهوم «مَعَ الحق» يعنى با حق بودن و «مَعَ على عليه السلام» يعنى با على بودن را در دقيق ترين معنى در وجود خود پياده كنيم. اين آموزش اعتقادى در فرازهاى زير از زيارت غدير آمده است: | ||
اللَّهُمَّ اِنّا نَعلَمُ اَنَّ هذا هُوَ الحَقُّ مِن عِندِكَ، فَالعَن مَن عارَضَهُ وَ استَكبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ «وَ سَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا اَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ». لَعنَةُ اللَّهِ وَ لَعنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ اَجمَعينَ عَلى مَن سَلَّ سَيفَهُ عَلَيكَ وَ سَلَلتَ سَيفَكَ عَلَيهِ - يا اَميرَالمُؤمِنينَ - مِنَ المُشرِكينَ وَ المُنافِقينَ اِلى يَومِ الدّينِ، وَ عَلى مَن رَضِىَ بِما ساءَكَ وَ لَم يُكرِههُ وَ اَغمَضَ عَينَهُ وَ لَم يُنكِر اَو اَعانَ عَلَيكَ بِيَدٍ اَو لِسانٍ اَو قَعَدَ عَن نَصرِكَ اَو خَذَلَ عَنِ الجِهادِ مَعَكَ اَو غَمَطَ فَضلَكَ وَ جَحَدَ حَقَّكَ اَو عَدَلَ بِكَ مَن جَعَلَكَ اللَّهُ اَولى بِهِ مِن نَفسِهِ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۴.</ref>: | اللَّهُمَّ اِنّا نَعلَمُ اَنَّ هذا هُوَ الحَقُّ مِن عِندِكَ، فَالعَن مَن عارَضَهُ وَ استَكبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ «وَ سَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا اَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ». لَعنَةُ اللَّهِ وَ لَعنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ اَجمَعينَ عَلى مَن سَلَّ سَيفَهُ عَلَيكَ وَ سَلَلتَ سَيفَكَ عَلَيهِ - يا اَميرَالمُؤمِنينَ - مِنَ المُشرِكينَ وَ المُنافِقينَ اِلى يَومِ الدّينِ، وَ عَلى مَن رَضِىَ بِما ساءَكَ وَ لَم يُكرِههُ وَ اَغمَضَ عَينَهُ وَ لَم يُنكِر اَو اَعانَ عَلَيكَ بِيَدٍ اَو لِسانٍ اَو قَعَدَ عَن نَصرِكَ اَو خَذَلَ عَنِ الجِهادِ مَعَكَ اَو غَمَطَ فَضلَكَ وَ جَحَدَ حَقَّكَ اَو عَدَلَ بِكَ مَن جَعَلَكَ اللَّهُ اَولى بِهِ مِن نَفسِهِ<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۴.</ref>: | ||
خط ۲۷۱: | خط ۲۵۷: | ||
خدايا، ما مى دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. به زودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. | خدايا، ما مى دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. به زودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. | ||
يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركين و منافقين تا روز قيامت. و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت | يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركين و منافقين تا روز قيامت. و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه در برابر آنچه تو را ناراحت مى كند چشم پوشى مى نمايد و نهى از منكر نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمك كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچک شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند. | ||
== منكر ولايت، در قرآن كافر است<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۰۴.</ref> == | == منكر ولايت، در قرآن كافر است<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۰۴.</ref> == | ||
در ماجراى [[حارث بن نعمان فهری|حارث فهری]] در غدير و اعتراض و جسارت هاى او و [[حارث بن نعمان فهری|سنگ آسمانی]]، از جمله نكات جالب توجه تصريح قرآن به كفر منكرين [[ولایت]] است. | در ماجراى [[حارث بن نعمان فهری|حارث فهری]] در غدير و اعتراض و جسارت هاى او و [[حارث بن نعمان فهری|سنگ آسمانی]]، از جمله نكات جالب توجه تصريح قرآن به كفر منكرين [[ولایت]] است. | ||
با توجه به اينكه طبق روايات بسيارى آيات اول سوره معارج پس از ماجراى حارث فهرى در [[غدیر]] نازل شده، صريح اين آيات دلالت بر كفر منكر ولايت دارد، و اين بدان معناست كه انكار ولايت مانند انكار نبوت و [[توحید]] است. | با توجه به اينكه طبق روايات بسيارى آيات اول سوره معارج پس از ماجراى [[حارث فهرى]] در [[غدیر]] نازل شده، صريح اين آيات دلالت بر كفر منكر ولايت دارد، و اين بدان معناست كه انكار ولايت مانند انكار نبوت و [[توحید]] است. | ||
بدون آنكه نياز به [[تفسیر]] داشته باشد خداوند مى فرمايد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ».<ref>معارج / ۱ - ۳.</ref> معناى اين عبارات به ضميمه ماجراى حارث چنين مى شود: حارث كه ولايت على عليه السلام را نمى پذيرفت با زبان خودش درخواست عذابى نمود كه بر او واقع شد و كافرين به ولايت | بدون آنكه نياز به [[تفسیر]] داشته باشد خداوند مى فرمايد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ».<ref>معارج / ۱ - ۳.</ref> معناى اين عبارات به ضميمه ماجراى حارث چنين مى شود: حارث كه ولايت على عليه السلام را نمى پذيرفت با زبان خودش درخواست عذابى نمود كه بر او واقع شد و كافرين به ولايت على عليه السلام قدرت دفع آن را نداشتند. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره مى فرمايد: منم آن كسى كه درباره دشمنانم چنين نازل شد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ»؛ معنايش كسى است كه ولايت مرا انكار كرد.<ref>الفضائل (شاذان): ص ۸۴ . حلية الابرار: ج ۲ ص ۱۲۵. مجمع النورين: ص ۱۹۳.</ref> | اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره مى فرمايد: منم آن كسى كه درباره دشمنانم چنين نازل شد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ»؛ معنايش كسى است كه ولايت مرا انكار كرد.<ref>الفضائل (شاذان): ص ۸۴ . حلية الابرار: ج ۲ ص ۱۲۵. مجمع النورين: ص ۱۹۳.</ref> | ||
امام صادق عليه السلام هم درباره اين آيه از مصحف فاطمه عليها السلام نقل | امام صادق عليه السلام هم درباره اين آيه از مصحف فاطمه عليها السلام نقل مى فرمايد كه منظور «منكر ولايت على عليه السلام» است.<ref>الكافى: ج ۱ ص ۴۲۲ ح ۴۷. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۳۰ ح ۱۸۵.</ref> | ||
== نفرين بر كافرين<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۳-۲۴۲.</ref> == | == نفرين بر كافرين<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۳-۲۴۲.</ref> == | ||
آخرين فراز از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ايمان آورندگان به محتواى غدير و نفرين بر منكران و كافران به اين امر الهى بود: | آخرين فراز از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ايمان آورندگان به محتواى غدير و نفرين بر منكران و كافران به اين امر الهى بود: |