۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ...» <ref>ناس / | == آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ...»<ref>ناس / ۵،۴ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۲۹ - ۴۳۱.</ref> == | ||
امیرالمؤمنین | [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] آن امامى است كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] او را سبب [[امتحان الهى با اميرالمؤمنين عليه السلام|امتحان امت]] قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: | ||
تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى شدند. | اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى شدند. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به [[دشمنان اهل بیت و غدیر|دشمنان ائمه علیهم السلام]] اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده اى در انتظار آنان است. | |||
[[اقتباس]] از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است. | |||
در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل | در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. | ||
از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق العاده اى در پايين ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله هاى آتش نمونه هاى آن است. | |||
اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴ و ۵ سوره ناس است: | |||
«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ»: «(به خدا پناه مى برم) از شر وسوسه كننده منقبض شونده از ذكر خدا، كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند». | |||
وسوسه مى كند» . | |||
اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است: | اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است: | ||
=== متن روايت === | === متن روايت === | ||
«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» يَوْمَ الْغَديرِ لَمّا اقامَ اميرَالْمُؤْمِنينَ عليه السلام النَّبِىّ صلى الله عليه وآله لِلنّاسِ، وَ كانَ (عُمَرُ) اذا خَلا قالَ | «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» يَوْمَ الْغَديرِ لَمّا اقامَ اميرَالْمُؤْمِنينَ عليه السلام النَّبِىّ صلى الله عليه وآله لِلنّاسِ، وَ كانَ (عُمَرُ) اذا خَلا قالَ لِلنّاسِ: ما يَأْلُو انْ يُذِلَّ قُرَيْشَ لابْنِ ابى طالِبٍ وَ وُلْدِهِ»<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.</ref>: | ||
آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» درباره روز غدير است كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود. | |||
در آنجا عمر در خلوت به مردم مى گفت: از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمى كند. | |||
مردم مى گفت: از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمى كند. | |||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
خطابه غدير پايان يافته و قرار است مردم سه روز در غدير متوقف باشند تا مراسم | خطابه غدير پايان يافته و قرار است مردم سه روز در غدير متوقف باشند تا مراسم [[بیعت]] يكصد و بيست هزار نفر انجام پذيرد. عده اى و در رأس آنان دومى شروع به شايعه پراكنى در بين مردم نمودند و از راه هاى مختلف القاء شبهه مى كردند. | ||
شايعه پراكنى در بين مردم نمودند و از راه هاى مختلف القاء شبهه مى كردند. | |||
[[امام صادق علیه السلام]] اين فراز ماجراى غدير را ضمن تفسير آيه اى چنين بيان مى فرمايد: | |||
السلام را براى مردم منصوب فرمود، دومى شروع به وسوسه اندازى كرد. | هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير اميرالمؤمنين عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود، دومى شروع به وسوسه اندازى كرد. | ||
او وقتى در خلوت عده اى از مردم را پيدا مى كرد به آنان مى گفت: از اينكه قريش را در برابر پسر ابى طالب و فرزندانش خوار كند هيچ كوتاهى نمى كند. | او وقتى در خلوت عده اى از مردم را پيدا مى كرد به آنان مى گفت: از اينكه قريش را در برابر پسر ابى طالب و فرزندانش خوار كند هيچ كوتاهى نمى كند. | ||
خط ۴۶: | خط ۳۶: | ||
و اين است | و اين است | ||
معناى «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» : « (به خدا پناه مى برم) از شر وسوسه انداز خنّاس (منقبض شونده از ذكر خدا) كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند» . | معناى «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ»: «(به خدا پناه مى برم) از شر وسوسه انداز خنّاس (منقبض شونده از ذكر خدا) كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند». | ||
=== تحليل اعتقادى === | === تحليل اعتقادى === | ||
در اين بيان امام صادق عليه السلام به دو جهت از اوصاف دومى اشاره مى نمايد. | در اين بيان امام صادق عليه السلام به دو جهت از اوصاف دومى اشاره مى نمايد. | ||
يكى «وَسْواس» و ديگرى «خَنّاس» . به تشكيک انداختن مردم و شايعه پراكنى و شبهه اندازى ابزارى بود كه دومى و دار و دسته اش در طول زندگى منافقانه شان براى | يكى «وَسْواس» و ديگرى «خَنّاس». به تشكيک انداختن مردم و شايعه پراكنى و شبهه اندازى ابزارى بود كه دومى و دار و دسته اش در طول زندگى منافقانه شان براى انحراف مردم به كار گرفتند. | ||
اين بدان جهت است كه تصريح به كفر هميشه باعث رفتن آبروى منافق است، اما ايجاد تردّد در دل ها اسلحه اى قوى و مؤثر در برابر مردم ضعيف الايمان است. | |||
صفت «خَنّاس» كه درباره شيطان هم به كار رفته، به معناى كسى است كه وقتى ياد خدا را مى شنود گرفته مى شود و تحملش تمام مى گردد. | |||
اين صفتى است كه امام صادق عليه السلام درباره عمر فرموده و آيه را به او [[مفسّرین|تفسیر]] كرده است. | |||
اشمئزاز او از نام امیرالمؤمنین عليه السلام و غدير و دين و اتمام نعمت در هيچ كس يافت نمى شود!! | |||
انقباض روحى و تنفر ذاتىِ او از اينكه غدير بينى هر چه ضد خداست بر خاک مى ماليد، قابل توصيف نيست. | |||
بهترين شاهد اين مدعا كلماتى است كه او و يارانش در غدير بر زبان جارى كردند <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص | بهترين شاهد اين مدعا كلماتى است كه او و يارانش در غدير بر زبان جارى كردند<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳،۱۷۲،۱۶۳،۱۶۱،۱۶۰،۱۵۴،۱۳۹،۱۱۱.</ref>: | ||
- هرگز در مقابل او تسليم نخواهيم شد. | - هرگز در مقابل او تسليم نخواهيم شد. | ||
خط ۷۹: | خط ۶۹: | ||
آن حضرت درباره «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» ، فرمود: | آن حضرت درباره «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» ، فرمود: | ||
خداوند مخلوقى بدتر از كسانى كه با اوليائش و اميرالمؤمنين و فرزندانش دشمنى كنند، خلق نكرده است. | خداوند مخلوقى بدتر از كسانى كه با اوليائش و اميرالمؤمنين و فرزندانش دشمنى كنند، خلق نكرده است. | ||
است كه نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام در فضيلتى كه خدا به او داده حسد كرد. <ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.</ref> | سپس درباره «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» فرمود: منظور دومى است كه نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام در فضيلتى كه خدا به او داده حسد كرد.<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |