۲۶٬۳۸۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== اتمام حجت با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۸. اسرار غدير: ص ۲۹۷.</ref>== | == اتمام حجت با غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۰۸. اسرار غدير: ص ۲۹۷.</ref>== | ||
از نمونه هاى بارز اتمام حجت و استدلال و يادآورى هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و | از نمونه هاى بارز [[اتمام حجت]] و استدلال و يادآورى هاى غدير، مواردى است كه توسط خود خداوند و [[معصومین علیهم السلام]] و اصحابشان صورت گرفته است. | ||
تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال | تمام راويانى كه در طول هزار و چهارصد سال [[حدیث غدیر]] را [[فرهنگ غدیر در تاریخ|روایت]] كرده اند نيز به گونه اى جهاد خود را در مقابله با اهل [[سقیفه]] به نمايش گذاشته اند. | ||
يكى از اصحاب | يكى از [[اصحاب ائمه علیهم السلام|اصحاب معصومین علیهم السلام]] كه با غدير اتمام حجت نموده حضرت خوله حنفيه است: | ||
در حكومت غاصبانه | در حكومت غاصبانه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] عده اى از پذيرفتن خلافت او سر باز زدند و اعلام كردند كه فقط خليفه تعيين شده در غدير را قبول دارند. | ||
از جمله اين افراد مالک بن | از جمله اين افراد [[مالک بن نویره]] رئيس قبيله بنى حنيفه بود كه به نمايندگان ابوبكر [[زکات]] پرداخت نكرد. | ||
ابوبكر سرلشكر خود خالد بن وليد را به جنگ مالک فرستاد. خالد كه در خباثت و جنايت و بى حيايى يد طولايى داشت با لشكر خود از مدينه خارج شد تا به منطقه مزبور رسيد. | ابوبكر سرلشكر خود خالد بن وليد را به جنگ مالک فرستاد. خالد كه در خباثت و جنايت و بى حيايى يد طولايى داشت با لشكر خود از مدينه خارج شد تا به منطقه مزبور رسيد. | ||
مالک برخورد مسلحانه ابوبكر را كه ديد فهميد با تهمت ارتداد مى خواهند با آنها بجنگند. لذا در مقابل آنها اعلام كرد كه ما مسلمانيم و اذان گفتند و همه به نماز ايستادند؛ و بهانه خالد از اين جهت قطع شد، ولى دستور كار به او داده شده بود. | مالک برخورد مسلحانه ابوبكر را كه ديد فهميد با تهمت ارتداد مى خواهند با آنها بجنگند. | ||
لذا در مقابل آنها اعلام كرد كه ما مسلمانيم و اذان گفتند و همه به نماز ايستادند؛ و بهانه خالد از اين جهت قطع شد، ولى دستور كار به او داده شده بود. | |||
پس از نماز مغرب و عشا قرار شد شب را هر دو گروه به استراحت بپردازند تا فردا صبح در حل و فصل امور مذاكره كنند. | پس از نماز مغرب و عشا قرار شد شب را هر دو گروه به استراحت بپردازند تا فردا صبح در حل و فصل امور مذاكره كنند. | ||
خالد با يک اقدام ناجوانمردانه به مالک نيرنگ زد و در حالى كه آنها سلاح ها را بر زمين گذارده بودند همه را اسير كردند و در يک فرمان اسيران را كشتند و خالد همان شب با همسر مالک همبستر شد تا اسلام سقيفه اى به همه معرفى شود. | خالد با يک اقدام ناجوانمردانه به [[مالک بن نویره|مالک]] نيرنگ زد و در حالى كه آنها سلاح ها را بر زمين گذارده بودند همه را اسير كردند و در يک فرمان اسيران را كشتند و [[خالد بن وليد مخزومى (ابوسليمان)|خالد]] همان شب با همسر مالک همبستر شد تا اسلام سقيفه اى به همه معرفى شود. | ||
به اين همه اكتفا نكردند و زنان و دختران مسلمان قبيله را به عنوان اسير به | به اين همه اكتفا نكردند و زنان و دختران مسلمان قبيله را به عنوان اسير به [[مدینه]] آوردند تا بين مسلمانان قسمت كنند! خوله دخترى از آنان بود كه او را به عنوان اسير وارد [[مسجد]] كردند. | ||
او در ابتداى ورود به مسجد صدا زد: | او در ابتداى ورود به مسجد صدا زد: | ||
اى مردم، محمد صلى الله عليه و آله چه شده است؟ گفتند: از دنيا رفت. پرسيد: آيا قبر و زيارتگاهى دارد؟ گفتند: آرى اين تربت و قبر اوست. | اى مردم، محمد صلى الله عليه و آله چه شده است؟ گفتند: از دنيا رفت. پرسيد: آيا [[قبر آمنه بنت وهب در مسیر حجّة الوداع|قبر]] و زيارتگاهى دارد؟ گفتند: آرى اين تربت و قبر اوست. | ||
از همانجا خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله صدا زد: | از همانجا خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله صدا زد: | ||
«السلام عليک يا رسول اللَّه. من شهادت مى دهم كه صداى مرا مى شنوى و قادر بر پاسخ من هستى. ما بعد از تو اسير شده ايم در حالى كه به لا اله الا | «السلام عليک يا رسول اللَّه. من شهادت مى دهم كه صداى مرا مى شنوى و قادر بر پاسخ من هستى. ما بعد از تو اسير شده ايم در حالى كه به لا اله الا الله و محمد رسول الله شهادت مى دهيم». سپس نشست. | ||
در اينجا طلحه و زبير او را به عنوان | در اينجا طلحه و زبير او را به عنوان [[کنیز]] براى خود درخواست كردند. | ||
خوله گفت: اى اعرابى (كه از دين خدا خبر نداريد)، چگونه است كه زنان خود را در پس پرده ها نگه داشته ايد و زنان ديگران را هتک حرمت مى كنيد؟! | خوله گفت: اى اعرابى (كه از دين خدا خبر نداريد)، چگونه است كه زنان خود را در پس پرده ها نگه داشته ايد و زنان ديگران را هتک حرمت مى كنيد؟! | ||
خط ۴۶: | خط ۴۸: | ||
حضرت فرمود: من همانم. | حضرت فرمود: من همانم. | ||
خوله عرض كرد: ما به خاطر تو غضب كرديم و به خاطر تو به ما حمله كردند و ما را غارت كردند و اسير گرفته آوردند؛ زيرا مردان ما گفتند: ما صدقات اموالمان و اطاعت خود را در اختيار كسى قرار نمى دهيم مگر آن كه | خوله عرض كرد: ما به خاطر تو غضب كرديم و به خاطر تو به ما حمله كردند و ما را غارت كردند و اسير گرفته آوردند؛ زيرا مردان ما گفتند: ما صدقات اموالمان و اطاعت خود را در اختيار كسى قرار نمى دهيم مگر آن كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] او را براى ما و شما نصب كرده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۳۲ ح ۱۷۰. بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۴۶۰.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |