۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷۷: | خط ۴۷۷: | ||
<span dir="RTL"></span><big>«وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ... فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ»، يعنى: «به حضرت عيسى دليل هاى روشن داديم و او را با روح القدس مؤيد داشتيم ... عده اى از آنان ايمان آوردند و عده اى كافر شدند».</big> | <span dir="RTL"></span><big>«وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ... فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ»، يعنى: «به حضرت عيسى دليل هاى روشن داديم و او را با روح القدس مؤيد داشتيم ... عده اى از آنان ايمان آوردند و عده اى كافر شدند».</big> | ||
<span dir="RTL"></span><big>آنگاه امام باقرعليه السلام فرمود: از همين مى توان استفاده كرد كه اصحاب محمد صلى الله عليه وآله بعد از او اختلاف كردند و عده اى ايمان آوردند و عده اى كافر شدند.<ref>بحار الانوار: ج | <span dir="RTL"></span><big>آنگاه امام باقرعليه السلام فرمود: از همين مى توان استفاده كرد كه اصحاب محمد صلى الله عليه وآله بعد از او اختلاف كردند و عده اى ايمان آوردند و عده اى كافر شدند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص۲۰، ۲۵۳.</ref></big> | ||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> | ||
خط ۴۸۶: | خط ۴۸۶: | ||
<big>امام صادق عليه السلام فرمود: مى دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله به مرگ طبيعى از دنيا رفت يا كشته شد؟ خداوند مى فرمايد: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ ...» (يعنى خداوند مسئله قتل را به ميان مى آورد).</big> | <big>امام صادق عليه السلام فرمود: مى دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله به مرگ طبيعى از دنيا رفت يا كشته شد؟ خداوند مى فرمايد: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ ...» (يعنى خداوند مسئله قتل را به ميان مى آورد).</big> | ||
<big>آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود: آن حضرت را مسموم كردند و آن دو زن سم را به حضرت خوراندند.<ref>بحار الانوار: ج | <big>آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود: آن حضرت را مسموم كردند و آن دو زن سم را به حضرت خوراندند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص۲۳۹، ۲۴۶، ۵۱۴، ۵۱۶ و ج۲۸ ص۲۰. همچنین مراجعه شود به کتاب: غدیر در قرآن: ج۱ ص۴۳۴، ۴۳۹-۴۴۱.</ref></big> | ||
==== <big>فراز سوم: «انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ»</big> ==== | ==== <big>فراز سوم: «انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ»</big> ==== | ||
خط ۵۰۸: | خط ۵۰۸: | ||
<big>اين بازگشت مردم در لسان معصومين عليهم السلام معناى ظريف دينى خود را يافته و از مسامحات ادبى و لغوى بيرون آمده است. منظور اين است كه بدانيم چنين بازگشتى از طرف خداوند چه عنوانى دارد و خدا به چنين مردمى چگونه مى نگرد و در نامه اعمالشان چه نامى به آنان مى دهد. امامان ما چنين مردمى را مرتد و كافر و اهل [[جاهليت]] خواندهاند، يعنى آن بازگشت مردم نزد خداوند به معناى بازگشت از اسلام و استقبال از كفر و جاهليت گذشته است.</big> | <big>اين بازگشت مردم در لسان معصومين عليهم السلام معناى ظريف دينى خود را يافته و از مسامحات ادبى و لغوى بيرون آمده است. منظور اين است كه بدانيم چنين بازگشتى از طرف خداوند چه عنوانى دارد و خدا به چنين مردمى چگونه مى نگرد و در نامه اعمالشان چه نامى به آنان مى دهد. امامان ما چنين مردمى را مرتد و كافر و اهل [[جاهليت]] خواندهاند، يعنى آن بازگشت مردم نزد خداوند به معناى بازگشت از اسلام و استقبال از كفر و جاهليت گذشته است.</big> | ||
<big>امام باقرعليه السلام با ذكر عنوان «ارتداد» فرمود: ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ النَّبِىّ صلى الله عليه وآله الاّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ: الْمِقْدادُ بْنُ الاسْوَدِ وَ ابُوذَرِّ الْغِفارِىُّ وَ سَلْمانُ الْفارِسىُّ. اين حديث از ائمه ديگر هم به اسناد بسيار نقل شده است.<ref>الاختصاص (شيخ مفيد): ص | <big>امام باقرعليه السلام با ذكر عنوان «ارتداد» فرمود: ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ النَّبِىّ صلى الله عليه وآله الاّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ: الْمِقْدادُ بْنُ الاسْوَدِ وَ ابُوذَرِّ الْغِفارِىُّ وَ سَلْمانُ الْفارِسىُّ. اين حديث از ائمه ديگر هم به اسناد بسيار نقل شده است.<ref>الاختصاص (شيخ مفيد): ص ۶ . بحار الانوار: ج ۲۲ ص۳۵۲، ۴۴۰ و ج۲۸ ص۲۳۸، ۲۳۹، ۲۵۹ و ج۶۷ ص۱۶۴.</ref></big> | ||
<big>مى بينيم كه در اين حديث عنوان «ارتداد» بر بازگشت مردم اطلاق شده كه در ارتباط با دين به معناى كنار گذاشتن دينى و پيش گرفتن دين ديگر است، و در اصطلاح مذهبى به معناى آن است كه شخص مسلمانى رسماً اعلام كفر نمايد.</big> | <big>مى بينيم كه در اين حديث عنوان «ارتداد» بر بازگشت مردم اطلاق شده كه در ارتباط با دين به معناى كنار گذاشتن دينى و پيش گرفتن دين ديگر است، و در اصطلاح مذهبى به معناى آن است كه شخص مسلمانى رسماً اعلام كفر نمايد.</big> | ||
<big>امام صادق عليه السلام عنوان كفر را به ميان آورده فرمود: «انَّ النَّبِىّ صلى الله عليه وآله لَمّا قُبِضَ ارْتَدَّ النّاسُ عَلى اعْقابِهِمْ كُفّاراً الاّ ثَلاثاً: سَلْمانُ وَ الْمِقْدادُ وَ ابُوذَرٍ الْغِفارىِّ».<ref>بحار الانوار: ج | <big>امام صادق عليه السلام عنوان كفر را به ميان آورده فرمود: «انَّ النَّبِىّ صلى الله عليه وآله لَمّا قُبِضَ ارْتَدَّ النّاسُ عَلى اعْقابِهِمْ كُفّاراً الاّ ثَلاثاً: سَلْمانُ وَ الْمِقْدادُ وَ ابُوذَرٍ الْغِفارىِّ».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۹.</ref></big> | ||
<big>در اين حديث همان ارتداد و همين «انقلاب عَلَى الاعْقابِ» به «كفر» تفسير شده است. يعنى اين بازگشت از اسلام هيچ ملجأ و پناهى جز كفر ندارد و معنايى جز كافر شدن ندارد.</big> | <big>در اين حديث همان ارتداد و همين «انقلاب عَلَى الاعْقابِ» به «كفر» تفسير شده است. يعنى اين بازگشت از اسلام هيچ ملجأ و پناهى جز كفر ندارد و معنايى جز كافر شدن ندارد.</big> | ||
<big>امام باقرعليه السلام باطن اين كفر را واضح تر بيان فرموده است: انَّ رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه وآله لَمّا قُبِضَ صارَ النّاسُ كُلُّهُمْ اهْلَ جاهِلِيَّةٍ الاّ ... .<ref>بحار الانوار: ج | <big>امام باقرعليه السلام باطن اين كفر را واضح تر بيان فرموده است: انَّ رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه وآله لَمّا قُبِضَ صارَ النّاسُ كُلُّهُمْ اهْلَ جاهِلِيَّةٍ الاّ ... .<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۳۳۳ ح ۴۶. </ref></big> | ||
<big>در اين حديث پايانِ اين راهِ بازگشت نشان داده شده است. يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله در طول بيست و سه سال مردم را از جاهليت بيرن آورد و در راه اسلام به حركت در آورد.</big> | <big>در اين حديث پايانِ اين راهِ بازگشت نشان داده شده است. يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله در طول بيست و سه سال مردم را از جاهليت بيرن آورد و در راه اسلام به حركت در آورد.</big> | ||
خط ۵۳۰: | خط ۵۳۰: | ||
<big>هيچ كس در برابر خداوند با جرئت تر و گمراهيش آشكارتر از كسى نيست كه چنين مطلبى را بپذيرد و گمان كند كه چنين حقى دارد. به خدا قسم، حق خدا بر مردم است كه او را اطاعت كنند و چه در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله و چه بعد از رحلت او تابع مرادش باشند.</big> | <big>هيچ كس در برابر خداوند با جرئت تر و گمراهيش آشكارتر از كسى نيست كه چنين مطلبى را بپذيرد و گمان كند كه چنين حقى دارد. به خدا قسم، حق خدا بر مردم است كه او را اطاعت كنند و چه در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله و چه بعد از رحلت او تابع مرادش باشند.</big> | ||
<big>سپس حضرت صادق عليه السلام اين آيه را خواند: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ»، و سپس فرمود: اين آيه براى آن است كه بدانيد همان گونه كه احدى از مردم در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله حق ندارد به خواسته و رأى و مقياس عقل خود بر خلاف پيامبرصلى الله عليه وآله عمل كند، بعد از رحلت آن حضرت نيز بايد چنين باشد.<ref>بحار الانوار: ج | <big>سپس حضرت صادق عليه السلام اين آيه را خواند: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ»، و سپس فرمود: اين آيه براى آن است كه بدانيد همان گونه كه احدى از مردم در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله حق ندارد به خواسته و رأى و مقياس عقل خود بر خلاف پيامبرصلى الله عليه وآله عمل كند، بعد از رحلت آن حضرت نيز بايد چنين باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۷۵ ص ۲۱۵ ح ۹۳. </ref></big> | ||
===== <big>ب) پيش بينى بازگشت مردم از دين</big> ===== | ===== <big>ب) پيش بينى بازگشت مردم از دين</big> ===== | ||
خط ۵۴۹: | خط ۵۴۹: | ||
<big>«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ». چگونه چنين خواهد شد در حالى كه براى امت خود عَلَم هدايت تعيين نمود و به جاى خود امامى نصب كرد؟</big> | <big>«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ». چگونه چنين خواهد شد در حالى كه براى امت خود عَلَم هدايت تعيين نمود و به جاى خود امامى نصب كرد؟</big> | ||
<big>ابليس در پاسخ شياطين مى گويد: از اين اعلام ولايت هراسان نباشيد چرا كه امت او پيمان را مى شكنند و به جانشين بعد از او حيله مى كنند و به اهل بيتش ظلم مى نمايند و امر امامت را مهمل مى گذارند، به خاطر حب دنيا در قلب هايشان و جايگزينى تعصب و كينه در سينه هايشان و به خاطر تكبر و بلند پروازى آنان.<ref>بحار الانوار: ج | <big>ابليس در پاسخ شياطين مى گويد: از اين اعلام ولايت هراسان نباشيد چرا كه امت او پيمان را مى شكنند و به جانشين بعد از او حيله مى كنند و به اهل بيتش ظلم مى نمايند و امر امامت را مهمل مى گذارند، به خاطر حب دنيا در قلب هايشان و جايگزينى تعصب و كينه در سينه هايشان و به خاطر تكبر و بلند پروازى آنان.<ref>بحار الانوار: ج ۶۶ ص۸۳، ۸۴.</ref></big> | ||
===== <big>ج) مسئولان و سردمداران اين ارتداد</big> ===== | ===== <big>ج) مسئولان و سردمداران اين ارتداد</big> ===== | ||
<big>شكى نيست كه اين بازگشت از دين نسبت به همه مسلمانان يكسان نبوده است. عده اى پيش قراول و عدهاى آماده كننده شرايط و عده اى اعوان و انصار و عدهاى ديگر سياهى جمعيت و پشتوانه قلبى اين برنامه بوده اند، ولى بدون شک همه سهمى داشته اند و هر كس به اندازه اى كه دخالت داشته بايد مجازات شود.</big> | <big>شكى نيست كه اين بازگشت از دين نسبت به همه مسلمانان يكسان نبوده است. عده اى پيش قراول و عدهاى آماده كننده شرايط و عده اى اعوان و انصار و عدهاى ديگر سياهى جمعيت و پشتوانه قلبى اين برنامه بوده اند، ولى بدون شک همه سهمى داشته اند و هر كس به اندازه اى كه دخالت داشته بايد مجازات شود.</big> | ||
<big>اگر بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله لشكر متجاوز و فرصت طلبى از غير مسلمانان به جامعه اسلامى حمله مى كرد و نتيجه زحمات | <big>اگر بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله لشكر متجاوز و فرصت طلبى از غير مسلمانان به جامعه اسلامى حمله مى كرد و نتيجه زحمات ۲۳ ساله پيامبرصلى الله عليه وآله را ضايع مى كرد و اصحاب آن حضرت دفاع نمى كردند و تسليم مى شدند جاى بسى تعجب و انزجار از چنين ياران بى وفايى بود.</big> | ||
<big>تعجب اين است كه به دست اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله دين آن حضرت و مسئله اصلى مورد سفارش حضرتش - كه ولايت و [[امامت على عليه السلام]] بود - زير پا گذاشته شد، و نه تنها اهمال شد كه همين اصحاب كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديده و از دو لب آن حضرت شنيده بودند، به جنگ خاندان رسالت رفتند و هيزم براى آتش زدن بيت نبوت بردند و درِ خانه را آتش زدند و فاطمه و محسن عليهما السلام اين خانه را بين در و ديوار خُرد كردند و كشتند و طناب بر گردن صاحب خلافت عظمى انداخته او را براى بيعت با خليفه ساختگى خود بردند.</big> | <big>تعجب اين است كه به دست اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله دين آن حضرت و مسئله اصلى مورد سفارش حضرتش - كه ولايت و [[امامت على عليه السلام]] بود - زير پا گذاشته شد، و نه تنها اهمال شد كه همين اصحاب كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديده و از دو لب آن حضرت شنيده بودند، به جنگ خاندان رسالت رفتند و هيزم براى آتش زدن بيت نبوت بردند و درِ خانه را آتش زدند و فاطمه و محسن عليهما السلام اين خانه را بين در و ديوار خُرد كردند و كشتند و طناب بر گردن صاحب خلافت عظمى انداخته او را براى بيعت با خليفه ساختگى خود بردند.</big> | ||
<big>امام صادق عليه السلام اين تعجب بزرگ تاريخى را با خواندن آيه «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ» خاطر نشان كرده فرمود: يَعْنى اصْحابُهُ الَّذينَ فَعَلُوا ما فَعَلُوا: منظور از اين آيه اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله هستند كه آن كارها را انجام دادند.<ref>بحار الانوار: ج | <big>امام صادق عليه السلام اين تعجب بزرگ تاريخى را با خواندن آيه «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ» خاطر نشان كرده فرمود: يَعْنى اصْحابُهُ الَّذينَ فَعَلُوا ما فَعَلُوا: منظور از اين آيه اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله هستند كه آن كارها را انجام دادند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۰ ص ۹۰ ح ۱۸.</ref></big> | ||
خط ۵۶۷: | خط ۵۶۷: | ||
<big>بر پا نگه دارندگان عمود سقيفه و پرچم خلافت مغصوبه يعنى عثمان و معاويه و يارانشان از قبيل عبدالرحمن بن عوف و عمروعاص و سعد بن ابى وقاص و ابوهريره نيز سردمداران درجه دوم اين رجوع به جاهليت اند.</big> | <big>بر پا نگه دارندگان عمود سقيفه و پرچم خلافت مغصوبه يعنى عثمان و معاويه و يارانشان از قبيل عبدالرحمن بن عوف و عمروعاص و سعد بن ابى وقاص و ابوهريره نيز سردمداران درجه دوم اين رجوع به جاهليت اند.</big> | ||
<big>تا زمان معاويه رسيد كه بازگشتِ كامل به جاهليت تحقق پذيرفت و نتيجه اش بعد از او ظاهر شد كه به آسانى نايب پيامبرصلى الله عليه وآله را در كربلا سر بريدند و خاندانش را اسير نمودند و سرود «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ»<ref>شعرى است كه يزيد هنگام جسارت به سر مقدس امام حسينعليه السلام مىخواند، و منظورش اين بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دينى كه آورد هدفش رياست بر مردم بود! بحار الانوار: ج | <big>تا زمان معاويه رسيد كه بازگشتِ كامل به جاهليت تحقق پذيرفت و نتيجه اش بعد از او ظاهر شد كه به آسانى نايب پيامبرصلى الله عليه وآله را در كربلا سر بريدند و خاندانش را اسير نمودند و سرود «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ»<ref>شعرى است كه يزيد هنگام جسارت به سر مقدس امام حسينعليه السلام مىخواند، و منظورش اين بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دينى كه آورد هدفش رياست بر مردم بود! بحار الانوار: ج ۴۵ ص ۱۳۳. </ref>سر دادند، و آن روزها را رسماً انتقام بدر نام نهادند كه جاهليت و كفر به جنگ اسلام آمده بود، و اين شعر را خواندند كه: «لَيْتَ اشْياخى بِبَدْرٍ شَهِدُوا».<ref>اين شعر هم دنباله جسارت هاى يزيد در همان موقعيت است.</ref></big> | ||