۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(ناقص) |
(ناقص) |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
<big>تحليل اعتقادى اين آيه و بيعت را در ۴ مرحله مورد بررسى قرار مى دهيم:</big> | <big>تحليل اعتقادى اين آيه و بيعت را در ۴ مرحله مورد بررسى قرار مى دهيم:</big> | ||
==== <big>تحليل اعتقادى اول: غدير مصداق اتَمّ بيعت با خدا</big> ==== | |||
<big>تحليل اعتقادى اول: غدير مصداق اتَمّ بيعت با خدا</big> | |||
<big>براى تبيين كيفيت ارتباط آيه بيعت با غدير بايد بگوييم: تفسيرى كه به صورت ضمنى در خطبه غدير درباره اين آيه ديده مى شود دو مورد است:</big> | <big>براى تبيين كيفيت ارتباط آيه بيعت با غدير بايد بگوييم: تفسيرى كه به صورت ضمنى در خطبه غدير درباره اين آيه ديده مى شود دو مورد است:</big> | ||
<big>يكى اينكه مصداق اتمّ چنان بيعتى را بيعت غدير معرفى مى كند، و براى تطبيق كامل بر آيه ابتدا مى فرمايد: «من با خدا بيعت كرده ام» ، و سپس مى فرمايد: «على با من بيعت كرده است» ، و سپس نتيجه مى گيرد: «من از شما از طرف خدا براى او بيعت مى گيرم» ، و سپس آيه را مى خواند كه «كسانى كه با تو بيعت مى كنند با خدا بيعت مى نمايند» .</big> | <big>يكى اينكه مصداق اتمّ چنان بيعتى را بيعت غدير معرفى مى كند، و براى تطبيق كامل بر آيه ابتدا مى فرمايد: «من با خدا بيعت كرده ام» ، و سپس مى فرمايد: «على با من بيعت كرده است» ، و سپس نتيجه مى گيرد: «من از شما از طرف خدا براى او بيعت مى گيرم» ، و سپس آيه را مى خواند كه «كسانى كه با تو بيعت مى كنند با خدا بيعت مى نمايند» .</big> | ||
<big>براى بار دوم در اواخر خطبه درباره اين آيه مطرح شده و بيشتر مربوط به پايدارى بر اين بيعت است كه پس از قرائت متن مربوط به بيعت مى فرمايد: «اى مردم، چه مىگوييد؟ كه خداوند اصوات را مىشنود و از دلها خبر دارد» . سپس آغاز آيه را با عبارتى ديگر بازگو مى نمايد كه: «وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» . سپس مى فرمايد: «هر كس پيمان شكنى كند خدا او را هلاک مى كند» و بعد از آن فقره آخر آيه را مى خواند كه: «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ ...» .<ref><big>اسرار غدير: ص 159 بخش 11.</big> </ref> | <big>براى بار دوم در اواخر خطبه درباره اين آيه مطرح شده و بيشتر مربوط به پايدارى بر اين بيعت است كه پس از قرائت متن مربوط به بيعت مى فرمايد: «اى مردم، چه مىگوييد؟ كه خداوند اصوات را مىشنود و از دلها خبر دارد» . سپس آغاز آيه را با عبارتى ديگر بازگو مى نمايد كه: «وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» . سپس مى فرمايد: «هر كس پيمان شكنى كند خدا او را هلاک مى كند» و بعد از آن فقره آخر آيه را مى خواند كه: «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ ...» .<ref><big>اسرار غدير: ص 159 بخش 11.</big> </ref></big> | ||
==== <big>تحليل اعتقادى دوم: غدير شفاف ترين بيعت تاريخ</big> ==== | |||
<big>درباره محتوا و موضوع بيعت الهى غدير بايد دانست شفاف ترين بيعتى كه در طول تاريخ صورت گرفته و محتواى آن دقيقاً روشن بوده و كيفيت آن طى مراحلى حساب شده به انجام رسيده همانا بيعت غدير است، و اين بيعت است كه نشان بيعت با خدا را بر پيشانى دارد.</big> | <big>درباره محتوا و موضوع بيعت الهى غدير بايد دانست شفاف ترين بيعتى كه در طول تاريخ صورت گرفته و محتواى آن دقيقاً روشن بوده و كيفيت آن طى مراحلى حساب شده به انجام رسيده همانا بيعت غدير است، و اين بيعت است كه نشان بيعت با خدا را بر پيشانى دارد.</big> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۱۹: | ||
<big>ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان مى رسانيم و خدا را بر آن شاهد مى گيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت مى كند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستى.<ref> <big>اسرار غدير: ص 158،157 بخش 11.</big> </ref></big> | <big>ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان مى رسانيم و خدا را بر آن شاهد مى گيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت مى كند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستى.<ref> <big>اسرار غدير: ص 158،157 بخش 11.</big> </ref></big> | ||
<big>تحليل اعتقادى سوم:</big> | ==== <big>تحليل اعتقادى سوم:</big> ==== | ||
===== <big>الف. عمق معناى بيعت با خدا در غدير</big> ===== | |||
<big>اكنون نوبت آن است كه معناى بيعت با خداوند در غدير را بدانيم. در آخرين فرازهاى مربوط به بيعت، پيامبرصلى الله عليه وآله تمام جوانب آن را در يک جمله جمع كرد كه تفسير ملخص ولى كامل عيار آن به حساب آمد و فرمود:</big> | <big>اكنون نوبت آن است كه معناى بيعت با خداوند در غدير را بدانيم. در آخرين فرازهاى مربوط به بيعت، پيامبرصلى الله عليه وآله تمام جوانب آن را در يک جمله جمع كرد كه تفسير ملخص ولى كامل عيار آن به حساب آمد و فرمود:</big> | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۰: | ||
<big>در درجه دوم مردم با پيامبرصلى الله عليه وآله بر سر اين خواسته اى كه خلاصه ۲۳ سال زحمت آن حضرت است بيعت مى كنند، و در درجه سوم با اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان امام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله، و در درجه چهارم با همه يازده امام بعد از آن حضرت در همان غدير بيعت مى كنند.</big> | <big>در درجه دوم مردم با پيامبرصلى الله عليه وآله بر سر اين خواسته اى كه خلاصه ۲۳ سال زحمت آن حضرت است بيعت مى كنند، و در درجه سوم با اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان امام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله، و در درجه چهارم با همه يازده امام بعد از آن حضرت در همان غدير بيعت مى كنند.</big> | ||
<big>ب. پيام بيعت الهى غدير</big> | ===== <big>ب. پيام بيعت الهى غدير</big> ===== | ||
<big>اين تركيب خاص كلام پيامبرصلى الله عليه وآله در ذيل آيه حاكى از دو جهت مى تواند باشد:</big> | <big>اين تركيب خاص كلام پيامبرصلى الله عليه وآله در ذيل آيه حاكى از دو جهت مى تواند باشد:</big> | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۳۹: | ||
<big>بنابراين آنچه خدا مى گويد محمد و على عليهما السلام هم مى گويند، و آنچه على عليه السلام مى گويد يازده امام عليهم السلام از نسل او هم همان را مى گويند. همان گونه كه هر كس با خدا بيعت مى كند با محمد و على عليهما السلام بيعت كرده و هر كه با ايشان بيعت كرده با يازده امام عليهم السلام بعد از او بيعت كرده است. هر گونه تفكيكى در اين ميان انحراف از صراط مستقيم است، و هر راه منحرفى در اسلام زاييده تفكيک بين خدا و پيامبر و دوازده امام عليهم السلام در اعتقاد بوده است.</big> | <big>بنابراين آنچه خدا مى گويد محمد و على عليهما السلام هم مى گويند، و آنچه على عليه السلام مى گويد يازده امام عليهم السلام از نسل او هم همان را مى گويند. همان گونه كه هر كس با خدا بيعت مى كند با محمد و على عليهما السلام بيعت كرده و هر كه با ايشان بيعت كرده با يازده امام عليهم السلام بعد از او بيعت كرده است. هر گونه تفكيكى در اين ميان انحراف از صراط مستقيم است، و هر راه منحرفى در اسلام زاييده تفكيک بين خدا و پيامبر و دوازده امام عليهم السلام در اعتقاد بوده است.</big> | ||
<big>ج. دست بالاى خدا در بيعت غدير</big> | ===== <big>ج. دست بالاى خدا در بيعت غدير</big> ===== | ||
<big>نكته بسيار ظريفى كه در تبيين عملىِ بيعت با خداوند نهفته جمله «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» در آيه است. بيعت كننده غدير در واقع مى پذيرد كه تحت اختيار بيعت شونده باشد، و اين فقط درباره خداوند و پيامبر و معصومين عليهم السلام ممكن است كه ولايت مطلقه و صاحب اختيارى تمام عيار مردم با ايشان است.</big> | <big>نكته بسيار ظريفى كه در تبيين عملىِ بيعت با خداوند نهفته جمله «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» در آيه است. بيعت كننده غدير در واقع مى پذيرد كه تحت اختيار بيعت شونده باشد، و اين فقط درباره خداوند و پيامبر و معصومين عليهم السلام ممكن است كه ولايت مطلقه و صاحب اختيارى تمام عيار مردم با ايشان است.</big> | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۴۸: | ||
<big>هنگامى كه آن حضرت را به بيعت براى ولايت عهدى وادار كردند و حضرت در مقامى نشست كه مردم با ايشان بيعت كنند، طبق ساير بيعت ها دست خود را دراز نكردند تا از سمت راست با بيعت كننده دست دهند؛ بلكه دست خود را بالا مى گرفتند به طورى كه پشت دستشان به طرف صورت خود و كف دستشان رو به مردم بود. آنگاه كه كسى براى بيعت جلو مى آمد حضرت از بالا دست خود را پايين مى آوردند و كف دست بيعت كننده از پايين در دست حضرت قرار مى گرفت و دست حضرت روى دست او بود. وقتى مأمون به اين كيفيت خاص از بيعت اعتراض كرد امام رضاعليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه وآله اين گونه بيعت مى فرمود.<ref><big>بحار الانوار: ج 49 ص 146. روضة الواعظين: ص 226. الارشاد (شيخ مفيد) : ج 2 ص 261. مناقب ابن شهرآشوب: ج 4 ص 364. اعلام الورى: ص 334.</big> </ref></big> | <big>هنگامى كه آن حضرت را به بيعت براى ولايت عهدى وادار كردند و حضرت در مقامى نشست كه مردم با ايشان بيعت كنند، طبق ساير بيعت ها دست خود را دراز نكردند تا از سمت راست با بيعت كننده دست دهند؛ بلكه دست خود را بالا مى گرفتند به طورى كه پشت دستشان به طرف صورت خود و كف دستشان رو به مردم بود. آنگاه كه كسى براى بيعت جلو مى آمد حضرت از بالا دست خود را پايين مى آوردند و كف دست بيعت كننده از پايين در دست حضرت قرار مى گرفت و دست حضرت روى دست او بود. وقتى مأمون به اين كيفيت خاص از بيعت اعتراض كرد امام رضاعليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه وآله اين گونه بيعت مى فرمود.<ref><big>بحار الانوار: ج 49 ص 146. روضة الواعظين: ص 226. الارشاد (شيخ مفيد) : ج 2 ص 261. مناقب ابن شهرآشوب: ج 4 ص 364. اعلام الورى: ص 334.</big> </ref></big> | ||
==== <big>تحليل اعتقادى چهارم:</big> ==== | |||
===== <big>الف. بيعت الهىِ غدير و بيعت شيطانىِ سقيفه</big> ===== | |||
<big>جا دارد با سابقه اى كه از مفهوم و كيفيت بيعت در اسلام دريافتيم، مقايسه اى بين بيعت الهىِ غدير و بيعت سقيفه را نشان دهيم تا معلوم شود مسير اسلام از كدام شفافيت به كدام تاريكى فرو رفت.</big> | |||
<big>دو بيعت در تاريخ اسلام در برابر يكديگر قرار گرفت كه هر يک مسيرى بر ضدّ ديگرى داشت: بيعت غدير و بيعت سقيفه، و همان مردمى كه در غدير بيعت كرده بودند تن به بيعت سقيفه دادند. اين جرم نابخشودنى بود كه امتى را گمراه كرد و ادامه آن تا امروز و فرداهاى اسلام آثار سوء خود را بر جاى گذاشته و مى گذارد.</big> | |||
<big>اين جرم از آن جهت نابخشودنى است كه بيعت با خدا در غدير را با بيعت سقيفه شكستند، و اين در حالى بود كه نه تنها فضاى شيطانى بر سقيفه حاكم بود بلكه ابليس شخصاً در آنجا حضور يافت و بيعت بر ضد على بن ابى طالب عليه السلام را افتتاح كرد!!</big> | |||
===== <big>ب. سند شيطانى بودن سقيفه</big> ===== | |||
<big>سلمان فارسى درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه وآله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت مى كنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پيامبرصلى الله عليه وآله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى كنند كه با يک دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى كنند!!</big> | |||
<big>در آن حال اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، فهميدى اولين كسى كه بر فراز منبر با او بيعت كرد چه كسى بود؟ عرض كرد: در سقيفه بنى ساعده ديدم اول كسى كه با او بيعت كرد مغيرة بن شعبه بود و سپس بشير بن سعيد و ابوعبيده جراح و عمر بن خطاب و سالم مولى ابى حذيفه و معاذ بن جبل به ترتيب با او بيعت كردند.</big> | |||
<big>اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله با او بيعت كرد كه بود؟</big> | |||
<big>عرض كرد: پيرمرد سالخورده اى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده بود و بر پيشانيش جاى سجده بود و پيش از همه پا بر پله منبر گذاشت در حالى كه گريه مى كرد و مى گفت: شكر خداى را كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را براى بيعت جلو بيار! ابوبكر دست خود پيش آورد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و سپس گفت: امروز روزى است مثل روز آدم! آنگاه از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد.</big> | |||
<big> | <big>اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؟ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره ياد مى کرد.</big> | ||
<big> | <big>اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: او ابليس لعنه اللَّه است. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داده كه ابليس و بزرگان اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند حاضر بودند كه به مردم اعلام كرد من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و به آنان دستور داد كه حاضران به غايبان خبر دهند.</big> | ||
<big>در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد.</big> | <big>در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد.</big> | ||
<big> | <big>اميرالمؤمنين عليه السلام سپس فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله بعداً به من فرمود: مردم در سقيفه بنى ساعده با ابوبكر بيعت مى كنند بعد از آنكه با حق ما و دليل ما انصار را مغلوب مى نمايند. سپس به مسجد مى آيند و اول كسى كه بر فراز منبر من با او بيعت مى كند ابليس به صورت پيرمرد سالخورده اى است كه جاى سجده بر پيشانى اوست و همين سخنان را خواهد گفت.</big> | ||
<big>سپس از مسجد بيرون | <big>سپس از مسجد بيرون مى رود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى كند. آنان در برابر او به سجده در مى آيند و مى گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مى گويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت على را نمايند!<ref><big>بحار الانوار: ج 28 ص 263،262. كتاب سليم: ص 145،144. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج 30 ص 155 ح 13 مراجعه شود.</big></ref></big> | ||
<big>ج. اكنون با غدير در برابر سقيفه</big> | <big>ج. اكنون با غدير در برابر سقيفه</big> | ||
<big> | <big>اينک مناسب است يک بار ديگر الهى بودن بيعت غدير را در ذهن مرور كنيم:</big> | ||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: | <big>پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ» .</big> | ||
<big>و فرمود: من مأمور | <big>و فرمود: من مأمور شده ام از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم براى پذيرش آنچه از سوى خدا آورده ام.</big> | ||
<big>و نيز فرمود: خداوند عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم.</big> | <big>و نيز فرمود: خداوند عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم.</big> | ||
خط ۲۰۷: | خط ۱۹۰: | ||
<big>و در نهايت دستور داد و فرمود: فَبايِعُوا اللَّه.</big> | <big>و در نهايت دستور داد و فرمود: فَبايِعُوا اللَّه.</big> | ||
<big>با اين مقايسه، خدايا تو را سپاسگزاريم كه ما را از دينى كه به دست شيطان | <big>با اين مقايسه، خدايا تو را سپاسگزاريم كه ما را از دينى كه به دست شيطان پايه گذارى شد رهانيدى و بر بيعت با خود پايدار فرمودى. چگونه از تو تشكر كنيم كه از ميان ظلمات هزار و چهارصد ساله سقيفه، چشمان دل ما را بر انوار مبارک غدير منور ساختى و دستان ناقابل ما را به بيعت با مقام ذوالجلالت و چهارده جانشينت در زمين مشرّف فرمودى؟! هدايتى به خير بزرگ در برابر شر عظيم، كه هرگز از آن باز نخواهيم گشت و به هدايت خود تا ابد افتخار خواهيم كرد.</big> | ||
<big> | == <big>آيه «سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا...»</big><small><ref><big>فتح / 11.</big> </ref></small> <big>= بيعت / بيعت تحت الشجرة</big> == | ||
<big> غدير همان اندازه كه | == <big>آيه «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»<ref><big>زخرف / 28. غدير در قرآن: ج 2 ص 222،221.</big></ref></big> == | ||
<big> غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه اى براى آينده ها تعيين كرد.</big> | |||
<big>بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مىشود | <big>بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مىشود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۲۸ سوره زخرف است:</big> | ||
<big> | <big>«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» :</big> | ||
<big> | <big>«آن را موضوعى باقى در نسل او قرار داد تا شايد باز گردند» .</big> | ||
<big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big> | <big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big> | ||
<big> | === <big>متن خطبه غدير</big> === | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً (خ ل: فَانَّها كَلِمَةٌ باقِيَةٌ يَهْلِكُ بِها مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ اللَّه مَنْ وَفى) :</big> | |||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً | |||
<big> | <big>اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. (خ ل: ...و امامان از ايشان در دنيا و آخرت بيعت كنيد، چرا كه اين امامت يک مسئله باقى در نسل ايشان است، و خداوند به خاطر آن بيعت شكنان را هلاک مى كند و وفاداران را مورد رحمت خويش قرار مى دهد) .<ref> <big>اسرار غدير: ص 159 بخش 11، و پاورقى 6 از نسخه «و» .</big></ref></big> | ||
<big> | === <big>موقعيت تاريخى</big> === | ||
<big>در آخرين فرازهاى خطبه غدير كه سخن از بيعت است، پيامبرصلى الله عليه وآله با توجه دادن به اينكه بيعت غدير به معناى بيعت با همه امامان است آن را به عنوان يک دستور درباره بيعت مطرح فرموده، و قسمتى از آيه ۲۸ سوره زخرف را شاهد آورده تا اثبات كند امامت فقط در نسل پيامبر و على عليهما السلام خواهد بود.</big> | |||
<big> | <big>از آنجا كه يک بار ديگر اين استشهاد و استناد به آيه به صورت صريح ترى در بخش دهم خطبه ذكر شده، در اينجا فقط به صورت اشاره و با تضمين «كَلِمَةً باقِيَةً» در كلام حضرت آمده است.</big> | ||
<big> | === <big>موقعيت قرآنى</big> === | ||
<big>اين آيه در قرآن ذيل سخنان حضرت ابراهيم عليه السلام درباره توحيد قرار دارد كه از آيه ۲۶ آغاز مى شود: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ ...» : «حضرت ابراهيم به پدرش و قومش گفت:</big> | |||
<big>آنچه | <big>من از آنچه شما مى پرستيد بيزارم، مگر آن كه فطرت مرا به وجود آورده كه او به زودى مرا هدايت مى كند» . پس از پايان سخنان حضرت ابراهيم عليه السلام، خداوند مى فرمايد: «ما آن را كلمه باقى در نسل او قرار داديم» .</big> | ||
<big> | === <big>تحليل اعتقادى: امامت نسل ابراهيم در ائمه عليهم السلام</big> === | ||
<big>آنچه به عنوان تفسير آيه در خطبه غدير آمده اين است كه مراد از ضمير «ها» در كلمه «وَ جَعَلَها» را «امامت» قرار داده و منظور از «عَقِبِهِ» يعنى نسل حضرت ابراهيم عليه السلام را كه امامت در آنان باقى است «دوازده امام عليهم السلام» معرفى فرموده است.</big> | |||
<big> | <big>آنچه در خطبه غدير به صورت تفسير ضمنى آمده در احاديث بسيارى از پيامبر و ائمه عليهم السلام نيز وارد شده است. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: خداوند تبارک و تعالى امامت را در نسل حسين عليه السلام قرار داد، و اين همان كلام خداى عز و جل است كه مى فرمايد: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ» .<ref> <big>بحار الانوار: ج 36 ص 331 ح 191.</big></ref></big> | ||
<big> | <big>اميرالمؤمنين عليه السلام همين آيه را قرائت نموده فرمود: پيامبر نسل حضرت ابراهيم بود، و ما اهل بيت نسل حضرت ابراهيم و نسل محمديم.<ref><big>بحار الانوار: ج 24 ص 179 ح 11.</big></ref></big> | ||
<big> | <big>امام صادق عليه السلام درباره اين آيه فرمود: منظور امامت است كه خداوند آن را تا روز قيامت در نسل حسين عليه السلام باقى گذارده است.<ref> <big>بحار الانوار: ج 25 ص 260 ح 25.</big></ref></big> | ||
<big> | == <big>آيه «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ»<ref><big>توبه / 21.</big> </ref> = بيعت / آيه «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّه بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّه...»</big> == | ||
<big> | == <big>آيه «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ...»<ref> <big>فتح / 10.</big></ref> = بيعت / آيه «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه . يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ...»</big> == | ||
<big> | == <big>اتمام حجت با بيعت غدير<ref> <big>چهارده قرن با غدير: ص 61،33 . اسرار غدير:263-272.</big></ref></big> == | ||
<big> اميرالمؤمنين عليه السلام درباره اينكه پس از بيعت غدير هر كوتاهى از سوى مردم به عهده خودشان است، فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله به من وصيت كرد و فرمود: يا على، اگر گروهى يافتى كه با آنان بجنگى حق خود را طلب كن، وگرنه در خانه ات بنشين چرا كه من پيمان تو را در روز غدير خم گرفته ام كه تو وصى و خليفه من و صاحب اختيار مردم نسبت به خودشان هستى. مَثَل تو مثل بيت اللَّه الحرام است. مردم بايد سراغ تو بيايند و تو نبايد سراغ مردم بروى.<ref> <big>اثبات الهداة: ج 2 ص 111 ح 465.</big></ref></big> | |||
<big> همانطور كه تمام احكام و مسائلى كه مربوط به دين است آنگاه ارزش پيدا | == <big>ارزش و پشتوانه بيعت غدير<ref><big>اسرار غدير: ص 226.</big></ref></big> == | ||
<big> همانطور كه تمام احكام و مسائلى كه مربوط به دين است آنگاه ارزش پيدا مى كند كه اتصال به خداوند داشته باشد و فرمانش از جانب الهى صادر شده باشد، بيعت غدير هم كه در واقع التزام به همه فرامين الهى است احتياج به پشتوانه الهى دارد.</big> | |||
<big> | <big>پيامبر صلى الله عليه وآله در اين مورد تأكيد خاصى داشتند كه اين بيعت نه تنها از جانب خداوند دستور داده شده، بلكه در حكمِ بيعت با خود خداوند است. در اين باره جملات زير را فرمودند:</big> | ||
<big>1. اين بيعت از جانبِ خداوند و به امر اوست.</big> | <big>1. اين بيعت از جانبِ خداوند و به امر اوست.</big> | ||
<big>2. آنان كه اين بيعت را انجام | <big>2. آنان كه اين بيعت را انجام مى دهند در واقع با خدا بيعت مى كنند.</big> | ||
<big>3. من با خدا بيعت | <big>3. من با خدا بيعت كرده ام و على هم با من بيعت كرده است.</big> | ||
<big>4. با خداوند بيعت كنيد، و با من و على و حسن و حسين و امامان بيعت كنيد.</big> | <big>4. با خداوند بيعت كنيد، و با من و على و حسن و حسين و امامان بيعت كنيد.</big> | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۵۴: | ||
<big>6 - هركس اين بيعت را بشكند بر ضرر خود كار كرده، و هر كس به آنچه با خدا عهد كرده وفا كند خداوند به او اجر عظيم عنايت فرمايد.</big> | <big>6 - هركس اين بيعت را بشكند بر ضرر خود كار كرده، و هر كس به آنچه با خدا عهد كرده وفا كند خداوند به او اجر عظيم عنايت فرمايد.</big> | ||
<big> | == <big>اشتهار غدير به خاطر مراسم سه روزه بيعت<ref><big>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص 179،178.</big></ref></big> == | ||
<big> مراسم غدير كه نه يک ساعت و نه نيمروز و نه يک روز، بلكه سه روز به طول انجاميده و اين طولانى شدن هيچ دليلى جز بيعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى نداشته، آن را به صورت يكى از مشهورترين وقايع تاريخ در آورده است.</big> | |||
<big> | <big>با در نظر گرفتن اينكه بدون بيعت هم مى شد به اين مراسم خاتمه داد، ولى اين تأكيد بر بيعت هم با پيامبرصلى الله عليه وآله و هم با اميرالمؤمنين عليه السلام و توقف در بيابان در آن شرايط گرم و طاقت فرسا براى هر شنونده اى تعجب برانگيز و به ياد ماندنى است و از نگاهى ديگر اشتهار واقعه غدير را رقم مى زند.</big> | ||
<big> | <big>اگر بقيه وقايعى را كه در اين سه روز اتفاق افتاده به ماجراى بيعت اضافه كنيم اين معروفيت چند برابر مى شود. برنامه تبريک مردم كه حتى عمر بن خطاب «بَخٍ بَخٍ لَكَ يا عَلى» گفت<ref><big>بحار الانوار: ج 21 ص 387. امالى شيخ مفيد: ص 57 .</big></ref> و بستن عمامه پيامبرصلى الله عليه وآله بر سر اميرالمؤمنين عليه السلام<ref><big>الغدير: ج 1 ص 291. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 199. اثبات الهداة: ج 2 ص 219 ح 102.</big></ref> و شعر حَسّان بن ثابت<ref><big>بحار الانوار: ج 21 ص 388 و ج 37 ص 195،166،112. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 201،144،98،41. كفاية الطالب: ص 64 . كتاب سليم: ص 828 .</big></ref>و ظهور جبرئيل در غدير<ref><big>بحار الانوار: ج 37 ص 161،120. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 136،85.</big></ref> و نوشتن سند مكتوب غدير به امر پيامبر صلى الله عليه وآله<ref><big>بحار الانوار: ج 35 ص 282. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 151.</big></ref> و ماجراى سنگ آسمانى بر دشمن غدير<ref><big>بحار الانوار: ج 8 ص 6 ح 10 و ج 15 ص 6 ح 6 و ج 35 ص 320 - 323 ح 22 و ج 37 ص 176،173،166،162 و ج 42 ص 40-42 ح 14 و ج 94 ص 13 ح 22. تفسير القمى: ص 695 . الفضائل (شاذان) : ص 84 . تفسير فرات: ص 505،190 ح 663 . مناقب ابن شهرآشوب: ص 3 ح 40. اربعين منتجب الدين: ص 83 . العمدة (ابن بطريق) : ص 101. الاقبال: ص453-459. حلية الابرار: ج 2 ص 125. مدينة المعاجز: ج 2 ص 267-276 . عوالم العلوم: ج 3/15 ص 56 ح 22، ص 68 ح 45، ص 130 ح 185، ص 306. تفسير الثعالبى: ج 3 ص 239. تفسير القرطبى: ج 8 ص 316،315 و ج 10 ص 225. زاد المسير (ابن جوزى) : ج 4 ص 10. الكافى: ج 1 ص 422 ح 47 و ج 8 (الروضة) ص 57 ح 18.</big> </ref>، همه اينها مسائلى است كه در هيچ مراسمى كنار هم جمع نشده و اجتماع آنها نتيجه اى جز اشتهار استثنائى براى غدير نداشته است.<ref><big>عوالم العلوم: ج 3/15 ص 309،205،203،195،194،136،134،65،60،42. بحار الانوار ج 21 ص 388،387 و ج 28 ص 90 و ج 37 ص 127،166. الغدير: ج 1 ص 274،271،58.</big></ref></big> | ||
<big> | == <big>اعلان مراسم بيعت غدير<ref><big>سخنرانى استثنائى غدير: ص 61 .</big></ref></big><big> </big> == | ||
<big>پيامبر صلى الله عليه وآله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود:</big> | |||
<big> | <big>پس از پايان خطبه غدير پيامبرصلى الله عليه وآله دستور حركت نداد و فرمود كه بايد در غدير بمانند، ولى هنوز مردم حاضر در غدير نمى دانستند براى چه بايد سه روز در غدير بمانند! اگر منظور ابلاغ ولايت على عليه السلام بود و در سخنرانى يک ساعته همه جوانب آن به خوبى تعيين مى شد، جا داشت با پايان خطابه حركت كنند تا پس از سفر يک ماهه حج زودتر به شهر و ديار خود برسند.</big> | ||
<big> | <big>در لحظاتى كه سخنرانِ غدير مطالب مربوط به ولايت را كاملاً تبيين كرده بود، اعلاميه خود را درباره توقف سه روزه با اعلان بيعت عمومى صادر كرد. به قدرى براى مردم عجيب و جالب بود آنگاه كه دانستند بايد تمام جمعيت صد و بيست هزار نفرى به صورت فرد فرد ابتدا با پيامبرصلى الله عليه وآله و سپس با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت كنند.</big> | ||
<big> | <big>چه مراسم زيبايى كه تا آن روز به اين صورت نه ديده و نه شنيده بودند. احساس مردم آن بود كه آن روز هر چه مى شنوند از گونه اى متفاوت همراه با برنامه هاى بى سابقه است.</big> | ||
<big> | == <big>امر الهى بر بيعت<ref> <big>سخنرانى استثنائى غدير: ص 223-231.</big> </ref></big> == | ||
<big> پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازى از بخش دهم خطبه غدير و پس از بيان حج و نماز و زكات، اشاره داشت كه براى ولايت دوازده امام عليهم السلام از شما بيعت مى گيرم، آن هم به امر الهى:</big> | |||
<big> | <big>اَلا اِنَّ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ اُحْصِيَهُما وَ اُعَرِّفَهُما؛ فَآمُرُ بِالْحَلالِ وَ اَنْهى عَنِ الْحَرامِ فى مَقامٍ واحِدٍ، فَاُمِرْتُ اَنْ آخُذَ الْبَيْعَةَ مِنْكُمْ وَ الصَّفْقَةَ لَكُمْ بِقَبُولِ ما جِئْتُ بِهِ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فى عَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ الاَوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذينَ هُمْ مِنّى وَ مِنْهُ اِمامَةً فيهِمْ قائِمَةً، خاتِمُهَا الْمَهْدِىُّ اِلى يَوْمٍ يَلْقَى اللَّهَ الَّذى يُقَدِّرُ وَ يَقْضى:</big> | ||
<big> | <big>بدانيد كه حلال و حرام بيش از آن است كه من همه آنها را بشمارم و معرفى كنم و بتوانم در يک مجلس به همه حلال ها دستور دهم و از همه حرام ها نهى كنم. پس مأمورم كه از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم بر اينكه قبول كنيد آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره اميرالمؤمنين على و جانشينان بعد از او آورده ام كه آنان از نسل من و اويند، و آن موضوع امامتى است كه فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ايشان مهدى است تا روزى كه خداى مدبِّرِ قضا و قدر را ملاقات كند.</big> | ||
<big> | <big>همچنين مراجعه شود به عنوان: بيعت / در خطبه غدير.</big> | ||
<big> | == <big>امر نبوى بر بيعت<ref><big>واقعه قرآنى غدير: ص 108.</big></ref></big> == | ||
<big> در بخش يازدهم و پايانى خطبه غدير و پس از بيعت گرفتن زبانى از حاضرين، پيامبرصلى الله عليه وآله ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام كردند. سپس بار ديگر از سر دلسوزى فرمود: اى مردم، آنچه به شما گفتم بگوييد و به على با عنوان «اميرالمؤمنين» سلام كنيد. آنگاه آيه ۲۸۵ سوره بقره «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ» را به عنوان كلمه سمع و طاعت در كلام خود آورده فرمود: «بگوييد: شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا مغفرت تو را مى خواهيم و بازگشت به سوى توست» .</big> | |||
<big> | <big>آنگاه قدردانى از نعمت عظماى غدير و ولايت را به مردم آموخت و آيه ۴۳ سوره اعراف «الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللَّهُ» را شاهد آورده فرمود: «بگوييد: سپاس خدايى را كه ما را به اين راه هدايت كرد، و اگر خدا هدايت نمى كرد ما هدايت نمى شديم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمده اند» .</big> | ||
<big> | == <big>بلال حبشى و بيعت نكردن با ابوبكر<ref><big>غدير در قرآن: ج 3 ص 352،351.</big> </ref></big> == | ||
<big> در كنار آيات غدير، مى توان همه احاديث وارد شده در ارتباط غدير با قرآن را به نوعى اتمام حجت غديرى - قرآنى به حساب آورد.</big> | |||
<big> | <big>به خصوص استشهاد به آيات قرآن در بسيارى از مواضع خطابه غدير - آن هم از لسان پيامبر معظم صلى الله عليه وآله - بُعد ديگرى از جنبه قرآنى غدير را بيان مى كند. آياتى كه در خطابه غدير به عنوان شاهد يا تفسير قرآن آمده ۵۰ مورد است كه اهميت اين سند دائمى غدير را با پشتوانه قرآنى جلوه گر مى سازد.</big> | ||
<big> | <big>با توجه به همين استناد ريشه اى غدير به قرآن، اتمام حجت ها و دفاع از حريم غدير با تكيه بر آيات قرآنى در طول چهارده از سوى پيامبر و ائمه عليهم السلام و اصحابشان صورت گرفته، كه از جمله آنها اتمام حجت هاى قرآنىِ بلال است:</big> | ||
<big> | <big>«لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» اجازه بيعت با سقيفه را نمى دهد<ref><big>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص 135،134.</big></ref>:</big> | ||
<big> | <big>بلال مؤذن پيامبر صلى الله عليه وآله از كسانى بود كه با ابوبكر بيعت نكرد. از سوى ديگر ابوبكر در زمان پيامبر صلى الله عليه وآله بلال را كه غلام بود خريد و آزاد كرد. عمر از اين بهانه استفاده كرد و روزى گريبان بلال را گرفت و گفت: اى بلال، اين جزاى ابوبكر است كه تو را آزاد كرده، و تو نمى آيى با او بيعت كنى!</big> | ||
<big> | <big>اكنون نوبت اتمام حجتى عظيم و جاودانى بود تا هم غاصب خلافت و هم نسل هايى كه اين ماجرا را مى شنوند، حجت و برهان مؤذن پيامبرشان را بدانند. او با استناد به يک آيه قرآن كه اجازه تقدم بر خدا و رسول را به مؤمنان نمى دهد، اعتقاد خود را بيان كرد.</big> | ||
<big>به | <big>بلال گفت: اگر ابوبكر مرا به خاطر خدا آزاد كرده، مرا به خاطر همان خدا به حال خودم رها كند، و اگر مرا براى غير خدا آزاد كرده و به خاطر خودش آزاد نموده حرف تو را بايد عمل كرد! اما بيعت با ابوبكر، من بيعت نخواهم كرد با كسى كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را خليفه قرار نداده و او را مقدم نداشته است. خداوند تعالى مى فرمايد:</big> | ||
<big> | <big>«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»<ref><big>حجرات / 1.</big></ref>: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا و پيامبرش جلوتر نرويد» .</big> | ||
<big> | <big>اى عمر، تو خوب مى دانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله براى پسرعمويش پيمانى بست كه تا قيامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدير خم مولى و صاحب اختيار ما قرار داد. چه كسى جرئت دارد در برابر صاحب اختيار خود با ديگرى بيعت كند؟!</big> | ||
<big> | <big>عمر گفت: اگر بيعت نمى كنى با ما زندگى مكن! نه طرفدار ما باش و نه مخالف ما ! بلال هم مجبور شد به خاطر ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام از مدينه بيرون رود و در جاى ديگرى زندگى كند!</big> | ||
<big> | == <big>بهشت سزاى بيعت در غدير = بيعت / آيه «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّه بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّه...»</big> == | ||
<big> | == <big>بيعت ابوبكر با اميرالمؤمنين عليه السلام<ref> <big>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص 9.</big></ref></big> == | ||
<big> در ماجراى غصب خلافت و بردن اميرالمؤمنين عليه السلام براى بيعت با ابوبكر، او تا چشمش به على عليه السلام افتاد فرياد زد: او را رها كنيد! على عليه السلام فرمود: اى ابوبكر، چه زود جاى پيامبر را ظالمانه غصب كرديد! تو به چه حقى و با داشتن چه مقامى مردم را به بيعت خويش دعوت مى نمايى؟ آيا ديروز به امر خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله با من بيعت نكردى؟<ref><big>كتاب سليم: حديث 4.</big></ref></big> | |||
<big> | == <big>بيعت اجبارى اميرالمؤمنين عليه السلام با ابوبكر<ref><big>ژرفاى غدير: ص 201،200،181. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص 54،53،9 . غدير از زبان مولى: ص 36،35،34. غدير در قرآن: ج 1 ص 283 و ج 2 ص 264،262. چهارده قرن با غدير: ص 42،41. اسرار غدير: 263-272.</big></ref></big> == | ||
<big> فراموش كردن روز غدير و سپس غصب كردن خلافت و آنگاه تراشيدن بهانه هاى واهى براى اين اقدام تعجب دارد، ولى از همه عجيب تر آن است كه على بن ابى طالب عليه السلام را كه اميرمؤمنان است و همه بايد با او بيعت كنند براى بيعت با كسى ببرند كه قبلاً با او بيعت كرده و اكنون به او مى گويد: «بايد با من بيعت كنى» ! آيا نبايد انگشت حيرت به دندان گزيد؟</big> | |||
<big> | <big>آن حضرت اين منظره را چنين ترسيم فرموده است:</big> | ||
<big>عمر | <big>ابوبكر و عمر نزد من آمدند و از من طلب بيعت نمودند با كسى كه او بايد با من بيعت كند ... . من صاحب روز غديرم و درباره من سوره اى از قرآن نازل شده است.<ref><big>الامالى: ج 2 ص 181. بحار الانوار: ج 28 ص 248.</big> </ref></big> | ||
<big> | <big>گاهى بحث بر سر آن است كه على بن ابى طالب عليه السلام صاحب اختيار مردم است يا نه، و آيا در غدير چنين چيزى ثابت شد يا نه؟! اما خنده آور آن است كه ابوبكر بگويد: «من صاحب اختيار مردم هستم» ! كسى نيست بپرسد در غدير و بعد از آن كسى سراغ دارد كه ابوبكر به چنين مقامى منصوب شده باشد؟</big> | ||
<big> | <big>و يا بالاتر از آن مانند صاحب غدير از ابوبكر بپرسد:</big> | ||
<big> | <big>تو را به خدا قسم مى دهم (اى ابوبكر) ، آيا من صاحب اختيار تو و هر مسلمانى طبق حديث پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير هستم يا تو؟!<ref><big>الخصال: ص 548 . بحار الانوار: ج 29 ص 8 .</big> </ref></big> | ||
<big> | <big>چند روزى از ماجراى سقيفه و غصب خلافت نگذشته بود كه مأموران سقيفه با در دست داشتن مدركى به نام صحيفه، صاحب غدير را كشان كشان براى بيعت اجبارى با ابوبكر به مسجد آوردند. آنان در حالى كه شمشيرها را بالاى سر او گرفته بودند دستور مىدادند كه هر چه زودتر با غاصب حق او بيعت كند!!</big> | ||
<big>در لحظات بسيار حساسى كه آينه غدير در حال شكستن بود، اميرالمؤمنينعليه السلام از زير شمشيرها ايام غدير را يادآور شد، كه آيا در آن روز با آن جمعيت بىشمار خلافت براى من تعيين نشد؟</big> | <big>در لحظات بسيار حساسى كه آينه غدير در حال شكستن بود، اميرالمؤمنينعليه السلام از زير شمشيرها ايام غدير را يادآور شد، كه آيا در آن روز با آن جمعيت بىشمار خلافت براى من تعيين نشد؟</big> |