۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== شِرک در ولايت شرک به خدا<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص | == شِرک در ولايت شرک به خدا<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۱،۳۷۰.</ref> == | ||
يكى از نقشه هاى [[منافقین]] ضد غدير پيشنهاد شركت در [[جانشین|خلافت]] و [[ولایت]] پس از اتمام [[خطبه غدیر]] بود، كه خداوند هم اين آيه را نازل كرد: | |||
«وَ لَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ . بَلِ اللَّه فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»<ref>زمر / | «وَ لَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ . بَلِ اللَّه فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»<ref>زمر / ۶۶،۶۵ .</ref>: | ||
«به تو وحى شده و به آنان كه قبل از تو بودند كه اگر شريک نمايى عمل تو ساقط مى شود و از زيانكاران خواهى بود. بلكه [[خداوند|خدا]] را عبادت كن و از [[شکر]] گزاران باش» . | «به تو وحى شده و به آنان كه قبل از تو بودند كه اگر شريک نمايى عمل تو ساقط مى شود و از زيانكاران خواهى بود. بلكه [[خداوند|خدا]] را عبادت كن و از [[شکر]] گزاران باش» . | ||
آنچه در ارتباط با نزول اين آيه به هنگام پيشنهاد شركت ديگران در خلافت مى توان استفاده كرد سبب و آثار [[ | آنچه در ارتباط با نزول اين آيه به هنگام پيشنهاد شركت ديگران در خلافت مى توان استفاده كرد سبب و آثار شریک قائل شدن در [[ولایت]] است. | ||
در رواياتى كه آيه مزبور را تفسير كرده اند سه تعبير در معناى «شرک در ولايت» ذكر شده است: | در رواياتى كه آيه مزبور را تفسير كرده اند سه تعبير در معناى «شرک در ولايت» ذكر شده است: | ||
اگر با ولايت على، به ولايت ديگرى براى بعد از خود امر كنى ... .<ref>تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۵۱.</ref> | اگر با ولايت على، به ولايت ديگرى براى بعد از خود امر كنى... .<ref>تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۵۱.</ref> | ||
اگر در ولايت على كسى را شريک قرار دهى ... .<ref>تفسير فرات: ص ۳۷۰.</ref> | اگر در ولايت على كسى را شريک قرار دهى... .<ref>تفسير فرات: ص ۳۷۰.</ref> | ||
اگر در ولايت على ديگرى را شريک قرار دهى ... .<ref>الكافى: ج ۱ ص ۴۲۷ ح ۷۶.</ref> | اگر در ولايت على ديگرى را شريک قرار دهى... .<ref>الكافى: ج ۱ ص ۴۲۷ ح ۷۶.</ref> | ||
جمع بندى اين سه عبارت اين معنى را مى رساند كه خليفه [[ | جمع بندى اين سه عبارت اين معنى را مى رساند كه خليفه بلافصل [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] يک نفر بيشتر نمى تواند باشد و او [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی بن ابى طالب علیه السلام]] است. | ||
شركت در خلافت او به هر معنى كه تصور شود باطل و مردود است و از سوى خدا پذيرفته نيست. | |||
اگر كسى | اگر كسى شركت را چنين معنى كند كه [[جانشین|خلافت]] يک مسئوليت است نه منصب و مقام، و بنابراين فرقى نمى كند كه آن را على عليه السلام در دست بگيرد يا [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] يا [[عمر بن خطاب|عمر]] چرا كه همه يک مسئوليت را به انجام مى رسانند، اين نوعى از شرک در [[ولایت]] است. | ||
اگر كسى بگويد: خلافت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله بلافصل و غير آن ندارد و ما چه على عليه السلام را خليفه اول بدانيم و چه خليفه چهارم، بالاخره همه در اين [[خلافت]] سهمى داشته اند، اين نيز نوع ديگرى از شرک در ولايت است. | |||
در اينجا توجه به اين نكته لازم است كه خطاب «لَئِنْ أَشْرَكْتَ ...» اگر چه با | بنابراين منظور از شرک در ولايت فقط اين نيست كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله يک شوراى خلافت تشكيل شود كه در آن على عليه السلام با ديگران شريک باشد. | ||
البته اين فرض اصلى بود كه در غدير توسط [[منافقین]] مطرح شد و به شدت ردّ شد. اينجاست كه مى بينيم عده اى ناخواسته همان گفته منافقین را در اعتقاد خود جامه عمل مى پوشانند، و با دستكارى عنوان [[امامت]] و خلافت و تعميم معناى آن، شرک در خلافت را عملاً مرتكب مى شوند. | |||
در اينجا توجه به اين نكته لازم است كه خطاب «لَئِنْ أَشْرَكْتَ ...» اگر چه با پيامبر صلى الله عليه و آله است، ولى همان گونه كه در حديث ذكر شد<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۷۰.</ref> آن حضرت نزد خدا بالاتر از آن است كه مورد چنين خطابى قرار گيرد. | |||
بلكه منظور كسانى هستند كه بعد از اين نهى پيامبر صلى الله عليه و آله و نزول آيه صريح قرآن باز مى خواهند به گونه اى اختصاص على بن ابى طالب عليه السلام به خلافت بلا فصل پيامبر صلى الله عليه و آله را خدشه دار كنند، و پيداست كه منظورشان نجات ابوبكر و عمر از مُهر غاصبيتى است كه بر پيشانى آنان نشسته است. | |||
اينان اهداف پيشنهاد كنندگان شركت در خلافت را كه در [[غدیر خم (کتاب)|غدیر]] مطرح كردند دنبال مى نمايند كه مى خواستند و لو به اندازه شركت در خلافت عنوان قانونى به كار غاصبين بدهند. | اينان اهداف پيشنهاد كنندگان شركت در خلافت را كه در [[غدیر خم (کتاب)|غدیر]] مطرح كردند دنبال مى نمايند كه مى خواستند و لو به اندازه شركت در خلافت عنوان قانونى به كار غاصبين بدهند. | ||
اينان با تغيير و دستبرد در معناى خلافت، آن شركت نفى شده را بار ديگر احيا مى كنند؛ تا مارک غاصبيت را از | اينان با تغيير و دستبرد در معناى خلافت، آن شركت نفى شده را بار ديگر احيا مى كنند؛ تا مارک غاصبيت را از غاصبین مقام على عليه السلام بزدايند. | ||
مى بينيم كه هدف يكى است و صورت مطرح كردن مسئله دو گونه است. | |||
نكته ديگرى كه در ارتباط شرک به خدا و شرک در [[ولایت]] مى توان در نظر گرفت آن است كه اگر كسى از سخن خداى يكتاى واحدِ احَد درباره [[خلافت]] اطاعت مى كند و هيچ خداى ديگرى را در امور جهان دخيل نمى داند بايد بداند كه امر او فقط خلافت على عليه السلام است، ولى اگر كسى [[سقیفه]] و صحیفه را خداى دوم خود مى داند و براى اوامر آن در كنار اوامر الهى ارزشى قائل است و در واقع سقیفه را به عنوان شريک خدا معتقد است. | |||
در اين صورت هر گونه شريک قائل شدن در خلافت در واقع پذيرفتن امر شريكى به نام سقيفه است كه براى خدا قائل شده است. | |||
جالب تر اينكه در ظاهر اين شريک اوامر الهى آن قدر پيش رفته كه به راحتى از شركت در خلافت عبور كرده و تبديل در خلافت را عملى كرده كه پيشنهاد اولش بوده است و توانسته ابوبكر و عمر را به جاى على عليه السلام قرار دهد و حتى على عليه السلام را به اجبار براى [[بیعت]] با آنان ببرد!! | جالب تر اينكه در ظاهر اين شريک اوامر الهى آن قدر پيش رفته كه به راحتى از شركت در خلافت عبور كرده و تبديل در خلافت را عملى كرده كه پيشنهاد اولش بوده است و توانسته ابوبكر و عمر را به جاى على عليه السلام قرار دهد و حتى على عليه السلام را به اجبار براى [[بیعت]] با آنان ببرد!! | ||
== پانویس == | == پانویس == |