اعتراض: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== <big>اغتشاش و اعتراض در برابر پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير</big><ref>ستيز با آفتاب: 65-76. چهارده قرن با غدير: ص 27.</ref> ==
== <big>اغتشاش و اعتراض در برابر پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير</big><ref>ستيز با آفتاب: ۶۵-۷۶. چهارده قرن با غدير: ص ۲۷.</ref> ==
<big>از جمله اقدامات هميشگى منافقين در برابر پيامبرصلى الله عليه وآله، ايجاد اغتشاش و جنجال و هياهو در مفابل حضرت، و حتى بين سخن گفتن و خطبه ‏هاى رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بود!! به عنوان نمونه عده ‏اى از منافقين نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و از آن حضرت آيت و نشانه ‏اى خواستند. حضرت فرمود: آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود كه وقتى من على را به امامت منصوب نمودم، منادى از آسمان ندا داد:</big>
<big>از جمله اقدامات هميشگى منافقين در برابر پيامبرصلى الله عليه وآله، ايجاد اغتشاش و جنجال و هياهو در مفابل حضرت، و حتى بين سخن گفتن و خطبه ‏هاى رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بود!! به عنوان نمونه عده ‏اى از منافقين نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و از آن حضرت آيت و نشانه ‏اى خواستند. حضرت فرمود: آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود كه وقتى من على را به امامت منصوب نمودم، منادى از آسمان ندا داد:</big>


<big>اين ولى خداست تابع او باشيد و گرنه عذاب خدا بر شما نازل مى‏ شود. بر حذر باشيد!<ref>اثبات الهداة: ج 2 ص 153.</ref></big>
<big>اين ولى خداست تابع او باشيد و گرنه عذاب خدا بر شما نازل مى‏ شود. بر حذر باشيد!<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۵۳.</ref></big>




<big>از جمله اين اغتشاشاتِ منافقين، جنجالى‏ هايى بود كه در [[حجةالوداع]] و قبل از غدير به پا مى‏ كردند. مثلاً جنجالى كه در عرفات به آن دامن زدند:</big>
<big>از جمله اين اغتشاشاتِ منافقين، جنجال هايى بود كه در [[حجةالوداع]] و قبل از غدير به پا مى‏ كردند. مثلاً جنجالى كه در عرفات به آن دامن زدند:</big>


=== <big>جوسازى و خشونت</big> ===
=== <big>جوسازى و خشونت</big> ===
خط ۱۲: خط ۱۲:
<big>هنگامى كه مى‏ خواست از مسئله امامت سخنى به ميان آورد و حديث ثقلين را يادآورى كند و تعداد امامان دوازده‏ گانه را بيان كند، با جنجال و اخلال جمعى از حاضران روبرو گرديد، به حدى كه ممكن نشد سخنش را به مردم برساند.</big>
<big>هنگامى كه مى‏ خواست از مسئله امامت سخنى به ميان آورد و حديث ثقلين را يادآورى كند و تعداد امامان دوازده‏ گانه را بيان كند، با جنجال و اخلال جمعى از حاضران روبرو گرديد، به حدى كه ممكن نشد سخنش را به مردم برساند.</big>


<big>در اين قضيه عده‏ اى تصريح كرده كه نتوانسته‏ اند سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را بشنوند؛ انس بن مالک، عبدالملک بن عمير، عمر بن خطاب، ابى‏ جحيفه و جابر بن سمره<ref>كفاية الاثر: (خزّاز). احقاق الحق: ج 13.</ref>، همگى از اين عده‏ اند.</big>
<big>در اين قضيه عده‏ اى تصريح كرده كه نتوانسته‏ اند سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را بشنوند؛ انس بن مالک، عبدالملک بن عمير، عمر بن خطاب، ابى‏ جحيفه و جابر بن سمره<ref>كفاية الاثر: (خزّاز). احقاق الحق: ج ۱۳.</ref>، همگى از اين عده‏ اند.</big>


<big>از اين ميان، روايت جابر بن سمره از همه روشن‏ تر است، و به نظر مى‏رسد وى اين موضوع را چندين بار بيان كرده است، زيرا به چند طريق از او روايت شده است.</big>
<big>از اين ميان، روايت جابر بن سمره از همه روشن‏ تر است، و به نظر مى‏رسد وى اين موضوع را چندين بار بيان كرده است، زيرا به چند طريق از او روايت شده است.</big>
خط ۲۷: خط ۲۷:
<big>پدرم پاسخ داد: همگى از قريش‏ اند.</big>
<big>پدرم پاسخ داد: همگى از قريش‏ اند.</big>


<big>در روايت نعمانى اين گونه آمده: مردم شروع نمودند به صحبت كردن و من ادامه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... ، تا آخر روايت.<ref>مسند احمد: ج 5 ص 99. الغيبة (نعمانى): ص122، 124.</ref></big>
<big>در روايت نعمانى اين گونه آمده: مردم شروع نمودند به صحبت كردن و من ادامه سخن پيامبرصلى الله عليه وآله را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... ، تا آخر روايت.<ref>مسند احمد: ج ۵ ص ۹۹. الغيبة (نعمانى): ص۱۲۲، ۱۲۴.</ref></big>




خط ۳۴: خط ۳۴:
<big>جابر در ادامه گفته است: در اين موقع مردم شروع نمودند به برخاستن و نشستن... .</big>
<big>جابر در ادامه گفته است: در اين موقع مردم شروع نمودند به برخاستن و نشستن... .</big>


<big>شيخ طوسى در ادامه اين روايت نقل نموده است: و آن حضرت سخنى گفت كه من نفهميدم. پس به پدرم يا برادرم گفتم: ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج 5 ص 99. الغيبة (طوسى): ص 88 . اعلام الورى: ص 384. بحار الانوار: ج 63 ص 236. </ref></big>
<big>شيخ طوسى در ادامه اين روايت نقل نموده است: و آن حضرت سخنى گفت كه من نفهميدم. پس به پدرم يا برادرم گفتم: ... .<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۹. الغيبة (طوسى): ص ۸۸ . اعلام الورى: ص ۳۸۴. بحار الانوار: ج ۶۳ ص ۲۳۶. </ref></big>


<big>در روايتى ديگر از جابر بن سمره، وى تصريح كرده كه اين ماجرا در حجةالوداع اتفاق افتاده است.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج 5 ص 99. </ref></big>
<big>در روايتى ديگر از جابر بن سمره، وى تصريح كرده كه اين ماجرا در حجةالوداع اتفاق افتاده است.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۹. </ref></big>




<big>ج) همچنين از جابر بن سمره نقل شده است كه گفت: رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در عرفات برايمان خطبه‏ اى خواند و در ضمن آن فرمود:</big>
<big>ج) همچنين از جابر بن سمره نقل شده است كه گفت: رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله در عرفات برايمان خطبه‏ اى خواند و در ضمن آن فرمود:</big>


<big>اين امر با عزت و با اقتدار خواهد بود و بر دشمنانش چيره خواهد گشت، تا دوازده نفر آن را به دست گيرند كه همگى ... . جابر گويد: بعد از اين جمله را نفهميدم كه چه فرمود. به پدرم گفتم: بعد از كلمه «همگى» چه فرمود؟ پدرم پاسخ داد: همگى از قريش اند.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج 5 ص93، 96.</ref></big>
<big>اين امر با عزت و با اقتدار خواهد بود و بر دشمنانش چيره خواهد گشت، تا دوازده نفر آن را به دست گيرند كه همگى ... . جابر گويد: بعد از اين جمله را نفهميدم كه چه فرمود. به پدرم گفتم: بعد از كلمه «همگى» چه فرمود؟ پدرم پاسخ داد: همگى از قريش اند.<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص۹۳، ۹۶.</ref></big>


<big>در روايت ابى ‏داوود و جمعى ديگر -  گر چه گفته نشده كه اين ماجرا در عرفات بوده -  اين عبارت را اضافه دارد:</big>
<big>در روايت ابى ‏داوود و جمعى ديگر -  گر چه گفته نشده كه اين ماجرا در عرفات بوده -  اين عبارت را اضافه دارد:</big>


<big>و امت بر عليه همگى ايشان همدست خواهند شد. پس از آن سخنى از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه آن را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... .<ref>سنن ابى‏ داوود: ج 4 ص 106. مسند ابى‏ عوانه: ج 4 ص 400. تاريخ الخلفاء: ص 10. فتح البارى: ج 13 ص 118. الصواعق المحرقة: ص 18. ارشاد السارى: ج 1 ص 273. ينابيع المودة: ص 444. الغيبة (طوسى): ص 88 . الغيبة (نعمانى): ص 121. </ref></big>
<big>و امت بر عليه همگى ايشان همدست خواهند شد. پس از آن سخنى از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه آن را نفهميدم. به پدرم گفتم: ... .<ref>سنن ابى‏ داوود: ج ۴ ص ۱۰۶. مسند ابى‏ عوانه: ج ۴ ص ۴۰۰. تاريخ الخلفاء: ص ۱۰. فتح البارى: ج ۱۳ ص ۱۱۸. الصواعق المحرقة: ص ۱۸. ارشاد السارى: ج ۱ ص ۲۷۳. ينابيع المودة: ص ۴۴۴. الغيبة (طوسى): ص ۸۸ . الغيبة (نعمانى): ص ۱۲۱. </ref></big>


<big>در نقل ديگرى اين عبارت آمده است: و همگى بر هدايت و دين حق عمل مى‏ كنند.<ref>الخصال: ج 2 ص 474. بحار الانوار: ج 36 ص 240. </ref></big>
<big>در نقل ديگرى اين عبارت آمده است: و همگى بر هدايت و دين حق عمل مى‏ كنند.<ref>الخصال: ج ۲ ص ۴۷۴. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۴۰. </ref></big>


<big>در پاره‏ اى از روايات نيز عبارت اين گونه آمده است: در اين موقع صداى حضرت نامفهوم شد. من از پدرم پرسيدم: جمله ‏اى كه نامفهوم شد چه بود؟ پاسخ داد: همگى از بنى هاشم اند.<ref>ينابيع المودة: ص 445.</ref></big>
<big>در پاره‏ اى از روايات نيز عبارت اين گونه آمده است: در اين موقع صداى حضرت نامفهوم شد. من از پدرم پرسيدم: جمله ‏اى كه نامفهوم شد چه بود؟ پاسخ داد: همگى از بنى هاشم اند.<ref>ينابيع المودة: ص ۴۴۵.</ref></big>