۲۱٬۹۷۲
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹۶: | خط ۵۹۶: | ||
<big>«به زودى بر جاى ماندگان از اعراب خواهند گفت: اموال و خانواده ما مشغولمان كرده است. آنان در زبانشان چيزى را مى گويند كه در قلبشان نيست. بگو پس چه كسى در برابر خدا به نفع شما اختيارى دارد اگر او نفعى را براى شما بخواهد؛ بلكه خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است».</big> | <big>«به زودى بر جاى ماندگان از اعراب خواهند گفت: اموال و خانواده ما مشغولمان كرده است. آنان در زبانشان چيزى را مى گويند كه در قلبشان نيست. بگو پس چه كسى در برابر خدا به نفع شما اختيارى دارد اگر او نفعى را براى شما بخواهد؛ بلكه خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است».</big> | ||
خط ۶۰۱: | خط ۶۰۲: | ||
<big>«آن هنگام كه با زبانتان با او ملاقات مى كنيد و با دهانتان مى گوييد آنچه بدان آگاهى نداريد، و اين كار را سهل مى انگاريد در حالى كه نزد خداوند عظيم است».</big> | <big>«آن هنگام كه با زبانتان با او ملاقات مى كنيد و با دهانتان مى گوييد آنچه بدان آگاهى نداريد، و اين كار را سهل مى انگاريد در حالى كه نزد خداوند عظيم است».</big> | ||
<big>اين دو آيه از سه بُعد قابل بررسى است:</big> | |||
=== <big>متن خطبه غدير</big> === | |||
<big>وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ - ايُّهَا النّاسُ - لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ:</big> | |||
<big>از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى گويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل مى شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدير: ص 139 بخش 2.</ref></big> | |||
=== <big>موقعيت تاريخى</big> === | |||
<big>در اوايل خطابه كه آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» تلاوت شده و حضرت به صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، در همان حال ناگهان لحن سخن عوض مىشود و حضرت به صراحت تمام مى فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئلۀ معاف بدارد و علت آن حضور منافقين است. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن را كنار هم قرار مى دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى كند و به عنوان كلام خداوند مطرح مى فرمايد.</big> | |||
=== <big>موقعيت قرآنى</big> === | |||
<big>دو آيه مزبور در قرآن در دو سوره جداگانه آمده است. آيه 11 [[سوره فتح]] در توصيف منافقينى است كه از بيعت شجره تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند.</big> | |||
<big>خداوند درباره عذرهاى آنان مى فرمايد: «با زبان خود مطلبى را مى گويند كه در قلب هايشان نيست». آنگاه دورويى آنان را مورد استهزا قرار مى دهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيله ها كارى پيش خواهيد برد؟!</big> | |||
<big>در آيه 15 [[سوره نور]] قسمت اول آن شباهتى به آيه 11 سوره فتح دارد ولى به جاى «ما ليس فى قلوبكم» جمله «ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ» آمده و فقط قسمت دوم آن در كلام حضرت ديده مى شود و مربوط به داستان «[[افک]]» است، كه منافقين بى محابا نسبت به ساحت مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله جسارت كردند. لذا در روايتى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز سخن در غدير فرمود: دستورى به من داده شد كه از ترس تكذيب اهل «افک» در تنگنا قرار گرفتم.<ref>عوالم العلوم: ج3/15 ص52.</ref></big> | |||
== <big>دستور ابلاغ غدیر تا ابد</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص58، 179-186، 246. واقعۀ قرآنی غدیر: ص97.</ref> == | |||
<big>در هيچ يک از سخنرانى ها و فرامين پيامبرصلى الله عليه وآله دستور ابلاغ به ديگران با اين تأكيد به چشم نمى خورد. اگر چه اقتضاى كلى امر به معروف و نهى از منكر ابلاغ همه دستورات الهى به ديگران است، اما تأكيد سخنران بر اين تبليغ - آن هم با اين دقت و ظرافت - فقط در خطابۀ غدير و امر ولايت است، كه براى تكميل اتمام حجت الهى همه نسل ها تا روز قيامت موظف به اطلاع رسانى مى شوند؛ تا آنجا كه هر حاضرى در برابر هر غايبى مسئول مى گردد و هر پدرى در قبال فرزند خويش.</big> | |||
<big>حضرت در اين باره به عنوان حجت بودن خطابۀ غدير بر همه نسل ها در گونه اى متفاوت با ساير خطبه ها فرمود: پس بايد حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا روز قيامت ابلاغ نمايند.</big> | |||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله با در نظر گرفتن آيندۀ دين الهى كه تا آخرين روز دنيا ادامه آن است، و با توجه به دامنه وسيع مسلمين در حدّ جهانى، جانشينان خود تا روز قيامت - يعنى دوازده امام معصوم عليهم السلام - را در خطابه رسمى غدير به جهانيان معرفى فرمود.</big> | |||
<big>آن حضرت به اين معرفى اكتفا نكرد كه خطبه غدير براى عده اى محدود و زمانى معين بيان شده باشد، بلكه تصريح فرمود كه بايد حاضران به غايبان، شهرنشينان به روستائيان، پدران به فرزندان تا روز قيامت اين خبر را برسانند و همه در ابلاغ اين پيام انجام وظيفه كنند؛ و چنين بود كه بديع ترين گونه اتمام حجت به انجام رسيد.</big> | |||
<big>بنابراين اگر اكثريت اجتماع آن روزِ مسلمين، كلام پيامبرِ دلسوز خود را كنار گذاشتند و خلافتِ بلا فصل اميرالمؤمنين عليه السلام را نپذيرفتند، ولى بسيارى از افراد نسل هاى بعدى مسلمانان وصى واقعى پيامبرشان را شناختند، كه اين بالاترين هدف از «غدير» بود.</big> | |||
<big>همچنين اگر گروه هايى از مسلمين در طول زمان ها همچنان در مقابل جانشينان حقيقى پيامبرشان سر تعظيم فرود نياورده و نمى آورند، ولى جمع عظيمى از آنان در طول تاريخ فقط على بن ابى طالب عليه السلام و يازده فرزند او را جانشينان پيامبرصلى الله عليه وآله مى دانند، و اين به بركت سند بزرگ غدير است كه در دست آنهاست.</big> | |||
<big>به بيان ديگر: اگر چه منافقين به تصميمات خود جامه عمل پوشاندند، ولى همان نورِ «غدير» است كه در طول پانزده قرن، رقم ميلياردىِ شيعيان و محبين اهل بيت عليهم السلام را در طول تاريخ و در پهنه جهان و در هر زمانى باقى گذارده، و نور ولايت را همچنان در مناطق مختلف دنيا درخشنده و تابناک حفظ كرده است. اوج اين عظمت را در جهان امروز شاهد هستيم كه غدير در اوج اقتدار از بلنداى آسمان بر قلوب مردم نور مى افشاند و دروازه هاى هدايت را به آنان نشان مى دهد؛ و لحظه به لحظه شاهد گرايش ملت ها به سوى مذهب تشيع و مكتب اهل بيت عليهم السلام هستيم.</big> | |||
<big>با دريافتى كه از عظمت سخنرانى استثنائى غدير در تاريخ بشريت به دست مى آوريم، و با موشكافى و تحليل ظرافت هاى آن كه از نظر مراحل به هم پيوسته سخن دريابيم، و جلوه بديع فصاحت و بلاغت در خطابه غدير را از عمق جان احساس مى كنيم؛ جا دارد تا ابد به اين كلام نبوى برخاسته از وحى الهى افتخار نماييم.</big> | |||
<big>براى همين منظور پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات دستور همگانى به ابلاغ ولايت و امامت و غدير بود.</big> | |||
<big>و لذا مى بينيم از آنجا كه مسائل مطرح شده در فرازهاى اول تا ششم خطبه غدير بسيار حساس بود، پيامبرصلى الله عليه وآله اتمام حجتى كامل عيار درباره آن نمود و حتى به نسل هاى آينده هشدار و بيدار باش در برابر امامان ضلالت داد.</big> | |||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير فرمود: «آنچه مأمور به تبليغش بودم ابلاغ كردم تا حجت باشد بر حاضر و غائب، و بر همه كسانى كه در اين مجلس حاضرند يا حضور ندارند، و به دنيا آمده اند يا نيامده اند». و سپس همه نسل ها را مكلف به ابلاغ پيام هاى غدير نموده فرمود: «پس تا روز قيامت حاضر به غايب و پدر به فرزند برساند».</big> | |||
<big>وَ قَدْ بَلَّغْتُ ما اُمِرْتُ بِتَبْليغِهِ حُجَّةً عَلى كُلِّ حاضِرٍ وَ غائِبٍ، وَ عَلى كُلِّ اَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ اَوْ لَمْ يَشْهَدْ، وُلِدَ اَوْ لَمْ يُولَدْ، فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ:</big> | |||
<big>و من رسانيدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غايب و بر همه كسانى كه حضور دارند يا ندارند، به دنيا آمده اند يا نيامده اند. پس حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا روز قيامت برسانند.</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == | ||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> |