راه های مقابله با دشمنان غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
با اينكه جواب شبهه سپرى از حقيقت است كه بايد در برابر دشمن به كار گرفت، اما نبايد گمان كنيم كه هميشه تنها راه حل مسئله پاسخ به شبهات درباره غدير است، بلكه راه اصلى بيان حقايق غدير حتى براى دشمنان است.
با اينكه جواب شبهه سپرى از حقيقت است كه بايد در برابر دشمن به كار گرفت، اما نبايد گمان كنيم كه هميشه تنها راه حل مسئله پاسخ به شبهات درباره غدير است، بلكه راه اصلى بيان حقايق غدير حتى براى دشمنان است.


مبلغ غدير وقتى در برابر مخالفين يا دشمنان آن قرار مى‏گيرد با يقينى كه به حقانيت و اصالت غدير دارد و اعتمادى كه به خدا و رسول در فرستادن بهترين دستور العمل براى بشريت دارد، بايد تلاش كند تا مخالف را دقيقاً از آنچه خدا و رسول فرموده آگاه كند و جوانب آن را برايش روشن نمايد، نه آنكه فوراً سراغ بحث و جدل درباره اشكال يا شبهه‏اى برود.  
مبلغ غدير وقتى در برابر مخالفين يا دشمنان آن قرار مى‏گيرد با يقينى كه به حقانيت و اصالت غدير دارد و اعتمادى كه به خدا و رسول در فرستادن بهترين دستور العمل براى بشريت دارد، بايد تلاش كند تا مخالف را دقيقاً از آنچه خدا و رسول فرموده آگاه كند و جوانب آن را برايش روشن نمايد، نه آنكه فوراً سراغ بحث و جدل درباره اشكال يا شبهه‏ اى برود.  


در اين باره توجه به نكته اساسى لازم به نظر مى‏آيد:
در اين باره توجه به ۴  نكته اساسى لازم به نظر مى ‏آيد:


===== 1 . تأثير حقيقت غدير در دشمن =====
===== تأثير حقيقت غدير در دشمن =====
پيامبران براى رساندن و اعلان خبر از سوى خدا آمده‏اند، و هرگز رسالتشان جدل بر سر شبهه نبوده است. به عبارت ديگر سخن خداوند كه جاى اشكال ندارد تا بخواهيم بر سر آن گفتگو كنيم و به فكر حل اشكال باشيم! اين شبهات را مخالفين خدا به عنوان سد راه بهشت تراشيده و بر سر راه فكر بشر گذاشته‏ اند.
پيامبران براى رساندن و اعلان خبر از سوى خدا آمده‏اند، و هرگز رسالتشان جدل بر سر شبهه نبوده است. به عبارت ديگر سخن خداوند كه جاى اشكال ندارد تا بخواهيم بر سر آن گفتگو كنيم و به فكر حل اشكال باشيم! اين شبهات را مخالفين خدا به عنوان سد راه بهشت تراشيده و بر سر راه فكر بشر گذاشته‏ اند.


پس همان گونه كه پيامبران در راه تبليغ دين خدا به كفار و گمراهان زمان خود، در مرحله اول به بيان اصل مطلب مى‏پرداختند و سعى مى‏كردند حقيقت را به آنان بفهمانند و در مراحل بعدى سراغ رفع اشكالات مى ‏رفتند، مبلغ غدير هم نسبت به دشمنان و مخالفان و شبهه اندازان و حتى گرفتاران شبهه بايد وظيفه اول خود را درست فهماندن غدير و ابعاد ظريف اعتقادى آن بداند.
پس همان گونه كه پيامبران در راه تبليغ دين خدا به كفار و گمراهان زمان خود، در مرحله اول به بيان اصل مطلب مى‏پرداختند و سعى مى‏كردند حقيقت را به آنان بفهمانند و در مراحل بعدى سراغ رفع اشكالات مى ‏رفتند، مبلغ غدير هم نسبت به دشمنان و مخالفان و شبهه اندازان و حتى گرفتاران شبهه بايد وظيفه اول خود را درست فهماندن غدير و ابعاد ظريف اعتقادى آن بداند.


===== 2 . نتايج روشنگرى غدير به جاى پاسخِ شبهه =====
===== نتايج روشنگرى غدير به جاى پاسخِ شبهه =====
وقتى قبل از هر گونه پاسخى به شبهات دشمن، روشنگرى كامل درباره غدير را شيوه خود قرار دهيم ۴  نتيجه سازنده و مؤثر به دست مى‏آيد:
وقتى قبل از هر گونه پاسخى به شبهات دشمن، روشنگرى كامل درباره غدير را شيوه خود قرار دهيم ۴  نتيجه سازنده و مؤثر به دست مى ‏آيد:


الف . بيان حقيقت بسيارى از شبهات را حل مى‏كند، و اگر شبهه اندازان را قانع نكند بسيارى از شنوندگان اشكالات را بدون نياز به پاسخ شبهه متقاعد مى ‏نمايد.
الف . بيان حقيقت بسيارى از شبهات را حل مى‏كند، و اگر شبهه اندازان را قانع نكند بسيارى از شنوندگان اشكالات را بدون نياز به پاسخ شبهه متقاعد مى ‏نمايد.
خط ۴۹: خط ۴۹:
ب . وقتى پايه فكرى غديريان تبيين شود دشمن نقطه ضعفى در آنان نمى‏بيند، تا از آن دريچه شبهاتى بسازد و روانه بازار فكر مردم مى ‏نمايد.
ب . وقتى پايه فكرى غديريان تبيين شود دشمن نقطه ضعفى در آنان نمى‏بيند، تا از آن دريچه شبهاتى بسازد و روانه بازار فكر مردم مى ‏نمايد.


ج . بيان حقايق غدير دشمنان را فرارى مى‏دهد، و در واقع قوت ايمان را در غديريان جلوه‏گر مى‏كند، كه از گفتن حقيقتى كه معتقدند خجالت نمى‏كشند و با سينه سپر كرده آن را ابراز مى‏كنند.
ج . بيان حقايق غدير دشمنان را فرارى مى‏دهد، و در واقع قوت ايمان را در غديريان جلوه ‏گر مى‏ كند، كه از گفتن حقيقتى كه معتقدند خجالت نمى‏كشند و با سينه سپر كرده آن را ابراز مى‏ كنند.


د . بيان كامل غدير مردم را آماده مى‏كند تا نگذارند شبهه افكنان ميدان پيدا كنند، و باعث مى‏شود خود مردم پاسخ شبهات را بدهند، و نيازى به حضور مبلغ متخصص براى پاسخ به شبهه نباشد.
د . بيان كامل غدير مردم را آماده مى‏كند تا نگذارند شبهه افكنان ميدان پيدا كنند، و باعث مى‏شود خود مردم پاسخ شبهات را بدهند، و نيازى به حضور مبلغ متخصص براى پاسخ به شبهه نباشد.


===== 3 . مراعات مخاطب براى درك غدير =====
===== مراعات مخاطب براى درك غدير =====
براى انتقال حقايق غدير به مخاطبى كه دشمن است يا مورد حمله دشمن قرار گرفته، بايد مقدار مطلب و طرز بيان و مرحله بندى آن را با حال مخاطب تطبيق دهيم. در واقع ما براى نجات غرق شدگان سقيفه آمده‏ايم و براى نجات آنان از غرقاب سقيفه دست محبت پيش آورده‏ايم.
براى انتقال حقايق غدير به مخاطبى كه دشمن است يا مورد حمله دشمن قرار گرفته، بايد مقدار مطلب و طرز بيان و مرحله بندى آن را با حال مخاطب تطبيق دهيم. در واقع ما براى نجات غرق شدگان سقيفه آمده‏ايم و براى نجات آنان از غرقاب سقيفه دست محبت پيش آورده ‏ايم.


بنابراين بايد گذشته تبليغ ضد غدير توسط سقيفه و تابعينش در طول چهارده قرن را مطالعه كنيم، تا بدانيم آسيب ديدگان سقيفه چه اندازه مستضعف هستند و در چه طوفانى دست و پا مى‏زنند. آنگاه به طور جدى و اساسى براى نجات آنان راهكار پيدا كنيم.
بنابراين بايد گذشته تبليغ ضد غدير توسط سقيفه و تابعينش در طول چهارده قرن را مطالعه كنيم، تا بدانيم آسيب ديدگان سقيفه چه اندازه مستضعف هستند و در چه طوفانى دست و پا مى‏زنند. آنگاه به طور جدى و اساسى براى نجات آنان راهكار پيدا كنيم.
خط ۶۳: خط ۶۳:
در فضاهايى كه مقابله با شبهات مربوط به غدير مطرح مى ‏شود، مدافع غدير بايد ۲  گونه از حركت و برخورد را طراحى كند:
در فضاهايى كه مقابله با شبهات مربوط به غدير مطرح مى ‏شود، مدافع غدير بايد ۲  گونه از حركت و برخورد را طراحى كند:


الف . وقتى نجات غدير از گزند شبهه ‏ها و شفاف سازى آن مطرح است، بايد برخوردها و ابزارها و شكل گفتگوها به گونه‏اى باشد كه بدون در نظر گرفتن هيچ مخاطبى استحكام و زيبايى غدير بر كرسى عظمت علمى نشان داده شود.
الف . وقتى نجات غدير از گزند شبهه ‏ها و شفاف سازى آن مطرح است، بايد برخوردها و ابزارها و شكل گفتگوها به گونه‏ اى باشد كه بدون در نظر گرفتن هيچ مخاطبى استحكام و زيبايى غدير بر كرسى عظمت علمى نشان داده شود.


ب . وقتى نجات مخاطب غدير از ضلالت شبهه افكنان مطرح است، بايد مراعات‏ها و مداراهايى درباره او در نظر گرفته شود، تا مهلتى براى خروج از افكار سقيفه و هضم مطالب غدير پيدا كند.
ب . وقتى نجات مخاطب غدير از ضلالت شبهه افكنان مطرح است، بايد مراعات‏ها و مداراهايى درباره او در نظر گرفته شود، تا مهلتى براى خروج از افكار سقيفه و هضم مطالب غدير پيدا كند.
خط ۷۰: خط ۷۰:
ما مى‏ دانيم و دشمن غدير هم منكر نيست و غريبه‏ها هم فهميده ‏اند، كه دشمنان غدير از يك سو درباره حقانيت غدير اعترافات بسيارى دارند، و از سوى ديگر خود آنان نقطه ضعف‏هاى فاحش و غير قابل كتمانى به وجود آورده ‏اند.
ما مى‏ دانيم و دشمن غدير هم منكر نيست و غريبه‏ها هم فهميده ‏اند، كه دشمنان غدير از يك سو درباره حقانيت غدير اعترافات بسيارى دارند، و از سوى ديگر خود آنان نقطه ضعف‏هاى فاحش و غير قابل كتمانى به وجود آورده ‏اند.


اين حقيقت را منابع و كتاب‏هاى پيروان سقيفه اقرار مى ‏كند؛ و گذشته از علماى غدير كه اعترافات آنان را جمع آورى كرده ‏اند، برخى از علماى آنان هم در اين دو موضوع كتاب‏هايى نوشته ‏اند!! حتى بعضى از آنان از اين جهت اظهار شرمسارى كرده ‏اند و به جاى بزرگان خود عذرخواهى نموده‏اند!! اين مقابله اعترافى با آنان را در ۲  جهت بيان مى‏ كنيم.
اين حقيقت را منابع و كتاب‏هاى پيروان سقيفه اقرار مى ‏كند؛ و گذشته از علماى غدير كه اعترافات آنان را جمع آورى كرده ‏اند، برخى از علماى آنان هم در اين دو موضوع كتاب‏هايى نوشته ‏اند!! حتى بعضى از آنان از اين جهت اظهار شرمسارى كرده ‏اند و به جاى بزرگان خود عذرخواهى نموده ‏اند!! اين مقابله اعترافى با آنان را در ۲  جهت بيان مى‏ كنيم.


==== الف . ارائه اقرارها و اعترافات دشمن غدير ====
==== الف . ارائه اقرارها و اعترافات دشمن غدير ====
خط ۹۲: خط ۹۲:


==== ب . ذكر نقطه ضعف‏هاى دشمن غدير ====
==== ب . ذكر نقطه ضعف‏هاى دشمن غدير ====
از شيوه‏هاى مقابله با دشمنان غدير، بيان فراز و نشيب‏ هاى زندگى ظالمانه آنان است. نگاه ما به مخالفان و دشمنان، بايد به عنوان ظالمانى باشد كه پس از بناى پايه ظلم يعنى غصب حق غدير، پله‏ هاى بعدى آن را در طول عمر خود در همه ابعاد شخصى و اجتماعى مردم عملى كردند.  
از شيوه‏ هاى مقابله با دشمنان غدير، بيان فراز و نشيب‏ هاى زندگى ظالمانه آنان است. نگاه ما به مخالفان و دشمنان، بايد به عنوان ظالمانى باشد كه پس از بناى پايه ظلم يعنى غصب حق غدير، پله‏ هاى بعدى آن را در طول عمر خود در همه ابعاد شخصى و اجتماعى مردم عملى كردند.  


روزى بر آنها نمى‏ گذشت كه ظلمى جديد و بدعتى ديگر در آن نباشد، و يا جهل خود را در احكام الهى يا قضاوت بين مردم نشان ندهند.
روزى بر آنها نمى‏ گذشت كه ظلمى جديد و بدعتى ديگر در آن نباشد، و يا جهل خود را در احكام الهى يا قضاوت بين مردم نشان ندهند.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
با اين پيشينه، بايد بدانيم يكى از راه‏هاى مؤثر براى مقابله با دشمنان غدير بيان مطاعن و نقطه ضعف‏هاى آنان است، كه همه آنها به خاطر كنار گذاشتن غدير و ضديت با آن اتفاق افتاده است. بنابراين وقتى نشان داديم كه دشمن غدير به خاطرِ حذف آن، چه جناياتى را مرتكب شده و در اثرِ كنار گذاشتن آن دست به چه اقدامات جاهلانه و ظالمانه‏اى زده، طبعاً بطلان مخالفين غدير و حقانيت غديريان را نشان داده ‏ايم.
با اين پيشينه، بايد بدانيم يكى از راه‏هاى مؤثر براى مقابله با دشمنان غدير بيان مطاعن و نقطه ضعف‏هاى آنان است، كه همه آنها به خاطر كنار گذاشتن غدير و ضديت با آن اتفاق افتاده است. بنابراين وقتى نشان داديم كه دشمن غدير به خاطرِ حذف آن، چه جناياتى را مرتكب شده و در اثرِ كنار گذاشتن آن دست به چه اقدامات جاهلانه و ظالمانه‏اى زده، طبعاً بطلان مخالفين غدير و حقانيت غديريان را نشان داده ‏ايم.


اين شيوه جزء برنامه‏هاى اميرالمؤمنين‏عليه السلام و امامان غدير در دوران غاصبين خلافت -  چه با حضور آنان و چه بعد مرگشان -  بوده، كه به صورت خصوصى و در جلسات عمومى به بيان و تشريح جنايات و بدعت‏ها و نقاط ضعف فكرى و اعتقادى و اخلاقى و عملى و حتى نَسَبى غاصبين پرداخته‏ اند.<ref>در اين باره به كتاب سليم بن قيس هلالى، و بحار الانوار: ج ۳۴  - ۲۸ مراجعه شود.</ref>
اين شيوه جزء برنامه‏ هاى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و امامان غدير در دوران غاصبين خلافت -  چه با حضور آنان و چه بعد مرگشان -  بوده، كه به صورت خصوصى و در جلسات عمومى به بيان و تشريح جنايات و بدعت‏ها و نقاط ضعف فكرى و اعتقادى و اخلاقى و عملى و حتى نَسَبى غاصبين پرداخته‏ اند.<ref>در اين باره به كتاب سليم بن قيس هلالى، و بحار الانوار: ج ۳۴  - ۲۸ مراجعه شود.</ref>


در واقع با شمردن سوابق آنان به همه نشان داده‏اند كه دشمنان غدير چه كسانى و با چه سابقه‏اى بوده ‏اند، و پيروان آنان دنباله‏رو چه كسانى هستند.
در واقع با شمردن سوابق آنان به همه نشان داده‏اند كه دشمنان غدير چه كسانى و با چه سابقه‏اى بوده ‏اند، و پيروان آنان دنباله ‏رو چه كسانى هستند.


=== شيوه پاسخ به شبهات درباره غدير ===
=== شيوه پاسخ به شبهات درباره غدير ===
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:


===== اول: شبهه در مقابل امر الهى معنا ندارد =====
===== اول: شبهه در مقابل امر الهى معنا ندارد =====
1 . در يك فراز خطبه به مردم مى ‏آموزد كه غدير را آن امر الهى بدانند كه هيچ شبهه ‏اى تاب مقاومت در برابر آن را ندارد. بر اين اساس از آنان چنين پيمان مى‏ گيرد:
۱ . در يك فراز خطبه به مردم مى ‏آموزد كه غدير را آن امر الهى بدانند كه هيچ شبهه ‏اى تاب مقاومت در برابر آن را ندارد.


«لانُغَيِّرُ وَ لانُبَدِّلُ ، وَ لانَشُكُّ وَ لانَجحَدُ وَ لانَرتابُ»:«تغيير نخواهيم داد و تبديل نمى‏ كنيم و شك و انكار نمى ‏نماييم و ترديد به دل راه نمى‏ دهيم ».
بر اين اساس از آنان چنين پيمان مى‏ گيرد:


2 . در فراز ديگر غدير را به عنوان ضابطه‏ اى الهى در نظر مى‏آورد كه هر شبهه ‏اى درباره آن به معناى تخريب امر خداست. در اين باره مى‏ فرمايد:
«لانُغَيِّرُ وَ لانُبَدِّلُ ، وَ لانَشُكُّ وَ لانَجحَدُ وَ لانَرتابُ»:«تغيير نخواهيم داد و تبديل نمى‏ كنيم و شك و انكار نمى ‏نماييم و ترديد به دل راه نمى‏ دهيم».


از على به سوى ديگرى گمراه نشويد، و از او روى برمگردانيد و از ولايت او سرباز نزنيد.
۲ . در فراز ديگر غدير را به عنوان ضابطه‏ اى الهى در نظر مى ‏آورد كه هر شبهه ‏اى درباره آن به معناى تخريب امر خداست.
 
در اين باره مى‏ فرمايد:از على به سوى ديگرى گمراه نشويد، و از او روى برمگردانيد و از ولايت او سرباز نزنيد.


===== دوم: شبهه در مقابل غدير يعنى جنگ با خدا =====
===== دوم: شبهه در مقابل غدير يعنى جنگ با خدا =====
1 . در خطبه اعلان مى‏كند كه شك در غدير يك شك عادى نيست، بلكه در حد بازگشت به كفر جاهلى است. در اين باره مى ‏فرمايد:
۱ . در خطبه اعلان مى‏ كند كه شك در غدير يك شك عادى نيست، بلكه در حد بازگشت به كفر جاهلى است.


هر كس در اين مطالب شك كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است؛ و هر كس در چيزى از اين گفتار من شك كند در همه آنچه بر من نازل شده شك كرده است.
در اين باره مى ‏فرمايد:هر كس در اين مطالب شك كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است؛ و هر كس در چيزى از اين گفتار من شك كند در همه آنچه بر من نازل شده شك كرده است.


2 . در قسمتى از خطابه به مسلمانان مى ‏آموزد كه غدير را خدا فرستاده و جاى تغيير و تبديلى و تخفيفى در آن نيست. بنابراين هر شبهه ‏اى كه به قصد پاك كردن فرازى از غدير به ميدان مى ‏آيد در واقع به جنگ خدا آمده است.  
۲ . در قسمتى از خطابه به مسلمانان مى ‏آموزد كه غدير را خدا فرستاده و جاى تغيير و تبديلى و تخفيفى در آن نيست. بنابراين هر شبهه ‏اى كه به قصد پاك كردن فرازى از غدير به ميدان مى ‏آيد در واقع به جنگ خدا آمده است.


در اين باره مى‏ فرمايد:
در اين باره مى‏ فرمايد:
خط ۱۴۶: خط ۱۴۸:
«لانَبتَغى بِذلِكَ بَدَلاً وَ لا يَرَى اللَّهُ مِن اَنفُسِنا حِوَلاً»:«هرگز در پى تغيير اين عهد نيستيم، و خداوند در اين باره از نفس‏هايمان دگرگونى نبيند».
«لانَبتَغى بِذلِكَ بَدَلاً وَ لا يَرَى اللَّهُ مِن اَنفُسِنا حِوَلاً»:«هرگز در پى تغيير اين عهد نيستيم، و خداوند در اين باره از نفس‏هايمان دگرگونى نبيند».


3 . در خطبه به همه مردم اعلام مى ‏كند كه به خاطر هر شبهه‏ اى كه از غدير فاصله بگيرند در واقع به آن كافر شده ‏اند و در واقع مصلحت الهى را زير پا گذاشته ‏اند، و بايد بدانند كه به خدا ضرر نزده ‏اند بلكه به خود ضرر زده ‏اند.
۳ . در خطبه به همه مردم اعلام مى ‏كند كه به خاطر هر شبهه‏ اى كه از غدير فاصله بگيرند در واقع به آن كافر شده ‏اند و در واقع مصلحت الهى را زير پا گذاشته ‏اند، و بايد بدانند كه به خدا ضرر نزده ‏اند بلكه به خود ضرر زده ‏اند.


در اين باره مى‏فرمايد:
در اين باره مى‏ فرمايد:


اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى نمى ‏رسانند.
اگر شما و همه كسانى كه در زمين هستند كافر شوند به خدا ضررى نمى ‏رسانند.
خط ۱۶۰: خط ۱۶۲:
يكى از اركان پاسخ به شبهه آن است كه براى هر شبهه ‏اى به اندازه ارزش آن وقت بگذاريم. بنابراين قبل از جواب اشكال بايد نوع و قيمت آن را سنجيد، و مطابق آن تصميم‏گيرى براى نوع و مقدار پاسخ نمود. ذيلاً به 8  نوع از شبهات اشاره مى ‏كنيم:
يكى از اركان پاسخ به شبهه آن است كه براى هر شبهه ‏اى به اندازه ارزش آن وقت بگذاريم. بنابراين قبل از جواب اشكال بايد نوع و قيمت آن را سنجيد، و مطابق آن تصميم‏گيرى براى نوع و مقدار پاسخ نمود. ذيلاً به 8  نوع از شبهات اشاره مى ‏كنيم:


۱ . شبهاتى كه لياقت جواب ندارد و مردم خودشان جواب را بلدند.۲ . شبهاتى كه تكرار شده و اكثر مردم جواب آن را آموخته‏اند.۳ . شبهاتى كه صلاح در جواب ندادن است، و با مسكوت گذاشتن از بين مى‏رود.۴ . شبهاتى كه پرداختن به آنها باعث بزرگ كردن آن مى‏شود، و بايد آن را كوچك و بى‏اهميت جلوه داد.۵ . شبهاتى كه محض انكار حقيقت است؛ و پاسخ آن هم با اثبات وجود آن حقيقت است نه جواب دادن شبهه.۶ . شبهاتى كه نقطه ابهامى براى مخاطب است و مى‏خواهد با حل آن مطلب را دقيق‏تر بفهمد. پاسخ آن يافتن دقيق علت ابهام و حل آن نقطه با بيان كافى و شافى است.۷ . شبهاتى كه تحريف يا كم يا زياد كردن قطعه‏اى از غدير باعث آن شده است. پاسخ آن هم فقط با اثبات تحريف و نشان دادن قسمت تحريف شده است.۸ . شبهاتى كه با هنر بازى با كلمات شبهه ديده مى‏شوند و در واقع شبهه به حساب نمى‏آيند. در پاسخ چنين مواردى بايد سعى در ساده سازى مطلب به دور از كلمات پيچيده نمود، و نقاط انحراف لفظى را پيدا كرد و با نشان دادن آنها نقطه تزوير و حيله را بر ملا كرد.
۱ . شبهاتى كه لياقت جواب ندارد و مردم خودشان جواب را بلدند.
 
۲ . شبهاتى كه تكرار شده و اكثر مردم جواب آن را آموخته ‏اند.۳ . شبهاتى كه صلاح در جواب ندادن است، و با مسكوت گذاشتن از بين مى ‏رود.
 
۴ . شبهاتى كه پرداختن به آنها باعث بزرگ كردن آن مى‏ شود، و بايد آن را كوچك و بى‏اهميت جلوه داد.
 
۵ . شبهاتى كه محض انكار حقيقت است؛ و پاسخ آن هم با اثبات وجود آن حقيقت است نه جواب دادن شبهه.
 
۶ . شبهاتى كه نقطه ابهامى براى مخاطب است و مى‏خواهد با حل آن مطلب را دقيق‏تر بفهمد. پاسخ آن يافتن دقيق علت ابهام و حل آن نقطه با بيان كافى و شافى است.
 
۷ . شبهاتى كه تحريف يا كم يا زياد كردن قطعه‏اى از غدير باعث آن شده است. پاسخ آن هم فقط با اثبات تحريف و نشان دادن قسمت تحريف شده است.
 
۸ . شبهاتى كه با هنر بازى با كلمات شبهه ديده مى‏ شوند و در واقع شبهه به حساب نمى‏آيند. در پاسخ چنين مواردى بايد سعى در ساده سازى مطلب به دور از كلمات پيچيده نمود، و نقاط انحراف لفظى را پيدا كرد و با نشان دادن آنها نقطه تزوير و حيله را بر ملا كرد.


==== ج . انواع القاء شبهه دشمن ====
==== ج . انواع القاء شبهه دشمن ====
براى مقابله با شبهات دشمن غدير بايد بدانيم كه اكثر آنان براى القاء شبهاتشان اتاق فكرى دارند، كه در آنجا اهداف و شيوه‏ ها و تأثير شبهه‏ ها را بررسى مى‏ كنند، و بر اساس آنها شبهات را منتشر مى‏ نمايند.
براى مقابله با شبهات دشمن غدير بايد بدانيم كه اكثر آنان براى القاء شبهاتشان اتاق فكرى دارند، كه در آنجا اهداف و شيوه‏ ها و تأثير شبهه‏ ها را بررسى مى‏ كنند، و بر اساس آنها شبهات را منتشر مى‏ نمايند.


بنابراين بر ماست كه در صورت امكان به جاى احتمالات و يا پاسخ‏هايى كه انگيزه شبهه‏اش را نمى‏دانيم، از محتواى آنچه در اتاق‏هاى فكر آنان مى‏گذرد آگاه شويم، تا بتوانيم جواب‏هاى مناسب‏تر و قانع كننده‏ترى براى شبهات آماده كنيم.
بنابراين بر ماست كه در صورت امكان به جاى احتمالات و يا پاسخ‏هايى كه انگيزه شبهه‏اش را نمى‏دانيم، از محتواى آنچه در اتاق‏هاى فكر آنان مى‏گذرد آگاه شويم، تا بتوانيم جواب‏هاى مناسب‏تر و قانع كننده‏ترى براى شبهات آماده كنيم.


گاهى ممكن است شبهه‏اى به گونه‏اى طراحى شده باشد كه با ورود ما براى پاسخ، مطالبى پيش آيد كه آنان پيش بينى كرده و منتظر آنها باشند تا بر عليه غدير سوء استفاده نمايند.
گاهى ممكن است شبهه‏اى به گونه‏اى طراحى شده باشد كه با ورود ما براى پاسخ، مطالبى پيش آيد كه آنان پيش بينى كرده و منتظر آنها باشند تا بر عليه غدير سوء استفاده نمايند.


همچنين دقت در طرز تبليغ دشمن غدير، و وارد شدن به پاسخ از همان دريچه بدون تصريح به مقابله، يكى از راهكارهاى مؤثر در جواب شبهات است.
همچنين دقت در طرز تبليغ دشمن غدير، و وارد شدن به پاسخ از همان دريچه بدون تصريح به مقابله، يكى از راهكارهاى مؤثر در جواب شبهات است.


==== د . انواع پاسخ به شبهات دشمن ====
==== د . انواع پاسخ به شبهات دشمن ====
با مراحلى كه تا اينجا براى سنجش عيار شبهات غدير ذكر شد، نوبت به انواع پاسخگويى به شبهات مى‏رسد، كه آن را در دسته سندى و متنى و عقلى تقسيم كرده‏ايم.
با مراحلى كه تا اينجا براى سنجش عيار شبهات غدير ذكر شد، نوبت به انواع پاسخگويى به شبهات مى‏ رسد، كه آن را در ۳  دسته سندى و متنى و عقلى تقسيم كرده‏ايم.


===== ۱ . شبهات سَنَدى در مقابل غدير =====
===== ۱ . شبهات سَنَدى در مقابل غدير =====
درباره سند حديث غدير هيچگونه انكارى بر تواتر و اشتهار آن وجود ندارد. آنچه به عنوان شبهه درباره سند غدير مطرح شده ادعاهاى محض و ساده و انكارهاى بدون پشتوانه است، كه به ذكر انواع آنها و انواع جواب آنها در قسمت مى‏ پردازيم.
درباره سند حديث غدير هيچگونه انكارى بر تواتر و اشتهار آن وجود ندارد. آنچه به عنوان شبهه درباره سند غدير مطرح شده ادعاهاى محض و ساده و انكارهاى بدون پشتوانه است، كه به ذكر انواع آنها و انواع جواب آنها در ۲  قسمت مى‏ پردازيم.


======   انواع شبهات سندى غدير ======
======   انواع شبهات سندى غدير ======
شبهاتى كه مخالفين غدير درباره سند آن مطرح كرده ‏اند به 3 صورت ديده مى‏ شود:
شبهاتى كه مخالفين غدير درباره سند آن مطرح كرده ‏اند به 3 صورت ديده مى‏ شود:


الف . بعضى از مخالفين با نقل چند حديث كوتاه درباره غدير -  بدون اشاره به وجود احاديث ديگر -  ادعا كرده‏اند كه احاديث غدير منحصر در همين تعداد است، و سپس سند آنها تضعيف كرده ‏اند.


الف . بعضى از مخالفين با نقل چند حديث كوتاه درباره غدير -  بدون اشاره به وجود احاديث ديگر -  ادعا كرده‏اند كه احاديث غدير منحصر در همين تعداد است، و سپس سند آنها تضعيف كرده‏اند.
ب . عده ‏اى با انتخاب چند حديث كه مضمون و سند ضعيف‏ ترى دارد، احاديث غدير را منحصر به آن دانسته ‏اند و به احاديث فراوان غدير با اسناد موثق و مضامين مختلف هيچ اشاره‏اى نكرده ‏اند.


ج . بعضى فقط به نقل نشدن حديث غدير در صحيح بخارى و صحيح مسلم متمسك شده ‏اند، و از اين راه خواسته‏ اند اثبات كنند كه اگر حديث غدير مقبول بود بايد بخارى يا مسلم آن را نقل مى‏ كرد! اين در حالى است بسيارى از كتب صحاح اهل سنت آن را نقل كرده‏اند، و نقل نشدن در اين دو كتاب تأثيرى در صحت آن ندارد.


ب . عده‏اى با انتخاب چند حديث كه مضمون و سند ضعيف‏ترى دارد، احاديث غدير را منحصر به آن دانسته‏اند و به احاديث فراوان غدير با اسناد موثق و مضامين مختلف هيچ اشاره‏اى نكرده‏اند.
====== انواع پاسخ به شبهات سندى غدير ======
در پاسخ به ادعاهايى كه در شبهات سندى غدير ذكر شد، علماى شيعه مطالبى متقن مطرح كرده‏اند كه هر يك به تنهايى براى استدلال كافى است.


در اينجا به فهرستى از آنها اكتفا مى‏ كنيم:


ج . بعضى فقط به نقل نشدن حديث غدير در صحيح بخارى و صحيح مسلم متمسك شده‏اند، و از اين راه خواسته‏اند اثبات كنند كه اگر حديث غدير مقبول بود بايد بخارى يا مسلم آن را نقل مى‏كرد! اين در حالى است بسيارى از كتب صحاح اهل سنت آن را نقل كرده‏اند، و نقل نشدن در اين دو كتاب تأثيرى در صحت آن ندارد.
براى آنكه ثابت شود احاديث غدير از نظر لفظ و معنى متواتر است و تعداد روايات آن فوق تصورى است كه مخالفين دارند، و اين ظلم بزرگى از آنان نسبت به غدير بوده كه ادعاى ضعف سند درباره آن كرده‏ اند، در پاسخ به آنان مطالب بسيارى ذكر شده كه گاهى مانند «عبقات الانوار» ميرحامد حسين در چند جلد تدوين شده است؛ و ما خلاصه ‏اى از آنها را در ۶ عنوان زير مى ‏آوريم:
 
====== انواع پاسخ به شبهات سندى غدير ======
در پاسخ به ادعاهايى كه در شبهات سندى غدير ذكر شد، علماى شيعه مطالبى متقن مطرح كرده‏اند كه هر يك به تنهايى براى استدلال كافى است. در اينجا به فهرستى از آنها اكتفا مى‏كنيم:
 
براى آنكه ثابت شود احاديث غدير از نظر لفظ و معنى متواتر است و تعداد روايات آن فوق تصورى است كه مخالفين دارند، و اين ظلم بزرگى از آنان نسبت به غدير بوده كه ادعاى ضعف سند درباره آن كرده‏ اند، در پاسخ به آنان مطالب بسيارى ذكر شده كه گاهى مانند «عبقات الانوار» ميرحامد حسين در چند جلد تدوين شده است؛ و ما خلاصه ‏اى از آنها را در 6 عنوان زير مى ‏آوريم:


۱ . اثبات تأليفات درباره اسناد غدير از اهل سنت و غير آنان.
۱ . اثبات تأليفات درباره اسناد غدير از اهل سنت و غير آنان.
خط ۲۱۰: خط ۲۲۰:


===== 2 . شبهات دلالتى در مقابل حديث غدير =====
===== 2 . شبهات دلالتى در مقابل حديث غدير =====
منظور از شبهات دلالتى حديث غدير اشكالاتى است كه درباره متن منقول آن مطرح شده و معنايى كه از آن استفاده مى‏شود. به عبارت ديگر پس از قبول اسناد غدير و رفع شبهات آن، نوبت به اين رسيده كه در دلالت متن حديث غدير بر خلافت و امامت شبهه وارد كنند.  
منظور از شبهات دلالتى حديث غدير اشكالاتى است كه درباره متن منقول آن مطرح شده و معنايى كه از آن استفاده مى‏ شود. به عبارت ديگر پس از قبول اسناد غدير و رفع شبهات آن، نوبت به اين رسيده كه در دلالت متن حديث غدير بر خلافت و امامت شبهه وارد كنند.  


با ذكر انواع اين شبهات و انواع پاسخ به آنها طى ۲ قسمت كيفيت برخورد با آنها را مشخص مى‏ كنيم.
با ذكر انواع اين شبهات و انواع پاسخ به آنها طى ۲ قسمت كيفيت برخورد با آنها را مشخص مى‏ كنيم.


====== انواع شبهات دلالتى حديث غدير ======
====== انواع شبهات دلالتى حديث غدير ======
درباره دلالت حديث غدير 3 گونه شبهه آفرينى ديده مى‏شود:
درباره دلالت حديث غدير ۳ گونه شبهه آفرينى ديده مى‏ شود:
 
۱ . مواردى كه با ذكر يك يا چند جمله به عنوان حديث غدير و حذف همه شرايط زمانى و مكانىِ آن، معناى حديث را تضعيف كرده ‏اند.
 
۲ . مواردى كه تحريف در تاريخ غدير ديده مى ‏شود. مثلاً جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را آورده ‏اند و بقيه ماجرا را به صورت ديگرى نقل كرده‏ اند.
 
در بعضى موارد ادعا كرده ‏اند كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اصلاً در غدير حضور نداشته است!! در برخى موارد جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را براى غير غدير آورده ‏اند.
 
۳ . درباره معناى «مولى» شبهه وارد مى‏ كنند، كه اين شبهات را در ۳ مرحله مطرح كرده ‏اند:
 
مرحله اول: صيغه «مَفعَل» به معناى «اَفعَل» نمى‏ آيد، يعنى «مَولى» به معناى «اَولى» نمى ‏آيد.


۱ . مواردى كه با ذكر يك يا چند جمله به عنوان حديث غدير و حذف همه شرايط زمانى و مكانىِ آن، معناى حديث را تضعيف كرده ‏اند.۲ . مواردى كه تحريف در تاريخ غدير ديده مى‏شود. مثلاً جمله »مَن كُنتُ مَولاهُ ...« را آورده ‏اند و بقيه ماجرا را به صورت ديگرى نقل كرده‏ اند. در بعضى موارد ادعا كرده‏اند كه اميرالمؤمنين‏عليه السلام اصلاً در غدير حضور نداشته است!! در برخى موارد جمله »مَن كُنتُ مَولاهُ ...« را براى غير غدير آورده ‏اند.۳ . درباره معناى »مولى« شبهه وارد مى‏ كنند، كه اين شبهات را در ۳ مرحله مطرح كرده ‏اند:مرحله اول: صيغه »مَفعَل« به معناى »اَفعَل« نمى‏آيد، يعنى »مَولى« به معناى »اَولى« نمى‏آيد.مرحله دوم: اگر بپذيريم »مَولى« به معناى »اَولى« است، ولى منظور »اَولى به محبت« است نه »اَولى به تصرف«.مرحله سوم: اگر بپذيريم كه »مَولى« به معناى »اَولى به تصرف« است و معناى امامت هم از آن استفاده مى‏شود، ولى اين مقام واقعى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است اگر چه در ظاهر به اين مقام دست نيابد و ديگران خلافت را به دست بگيرند، و نتيجه مى‏گيرند كه هم خلافت ظاهرى غاصبين و هم خلاف واقعى حضرت حق است!؟
مرحله دوم: اگر بپذيريم «مَولى» به معناى «اَولى» است، ولى منظور «اَولى به محبت» است نه «اَولى به تصرف».
 
مرحله سوم: اگر بپذيريم كه «مَولى» به معناى «اَولى به تصرف» است و معناى امامت هم از آن استفاده مى‏ شود، ولى اين مقام واقعى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است اگر چه در ظاهر به اين مقام دست نيابد و ديگران خلافت را به دست بگيرند، و نتيجه مى‏گيرند كه هم خلافت ظاهرى غاصبين و هم خلاف واقعى حضرت حق است!؟
====== انواع پاسخ به شبهات در دلالت حديث غدير ======
====== انواع پاسخ به شبهات در دلالت حديث غدير ======
در پاسخ به شبهات مطرح شده درباره دلالت حديث غدير، مباحث بسيار مفصلى در كتب كلامى و حديثى به چشم مى‏خورد، و علماى بزرگ جوانب آن را از هر جهت مورد تحقيق علمى قرار داده‏اند و راه همه شبهات را بسته‏اند. آنان با استناد به ادله لغوى و ادبى و قرائن حاليه و مقاليه و شواهد تاريخى، دلالت حديث غدير بر ولايت مطلقه اميرالمؤمنين‏عليه السلام را در حد قطعى و قابل قبول در محافل علمى ثابت كرده‏اند، كه در اينجا فقط به پنجره اصلى اين استدلال‏ها اشاره مى‏كنيم:
در پاسخ به شبهات مطرح شده درباره دلالت حديث غدير، مباحث بسيار مفصلى در كتب كلامى و حديثى به چشم مى‏خورد، و علماى بزرگ جوانب آن را از هر جهت مورد تحقيق علمى قرار داده‏اند و راه همه شبهات را بسته ‏اند.  
 
آنان با استناد به ادله لغوى و ادبى و قرائن حاليه و مقاليه و شواهد تاريخى، دلالت حديث غدير بر ولايت مطلقه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را در حد قطعى و قابل قبول در محافل علمى ثابت كرده ‏اند، كه در اينجا فقط به ۳  پنجره اصلى اين استدلال‏ها اشاره مى ‏كنيم:
 
۱ . مواردى كه با ذكر يك يا چند جمله به عنوان حديث غدير و حذف همه شرايط زمانى و مكانىِ آن، معناى حديث را تضعيف كرده ‏اند.
 
۲ . مواردى كه تحريف در تاريخ غدير ديده مى‏ شود. مثلاً جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را آورده‏اند و بقيه ماجرا را به صورت ديگرى نقل كرده ‏اند. 
 
در بعضى موارد ادعا كرده‏ اند كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اصلاً در غدير حضور نداشته است!!
 
در برخى موارد جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را براى غير غدير آورده ‏اند.
 
۳ . درباره معناى «مولى» شبهه وارد مى‏ كنند، كه اين شبهات را در ۳ مرحله مطرح كرده ‏اند:
 
مرحله اول: صيغه «مَفعَل» به معناى «اَفعَل» نمى‏ آيد، يعنى «مَولى» به معناى «اَولى» نمى ‏آيد.
 
مرحله دوم: اگر بپذيريم «مَولى» به معناى «اَولى» است، ولى منظور «اَولى به محبت» است نه «اَولى به تصرف».
 
۱ . استدلال به ظاهر لفظ «مَولى» با در نظر گرفتن قواعد ادبيات عرب، شامل لغت و صرف و نحو و معانى و بيان.
 
۲ . استنباط مفهومى و فحوايى و قرينه‏اى از الفاظ و جملات، بر اساس عُرفيّات زبان عربى و عرفيات همه زبان‏ها و استفاده ‏هاى عقلايى و مقبول نزد همه انسان‏ها در گفتگوهاى متداول.
 
۳ . استدلال به فهم دشمن و اقرار او، كه نوعى اعتراف گرفتن از شبهه انداز است كه مى‏خواهد با شبهه‏اش به نفع غاصبين غدير نتيجه بگيرد. در واقع به او گفته مى ‏شود:
 
كاسه داغ‏تر از آش مباش، كه خود غاصب و يا بزرگان مخالف غدير درباره معناى آن اعتراف كرده ‏اند و هيچ شكى درباره معناى مولى نداشته‏ اند.
 
از معروف‏ترين نمونه ‏هاى اقرار دشمن سخن عمر است كه خود اهل سنت نقل كرده ‏اند كه او پس از بيعت غدير گفت:
 
«بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابنَ اَبى‏طالِبٍ! اَصبَحتَ مَولاىَ وَ مَولى كُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ»:<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ ، ج ۳۷ ص ۲۵۱  ۱۹۳ ۱۴۲ ۱۰۸ .</ref>«گوارايت باد اى پسر ابوطالب! اكنون صاحب اختيار من و هر مرد و زن مؤمنى شدى».
 
با استناد به اين اقرار دشمن ۳ گونه از آنان اعتراف مى‏ گيريم:
 
اولاً: غاصب حق غدير به صاحب آن تبريك مى‏ گويد:
 
«بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابنَ اَبى ‏طالِبٍ»! پس مقامى جديدى و انتصاب خاصى را فهميده است.


۱ . مواردى كه با ذكر يك يا چند جمله به عنوان حديث غدير و حذف همه شرايط زمانى و مكانىِ آن، معناى حديث را تضعيف كرده‏اند.۲ . مواردى كه تحريف در تاريخ غدير ديده مى‏شود. مثلاً جمله »مَن كُنتُ مَولاهُ ...« را آورده‏اند و بقيه ماجرا را به صورت ديگرى نقل كرده‏اند. در بعضى موارد ادعا كرده‏اند كه اميرالمؤمنين‏عليه السلام اصلاً در غدير حضور نداشته است!! در برخى موارد جمله »مَن كُنتُ مَولاهُ ...« را براى غير غدير آورده‏اند.۳ . درباره معناى »مولى« شبهه وارد مى‏كنند، كه اين شبهات را در ۳ مرحله مطرح كرده‏اند:مرحله اول: صيغه »مَفعَل« به معناى »اَفعَل« نمى‏آيد، يعنى »مَولى« به معناى »اَولى« نمى‏آيد.مرحله دوم: اگر بپذيريم »مَولى« به معناى »اَولى« است، ولى منظور »اَولى به محبت« است نه »اَولى به تصرف«.۱ . استدلال به ظاهر لفظ »مَولى« با در نظر گرفتن قواعد ادبيات عرب، شامل لغت و صرف و نحو و معانى و بيان.۲ . استنباط مفهومى و فحوايى و قرينه‏اى از الفاظ و جملات، بر اساس عُرفيّات زبان عربى و عرفيات همه زبان‏ها و استفاده‏هاى عقلايى و مقبول نزد همه انسان‏ها در گفتگوهاى متداول.۳ . استدلال به فهم دشمن و اقرار او، كه نوعى اعتراف گرفتن از شبهه انداز است كه مى‏خواهد با شبهه‏اش به نفع غاصبين غدير نتيجه بگيرد. در واقع به او گفته مى‏شود: كاسه داغ‏تر از آش مباش، كه خود غاصب و يا بزرگان مخالف غدير درباره معناى آن اعتراف كرده‏اند و هيچ شكى درباره معناى مولى نداشته‏اند.از معروف‏ترين نمونه‏هاى اقرار دشمن سخن عمر است كه خود اهل سنت نقل كرده‏اند كه او پس از بيعت غدير گفت: »بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابنَ اَبى‏طالِبٍ! اَصبَحتَ مَولاىَ وَ مَولى كُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ«××× ۱ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ ، ج ۳۷ ص ۲۵۱  ۱۹۳ ۱۴۲ ۱۰۸ . ×××: »گوارايت باد اى پسر ابوطالب! اكنون صاحب اختيار من و هر مرد و زن مؤمنى شدى«. با استناد به اين اقرار دشمن ۳ گونه از آنان اعتراف مى‏گيريم:اولاً : غاصب حق غدير به صاحب آن تبريك مى‏گويد :»بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابنَ اَبى‏طالِبٍ«! پس مقامى جديدى و انتصاب خاصى را فهميده است.ثانياً : او مولى بودن على‏عليه السلام بر خود را پذيرفته و بدان اعتراف كرده و گفته است: »اَصبَحتَ مَولاىَ«.ثالثاً : مولى بودن صاحب غدير بر همه مؤمنين را فهميده، كه به خلافت و امامت و حكومت و صاحب اختيارى او بر مردم باز مى‏گردد. جالب اين است كه هم از كلمه »كُلّ« براى تأكيد استفاده كرده، و هم مذكر و مؤنث را به صراحت با دو كلمه »مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ« آورده است.
ثانياً: او مولى بودن على‏ عليه السلام بر خود را پذيرفته و بدان اعتراف كرده و گفته است: «اَصبَحتَ مَولاىَ».
====== 3 . شبهات عقلى در مقابل حديث غدير ======
در كنار شبهات سندى درباره حديث غدير كه به تشكيك در اصل صدور آن از پيامبرصلى الله عليه وآله باز مى‏گردد، و در كنار شبهات دلالتى بر آن كه به تشكيك در درست فهميدن منظور پيامبرصلى الله عليه وآله برمى‏گردد، شبهاتى هم به صورت عقلىِ محض نسبت به غدير از سوى مخالفانش مطرح شده است. آنان در اين شبهات با مطرح كردن متون نقلى مربوط به غدير، استبعادهاى عرفى و استمحالات عقلى را در مقابل آن قرار داده‏اند. به عنوان مثال مى‏گويند: در صورت انتصاب امام حق رأى مردم از بين مى‏رود يا آزادى انتخاب نيست.


ثالثاً: مولى بودن صاحب غدير بر همه مؤمنين را فهميده، كه به خلافت و امامت و حكومت و صاحب اختيارى او بر مردم باز مى ‏گردد.


ما در اينجا در صدد پاسخ به آن شبهات نيستيم، اما براى حضور ذهن نكته‏اى اساسى را به عنوان جواب اصلى از چنين شبهات عقلى يادآور مى‏شويم. وقتى حديث غدير كه »مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاه« است، توسط پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان مقام عصمت و بازگو كننده سخن خدا براى ما نقل شد و در سند و دلالت آن مشكلى نبود، آن كلام بر ما حجت مى‏شود و بايد طبق آن عمل كنيم.
جالب اين است كه هم از كلمه «كُلّ» براى تأكيد استفاده كرده، و هم مذكر و مؤنث را به صراحت با دو كلمه «مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ» آورده است.
====== شبهات عقلى در مقابل حديث غدير ======
در كنار شبهات سندى درباره حديث غدير كه به تشكيك در اصل صدور آن از پيامبرصلى الله عليه وآله باز مى‏ گردد، و در كنار شبهات دلالتى بر آن كه به تشكيك در درست فهميدن منظور پيامبرصلى الله عليه وآله برمى ‏گردد، شبهاتى هم به صورت عقلىِ محض نسبت به غدير از سوى مخالفانش مطرح شده است.  


آنان در اين شبهات با مطرح كردن متون نقلى مربوط به غدير، استبعادهاى عرفى و استمحالات عقلى را در مقابل آن قرار داده ‏اند. به عنوان مثال مى‏گويند: در صورت انتصاب امام حق رأى مردم از بين مى‏ رود يا آزادى انتخاب نيست.


بنابراين تضادهايى كه ما با عقل و فكر خودمان درباره آن مى‏تراشيم نمى‏تواند آن را از ارزش بيندازد و حجيت آن را باطل نمايد، چنان كه درباره بسيارى از احكام الهى اين اشكال تراشى‏ها وجود دارد كه عده‏اى جهاتى از احكام الهى را با عقل بشر منطبق نمى‏دانند.
ما در اينجا در صدد پاسخ به آن شبهات نيستيم، اما براى حضور ذهن نكته‏اى اساسى را به عنوان جواب اصلى از چنين شبهات عقلى يادآور مى ‏شويم.


وقتى حديث غدير كه «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاه» است، توسط پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان مقام عصمت و بازگو كننده سخن خدا براى ما نقل شد و در سند و دلالت آن مشكلى نبود، آن كلام بر ما حجت مى ‏شود و بايد طبق آن عمل كنيم.


در پاسخ به چنين مواردى بايد گفت: اگر بنا بود بشر با عقل خود راه را تعيين كند نيازى به اوامر الهى نبود، و دقيقاً چون قدرت تشخيص انسان‏ها ضعيف است خداوند امور را به آنان نسپرده و اين مهم را خود بر عهده گرفته و بشر را بر عمل طبق اوامر خود ملزم نموده است. چنانكه در قرآن و كلام معصومين‏عليهم السلام تأكيد بر تَعَبُّد و پذيرش بى‏چون و چراى كلام خدا و مقام معصوم تصريح شده است. امام زين العابدين‏عليه السلام در اين باره مى‏فرمايد:
بنابراين تضادهايى كه ما با عقل و فكر خودمان درباره آن مى ‏تراشيم نمى‏تواند آن را از ارزش بيندازد و حجيت آن را باطل نمايد، چنان كه درباره بسيارى از احكام الهى اين اشكال تراشى ‏ها وجود دارد كه عده ‏اى جهاتى از احكام الهى را با عقل بشر منطبق نمى ‏دانند.


در پاسخ به چنين مواردى بايد گفت: اگر بنا بود بشر با عقل خود راه را تعيين كند نيازى به اوامر الهى نبود، و دقيقاً چون قدرت تشخيص انسان‏ها ضعيف است خداوند امور را به آنان نسپرده و اين مهم را خود بر عهده گرفته و بشر را بر عمل طبق اوامر خود ملزم نموده است.


اِنَّ دينَ اللَّهِ لا يُصابُ بِالعُقولِ النّاقِصَةِ وَ الآراءِ الباطِلَةِ وَ المَقاييسِ الفاسِدَةِ، وَ لايُصابُ اِلاّ بِالتَّسليمِ. فَمَن سَلِمَ لَنا سَلِمَ، وَ مَنِ اهتَدى بِنا هُدِىَ، وَ مَن دانَ بِالقياسِ وَ الرَّأىِ هَلَكَ، وَ مَن وَجَدَ فى نَفسِهِ شَيئاً مِمّا نَقولُهُ اَو نَقضى بِهِ حَرَجاً كَفَرَ بِالَّذى اَنزَلَ السَّبعَ المَثانِىَ وَ القُرآنَ العَظيمَ وَ هُوَ لا يَعلَمُ!××× 1 بحار الانوار: ج 2 ص 303 . ×××
چنانكه در قرآن و كلام معصومين‏ عليهم السلام تأكيد بر تَعَبُّد و پذيرش بى‏چون و چراى كلام خدا و مقام معصوم تصريح شده است.


امام زين العابدين‏ عليه السلام در اين باره مى ‏فرمايد:


با عقل‏هاى ناقص و نظريات باطل و قياس‏هاى فاسد نمى‏توان به دين خدا دست يافت، بلكه با تسليم به دين خدا مى‏رسيم. هر كس تسليم ما شد سلامت مى‏ماند، و هر كس به وسيله ما هدايت پيدا كرد هدايت يافته است، و هر كس به رأى و قياس معتقد باشد هلاك مى‏شود، و هر كس درباره آنچه ما مى‏گوييم يا به آن حكم مى‏كنيم، پيش خود مشكلى احساس كند كافر شده به خدايى كه سبع المثانى و قرآن عظيم را فرستاده است، در حالى كه خودش هم نمى‏داند!
اِنَّ دينَ اللَّهِ لا يُصابُ بِالعُقولِ النّاقِصَةِ وَ الآراءِ الباطِلَةِ وَ المَقاييسِ الفاسِدَةِ، وَ لايُصابُ اِلاّ بِالتَّسليمِ. فَمَن سَلِمَ لَنا سَلِمَ، وَ مَنِ اهتَدى بِنا هُدِىَ، وَ مَن دانَ بِالقياسِ وَ الرَّأىِ هَلَكَ، وَ مَن وَجَدَ فى نَفسِهِ شَيئاً مِمّا نَقولُهُ اَو نَقضى بِهِ حَرَجاً كَفَرَ بِالَّذى اَنزَلَ السَّبعَ المَثانِىَ وَ القُرآنَ العَظيمَ وَ هُوَ لا يَعلَمُ!<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۳۰۳ .</ref>


با عقل‏ هاى ناقص و نظريات باطل و قياس‏هاى فاسد نمى‏ توان به دين خدا دست يافت، بلكه با تسليم به دين خدا مى‏ رسيم. هر كس تسليم ما شد سلامت مى ‏ماند، و هر كس به وسيله ما هدايت پيدا كرد هدايت يافته است، و هر كس به رأى و قياس معتقد باشد هلاك مى ‏شود، و هر كس درباره آنچه ما مى‏ گوييم يا به آن حكم مى‏كنيم، پيش خود مشكلى احساس كند كافر شده به خدايى كه سبع المثانى و قرآن عظيم را فرستاده است، در حالى كه خودش هم نمى‏ داند!


نتيجه مى‏گيريم كه هر عاقلى اگر عقل ما فوق خود را شناسايى كند، اعتماد بر او را مقدم بر عقل خود خواهد دانست، و اين عين عقل است كه انسان بهترين راه اطمينان براى زندگى دنيا و آخرتش را بر اساس عقل فراتر از خودش انتخاب كند.
نتيجه مى ‏گيريم كه هر عاقلى اگر عقل ما فوق خود را شناسايى كند، اعتماد بر او را مقدم بر عقل خود خواهد دانست، و اين عين عقل است كه انسان بهترين راه اطمينان براى زندگى دنيا و آخرتش را بر اساس عقل فراتر از خودش انتخاب كند.


اكنون كه خداى خالق بشر غدير و ولايت معصومين‏ عليهم السلام را راهكار موفقيت انسان در امور مادى و معنوى معرفى كرده، آيا اعتماد به خالقِ عقل مقدّم بر اعتماد به عقلِ مخلوق نيست؟!


اكنون كه خداى خالق بشر غدير و ولايت معصومين‏عليهم السلام را راهكار موفقيت انسان در امور مادى و معنوى معرفى كرده، آيا اعتماد به خالقِ عقل مقدّم بر اعتماد به عقلِ مخلوق نيست؟! آيا كلام عقلِ كُلّ حضرت محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله مقدم بر عقل‏هاى جزئى و ناقص ما نبايد باشد؟ چرا بايد بشر در واضحات به فكر فرو رود، و حقايق نجات بخش را زير خاكستر جهل دفن كند، و نه تنها آخرت كه دنياى خويش را نيز تباه سازد؟!
آيا كلام عقلِ كُلّ حضرت محمد مصطفى‏ صلى الله عليه وآله مقدم بر عقل‏هاى جزئى و ناقص ما نبايد باشد؟ چرا بايد بشر در واضحات به فكر فرو رود، و حقايق نجات بخش را زير خاكستر جهل دفن كند، و نه تنها آخرت كه دنياى خويش را نيز تباه سازد؟!


== منبع ==
== منبع ==
غدير و دشمنان؛ مرور فوری، تألیف: محمد باقر انصاری.


== پانویس ==
== پانویس ==