۲۶٬۳۸۳
ویرایش
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است.<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref> | اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است.<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref> | ||
در جمله «وَ اعْلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَليّاً وَ اِماماً» ضمير «كُم» به معناى «شما» است و شامل همه «يكتا پرستان» به تصريح پيامبرصلى الله عليه وآله در آخرين اين فراز است كه مى فرمايد: «وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ». اين فراز نشان مى دهد كه بايد به هر وسيله اى شده خبر غدير به اين «شماها» برسد كه جز از راه اطلاع رسانى انسانها به يكديگر ممكن نيست. وقتى در جملات بعدى «روستايى» و «شهرى» و «عجمى» | در جمله «وَ اعْلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَليّاً وَ اِماماً» ضمير «كُم» به معناى «شما» است و شامل همه «يكتا پرستان» به تصريح پيامبرصلى الله عليه وآله در آخرين اين فراز است كه مى فرمايد: «وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ». اين فراز نشان مى دهد كه بايد به هر وسيله اى شده خبر غدير به اين «شماها» برسد كه جز از راه اطلاع رسانى انسانها به يكديگر ممكن نيست. وقتى در جملات بعدى «روستايى» و «شهرى» و «عجمى» «عربى» و «آزاد» و «بنده» و «بزرگ» و «كوچک» و «سفيد» و «سياه» را نام مى برد، كاملاً روشن مى شود كه بايد در هر محيطى و بين هر قوم و ملتى و اهل هر زبانى، همه خود را موظف به اطلاع رسانى درباره غدير بدانند تا همه از «نَصَبَهُ لَكُم» با خبر شوند و سپس بپذيرند. | ||
====== قرينه سوم : چگونه به همه ابلاغ كرد؟! ====== | ====== قرينه سوم : چگونه به همه ابلاغ كرد؟! ====== | ||
وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله با صداى بلند اعلام مى كند وظيفه خود در ابلاغ را به خوبى انجام داده و مخاطبينش را هم تا آخر دنيا نشان مى دهد، تنها نقطه وصل اين ابلاغ به آيندگان آن است كه هر نسلى موظف به ابلاغ غدير به نسل بعد باشد، وگرنه بايد گفت: پيامبرصلى الله عليه وآله فقط توانسته به مخاطبين حاضر خودش ابلاغ نمايد! آن حضرت در ۴ مورد از خطبه غدير به ابلاغِ كامل خود تصريح كرده مى فرمايد: | وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله با صداى بلند اعلام مى كند وظيفه خود در ابلاغ را به خوبى انجام داده و مخاطبينش را هم تا آخر دنيا نشان مى دهد، تنها نقطه وصل اين ابلاغ به آيندگان آن است كه هر نسلى موظف به ابلاغ غدير به نسل بعد باشد، وگرنه بايد گفت: پيامبرصلى الله عليه وآله فقط توانسته به مخاطبين حاضر خودش ابلاغ نمايد! آن حضرت در ۴ مورد از خطبه غدير به ابلاغِ كامل خود تصريح كرده مى فرمايد: | ||
۱ . اَلا وَ قَد اَدَّيتُ ، اَلا وَ قَد بَلَّغتُ ، اَلا وَ قَد اَسمَعتُ ، اَلا وَ قَد اَوضَحتُ . اَلا وَ اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قالَ | ۱ . اَلا وَ قَد اَدَّيتُ ، اَلا وَ قَد بَلَّغتُ ، اَلا وَ قَد اَسمَعتُ ، اَلا وَ قَد اَوضَحتُ . اَلا وَ اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قالَ وَ اَنَا قُلتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. | ||
بدانيد كه من ادا نمودم، بدانيد كه من ابلاغ كردم، بدانيد كه من شنوانيدم، بدانيد كه من روشن نمودم، بدانيد كه خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل مى گويم.<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref> | بدانيد كه من ادا نمودم، بدانيد كه من ابلاغ كردم، بدانيد كه من شنوانيدم، بدانيد كه من روشن نمودم، بدانيد كه خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل مى گويم.<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
====== قرينه پنجم : به انجام تبليغ اقرار كردند ====== | ====== قرينه پنجم : به انجام تبليغ اقرار كردند ====== | ||
وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير از همه مخاطبينش - كه همه مؤمنين هستند - درباره پيام غدير - كه امامت است - اقرار مى گيرد، اين نوعى ابلاغ عملى به حساب مى آيد و مخاطب اعتراف مى كند كه خبر به من ابلاغ شد. در مرحله بعد بايد اين اعتراف و قبول و پذيرش در نسل هاى بعد هم محقق شود، و اين جز با ابلاغ پيام غدير توسط هر نسلى به نسل هاى ديگر ممكن نيست. حضرت طى ۸ فقره در اين باره مى فرمايد: | وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير از همه مخاطبينش - كه همه مؤمنين هستند - درباره پيام غدير - كه امامت است - اقرار مى گيرد، اين نوعى ابلاغ عملى به حساب مى آيد و مخاطب اعتراف مى كند كه خبر به من ابلاغ شد. در مرحله بعد بايد اين اعتراف و قبول و پذيرش در نسل هاى بعد هم محقق شود، و اين جز با ابلاغ پيام غدير توسط هر نسلى به نسل هاى ديگر ممكن نيست. | ||
حضرت طى ۸ فقره در اين باره مى فرمايد: | |||
۱ . قَد اَمَرَنِىَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَن آخُذَ مِن اَلسِنَتِكُمُ الاِقرارَ بِما عَقَّدتُ لِعَلِىٍّ اَميرِالمُؤمِنينَ ، وَ لِمَن جاءَ بَعدَهُ مِنَ الاَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنهُ ، عَلى ما اَعلَمتُكُم اَنَّ ذُرِّيَّتى مِن صُلبِهِ . | ۱ . قَد اَمَرَنِىَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَن آخُذَ مِن اَلسِنَتِكُمُ الاِقرارَ بِما عَقَّدتُ لِعَلِىٍّ اَميرِالمُؤمِنينَ ، وَ لِمَن جاءَ بَعدَهُ مِنَ الاَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنهُ ، عَلى ما اَعلَمتُكُم اَنَّ ذُرِّيَّتى مِن صُلبِهِ . | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۶: | ||
===== مرحله دوم : وجوب مهندسى تبليغ غدير ===== | ===== مرحله دوم : وجوب مهندسى تبليغ غدير ===== | ||
اكنون كه اصل «امرِ واجب» بودن «تبليغ غدير» ثابت شد، نوبت اثبات «وجوب مهندسىِ آن» است. در تبليغ غدير بدون مهندسى نمى توان كار مؤثرى انجام | اكنون كه اصل «امرِ واجب» بودن «تبليغ غدير» ثابت شد، نوبت اثبات «وجوب مهندسىِ آن» است. در تبليغ غدير بدون مهندسى نمى توان كار مؤثرى انجام داد و در واقع حركت نسنجيده اى مى شود كه گاهى موجب پشيمانى است. | ||
بنابراين طراحى و مهندسى براى تبليغ غدير شرعاً يک تكليف و عقلاً يک لزوم به حساب مى آيد كه نمى توان از آن شانه خالى كرد، چرا كه ما حق تضييع نيروهاى فكرى و جسمى و مالى خود را نداريم. كسانى كه مشتاقانه به «مُبلّغين غدير» مى پيوندند، تصورشان اين است كه طلايه داران اين مسير فكرهاى لازم را در اين باره كرده اند و به وقت و امكانات آنان ارزش قائلند. | |||
اين وجوب و لزوم مهندسى تبليغ غدير را از ۲ مستند مى توان مورد بررسى قرار داد: | |||
====== وجوب نَقلىِ مهندسى در فرمان تبليغ ====== | ====== وجوب نَقلىِ مهندسى در فرمان تبليغ ====== | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۷: | ||
۱ . اصل تبليغ غدير بر اساس «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»<ref>خطبه غدير: بخش ۶ .</ref> واجب است. | ۱ . اصل تبليغ غدير بر اساس «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»<ref>خطبه غدير: بخش ۶ .</ref> واجب است. | ||
اما قطعاً با تغيير شرايط محكوم به احكام خمسه است. اگر در موقعيتى تبليغ آن براى مُبلّغ يا ديگرى خطر جانى يا خطر سنگينى غير قابل تحملى داشته باشد، حرام مى شود؛ و اگر خطر يا مشكلات قابل تحمل و سختى داشته باشد مكروه مى شود. اگر تأثير آن قطعى نباشد ولى نسبى باشد مستحب مى شود؛ و اگر تأثير و عدم تأثير آن يكسان باشد و خطرى هم نباشد مباح مى شود. | اما قطعاً با تغيير شرايط محكوم به احكام خمسه است. اگر در موقعيتى تبليغ آن براى مُبلّغ يا ديگرى خطر جانى يا خطر سنگينى غير قابل تحملى داشته باشد، حرام مى شود؛ و اگر خطر يا مشكلات قابل تحمل و سختى داشته باشد مكروه مى شود. | ||
اگر تأثير آن قطعى نباشد ولى نسبى باشد مستحب مى شود؛ و اگر تأثير و عدم تأثير آن يكسان باشد و خطرى هم نباشد مباح مى شود. | |||
۲ . در هر مورد خاص تبليغ غدير واجب كفائى است. | ۲ . در هر مورد خاص تبليغ غدير واجب كفائى است. | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۴۳: | ||
۲۲. عموم و اطلاق «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»... | ۲۲. عموم و اطلاق «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ»... | ||
شامل زنان و كودكان هم مى شود، يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله هيچ گونه قيد و شرط و تخصيصى براى تبليغ غدير قائل نشده است. به خصوص درباره زنان كه مانند همه تكاليف شرعى - جز موارد خاص - فرقى بين زن و مرد نيست. اما درباره تكليف نداشتن كودكان، مى توانيم از اين نكته كمک بگيريم كه حضرت در خطبه غدير فرمود: «فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ . . . والصَّغيرِ وَ الكَبيرِ . . .».<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref> در ساير واجبات تكليفى بر صغير نيست اما در مورد ولايت آن را بر صغير هم واجب دانسته است. پس لا اقل بايد بگوييم: تبليغ غدير اگر بر غير بالعين واجب هم نباشد اما اطلاع رسانى به آنان به دليل بالغ نبودن ساقط نمى شود، زيرا بايد بدانند پيامبرصلى الله عليه وآله ولايت را بر آنان هم واجب كرده تا بپذيرند. جا دارد دستور «وَ الوالِدُ الوَلَدَ» كه در ادامه «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» آمده را به اين قرينه اضافه كنيم، كه شامل اولاد و فرزندان در همه سنين مى شود. | شامل زنان و كودكان هم مى شود، يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله هيچ گونه قيد و شرط و تخصيصى براى تبليغ غدير قائل نشده است. | ||
به خصوص درباره زنان كه مانند همه تكاليف شرعى - جز موارد خاص - فرقى بين زن و مرد نيست. اما درباره تكليف نداشتن كودكان، مى توانيم از اين نكته كمک بگيريم كه حضرت در خطبه غدير فرمود: «فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ . . . والصَّغيرِ وَ الكَبيرِ . . .».<ref>خطبه غدير: بخش ۳ .</ref> | |||
در ساير واجبات تكليفى بر صغير نيست اما در مورد ولايت آن را بر صغير هم واجب دانسته است. پس لا اقل بايد بگوييم: تبليغ غدير اگر بر غير بالعين واجب هم نباشد اما اطلاع رسانى به آنان به دليل بالغ نبودن ساقط نمى شود، زيرا بايد بدانند پيامبرصلى الله عليه وآله ولايت را بر آنان هم واجب كرده تا بپذيرند. | |||
جا دارد دستور «وَ الوالِدُ الوَلَدَ» كه در ادامه «فَليُبَلِّغ الحاضِرُ الغائِبَ» آمده را به اين قرينه اضافه كنيم، كه شامل اولاد و فرزندان در همه سنين مى شود. | |||
۲۳ . اگر در اثر ابلاغ غدير مشقّتى پيش آيد... | ۲۳ . اگر در اثر ابلاغ غدير مشقّتى پيش آيد... | ||
خط ۲۸۷: | خط ۲۹۹: | ||
معروف آن است كه شما به آن امر كنيد. | معروف آن است كه شما به آن امر كنيد. | ||
بنابراين براى آنكه بدانيم معروف چيست و منكر كدام است فقط يک راه وجود دارد و آن بيان امام معصوم عليه السلام است. اگر مطلبى از غير طريق ايشان به عنوان معروف يا منكر معرفى شود نه تنها اعتبار ندارد بلكه بدعت و انحراف است. حضرت با اين جمله به اين مطلب اشاره دارند كه بالاترين امر به معروف و نهى از منكر آن است كه ولايت و امامت ائمه عليهم السلام را به مردم برسانيد، تا بدين وسيله مصدر و مرجع براى شناخت معروف ها و منكرها را به آنان معرفى نموده باشيد. | بنابراين براى آنكه بدانيم معروف چيست و منكر كدام است فقط يک راه وجود دارد و آن بيان امام معصوم عليه السلام است. اگر مطلبى از غير طريق ايشان به عنوان معروف يا منكر معرفى شود نه تنها اعتبار ندارد بلكه بدعت و انحراف است. | ||
حضرت با اين جمله به اين مطلب اشاره دارند كه بالاترين امر به معروف و نهى از منكر آن است كه ولايت و امامت ائمه عليهم السلام را به مردم برسانيد، تا بدين وسيله مصدر و مرجع براى شناخت معروف ها و منكرها را به آنان معرفى نموده باشيد. | |||
۳ . وقتى مهم ترين امر به معروف را تبليغ ولايت و مهم ترين نهى از منكر را نهى از مخالفت امام بدانيم، معنايش اين اعتقاد است كه ادعاى ديندارى بدون ولايت امیرالمؤمنین عليه السلام نه اينكه مستوجب ثواب و سپاس نيست، كه موجب عقاب هم هست، چرا كه نقطه دقيق مخالفت با خداوند است. | ۳ . وقتى مهم ترين امر به معروف را تبليغ ولايت و مهم ترين نهى از منكر را نهى از مخالفت امام بدانيم، معنايش اين اعتقاد است كه ادعاى ديندارى بدون ولايت امیرالمؤمنین عليه السلام نه اينكه مستوجب ثواب و سپاس نيست، كه موجب عقاب هم هست، چرا كه نقطه دقيق مخالفت با خداوند است. | ||
خط ۲۹۳: | خط ۳۰۷: | ||
۴ . پيامبرصلى الله عليه وآله فرموده: «لَأن يَهدِىَ اللَّهُ بِكَ رَجُلاً واحِداً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ»: «اگر خدا يک نفر را به وسيله تو هدايت كند برايت از آنچه خورشيد بر آن مى تابد بهتر است».<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۴۴۸ .</ref> بر اين اساس و با تصريح حضرت در خطبه غدير كه بالاترين امر به معروف تبليغ غدير است، معلوم مى شود بهترين و بالاترين مصداق هدايتى كه بهتر از آن چيزى است كه آفتاب بر آن مى تابد، هدايت به غدير است. | ۴ . پيامبرصلى الله عليه وآله فرموده: «لَأن يَهدِىَ اللَّهُ بِكَ رَجُلاً واحِداً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ»: «اگر خدا يک نفر را به وسيله تو هدايت كند برايت از آنچه خورشيد بر آن مى تابد بهتر است».<ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۴۴۸ .</ref> بر اين اساس و با تصريح حضرت در خطبه غدير كه بالاترين امر به معروف تبليغ غدير است، معلوم مى شود بهترين و بالاترين مصداق هدايتى كه بهتر از آن چيزى است كه آفتاب بر آن مى تابد، هدايت به غدير است. | ||
۵ . پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير، مسئله امر به معروف و نهى از منكر را با موضوع ابلاغ و تبليغ به صورت آميخته فرموده اند. به عبارت ديگر يک مسلمان هنگام امر به معروف و نهى از منكر وظيفه بازگويى از جانب خدا و رسول و امامان عليهم السلام را انجام مى دهد، و به عنوان مأمورِ خداوند و خدمتگزار پيامبر و ائمه عليهم السلام عمل مى كند. | ۵ . پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير، مسئله امر به معروف و نهى از منكر را با موضوع ابلاغ و تبليغ به صورت آميخته فرموده اند. | ||
به عبارت ديگر يک مسلمان هنگام امر به معروف و نهى از منكر وظيفه بازگويى از جانب خدا و رسول و امامان عليهم السلام را انجام مى دهد، و به عنوان مأمورِ خداوند و خدمتگزار پيامبر و ائمه عليهم السلام عمل مى كند. | |||
۶ . پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير، آموختن و درست فهميدن پيام غدير را شرط امر به معروف قرار داده است. اين يعنى بايد امر به معروف كننده غدير اول خودش آن را خوب فهميده باشد. در اين باره فرموده: | ۶ . پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير، آموختن و درست فهميدن پيام غدير را شرط امر به معروف قرار داده است. اين يعنى بايد امر به معروف كننده غدير اول خودش آن را خوب فهميده باشد. در اين باره فرموده: | ||
خط ۳۰۴: | خط ۳۲۰: | ||
با بيان امر به معروف درباره پيام غدير، مسائلى مطرح مى شود كه در طراحى و مهندسى تبليغ غدير از اين ديدگاه مؤثر است. از دلايلى كه درباره امر به معروف غدير مطرح شد پاسخ اين مسائل فرعى روشن مى شود؛ كه ذيلاً ۱۰ نمونه از آنها را ذكر مى كنيم و مسائل مشابه از همين موارد قابل استفاده است: | با بيان امر به معروف درباره پيام غدير، مسائلى مطرح مى شود كه در طراحى و مهندسى تبليغ غدير از اين ديدگاه مؤثر است. از دلايلى كه درباره امر به معروف غدير مطرح شد پاسخ اين مسائل فرعى روشن مى شود؛ كه ذيلاً ۱۰ نمونه از آنها را ذكر مى كنيم و مسائل مشابه از همين موارد قابل استفاده است: | ||
۱ . از آنجا كه سه مرحله قلبى و لسانى و عملى در هر امر به معروفى گنجانده شده، در غدير هم چنين است يعنى اگر در عمل و زبان نتوانست، لااقل با قلبش نيت آن را داشته باشد. در خطبه غدير مى خوانيم: «نُبايِعُكَ عَلى ذلِكَ بِقُلوبِنا وَ اَنفُسِنا وَ اَلسِنَتِنا وَ اَيدينا»: «بر اين مطلب با قلب و با جان و با زبان و دستانمان با تو بيعت مى كنيم».<ref>خطبه غدير: بخش ۱۱ .</ref> | ۱ . از آنجا كه سه مرحله قلبى و لسانى و عملى در هر امر به معروفى گنجانده شده، در غدير هم چنين است يعنى اگر در عمل و زبان نتوانست، لااقل با قلبش نيت آن را داشته باشد. | ||
در خطبه غدير مى خوانيم: «نُبايِعُكَ عَلى ذلِكَ بِقُلوبِنا وَ اَنفُسِنا وَ اَلسِنَتِنا وَ اَيدينا»: «بر اين مطلب با قلب و با جان و با زبان و دستانمان با تو بيعت مى كنيم».<ref>خطبه غدير: بخش ۱۱ .</ref> | |||
۲ . قصد قربت و خلوص نيت در ابلاغ غدير لازم است و شكى نيست كه اگر به خاطر خدا نباشد هيچ انگيزه اى براى امر به معروف وجود ندارد، به خصوص آنكه در اين مورد مسئله اخلاقى هم نيست تا جهات انسان دوستانه در آن مطرح باشد؛ بلكه مانند نماز فقط به عنوان تبليغ آنچه خدا دوست دارد قدم در ميدان امر به معروف مى گذاريم. | ۲ . قصد قربت و خلوص نيت در ابلاغ غدير لازم است و شكى نيست كه اگر به خاطر خدا نباشد هيچ انگيزه اى براى امر به معروف وجود ندارد، به خصوص آنكه در اين مورد مسئله اخلاقى هم نيست تا جهات انسان دوستانه در آن مطرح باشد؛ بلكه مانند نماز فقط به عنوان تبليغ آنچه خدا دوست دارد قدم در ميدان امر به معروف مى گذاريم. | ||
خط ۳۱۰: | خط ۳۲۸: | ||
۳ . درباره غدير امر به قبول و نهى از مخالفت لازم است، و ابلاغ كافى نيست. اين صريح كلام پيامبرصلى الله عليه وآله است كه فرموده: «تَأمُروهُ بِقَبولِهِ عَنّى وَ تَنهَوهُ عَن مُخالَفَتِهِ»<ref>خطبه غدير: بخش ۱۰ .</ref>: «او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهى نماييد». | ۳ . درباره غدير امر به قبول و نهى از مخالفت لازم است، و ابلاغ كافى نيست. اين صريح كلام پيامبرصلى الله عليه وآله است كه فرموده: «تَأمُروهُ بِقَبولِهِ عَنّى وَ تَنهَوهُ عَن مُخالَفَتِهِ»<ref>خطبه غدير: بخش ۱۰ .</ref>: «او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهى نماييد». | ||
۴ . در تبليغ غدير احتمال تأثير لازم نيست و مجرد ابلاغ لو براى اتمام حجت واجب است. دستور پيامبرصلى الله عليه وآله «تُبَلِّغوهُ مَن لَم يَحضُر»<ref>خطبه غدير: بخش ۱۰ .</ref> است و اطلاق آن نشان مى دهد كه منظور اصلى رساندن خبر غدير به عنوان اتمام حجت است، اگرچه تأثير نداشته باشد. گذشته از اينكه احتمال تأثير در مسائل عملى تغييرى است كه در رفتار و عمل مشاهده مى شود، اما در مسائل فكرى چيزى در ظاهر ديده نمى شود و فقط يک انتخاب فكرى و درونى است. بنابراين احتمال تأثير درباره چنين مسائلى به آسانى براى امر به معروف كننده قابل تشخيص نخواهد بود. | ۴ . در تبليغ غدير احتمال تأثير لازم نيست و مجرد ابلاغ لو براى اتمام حجت واجب است. دستور پيامبرصلى الله عليه وآله «تُبَلِّغوهُ مَن لَم يَحضُر»<ref>خطبه غدير: بخش ۱۰ .</ref> است و اطلاق آن نشان مى دهد كه منظور اصلى رساندن خبر غدير به عنوان اتمام حجت است، اگرچه تأثير نداشته باشد. | ||
گذشته از اينكه احتمال تأثير در مسائل عملى تغييرى است كه در رفتار و عمل مشاهده مى شود، اما در مسائل فكرى چيزى در ظاهر ديده نمى شود و فقط يک انتخاب فكرى و درونى است. بنابراين احتمال تأثير درباره چنين مسائلى به آسانى براى امر به معروف كننده قابل تشخيص نخواهد بود. | |||
۵ . اگر براى ابلاغ غدير، نياز به برخورد تند باشد، و مسائل جانبى ممنوعى پيش نيايد، شكى نيست كه از ابزار امر به معروف حساب مى شود و واجب است. | ۵ . اگر براى ابلاغ غدير، نياز به برخورد تند باشد، و مسائل جانبى ممنوعى پيش نيايد، شكى نيست كه از ابزار امر به معروف حساب مى شود و واجب است. | ||
خط ۳۵۳: | خط ۳۷۳: | ||
انگيزه سوم:حاكم بودن غدير بر همه مسائل دين | انگيزه سوم:حاكم بودن غدير بر همه مسائل دين | ||
يكى از مسائلى كه ما را به سوى تبليغ غدير | يكى از مسائلى كه ما را به سوى تبليغ غدير مى كشاند آن است كه غدير يك مسئله فرعى نيست، بلكه پايهاى است كه بر اساس آن همه مسائل دين و آنچه خدا از ما مىخواهد بنا شده است؛ چرا كه دستورات الهى فقط از طريق صاحبان غدير يعنى امامان معصومعليهم السلام بايد به دست ما برسد. | ||
جا دارد بگوييم: غدير با هدف بيمه كردن ابدى اسلام به صورت مجموعهاى واحد، اقدام به معرفى بيمه كنندگان اسلام تا روز قيامت كرده است. | |||
اگر مى خواهيم تبليغ غدير را مهندسى كنيم، بايد يدانيم كه ابلاغ و رساندن يك داستان تاريخى و يا يكى از ابعاد اعتقادى نيست، بلكه ركن اصلى اسلام است كه اولاً مسير توحيد و نبوت بدان منتهى مىشود، و آنچه از اعتقادات و احكام و اخلاق مىپذيريم بايد از كسانى كه خدا توسط پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير معرفى كرده گرفته باشيم. | اگر مى خواهيم تبليغ غدير را مهندسى كنيم، بايد يدانيم كه ابلاغ و رساندن يك داستان تاريخى و يا يكى از ابعاد اعتقادى نيست، بلكه ركن اصلى اسلام است كه اولاً مسير توحيد و نبوت بدان منتهى مىشود، و آنچه از اعتقادات و احكام و اخلاق مىپذيريم بايد از كسانى كه خدا توسط پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير معرفى كرده گرفته باشيم. | ||
خط ۳۶۳: | خط ۳۸۵: | ||
از وجوه اهميت غدير آن است كه برنامهاى جامع براى همه بشريت تا آخر دنياست، كه خير دنيا و آخرت همه مردم جهان در آن است، و از اين جهت در ميان موارد تبليغى جهان يك استثنا به شمار مى رود. | از وجوه اهميت غدير آن است كه برنامهاى جامع براى همه بشريت تا آخر دنياست، كه خير دنيا و آخرت همه مردم جهان در آن است، و از اين جهت در ميان موارد تبليغى جهان يك استثنا به شمار مى رود. | ||
بيان اين مصلحت جهانى چنين است كه اصل واقعه غدير بر خدا محورى بنا شده است. يعنى خدايى كه انسان را آفريده خودش در همه امور دنيا و آخرت او مصلحت قطعىِ او را تعيين مىكند و در واقع زحمت پيدا كردن مصلحت را هم از دوش انسان برداشته است. البته قبول اين مصلحتها اختيارى نيست كه هر كس نپسنديد قبول نكند، بلكه خدا توسط انبيا از همه انسانها خواسته طبق مسيرى كه او برايشان تعيين كرده حركت كنند و حق جدا شدن و حركت در غير آن مسير را ندارند. | بيان اين مصلحت جهانى چنين است كه اصل واقعه غدير بر خدا محورى بنا شده است. يعنى خدايى كه انسان را آفريده خودش در همه امور دنيا و آخرت او مصلحت قطعىِ او را تعيين مىكند و در واقع زحمت پيدا كردن مصلحت را هم از دوش انسان برداشته است. البته قبول اين مصلحتها اختيارى نيست كه هر كس نپسنديد قبول نكند، بلكه خدا توسط انبيا از همه انسانها خواسته طبق مسيرى كه او برايشان تعيين كرده حركت كنند و حق جدا شدن و حركت در غير آن مسير را ندارند. ا | ||
ين مسير كه در طول بيش از پنج هزار سال توسط انبيا به بشر انتقال يافته، بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله تا آخر دنيا به دوازده امام عليهم السلام سپرده شده تا بشر نتواند ذرهاى از راه خدا تخطى كند. | |||
بنابراين وقتى حضرت مىفرمايد: »اَلا وَ اِنَّ رَأسَ الاَمرِ بِالمَعروفِ ...« يعنى اين اصلِ همه برنامههاى بشريت است، و بالاتر از اين مطلبى براى تبليغ نيست! پس اول و بيشتر از همه بايد به تبليغ آن پرداخت. چون غدير اصل مطلب و مثل دعوت به اصل اسلام است، مخاطب آن همه بشريتاند و براى مهندسىِ تبليغ آن بايد همه انسانها را حتى ملحدين و بت پرستان را در نظر گرفت و اين خبر را به همه آنها رساند. | بنابراين وقتى حضرت مىفرمايد: »اَلا وَ اِنَّ رَأسَ الاَمرِ بِالمَعروفِ ...« يعنى اين اصلِ همه برنامههاى بشريت است، و بالاتر از اين مطلبى براى تبليغ نيست! پس اول و بيشتر از همه بايد به تبليغ آن پرداخت. چون غدير اصل مطلب و مثل دعوت به اصل اسلام است، مخاطب آن همه بشريتاند و براى مهندسىِ تبليغ آن بايد همه انسانها را حتى ملحدين و بت پرستان را در نظر گرفت و اين خبر را به همه آنها رساند. | ||
خط ۴۰۱: | خط ۴۲۵: | ||
۲ . قبول مدينه ولايت را بعد از مكه، و زينت آن به پيامبرصلى الله عليه وآله. | ۲ . قبول مدينه ولايت را بعد از مكه، و زينت آن به پيامبرصلى الله عليه وآله. | ||
۳ . قبول كوفه ولايت را بعد از مدينه، و زينت آن به | ۳ . قبول كوفه ولايت را بعد از مدينه، و زينت آن به اميرالمؤمنين عليه السلام. | ||
۴ . عرضه ولايت بر كوهها، و قبول سه كوه پيش از سايرين: عقيق، فيروزه، ياقوت؛ و به همين جهت بر ساير جواهرات فضيلت دارند. | ۴ . عرضه ولايت بر كوهها، و قبول سه كوه پيش از سايرين: عقيق، فيروزه، ياقوت؛ و به همين جهت بر ساير جواهرات فضيلت دارند. | ||
خط ۴۲۱: | خط ۴۴۵: | ||
قوىترين و مقبولترين و متواترترين خبرى كه در مقابل دشمنان شيعه داريم خبر غدير است، كه راويان و مؤلفين بسيارى از اهل سنت آن را نقل كرده و به تواتر آن اعتراف كردهاند.××× ۱ به عبقات الانوار )ميرحامد حسين( و الغدير )علامه امينى(، و خلاصههاى اين دو كتاب مراجعه شود. ××× از اين نگاه بايد عنايت خاصى به تبليغ آن داشته باشيم به گونهاى كه اگر هيچ دليل و خبر ديگرى هم براى تشيع نداشتيم همين يك سند كافى بود. | قوىترين و مقبولترين و متواترترين خبرى كه در مقابل دشمنان شيعه داريم خبر غدير است، كه راويان و مؤلفين بسيارى از اهل سنت آن را نقل كرده و به تواتر آن اعتراف كردهاند.××× ۱ به عبقات الانوار )ميرحامد حسين( و الغدير )علامه امينى(، و خلاصههاى اين دو كتاب مراجعه شود. ××× از اين نگاه بايد عنايت خاصى به تبليغ آن داشته باشيم به گونهاى كه اگر هيچ دليل و خبر ديگرى هم براى تشيع نداشتيم همين يك سند كافى بود. | ||
با مرورى بر تاريخچه تبليغ غدير در دوران غصب خلافت، قدر امروز آن را | با مرورى بر تاريخچه تبليغ غدير در دوران غصب خلافت، قدر امروز آن را مى شناسيم، كه از نظر آزادى بيان و از نظر امكانات تبليغى و آسانىِ تبليغ براى همه انسانها و منحصر نبودن ابزار تبليغ در دست گروه يا گروههاى خاص، وجوب دستور «فَليُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِبَ» چه اندازه تكليف بر عهده ما مىآورد و امروزه چه آسان از عهده دفاع از غدير برمى آييم و چگونه مىتوانيم تجربه اقرار دشمن به غدير در گذشته و امروز آن را در تابلوهاى جهانى به همه نشان دهيم. | ||
انگيزه هفتم | انگيزه هفتم | ||
خط ۴۲۷: | خط ۴۵۱: | ||
مقابله با همه راههاى ضد خدا | مقابله با همه راههاى ضد خدا | ||
بالاترين و تنها راه خدامحورى براى همه مردم جهان غدير است و با تثبيت آن به جنگ همه راههاى ضد خدا رفتهايم. اين حقيقت از آنجاست كه مسئله پذيرفتن غدير مستقيماً به قبول توحيد باز مىگردد، زيرا خداوند براى رساندن دستوراتش به بشر فقط يك راه گذاشته و آن فرستادن انبيا و اوصيا به عنوان نمايندگان خاص خود است. آخرين مرحله نمايندگان خدا دوازده جانشين پيامبرند كه در غدير منصوب شدند. از آنجا كه همه آنچه بشر تا قيامت نياز دارد فقط بايد از طرف خدا باشد و هيچ راهى جز | بالاترين و تنها راه خدامحورى براى همه مردم جهان غدير است و با تثبيت آن به جنگ همه راههاى ضد خدا رفتهايم. اين حقيقت از آنجاست كه مسئله پذيرفتن غدير مستقيماً به قبول توحيد باز مىگردد، زيرا خداوند براى رساندن دستوراتش به بشر فقط يك راه گذاشته و آن فرستادن انبيا و اوصيا به عنوان نمايندگان خاص خود است. | ||
آخرين مرحله نمايندگان خدا دوازده جانشين پيامبرند كه در غدير منصوب شدند. از آنجا كه همه آنچه بشر تا قيامت نياز دارد فقط بايد از طرف خدا باشد و هيچ راهى جز امامان عليهم السلام براى رسيدن به اوامر خدا نيست، نتيجه مى گيريم كه هر راه ديگرى براى به دست آوردن دستور خدا باطل و ضد خداست، و تبليغ غدير معنايى جز مقابله با تمام راههاى ضد خدا ندارد. | |||
امام رضاعليه السلام درباره اين جهت كه خلاصه غدير تسليم محض در مقابل پروردگار است، چنين مىفرمايد: | امام رضاعليه السلام درباره اين جهت كه خلاصه غدير تسليم محض در مقابل پروردگار است، چنين مىفرمايد: | ||
مَثَل مؤمنين در قبول ولايت اميرالمؤمنين در روز غدير مَثَل ملائكه در سجودشان بر آدم است، و مثل آنان كه ولايت آن حضرت در روز غدير را نپذيرفتند مثل ابليس است. | مَثَل مؤمنين در قبول ولايت اميرالمؤمنين در روز غدير مَثَل ملائكه در سجودشان بر آدم است، و مثل آنان كه ولايت آن حضرت در روز غدير را نپذيرفتند مثل ابليس است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۲۱. </ref> | ||
پس جا دارد بگوييم: تبليغ غدير به يك معنا تشكر از خداوند است، و اعلان به همه مردم كه امورشان به دست خودشان سپرده نشده است. يعنى با ابلاغ پيام غدير راههاى ضد خدا را زير سؤال مىبريم و همه آنها را خلع سلاح مىنماييم. | پس جا دارد بگوييم: تبليغ غدير به يك معنا تشكر از خداوند است، و اعلان به همه مردم كه امورشان به دست خودشان سپرده نشده است. يعنى با ابلاغ پيام غدير راههاى ضد خدا را زير سؤال مىبريم و همه آنها را خلع سلاح مىنماييم. | ||
خط ۴۳۹: | خط ۴۶۵: | ||
دفاع از حق غدير | دفاع از حق غدير | ||
يكى از انگيزههاى تبليغ غدير آن است كه ما بايد هميشه پشتيبان حقيقت و مدافع مظلوميت سخن حق باشيم، و غدير بالاترين حقى است كه هم دشمنان بسيارى دارد و هم در طول تاريخ مظلوميتهاى بسيارى كشيده است. اكنون ما به دفاع از اين حقى كه خدا حق بودن آن را اعلام كرده | يكى از انگيزههاى تبليغ غدير آن است كه ما بايد هميشه پشتيبان حقيقت و مدافع مظلوميت سخن حق باشيم، و غدير بالاترين حقى است كه هم دشمنان بسيارى دارد و هم در طول تاريخ مظلوميتهاى بسيارى كشيده است. اكنون ما به دفاع از اين حقى كه خدا حق بودن آن را اعلام كرده برخاسته ايم و در صدد جبران مظلوميت هزار و چهارصد ساله آن هستيم. پيامبرصلى الله عليه وآله مدافعين غدير را در خطبه ياد كرده و فرموده است: | ||
اللّهُمَّ ... انْصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ وَ الْعَن مَن اَنكَرَهُ. | اللّهُمَّ ... انْصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ وَ الْعَن مَن اَنكَرَهُ. | ||
خدايا ... يارى كن هر كس على را يارى كند و خوار كن هر كس على را خوار كند، و لعنت نما بر هر كس كه على را انكار | خدايا ... يارى كن هر كس على را يارى كند و خوار كن هر كس على را خوار كند، و لعنت نما بر هر كس كه على را انكار كند<sup>.</sup><ref>خطبه غدير: بخش ۴ . </ref> | ||
همان گونه كه در كلامى قاطع حجت بودن خاندانش را در مقابل انواع اهل باطل چنين اعلام فرموده است: | همان گونه كه در كلامى قاطع حجت بودن خاندانش را در مقابل انواع اهل باطل چنين اعلام فرموده است: | ||
اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَد جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى المُقَصِّرينَ وَ المُعانِدينَ وَ المُخالِفينَ وَ الخائِنينَ وَ الآثِمينَ وَ الظّالِمينَ وَ الغاصِبينَ مِن جَميعِ العالَمينَ. | اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَد جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى المُقَصِّرينَ وَ المُعانِدينَ وَ المُخالِفينَ وَ الخائِنينَ وَ الآثِمينَ وَ الظّالِمينَ وَ الغاصِبينَ مِن جَميعِ العالَمينَ.<ref>خطبه غدير: بخش ۶ .</ref> | ||
خداوند عز و جل ما را بر كوتاهى كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان حجت قرار داده است. | خداوند عز و جل ما را بر كوتاهى كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان حجت قرار داده است. | ||
خط ۴۵۹: | خط ۴۸۵: | ||
۱ . فَهُوَ الَّذى يَهدى اِلَى الحَقِّ وَ يَعمَلُ بِهِ ، وَ يُزهِقُ الباطِلَ وَ يَنهى عَنهُ××× ۲ خطبه غدير: بخش ۳ . ××× | ۱ . فَهُوَ الَّذى يَهدى اِلَى الحَقِّ وَ يَعمَلُ بِهِ ، وَ يُزهِقُ الباطِلَ وَ يَنهى عَنهُ××× ۲ خطبه غدير: بخش ۳ . ××× | ||
اوست كه به حق هدايت نموده و به آن عمل مىكند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهى | اوست كه به حق هدايت نموده و به آن عمل مىكند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهى مى نمايد. | ||
۲ . وَ اتَّقوا اللَّهَ اَن تُخالِفوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعدَ ثُبوتِها××× ۳ خطبه غدير: بخش ۳ . ××× | ۲ . وَ اتَّقوا اللَّهَ اَن تُخالِفوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعدَ ثُبوتِها××× ۳ خطبه غدير: بخش ۳ . ××× |