۲۶٬۳۸۳
ویرایش
خط ۳۱۶: | خط ۳۱۶: | ||
۶ . اگر بدانيم تبليغ غدير فعلاً هيچ اثرى ندارد، اما در آينده اثر مى گذارد، باز هم واجب است، زيرا درباره تأثير امر به معروف تأثير فورى شرط نيست، بلكه به هر شكلى تأثير داشته باشد - اگرچه در آينده - لازم است. | ۶ . اگر بدانيم تبليغ غدير فعلاً هيچ اثرى ندارد، اما در آينده اثر مى گذارد، باز هم واجب است، زيرا درباره تأثير امر به معروف تأثير فورى شرط نيست، بلكه به هر شكلى تأثير داشته باشد - اگرچه در آينده - لازم است. | ||
۷ . اگر بدانيم تبليغ غدير به مخاطب اثر نمى گذارد، اما به واسطه او خبر به ديگرى | ۷ . اگر بدانيم تبليغ غدير به مخاطب اثر نمى گذارد، اما به واسطه او خبر به ديگرى مى رسد و بر او اثر مى گذارد، در اين صورت باز هم واجب است، و بر اساس دستور پيامبر صلى الله عليه وآله كه «تُبَلِّغوهُ مَن لَم يَحضُر»<ref>خطبه غدير: بخش ۱۰ .</ref> است، اين هم يكى از راه هاى ابلاغ غدير است. | ||
۸ . اگر بدانيم با تبليغ غدير نتيجه معكوس مى گيريم و مخاطب لج مى كند و يا توهين مى كند يا اقدام نامناسبى انجام مى دهد يا مفسده اى پيش مى آيد، وظيفه امر به معروف آن برداشته مى شود و در چنين مواردى لازم نيست، مگر آنكه در مقايسه مصالح و مفاسد مقدار مفسده كمتر از مصلحت باشد. | ۸ . اگر بدانيم با تبليغ غدير نتيجه معكوس مى گيريم و مخاطب لج مى كند و يا توهين مى كند يا اقدام نامناسبى انجام مى دهد يا مفسده اى پيش مى آيد، وظيفه امر به معروف آن برداشته مى شود و در چنين مواردى لازم نيست، مگر آنكه در مقايسه مصالح و مفاسد مقدار مفسده كمتر از مصلحت باشد. | ||
خط ۳۵۵: | خط ۳۵۵: | ||
يكى از مسائلى كه ما را به سوى تبليغ غدير مىكشاند آن است كه غدير يك مسئله فرعى نيست، بلكه پايهاى است كه بر اساس آن همه مسائل دين و آنچه خدا از ما مىخواهد بنا شده است؛ چرا كه دستورات الهى فقط از طريق صاحبان غدير يعنى امامان معصومعليهم السلام بايد به دست ما برسد. جا دارد بگوييم: غدير با هدف بيمه كردن ابدى اسلام به صورت مجموعهاى واحد، اقدام به معرفى بيمه كنندگان اسلام تا روز قيامت كرده است. | يكى از مسائلى كه ما را به سوى تبليغ غدير مىكشاند آن است كه غدير يك مسئله فرعى نيست، بلكه پايهاى است كه بر اساس آن همه مسائل دين و آنچه خدا از ما مىخواهد بنا شده است؛ چرا كه دستورات الهى فقط از طريق صاحبان غدير يعنى امامان معصومعليهم السلام بايد به دست ما برسد. جا دارد بگوييم: غدير با هدف بيمه كردن ابدى اسلام به صورت مجموعهاى واحد، اقدام به معرفى بيمه كنندگان اسلام تا روز قيامت كرده است. | ||
اگر | اگر مى خواهيم تبليغ غدير را مهندسى كنيم، بايد يدانيم كه ابلاغ و رساندن يك داستان تاريخى و يا يكى از ابعاد اعتقادى نيست، بلكه ركن اصلى اسلام است كه اولاً مسير توحيد و نبوت بدان منتهى مىشود، و آنچه از اعتقادات و احكام و اخلاق مىپذيريم بايد از كسانى كه خدا توسط پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير معرفى كرده گرفته باشيم. | ||
به عبارت ديگر آنچه در احاديث اهل بيتعليهم السلام درباره امامت و معجزات ائمهعليهم السلام داريم و رواياتى كه در احكام وارد شده، بلكه آنچه در همه اعتقادات و احكام و اخلاق داريم بيان تفصيلى غدير و نتيجه غدير است. | به عبارت ديگر آنچه در احاديث اهل بيتعليهم السلام درباره امامت و معجزات ائمهعليهم السلام داريم و رواياتى كه در احكام وارد شده، بلكه آنچه در همه اعتقادات و احكام و اخلاق داريم بيان تفصيلى غدير و نتيجه غدير است. | ||
خط ۳۶۱: | خط ۳۶۱: | ||
انگيزه چهارم:بزرگترين كليد مصلحت همه انسانها | انگيزه چهارم:بزرگترين كليد مصلحت همه انسانها | ||
از وجوه اهميت غدير آن است كه برنامهاى جامع براى همه بشريت تا آخر دنياست، كه خير دنيا و آخرت همه مردم جهان در آن است، و از اين جهت در ميان موارد تبليغى جهان يك استثنا به شمار | از وجوه اهميت غدير آن است كه برنامهاى جامع براى همه بشريت تا آخر دنياست، كه خير دنيا و آخرت همه مردم جهان در آن است، و از اين جهت در ميان موارد تبليغى جهان يك استثنا به شمار مى رود. | ||
بيان اين مصلحت جهانى چنين است كه اصل واقعه غدير بر خدا محورى بنا شده است. يعنى خدايى كه انسان را آفريده خودش در همه امور دنيا و آخرت او مصلحت قطعىِ او را تعيين مىكند و در واقع زحمت پيدا كردن مصلحت را هم از دوش انسان برداشته است. البته قبول اين مصلحتها اختيارى نيست كه هر كس نپسنديد قبول نكند، بلكه خدا توسط انبيا از همه انسانها خواسته طبق مسيرى كه او برايشان تعيين كرده حركت كنند و حق جدا شدن و حركت در غير آن مسير را ندارند. اين مسير كه در طول بيش از پنج هزار سال توسط انبيا به بشر انتقال يافته، بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله تا آخر دنيا به دوازده امامعليهم السلام سپرده شده تا بشر نتواند ذرهاى از راه خدا تخطى كند. | بيان اين مصلحت جهانى چنين است كه اصل واقعه غدير بر خدا محورى بنا شده است. يعنى خدايى كه انسان را آفريده خودش در همه امور دنيا و آخرت او مصلحت قطعىِ او را تعيين مىكند و در واقع زحمت پيدا كردن مصلحت را هم از دوش انسان برداشته است. البته قبول اين مصلحتها اختيارى نيست كه هر كس نپسنديد قبول نكند، بلكه خدا توسط انبيا از همه انسانها خواسته طبق مسيرى كه او برايشان تعيين كرده حركت كنند و حق جدا شدن و حركت در غير آن مسير را ندارند. اين مسير كه در طول بيش از پنج هزار سال توسط انبيا به بشر انتقال يافته، بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله تا آخر دنيا به دوازده امامعليهم السلام سپرده شده تا بشر نتواند ذرهاى از راه خدا تخطى كند. |