پرش به محتوا

معصومین علیهم السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
<big>گويا در همين دوران بود كه اختناق شديد و كار بسيار سخت شد، تا آنجا كه رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق‏ عليه السلام براى حفظ تشيع و بقاى شيعيان پناه به تقيه برد و از ياران خود خواست كه در مورد حديث غدير بحث و مجادله نكنند.</big>
<big>گويا در همين دوران بود كه اختناق شديد و كار بسيار سخت شد، تا آنجا كه رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق‏ عليه السلام براى حفظ تشيع و بقاى شيعيان پناه به تقيه برد و از ياران خود خواست كه در مورد حديث غدير بحث و مجادله نكنند.</big>


== <big>حديث ثقلين</big><ref>غدير در قرآن: ج 2 ص17، 18.</ref> ==
== <big>حديث ثقلين</big><ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۱۷، ۱۸.</ref> ==
<big>از جمله افتخارات بزرگ مكتب اهل ‏بيت ‏عليهم السلام اين است كه بسيارى از آيات قرآن در مورد آنان و مسئله امامت و ولايت نازل يا تفسير شده است. پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره مى‏ فرمايد:</big>
<big>از جمله افتخارات بزرگ مكتب اهل ‏بيت ‏عليهم السلام اين است كه بسيارى از آيات قرآن در مورد آنان و مسئله امامت و ولايت نازل يا تفسير شده است. پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره مى‏ فرمايد:</big>


<big>انَّ الله امَرَكُمْ فى كِتابِهِ بِالصَّلاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُها لَكُمْ، وَ بِالزَّكاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَبَيَّنْتُها لَكُمْ وَ فَسَّرْتُها. وَ امَرَكُمْ بِالْوِلايَةِ، وَ انّى اشْهِدُكُمْ انَّها لِهذا خاصَّة -  وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلى عَلِىِّ بْنِ ابى ‏طالِبٍ ‏عليه السلام -  ثُمَّ لاِبْنَيْهِ بَعْدَهُ، ثُمَّ لِلاوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ وُلْدِهِمْ، لا يُفارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لا يُفارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتّى يَرِدُوا عَلَىَّ حَوْضى<ref>كتاب سليم: ص 200. فرائد السمطين: ج 1 ص 312 ح 250. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 234. </ref></big>:
<big>انَّ الله امَرَكُمْ فى كِتابِهِ بِالصَّلاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُها لَكُمْ، وَ بِالزَّكاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَبَيَّنْتُها لَكُمْ وَ فَسَّرْتُها. وَ امَرَكُمْ بِالْوِلايَةِ، وَ انّى اشْهِدُكُمْ انَّها لِهذا خاصَّة -  وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلى عَلِىِّ بْنِ ابى ‏طالِبٍ ‏عليه السلام -  ثُمَّ لاِبْنَيْهِ بَعْدَهُ، ثُمَّ لِلاوْصِياءِ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ وُلْدِهِمْ، لا يُفارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لا يُفارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتّى يَرِدُوا عَلَىَّ حَوْضى<ref>كتاب سليم: ص ۲۰۰. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۲۵۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۳۴. </ref></big>:


<big>خداوند در كتابش شما را به نماز امر فرموده كه آن را برايتان بيان داشتم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه براى شما تبيين كرده و تفسير نمودم، و به ولايت امر كرده، و من شما را شاهد مى ‏گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است -  و حضرت در اين حال دست مبارک را بر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام گذاشت -  سپس به دو پسرش بعد از او اختصاص دارد، و بعد از آن دو مخصوص جانشينان از فرزندان آنان است. آنان از قرآن جدا نمى‏ شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى ‏شود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.</big>
<big>خداوند در كتابش شما را به نماز امر فرموده كه آن را برايتان بيان داشتم، و به زكات و روزه و حج دستور داده كه براى شما تبيين كرده و تفسير نمودم، و به ولايت امر كرده، و من شما را شاهد مى ‏گيرم كه ولايت مخصوص اين شخص است -  و حضرت در اين حال دست مبارک را بر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام گذاشت -  سپس به دو پسرش بعد از او اختصاص دارد، و بعد از آن دو مخصوص جانشينان از فرزندان آنان است. آنان از قرآن جدا نمى‏ شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى ‏شود تا بر سر حوضم بر من وارد شوند.</big>
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:


=== <big>موقعيت تاريخى</big> ===
=== <big>موقعيت تاريخى</big> ===
<big>بيان انگيزه مراسم غدير بايد از فراز منبر غدير بيان مى‏ شد تا ابهامى نماند. اين بيان در عبارات فوق به تصوير كشيده شد كه در واقع تفسير همه موارد «ولايت» در قرآن است، مانند آيه «أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ...»<ref>نساء/59.</ref>، و آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»<ref>مائده/55.</ref>، و ساير آياتى كه صريحاً يا تلويحاً درباره مسئله ولايت و صاحب اختيارى مردم دستور و برنامه ‏اى براى مردم دارد.</big>
<big>بيان انگيزه مراسم غدير بايد از فراز منبر غدير بيان مى‏ شد تا ابهامى نماند. اين بيان در عبارات فوق به تصوير كشيده شد كه در واقع تفسير همه موارد «ولايت» در قرآن است، مانند آيه «أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ...»<ref>نساء/۵۹.</ref>، و آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»<ref>مائده/۵۵.</ref>، و ساير آياتى كه صريحاً يا تلويحاً درباره مسئله ولايت و صاحب اختيارى مردم دستور و برنامه ‏اى براى مردم دارد.</big>


=== <big>تحليل اعتقادى</big> ===
=== <big>تحليل اعتقادى</big> ===
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: [[ثقلين (حديث)]].</big>
<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: [[ثقلين (حديث)]].</big>


== <big>حضور جدى اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در نقل حديث غدير</big><ref name=":0">تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص207، 208.</ref> ==
== <big>حضور جدى اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در نقل حديث غدير</big><ref name=":0">تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص۲۰۷، ۲۰۸.</ref> ==
<big>با مرورى در احاديث در زمينه ‏هاى مختلف غدير، مى ‏يابيم كه همه معصومين‏ عليهم السلام در راه نقل و نشر و ابلاغ حقايق گونه ‏گون غدير گام برداشته‏ اند، و راهكارهاى لازم در اين زمينه را در اختيار ما گذاشته‏ اند.</big>
<big>با مرورى در احاديث در زمينه ‏هاى مختلف غدير، مى ‏يابيم كه همه معصومين‏ عليهم السلام در راه نقل و نشر و ابلاغ حقايق گونه ‏گون غدير گام برداشته‏ اند، و راهكارهاى لازم در اين زمينه را در اختيار ما گذاشته‏ اند.</big>


<big>در سند روايتى از غدير چند تن از معصومين ‏عليهم السلام حضور دارند. امام رضا عليه السلام حديث غدير را از پدرشان حضرت موسى بن جعفر از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسين از اميرالمؤمنين ‏عليهم السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است.<ref>اثبات الهداة: ج 2 ص 103 ح 425.</ref></big>
<big>در سند روايتى از غدير چند تن از معصومين ‏عليهم السلام حضور دارند. امام رضا عليه السلام حديث غدير را از پدرشان حضرت موسى بن جعفر از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسين از اميرالمؤمنين ‏عليهم السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۰۳ ح ۴۲۵.</ref></big>


<big>همچنين گروهى از بانوان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام به نقل حديث غدير اهتمام ورزيده ‏اند و آن را با اين سند نقل كرده ‏اند: حضرت فاطمه معصومه ‏عليها السلام دختر امام موسى بن جعفرعليه السلام، از فاطمه دختر امام صادق‏ عليه السلام، از فاطمه دختر امام باقر عليه السلام، از فاطمه دختر امام زين العابدين ‏عليه السلام، از فاطمه و سكينه دختران امام حسين‏ عليه السلام، از اُمّ كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام از مادرش حضرت فاطمه زهرا عليها السلام حديث غدير را نقل فرموده است.<ref name=":1">غدیر در قرآن: ج3 ص165-168.</ref></big>
<big>همچنين گروهى از بانوان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام به نقل حديث غدير اهتمام ورزيده ‏اند و آن را با اين سند نقل كرده ‏اند: حضرت فاطمه معصومه ‏عليها السلام دختر امام موسى بن جعفرعليه السلام، از فاطمه دختر امام صادق‏ عليه السلام، از فاطمه دختر امام باقر عليه السلام، از فاطمه دختر امام زين العابدين ‏عليه السلام، از فاطمه و سكينه دختران امام حسين‏ عليه السلام، از اُمّ كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام از مادرش حضرت فاطمه زهرا عليها السلام حديث غدير را نقل فرموده است.<ref name=":1">غدیر در قرآن: ج۳ ص۱۶۵-۱۶۸.</ref></big>


<big>از اينجا بايد يک نتيجه تبليغى بگيريم كه هر اندازه مقام عصمت به موضوعى بيشتر اهميت داده و خود به تبليغ آن پرداخته، ما نيز بايد در آن باره گام برداريم و از ابلاغ آن كوتاهى نكنيم. گويا مقام عصمت مى‏ فرمايد: به ما بنگريد و راه ما را ادامه دهيد. در واقع همه ما در راه «فَليُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِب» تلاش مى ‏كنيم؛ و با نقل روايات غدير اطلاعات مربوط به آن را به كسانى منتقل مى‏ كنيم كه به هر دليلى از آن بى‏ اطلاعند.</big>
<big>از اينجا بايد يک نتيجه تبليغى بگيريم كه هر اندازه مقام عصمت به موضوعى بيشتر اهميت داده و خود به تبليغ آن پرداخته، ما نيز بايد در آن باره گام برداريم و از ابلاغ آن كوتاهى نكنيم. گويا مقام عصمت مى‏ فرمايد: به ما بنگريد و راه ما را ادامه دهيد. در واقع همه ما در راه «فَليُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِب» تلاش مى ‏كنيم؛ و با نقل روايات غدير اطلاعات مربوط به آن را به كسانى منتقل مى‏ كنيم كه به هر دليلى از آن بى‏ اطلاعند.</big>


== <big>حضور اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در سفر حجةالوداع و غدير</big><ref>اسرار غدير: 36. واقعه قرآنى غدير: ص14، 79.</ref> ==
== <big>حضور اهل ‏بيت‏ عليهم السلام در سفر حجةالوداع و غدير</big><ref>اسرار غدير: ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص۱۴، ۷۹.</ref> ==
<big>در سفر [[حجةالوداع]]، اهل‏ بيت پيامبر صلى الله عليه وآله -  كه فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين ‏عليهم السلام و ساير فرزندان آن حضرت بودند -  و نيز همسران آن حضرت همگى سوار بر هودج‏ هاى شتران همراه حضرت بودند.</big>
<big>در سفر [[حجةالوداع]]، اهل‏ بيت پيامبر صلى الله عليه وآله -  كه فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين ‏عليهم السلام و ساير فرزندان آن حضرت بودند -  و نيز همسران آن حضرت همگى سوار بر هودج‏ هاى شتران همراه حضرت بودند.</big>


خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:


=== <big>اهل‏ بيت ‏عليهم السلام دعوت كننده به قرآن</big> ===
=== <big>اهل‏ بيت ‏عليهم السلام دعوت كننده به قرآن</big> ===
<big>عَلِىٌّ الدّاعى الى كِتابِ الله: على دعوت ‏كننده به كتاب خداست.<ref>اسرار غدير: ص 145 بخش 4.</ref></big>
<big>عَلِىٌّ الدّاعى الى كِتابِ الله: على دعوت ‏كننده به كتاب خداست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴.</ref></big>


<big>عَلِىٌّ خَليفَتى فِى الدُّعاءِ الى كِتابِ الله: على جانشين من در دعوت به سوى كتاب خداست.<ref>اسرار غدير: ص 145 بخش 4 پاورقى 3 از نسخه‏ هاى «ج» و «و».</ref></big>
<big>عَلِىٌّ خَليفَتى فِى الدُّعاءِ الى كِتابِ الله: على جانشين من در دعوت به سوى كتاب خداست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى ۳ از نسخه‏ هاى «ج» و «و».</ref></big>


==== <big>تحليل اعتقادى</big> ====
==== <big>تحليل اعتقادى</big> ====
خط ۲۴۸: خط ۲۴۸:
<big>آيا غاصبان خلافت كه آيات صريح قرآن را زير پا گذاشتند و علناً مخالفت خود را با آن ها اعلام كردند، مى‏توانند مردم را به قرآن دعوت كنند؟! اگر اين گونه است در آياتى كه با راه آنان مخالف است چه خواهند كرد؟!</big>
<big>آيا غاصبان خلافت كه آيات صريح قرآن را زير پا گذاشتند و علناً مخالفت خود را با آن ها اعلام كردند، مى‏توانند مردم را به قرآن دعوت كنند؟! اگر اين گونه است در آياتى كه با راه آنان مخالف است چه خواهند كرد؟!</big>


<big>ما مى ‏گوييم: قرآن مقدس‏تر از آن است كه جز معصومين‏ عليهم السلام و كسانى كه در راه آنانند بتوانند دعوت كننده به آن باشند. قرآن سنگين بارتر از آن است كه جاهلان به سوى آن دعوت كنند. على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را مى‏ خواهد كه بفرمايد: اين قرآن است، آن را به نطق آوريد ولى هرگز براى شما سخن نخواهد گفت؛ بلكه من هستم كه به شما خبر خواهم داد. اگر از من درباره قرآن سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد، چرا كه من اعلم از همه شمايم.<ref>بحار الانوار: ج 89 ص 82.</ref></big>
<big>ما مى ‏گوييم: قرآن مقدس‏تر از آن است كه جز معصومين‏ عليهم السلام و كسانى كه در راه آنانند بتوانند دعوت كننده به آن باشند. قرآن سنگين بارتر از آن است كه جاهلان به سوى آن دعوت كنند. على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را مى‏ خواهد كه بفرمايد: اين قرآن است، آن را به نطق آوريد ولى هرگز براى شما سخن نخواهد گفت؛ بلكه من هستم كه به شما خبر خواهم داد. اگر از من درباره قرآن سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد، چرا كه من اعلم از همه شمايم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۲.</ref></big>


=== <big>اهل‏ بيت ‏عليهم السلام مفسران قرآن</big> ===
=== <big>اهل‏ بيت ‏عليهم السلام مفسران قرآن</big> ===
<big>عَلِىٌّ خَليفَتى فى امَّتى عَلى تَفْسيرِ كِتابِ رَبّى عَزَّ و جَلَّ: على جانشين من در امتم بر تفسير كتاب خداى عزوجل است.<ref>اسرار غدير: ص 145 بخش 4 پاورقى 3 از نسخه «ب».</ref></big>
<big>عَلِىٌّ خَليفَتى فى امَّتى عَلى تَفْسيرِ كِتابِ رَبّى عَزَّ و جَلَّ: على جانشين من در امتم بر تفسير كتاب خداى عزوجل است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى ۳ از نسخه «ب».</ref></big>


<big>الا انَّ تَنْزيلَ الْقُرْآنِ عَلَىَّ وَ تَاْويلُهُ وَ تَفْسيرُهُ بَعْدى عَلَيْهِ: بدانيد كه تنزيل قرآن بر عهده من بود، و تأويل و تفسير آن بعد از من بر عهده اوست.<ref>اسرار غدير: ص 145 بخش 4 پاورقى از نسخه «ب».</ref></big>
<big>الا انَّ تَنْزيلَ الْقُرْآنِ عَلَىَّ وَ تَاْويلُهُ وَ تَفْسيرُهُ بَعْدى عَلَيْهِ: بدانيد كه تنزيل قرآن بر عهده من بود، و تأويل و تفسير آن بعد از من بر عهده اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۵ بخش ۴ پاورقى از نسخه «ب».</ref></big>


<big>فَوَ الله لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ...، وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...: به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى‏ كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ نمايد مگر اين كسى كه دست او را گرفته بلند مى‏ كنم...، و به شما مى ‏فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على مولاى اوست.<ref>اسرار غدير: ص 144 بخش 3.</ref></big>
<big>فَوَ الله لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ...، وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...: به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى‏ كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ نمايد مگر اين كسى كه دست او را گرفته بلند مى‏ كنم...، و به شما مى ‏فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على مولاى اوست.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.</ref></big>


==== <big>تحليل اعتقادى</big> ====
==== <big>تحليل اعتقادى</big> ====
<big>در اوج خطابه غدير، آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏ خواهد على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را بر سر دست بلند كند او را به عنوان مفسر قرآن معرفى مى‏ فرمايد، و به صراحت مى‏ فرمايد كه كسى جز او نمى ‏تواند چنين مهمى را عهده ‏دار شود. اين بار سنگين وحى را جز ختم نبوت قدرت حمل نداشته كه خداوند فقط بر او نازل كرده است. اكنون نيز جز خليفه بر حق او نخواهد توانست اين بار سنگين را بگشايد و جواهرات گرانقيمت آن را در اختيار مردم قرار دهد.</big>
<big>در اوج خطابه غدير، آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏ خواهد على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را بر سر دست بلند كند او را به عنوان مفسر قرآن معرفى مى‏ فرمايد، و به صراحت مى‏ فرمايد كه كسى جز او نمى ‏تواند چنين مهمى را عهده ‏دار شود. اين بار سنگين وحى را جز ختم نبوت قدرت حمل نداشته كه خداوند فقط بر او نازل كرده است. اكنون نيز جز خليفه بر حق او نخواهد توانست اين بار سنگين را بگشايد و جواهرات گرانقيمت آن را در اختيار مردم قرار دهد.</big>


<big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ آيه ‏اى نازل نشده مگر آنكه من مى‏ دانم درباره چه كسى نازل شده و در كجا نازل شده و بر چه كسى نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج 89 ص 97 ح 60.</ref></big>
<big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: هيچ آيه ‏اى نازل نشده مگر آنكه من مى‏ دانم درباره چه كسى نازل شده و در كجا نازل شده و بر چه كسى نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۷ ح ۶۰.</ref></big>


<big>در جاى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله را مى ‏بينيم كه به على‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: تو رسالت را از سوى من ابلاغ مى‏ كنى. پرسيد: يا رسول‏ الله، آيا شما تبليغ رسالت نفرموده‏ ايد؟ فرمود: من ابلاغ نموده ‏ام ولى تو بعد از من از تأويل قرآن به مردم مى‏ آموزى آنچه را نمى ‏دانند و به آنان خبر مى‏ دهى.<ref>بحار الانوار: ج 89 ص 92.</ref></big>
<big>در جاى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله را مى ‏بينيم كه به على‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: تو رسالت را از سوى من ابلاغ مى‏ كنى. پرسيد: يا رسول‏ الله، آيا شما تبليغ رسالت نفرموده‏ ايد؟ فرمود: من ابلاغ نموده ‏ام ولى تو بعد از من از تأويل قرآن به مردم مى‏ آموزى آنچه را نمى ‏دانند و به آنان خبر مى‏ دهى.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۹۲.</ref></big>


<big>در فراز ديگرى دو بار از كلمه «لَنْ» به معناى هرگز استفاده شده است كه مى ‏فرمايد: «لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ» و «لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ»؛ يعنى جز على‏ عليه السلام هرگز نمى ‏تواند قرآن را بيان كند و هرگز نمى‏ تواند روشن نمايد.</big>
<big>در فراز ديگرى دو بار از كلمه «لَنْ» به معناى هرگز استفاده شده است كه مى ‏فرمايد: «لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ» و «لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ»؛ يعنى جز على‏ عليه السلام هرگز نمى ‏تواند قرآن را بيان كند و هرگز نمى‏ تواند روشن نمايد.</big>
خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
<big>آنان كه به اين اخطارها توجه نمى ‏كنند و در تأويل قرآن سخن هر گوينده ‏اى را مى ‏پذيرند، در واقع قرآن را سبک مى‏ شمارند و هنوز عظمت آن را نيافته‏ اند.</big>
<big>آنان كه به اين اخطارها توجه نمى ‏كنند و در تأويل قرآن سخن هر گوينده ‏اى را مى ‏پذيرند، در واقع قرآن را سبک مى‏ شمارند و هنوز عظمت آن را نيافته‏ اند.</big>


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره فرمود: مى ‏دانيد متمسک به قرآن كه با تمسک به آن به شرف عظيم دست مى ‏يابد كيست؟ آن كسى كه تأويل قرآن را از ما اهل‏ بيت‏ عليهم السلام يا از واسطه ‏هايى كه سفيران ما براى شيعيانمان هستند بياموزد.<ref>بحار الانوار: ج 89 ص 184.</ref></big>
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره فرمود: مى ‏دانيد متمسک به قرآن كه با تمسک به آن به شرف عظيم دست مى ‏يابد كيست؟ آن كسى كه تأويل قرآن را از ما اهل‏ بيت‏ عليهم السلام يا از واسطه ‏هايى كه سفيران ما براى شيعيانمان هستند بياموزد.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۸۴.</ref></big>


== <big>شک در اهل ‏بيت‏ عليهم السلام</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص157-170.</ref> ==
== <big>شک در اهل ‏بيت‏ عليهم السلام</big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص157-170.</ref> ==