اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
<big>كسانى كه اسناد اين كتاب‏ ها و روايات مربوط به آيه «بَلِّغْ» به آنها منتهى مى ‏شود عبارتند از: ابن‏ عباس، ابوهريره، براء بن عازب، جابر بن عبدالله، حذيفة بن اسَيد، زيد بن ارقَم، رياح بن حارث، عامر بن ليلى بن ضمرة، عبدالله بن ابى ‏اوفى، عبدالله بن مسعود، عطية، مجاهد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۰۴.</ref></big>
<big>كسانى كه اسناد اين كتاب‏ ها و روايات مربوط به آيه «بَلِّغْ» به آنها منتهى مى ‏شود عبارتند از: ابن‏ عباس، ابوهريره، براء بن عازب، جابر بن عبدالله، حذيفة بن اسَيد، زيد بن ارقَم، رياح بن حارث، عامر بن ليلى بن ضمرة، عبدالله بن ابى ‏اوفى، عبدالله بن مسعود، عطية، مجاهد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۰۴.</ref></big>


<big>در اين باره به كتاب‏ هاى زير از منابع اهل‏ سنت نيز مى ‏توان مراجعه كرد<ref>عوالم العلوم: ج 3/15 ص 403.</ref>: ارجح المطالب: ص67، 68، 203، 566. اسباب النزول: ص135. امالی شجری: ص145. تاریخ دمشق: ج2 ص85. فتح القدیر: ج3 ص57. المنار: ج6 ص463. تنزیل الآیات: ص54. التهذیب فی التفسیر: ج3 ص106. توضیح الدلائل: ص158. فتح البیان: ج3 ص89.</big>
<big>در اين باره به كتاب‏ هاى زير از منابع اهل‏ سنت نيز مى ‏توان مراجعه كرد<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۰۳.</ref>: ارجح المطالب: ص۶۷، ۶۸، ۲۰۳، ۵۶۶. اسباب النزول: ص۱۳۵. امالی شجری: ص۱۴۵. تاریخ دمشق: ج۲ ص۸۵. فتح القدیر: ج۳ ص۵۷. المنار: ج۶ ص۴۶۳. تنزیل الآیات: ص۵۴. التهذیب فی التفسیر: ج۳ ص۱۰۶. توضیح الدلائل: ص۱۵۸. فتح البیان: ج۳ ص۸۹.</big>


<big>البته روايات شيعه درباره آيه «بَلِّغْ» به قدرى زياد است كه نيازى به ذكر ندارد، و نزول آن درباره غدير نزد شيعه از مسلمات است.</big>
<big>البته روايات شيعه درباره آيه «بَلِّغْ» به قدرى زياد است كه نيازى به ذكر ندارد، و نزول آن درباره غدير نزد شيعه از مسلمات است.</big>
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: [[سند حديث غدير]]، و عنوان: [[دلالت حديث غدير]].</big>
<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: [[سند حديث غدير]]، و عنوان: [[دلالت حديث غدير]].</big>


== <big>نقل حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص 107. چهارده قرن با غدير: ص 121.</ref> ==
== <big>نقل حديث غدير</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۰۷. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۱.</ref> ==
<big>كتب مفصلى در زمينه بحث ‏هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به سند حديث غدير تأليف شده است.</big>
<big>كتب مفصلى در زمينه بحث ‏هاى رجالى و تاريخىِ مربوط به سند حديث غدير تأليف شده است.</big>


<big>در اين كتاب‏ ها، اسماء راويان حديث غدير از مرد و زن جمع ‏آورى شده و از نظر رجالى درباره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه‏ هاى اعجاب انگيز آن در زمينه‏ هاى اسناد و رجال تبيين گرديده است. ذيلاً به دو نمونه اشاره مى ‏شود:</big>
<big>در اين كتاب‏ ها، اسماء راويان حديث غدير از مرد و زن جمع ‏آورى شده و از نظر رجالى درباره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه‏ هاى اعجاب انگيز آن در زمينه‏ هاى اسناد و رجال تبيين گرديده است. ذيلاً به دو نمونه اشاره مى ‏شود:</big>


<big>ابوالمعالى جوينى مى‏ گويد: در بغداد در دست صحافى يک جلد كتاب ديدم كه بر جلد آن چنين نوشته بود: «جلد بيست و هشتم از اسنادِ حديثِ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ و بعد از اين جلد، مجلد بيست و نهم خواهد بود».<ref>بحار الانوار: ج 37 ص 235.</ref></big>
<big>ابوالمعالى جوينى مى‏ گويد: در بغداد در دست صحافى يک جلد كتاب ديدم كه بر جلد آن چنين نوشته بود: «جلد بيست و هشتم از اسنادِ حديثِ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ و بعد از اين جلد، مجلد بيست و نهم خواهد بود».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵.</ref></big>


<big>ابن ‏كثير مى‏ گويد: «كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه طبرى در آن، احاديثِ غديرخم را جمع آورى كرده بود».<ref>بحار الانوار: ج 37 ص 236.</ref></big>
<big>ابن ‏كثير مى‏ گويد: «كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه طبرى در آن، احاديثِ غديرخم را جمع آورى كرده بود».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۶.</ref></big>


<big>در تعدادى از كتاب‏ هاى بزرگان عامه حديث غدير به عنوان يكى از مسلمات روايت شده كه از جمله مؤلفين آن ها عبارتند از: اَصمعى، ابن‏ سكّيت، جاحظ، سِجستانى، بخارى، اندلسى، ثعلبى، ذهبى، مناوى، ابن‏ حجر، تفتازانى، ابن‏ اثير، قاضى عياض، باقلانى.<ref>عوالم العلوم: ج 3/15 ص 477.</ref></big>
<big>در تعدادى از كتاب‏ هاى بزرگان عامه حديث غدير به عنوان يكى از مسلمات روايت شده كه از جمله مؤلفين آن ها عبارتند از: اَصمعى، ابن‏ سكّيت، جاحظ، سِجستانى، بخارى، اندلسى، ثعلبى، ذهبى، مناوى، ابن‏ حجر، تفتازانى، ابن‏ اثير، قاضى عياض، باقلانى.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۷۷.</ref></big>