اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۱
خط ۵: خط ۵:
<big>در طول تاريخ اسلام و با تمام تشتّت در ميان ملل اسلامى و ترويج بى‏ ايمانى و نشر تفرقه ذهنى در ميان مسلمين، چقدر خلاف واقع‏ ها و دروغ ‏ها را گفتند و نوشتند. سپس برخى ناآگاه و نامتخصص در اسلام و تاريخ و كلام و حديث و تفسير اسلامى، يا آگاه ولى مغرض، اين سخنان را بازگو كردند و در كتاب‏ هاى خود نوشتند و در كلاس‏ هاى درس گفتند.</big>
<big>در طول تاريخ اسلام و با تمام تشتّت در ميان ملل اسلامى و ترويج بى‏ ايمانى و نشر تفرقه ذهنى در ميان مسلمين، چقدر خلاف واقع‏ ها و دروغ ‏ها را گفتند و نوشتند. سپس برخى ناآگاه و نامتخصص در اسلام و تاريخ و كلام و حديث و تفسير اسلامى، يا آگاه ولى مغرض، اين سخنان را بازگو كردند و در كتاب‏ هاى خود نوشتند و در كلاس‏ هاى درس گفتند.</big>


<big>با اين همه، هيچ گاه در طول زندگى انسان حق پوشيده نمانده است و پوشيده نيست. اين است كه با آن همه ستم و حقپوشى و اجحافى كه شده است، باز مى‏نگريم كه از ميان خود اهل‏سنت، صدها دانشمند و مورخ و حافظ حديث و مفسّر قرآن و متكلم (مجتهد در عقايد) و حتى اديب و لغوى، پايه‏ هاى اصلى تشيع را مى ‏شناسند و حديث غدير را روايت مى‏ كنند و در كتب خويش مى ‏نويسند!</big>
<big>با اين همه، هيچ گاه در طول زندگى انسان حق پوشيده نمانده است و پوشيده نيست. اين است كه با آن همه ستم و حقپوشى و اجحافى كه شده است، باز مى ‏نگريم كه از ميان خود اهل‏ سنت، صدها دانشمند و مورخ و حافظ حديث و مفسّر قرآن و متكلم (مجتهد در عقايد) و حتى اديب و لغوى، پايه‏ هاى اصلى تشيع را مى ‏شناسند و حديث غدير را روايت مى‏ كنند و در كتب خويش مى ‏نويسند!</big>


<big>محمد بن جرير طبرى، مورخ و مفسر سنى معروف (م ۳۱۰ ق) با اينكه در كتاب تاريخ بزرگ خود جريان آخرين حج پيامبرصلى الله عليه وآله (حجةالوداع) را -  كه همه جزئيات آن براى مسلمانان اهميت بسيار دارد -  ناقص ذكر مى‏ كند؛ يعنى دنباله واقعه را از آخرين روزهايى كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در مكه است رها مى‏ كند و در مورد شرح بازگشت پيامبرصلى الله عليه وآله تا مدينه خاموش مى‏ شود!!<ref>تاريخ طبرى (چاپ ليدن): ج ۴ ص ۱۷۵۶.</ref>تا مبادا كار به ذكر واقعه غدير بكشد.<ref>اضافه بر غرض‏ورزى و عنادى كه همواره در علما و مورخين اهل‏ سنت ديده مى‏ شود، اين مورخ سنى بهانه خوبى هم داشته تا غدير را نقل نكند، و آن اينكه: به علت محدوديت‏ ها و ملاحظاتى كه از دربار عباسى داشته، واقعه غدير را كه خط بطلان است بر هر خلافتى جز خلافت آل‏ محمد عليهم السلام ذكر نكرده است. به ويژه كه سادات حسنى و حسينى و موسوى همواره عليه دستگاه خلافت مى‏ شوريده ‏اند، و ذكر واقعه غدير در تاريخ رسمى، مى ‏توانسته براى آنان بهترين تأييد باشد. چون طبرى اين تاريخ را در بحبوحه قدرت عباسى در بغداد تأليف كرده است، و اطلاعاتى از قضاياى عباسيان و مسائل خصوصى آنان به دست مى‏ دهد، كه دانستن آنگونه مسائل براى فقيهى عادى ناميسور است. از اينجا دانسته مى‏ شود كه تأليف اين تاريخ، بدون آگاهى دربار عباسى نبوده است، و چنين آگاهى نمى‏ تواند محدود كننده و دست و پاگير نباشد. </ref></big>
<big>محمد بن جرير طبرى، مورخ و مفسر سنى معروف (م ۳۱۰ ق) با اينكه در كتاب تاريخ بزرگ خود جريان آخرين حج پيامبرصلى الله عليه وآله (حجةالوداع) را -  كه همه جزئيات آن براى مسلمانان اهميت بسيار دارد -  ناقص ذكر مى‏ كند؛ يعنى دنباله واقعه را از آخرين روزهايى كه پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در مكه است رها مى‏ كند و در مورد شرح بازگشت پيامبرصلى الله عليه وآله تا مدينه خاموش مى‏ شود!!<ref>تاريخ طبرى (چاپ ليدن): ج ۴ ص ۱۷۵۶.</ref>تا مبادا كار به ذكر واقعه غدير بكشد.<ref>اضافه بر غرض‏ورزى و عنادى كه همواره در علما و مورخين اهل‏ سنت ديده مى‏ شود، اين مورخ سنى بهانه خوبى هم داشته تا غدير را نقل نكند، و آن اينكه: به علت محدوديت‏ ها و ملاحظاتى كه از دربار عباسى داشته، واقعه غدير را كه خط بطلان است بر هر خلافتى جز خلافت آل‏ محمد عليهم السلام ذكر نكرده است. به ويژه كه سادات حسنى و حسينى و موسوى همواره عليه دستگاه خلافت مى‏ شوريده ‏اند، و ذكر واقعه غدير در تاريخ رسمى، مى ‏توانسته براى آنان بهترين تأييد باشد. چون طبرى اين تاريخ را در بحبوحه قدرت عباسى در بغداد تأليف كرده است، و اطلاعاتى از قضاياى عباسيان و مسائل خصوصى آنان به دست مى‏ دهد، كه دانستن آنگونه مسائل براى فقيهى عادى ناميسور است. از اينجا دانسته مى‏ شود كه تأليف اين تاريخ، بدون آگاهى دربار عباسى نبوده است، و چنين آگاهى نمى‏ تواند محدود كننده و دست و پاگير نباشد. </ref></big>
خط ۱۱: خط ۱۱:
<big>با اين همه، پس از مدت‏ ها به عنوان يک محدث و فقيه و مورخ، نمى ‏تواند واقعه ‏اى دينى را كتمان كند، و كتابى مستقل به نام «الولاية فى طرق حديث الغدير» درباره ى اين ماجراى مهم اسلامى و اسناد حديث آن تأليف مى ‏كند. ملک الشعرا بهار، درباره اين تأليف طبرى مى‏ گويد:</big>
<big>با اين همه، پس از مدت‏ ها به عنوان يک محدث و فقيه و مورخ، نمى ‏تواند واقعه ‏اى دينى را كتمان كند، و كتابى مستقل به نام «الولاية فى طرق حديث الغدير» درباره ى اين ماجراى مهم اسلامى و اسناد حديث آن تأليف مى ‏كند. ملک الشعرا بهار، درباره اين تأليف طبرى مى‏ گويد:</big>


<big>بى‏اندازه از تهمت رفض بيم داشته است. مع ذلک، روزى مى‏ شنود كه مردى از شيوخ اهل‏ سنت بر ضد حديث غدير خم در فضيلت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام سخن مى‏ گويد.</big>
<big>به اندازه ای از تهمت رفض بيم داشته است. مع ذلک، روزى مى‏ شنود كه مردى از شيوخ اهل‏ سنت بر ضد حديث غدير خم در فضيلت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام سخن مى‏ گويد.</big>


<big>محمد بن جرير علی‏رغم وى مجلس درسى در تأييد و اثبات غدير خم بر پا كرد، و كتابى در فضائل على ‏عليه السلام آغاز نمود. ولى هنوز آن كتاب تمام نشده، مقتضى ديد كتابى هم در فضائل شيخين بنويسد. و آن را در دست داشت، كه باز ناچار شد تا كتابى هم در فضيلت عباس -  جد بنى‏ العباس -  تحرير كند. نتيجه اين شد كه هر سه كتاب ناتمام ماند.<ref>بهار و ادب فارسى: ج ۲ ص ۸۸.</ref></big>
<big>محمد بن جرير علی‏رغم وى مجلس درسى در تأييد و اثبات غدير خم بر پا كرد، و كتابى در فضائل على ‏عليه السلام آغاز نمود. ولى هنوز آن كتاب تمام نشده، مقتضى ديد كتابى هم در فضائل شيخين بنويسد. و آن را در دست داشت، كه باز ناچار شد تا كتابى هم در فضيلت عباس -  جد بنى‏ العباس -  تحرير كند. نتيجه اين شد كه هر سه كتاب ناتمام ماند.<ref>بهار و ادب فارسى: ج ۲ ص ۸۸.</ref></big>


<big>غير از حق‏پوشى و غرض ‏ورزى كه در طبرى مى‏ بينيم، در حالت خوشبينانه اين مورخ تا مى‏ خواسته يک سخن حق بگويد وتدارک مافات كند، بايد چه چيزهاى ديگر مى‏ گفته و به چه روزها مى‏ نشسته است؟!</big>
<big>غير از حق‏ پوشى و غرض ‏ورزى كه در طبرى مى‏ بينيم، در حالت خوشبينانه اين مورخ تا مى‏ خواسته يک سخن حق بگويد وتدارک مافات كند، بايد چه چيزهاى ديگر مى‏ گفته و به چه روزها مى‏ نشسته است؟!</big>


<big>بارى، طبرى در كتاب نامبرده حديث غدير را از افزون بر ۷۰ تن از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله روايت مى ‏كند، كه چندين مرتبه بالاتر از حد تواتر -  صدور و ثبوت قطعى -  است. و حديث را آنچنان به دقت و تفصيل نقل مى‏ كند كه از جمله ديده مى‏ شود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در همان روز -  روز ۱۸ ماه ذی حجه سال ۱۰ هجرى -  و همان خطبه، به جز تعيين مؤكد و صريح على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام براى وصايت و خلافت، به ديگر [[ائمه اثنی عشر|ائمه طاهرين‏ عليهم السلام]] نيز اشاره مى ‏كند، و اطاعت آنان را در روزگار آنان بر همه امت فرض مى ‏شمارد، و حتى نام «مهدى» را نيز بر زبان مى ‏آورد.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۱۶. همچنين فصل: «المؤلفون فى حديث الغدير»، ص۱۵۲-۱۵۸.</ref></big>
<big>بارى، طبرى در كتاب نامبرده حديث غدير را از افزون بر ۷۰ تن از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله روايت مى ‏كند، كه چندين مرتبه بالاتر از حد تواتر -  صدور و ثبوت قطعى -  است. و حديث را آنچنان به دقت و تفصيل نقل مى‏ كند كه از جمله ديده مى‏ شود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در همان روز -  روز ۱۸ ماه ذی حجه سال ۱۰ هجرى -  و همان خطبه، به جز تعيين مؤكد و صريح على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام براى وصايت و خلافت، به ديگر [[ائمه اثنی عشر|ائمه طاهرين‏ عليهم السلام]] نيز اشاره مى ‏كند، و اطاعت آنان را در روزگار آنان بر همه امت فرض مى ‏شمارد، و حتى نام «مهدى» را نيز بر زبان مى ‏آورد.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۱۶. همچنين فصل: «المؤلفون فى حديث الغدير»، ص۱۵۲-۱۵۸.</ref></big>