اشكال فخر رازی در سند حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:


==== تكميل بحث ====
==== تكميل بحث ====
حال كه معلوم شد عدم نقل بخارى و مسلم در صحت حديث ذره ‏اى تأثير ندارد و معلوم شد كه اين دو همه روايات صحيح را در صحيحين نياورده ‏اند، نام چند تن را مى ‏آوريم كه احاديث صحيح و مسلّم را كه در كتب ديگر حديث فراوان آمده زير سؤال برده ‏اند! صرفاً به اين بهانه كه بخارى و مسلم در كتابشان نياورده ‏اند:
حال كه معلوم شد عدم نقل بخارى و مسلم در صحت حديث ذره ‏اى تأثير ندارد و معلوم شد كه اين دو همه روايات صحيح را در صحيحين نياورده ‏اند، نام چند تن را مى ‏آوريم كه احاديث صحيح و مسلّم را كه در كتب ديگر حديث فراوان آمده زير سؤال برده اند! صرفاً به اين بهانه كه بخارى و مسلم در كتابشان نياورده ‏اند:


ابن‏ تيميه حَرّانى:  
* ابن‏ تيميه حَرّانى:


حديث راستگويى ابوذر<ref>منهاج السنّة: ج ۳ ص ۱۹۹. </ref>، حدث افتراق امت.<ref>منهاج السنّة: ج ۲ ص ۱۰۱.</ref>
حديث راستگويى ابوذر<ref>منهاج السنّة: ج ۳ ص ۱۹۹. </ref>، حدث افتراق امت.<ref>منهاج السنّة: ج ۲ ص ۱۰۱.</ref>


شاه سلامت ‏اللَّه:  
* شاه سلامت ‏اللَّه:


حديث «كَرَّارٌ غَيرُ فَرّارٍ» در مورد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.<ref>معركة الآراء: ص ۸۹ . </ref>
حديث «كَرَّارٌ غَيرُ فَرّارٍ» در مورد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.<ref>معركة الآراء: ص ۸۹ . </ref>


فاضل حيدرعلى فيض ‏آبادى:  
* فاضل حيدرعلى فيض ‏آبادى:


روايتى كه حافظ زرندى از عايشه نقل كرده است.<ref>منتهى الكلام: ص ۱۲۶.  
روايتى كه حافظ زرندى از عايشه نقل كرده است.<ref>منتهى الكلام: ص ۱۲۶.  
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
همچنين مراجعه كنيد به: الإعلام بسيرة النبى عليه السلام (مخطوط) . المعارف: ص ۱۳۴. المستدرك على الصحيحين: ج ۴ ص ۶ .</ref>
همچنين مراجعه كنيد به: الإعلام بسيرة النبى عليه السلام (مخطوط) . المعارف: ص ۱۳۴. المستدرك على الصحيحين: ج ۴ ص ۶ .</ref>


پاسخ هفتم: عيبجويى حتى با نقل بخارى و مسلم
* '''پاسخ هفتم: عيبجويى حتى با نقل بخارى و مسلم'''


نكته ديگر اينكه حتى اگر بخارى و مسلم حديث غدير را در كتاب‏هايشان مى‏آوردند، متعصّبان عيب‏جو آن را انكار مى‏كردند! ذيلاً به افرادى اشاره مى‏كنيم كه احاديثى كه در صحيحين آمده را هم انكار نموده‏اند! با اينكه اضافه بر نقل صحيحين اين احاديث از متوترات هستند:
نكته ديگر اينكه حتى اگر بخارى و مسلم حديث غدير را در كتاب‏هايشان مى ‏آوردند، متعصّبان عيب‏ جو آن را انكار مى‏ كردند! ذيلاً به افرادى اشاره مى‏ كنيم كه احاديثى كه درصحيحين آمده را هم انكارنموده ‏اند! با اينكه اضافه بر نقل صحيحين اين احاديث از متوترات هستند:


حديث منزلت كه در صحيحين آمده است: ابوالحسن آمِدى، ابن‏حَجَر مكّى و عضدالدين ايجى و ابوالثناء اصفهانى، شارحِ مطالع، سعدالدين تَفتازانى.
حديث منزلت كه در صحيحين آمده است: ابوالحسن آمِدى، ابن‏ حَجَر مكّى و عضدالدين ايجى و ابوالثناء اصفهانى، شارحِ مطالع، سعدالدين تَفتازانى.


حديث رويگردانى حضرت فاطمه‏ عليها السلام از ابوبكر تا لحظه شهادت كه در صحيحين آمده است<ref>صحيح بخارى:ج ۴ ص ۹۶، باب فرض الخمس و ج ۸ ص ۱۸۵.</ref>: سهارنپورى و دهلوى.<ref>المرافض. تحفه اثنى ‏عشريه.</ref>


حديث خوددارى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از بيعت با ابوبكر به مدت شش ماه<ref>صحيح بخارى: ج ۵ ص ۱۷۸، ۱۷۷. صحيح مسلم: ج ۵ ص ۱۵۴ ،۱۵۳.</ref>: حيدرعلى فيض‏ آبادى، ابن‏ حجر عسقلانى.<ref>منتهى الكلام: ص ۱۲۷. ازالة الغين: ص ۵۸۹ . ارشاد السارى: ج ۶ ص ۳۶۳. الصواعق المحرقة: ص ۹۰. </ref>


حديث رويگردانى حضرت فاطمه‏ عليها السلام از ابوبكر تا لحظه شهادت كه در صحيحين آمده است××× 5 صحيح بخارى: ج 4 ص 96، باب فرض الخمس و ج 8 ص 185. ×××: سهارنپورى و دهلوى.××× 6 المرافض. تحفه اثنى‏عشريه. ×××
حديثِ قِرطاس<ref>صحيح بخارى: ج ۴ ص ۳۱ و ج ۷ ص ۹ و ج ۸ ص ۱۶۱. </ref>: حيدرعلى فيض ‏آبادى.<ref>ازالة الغين: ص ۵۹۳ .</ref>


حديث خوددارى اميرالمؤمنين‏عليه السلام از بيعت با ابوبكر به مدت شش ماه××× 1 صحيح بخارى: ج 5 ص 178 177. صحيح مسلم: ج 5 ص 154 153. ×××: حيدرعلى فيض‏آبادى، ابن‏حجر عسقلانى.××× 2 منتهى الكلام: ص 127. ازالة الغين: ص 589 . ارشاد السارى: ج 6 ص 363. الصواعق المحرقة: ص 90. ×××
* '''پاسخ هشتم: نظر بزرگان اهل ‏سنت درباره صحيحين و مؤلفان اين دو كتاب'''


حديثِ قِرطاس××× 3 صحيح بخارى: ج 4 ص 31 و ج 7 ص 9 و ج 8 ص 161. ×××: حيدرعلى فيض‏آبادى.××× 4 ازالة الغين: ص 593 . ×××
نكته ديگر اينكه بزرگان اهل ‏سنت اقرار كرده‏ اند كه بنا بر سخن مشايخ محدثان و پس از كاوش و پژوهش، روشن مى ‏شود كه در صحيحين دويست و ده حديثِ ضعيف هست؛ كه هشتاد حديث از آن را بخارى و صد حديث را تنها مسلم نقل كرده و سى حديث ديگر را هر دو روايت كرده ‏اند!


بنابراين، نقل نكردن حديثى از احاديث توسط مسلم و بخارى به هيچ وجه بى ‏اعتبار بودن آن حديث را ثابت نمى‏ كند. در كنار اين مطلب، بزرگان اهل‏ سنت تصريح دارند كه تمام روايات بخارى واجب العمل نيست، كه به خصوص در مذهب حنفى اين مسئله بسيار به چشم مى‏ خورد. همچنين از كتاب‏هاى دانشمندان ثقه روشن مى‏ شود كه عالمان شافعى خود گاهى در برخى موارد روايات ديگران را بر روايات بخارى ترجيح داده‏ اند.


پاسخ هشتم: نظر بزرگان اهل‏سنت درباره صحيحين و مؤلفان اين دو كتاب
در اين باره مولوى فيض‏ آبادى نام بزرگان اهل ‏سنت همانند ابوزكريا نَوَوى<ref>التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير. </ref> و كمال ‏الدين ابن‏ همام را مى‏ برد. همچنين از قول على گيلانى شيعى<ref>فتح السبل.</ref> آورده كه فخر رازى در رساله‏ اى كه در برترى مذهب شافعى نوشته، به شمارى از احاديث بخارى خرده گرفته است. همچنين گفته كه برترى صحيحين بر ديگر كتب تنها از سرِ تقليد از مجتهدان پيشين است، و در اين باره از امامان چهارگانه سخنى نقل نشده است.<ref>منتهى الكلام: ص ۲۷.</ref>


نكته ديگر اينكه بزرگان اهل‏سنت اقرار كرده‏اند كه بنا بر سخن مشايخ محدثان و پس از كاوش و پژوهش، روشن مى‏شود كه در صحيحين دويست و ده حديثِ ضعيف هست؛ كه هشتاد حديث از آن را بخارى و صد حديث را تنها مسلم نقل كرده و سى حديث ديگر را هر دو روايت كرده‏اند!
پس معلوم شد كه عالمان اهل ‏سنت در هنگامِ ناچارى در برابر شيعيان و براى مغلوب كردن ايشان به احاديث صحيحين خرده گرفته ‏اند! در ادامه اسامى چند نمونه از پيشوايان و حافظان بزرگ اهل ‏سنت را مى‏ آوريم كه بر احاديثى كه در صحيح بخارى و مسلم آمده خُرده گرفته ‏اند:


* ۱. عبدالقادر بن محمد قرشى حنفى، محى ‏الدين(ت ۶۷۶ -  م ۷۷۵ ق)


بنابراين، نقل نكردن حديثى از احاديث توسط مسلم و بخارى به هيچ وجه بى‏اعتبار بودن آن حديث را ثابت نمى‏كند. در كنار اين مطلب، بزرگان اهل‏سنت تصريح دارند كه تمام روايات بخارى واجب‏العمل نيست، كه به خصوص در مذهب حنفى اين مسئله بسيار به چشم مى‏خورد. همچنين از كتاب‏هاى دانشمندان ثقه روشن مى‏شود كه عالمان شافعى خود گاهى در برخى موارد روايات ديگران را بر روايات بخارى ترجيح داده‏اند.
عبدالقادر قرشى -  كه حافظ سيوطى و محمود بن سليمان كفوى او را بسيار ستوده ‏اند<ref>حسن المحاضرة فى محاسن مصر و القاهرة: ج ۱ ص ۴۷۱. كتائب اعلام الاخيار من فقهاء مذهب النعمان المختار (كفوى) . همچنين ر.ك: الدرر الكامنة: ج ۲ ص ۳۹۲. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۲۳۸. تاج التراجم: ص ۲۸.</ref> -  حديث ابوحميد ساعدى در وصف نشستن رسول‏ خداصلى الله عليه وآله (تَوَرُّك) در نماز -  كه در صحيح مسلم و ديگر كتاب‏ها آمده -  را بى‏ اعتبار مى ‏داند.


 
* همچنين به احاديث ضعيف يا متعارض و حتى دروغ قطعى در صحيح مسلم اشاره دارد. حتى گفته كه حافظ رشيد عطّار كتابى نوشته و احاديث مقطوعِ<ref>مقطوع روايتى است كه از تابعان يا طبقات پايين‏تر از آنان، از قول و فعل نقل شده باشد و به طبقات بالاتر نرسد. خبر مقطوع حجّت نيست. قواعد التحديث:(ص ۱۳۰ )مترجم.</ref> منقول در صحيح مسلم را در آن گرد آورده و نامش را «غرر الفوائد المجموعة فى بيان ما وقع فى مسلم من الأحاديث المقطوعة»نهاده است. همچنين نام چند راوى ضعيف و نيز مواردى كه باعث ضعف در حديث مى شود را از صحيح مسلم بيان كرده است.<ref>الجواهر المضيّة فى طبقات الحنفية: ج ۲ ص ۴۳۰  - ۴۲۸.</ref><br />2.
در اين باره مولوى فيض‏آبادى نام بزرگان اهل‏سنت همانند ابوزكريا نَوَوى××× 5 التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير. ××× و كمال‏الدين ابن‏همام را مى‏برد. همچنين از قول على گيلانى شيعى××× 6 فتح السبل. ××× آورده كه فخر رازى در رساله‏اى كه در برترى مذهب شافعى نوشته، به شمارى از احاديث بخارى خرده گرفته است. همچنين گفته كه برترى صحيحين بر ديگر كتب تنها از سرِ تقليد از مجتهدان پيشين است، و در اين باره از امامان چهارگانه سخنى نقل نشده است.××× 7 منتهى الكلام: ص 27. ×××
 
پس معلوم شد كه عالمان اهل‏سنت در هنگامِ ناچارى در برابر شيعيان و براى مغلوب كردن ايشان به احاديث صحيحين خرده گرفته‏اند! در ادامه اسامى چند نمونه از پيشوايان و حافظان بزرگ اهل‏سنت را مى‏آوريم كه بر احاديثى كه در صحيح بخارى و مسلم آمده خُرده گرفته‏اند:
 
 
1. عبدالقادر بن محمد قرشى حنفى، محى‏الدين )ت 676 -  م 775 ق(
 
عبدالقادر قرشى -  كه حافظ سيوطى و محمود بن سليمان كفوى او را بسيار ستوده‏اند××× 1 حسن المحاضرة فى محاسن مصر و القاهرة: ج 1 ص 471. كتائب اعلام الاخيار من فقهاء مذهب النعمان المختار )كفوى( . همچنين ر.ك: الدرر الكامنة: ج 2 ص 392. شَذَرات الذهب: ج 6 ص 238. تاج التراجم: ص 28. ××× -  حديث ابوحميد ساعدى در وصف نشستن رسول‏خداصلى الله عليه وآله )تَوَرُّك( در نماز -  كه در صحيح مسلم و ديگر كتاب‏ها آمده -  را بى‏اعتبار مى‏داند.
 
 
همچنين به احاديث ضعيف يا متعارض و حتى دروغ قطعى در صحيح مسلم اشاره دارد. حتى گفته كه حافظ رشيد عطّار كتابى نوشته و احاديث مقطوعِ××× 2 مقطوع روايتى است كه از تابعان يا طبقات پايين‏تر از آنان، از قول و فعل نقل شده باشد و به طبقات بالاتر نرسد. خبر مقطوع حجّت نيست. قواعد التحديث: ص 130 )مترجم( . ××× منقول در صحيح مسلم را در آن گرد آورده و نامش را »غرر الفوائد المجموعة فى بيان ما وقع فى مسلم من الأحاديث المقطوعة« نهاده است. همچنين نام چند راوى ضعيف و نيز مواردى كه باعث ضعف در حديث مى‏شود را از صحيح مسلم بيان كرده است.××× 3 الجواهر المضيّة فى طبقات الحنفية: ج 2 ص 430  - 428. ×××
 
 
2. على بن سلطان قارى، ملا على قارى


ملا على قارى نيز شبيه سخنان عبدالقادر قرشى را گفته است. على قارى در كتاب »الرجال« اشاره دارد كه مسلم بن حجّاج احاديثى را روايت كرده كه هنگام تعارض استوار نمى‏مانند. او مواردى از احاديث و يا رجال صحيح مسلم را بى‏اعتبار مى‏داند. همچنين به احاديث ضعيف يا متعارض و حتى دروغ قطعى در صحيح بخارى و مسلم اشاره دارد!
ملا على قارى نيز شبيه سخنان عبدالقادر قرشى را گفته است. على قارى در كتاب »الرجال« اشاره دارد كه مسلم بن حجّاج احاديثى را روايت كرده كه هنگام تعارض استوار نمى‏مانند. او مواردى از احاديث و يا رجال صحيح مسلم را بى‏اعتبار مى‏داند. همچنين به احاديث ضعيف يا متعارض و حتى دروغ قطعى در صحيح بخارى و مسلم اشاره دارد!


3. ابوالفضل اُدفُوى شافعى )ت 680 -  م 748 ق(
* ۳. ابوالفضل اُدفُوى شافعى (ت 680 -  م 748 ق)


اُدفُوى شافعى -  كه ابن‏حجر عسقلانى، صفدى، بدر نابلسى، جمال اِسنَوى، قاضى ابوبكر، ابن‏قاضى شُهبه اسدى او را بسيار ستوده‏اند××× 1 الدرر الكامنة فى اعيان المائة الثامنة: ج 2 ص 72. طبقات الشافعية: ج 1 ص 170 و ج 3 ص 172. همچنين ر.ك: النجوم الزاهرة: ج 10 ص 237، حوادث سال 748. البدر الطالع: ج 1 ص 182. حسن المحاضرة: ج 1 ص 320. شَذَرات الذهب: ج 6 ص 153، حوادث سال 748. ××× -  در اين باره تحقيقى دارد كه آن را در ردّ سخن ابن‏صلاح به نگارش در آورده است.
اُدفُوى شافعى -  كه ابن حجر عسقلانى، صفدى، بدر نابلسى، جمال اِسنَوى، قاضى ابوبكر، ابن‏ قاضى شُهبه اسدى او را بسيار ستوده ‏اند<ref>الدرر الكامنة فى اعيان المائة الثامنة: ج ۲ ص ۷۲. طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۱۷۰ و ج ۳ ص ۱۷۲. همچنين ر.ك: النجوم الزاهرة: ج ۱۰ ص ۲۳۷، حوادث سال ۷۴۸. البدر الطالع: ج ۱ ص ۱۸۲. حسن المحاضرة: ج ۱ ص ۳۲۰. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۱۵۳، حوادث سال ۷۴۸. </ref>  در اين باره تحقيقى دارد كه آن را در ردّ سخن ابن‏ صلاح به نگارش در آورده است.


وى اشاره نموده كه امت هر حديث صحيح يا حَسَن را پذيرفته، و در صورت نبودِ معارض به آن عمل كرده است و اين امر اختصاصى به صحيحين ندارد. امت كتاب‏هاى پنج يا شش گانه را به ديده قبول نگريسته و جماعتى بر اين كتاب‏ها نام «صحيح»نهاده ‏اند، و حتى برخى از آنان بعضى از اين كتب را به صحيح مسلم و غير آن ترجيح داده ‏اند.


وى اشاره نموده كه امت هر حديث صحيح يا حَسَن را پذيرفته، و در صورت نبودِ معارض به آن عمل كرده است و اين امر اختصاصى به صحيحين ندارد. امت كتاب‏هاى پنج يا شش گانه را به ديده قبول نگريسته و جماعتى بر اين كتاب‏ها نام »صحيح« نهاده‏اند، و حتى برخى از آنان بعضى از اين كتب را به صحيح مسلم و غير آن ترجيح داده‏اند.




۷۶۴

ویرایش