۷۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
ملا على قارى نيز شبيه سخنان عبدالقادر قرشى را گفته است. على قارى در كتاب«الرجال »اشاره دارد كه مسلم بن حجّاج احاديثى را روايت كرده كه هنگام تعارض استوار نمى مانند. او مواردى از احاديث و يا رجال صحيح مسلم را بى اعتبار مى داند. همچنين به احاديث ضعيف يا متعارض و حتى دروغ قطعى در صحيح بخارى و مسلم اشاره دارد! | ملا على قارى نيز شبيه سخنان عبدالقادر قرشى را گفته است. على قارى در كتاب«الرجال »اشاره دارد كه مسلم بن حجّاج احاديثى را روايت كرده كه هنگام تعارض استوار نمى مانند. او مواردى از احاديث و يا رجال صحيح مسلم را بى اعتبار مى داند. همچنين به احاديث ضعيف يا متعارض و حتى دروغ قطعى در صحيح بخارى و مسلم اشاره دارد! | ||
* ۳. ابوالفضل اُدفُوى شافعى (ت | * ۳. ابوالفضل اُدفُوى شافعى (ت ۶۸۰ - م ۷۴۸ ق) | ||
اُدفُوى شافعى - كه ابن حجر عسقلانى، صفدى، بدر نابلسى، جمال اِسنَوى، قاضى ابوبكر، ابن قاضى شُهبه اسدى او را بسيار ستوده اند<ref>الدرر الكامنة فى اعيان المائة الثامنة: ج ۲ ص ۷۲. طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۱۷۰ و ج ۳ ص ۱۷۲. همچنين ر.ك: النجوم الزاهرة: ج ۱۰ ص ۲۳۷، حوادث سال ۷۴۸. البدر الطالع: ج ۱ ص ۱۸۲. حسن المحاضرة: ج ۱ ص ۳۲۰. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۱۵۳، حوادث سال ۷۴۸. </ref> در اين باره تحقيقى دارد كه آن را در ردّ سخن ابن صلاح به نگارش در آورده است. | اُدفُوى شافعى - كه ابن حجر عسقلانى، صفدى، بدر نابلسى، جمال اِسنَوى، قاضى ابوبكر، ابن قاضى شُهبه اسدى او را بسيار ستوده اند<ref>الدرر الكامنة فى اعيان المائة الثامنة: ج ۲ ص ۷۲. طبقات الشافعية: ج ۱ ص ۱۷۰ و ج ۳ ص ۱۷۲. همچنين ر.ك: النجوم الزاهرة: ج ۱۰ ص ۲۳۷، حوادث سال ۷۴۸. البدر الطالع: ج ۱ ص ۱۸۲. حسن المحاضرة: ج ۱ ص ۳۲۰. شَذَرات الذهب: ج ۶ ص ۱۵۳، حوادث سال ۷۴۸. </ref> در اين باره تحقيقى دارد كه آن را در ردّ سخن ابن صلاح به نگارش در آورده است. | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
* ۴. ابوزرعه رازى (ت ۱۹۰ - م ۲۶۴ ق) | * ۴. ابوزرعه رازى (ت ۱۹۰ - م ۲۶۴ ق) | ||
ابوزرعه رازى كسى است كه بزرگان | ابوزرعه رازى كسى است كه بزرگان اهل سنت وى را ستوده و توثيق كرده اند. از جمله: ذهبى، حافظ ابن حَجَر، سمعانى، سيوطى، عبدالغنى مَقدِسى، نَوَوى، ابوبكر خطيب، دهلوى.<ref>سير اعلام النبلاء: ج ۱۳ ص ۶۵. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۲۶۴. تهذيب التهذيب: ج ۷ ص ۳۰. الكاشف: ج ۲ ص ۲۳۰. تقريب التهذيب: ج ۱ ص ۵۳۶ . مرآة الجنان: حوادث سال ۲۶۴. الانساب: «الرازى». طبقات الحفّاظ: ص ۲۴۹. الكمال فى معرفة الرجال (مخطوط). تهذيب الاسماء و اللّغات: ج ۱ ص ۶۸ ، ذيل شرح حال بخارى. تاريخ بغداد: ج ۳ ص ۲۵۶، ذيل شرح حال محمد بن مسلم بن واره. بستان المحدّثين: ص ۹.</ref> | ||
ابوزُرعه رازى يكى ديگر از كسانى كه بخارى و مسلم و كتاب اين دو را به شدت زير سؤال برده است: | |||
* الف. ابوزُرعه و مسلم | |||
چنانچه در بالا از سخن اُدفُوى و ديگران معلوم شد، ابوزرعه رازى نگارش كتابِ مسلم بن حجّاج را نكوهش مى كرد، و به سبب تأليف اين كتاب به مسلم اعتراض مى كرد و به او مى گفت: چگونه اين را صحيح مى نامى، حال آنكه فلان و فلان در ميان راويان آنان هستند؟ همچنين ذهبى چندين مورد از گفتار ابوزرعه در ردّ صحيح مسلم را آورده است.<ref>تذهيب التهذيب (مخطوط). ميزان الاعتدال فى نقد الرجال: ج ۱ ص ۱۲۵. سير اعلام النبلاء: ج ۱۲ ص ۷۰.</ref> | |||
ب. ابوزُرعه و بخارى | * ب. ابوزُرعه و بخارى | ||
ابوزُرعه در برابر محمد بن اسماعيل بخارى و | ابوزُرعه در برابر محمد بن اسماعيل بخارى و كتاب«الجامع الصحيح»او نيز آرام نگرفته و او و كتابش را به شدت جرح و قدح نموده است. او همچنين ابوحاتم را همانند بخارى مورد قدح قرارد داده است. عده اى از بزرگان اهل سنت گفتار ابوزرعه را در ردّ صحيح بخارى و بعضى از رجال آن و نيز در مورد خود بخارى نقل كرده اند. از جمله: ذهبى، شيخ عبدالوهاب سُبكى در«الطبقات»، شيخ الاسلام تقى الدين بن دقيق العيد در كتاب«الاقتراح»، شيخ عبدالرئوف مُناوى.<ref>ميزان الاعتدال فى نقد الرجال: ج ۳ ص ۱۳۸. المغنى فى الضعفاء: ج ۲ ص ۵۵۷ . الضعفاء و المتروكين. فيض القدير فى شرح الجامع الصغير: ج ۱ ص ۲۴.</ref> | ||
* ۵.ابوحاتِم رازى | |||
چنانچه اشاره شد، ابوحاتِم رازى مانند ابوزرعه رازى بخارى را متروک دانسته است. شرح حال و توثيق ابوحاتم هم با ابوزرعه رازى مشترک است. | |||
* ۶.عبدالرحمن بن ابى حاتم، ابن ابى حاتم (ت ۲۴۰ يا ۲۴۱ - م ۳۲۷ ق) | |||
ابن بن ابى حاتم، بخارى را در كتاب «الجرح و التعديل»ياد كرده است. ذهبى از قول ابن ابى حاتم گفته كه آنچه او از قرآن به زبان مى آورد مخلوق است و حديث او را فرو نهادند و ترک گفتند.<ref>سير اعلام النبلاء: ج ۱۲ ص ۳۹۱.</ref> | |||
ذهبى شرح حال وى را از قول چندين تن از بزرگان نوشته، و خود نيز او را ستوده است.<ref>سير اعلام النبلاء: ج ۱۳ ص ۲۶۳. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۳۲۷.</ref>همچنين صلاح الدين كتبى و يافعى او را ستوده اند.<ref>فوات الوفيات: ج ۲ ص ۲۸۷. مرآة الجنان: حوادث سال ۳۲۷.</ref> | |||
* ۷.محمد بن يحيى ذُهلى | |||
ذهبى | قدح و ردّ ذُهلى نسبت به بخارى از سخنان دانشمندان سنّى آشكار مى شود؛ ذهبى و ابن حجر - در آغاز شرحش بر صحيح بخارى - آورده اند كه ذهلى قائل به مخلوق بودن قرآن را كافر مى دانست، و هر كس اين عقيده را نه تأييد و نه رد كند سخنى شبيه كفر گفته است. بنابراين هر كس نزد محمد بن اسماعيل بخارى رود متّهمش كنيد، چرا كه تنها كسى به مجلس او مى رود كه مذهبى همچون مذهب او داشته باشد.<ref>سير اعلام النبلاء: ج ۱۲ ص ۴۵۵. هدى السارى: ج ۲ ص ۲۶۳.</ref> | ||
همچنين ذهبى نقل كرده كه محمد بن يحيى مى گفت: اين بخارى قول لفظيّه را آشكار ساخت و نزد من لفظيّه از جَهميّه بدتر است.<ref>سير اعلام النبلاء: ج ۱۲ ص ۴۵۵.</ref> اين در حالى است كه پيشوايان اهل سنت و حافظان بزرگ آنان به كفر جَهميّه و گمراهى و هلاكت شان تصريح كرده اند. از جمله: ذهبى، على بن مدينى، ابن عمّار موصلى.<ref>سير اعلام النبلاء: ج ۱۱ ص ۴۱. ميزان الاعتدال فى نقد الرجال: ج ۱ ص ۴۲۶.</ref> | |||
و نيز موارد ديگرى از اختلاف شديد بين ذهلى و بخارى به نقل ذهبى و ابن حجر ثبت شده است.<ref>سير اعلام النبلاء : ج ۱۲ ص ۴۵۶. هدى السارى: ج ۲ ص ۲۶۴.</ref> | |||
و اما بسيارى از بزرگان اهل سنت محمد بن يحيى ذُهلى را ستوده و توثيق نموده اند، از جمله: حافظ ابوبكر خطيب (از قول چند تن از اعلام)؛ ذهبى، سمعانى، بدخشانى، سيوطى.<ref>تاريخ بغداد: ج ۳ ص ۴۲۰ - ۴۱۵. تذهيب التهذيب(مخطوط). سير اعلام النبلاء: ج ۱۲ ص ۲۷۳. العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۲۵۸. الكاشف: ج ۳ ص ۱۰۷. الانساب(الزهرى). تراجم الحفّاظ (مخطوط). مرآة الجنان: حوادث سال ۲۵۸. طبقات الحفّاظ: ص ۲۳۴.</ref> | |||
* ۸.ابوبكر بن اعين | |||
حافظ ذهبى كلامى از ابن اعين آورده كه اشاره به عقيده بخارى در مورد قرآن دارد و به وضوح طعن گونه است. سپس نظر امام احمد را در مورد اين عقيده و رد شديد و كفر بودن آن و اينكه بخارى تفكر جَهمى داشته آورده است.<ref>سير اعلام النبلاء:ج ۱۱ ص ۵۰۷ ۱۷۷ و ج ۱۲ ص ۷۹. ميزان الاعتدال فى نقد الرجال: ج ۱ ص ۵۴۴ .</ref> | |||
در اينجا بد نيست اشاره كنيم كه بزرگان عامه در مورد مسلک جهميّه و نيز لفظيّه عبارات تندى دارند و حكم كفر آنها را صادر كرده اند، كه ذهبى همه را در كتابهايش آورده است. افرادى مثل حافظ احمد بن صالح و ذُهلى و احمد بن حنبل.<ref>سير اعلام النبلاء، ج ۱۱ ص ۴۲۰ و ج ۱۲ ص ۲۷۳ ۷۹.</ref> هر چند ذهبى و بعضى ديگر تلاش نموده اند تا اين قضيه را اصلاح كنند، ولى سعى بيهوده نموده اند و چشم خود را به روى حقيقت بسته اند. | |||
* ۹.عبدالعلى انصارى هندى سهالى | |||
از ديگر كسانى كه به صحيح بخارى و مسلم خرده گرفته اند و قبول روايات اين دو كتاب بدون هيچ بررسى را كاملاً رد كرده مولوى عبدالعلى انصارى است.<ref>فواتح الرحموت شرح مسلم الثبوت: ج ۲ ص ۱۲۳.</ref> | |||
* '''پاسخ نهم: احاديثى از صحيحين در ترازو''' | |||
اضافه بر آنچه گذشت، در دو كتاب صحيح بخارى و صحيح مسلم احاديث بسيارى هست كه پيشوايان حديث و حافظان بزرگ و ثقه به آنها خرده گرفته اند. در اينجا به عنوان نمونه شمارى از اين احاديث را مى آوريم و سخنان بزرگان و محققان حديث را پيرامون آنها نقل مى كنيم: | |||
* حديث اول | |||
حديثى در مورد بهبودى مردى مارگزيده يا زخم خورده از صحابه با آيه هاى قرآن كه در صحيح بخارى در«كتاب الطبّ»آمده است. حافظ ابن جوزى - كه ابن خَلِّكان، سيوطى، خوارزمى، يافعى<ref>العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۵۹۷ . طبقات الحفّاظ: ص ۴۷۷. جامع مسانيد ابى حنيفة: ص ۲۸. مرآة الجنان: حوادث سال ۵۹۷ .</ref>و ابن تَيميّه در جاى جاى كتابش او را بسيار ستوده اند - در«الموضوعات»خود اين حديث را آورده و گفته حديث مُنكَر و سندش را هم تضعيف كرده است.<ref>الموضوعات: ج ۱ ص ۲۲۹.</ref> | |||
* حديث دوم | |||
حديثى كه حافظ ابن حزم(ت 384 ق) در كتابش«المُحلّى»از بخارى نقل كرده و از حيث سند و دلالت آن را ابطال كرده است، و آن اين است: رسول خداصلى الله عليه وآله مى فرمود: از امت من قومى پديد خواهد آمد كه پوشيدن پارچه خز و خوردن گوشت خوک و نوشيدن شراب و نواختن آلات موسيقى را حلال خواهند شمرد. | |||
اما حافظ ابن حزم كسى است كه در كتابهاى تراجم و رجال، بزرگان اهل سنت از او با شكوه و بزرگداشت ياد كرده اند، از جمله: حافظ ذهبى، سيوطى، محی الدين بن عربى، اُدفُوى، دهلوى، و ابن تيميه كه به نظرات ابن حزم بسيار تكيه كرده است.<ref>العِبَر فى خبر من غَبَر: حوادث سال ۴۵۶. طبقات الحفّاظ: ص ۴۳۶. فتوحات: ج ۲ ص ۵۱۹ باب ۲۲۳. الامتاع فى احكام السماع: مسألة ضرب العود. تحفه اثنى عشريه: ص ۱۷۳.</ref> | |||
* حديث سوم | |||
حديث سوم حديثى است كه بخارى در مورد خواستگارى عايشه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله از ابوبكر آورده است.<ref>صحيح بخارى:ج ۷ ص ۶ .</ref> ابن حجر كلام حافظ علاءالدين مُغَلْطاى بن قَليج بن عبداللَّه حنفى (ت ۶۹۸ - م ۷۶۲ ق)در مورد عدم صحت اين حديث را نقل كرده است.××× 5 فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ج 11 ص 26. ××× حافظ مُغلطاى كسى است كه صاحب تأليفات بوده بزرگان اهلسنت وى را ستودهاند. از جمله: سيوطى، زُرقانى مالكى، ابنقُطْلوبُغا.××× 6 طبقات الحفّاظ: ص 534 . حسن المحاضرة: ج 1 ص 359. الاعلام: ج 6 ص 184. شرح المواهب اللَدنيّة: ج 1 ص 127. طبقات الحنفية - تاج التراجم: ص 77. ××× | |||
حديث سوم حديثى است كه بخارى در مورد خواستگارى عايشه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله از ابوبكر آورده است. | |||
حديث چهارم | حديث چهارم | ||
خط ۳۰۱: | خط ۲۸۹: | ||
محققان اهلسنت و بزرگان حديث اين روايت را از اوهام فاحش شمردهاند! از جمله: حافظ سهيلى، ابنقيّم جوزيّه، بدرالدين عَينى، شِهابالدين قَسطَلانى، امام شافعى.××× 4 الروض الانف: ج 6 ص 557 . زاد المعاد فى هَدىِ خير العباد: ج 2 ص 183 142 و ج 6 / 4 . عمدة القارى شرح صحيح البخارى: ج 17 ص 247 246. ارشاد السارى شرح صحيح البخارى: ج 6 ص 536 و ج 8 ص 41. ××× | محققان اهلسنت و بزرگان حديث اين روايت را از اوهام فاحش شمردهاند! از جمله: حافظ سهيلى، ابنقيّم جوزيّه، بدرالدين عَينى، شِهابالدين قَسطَلانى، امام شافعى.××× 4 الروض الانف: ج 6 ص 557 . زاد المعاد فى هَدىِ خير العباد: ج 2 ص 183 142 و ج 6 / 4 . عمدة القارى شرح صحيح البخارى: ج 17 ص 247 246. ارشاد السارى شرح صحيح البخارى: ج 6 ص 536 و ج 8 ص 41. ××× | ||
پاسخ دهم: فخر رازى و احاديث صحيحين | پاسخ دهم: فخر رازى و احاديث صحيحين |
ویرایش