۲۱٬۸۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
<big>اكنون كه اجازه از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد بايد مردم باخبر می شدند. با كوچكترين اطلاعى مردم از هر سو جمع شدند، به طورى كه براى شنيدن اشعارش ازدحام كردند و گردن می كشيدند. حسان براى رسيدن صدايش بر مكان بلندى قرار گرفت و اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله را به همه اعلام كرد و گفت: «سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كنيد» .</big> | <big>اكنون كه اجازه از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد بايد مردم باخبر می شدند. با كوچكترين اطلاعى مردم از هر سو جمع شدند، به طورى كه براى شنيدن اشعارش ازدحام كردند و گردن می كشيدند. حسان براى رسيدن صدايش بر مكان بلندى قرار گرفت و اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله را به همه اعلام كرد و گفت: «سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كنيد» .</big> | ||
<big>مردم كه سراپا گوش شده بودند شعرى را كه توسط | <big>مردم كه سراپا گوش شده بودند شعرى را كه توسط پيامبر صلى الله عليه و آله تأييد شده باشد در دل تحسين كردند. سپس حسان اشعارش را كه همانجا سروده بود و آيه ۶۷ سوره مائده را در آن يادآور شده بود، براى مردم خواند:</big> | ||
<big>اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنَّ النَبِيَّ مُحَمَّداً</big> | <big>اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنَّ النَبِيَّ مُحَمَّداً</big> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
<big>آيا نمی دانيد كه محمد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كنار درختان غدير خم به حالت ندا ايستاد، و اين در حالى بود كه جبرئيل از طرف خداوند پيام آورده بود كه در اين امر سستى مكن كه تو محفوظ خواهى بود. و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانى و از ظالمان بترسى و از دشمنان حذر كنى رسالت پروردگارشان را نرسانده اى.</big> | <big>آيا نمی دانيد كه محمد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كنار درختان غدير خم به حالت ندا ايستاد، و اين در حالى بود كه جبرئيل از طرف خداوند پيام آورده بود كه در اين امر سستى مكن كه تو محفوظ خواهى بود. و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانى و از ظالمان بترسى و از دشمنان حذر كنى رسالت پروردگارشان را نرسانده اى.</big> | ||
<big>اينجا بود كه | <big>اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دست علی عليه السلام را بلند كرد و با صداى بلند فرمود: «هر كس از شما كه من مولاى او هستم و سخن مرا به ياد می سپارد و فراموش نمی كند، مولاى او بعد از من على است؛ و من فقط به او نه به ديگرى به عنوان جانشين خود براى شما راضى هستم.</big> | ||
<big>پروردگارا، هر كس على را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با على دشمنى كند او را دشمن بدار. پروردگارا، يارى كنندگان او را يارى فرما، به خاطر نصرتشان امام هدايت كنندهاى را كه در تاريكی ها مانند ماه شب چهارده روشنى می بخشد.</big> | <big>پروردگارا، هر كس على را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با على دشمنى كند او را دشمن بدار. پروردگارا، يارى كنندگان او را يارى فرما، به خاطر نصرتشان امام هدايت كنندهاى را كه در تاريكی ها مانند ماه شب چهارده روشنى می بخشد.</big> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
<big>واقعاً جاى ابياتى از شعر در آن مراسم عظيم خالى بود كه نشاطى دو چندان به جمعيت بخشيد و به عنوان يك سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند و بسيارى از مردم آن را حفظ كردند.</big> | <big>واقعاً جاى ابياتى از شعر در آن مراسم عظيم خالى بود كه نشاطى دو چندان به جمعيت بخشيد و به عنوان يك سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند و بسيارى از مردم آن را حفظ كردند.</big> | ||
<big>پس از شعر حسان، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | <big>پس از شعر حسان، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع می كنى از سوى روح القدس مؤيد خواهى بود« و اين در واقع مهر تأييد الهى بود كه از سوى پيامبرش بر شعر حسان زده شد.<ref>۱ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۲ ۱۶۶ ۱۹۵. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۴۱ ۹۸ ۱۴۴ ۲۰۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . متن عربى اشعار از كتاب سليم بن قيس: ص ۸۲۸ حديث ۳۹ به نقل از ابوسعيد خدرى نقل شده، كه با كمى تفاوت در كتب ديگر هم آمده است.</ref></big> | ||
<big>شعر حسّان بن ثابت به شكل ديگرى نيز نقل شده كه تقريباً شبيه شعر بالا است، و آن اين است:</big> | |||
<big>يُنَاديهِمُ يَومَ الغَديرِ نَبيُّهُم</big> | |||
<big>بِخُمٍّ وَ أسمِع بِالرَسُولِ مُناديا</big> | |||
<span dir="RTL"></span><big>يَقُولُ فَمَن مَولاكُمُ وَ وَليُّكُم؟<ref>در بعضى نقلها اين مصرع اين گونه آمده است: بِأَنّى مَولاكُم نَعَم وَ وَليَّكُم.</ref></big> | |||
<span dir="RTL"></span><big>فَقالُوا وَ لَم يَبدُوا هُناكَ التَعاميا</big> | |||
<big>إلهُكَ مَولانا وَ أنتَ وَليُّنا</big> | |||
<big>وَ لَن تَرَ مِنّا لَكَ اليَومَ عاصيا</big> | |||
<big>فَقالَ لَهُ قُم يا عَلىُّ فَإنَّنى</big> | |||
<big>رَضيتُكَ مِن بَعدى إماماً وَ هاديا</big> | |||
<big>فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَليُّهُ</big> | |||
<big>فَكُونُوا لَهُ أنصارَ صِدقٍ مُوالياً</big> | |||
<big>هُناكَ دَعَا اللَّهُمَّ والِ وَليَّهُ</big> | |||
<big>وَ كُن لِلَّذى عادى عَليّاً مُعاديا</big> | |||
<big>در روز غدير خم، پيامبرِ آنان ندايشان داد. و صداى رسول صلى الله عليه و آله در هنگام ندا بسيار رساست. فرمود: مولا و ولىّ شما كيست؟ مردم بی آنكه در آنجا خود را به نابينايى بزنند گفتند: معبود تو مولاى ماست و تو ولىّ مايى، و تو امروز هيچ يك از ما را نافرمانِ خود نخواهى ديد.</big> | |||
<big>پس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى على، برخيز كه من تو را امام و راهنماى پس از خود برگزيدم. پس هر كس من مولاى او هستم اين ولىّ او است. او را يار و دوستدار راستين باشيد. در اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعا كرد: خدايا، با دوستدار علی عليه السلام دوستى كن و دشمن كسانى باش كه با علی عليه السلام دشمنى كنند.<br /></big><references />كالبد مردم جاى گرفت، و روز نوزدهم را با نيرويى تازه از خواب برخاستند تا مراسم بيعت ادامه يابد. |