تابعین: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
از جمله اين راويان غدير، زنانى از طبقه تابعين هستند:
از جمله اين راويان غدير، زنانى از طبقه تابعين هستند:


در ميان روايات غدير، روايتى با ده سند به چشم مى‏ خورد كه همه راويانش بانوان هستند. نام اين بانوان چنين است:
در ميان روايات غدير، روايتى با ده سند به چشم مى‏ خورد كه همه راويانش بانوان هستند.  


الشيخة ام‏ محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسيه
نام اين بانوان چنين است:


فاطمه معصومه دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
* الشيخة ام‏ محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسيه
* فاطمه معصومه دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
* زينب دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
* ام‏ كلثوم دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
* فاطمه دختر امام جعفر بن محمد صادق ‏عليه السلام
* فاطمه دختر امام محمد بن على باقر عليه السلام
* فاطمه دختر امام على بن حسين سجاد عليه السلام
* فاطمه دختر امام حسين بن على ‏عليه السلام
* سكينه دختر امام حسين بن على‏ عليه السلام
* ام‏ كلثوم دختر حضرت فاطمه زهرا عليها السلام


زينب دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده ‏اند كه حضرت فرمود: انسيتم قول رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى‏ عليهما السلام<ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام (جزرى) : ص ۳۲. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۲۷،۲۶. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۳. عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۴۴۴. اثبات الهدى: ج ۲ ص ۵۵۳ و ج ۳ ص ۱۲۷. اعلام النساء المؤمنات: ص ۵۷۸ .</ref>: 


ام‏ كلثوم دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام
آيا سخن رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على‏ عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: اى على، جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسى ‏عليهما السلام است؟  
 
فاطمه دختر امام جعفر بن محمد صادق ‏عليه السلام
 
فاطمه دختر امام محمد بن على باقر عليه السلام
 
فاطمه دختر امام على بن حسين سجاد عليه السلام
 
فاطمه دختر امام حسين بن على ‏عليه السلام
 
سكينه دختر امام حسين بن على‏ عليه السلام
 
ام‏ كلثوم دختر حضرت فاطمه زهرا عليها السلام
 
اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده ‏اند كه حضرت فرمود: انسيتم قول رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى‏ عليهما السلام<ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام (جزرى) : ص ۳۲. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۲۷،۲۶. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۳. عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۴۴۴. اثبات الهدى: ج ۲ ص ۵۵۳ و ج ۳ ص ۱۲۷. اعلام النساء المؤمنات: ص ۵۷۸ .</ref>: آيا سخن رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على‏ عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: اى على، جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسى ‏عليهما السلام است؟  
'''عايشه بنت سعد'''


=== '''عايشه بنت سعد''' ===
الف) عايشه بنت سعد بيشتر روايت‏ هايش را از پدرش [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی ‏وقاص]]<ref>الخصائص (نسائى) : ص ۴۷۳.</ref> نقل مى ‏كند، و نزد [[ابن حجر عسقلانی|ابن‏ حجر]] از راويان موثق به شمار مى‏ رود.<ref>التقريب (ابن ‏حجر) : ص ۴۷۳.</ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى‏ كند:
الف) عايشه بنت سعد بيشتر روايت‏ هايش را از پدرش [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی ‏وقاص]]<ref>الخصائص (نسائى) : ص ۴۷۳.</ref> نقل مى ‏كند، و نزد [[ابن حجر عسقلانی|ابن‏ حجر]] از راويان موثق به شمار مى‏ رود.<ref>التقريب (ابن ‏حجر) : ص ۴۷۳.</ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى‏ كند:


خط ۵۴: خط ۴۸:


شنيدم پدرم گفت كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز [[جحفه]] دست على‏ عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى اى رسول‏ خدا. سپس دست على‏ عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين [[جانشین]] من است و دِين مرا ادا مى ‏كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.
شنيدم پدرم گفت كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز [[جحفه]] دست على‏ عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى اى رسول‏ خدا. سپس دست على‏ عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين [[جانشین]] من است و دِين مرا ادا مى ‏كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.
'''دارميه حجونيه كنانيه'''


او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان‏ عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه ‏اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى‏ تواند نمايانگر شذت ارادت اين بانوى شيعه و محب [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] باشد.<ref>بلاغات النساء: ص ۷۲. </ref> در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى‏ شود مى‏ پردازيم. آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى‏ گويد:
=== '''دارميه حجونيه كنانيه''' ===
او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان‏ عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه ‏اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى‏ تواند نمايانگر شذت ارادت اين بانوى شيعه و محب [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] باشد.<ref>بلاغات النساء: ص ۷۲. </ref> در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى‏ شود مى‏ پردازيم.
 
آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى‏ گويد:
 
سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه -  كه سياه چهره و تنومند بود -  سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه ‏اى؟
 
گفت: خوبم. حام نيستم، از قبيله بنى‏ كنانم.
 
گفت: راست گفتى. آيا مى ‏دانى چرا تو را فرا خواندم؟ گفت: سبحان ‏اللَّه! من غيب نمى دانم.


سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه -  كه سياه چهره و تنومند بود -  سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه ‏اى؟ گفت: خوبم. حام نيستم، از قبيله بنى‏ كنانم. گفت: راست گفتى. آيا مى ‏دانى چرا تو را فرا خواندم؟ گفت: سبحان ‏اللَّه! من غيب نمى دانم.
معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ‏ورزى؟


معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ‏ورزى؟ گفت: آيا از پاسخ معافم مى‏ دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى‏ پذيرى مى‏ گويم. من على‏ عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى‏ ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. با على‏ عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|رسول‏ خدا صلی الله علیه وآله]] در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ‏ورزيد و دينداران را بزرگ مى ‏داشت و... .<ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref>
گفت: آيا از پاسخ معافم مى‏ دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى‏ پذيرى مى‏ گويم. من على‏ عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى‏ ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست.  
<big>'''حُسنيه'''</big>


با على‏ عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه وآله|رسول‏ خدا صلی الله علیه وآله]] در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ‏ورزيد و دينداران را بزرگ مى ‏داشت و... .<ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref>
=== <big>'''حُسنيه'''</big> ===
او در خانه [[امام صادق ‏علیه السلام]] پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref>رياض العلماء: ج ۵ ص ۷۰۴.</ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف -  كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى‏ شد -  شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى‏ كرد. در يكى از اين مناظره‏ ها از فردى -  كه ابراهيم خوانده مى ‏شد -  پرسيد:
او در خانه [[امام صادق ‏علیه السلام]] پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref>رياض العلماء: ج ۵ ص ۷۰۴.</ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف -  كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى‏ شد -  شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى‏ كرد. در يكى از اين مناظره‏ ها از فردى -  كه ابراهيم خوانده مى ‏شد -  پرسيد:


آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در [[حجةالوداع|حجة الوداع]] رسول‏ خداصلى الله عليه وآله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تعفل فما بلّغت رسالته» با بيمناكى براى مردم تلاوت كرد، و سپس آيه «واللَّه يعصمک من الناس» نازل شد؟
آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در [[حجةالوداع|حجة الوداع]] رسول‏ خداصلى الله عليه وآله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تعفل فما بلّغت رسالته» با بيمناكى براى مردم تلاوت كرد، و سپس آيه «واللَّه يعصمک من الناس» نازل شد؟


و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «و اللَّه يعصمک من الناس»پيامبر صلى الله عليه وآله دست على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را گرفت، بر منبرى كه از جهاز شتر ساخته بودند بر آمد و فرمود: من كنت مولاه فعلى ‏عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، و العن من ظلمه. آنگاه اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» .
و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «و اللَّه يعصمک من الناس»پيامبر صلى الله عليه وآله دست على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را گرفت، بر منبرى كه از جهاز شتر ساخته بودند بر آمد و فرمود: من كنت مولاه فعلى ‏عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، و العن من ظلمه.
 
آنگاه اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» .


ابراهيم سر به زير افكند. حسنیه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران -  كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى‏ ديدند -  لب به تأييد گشودند. ابويوسف گفت: بيشتر صحابه و مفسران تصريح كرده ‏اند كه اين آيه درباره على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه نيز مشهود است.
ابراهيم سر به زير افكند. حسنیه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران -  كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى‏ ديدند -  لب به تأييد گشودند. ابويوسف گفت: بيشتر صحابه و مفسران تصريح كرده ‏اند كه اين آيه درباره على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه نيز مشهود است.
خط ۷۷: خط ۸۱:
آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى‏ نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مى‏ گيريد<ref>الذريعة: ج ۷ ص ۲۰۰ ش ۸۹ . اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج ۳ ص ۲۴۷. رياض العلماء: ج ۵ ص ۴۰۷. روضات الجنات: ج ۱ ص ۱۵۳. الذريعة: ج ۷ ص ۳۰۰ و ج ۴ ص ۹۷ و ج ۵ ص ۱۶۱،۱۴۵،۱۰۵ و ج ۲۵ ص ۲۹۶. من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۷۵. معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۸۷. اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰.</ref>؟
آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى‏ نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مى‏ گيريد<ref>الذريعة: ج ۷ ص ۲۰۰ ش ۸۹ . اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج ۳ ص ۲۴۷. رياض العلماء: ج ۵ ص ۴۰۷. روضات الجنات: ج ۱ ص ۱۵۳. الذريعة: ج ۷ ص ۳۰۰ و ج ۴ ص ۹۷ و ج ۵ ص ۱۶۱،۱۴۵،۱۰۵ و ج ۲۵ ص ۲۹۶. من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۷۵. معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۸۷. اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰.</ref>؟


'''عميرة بنت سعد بن مالک'''
=== '''عميرة بنت سعد بن مالک''' ===
 
او نيز از تابعين شمرده مى‏ شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام‏رفاعه ابن ‏مبشر بود. او از راویان [[حدیث غدیر]] است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان‏ عليه السلام قرار دارد.
او نيز از تابعين شمرده مى‏ شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام‏رفاعه ابن ‏مبشر بود. او از راویان [[حدیث غدیر]] است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان‏ عليه السلام قرار دارد.


'''ام‏ المجتبى علويه'''
=== '''ام‏ المجتبى علويه''' ===
 
او حديث غدير را از عدى بن ثابت نقل كرده است، و ابن ‏عساکر در تاريخ خود از حديث وى ياد مى‏ كند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۷۰. </ref>
او حديث غدير را از عدى بن ثابت نقل كرده است، و ابن ‏عساکر در تاريخ خود از حديث وى ياد مى‏ كند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۷۰. </ref>


'''فاطمه بنت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام'''
=== '''فاطمه بنت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام''' ===
او دختر حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است، و مادرش ام ‏ولد مى ‏باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن‏ علیه السلام مى‏ داند.<ref>پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق. </ref>


او دختر حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است، و مادرش ام ‏ولد مى ‏باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن‏ علیه السلام مى‏ داند.<ref>پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق. </ref> در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان ‏عليه السلام، ابوحنيفه و [[اسماء بنت عمیس خثعمیّه|اسماء بنت عمیس]]<ref>رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref> شمرده شده است. [[منزلت(حدیث)|حدیث منزلت]]<ref>تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref> و ردّ الشمس<ref>اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹. </ref> از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام ‏سلمه نقل نموده است.<ref>ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref>
در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان ‏عليه السلام، ابوحنيفه و [[اسماء بنت عمیس خثعمیّه|اسماء بنت عمیس]]<ref>رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref> شمرده شده است. [[منزلت(حدیث)|حدیث منزلت]]<ref>تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref> و ردّ الشمس<ref>اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹. </ref> از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام ‏سلمه نقل نموده است.<ref>ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref>


اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على‏ عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.
اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على‏ عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۵:
به بيان ديگر:
به بيان ديگر:


پرواضح است هر حديثى كه از [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] نقل مى ‏شود، نهايتاً و در انتهاى سند به تابعين مى‏ رسد، كه آنها نيز حديث را از [[صحابه]] نقل كرده‏ اند. صحابه در اصطلاح به كسانى گفته مى‏ شود كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديده ‏اند و حديث را از خود حضرت نقل كرده ‏اند. در طبقه دوم تابعين هستند. تابعين به كسانى گفته مى‏ شود كه صحابه را ديده ‏اند و حديث پيامبرصلى الله عليه وآله را از آنها نقل مى ‏كنند.
پرواضح است هر حديثى كه از [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] نقل مى ‏شود، نهايتاً و در انتهاى سند به تابعين مى‏ رسد، كه آنها نيز حديث را از [[صحابه]] نقل كرده‏ اند. صحابه در اصطلاح به كسانى گفته مى‏ شود كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديده ‏اند و حديث را از خود حضرت نقل كرده ‏اند.
 
در طبقه دوم تابعين هستند. تابعين به كسانى گفته مى‏ شود كه صحابه را ديده ‏اند و حديث پيامبرصلى الله عليه وآله را از آنها نقل مى ‏كنند.


اين قاعده در مورد حديث غدير نيز جارى است؛ از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۱۰ صحابى حديث غدير را از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كرده، و ۸۴ تابعى حديث غدير را از آن صحابه روايت نموداند؛ و اين يعنى بسيار فراتر از حدّ تواتر!
اين قاعده در مورد حديث غدير نيز جارى است؛ از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۱۰ صحابى حديث غدير را از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كرده، و ۸۴ تابعى حديث غدير را از آن صحابه روايت نموداند؛ و اين يعنى بسيار فراتر از حدّ تواتر!
خط ۱۱۰: خط ۱۱۵:
به همين جهت خداوند با تأكيد و تسريع، پيامبرصلى الله عليه وآله را امر به تبليغ ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود، و پيامبرصلى الله عليه وآله هم قيام فورى به اجراى آن نمود. آن هم در موقعيتى حساس و در بازگشت از [[حجةالوداع|حجة الوداع]]؛ كه گروه عظيمى از طبقات مختلف و طوايف متعدد از مسلمين به مناسبت آموختن و انجام حج بيت ‏اللَّه جمع شده بودند.
به همين جهت خداوند با تأكيد و تسريع، پيامبرصلى الله عليه وآله را امر به تبليغ ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود، و پيامبرصلى الله عليه وآله هم قيام فورى به اجراى آن نمود. آن هم در موقعيتى حساس و در بازگشت از [[حجةالوداع|حجة الوداع]]؛ كه گروه عظيمى از طبقات مختلف و طوايف متعدد از مسلمين به مناسبت آموختن و انجام حج بيت ‏اللَّه جمع شده بودند.


در چنين موقع بى ‏نظير كه جمعيتى انبوه از اقوام و قبايل مختلف مسلمين گرد آمده بودند، در يک نقطه غير عادى پيامبر صلى الله عليه وآله فرمان توقف داد. همچنين حضرتش دستور داد آنان كه پيشتر رفته ‏اند باز گردند و آنان كه در دنبال اين كاروان بزرگ مى‏ آيند زودتر برسند. سپس آن حضرت با صداى رسا خطبه ‏اى حساس ايراد كرد، و فرياد خود را به همه آنها رساند. پس از اين همه مقدمات و تشريفات و پس از [[ابلاغ ولایت]] و [[امامت]] اميرالمؤمنين‏ عليه السلام توسط رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله، حضرتش امر كرد كه حاضرين به غائبين ابلاغ كنند تا همه آن افراد -  كه بيش از يكصد هزار تن بودند -  مأمور ابلاغ و راويان اين حديث و رخداد بى‏ نظير باشند.
در چنين موقع بى ‏نظير كه جمعيتى انبوه از اقوام و قبايل مختلف مسلمين گرد آمده بودند، در يک نقطه غير عادى پيامبر صلى الله عليه وآله فرمان توقف داد. همچنين حضرتش دستور داد آنان كه پيشتر رفته ‏اند باز گردند و آنان كه در دنبال اين كاروان بزرگ مى‏ آيند زودتر برسند. سپس آن حضرت با صداى رسا خطبه ‏اى حساس ايراد كرد، و فرياد خود را به همه آنها رساند.  
 
پس از اين همه مقدمات و تشريفات و پس از [[ابلاغ ولایت]] و [[امامت]] اميرالمؤمنين‏ عليه السلام توسط رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله، حضرتش امر كرد كه حاضرين به غائبين ابلاغ كنند تا همه آن افراد -  كه بيش از يكصد هزار تن بودند -  مأمور ابلاغ و راويان اين حديث و رخداد بى‏ نظير باشند.


حتى خداوند به اين مقدار هم اكتفا نفرمود، بلكه آيات كريمه در اين خصوص فرستاد، تا در هر صبح و شام تلاوت شود و همه مسلمانان عالم با تلاوت مداوم آن آيات در همه وقت و همه جا متذكر و متوجه اين امر باشند؛ تنها طريق رشد و سعادت خود را بشناسند و مرجع واقعى و پيشواى حقيقى خود را براى دريافت معالم دين و احكام آئين اسلام تشخيص دهند.
حتى خداوند به اين مقدار هم اكتفا نفرمود، بلكه آيات كريمه در اين خصوص فرستاد، تا در هر صبح و شام تلاوت شود و همه مسلمانان عالم با تلاوت مداوم آن آيات در همه وقت و همه جا متذكر و متوجه اين امر باشند؛ تنها طريق رشد و سعادت خود را بشناسند و مرجع واقعى و پيشواى حقيقى خود را براى دريافت معالم دين و احكام آئين اسلام تشخيص دهند.
خط ۱۲۶: خط ۱۳۳:
تا جايى كه دانشمندان اهل ‏سنت نيز در ثبت و ضبط و روايت اين حديث از اماميه دست كمى نداشته ‏اند؛ آنان نيز واقعه و حديث غدير را قطعى دانسته و به صحت آن معترف و به تواتر آن اذعان دارند. مگر فرد يا افراد اندكى كه از روى عصبيّت، كوركورانه نسبت به اين واقعه ياوه‏ اى گفته ‏اند! حتى واقعه و حديث غدير در نظر علماى [[اهل‏ سنت]] نيز ثابت و محقق بوده و از متواترات و مسلّمات است.
تا جايى كه دانشمندان اهل ‏سنت نيز در ثبت و ضبط و روايت اين حديث از اماميه دست كمى نداشته ‏اند؛ آنان نيز واقعه و حديث غدير را قطعى دانسته و به صحت آن معترف و به تواتر آن اذعان دارند. مگر فرد يا افراد اندكى كه از روى عصبيّت، كوركورانه نسبت به اين واقعه ياوه‏ اى گفته ‏اند! حتى واقعه و حديث غدير در نظر علماى [[اهل‏ سنت]] نيز ثابت و محقق بوده و از متواترات و مسلّمات است.


به بيان ديگر: يكصد و ده تن از بزرگان [[صحابه]] پيامبر صلى الله عليه وآله به شكل‏ هاى مختلف و جريان ‏هاى متفاوت [[حدیث غدیر]] را نقل كرده ‏اند، كه هر كدام با اسناد بسيار و در كتب متعدد آمده است. بسا آنچه به دست نياورده ‏ايم يا به دست ما نرسيده بسيار بيش از اين باشد، چرا كه با توجه به جمعيتى كه در غدير خم وجود داشته، حتماً راويان حديث غدير چندين برابر نامبردگان بوده است.
به بيان ديگر: يكصد و ده تن از بزرگان [[صحابه]] پيامبر صلى الله عليه وآله به شكل‏ هاى مختلف و جريان ‏هاى متفاوت [[حدیث غدیر]] را نقل كرده ‏اند، كه هر كدام با اسناد بسيار و در كتب متعدد آمده است.  
 
بسا آنچه به دست نياورده ‏ايم يا به دست ما نرسيده بسيار بيش از اين باشد، چرا كه با توجه به جمعيتى كه در غدير خم وجود داشته، حتماً راويان حديث غدير چندين برابر نامبردگان بوده است.


اجتماعى كه در آن روز به اين داستان گوش فرا داده و آن را درک كردند بيش از يكصد هزار تن بوده ‏اند. بالطبع تک تک اين گروه عظيم پس از بازگشت به وطن خود از اين واقعه عظيم سخن گفته و آن را نقل كرده ‏اند. همان طور كه هر مسافرى پس از بازگشت به وطن، آنچه از حوادث مهم و غير عادى در طى مسافرت ديده را براى خويشان و دوستان خود بيان مى ‏كند.
اجتماعى كه در آن روز به اين داستان گوش فرا داده و آن را درک كردند بيش از يكصد هزار تن بوده ‏اند. بالطبع تک تک اين گروه عظيم پس از بازگشت به وطن خود از اين واقعه عظيم سخن گفته و آن را نقل كرده ‏اند. همان طور كه هر مسافرى پس از بازگشت به وطن، آنچه از حوادث مهم و غير عادى در طى مسافرت ديده را براى خويشان و دوستان خود بيان مى ‏كند.
خط ۱۴۱: خط ۱۵۰:
در مرحله سوم از [[خطبه غدیر]]، پيامبر صلى الله عليه وآله وارد اعلان عمومى شد و [[امامت]] على‏ عليه السلام و وجوب اطاعت از او را مطرح كرد. عموميت خطاب را نيز بيان كرد و گستره آن را به دقت نشان داد.
در مرحله سوم از [[خطبه غدیر]]، پيامبر صلى الله عليه وآله وارد اعلان عمومى شد و [[امامت]] على‏ عليه السلام و وجوب اطاعت از او را مطرح كرد. عموميت خطاب را نيز بيان كرد و گستره آن را به دقت نشان داد.


ابتدا با اقتباس از آيه ۱۰۰ سوره توبه، مهاجرين و [[انصار]] و تابعين را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود: «وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ» ، و سپس بقيه اين عموم را با ذكر روستايى و شهرى، عجمى و عربى، آزاد و بنده، صغير و كبير، سياه و سفيد بيان كرد، و با يک كلمه همه اين گروه ‏ها را يک جا ذكر كرده فرمود: «وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ ...». در اينجا از وجوب اطاعت على ‏عليه السلام نتيجه ‏گيرى كرد كه حكم او نافذ است و هر كس با او مخالفت كند ملعون است.
ابتدا با اقتباس از آيه ۱۰۰ سوره توبه، مهاجرين و [[انصار]] و تابعين را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود:  
 
«وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ» ، و سپس بقيه اين عموم را با ذكر روستايى و شهرى، عجمى و عربى، آزاد و بنده، صغير و كبير، سياه و سفيد بيان كرد، و با يک كلمه همه اين گروه ‏ها را يک جا ذكر كرده فرمود: «وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ ...». در اينجا از وجوب اطاعت على ‏عليه السلام نتيجه ‏گيرى كرد كه حكم او نافذ است و هر كس با او مخالفت كند ملعون است.


فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افْهَمُوهُ، وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبْيَضِ وَ الاَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ اَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ اَطاعَ لَهُ:
فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افْهَمُوهُ، وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبْيَضِ وَ الاَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ اَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ اَطاعَ لَهُ:


اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما [[صاحب اختیار]] و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر [[مهاجرین]] و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهى است. [[خداوند]] او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است.
اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما [[صاحب اختیار]] و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده است بر [[مهاجرین]] و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه.  
 
بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كس تابع او باشد و او را تصديق نمايد مورد رحمت الهى است. [[خداوند]] او را و هر كس را كه از او بشنود و او را اطاعت كند آمرزيده است.


== منبع ==
== منبع ==
دانشنامه غدیر،جلد ۵،صفحه ۳۱۸
دانشنامه غدیر،جلد ۵،صفحه ۳۱۸.


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:راویان حدیث غدیر]]
[[رده:راویان حدیث غدیر]]