حارث بن نعمان فهری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۹: خط ۵۹:


== عبرت ‏هاى ماجراى حارث و سنگ آسمانى <ref>تجلى ولايت در غدير (بطحائى) : ص ۱۲۳  - ۱۲۰.</ref><big> </big>==
== عبرت ‏هاى ماجراى حارث و سنگ آسمانى <ref>تجلى ولايت در غدير (بطحائى) : ص ۱۲۳  - ۱۲۰.</ref><big> </big>==
<big>از هلاكت حارث فهرى و ماجراى سنگ آسمانى در غدير -  كه در چند قدمى پيامبر صلى الله عليه وآله اتفاق افتاد -  چند درس عبرت ‏آموز مى ‏توان گرفت:</big><big><br /></big>'''كسى كه [[دشمن ولايت]] و [[امامت]] است سزاوار زنده ماندن و بهره ‏مندى از نعمت‏ هاى خدا نيست.'''<big><br /></big>هلاكت حارث در چند قدمى پيامبر صلى الله عليه وآله و در حضور آن حضرت به اين معنى است كه منكر ولايت، و لو نزد پيامبر صلى الله عليه وآله هم باشد يا بالاى سر يا پايين پاى او دفن شود، اگر از مكتب و باورهاى او فاصله زيادى دارد، نزديكىِ مكانى و هم‏ زبانى فضيلتى براى او شمرده نمى شود و اثرى در دفع عذاب و كيفر از او نخواهد داشت.<br />قرآن از زبان حضرت ابراهيم ‏عليه السلام مى فرمايد: «فمن تبعنى فانه منّى و من عصانى فانك غفور رحيم»<ref>حضرت ابراهيم‏ عليه السلام /  ۳۶.</ref>. هر كس از من پيروى كند از من است و هر كس نافرمانى كند تو بخشنده و مهربانى. و درباره قارون مى فرمايد: «ان قارون كان من قوم موسى فبغى عليهم».<ref>قصص /  ۷۶.</ref>  قارون از قوم موسى بود اما بر آنان ستم كرد. و درباره سرنوشت نهايى و عاقبت قارون مى‏ فرمايد: «فخسفنا به و بداره الارض». <ref>قصص /  ۸۱.</ref> سپس ما او و خانه ‏اش را در زمين فرو برديم.<br />همچنين فرزند حضرت نوح‏ عليه السلام اگر چه از خاندان پيامبر و از نسل او است، ولى از آن جهت كه از راه خدا و بندگى دور است قرآن درباره ‏اش مى‏ گويد: «قال يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح» . <ref>هود /  ۴۶.</ref> (خداوند به نوح‏ عليه السلام) فرمود اى نوح او از اهل تو نيست او عمل غير صالح و فرد ناشايسته‏ اى است.<br />از على بن موسى الرضا عليه السلام روايت شده است: او فرزند واقعى حضرت نوح ‏عليه السلام بود، ولى چون نافرمانى خدا كرد خدا فرزندى او را نفى كرد. و همين گونه است كسى از ما كه نافرمانى خدا كند؛ او هم از ما خانواده نيست.<ref>تفسير صافى: ج ۲ ص ۴۵۰.</ref><br />از اين روايت فهميده مى ‏شود آنچه را خداوند متعال از حضرت نفى كرده، نفى رابطه سببى پدر و فرزندى نبوده بلكه نفى ارتباط مكتبى و معرفتى فرزند با پدر بوده است.<br />از اين رو ملاک رستگارى زبان، نژاد، قبيله و نزديكى مكانى نيست، چرا كه همه اينها در ابولهب بود، ولى خداوند درباره ‏اش مى ‏فرمايد: «تبّت يدا ابى‏ لهب و تب» <ref>مسد /  ۱.</ref> «بريده باد دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد)  » . بلكه ملاك سعادت نزديكى به مكتب و باورها و همراهى با دل و زبان و عمل است. همان گونه كه سلمان و ابوذر با اين ويژگى جزو اهل‏ بيت پيامبر عليهم السلام گرديدند و رستگار شدند.
از هلاكت حارث فهرى و ماجراى سنگ آسمانى در غدير -  كه در چند قدمى پيامبر صلى الله عليه وآله اتفاق افتاد -  چند درس عبرت ‏آموز مى ‏توان گرفت:<br />'''كسى كه [[دشمن ولايت]] و [[امامت]] است سزاوار زنده ماندن و بهره ‏مندى از نعمت‏ هاى خدا نيست.'''<br />هلاكت حارث در چند قدمى پيامبر صلى الله عليه وآله و در حضور آن حضرت به اين معنى است كه منكر ولايت، و لو نزد پيامبر صلى الله عليه وآله هم باشد يا بالاى سر يا پايين پاى او دفن شود، اگر از مكتب و باورهاى او فاصله زيادى دارد، نزديكىِ مكانى و هم‏ زبانى فضيلتى براى او شمرده نمى شود و اثرى در دفع عذاب و كيفر از او نخواهد داشت.<br />قرآن از زبان حضرت ابراهيم ‏عليه السلام مى فرمايد: «فمن تبعنى فانه منّى و من عصانى فانك غفور رحيم»<ref>حضرت ابراهيم‏ عليه السلام /  ۳۶.</ref>. هر كس از من پيروى كند از من است و هر كس نافرمانى كند تو بخشنده و مهربانى. و درباره قارون مى فرمايد: «ان قارون كان من قوم موسى فبغى عليهم».<ref>قصص /  ۷۶.</ref>  قارون از قوم موسى بود اما بر آنان ستم كرد. و درباره سرنوشت نهايى و عاقبت قارون مى‏ فرمايد: «فخسفنا به و بداره الارض». <ref>قصص /  ۸۱.</ref> سپس ما او و خانه ‏اش را در زمين فرو برديم.<br />همچنين فرزند حضرت نوح‏ عليه السلام اگر چه از خاندان پيامبر و از نسل او است، ولى از آن جهت كه از راه خدا و بندگى دور است قرآن درباره ‏اش مى‏ گويد: «قال يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح» . <ref>هود /  ۴۶.</ref> (خداوند به نوح‏ عليه السلام) فرمود اى نوح او از اهل تو نيست او عمل غير صالح و فرد ناشايسته‏ اى است.<br />از على بن موسى الرضا عليه السلام روايت شده است: او فرزند واقعى حضرت نوح ‏عليه السلام بود، ولى چون نافرمانى خدا كرد خدا فرزندى او را نفى كرد. و همين گونه است كسى از ما كه نافرمانى خدا كند؛ او هم از ما خانواده نيست.<ref>تفسير صافى: ج ۲ ص ۴۵۰.</ref><br />از اين روايت فهميده مى ‏شود آنچه را خداوند متعال از حضرت نفى كرده، نفى رابطه سببى پدر و فرزندى نبوده بلكه نفى ارتباط مكتبى و معرفتى فرزند با پدر بوده است.<br />از اين رو ملاک رستگارى زبان، نژاد، قبيله و نزديكى مكانى نيست، چرا كه همه اينها در ابولهب بود، ولى خداوند درباره ‏اش مى ‏فرمايد: «تبّت يدا ابى‏ لهب و تب» <ref>مسد /  ۱.</ref> «بريده باد دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد)  » . بلكه ملاك سعادت نزديكى به مكتب و باورها و همراهى با دل و زبان و عمل است. همان گونه كه سلمان و ابوذر با اين ويژگى جزو اهل‏ بيت پيامبر عليهم السلام گرديدند و رستگار شدند.


امام سجاد عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: خداوند بهشت را براى بندگان مطيع آفريده است اگر چه آنان سياه پوست باشند، و دوزخ را براى گناهكاران آفريد اگر چه از دودمان قريش باشند. <ref>بحار الانوار: ج ۴۲ ص ۸۲.</ref>
امام سجاد عليه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: خداوند بهشت را براى بندگان مطيع آفريده است اگر چه آنان سياه پوست باشند، و دوزخ را براى گناهكاران آفريد اگر چه از دودمان قريش باشند. <ref>بحار الانوار: ج ۴۲ ص ۸۲.</ref>