۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۴: | خط ۴: | ||
نتیجهای که از این مقاله می توان گرفت مستقیما در بهره گیری از نصوص شیعه بر امامت حضرت امیر علیه السلام، همچون آیهٔ ولایت و حدیث غدیر نقش دارد، چرا که در صورت تک معنایی بودن واژه ولی و مولى، دیگر شکی در معنای مستفاد از این نصوص باقی نخواهد ماند. | نتیجهای که از این مقاله می توان گرفت مستقیما در بهره گیری از نصوص شیعه بر امامت حضرت امیر علیه السلام، همچون آیهٔ ولایت و حدیث غدیر نقش دارد، چرا که در صورت تک معنایی بودن واژه ولی و مولى، دیگر شکی در معنای مستفاد از این نصوص باقی نخواهد ماند. | ||
== مقدمه == | |||
آیهٔ ولایت همواره یکی از مهمترین نصوصِ اندیشمندان شیعه در اثبات ولایت إلهیِ حضرت أمیر علیه السلام بوده است. شیعه از دیرباز بر اهمیت آن تأکید کرده و بر آن بوده است که واژهٔ ولی در آیهٔ ﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا﴾ معنایی جز سرپرستی بر امور خلق نداشته و نمیتوان آن را به معانی دیگری، همچون یار و یاور و دوست و محبّ حمل نمود. | آیهٔ ولایت همواره یکی از مهمترین نصوصِ اندیشمندان شیعه در اثبات ولایت إلهیِ حضرت أمیر علیه السلام بوده است. شیعه از دیرباز بر اهمیت آن تأکید کرده و بر آن بوده است که واژهٔ ولی در آیهٔ ﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا﴾ معنایی جز سرپرستی بر امور خلق نداشته و نمیتوان آن را به معانی دیگری، همچون یار و یاور و دوست و محبّ حمل نمود. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۹: | ||
برای بازشناسی معانی این مادّه ابتدا باید به فرهنگهای لغت مراجعه کنیم؛ اما متأسفانه بیشترِ این فرهنگها، معانیِ حقیقی و مجازیِ لغات را از یک سو و معانی صریح و کنایی آنها را از سوی دیگر در هم آمیختهاند، به گونهای که جدا سازی این معانی از یکدیگر دشوار به نظر میآید. در این میان برخی از فرهنگها همچون «اساس البلاغهٔ» زمخشری و «معجم الوسیط» مدّعیاند که این جداسازی را انجام دادهاند<ref>کما اینکه در مقدّمهٔ معجم الوسیط ص۱۴ در زمرهٔ ویژگیهای این فرهنگ آمده است: «۳ـ مقدّم بودن معانی حسّی بر عقلی و حقیقی بر مجازی».</ref>؛ از سوی دیگر راغب اصفهانی دقّتی در معنای این واژه به کار برده، که شایسته است بدان نیز اشاره شود. بنابرین به ذکر این سه فرهنگ اکفتا نموده و بر این باوریم که دیگر فرهنگها چیزی بیشتر از آنچه بیان میشود ندارند. | برای بازشناسی معانی این مادّه ابتدا باید به فرهنگهای لغت مراجعه کنیم؛ اما متأسفانه بیشترِ این فرهنگها، معانیِ حقیقی و مجازیِ لغات را از یک سو و معانی صریح و کنایی آنها را از سوی دیگر در هم آمیختهاند، به گونهای که جدا سازی این معانی از یکدیگر دشوار به نظر میآید. در این میان برخی از فرهنگها همچون «اساس البلاغهٔ» زمخشری و «معجم الوسیط» مدّعیاند که این جداسازی را انجام دادهاند<ref>کما اینکه در مقدّمهٔ معجم الوسیط ص۱۴ در زمرهٔ ویژگیهای این فرهنگ آمده است: «۳ـ مقدّم بودن معانی حسّی بر عقلی و حقیقی بر مجازی».</ref>؛ از سوی دیگر راغب اصفهانی دقّتی در معنای این واژه به کار برده، که شایسته است بدان نیز اشاره شود. بنابرین به ذکر این سه فرهنگ اکفتا نموده و بر این باوریم که دیگر فرهنگها چیزی بیشتر از آنچه بیان میشود ندارند. | ||
= أ. اساس البلاغة = | == فرهنگ های لغت == | ||
=== أ. اساس البلاغة === | |||
(ولی، ولیه، ولیاً) یعنی: به او نزدیک شد، (اولیته ایاه) او را ولی آن قرار دادم: یعنی: او را نزدیک کردم، (کل مما یلیك) هرآنچه به تو نزدیک است. و (جلست مما یلیه) یعنی: کنار هر آنچه به او نزدیک است نشستم. (سقط الولی) ولی فرود آمد، و آن بارانی است که بعد از باران موسمی<ref>و آن اولین نمی از باران است که روی زمین اثر میگذارد و زمین را با رطوبتش مرطوب میکند، پس اگر بعد از آن بارانی بیاید آن را ولی مینامند، یعنی بعد از وسمی آمده است.</ref> میبارد. و (قد ولیت الارض وهی مولیه) زمین به باران ولی مرطوب شد. | (ولی، ولیه، ولیاً) یعنی: به او نزدیک شد، (اولیته ایاه) او را ولی آن قرار دادم: یعنی: او را نزدیک کردم، (کل مما یلیك) هرآنچه به تو نزدیک است. و (جلست مما یلیه) یعنی: کنار هر آنچه به او نزدیک است نشستم. (سقط الولی) ولی فرود آمد، و آن بارانی است که بعد از باران موسمی<ref>و آن اولین نمی از باران است که روی زمین اثر میگذارد و زمین را با رطوبتش مرطوب میکند، پس اگر بعد از آن بارانی بیاید آن را ولی مینامند، یعنی بعد از وسمی آمده است.</ref> میبارد. و (قد ولیت الارض وهی مولیه) زمین به باران ولی مرطوب شد. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۶: | ||
اکنون روشن شد که زمخشری در عین حالی که از دقّت نظر بالایی برخوردار است دچار لغزشهایی شده که اگر آنها را به دقّت بررسی نکنیم، در فهمِ گفتارِ وی دچار ابهام گشته و ایشان را نیز جزو کسانی قرار خواهیم داد که برای لفظ ولی معانیِ متعددی ذکر کردهاند. | اکنون روشن شد که زمخشری در عین حالی که از دقّت نظر بالایی برخوردار است دچار لغزشهایی شده که اگر آنها را به دقّت بررسی نکنیم، در فهمِ گفتارِ وی دچار ابهام گشته و ایشان را نیز جزو کسانی قرار خواهیم داد که برای لفظ ولی معانیِ متعددی ذکر کردهاند. | ||
= ب. مفردات راغب = | === ب. مفردات راغب === | ||
(ولی): (الولاء والتوالی) یعنی: فراهم آمدن دو چیز یا بیشتر به گونهای که بین آن دو، چیزی که از جنس آنها نباشد یافت نشود، این لفظ با تسامح در معنای (قریب و نزدیک بودن) استفاده میگردد؛ نزدیکی از جهت مکانی یا نسبی یا نزدیکی در دین و یا نزدیک بودن به لحاظ دوستی و یاری و یا نزدیکی به جهت اعتقاد. | (ولی): (الولاء والتوالی) یعنی: فراهم آمدن دو چیز یا بیشتر به گونهای که بین آن دو، چیزی که از جنس آنها نباشد یافت نشود، این لفظ با تسامح در معنای (قریب و نزدیک بودن) استفاده میگردد؛ نزدیکی از جهت مکانی یا نسبی یا نزدیکی در دین و یا نزدیک بودن به لحاظ دوستی و یاری و یا نزدیکی به جهت اعتقاد. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۹: | ||
اکنون میتوانیم گفتارِ راغب اصفهانی را با تغییرِ اندکی، تصحیح نموده و به معنای واقعی این واژه نزدیکتر شویم و بگوییم که: اولین معنایی که میتوان برای ریشهٔ (و ل ی) ذکر کرد همانا «فراهم آمدنِ دو چیز یا بیشتر به گونهای که بین آن دو، چیزی که از جنس آنها باشد یافت نشود» است. و بنا بر همین معنا این واژه در معنای «قرب و نزدیکی» استفاده گردیده است. | اکنون میتوانیم گفتارِ راغب اصفهانی را با تغییرِ اندکی، تصحیح نموده و به معنای واقعی این واژه نزدیکتر شویم و بگوییم که: اولین معنایی که میتوان برای ریشهٔ (و ل ی) ذکر کرد همانا «فراهم آمدنِ دو چیز یا بیشتر به گونهای که بین آن دو، چیزی که از جنس آنها باشد یافت نشود» است. و بنا بر همین معنا این واژه در معنای «قرب و نزدیکی» استفاده گردیده است. | ||
= ج. معجم الوسیط = | === ج. معجم الوسیط === | ||
(ولاه، یلیه، ولیاً): به او نزدیک شد. (ولیه، یلیه، ولیاً): به او نزدیک شد. (ولي، یلي، ولایة ـ الشيءَ و علیه): سرپرست آن چیز شد و به انجام آن پرداخت. (وليَ ـ فلاناً و علیه): فلانی را یاری کرد. (وليَ ـ فلاناً): به فلانی علاقهمند شد. (وليَ ـ البد): فرمانروای آن سرزمین یا آن شهر یا آن کشور شد. در این هنگام او را (والي) گویند و صیغهٔ جمع والی نیز (ولاة) است. معنای مفعولی آن: (موليٌّ علیه) تحت سلطه و سرپرستی قرار گرفته، میباشد... | (ولاه، یلیه، ولیاً): به او نزدیک شد. (ولیه، یلیه، ولیاً): به او نزدیک شد. (ولي، یلي، ولایة ـ الشيءَ و علیه): سرپرست آن چیز شد و به انجام آن پرداخت. (وليَ ـ فلاناً و علیه): فلانی را یاری کرد. (وليَ ـ فلاناً): به فلانی علاقهمند شد. (وليَ ـ البد): فرمانروای آن سرزمین یا آن شهر یا آن کشور شد. در این هنگام او را (والي) گویند و صیغهٔ جمع والی نیز (ولاة) است. معنای مفعولی آن: (موليٌّ علیه) تحت سلطه و سرپرستی قرار گرفته، میباشد... | ||
خط ۷۹: | خط ۸۲: | ||
پس از آنکه مدّعای ما روشن شد و گفتیم که «ولیّ» یک معنا بیشتر ندارد و آن سرپرست و متصرّف است، لازم است معناهای دیگری را که در فرهنگهای لغت به این واژه نسبت دادهاند نیز توجیه نموده و بیان کنیم که چه نسبتی میان این معانی و معنای اصلیِ لفظ، موجود است. اما ابتدا برای روشن شدنِ مدّعا، باید به چند نکته توجه داشته باشیم: | پس از آنکه مدّعای ما روشن شد و گفتیم که «ولیّ» یک معنا بیشتر ندارد و آن سرپرست و متصرّف است، لازم است معناهای دیگری را که در فرهنگهای لغت به این واژه نسبت دادهاند نیز توجیه نموده و بیان کنیم که چه نسبتی میان این معانی و معنای اصلیِ لفظ، موجود است. اما ابتدا برای روشن شدنِ مدّعا، باید به چند نکته توجه داشته باشیم: | ||
= أـ اشتراک در ریشه = | === أـ اشتراک در ریشه === | ||
اگر گفتیم که واژهٔ ولی یا مولی در چند معنای مختلف، به کار میروند و به اصطلاح مشترکِ لفظی میباشند، منشأ این اشتراک را باید در ریشهٔ این کلمات جست و جو کرد و نمیتوان آن را ناشی از نوعِ صیغهٔ این کلمات و وزن آنها دانست؛ چرا که وزنهای مختلفِ فعلها، معانیِ خاص به خود را ایفا میکنند؛ فی المثل وزنِ مفاعله، معنایِ انجامِ کاری به صورت دو طرفی را میدهد؛ خواه مادّهٔ تکلم را در آن ریخته و صیغهٔ مکالمه را بسازیم یا مادّهٔ ضرب را ریخته و مضاربه را از آن استخراج کنیم، یا مقایسه، و یا مناشده، و مقاتله، و امثال آن. همچنین وزن فاعل در اسم فاعل به معنای انتسابِ فعل، به شخص است، حال از مادّهٔ علم باشد یا جهل یا ضرب. همچنین است وزنهای دیگر از قبیلِ فعیل و مفعل و مفعول و... | اگر گفتیم که واژهٔ ولی یا مولی در چند معنای مختلف، به کار میروند و به اصطلاح مشترکِ لفظی میباشند، منشأ این اشتراک را باید در ریشهٔ این کلمات جست و جو کرد و نمیتوان آن را ناشی از نوعِ صیغهٔ این کلمات و وزن آنها دانست؛ چرا که وزنهای مختلفِ فعلها، معانیِ خاص به خود را ایفا میکنند؛ فی المثل وزنِ مفاعله، معنایِ انجامِ کاری به صورت دو طرفی را میدهد؛ خواه مادّهٔ تکلم را در آن ریخته و صیغهٔ مکالمه را بسازیم یا مادّهٔ ضرب را ریخته و مضاربه را از آن استخراج کنیم، یا مقایسه، و یا مناشده، و مقاتله، و امثال آن. همچنین وزن فاعل در اسم فاعل به معنای انتسابِ فعل، به شخص است، حال از مادّهٔ علم باشد یا جهل یا ضرب. همچنین است وزنهای دیگر از قبیلِ فعیل و مفعل و مفعول و... | ||
خط ۸۶: | خط ۸۹: | ||
پس از روشن شدن مطلبِ بالا میگوییم که در فرهنگهای لغت، معانی زیادی را برای ولی یا مولی ذکر کردهاند. این در حالی است که نمیتوان بسیاری از این معانی را در ریشهٔ این لغات یافت<ref>به طور مثال پس از مراجعه به کتابهای (لسان العرب) و (الصحاح) و (النهایة فی غریب الحدیث) میبینیم ایشان در معنای کلمهٔ مولی، پسر عمو را ذکر میکنند و حال آنکه این معنا را در ریشهٔ آن نیاوردهاند. این در حالی است که معجم مقاییس اللغة ـ که مدّعی است تمامی معانی را، به معنای اصلی و ریشهایِ آن ارجاع میدهد ـ در رابطه با کلمه مولى گفته است: «مولى: برده و صاحبش و همراه و همپیمان و پسر عمو و یاور و همسایه. تمامی این معانی به ولی به معنای قریب و نزدیک باز میگردد». رکـ : ابن منظور، لسان العرب، ۱۵/۴۰۶ـ ۴۱۵؛ جوهری، صحاح، ۶/۲۵۲۸ـ ۲۵۳۱؛ ابن الاثیر، نهایة، ۵/۲۲۷ـ ۲۳۰؛ ابن الفارس، معجم مقاییس اللغة، ۶/۱۴۱ـ ۱۴۲.</ref>. در نتیجه یا این معانی، در واقع معنای جدیدی برای لفظ نبوده، بلکه مصداقی از مصادیق آنند ـ که در ادامه بیشتر راجع به آن سخن خواهیم گفت ـ یا این که باید برخی از این معانی را ساخته و پرداختهٔ افراد مغرضی بدانیم که از این کار سودی میبردهاند. | پس از روشن شدن مطلبِ بالا میگوییم که در فرهنگهای لغت، معانی زیادی را برای ولی یا مولی ذکر کردهاند. این در حالی است که نمیتوان بسیاری از این معانی را در ریشهٔ این لغات یافت<ref>به طور مثال پس از مراجعه به کتابهای (لسان العرب) و (الصحاح) و (النهایة فی غریب الحدیث) میبینیم ایشان در معنای کلمهٔ مولی، پسر عمو را ذکر میکنند و حال آنکه این معنا را در ریشهٔ آن نیاوردهاند. این در حالی است که معجم مقاییس اللغة ـ که مدّعی است تمامی معانی را، به معنای اصلی و ریشهایِ آن ارجاع میدهد ـ در رابطه با کلمه مولى گفته است: «مولى: برده و صاحبش و همراه و همپیمان و پسر عمو و یاور و همسایه. تمامی این معانی به ولی به معنای قریب و نزدیک باز میگردد». رکـ : ابن منظور، لسان العرب، ۱۵/۴۰۶ـ ۴۱۵؛ جوهری، صحاح، ۶/۲۵۲۸ـ ۲۵۳۱؛ ابن الاثیر، نهایة، ۵/۲۲۷ـ ۲۳۰؛ ابن الفارس، معجم مقاییس اللغة، ۶/۱۴۱ـ ۱۴۲.</ref>. در نتیجه یا این معانی، در واقع معنای جدیدی برای لفظ نبوده، بلکه مصداقی از مصادیق آنند ـ که در ادامه بیشتر راجع به آن سخن خواهیم گفت ـ یا این که باید برخی از این معانی را ساخته و پرداختهٔ افراد مغرضی بدانیم که از این کار سودی میبردهاند. | ||
= ب ـ لوازم و مستلزمات معنای ولی = | === ب ـ لوازم و مستلزمات معنای ولی === | ||
نباید فراموش کنیم که هر معنایی، به لحاظ عقلی یا عرفی دارای لوازم و مستلزماتی است که باید همیشه به همراه آن باشد. ولایت و سرپرستی هم از این قاعده مستثنا نیست. به همین جهت ولایت در نگاه عرف ملازم محبّت ورزی و یاری نمودن و دوستی و رفاقت و همراهی است، چرا که معمولاً اشخاصی که ولایتی دارند، به کسی که بر وی ولایت دارند، محبّت میورزند و یار و یاور وی و پشتیبان اویند. به همین جهت است که در عرف، ولی را در مقابل عدو یا همان دشمن قرار میدهند؛ چرا که هیچگاه ـ مگر در موارد شاذ و نادر ـ نمیبینند که ولیّ ِ یک شخص با او دشمنی کند یا اورا دوست نداشته باشد، یا این که در سختیها به فریادش نرسیده و کمکش ننماید. | نباید فراموش کنیم که هر معنایی، به لحاظ عقلی یا عرفی دارای لوازم و مستلزماتی است که باید همیشه به همراه آن باشد. ولایت و سرپرستی هم از این قاعده مستثنا نیست. به همین جهت ولایت در نگاه عرف ملازم محبّت ورزی و یاری نمودن و دوستی و رفاقت و همراهی است، چرا که معمولاً اشخاصی که ولایتی دارند، به کسی که بر وی ولایت دارند، محبّت میورزند و یار و یاور وی و پشتیبان اویند. به همین جهت است که در عرف، ولی را در مقابل عدو یا همان دشمن قرار میدهند؛ چرا که هیچگاه ـ مگر در موارد شاذ و نادر ـ نمیبینند که ولیّ ِ یک شخص با او دشمنی کند یا اورا دوست نداشته باشد، یا این که در سختیها به فریادش نرسیده و کمکش ننماید. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۶: | ||
میخواهیم بگوییم که: باید در مباحث لغوی، میانِ معنای اصلیِ یک لفظ و لوازم و مستلزماتِ خارجی آن تفاوت قائل بود. تفاوتی که اگر آن را لحاظ ننماییم دچارِ اشتباهِ بزرگی خواهیم شد که بسیاری را به خطا کشانده است. این که معنای یک لفظ به همراهِ خود، معنای دیگری را به ذهن میکشاند، مطلبی است، و اینکه معنای دوم را معنای مستقلی برای آن لفظ ذکر کرده و عملاً مشترک لفظی بسازیم مطلبی دیگر. | میخواهیم بگوییم که: باید در مباحث لغوی، میانِ معنای اصلیِ یک لفظ و لوازم و مستلزماتِ خارجی آن تفاوت قائل بود. تفاوتی که اگر آن را لحاظ ننماییم دچارِ اشتباهِ بزرگی خواهیم شد که بسیاری را به خطا کشانده است. این که معنای یک لفظ به همراهِ خود، معنای دیگری را به ذهن میکشاند، مطلبی است، و اینکه معنای دوم را معنای مستقلی برای آن لفظ ذکر کرده و عملاً مشترک لفظی بسازیم مطلبی دیگر. | ||
= ج ـ تفاوت میان مصادیق و مفاهیم = | === ج ـ تفاوت میان مصادیق و مفاهیم === | ||
نکتهٔ دیگر آنکه: فرهنگهای لغت ـ قدیم و جدید ـ در بیشتر موارد برای فهماندنِ معنای یک لفظ از کلماتی بهره میگیرند که بیشترین اشتراک را در مصادیق با معنایی که در صدد بیان آن هستند داشته باشند؛ در نتیجه کلمه ذکر شده با لفظی که در صددِ فهماندنِ معنای آن هستند، تفاوت مفهومی دارد. اما گاهی دایرهٔ مصادیقِ کلمهٔ ذکر شده از دایرهٔ مصادیقِ معنای مورد بحث، کوچکتر بوده و تمامیِ مصادیقش، مصادیق معنای مورد نظر هم هست و یا برعکس، دایرهای گستردهتر داشته و تمامیِ مصادیق معنای مورد بحث در زمرهٔ مصادیق آن لفظ میباشند. | نکتهٔ دیگر آنکه: فرهنگهای لغت ـ قدیم و جدید ـ در بیشتر موارد برای فهماندنِ معنای یک لفظ از کلماتی بهره میگیرند که بیشترین اشتراک را در مصادیق با معنایی که در صدد بیان آن هستند داشته باشند؛ در نتیجه کلمه ذکر شده با لفظی که در صددِ فهماندنِ معنای آن هستند، تفاوت مفهومی دارد. اما گاهی دایرهٔ مصادیقِ کلمهٔ ذکر شده از دایرهٔ مصادیقِ معنای مورد بحث، کوچکتر بوده و تمامیِ مصادیقش، مصادیق معنای مورد نظر هم هست و یا برعکس، دایرهای گستردهتر داشته و تمامیِ مصادیق معنای مورد بحث در زمرهٔ مصادیق آن لفظ میباشند. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۷: | ||
بنابرین باید دقت کرد که اگر در معنای لفظ ولی گفته شود: پدر، شوهر، صاحبِ برده و... آیا منظور، معنای جدیدی برای ولایت است، یا گونههایی مختلف از مصادیق ولایت مورد نظر می باشد؟ | بنابرین باید دقت کرد که اگر در معنای لفظ ولی گفته شود: پدر، شوهر، صاحبِ برده و... آیا منظور، معنای جدیدی برای ولایت است، یا گونههایی مختلف از مصادیق ولایت مورد نظر می باشد؟ | ||
= د ـ جایگاه قرینه در معانی حقیقی = | === د ـ جایگاه قرینه در معانی حقیقی === | ||
نکتهٔ دیگر اینکه: مسلّما در استعمالات مجازی و استعمال لفظ مشترک، لازم است برای فهمِ کلام، از قرائنی استفاده شود که معنای مورد نظر را مشخص نماید. اما آیا این بدان معنا است که اگر در کلام قرینهای وجود داشت که معنای واژهٔ مورد استفاده در کلام را مشخص میکرد، آن واژه، جزو معانی مجازی یا الفاظ مشترک بوده است؟ | نکتهٔ دیگر اینکه: مسلّما در استعمالات مجازی و استعمال لفظ مشترک، لازم است برای فهمِ کلام، از قرائنی استفاده شود که معنای مورد نظر را مشخص نماید. اما آیا این بدان معنا است که اگر در کلام قرینهای وجود داشت که معنای واژهٔ مورد استفاده در کلام را مشخص میکرد، آن واژه، جزو معانی مجازی یا الفاظ مشترک بوده است؟ | ||