۷۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''«تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ. وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ. لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ. ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ. فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِينَ. وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ. وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ. وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ.»''' | |||
آن نازل شده از طرف پروردگار جهان است. اگر گفتههايى به ما افترا زده بود ما دست راست او را مىگرفتيم و سپس رگ گردن او را قطع مىكرديم و هيچكس نمىتوانست مانع ما باشد، و آن يادآورى براى مؤمنين است. ما مىدانيم كه در ميان شما تكذيب كنندگان هستند، و آن حسرتى براى كافران است، و آن يقين حقيقى است. پس به نام پروردگار عظيمت تسبيح بگو. | آن نازل شده از طرف پروردگار جهان است. اگر گفتههايى به ما افترا زده بود ما دست راست او را مىگرفتيم و سپس رگ گردن او را قطع مىكرديم و هيچكس نمىتوانست مانع ما باشد، و آن يادآورى براى مؤمنين است. ما مىدانيم كه در ميان شما تكذيب كنندگان هستند، و آن حسرتى براى كافران است، و آن يقين حقيقى است. پس به نام پروردگار عظيمت تسبيح بگو. | ||
موقعيت تاريخى | === موقعيت تاريخى === | ||
يكى از شايعههايى كه پس از اعلان ولايت در غدير مىرفت تا ذهن مردم را تخريب كند مسئله «ساختگى بودن» اين مراسم از سوى پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و نسبت دادن آن به خدا بود. اين مطلب را منافقين رسماً دامن زدند و علناً بر زبان آوردند، و اگر در اذهان مردم جاى مىگرفت راه ديگرى براى مقابله با برنامه عظيم غدير باز مىشد و به اساس بعثت نيز سرايت مىكرد. | يكى از شايعههايى كه پس از اعلان ولايت در غدير مىرفت تا ذهن مردم را تخريب كند مسئله «ساختگى بودن» اين مراسم از سوى پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و نسبت دادن آن به خدا بود. اين مطلب را منافقين رسماً دامن زدند و علناً بر زبان آوردند، و اگر در اذهان مردم جاى مىگرفت راه ديگرى براى مقابله با برنامه عظيم غدير باز مىشد و به اساس بعثت نيز سرايت مىكرد. | ||
مطرح كنندگان اين جسارت ابوبكر و عمر بودند، كه بعد از مسدود شدن راههاى ديگرى كه در آيات قبل ذكر شد، از اين راه وارد شدند. كيفيت به ميان آوردن اين شايعه هم در اين قالب بود كه: «خدا به او امر نكرده و اين مطلبى است كه از پيش خود ساخته و به خدا نسبت مىدهد»، كه در عربى از آن با كلمه «تَقَوُّل» ياد مىشود. سپس كلمه «كذّاب» را هم به آن افزودند، و براى توجيه علت اين «تقوُّل» هدف شرافت دادن به پسر عمويش را مطرح كردند. درباره نزول اين آيات در اين موقعيت خاص غدير شش حديث وارد شده كه ذيلًا متن آنها را مىآوريم تا مطالب فوق از مضامين آن ملاحظه شود: | مطرح كنندگان اين جسارت ابوبكر و عمر بودند، كه بعد از مسدود شدن راههاى ديگرى كه در آيات قبل ذكر شد، از اين راه وارد شدند. كيفيت به ميان آوردن اين شايعه هم در اين قالب بود كه: «خدا به او امر نكرده و اين مطلبى است كه از پيش خود ساخته و به خدا نسبت مىدهد»، كه در عربى از آن با كلمه «تَقَوُّل» ياد مىشود. سپس كلمه «كذّاب» را هم به آن افزودند، و براى توجيه علت اين «تقوُّل» هدف شرافت دادن به پسر عمويش را مطرح كردند. درباره نزول اين آيات در اين موقعيت خاص غدير شش حديث وارد شده كه ذيلًا متن آنها را مىآوريم تا مطالب فوق از مضامين آن ملاحظه شود: | ||
==== حديث اول ==== | |||
امام صادق عليه السلام با تصريح به مسئله ولايت در غدير درباره اين آيات مىفرمايد: | امام صادق عليه السلام با تصريح به مسئله ولايت در غدير درباره اين آيات مىفرمايد: | ||
«منظور ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام است كه در روز غدير نازل شد». | «منظور ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام است كه در روز غدير نازل شد». <ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۹۶. تفسير القمى: ج ۲ ص ۱۲۴. بحار الانوار: ج ۹ ص ۲۲۸ ح ۱۱۶، ج ۳۷ ص ۱۲۰ ح ۱۰.</ref> | ||
< | |||
==== حديث دوم ==== | |||
امام صادق عليه السلام با تصريح بر موقعيت «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» مىفرمايد: | امام صادق عليه السلام با تصريح بر موقعيت «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» مىفرمايد: | ||
هنگامى كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، عمر گفت: نه به خدا قسم! خدا او را به اين مطلب امر نكرده، و اين مطلب نيست مگر چيزى كه به خدا مىبندد! خداوند هم اين آيات را نازل كرد: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ»: «اگر بعضى از گفتارها به دروغ به ما نسبت داده شود» كه منظور چنين نسبتى درباره پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله است. تا آنجا كه مىفرمايد: «وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ، وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ»: «و آن حسرت براى كافران است، و آن حق اليقين است»، كه منظور على عليه السلام است. | هنگامى كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، عمر گفت: نه به خدا قسم! خدا او را به اين مطلب امر نكرده، و اين مطلب نيست مگر چيزى كه به خدا مىبندد! خداوند هم اين آيات را نازل كرد: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ»: «اگر بعضى از گفتارها به دروغ به ما نسبت داده شود» كه منظور چنين نسبتى درباره پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله است. تا آنجا كه مىفرمايد: «وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ، وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ»: «و آن حسرت براى كافران است، و آن حق اليقين است»، كه منظور على عليه السلام است. <ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۴۱ ح ۲۰۷. مناقب ابن شهر آشوب: ج ۲ ص ۲۳۸ ح ۴۰. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۰.</ref> | ||
< | |||
==== حديث سوم ==== | |||
در روايت ديگرى فقط جمله «انَّما هُوَ شَىْءٌ يَتَقَوَّلُهُ» از سوى عمر در غدير ذكر شده، كه امام صادق عليه السلام با كنايه از عمر مىفرمايد: مردى در غدير گفت: «اين چيزى است كه به خدا افترا مىبندد»! خداوند تعالى هم اين آيات را نازل كرد: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ ...». «3» | در روايت ديگرى فقط جمله «انَّما هُوَ شَىْءٌ يَتَقَوَّلُهُ» از سوى عمر در غدير ذكر شده، كه امام صادق عليه السلام با كنايه از عمر مىفرمايد: مردى در غدير گفت: «اين چيزى است كه به خدا افترا مىبندد»! خداوند تعالى هم اين آيات را نازل كرد: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ ...». «3» | ||
______________________________ | ______________________________ | ||
(3) المحتضر: ص 65. بحار الانوار: ج 36 ص 149. تفسير العياشى: ج 2 ص 269. | (3) المحتضر: ص 65. بحار الانوار: ج 36 ص 149. تفسير العياشى: ج 2 ص 269. |
ویرایش