۲۲٬۹۸۰
ویرایش
(تکمیل برزخ) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== <big>آيه «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...»</big><ref | == <big>آيه «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...»</big><ref>بقره / ۱۴۰. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۰۵ ،۴۱۰-۴۱۲ .</ref> == | ||
<big>از جمله آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير آيه | <big>از جمله آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير آيه ۱۴۰ سوره بقره و آيه ۲۴سوره لقمان و آيه ۱۴ سوره فجر است:</big> | ||
<big>«أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى قُلْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّه وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّه وَ مَا اللَّه بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» :</big> | <big>«أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى قُلْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّه وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّه وَ مَا اللَّه بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» :</big> | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
<big>«يا مى گوييد ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگانِ او يهودى يا نصرانى بوده اند. بگو: شما آگاه تريد يا خداوند؟ و چه كسى ظالم تر است از كسى كه شهادتى از خداوند نزد او كتمان شود؟! خداوند از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست» .</big> | <big>«يا مى گوييد ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگانِ او يهودى يا نصرانى بوده اند. بگو: شما آگاه تريد يا خداوند؟ و چه كسى ظالم تر است از كسى كه شهادتى از خداوند نزد او كتمان شود؟! خداوند از آنچه انجام مى دهيد غافل نيست» .</big> | ||
<big>«نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ»<ref> | <big>«نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ»<ref> ۳ لقمان / ۲۴.</ref></big>: | ||
<big>«آنان را زمان اندكى از نعمت ها برخوردار مى سازيم و سپس به عذاب غليظى دچار مى نماييم» .</big> | <big>«آنان را زمان اندكى از نعمت ها برخوردار مى سازيم و سپس به عذاب غليظى دچار مى نماييم» .</big> | ||
<big>«إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»<ref> | <big>«إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»<ref> ۴ فجر / ۱۴. </ref>:</big> | ||
<big>«پروردگار تو در كمين است» .</big> | <big>«پروردگار تو در كمين است» .</big> | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
<big>برنامه سه روزه غدير پايان يافته و غروب بيستم ذى الحجة كاروان پيامبرصلى الله عليه وآله از غدير خم راهى مدينه شده است. گروه چهارده نفرى از منافقين نقشه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله را براى اجراى آن در عقبه هرشى در پيش دارند.</big> | <big>برنامه سه روزه غدير پايان يافته و غروب بيستم ذى الحجة كاروان پيامبرصلى الله عليه وآله از غدير خم راهى مدينه شده است. گروه چهارده نفرى از منافقين نقشه قتل پيامبرصلى الله عليه وآله را براى اجراى آن در عقبه هرشى در پيش دارند.</big> | ||
<big>قبل از رسيدن قافله به كوه هرشى، | <big>قبل از رسيدن قافله به كوه هرشى، ۱۴ نفر خود را به قُلّه رساندند و در دو سوى آن كمين كردند. با رسيدن شتر پيامبرصلى الله عليه وآله - كه پيشاپيش قافله در حركت بود و حذيفه و عمار راهنماى آن بودند - منافقين حمله كردند و پس از درگيرى هاى مفصل، منافقين فرارى شدند.</big> | ||
<big>در آنجا حذيفه پيشنهاد پيگيرىِ آنان را به پيامبرصلى الله عليه وآله داد، ولى حضرت با اقتباس از دو آيه قرآن به او فهماند كه فعلاً مأمور به صبر هستم. اين دو آيه يكى در سوره ملک است كه در قرآن «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» است، ولى در كلام حضرت به اين صورت اقتباس شده آمده است: «انَّ اللَّه لَهُمْ بِالْمِرْصادِ» . آيه دوم در سوره لقمان است كه در كلام حضرت از صيغه متكلم به غايب تغيير يافته و به جاى «نمتعهم» كلمه «سَيُمْهِلُهُمُ» به كار رفته و حضرت فرموده است: «وَ سَيُمْهِلُهُمْ قَليلاً ثُمَّ يَضْطَرُّهُمْ الى عَذابٍ غَليظٍ» .</big> | <big>در آنجا حذيفه پيشنهاد پيگيرىِ آنان را به پيامبرصلى الله عليه وآله داد، ولى حضرت با اقتباس از دو آيه قرآن به او فهماند كه فعلاً مأمور به صبر هستم. اين دو آيه يكى در سوره ملک است كه در قرآن «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» است، ولى در كلام حضرت به اين صورت اقتباس شده آمده است: «انَّ اللَّه لَهُمْ بِالْمِرْصادِ» . آيه دوم در سوره لقمان است كه در كلام حضرت از صيغه متكلم به غايب تغيير يافته و به جاى «نمتعهم» كلمه «سَيُمْهِلُهُمُ» به كار رفته و حضرت فرموده است: «وَ سَيُمْهِلُهُمْ قَليلاً ثُمَّ يَضْطَرُّهُمْ الى عَذابٍ غَليظٍ» .</big> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
<big>روز بعد كه قافله براى استراحت توقف كرد بار ديگر آن گروه با يكديگر به نجوى پرداختند در حالى كه حضرت همه را از سخن سرى گفتن منع كرده بود. هنگام حركت پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را فراخواند و مورد مؤاخذه قرار داد و پرسيد: در چه باره اى نجوى مى كرديد؟ گفتند: ما اصلاً سخن سرّى نداشته ايم!!</big> | <big>روز بعد كه قافله براى استراحت توقف كرد بار ديگر آن گروه با يكديگر به نجوى پرداختند در حالى كه حضرت همه را از سخن سرى گفتن منع كرده بود. هنگام حركت پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را فراخواند و مورد مؤاخذه قرار داد و پرسيد: در چه باره اى نجوى مى كرديد؟ گفتند: ما اصلاً سخن سرّى نداشته ايم!!</big> | ||
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله با تضمين بخش دوم آيه | <big>پيامبرصلى الله عليه وآله با تضمين بخش دوم آيه ۱۴۰ از سوره بقره در كلام خود و فقط با حذف همزه استفهام قبل از كلمه «أَ أَنْتُمْ» پاسخ آنان را داد و فرمود: «أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّه، وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّه، وَ مَا اللَّه بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» .</big> | ||
=== <big>تحليل اعتقادى</big> === | === <big>تحليل اعتقادى</big> === | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
<big>سپس آنان را به عذاب غلاظ و شداد مبتلا مى نمايد چنانكه مى فرمايد: «ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ». اين عذابِ آنان از لحظه مرگ آغاز شده و در عالم برزخ ادامه دارد تا در قيامت به سزاى اصلى اعمال خود برسند.</big> | <big>سپس آنان را به عذاب غلاظ و شداد مبتلا مى نمايد چنانكه مى فرمايد: «ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ». اين عذابِ آنان از لحظه مرگ آغاز شده و در عالم برزخ ادامه دارد تا در قيامت به سزاى اصلى اعمال خود برسند.</big> | ||
<big>اولى و دومى هنگام مرگ، پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام را ديدند كه به آنان مى فرمودند: بشارت باد شما را به آتش در پايين ترين درجه جهنم!!<ref | <big>اولى و دومى هنگام مرگ، پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام را ديدند كه به آنان مى فرمودند: بشارت باد شما را به آتش در پايين ترين درجه جهنم!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۴۸ ح ۳۱. </ref></big> | ||
<big>بعد هم كه به حال احتضار افتادند خبر از ورود به آتش و داخل شدن در تابوت دادند و در توصيف آن چنين گفتند: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش بسته شده و در آن دوازده نفرند. آن تابوت در چاهى در قعر جهنم است، كه هر گاه خدا بخواهد جهنم را شعله ور نمايد صخره را از در آن چاه بر مى دارد.<ref><big>كتاب سليم: ص | <big>بعد هم كه به حال احتضار افتادند خبر از ورود به آتش و داخل شدن در تابوت دادند و در توصيف آن چنين گفتند: تابوتى از آتش كه با قفلى از آتش بسته شده و در آن دوازده نفرند. آن تابوت در چاهى در قعر جهنم است، كه هر گاه خدا بخواهد جهنم را شعله ور نمايد صخره را از در آن چاه بر مى دارد.<ref><big>كتاب سليم: ص ۳۴۹.</big></ref></big> | ||
<big>در عالم برزخ هم هر از چند گاهى اميرالمؤمنين عليه السلام يا يكى از ائمه عليهم السلام خود را به آنان نشان مى دهند، و آنان از قعر آتش التماس مى كنند، ولى جز پاسخ رد نمى شنوند. در اين باره ماجرايى از زندگى اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده در روزى با حارث همدانى بودند. حضرت فرمود: آيا آنچه من مىبينم تو هم مىبينى؟</big> | <big>در عالم برزخ هم هر از چند گاهى اميرالمؤمنين عليه السلام يا يكى از ائمه عليهم السلام خود را به آنان نشان مى دهند، و آنان از قعر آتش التماس مى كنند، ولى جز پاسخ رد نمى شنوند. در اين باره ماجرايى از زندگى اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده در روزى با حارث همدانى بودند. حضرت فرمود: آيا آنچه من مىبينم تو هم مىبينى؟</big> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
<big>عرض كرد: چگونه من مى توانم آنچه شما مى بينى ببينم، در حالى كه خداوند چشم شما را نورانيت داده و به شما عطا كرده آنچه به احدى عطا نكرده است. فرمود: اين ظالمِ اولى است كه بر دروازه اى از آتش مى گويد: اى اباالحسن، مرا ببخش. خدا او را نيامرزد.</big> | <big>عرض كرد: چگونه من مى توانم آنچه شما مى بينى ببينم، در حالى كه خداوند چشم شما را نورانيت داده و به شما عطا كرده آنچه به احدى عطا نكرده است. فرمود: اين ظالمِ اولى است كه بر دروازه اى از آتش مى گويد: اى اباالحسن، مرا ببخش. خدا او را نيامرزد.</big> | ||
<big>سپس حضرت لحظاتى مكث كرد و دوباره فرمود: اى حارث، آنچه من مى بينم تو هم مى بينى؟ آنگاه فرمود: اين ظالمِ دومى است كه بر دروازه اى از دروازه هاى آتش مى گويد: اى اباالحسن، مرا ببخش. خدا او را نيامرزد.<ref | <big>سپس حضرت لحظاتى مكث كرد و دوباره فرمود: اى حارث، آنچه من مى بينم تو هم مى بينى؟ آنگاه فرمود: اين ظالمِ دومى است كه بر دروازه اى از دروازه هاى آتش مى گويد: اى اباالحسن، مرا ببخش. خدا او را نيامرزد.<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۱۸۵ ح ۶۸ .</ref></big> | ||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / آيه «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...» .</big> | <big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / آيه «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...» .</big> | ||
== <big>آيه «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»<ref>فجر / | == <big>آيه «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ»<ref>فجر / ۱۴. </ref>= برزخ / آيه «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...»</big> == | ||
== <big>آيه «نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ»<ref>لقمان / | == <big>آيه «نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ»<ref>لقمان / ۲۴. </ref> = برزخ / آيه «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...»</big> == | ||
== <big>ابوبكر و عمر در برزخ = برزخ / آيه «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...»</big> == | == <big>ابوبكر و عمر در برزخ = برزخ / آيه «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...»</big> == | ||
== <big>عذاب غاصبين خلافت و اصحاب صحيفه در برزخ<ref>غدير در قرآن: ج | == <big>عذاب غاصبين خلافت و اصحاب صحيفه در برزخ<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۶۹-۷۲ .</ref></big> == | ||
<big>يكى از آياتى كه به صراحت در خطبه غدير تفسير شده آيه | <big>يكى از آياتى كه به صراحت در خطبه غدير تفسير شده آيه ۴۷ سوره نساء است:</big> | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، «آمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ و النور الذى انزل معه مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ» .<ref | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، «آمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ و النور الذى انزل معه مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ» .<ref> نساء / ۴۷.</ref> بِاللَّه ما عَنى بِهذِهِ الْآيَةِ الاّ قَوْماً مِنْ اصْحابى اعْرِفُهُمْ بِاسْمائِهِمْ وَ انْسابِهِمْ، وَ قَدْ امِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ:</big> | ||
<big>اى مردم، ايمان آوريد به خدا و رسولش و نورى كه همراه او نازل شده است قبل از آنكه هلاک نماييم صورتهايى را و آنها را به پشت برگردانيم يا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت كنيم. به خدا قسم از اين آيه قصد نشده مگر قومى از اصحابم كه آنان را به اسم و نسبشان مى شناسم، ولى مأمورم از آنان پرده پوشى كنم.<ref | <big>اى مردم، ايمان آوريد به خدا و رسولش و نورى كه همراه او نازل شده است قبل از آنكه هلاک نماييم صورتهايى را و آنها را به پشت برگردانيم يا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت كنيم. به خدا قسم از اين آيه قصد نشده مگر قومى از اصحابم كه آنان را به اسم و نسبشان مى شناسم، ولى مأمورم از آنان پرده پوشى كنم.<ref> اسرار غدير: ص ۱۴۸ بخش ۶ .</ref></big> | ||
<big>در اين فرازِ خطبه، پيامبرصلى الله عليه وآله قسم ياد مى كند كه منظور از اين آيه و آن گروهى كه مانند اصحاب سبت لعنت شده اند گروهى از اصحاب من هستند؛ و در فقرات بعدى تصريح مى فرمايد كه آنان اصحاب صحيفه ملعونه اند.<ref | <big>در اين فرازِ خطبه، پيامبرصلى الله عليه وآله قسم ياد مى كند كه منظور از اين آيه و آن گروهى كه مانند اصحاب سبت لعنت شده اند گروهى از اصحاب من هستند؛ و در فقرات بعدى تصريح مى فرمايد كه آنان اصحاب صحيفه ملعونه اند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ . </ref> چه مشابهتى در اعمال و رفتار اين دو گروه وجود دارد كه خداوند از ميان لعنت شدگان، اصحاب سبت را نام مى برد؟</big> | ||
<big>نمونهاى از عالم برزخِ آنان كلام اميرالمؤمنين عليه السلام است كه به حارث همدانى فرمود:</big> | <big>نمونهاى از عالم برزخِ آنان كلام اميرالمؤمنين عليه السلام است كه به حارث همدانى فرمود:</big> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
<big>آنچه من مى بينم تو هم مى بينى؟ عرض كرد: چگونه مى توانم آنچه شما مى بينى من هم ببينم در حالى كه خداوند به شما نورانيت داده و مقامى عطا فرموده كه به احدى نداده است. فرمود: اين اولى است كه بر پرتگاهى از آتش قرار دارد و التماس مى كند كه اى اباالحسن مرا ببخش، ولى خدا او را نبخشايد.</big> | <big>آنچه من مى بينم تو هم مى بينى؟ عرض كرد: چگونه مى توانم آنچه شما مى بينى من هم ببينم در حالى كه خداوند به شما نورانيت داده و مقامى عطا فرموده كه به احدى نداده است. فرمود: اين اولى است كه بر پرتگاهى از آتش قرار دارد و التماس مى كند كه اى اباالحسن مرا ببخش، ولى خدا او را نبخشايد.</big> | ||
<big>بار دوم اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اين ديگرى دومى است كه بر شكافى از آتش قرار دارد و مى گويد: اى ابا الحسن مرا ببخش، ولى خدا او را نبخشايد.<ref | <big>بار دوم اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اين ديگرى دومى است كه بر شكافى از آتش قرار دارد و مى گويد: اى ابا الحسن مرا ببخش، ولى خدا او را نبخشايد.<ref> بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۹۵. </ref></big> | ||
<big>همچنين مراجعه شود به عنوان: برزخ / آيه«أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...».</big> | <big>همچنين مراجعه شود به عنوان: برزخ / آيه«أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصارى...».</big> | ||
== <big>معاويه در برزخ<ref | == <big>معاويه در برزخ<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۸۴،۳۷۸.</ref></big> == | ||
<big>از جمله آياتى كه در غدير و در مورد سران منافقين بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده اين آيات است:</big> | <big>از جمله آياتى كه در غدير و در مورد سران منافقين بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده اين آيات است:</big> | ||
<big>«فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى. وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى. ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى. أَوْلى لَكَ فَأَوْلى. ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى»<ref | <big>«فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى. وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى. ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى. أَوْلى لَكَ فَأَوْلى. ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى»<ref> قيامت / ۳۱-۳۵ .</ref>:</big> | ||
<big>«نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى تكذيب نمود و روى گردانيد و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است» .</big> | <big>«نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى تكذيب نمود و روى گردانيد و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است» .</big> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
<big>وَ انْتَ صاحِبُ السِّلْسِلَةِ الَّذى يَقُولُ: «يا لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ ...» . وَ اللَّه لَقَدْ سَمِعْتُ ذلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهصلى الله عليه وآله يَقُولُهُ فيكَ:</big> | <big>وَ انْتَ صاحِبُ السِّلْسِلَةِ الَّذى يَقُولُ: «يا لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ ...» . وَ اللَّه لَقَدْ سَمِعْتُ ذلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهصلى الله عليه وآله يَقُولُهُ فيكَ:</big> | ||
<big>و تو - اى معاويه - صاحب زنجيرها هستى كه خواهد گفت: «اى كاش نامه عمل مرا به من نمى دادند و از حساب خود خبر نداشتم» . به خدا قسم اين مطلب را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه درباره تو مى فرمود.<ref><big>كتاب سليم: ص | <big>و تو - اى معاويه - صاحب زنجيرها هستى كه خواهد گفت: «اى كاش نامه عمل مرا به من نمى دادند و از حساب خود خبر نداشتم» . به خدا قسم اين مطلب را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدم كه درباره تو مى فرمود.<ref><big>كتاب سليم: ص ۳۰۷.</big></ref></big> | ||
<big>از همين جاست كه معاويه به «صاحِبُ السِّلْسِلَةِ» معروف شده<ref | <big>از همين جاست كه معاويه به «صاحِبُ السِّلْسِلَةِ» معروف شده<ref>بحار الانوار: ج ۳۳ ص ۱۷۱،۱۷۰. الخرائج و الجرائح: ج ۲ ص ۸۱۴ . الاختصاص: ص ۲۷۶. مدينة المعاجز: ج ۵ ص ۲۲. </ref> و كلام پيامبرصلى الله عليه وآله اشاره به آيات ۲۵-۳۳ سوره «حاقّه» است كه مى فرمايد:</big> | ||
<big>«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ، وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ، يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ، ما أَغْنى عَنِّى مالِيَهْ، هَلَكَ عَنِّى سُلْطانِيَهْ، خُذُوهُ فَغُلُّوهُ، ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ، ثُمَّ فِى سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ، إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّه الْعَظِيمِ» :</big> | <big>«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ، وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ، يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ، ما أَغْنى عَنِّى مالِيَهْ، هَلَكَ عَنِّى سُلْطانِيَهْ، خُذُوهُ فَغُلُّوهُ، ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ، ثُمَّ فِى سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ، إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّه الْعَظِيمِ» :</big> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
<big>«و اما آنكه نامه عملش به دست چپ او داده شود خواهد گفت: اى كاش نامه عملم را به من نداده بودند و از حساب خود خبر نداشتم. اى كاش مرگ مرا از آن نجات مى داد. اموال من مرا سودى نبخشيد و آن قدرت من هم از دستم رفت. (خطاب مى رسد: ) او را بگيريد و سپس در جهنم اندازيد و بعد از آن در زنجيرهايى كه طول آن هفتاد ذرع است ببنديد. او كسى است كه به خداى عظيم ايمان نياورده بود.</big> | <big>«و اما آنكه نامه عملش به دست چپ او داده شود خواهد گفت: اى كاش نامه عملم را به من نداده بودند و از حساب خود خبر نداشتم. اى كاش مرگ مرا از آن نجات مى داد. اموال من مرا سودى نبخشيد و آن قدرت من هم از دستم رفت. (خطاب مى رسد: ) او را بگيريد و سپس در جهنم اندازيد و بعد از آن در زنجيرهايى كه طول آن هفتاد ذرع است ببنديد. او كسى است كه به خداى عظيم ايمان نياورده بود.</big> | ||
<big>امام صادق عليه السلام پرده ديگرى از اين عاقبت معاويه را چنين بيان فرموده است: همراه پدرم در راه مكه بوديم تا به «وادى ضَجْنان» رسيديم. ناگاه مردى در برابر ما ظاهر شد كه بر گردن او زنجيرى بود و دنباله آن را با خود مى كشيد. وقتى در برابر ما قرار گرفت به پدرم گفت: يَابن رسول اللَّه، به من آب بده! ناگهان مرد ديگرى از پشت سر او آمد و زنجير او را كشيد و گفت: يابن رسول اللَّه، به او آب مده كه خدا او را سيراب مگرداند. در اينجا پدرم رو به من كرد و فرمود: او را شناختى؟ اين معاويه بود كه خدا او را لعنت كند.<ref | <big>امام صادق عليه السلام پرده ديگرى از اين عاقبت معاويه را چنين بيان فرموده است: همراه پدرم در راه مكه بوديم تا به «وادى ضَجْنان» رسيديم. ناگاه مردى در برابر ما ظاهر شد كه بر گردن او زنجيرى بود و دنباله آن را با خود مى كشيد. وقتى در برابر ما قرار گرفت به پدرم گفت: يَابن رسول اللَّه، به من آب بده! ناگهان مرد ديگرى از پشت سر او آمد و زنجير او را كشيد و گفت: يابن رسول اللَّه، به او آب مده كه خدا او را سيراب مگرداند. در اينجا پدرم رو به من كرد و فرمود: او را شناختى؟ اين معاويه بود كه خدا او را لعنت كند.<ref> بحار الانوار: ج ۴۶ ص ۲۸۰ ح ۸۱ .</ref></big> | ||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |