ویژگی های الغدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
امروز، در عصر انقلاب شکوهمند اسلامى، یکى از کارهاى که باید به جد به آن پرداخته شود، معرفى این‏گونه دانشمندان و این‏گونه آثار است، تا نسل جوان با گذشته فرهنگى خود آشنا شوند، و الگوهاى مناسب را بشناسند و از آن پیروى کنند. در این فرصت ما بر آنیم تا در حد وسع خویش، برخى از امتیازات و ویژگیهاى این اثر بزرگ را بیان نماییم تا طبقات مختلف جامعه ما، بیش از پیش با «الغدیر» آشنا شده و از معارف بلند آن بهره ‏مند گردند.
امروز، در عصر انقلاب شکوهمند اسلامى، یکى از کارهاى که باید به جد به آن پرداخته شود، معرفى این‏گونه دانشمندان و این‏گونه آثار است، تا نسل جوان با گذشته فرهنگى خود آشنا شوند، و الگوهاى مناسب را بشناسند و از آن پیروى کنند. در این فرصت ما بر آنیم تا در حد وسع خویش، برخى از امتیازات و ویژگیهاى این اثر بزرگ را بیان نماییم تا طبقات مختلف جامعه ما، بیش از پیش با «الغدیر» آشنا شده و از معارف بلند آن بهره ‏مند گردند.


اکنون نظر خوانندگان گرامى را به مواردى از این ویژگیها جلب مى‏کنم:
اکنون نظر خوانندگان گرامى را به مواردى از این ویژگیها جلب مى ‏کنم:


1- شاهکار ادبى:
1- شاهکار ادبى:
خط ۱۹: خط ۱۹:
او هر گاه سخن یا نوشته‏ اى مشاهده مى‏ کند که در جهت‏ خلاف فکر «وحدت امت اسلامى‏» گفته و یا نوشته شده باشد، بر مى ‏آشوبد و سخت از خود حساسیت نشان مى ‏دهد.
او هر گاه سخن یا نوشته‏ اى مشاهده مى‏ کند که در جهت‏ خلاف فکر «وحدت امت اسلامى‏» گفته و یا نوشته شده باشد، بر مى ‏آشوبد و سخت از خود حساسیت نشان مى ‏دهد.


از دیدگاه صاحب الغدیر تنها رشته‏اى که مى ‏تواند امت اسلام را به یکدیگر پیوند دهد و آنان مى‏ توانند با چنگ زدن به آن در طریق سعادت آفرین وحدت اسلامى قرار گیرند، همانا تمسک به قرآن و عترت است. قرآن و عترت دو عضو هدایت‏گر و سعادت ‏آفرین‏اند و به منزله دو بال ‏اند براى هر مسلمانى که مى‏ خواهد در مسیر سعادت و کمال حرکت کند. و چنان که در حدیث ثقلین آمده است، پیامر گرامى، هدایت و سعادت امت اسلامى را تنها در پرتو پیروى از این دو مسیر مى ‏داند و بس. بنابراین اگر کسى بخواهد با تمسک به یکى از این دو در مسیر کمال حرکت کند، به سر منزل مقصود نخواهد رسید. در گذشته تاریخ نیز کسانى که اهل‏بیت(علیهم ‏السلام) را رها کردند و خواستند راه سعادت را تنها در پرتو قرآن بپی مایند، راه به جایى نبرده و در انبوهى از انحرافات و مشکلات گرفتار آمدند. عنصر دیگرى که از دیدگاه علامه امینى در مساله وحدت امت اسلامى نقش مهمى بر عهده دارد، عنصر «شناخت و آگاهى‏» است.
از دیدگاه صاحب الغدیر تنها رشته ‏اى که مى ‏تواند امت اسلام را به یکدیگر پیوند دهد و آنان مى‏ توانند با چنگ زدن به آن در طریق سعادت آفرین وحدت اسلامى قرار گیرند، همانا تمسک به قرآن و عترت است. قرآن و عترت دو عضو هدایت‏گر و سعادت ‏آفرین ‏اند و به منزله دو بال ‏اند براى هر مسلمانى که مى‏ خواهد در مسیر سعادت و کمال حرکت کند. و چنان که در حدیث ثقلین آمده است، پیامر گرامى، هدایت و سعادت امت اسلامى را تنها در پرتو پیروى از این دو مسیر مى ‏داند و بس. بنابراین اگر کسى بخواهد با تمسک به یکى از این دو در مسیر کمال حرکت کند، به سر منزل مقصود نخواهد رسید. در گذشته تاریخ نیز کسانى که اهل‏بیت(علیهم ‏السلام) را رها کردند و خواستند راه سعادت را تنها در پرتو قرآن بپی مایند، راه به جایى نبرده و در انبوهى از انحرافات و مشکلات گرفتار آمدند. عنصر دیگرى که از دیدگاه علامه امینى در مساله وحدت امت اسلامى نقش مهمى بر عهده دارد، عنصر «شناخت و آگاهى‏» است.


وحدت پایدار پیروان مذاهب اسلامى در صورتى میسر است که برخاسته از شناخت و آگاهى و درک متقابل پیروان مذاهب، از اعتقادات و باورهاى مذهبى یکدیگر باشد، و «الغدیر» نیز دقیقا در راستاى تحقق این عنصر وحدت‏ آفرین، پدید آمده است.
وحدت پایدار پیروان مذاهب اسلامى در صورتى میسر است که برخاسته از شناخت و آگاهى و درک متقابل پیروان مذاهب، از اعتقادات و باورهاى مذهبى یکدیگر باشد، و «الغدیر» نیز دقیقا در راستاى تحقق این عنصر وحدت‏ آفرین، پدید آمده است.
خط ۴۵: خط ۴۵:
5 - آموزگار نقد و دانشگاه نقدشناس:
5 - آموزگار نقد و دانشگاه نقدشناس:


در کتاب پر ارج «الغدیر» «نقد»، از اهمیت و جایگاه ویژه‏اى برخوردار است، و اساسا مى‏توان گفت‏شالوده «الغدیر» بر پایه «نقد و نقادى‏» پى‏ریزیى شده است، خواننده، هیچ فصل و مبحثى را در این کتاب بزرگ پیدا نمى‏کند، مگر اینکه یک یا چند نقد اساسى و آموزنده در آن وجود دارد.
در کتاب پر ارج «الغدیر» «نقد»، از اهمیت و جایگاه ویژه‏اى برخوردار است، و اساسا مى‏توان گفت ‏شالوده «الغدیر» بر پایه «نقد و نقادى‏» پى‏ریزیى شده است، خواننده، هیچ فصل و مبحثى را در این کتاب بزرگ پیدا نمى ‏کند، مگر اینکه یک یا چند نقد اساسى و آموزنده در آن وجود دارد.


مرحوم امینى این کتاب را با هدف اثبات یکى از اساسى‏ترین مسائل اعتقادى و سیاسى تشیع، یعنى مساله «امامت و ولایت‏»، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تالیف نموده است، این رسالت‏بزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحکام و هوشیارى، بانجام رسانده است که تعجب هر خواننده‏اى را برمى‏انگیزد.
مرحوم امینى این کتاب را با هدف اثبات یکى از اساسى ‏ترین مسائل اعتقادى و سیاسى تشیع، یعنى مساله «امامت و ولایت‏»، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تالیف نموده است، این رسالت ‏بزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحکام و هوشیارى، بانجام رسانده است که تعجب هر خواننده ‏اى را برمى‏ انگیزد.


در حول محور «نقد و نقادى‏»، مى‏توان از ابعاد مختلفى در باره «الغدیر» سخن گفت، و «نقد» را از دیدگاه «الغدیر» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفى تقسیم نمود. مانند: نقد کتابهاى منفى و تفرقه‏افکن، نقد شخصیتهاى منفى، نقد نظریه‏هاى نادرست، نقد اجمالى، نقد تفصیلى و ... اینها و مواردى از این قبیل برخى از اقسام نقد است که در «الغدیر» به زیباترین شکلى مطرح است.
در حول محور «نقد و نقادى‏»، مى‏توان از ابعاد مختلفى در باره «الغدیر» سخن گفت، و «نقد» را از دیدگاه «الغدیر» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفى تقسیم نمود. مانند: نقد کتابهاى منفى و تفرقه ‏افکن، نقد شخصیتهاى منفى، نقد نظریه ‏هاى نادرست، نقد اجمالى، نقد تفصیلى و ... اینها و مواردى از این قبیل برخى از اقسام نقد است که در «الغدیر» به زیباترین شکلى مطرح است.


نکته مهم آن است که این نقدها، نه از سر خصومت و دشمنى، بلکه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامى صورت گرفته است.
نکته مهم آن است که این نقدها، نه از سر خصومت و دشمنى، بلکه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامى صورت گرفته است.


بعنوان مثال اگر علامه امینى، شخصیت و عملکرد افرادى مانند عمروعاص و معاویه یا افکار و اندیشه‏هاى افرادى مانند: ابن‏عبد ربه، ابن حزم اندلسى، عبدالکریم شهرستانى، ابن‏تمیمه، و رشید رضا و ... را مورد نقد قرار مى‏دهد، به خاطر آن است که در پرتو نقد، و با نشان دادن انحرافات موجود در اندیشه و عمل این اشخاص، چهره واقعى آنها را به جامعه اسلامى بشناساند، تا کسى فریب سخنان غرض‏آلود آنان را نخورد. علامه امینى(ره) پس از نقل و نقد مطالب تعدادى از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخى از پیشینیان اهل سنت مى‏گوید:
بعنوان مثال اگر علامه امینى، شخصیت و عملکرد افرادى مانند عمروعاص و معاویه یا افکار و اندیشه ‏هاى افرادى مانند: ابن‏ عبد ربه، ابن حزم اندلسى، عبدالکریم شهرستانى، ابن‏ تمیمه، و رشید رضا و ... را مورد نقد قرار مى ‏دهد، به خاطر آن است که در پرتو نقد، و با نشان دادن انحرافات موجود در اندیشه و عمل این اشخاص، چهره واقعى آنها را به جامعه اسلامى بشناساند، تا کسى فریب سخنان غرض‏ آلود آنان را نخورد. علامه امینى(ره) پس از نقل و نقد مطالب تعدادى از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخى از پیشینیان اهل سنت مى‏ گوید:


«این بود نمونه‏هایى از یاوه‏سراییهاى کتب قوم، بدون اینکه بخواهیم به طور کامل آنها را بررسى کنیم... تنها مقصود ما از نشان دادن این نمونه‏ها، توجه امت اسلامى به موجبات کینه‏توزى‏ها و دشمنى‏هاى آمیخته با روحیات گروهى دشمنان دغل باز اهل بیت(ع) و دنباله‏رویهاى متعصب آنان است تا در قبال طایفه بزرگى از امت (شیعه اهل بیت)، به اینگونه کتب و نوشته‏هاى آلوده مانند باطل‏گرایان و گمراهان شتابزده‏اى که نام بردیم، اعتماد نکند. پیداست، وقتى خواننده، انگیزه خیانت آنان را بداند، او را مى‏رسد که پیرامون مطالب موهن و بى‏اساس و نسبتهاى نارواى آنان تحقیق بعمل آورد. » (1)
«این بود نمونه ‏هایى از یاوه‏ سراییهاى کتب قوم، بدون اینکه بخواهیم به طور کامل آنها را بررسى کنیم... تنها مقصود ما از نشان دادن این نمونه ‏ها، توجه امت اسلامى به موجبات کینه ‏توزى‏ها و دشمنى ‏هاى آمیخته با روحیات گروهى دشمنان دغل باز اهل بیت(ع) و دنباله ‏رویهاى متعصب آنان است تا در قبال طایفه بزرگى از امت (شیعه اهل بیت)، به اینگونه کتب و نوشته‏ هاى آلوده مانند باطل ‏گرایان و گمراهان شتابزده‏اى که نام بردیم، اعتماد نکند. پیداست، وقتى خواننده، انگیزه خیانت آنان را بداند، او را مى‏ رسد که پیرامون مطالب موهن و بى‏ اساس و نسبتهاى نارواى آنان تحقیق بعمل آورد. » (1)


مرحوم امینى، شخصیت و افکار شمار زیادى از اینگونه افراد را با شیوه‏اى کاملا تحقیقى و عالمانه، و با تکیه بر ادله محکم و غیر قابل انکار، به نقد کشیده است، بگونه‏اى که اگر مؤلفان و نویسندگان آن کتابها امروز زنده بودند و نقدهاى نیرومند علامه امینى را بر نوشته‏هاى خود مى‏دیدند، از نوشته خود اظهار پشیمانى مى‏کردند.
مرحوم امینى، شخصیت و افکار شمار زیادى از اینگونه افراد را با شیوه‏اى کاملا تحقیقى و عالمانه، و با تکیه بر ادله محکم و غیر قابل انکار، به نقد کشیده است، بگونه‏اى که اگر مؤلفان و نویسندگان آن کتابها امروز زنده بودند و نقدهاى نیرومند علامه امینى را بر نوشته ‏هاى خود مى ‏دیدند، از نوشته خود اظهار پشیمانى مى‏ کردند.


در این زمینه نیز «الغدیر» بمنزله آموزشگاهى است و «امینى‏» بمنزله آموزگارى که بهترین نوع «نقد» را به انسان مى‏آموزد. رسم مرحوم امینى(ره) بر آن است که در نقد نظریات حریف، در مسائل مهمى که مورد اختلاف فریقین است، مانند مساله جانشینى پیامبر(ص) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشیع تکیه نمى‏کند، بلکه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار مى‏سازد تا اینکه سخن حق او ضایع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گیرد.
در این زمینه نیز «الغدیر» بمنزله آموزشگاهى است و «امینى‏» بمنزله آموزگارى که بهترین نوع «نقد» را به انسان مى ‏آموزد. رسم مرحوم امینى(ره) بر آن است که در نقد نظریات حریف، در مسائل مهمى که مورد اختلاف فریقین است، مانند مساله جانشینى پیامبر(ص) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشیع تکیه نمى‏ کند، بلکه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار مى ‏سازد تا اینکه سخن حق او ضایع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گیرد.


6 - ویژگیهاى نقد در الغدیر:
6 - ویژگیهاى نقد در الغدیر:
خط ۶۵: خط ۶۵:
علامه امینى، در نقد آثار، شخصیتها و نظرات نادرست، داراى اصول و ویژگیهاى خاصى است. برخى از آن ویژگیها عبارت است از:
علامه امینى، در نقد آثار، شخصیتها و نظرات نادرست، داراى اصول و ویژگیهاى خاصى است. برخى از آن ویژگیها عبارت است از:


الف: خستگى‏ناپذیرى:
الف: خستگى ‏ناپذیرى:


صاحب «الغدیر» کار خود را در نقد، بر پایه صبر و بردبارى و متانت، بنا نهاده است. و سعى او بر آن است تا مساله مورد نظر را بصورت جامع و با همه ابعاد و زوایاى آن، نقد و بررسى کند. و هیچ‏گاه در انجام رسالتى که در جهت‏بیان حقایق بر عهده دارد احساس خستگى نمى‏کند. بعنوان نمونه بنگرید به نقد و پاسخ ایشان به «عبدالله قصیمى‏» در بحث «سلسله دروغگویان و حدیث‏سازان‏».
صاحب «الغدیر» کار خود را در نقد، بر پایه صبر و بردبارى و متانت، بنا نهاده است. و سعى او بر آن است تا مساله مورد نظر را بصورت جامع و با همه ابعاد و زوایاى آن، نقد و بررسى کند. و هیچ‏گاه در انجام رسالتى که در جهت ‏بیان حقایق بر عهده دارد احساس خستگى نمى‏ کند. بعنوان نمونه بنگرید به نقد و پاسخ ایشان به «عبدالله قصیمى‏» در بحث «سلسله دروغگویان و حدیث‏سازان‏».


«قصیمى‏» پس از اینکه رجال شیعه را متهم به جهل و دروغ‏سازى مى‏کند، مى‏گوید: «و در میان اهل سنت، کسى که متهم به دروغ‏سازى به خاطر دنیا و تقرب به اهل آن ... باشد وجود ندارد.» (2)
«قصیمى‏» پس از اینکه رجال شیعه را متهم به جهل و دروغ‏سازى مى‏ کند، مى‏ گوید: «و در میان اهل سنت، کسى که متهم به دروغ‏سازى به خاطر دنیا و تقرب به اهل آن ... باشد وجود ندارد.» (2)


علامه امینى در پاسخ به ادعاى قصیمى، اگر چند نمونه از دروغ سازانش که نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنت‏به حدیث‏سازى و دروغ‏پردازى آنها اعتراف و تصریح کرده‏اند را ذکر مى‏نمود، براى اثبات بى‏اساس بودن ادعاى آقاى «قصیمى‏» کافى بود، ولى ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان یاد کرده از رجال احادیث اهل سنت که به جعل حدیث و دروغ‏پردازى اشتغال داشته‏اند.
علامه امینى در پاسخ به ادعاى قصیمى، اگر چند نمونه از دروغ سازانش که نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنت‏به حدیث‏ سازى و دروغ ‏پردازى آنها اعتراف و تصریح کرده‏ اند را ذکر مى ‏نمود، براى اثبات بى ‏اساس بودن ادعاى آقاى «قصیمى‏» کافى بود، ولى ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان یاد کرده از رجال احادیث اهل سنت که به جعل حدیث و دروغ ‏پردازى اشتغال داشته ‏اند.


مرحوم امینى هم زمان با ذکر نام و نشان آن 700 نفر، شمار کثیرى از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام مى‏برد که به دروغ‏سازى این 700 نفر اعتراف نموده و احادیث وارده از طریق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشته‏اند». (3)
مرحوم امینى هم زمان با ذکر نام و نشان آن 700 نفر، شمار کثیرى از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام مى‏ برد که به دروغ‏سازى این 700 نفر اعتراف نموده و احادیث وارده از طریق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشته‏ اند». (3)


ب: استفاده از منابع مورد قبول اهل سنت:
ب: استفاده از منابع مورد قبول اهل سنت:


«ایشان در تمامى موارد، نقدهاى خود را بر منابعى استوار ساخته‏اند که مورد قبول مخاطبان اصلى «الغدیر» یعنى اهل سنت، است. و بر این اساس، باب هر گونه بهانه‏جویى را بر حریف بسته است‏».
«ایشان در تمامى موارد، نقدهاى خود را بر منابعى استوار ساخته‏ اند که مورد قبول مخاطبان اصلى «الغدیر» یعنى اهل سنت، است. و بر این اساس، باب هر گونه بهانه ‏جویى را بر حریف بسته است‏».


ج: رعایت ادب علمى:
ج: رعایت ادب علمى:


مؤلف «الغدیر» در نقد اندیشه‏ها و افکار دیگران، همواره از متانت و ادب علمى سود مى‏جوید، و هرگز سخنان یاوه و بى‏اساس دروغ‏پردازان، قلم او را از صراط مستقیم اعتدال خارج نمى‏سازد.
مؤلف «الغدیر» در نقد اندیشه ‏ها و افکار دیگران، همواره از متانت و ادب علمى سود مى‏ جوید، و هرگز سخنان یاوه و بى ‏اساس دروغ‏ پردازان، قلم او را از صراط مستقیم اعتدال خارج نمى ‏سازد.


د: امانت در نقل:
د: امانت در نقل:


وى در نقدهاى خود مى‏کوشد تا نخست‏سخن طرف را نقل نموده و آنگونه که مقصود خود نویسنده آن است‏به طرح سخن او بپردازد، بدون آنکه هیچ‏گونه دخل و تصرفى در آن روا داشته باشد و آنگاه به نقد آن مى‏پردازد.
وى در نقدهاى خود مى ‏کوشد تا نخست‏ سخن طرف را نقل نموده و آنگونه که مقصود خود نویسنده آن است ‏به طرح سخن او بپردازد، بدون آنکه هیچ‏گونه دخل و تصرفى در آن روا داشته باشد و آنگاه به نقد آن مى‏ پردازد.


ه: در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ مى‏دهد، حسن این اقدام این است که موجب مى‏شود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه، و نیز حقانیت پاسخ‏هاى صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند، و در حقانیت تشیع، جاى هیچ‏گونه شک و تردیدى براى او باقى نماند.
ه: در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ مى ‏دهد، حسن این اقدام این است که موجب مى‏ شود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه، و نیز حقانیت پاسخ‏هاى صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند، و در حقانیت تشیع، جاى هیچ‏گونه شک و تردیدى براى او باقى نماند.


7 - نقد نقد:
7 - نقد نقد:
خط ۹۳: خط ۹۳:
«الغدیر» را افزون بر «نقد» «نقد نقد» نیز مى‏توان به حساب آورد، چون نویسنده هوشمند آن، کتاب خویش را بگونه‏اى تالیف نموده است که اشکالات و نقدهاى احتمالى مخالفین را پیشاپیش پاسخ گفته است. بنابر این اگر کسى به نقد «الغدیر» یا بخشهایى از آن بپردازد، پاسخ ناقد، در خود «الغدیر» موجود است، و نیاز به پاسخ و نقد تازه‏اى نخواهد داشت.
«الغدیر» را افزون بر «نقد» «نقد نقد» نیز مى‏توان به حساب آورد، چون نویسنده هوشمند آن، کتاب خویش را بگونه‏اى تالیف نموده است که اشکالات و نقدهاى احتمالى مخالفین را پیشاپیش پاسخ گفته است. بنابر این اگر کسى به نقد «الغدیر» یا بخشهایى از آن بپردازد، پاسخ ناقد، در خود «الغدیر» موجود است، و نیاز به پاسخ و نقد تازه‏اى نخواهد داشت.


یکى از عللى که موجب شده تا «الغدیر» در طى بیش از نیم قرن که از انتشار نخستین جلدهاى آن مى‏گذرد، مورد نقد قرار نگیرد همین مساله است. چرا که نویسنده دانشمند «الغدیر» کوشیده است تا با بکار بردن اصول و روشهایى، این کتاب را بصورت اثرى نقدناپذیر درآورد و باب هر گونه چون و چرا را بر حریف ببندد. وى براى تحقق این هدف، دست‏به اقداماتى زده که مواردى از آن چنین است:
یکى از عللى که موجب شده تا «الغدیر» در طى بیش از نیم قرن که از انتشار نخستین جلدهاى آن مى‏ گذرد، مورد نقد قرار نگیرد همین مساله است. چرا که نویسنده دانشمند «الغدیر» کوشیده است تا با بکار بردن اصول و روشهایى، این کتاب را بصورت اثرى نقدناپذیر درآورد و باب هر گونه چون و چرا را بر حریف ببندد. وى براى تحقق این هدف، دست‏به اقداماتى زده که مواردى از آن چنین است:


1 - مثلا در مواردى که به روایات استفاده شده که ممکن است کسى بگوید: فلان روایت که امینى به آن استناد نموده ضعیف است، یا راوى ثقه نیست. مرحوم امینى هم صحت روایت و هم ثقه بودن راوى را اثبات نموده است، و آن را به تایید عده‏اى از صاحب‏نظران اهل سنت نیز رسانده است.
1 - مثلا در مواردى که به روایات استفاده شده که ممکن است کسى بگوید: فلان روایت که امینى به آن استناد نموده ضعیف است، یا راوى ثقه نیست. مرحوم امینى هم صحت روایت و هم ثقه بودن راوى را اثبات نموده است، و آن را به تایید عده‏اى از صاحب‏ نظران اهل سنت نیز رسانده است.


2 - یک حدیث را از طرق مختلف و با سلسله سندهاى متعدد، نقل نموده تا جاى هیچ‏گونه شبهه‏اى در صحت و واقعیت آن باقى نماند.
2 - یک حدیث را از طرق مختلف و با سلسله سندهاى متعدد، نقل نموده تا جاى هیچ‏گونه شبه ه‏اى در صحت و واقعیت آن باقى نماند.


3 - در هر مورد، به ذکر یک دلیل اکتفا نمى‏کند، بلکه ادله فراوانى از دیدگاه‏هاى مختلف، براى اثبات مدعاى خود اقامه نموده است که نمونه آن (در بحث در سلسله دروغگویان و حدیث‏سازان) گذشت.
3 - در هر مورد، به ذکر یک دلیل اکتفا نمى ‏کند، بلکه ادله فراوانى از دیدگاه‏هاى مختلف، براى اثبات مدعاى خود اقامه نموده است که نمونه آن (در بحث در سلسله دروغگویان و حدیث‏سازان) گذشت.


4 - در نقل مطالب از متون و منابع اهل سنت، به یک یا دو کتاب اکتفا ننموده، بلکه به منابع متعددى استناد نموده، و گاه دهها و یا صدها دلیل براى اثبات مدعاى خود ذکر مى‏کند، و خواننده، وقتى به دقت آن را مورد مطالعه قرار دهد به صحت آن اطمینان حاصل خواهد نمود.
4 - در نقل مطالب از متون و منابع اهل سنت، به یک یا دو کتاب اکتفا ننموده، بلکه به منابع متعددى استناد نموده، و گاه دهها و یا صدها دلیل براى اثبات مدعاى خود ذکر مى کند، و خواننده، وقتى به دقت آن را مورد مطالعه قرار دهد به صحت آن اطمینان حاصل خواهد نمود.


8 - منابع اهل سنت تکیه‏گاه اصلى الغدیر:
8 - منابع اهل سنت تکیه ‏گاه اصلى الغدیر:


مؤلف «الغدیر» تکیه‏گاه اصلى خویش را، آثار و منابع اهل سنت قرار داده و شالوده «الغدیر» را بر اساس این منابع پى‏ریزى نموده، و بیشترین بهره را از آن برده است.
مؤلف «الغدیر» تکیه‏ گاه اصلى خویش را، آثار و منابع اهل سنت قرار داده و شالوده «الغدیر» را بر اساس این منابع پى‏ ریزى نموده، و بیشترین بهره را از آن برده است.


او با انتخاب این روش منطقى و درست، باب هر گونه بهانه‏جویى را بر اهل سنت که مخاطبین اصلى «الغدیر»اند بسته است.
او با انتخاب این روش منطقى و درست، باب هر گونه بهانه‏ جویى را بر اهل سنت که مخاطبین اصلى «الغدیر»اند بسته است.


دانشور فرزانه ما، استفاده از منابع تشیع را به موارد خاص و معین محدود ساخته و از آن در حد ضرورت استفاده نموده است.
دانشور فرزانه ما، استفاده از منابع تشیع را به موارد خاص و معین محدود ساخته و از آن در حد ضرورت استفاده نموده است.
۵۰۷

ویرایش