۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
روندِ استفاده از سخنان ظاهرفريب در طول تاريخ از سوى دشمنان آل محمدعليهم السلام ادامه داشته و هميشه به عنوان ابزارى قوى در پايمال كردن حقوق ايشان به كار رفته است. هارون در برابر قبر پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه از آن حضرت عذرخواهى مى كرد كه مجبور است حضرت موسى بن جعفرعليه السلام را به خاطر اختلاف انداختن بين مردم از مدينه بيرون برد و زندانى كند!؟ | روندِ استفاده از سخنان ظاهرفريب در طول تاريخ از سوى دشمنان آل محمدعليهم السلام ادامه داشته و هميشه به عنوان ابزارى قوى در پايمال كردن حقوق ايشان به كار رفته است. هارون در برابر قبر پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه از آن حضرت عذرخواهى مى كرد كه مجبور است حضرت موسى بن جعفرعليه السلام را به خاطر اختلاف انداختن بين مردم از مدينه بيرون برد و زندانى كند!؟ | ||
در | در چهره اى ديگر مأمون با عنوان وليعهدى امام رضاعليه السلام را به مرو دعوت كرد، تا هم نزد مردم خود را متمايل به اهل بيت عليهم السلام نشان دهد و هم آن حضرت را در تبعيدى ناخواسته تحت نظر داشته باشد و هم مخفيانه دست به كار توطئه شهادت حضرت باشد. اينها همه سفيهان گمراه كننده اى هستند كه با «زُخْرُفَ الْقَوْلِ» اهداف باطل را پيگيرى كرده اند. | ||
===== '''ج. يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ''' ===== | ===== '''ج. يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ''' ===== | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
روز هيجدهم ذىالحجة اولين روز از مراسم غدير است. پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر قرار گرفته تا مهمترين پيام الهى را به بشريت ابلاغ فرمايد. ابليس كه دشمن ديرينه بشريت است از مراسم | روز هيجدهم ذىالحجة اولين روز از مراسم غدير است. پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر قرار گرفته تا مهمترين پيام الهى را به بشريت ابلاغ فرمايد. ابليس كه دشمن ديرينه بشريت است از مراسم بى خبر نيست، بلكه پيش از همه در غدير حاضر شده تا ببيند كار به كجا مى انجامد، و براى بعد از آن چه انديشه اى كند. | ||
آرى، | او از يك طرف به سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله دقيق شده و نتايج آن را ارزيابى مى كند، و از سوى ديگر گروه هاى مردم را زير نظر دارد و در حال بررسى عكس العمل هاى آنان است. | ||
آرى، آيندهد اى بلند مدت در پيش است كه اگر همه از آن غافل باشند شيطان نمى تواند بى تفاوت باشد، چرا كه غدير براى زيباترين گونه هدايت انسان طرح ريزى شده، و شيطان هرگز چنين چيزى را بر نمى تابد. | |||
در چنين گير و دارى بين ابليس و لشكريانش - در پشت پرده غدير - وقايعى به وقوع مى پيوندد كه داستان بلند آن را با جمع بندى چند روايت مى خوانيم:<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۵. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۰۱. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴ ۴۷۳ ح ۶ ۵ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۳۰۱ ح ۱۱۱. الاقبال: ج ۲ ص ۲۴۹. شرح الاخبار: ج ۲ ص ۲۳۶. مدينة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۶۸، ۱۶۴، ۱۳۵، ۱۱۹ و ج ۶۳ ص ۲۵۶. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۳، ۱۴۱، ۱۲۵.</ref> | در چنين گير و دارى بين ابليس و لشكريانش - در پشت پرده غدير - وقايعى به وقوع مى پيوندد كه داستان بلند آن را با جمع بندى چند روايت مى خوانيم:<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۵. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۰۱. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴ ۴۷۳ ح ۶ ۵ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۳۰۱ ح ۱۱۱. الاقبال: ج ۲ ص ۲۴۹. شرح الاخبار: ج ۲ ص ۲۳۶. مدينة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۶۸، ۱۶۴، ۱۳۵، ۱۱۹ و ج ۶۳ ص ۲۵۶. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۳، ۱۴۱، ۱۲۵.</ref> | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۲: | ||
گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟! | گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟! | ||
ما گمان | ما گمان مى كرديم وقتى محمد از دنيا برود اصحاب او متفرق مى شوند، ولى مى بينيم كه امر وصايت را براى شخصى بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما اين گونه نگفته بودى. تو خبر داده بودى كه وقتى اين پيامبر از دنيا برود اصحاب او متفرق مى شوند. | ||
ولى اين برنامه يك مسئله مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مىگيرد. امروز اين مرد پيمانى را بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند! | ولى اين برنامه يك مسئله مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مىگيرد. امروز اين مرد پيمانى را بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند! | ||
ابليس در پاسخ آنان گفت: هرگز چنين نيست! خيالتان راحت باشد! اصحاب او به آنچه از آنان پيمان گرفت وفا | ابليس در پاسخ آنان گفت: هرگز چنين نيست! خيالتان راحت باشد! اصحاب او به آنچه از آنان پيمان گرفت وفا نمى كنند. آنان كه همراه او هستند در اين باره به من وعده هايى داده اند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند، و مى دانم كه هرگز در وعده اى كه به من داده اند تخلّف نمى كنند. | ||
با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند. | با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند. | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۶: | ||
او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيهاى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...« . بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند. | او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيهاى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...« . بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند. | ||
ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن | ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن اميرالمومنين عليه السلام گروهى از آنان گفتند: از روى هواى نفس سخن مى گويد. | ||
و نيز عمر به ابوبكر گفت: آيا چشمانش را | و نيز عمر به ابوبكر گفت: آيا چشمانش را نمى بينى كه در سرش مانند ديوانگان مى چرخد. | ||
ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و باز هم يارانش را جمع كرد و به آنان گفت: | ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و باز هم يارانش را جمع كرد و به آنان گفت: مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بوده ام؟ گفتند: آرى. گفت: آدم پيمان را شكست ولى به خدا كافر نشد، اما اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند! | ||
ابليس كه از نقل سخن خود در | ابليس كه از نقل سخن خود در آيه اى از قرآن خرسند بود، با شنيدن «إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»سخت برآشفت و سر به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد! | ||
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ ...» : «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست...» . | در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ ...» : «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست...» . | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۹: | ||
=== تحليل اعتقادى === | === تحليل اعتقادى === | ||
با قاطعيت | با قاطعيت مى توان گفت: كشف جزئيات ارتباط غاصبين خلافت با شيطان، نقطه حساسى از عقايد اصلى ماست كه در ريشه يابى بسيارى از مسايل به ما كمك خواهد كرد. | ||
اكنون با مرور بر ماجرايى كه از حضور ابليس در غدير ذكر شد به تبيين چهار نكته از آن مى پردازيم: | اكنون با مرور بر ماجرايى كه از حضور ابليس در غدير ذكر شد به تبيين چهار نكته از آن مى پردازيم: | ||
==== نكته اول: وحشتناكترين روز شيطان ==== | ==== نكته اول: وحشتناكترين روز شيطان ==== | ||
در روايات متعددى وارد شده كه ابليس در طول عمر خود چند بار فرياد وحشتناكى كشيده است. با در نظر گرفتن اينكه يك بارِ آن در غدير بوده <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱ و ج ۶۰ ص ۲۴۱.</ref>ين نكته بسيار جالب است كه وقتى در آن روز فرياد برآورد و لشكريانش جمع شدند، اولين سخنشان اين بود كه: ما سَمِعْنا لَكَ صَرْخَةً اوْحَشُ مِنْ صَرْخَتِكَ هذِهِ: ما تا كنون فريادى | در روايات متعددى وارد شده كه ابليس در طول عمر خود چند بار فرياد وحشتناكى كشيده است. با در نظر گرفتن اينكه يك بارِ آن در غدير بوده <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱ و ج ۶۰ ص ۲۴۱.</ref>ين نكته بسيار جالب است كه وقتى در آن روز فرياد برآورد و لشكريانش جمع شدند، اولين سخنشان اين بود كه: ما سَمِعْنا لَكَ صَرْخَةً اوْحَشُ مِنْ صَرْخَتِكَ هذِهِ: ما تا كنون فريادى وحشتناك تر از اين از تو نشنيده بوديم.<ref>بحار الانوار: ج 28 ص 257.</ref> | ||
اين حاكى از آن است كه روز غدير براى ابليس سختترين روز بوده و بزرگترين سد در برابر ضلالت خلق در آن روز ايجاد شده كه او را آن چنان ناراحت كرده است. | اين حاكى از آن است كه روز غدير براى ابليس سختترين روز بوده و بزرگترين سد در برابر ضلالت خلق در آن روز ايجاد شده كه او را آن چنان ناراحت كرده است. | ||
همان گونه كه بزرگترين چراغ هدايت در آن روز روشن شده كه اگر كسى كوردل نباشد و | همان گونه كه بزرگترين چراغ هدايت در آن روز روشن شده كه اگر كسى كوردل نباشد و پرده هاى سياه سقيفه مانع او نشود، يافتن صراط مستقيم جستجو نمى خواهد و روشن خواهد بود. | ||
اكنون با مرورى بر آنچه ابليس به شياطين دراين باره گفته و نيز آنچه آنان به او | اكنون با مرورى بر آنچه ابليس به شياطين دراين باره گفته و نيز آنچه آنان به او گفته اند مى توان به زوايايى از اين وحشت ابليس و عظمت روز غدير پى برد، آنجا كه گفتند: | ||
فَعَلَ هذَا النَّبِىُّ فِعْلاً انْ تَمَّ لَمْ يَعْصِ اللَّه ابَداً: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد خدا هرگز معصيت نمىشود. | فَعَلَ هذَا النَّبِىُّ فِعْلاً انْ تَمَّ لَمْ يَعْصِ اللَّه ابَداً: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد خدا هرگز معصيت نمىشود. | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۶: | ||
قَدْ اعْلِمُوا مَفْزَعَهُمْ وَ امامَهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ: اينان پناه و امام خود را بعد از پيامبرشان شناختند. | قَدْ اعْلِمُوا مَفْزَعَهُمْ وَ امامَهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ: اينان پناه و امام خود را بعد از پيامبرشان شناختند. | ||
قَدْ عَقَدَ هذَا الرَّجُلُ عُقْدَةً لا يَحِلُّها انْسىٌّ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: اين مرد پيمانى بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت | قَدْ عَقَدَ هذَا الرَّجُلُ عُقْدَةً لا يَحِلُّها انْسىٌّ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: اين مرد پيمانى بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمى تواند آن را بشكند. | ||
هذا امْرٌ مُسْتَقَرٌّ كُلَّما ارادَ انْ يَذْهَبَ واحِدٌ بَدَرَ آخَرٌ: اين يك كار محكمى شد كه هر كدام از دنيا برود ديگرى به جاى او ظاهر | هذا امْرٌ مُسْتَقَرٌّ كُلَّما ارادَ انْ يَذْهَبَ واحِدٌ بَدَرَ آخَرٌ: اين يك كار محكمى شد كه هر كدام از دنيا برود ديگرى به جاى او ظاهر مى شود. | ||
==== نكته دوم: روز آدم عليه السلام، روز عيسى عليه السلام ==== | ==== نكته دوم: روز آدم عليه السلام، روز عيسى عليه السلام ==== | ||
شيطان براى گمراهى انسانها در جستجوى بهانه است، و از | شيطان براى گمراهى انسانها در جستجوى بهانه است، و از بيراهه هاى عجيبى خود را بر سر راه فرزند آدم مى رساند تا او را از راه مستقيم به سوى جهنم بكشاند. در گفتگويى كه روز غدير بين ابليس و شياطين ديگر رخ داده معلوم مى شود سه مقطع بسيار مهم و استثنايى براى شيطان در ضلالت خلق وجود داشته است: يكى ماجراى حضرت آدم عليه السلام در بهشت، و ديگرى بدون پدر به دنيا آمدن حضرت عيسى عليه السلام، و سومى سقيفه. در اين باره چند عبارت در داستان ابليس در غدير مى بينيم: | ||
شياطين به ابليس گفتند: يا سَيِّدَنا، انْتَ كُنْتَ لِآدَمَ: تو براى آدم | شياطين به ابليس گفتند: يا سَيِّدَنا، انْتَ كُنْتَ لِآدَمَ: تو براى آدم بوده اى! | ||
ابليس به شياطين گفت: اما عَلِمْتُمْ انّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ: مگر | ابليس به شياطين گفت: اما عَلِمْتُمْ انّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ: مگر نمى دانيد كه من قبلاً براى آدم بوده ام. | ||
و نيز گفت: وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى، وَ اللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد. | و نيز گفت: وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى، وَ اللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد. | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۳: | ||
و همان روز شياطين به او گفتند: انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى! | و همان روز شياطين به او گفتند: انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى! | ||
آن روز كه توانست حضرت | آن روز كه توانست حضرت آدم عليه السلام را از بهشت بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله هاى خود در دنيا نمود. | ||
روزى كه ولادت حضرت عيسى عليه السلام بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و | روزى كه ولادت حضرت عيسى عليه السلام بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسل هايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرك نمود و راهى جهنم كرد. | ||
در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسانها را با انكار ولايت | در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسانها را با انكار ولايت على عليه السلام راهى جهنم كرد. | ||
در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يك شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد | در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يك شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى كنند. | ||
به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يك برنامه بنيادين و | به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يك برنامه بنيادين و ريشه اى به انجام رسيد، و با »اسَّسَ اساسَ ذلِكَ« مرحله »بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ« به آسانى پيش رفت، و در طول تاريخ بدون زحمتِ شيطان »جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ« اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه ضلالت را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد. | ||
جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز | جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز آدم عليه السلام نمىداند و در اين باره مىگويد: آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ، وَ هؤُلاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ: آدم پيمان را شكست، اما به خداوند كافر نشد، ولى اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند! | ||
او كه در صدد ضلالت خلق است و درجات گمراهى را خوب مىداند، پيمان شكنان سقيفه را كافر مىداند، و نقض ولايت | او كه در صدد ضلالت خلق است و درجات گمراهى را خوب مىداند، پيمان شكنان سقيفه را كافر مىداند، و نقض ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام را مساوى با مخالفت صريح با شخص پيامبرصلى الله عليه وآله و انكار نبوت آن حضرت مى داند. | ||
==== نكته سوم: راهكارهاى شيطان در برابر غدير ==== | ==== نكته سوم: راهكارهاى شيطان در برابر غدير ==== | ||
دو آيه درباره حضور شيطان در غدير و | دو آيه درباره حضور شيطان در غدير و تصميم هاى او مطرح شده كه با توجه به موقعيت نزول آن ضابطه هاى لازم را براى گريز از سقيفه و بقا بر عهد غدير به ما نشان مى دهد: يكى آيه »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ...« و ديگرى آيه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ...« . | ||
===== آيه اول ===== | ===== آيه اول ===== | ||
آيه اول سه فراز دارد كه هر كدام بُعدى از مسئله را روشن | آيه اول سه فراز دارد كه هر كدام بُعدى از مسئله را روشن مى كند: | ||
====== فراز اول ====== | ====== فراز اول ====== | ||
»وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ« : »ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود« . | »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ« : »ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود« . | ||
اين جمله يك اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده است: تأويل اين آيه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند: »پيامبر از هواى نفس سخن | اين جمله يك اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده است: تأويل اين آيه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند: »پيامبر از هواى نفس سخن مى گويد« ، شيطان به آنان اميدوار شد و اطمينان پيدا كرد كه براى شكستن پيمان غدير منافقينى هستند كه پيگير اين اقدام ضد خدا و رسول باشند. | ||