حارث بن نعمان فهری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰۹: خط ۲۰۹:
همچنين گاهى اختلاف قرائت در قرآن را از اين نوع دانسته‏ اند. حديثى كه مسلم از اُبَىّ نقل كرده دالّ بر اين مطلب است؛ اُبَىّ از پيامبر صلى الله عليه وآله روايت كرده است: پروردگارم به من وحى كرد كه قرآن را به يك حرف (گونه) بخوانم.<br />من به او پاسخ دادم: خدايا، بر امت من آسان گير. خداوند به من پاسخ داد كه به دو حرف بخوانم. من به او پاسخ دادم: خدايا، بر امت من آسان گير. او نيز به من فرمود كه قرآن را بر هفت حرف بخوانم. اين حديث دلالت مى ‏كند كه قرائات نه در وهله نخست، بلكه يكى پس از ديگرى نازل شده ‏اند.<br />سخاوى در «جمال القرّاء» پس از نقل اين قول كه سوره فاتحه دوبار نازل شده گويد: اگر گفته شود كه فايده نزول آن در بار دوم چيست؟ خواهم گفت: ممكن است كه بار نخست بر يك حرف و بار دوم به بقيه وجوه نازل شده باشد. «مَلِك» و «مالِك» و «السراط» و «الصراط» و مواردى از اين دست، مثال اين مطلب ‏اند.<br />تنبيه: بعضى منكر اين هستند كه آيه ‏اى از قرآن كريم چند بار نازل شده باشد. مثل كتاب «الكفيل بمعانى التنزيل» . در اين كتاب دليل آورده كه اين تحصيل حاصل است و فايده‏ اى در آن نيست. اما اين سخن به سبب فوايدى كه براى نزول مكرر ذكر شد باطل است.<br />دليل ديگر او اين است كه لازمه قول به تكرار نزول آن است كه هر آنچه در مكه نازل شده بار ديگر در مدينه نازل شده باشد، زيرا جبرئيل در هر سال قرآن را بر پيامبر صلى الله عليه وآله عرضه مى‏ كرد.<br />پاسخ اين است كه ملازمه ‏اى در كار نيست. دليل ديگر وى اين است كه معناى انزال تنها اين است كه جبرئيل بر رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله نازل مى ‏شد و آيه ‏اى را كه پيشتر براى حضرتش نياورده بود بر او مى‏ خواند. پاسخ اين است كه شرط «آيه ‏اى را كه پيشتر براى حضرتش نياورده بود» لزومى ندارد. <ref>الاتقان فى علوم قرآن: ج ۱ ص ۳۵ ۳۳.</ref>
همچنين گاهى اختلاف قرائت در قرآن را از اين نوع دانسته‏ اند. حديثى كه مسلم از اُبَىّ نقل كرده دالّ بر اين مطلب است؛ اُبَىّ از پيامبر صلى الله عليه وآله روايت كرده است: پروردگارم به من وحى كرد كه قرآن را به يك حرف (گونه) بخوانم.<br />من به او پاسخ دادم: خدايا، بر امت من آسان گير. خداوند به من پاسخ داد كه به دو حرف بخوانم. من به او پاسخ دادم: خدايا، بر امت من آسان گير. او نيز به من فرمود كه قرآن را بر هفت حرف بخوانم. اين حديث دلالت مى ‏كند كه قرائات نه در وهله نخست، بلكه يكى پس از ديگرى نازل شده ‏اند.<br />سخاوى در «جمال القرّاء» پس از نقل اين قول كه سوره فاتحه دوبار نازل شده گويد: اگر گفته شود كه فايده نزول آن در بار دوم چيست؟ خواهم گفت: ممكن است كه بار نخست بر يك حرف و بار دوم به بقيه وجوه نازل شده باشد. «مَلِك» و «مالِك» و «السراط» و «الصراط» و مواردى از اين دست، مثال اين مطلب ‏اند.<br />تنبيه: بعضى منكر اين هستند كه آيه ‏اى از قرآن كريم چند بار نازل شده باشد. مثل كتاب «الكفيل بمعانى التنزيل» . در اين كتاب دليل آورده كه اين تحصيل حاصل است و فايده‏ اى در آن نيست. اما اين سخن به سبب فوايدى كه براى نزول مكرر ذكر شد باطل است.<br />دليل ديگر او اين است كه لازمه قول به تكرار نزول آن است كه هر آنچه در مكه نازل شده بار ديگر در مدينه نازل شده باشد، زيرا جبرئيل در هر سال قرآن را بر پيامبر صلى الله عليه وآله عرضه مى‏ كرد.<br />پاسخ اين است كه ملازمه ‏اى در كار نيست. دليل ديگر وى اين است كه معناى انزال تنها اين است كه جبرئيل بر رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله نازل مى ‏شد و آيه ‏اى را كه پيشتر براى حضرتش نياورده بود بر او مى‏ خواند. پاسخ اين است كه شرط «آيه ‏اى را كه پيشتر براى حضرتش نياورده بود» لزومى ندارد. <ref>الاتقان فى علوم قرآن: ج ۱ ص ۳۵ ۳۳.</ref>


عدم نزول آيه مذكور در بدر: ابن ‏تيميه درباره آيه «وَ إذ قالُوا اللهُمَّ...» گفته كه به اتفاق پس از جنگ بدر و سال‏ ها پيش از غدير خم نازل شده است. مفسران همگى بر آن هستند كه اين آيه به سبب سخن مشركانى مانند ابوجهل نازل شده است.<br />اين نشان مى‏ دهد كه مشركان پيش از نزول اين سوره آن سخن را گفته ‏اند. سخن ابن‏ تيميه عجيب است، زيرا در حديث سفيان بن عُيَينه نزول آيه مذكور در واقعه غدير خم سخنى به ميان نيامده است!<br /> آيه «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم...» عذاب را به طور مطلق نفى نمى‏ كند: ابن‏ تيميه در ادامه گفته بود كه دقيقاً پس از آيه «وَ إذ قالُوا اللهُمَّ...» خدا به كافران وعده داده بود تا وقتى كه محمد صلى الله عليه وآله در ميان ايشان است عذاب بر آنان نفرستد: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم وَ أنتَ فيهِم وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُم وَ هُم يَستَغفِرُونَ» <ref>انفال /  ۳۳.</ref> : و تا وقتى كه تو در ميان آنان هستى خدا هرگز آنان را عذاب نخواهد كرد و تا وقتى كه آنان آمرزش مى‏ خواهند خدا عذاب‏ كننده آنها نخواهد بود.<br />پاسخ او اين است كه اين آيه شريفه عذاب كافران را به طور مطلق نفى نمى ‏كند، و به تصريح قرآن و روايات در دوران نبوى كافران گرفتار عذاب شده‏ اند. خداى تعالى دقيقاً پس از همين آيه فرموده است: «وَ ما لَهُم ألاّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُم يَصُدُّونَ عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ... . وَ ما كانَ صَلاتُهُم عِندَ البَيتِ إلاّ مُكاءاً وَ تَصدِيَةً فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ» <ref>انفال /  ۳۵ ۳۴.</ref> : «چرا خدا آنان را عذاب نكند حال آنكه آنان مردم را از مسجدالحرام باز مى‏ دارند... . نماز آنها نزد خانه خدا جز سوت كشيدن و كف زدند نبود پس عذاب را به سبب آنكه كفر مى‏ ورزيديد بچشيد» .<br />بنابراين، اگر آيه مورد بحث به نفى عذاب به طور مطلق دلالت مى‏ كرد، بين آن و بين اين آيات متصل به آن تناقض پيش مى‏ آمد.
عدم نزول آيه مذكور در بدر: ابن ‏تيميه درباره آيه «وَ إذ قالُوا اللهُمَّ...» گفته كه به اتفاق، پس از جنگ بدر و سال‏ ها پيش از غدير خم نازل شده است. مفسران همگى بر آن هستند كه اين آيه به سبب سخن مشركانى مانند ابوجهل نازل شده است.اين نشان مى‏ دهد كه مشركان پيش از نزول اين سوره آن سخن را گفته ‏اند.  
 
سخن ابن‏ تيميه عجيب است، زيرا در حديث سفيان بن عُيَينه نزول آيه مذكور در واقعه غدير خم سخنى به ميان نيامده است!<br /> آيه «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم...» عذاب را به طور مطلق نفى نمى‏ كند: ابن‏ تيميه در ادامه گفته بود كه دقيقاً پس از آيه «وَ إذ قالُوا اللهُمَّ...» خدا به كافران وعده داده بود تا وقتى كه محمد صلى الله عليه وآله در ميان ايشان است عذاب بر آنان نفرستد: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم وَ أنتَ فيهِم وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُم وَ هُم يَستَغفِرُونَ» <ref>انفال /  ۳۳.</ref> : و تا وقتى كه تو در ميان آنان هستى خدا هرگز آنان را عذاب نخواهد كرد و تا وقتى كه آنان آمرزش مى‏ خواهند خدا عذاب‏ كننده آنها نخواهد بود.<br />پاسخ او اين است كه اين آيه شريفه عذاب كافران را به طور مطلق نفى نمى ‏كند، و به تصريح قرآن و روايات در دوران نبوى كافران گرفتار عذاب شده‏ اند. خداى تعالى دقيقاً پس از همين آيه فرموده است: «وَ ما لَهُم ألاّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُم يَصُدُّونَ عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ... . وَ ما كانَ صَلاتُهُم عِندَ البَيتِ إلاّ مُكاءاً وَ تَصدِيَةً فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ» <ref>انفال /  ۳۵ ۳۴.</ref> : «چرا خدا آنان را عذاب نكند حال آنكه آنان مردم را از مسجدالحرام باز مى‏ دارند... . نماز آنها نزد خانه خدا جز سوت كشيدن و كف زدند نبود پس عذاب را به سبب آنكه كفر مى‏ ورزيديد بچشيد» .<br />بنابراين، اگر آيه مورد بحث به نفى عذاب به طور مطلق دلالت مى‏ كرد، بين آن و بين اين آيات متصل به آن تناقض پيش مى‏ آمد.


از همين رو فخر رازى گفته است: بدان كه خداى تعالى در آيه نخست فرمود كه ما دام كه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در ميان آنهاست عذابشان نمى‏ كند، و در اين آيه فرمود كه عذابشان مى‏ كند. معناى آيه اين است كه وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله از ميان آنها خارج شود عذابشان مى‏ كند. مفسّران درباره اين عذاب اختلاف كرده ‏اند؛ بعضى گفته ‏اند كه اين عذاب موعود در روز بدر دامن ايشان را گرفت، و نيز گفته شده كه زمان وقوع عذاب روز فتح مكه بوده است. <ref>تفسير رازى: ج ۱۵ ص ۱۵۹.</ref><br />تمثيل ماجراى عذاب حارث به ماجراى اصحاب فيل باطل است: ابن‏ تيميه مى‏ گويد: اگر آنچه در اين حديث (درباره عذاب شدن حارث) آمده آيه بود، از جنس آيه اصحاب فيل مى‏ بود. براى نقل چنان آيه ‏اى انگيزه‏ هاى بسيارى وجود دارد، و دست كم گروهى از دانشمندان آن را نقل مى ‏كردند.<br />پاسخ: اين قياس ناروايى است؛ چگونه فرود آمدن عذاب بر يك تن با عذاب شدن گروهى پرشمار كه براى ويران كردن و از ميان بردن خادمان و اطرافيان كعبه آمده بوده ‏اند مقايسه مى ‏شود؟! عذاب شدن اين گروه پرشمار رويدادى است كه انگيزه ‏هاى بسيارى در نقل آن هست، ولى واقعه فرود آمدن عذاب بر يك تن چنين نيست و انگيزه ‏هاى بسيارى در نقل آن وجود ندارد.<br />اگر چنين نباشد، همه معجزات نبوى كه به تواتر براى ما نقل نشده باطل مى‏ گردد! افزون بر اين، انگيزه ‏ها در پنهان كردن سرگذشت حارث بن نعمان (به سبب تعصّبات مذهبى) بسيار بوده است، بر خلاف ماجراى اصحاب فيل.<br />بطلان ادعاى دلالت حديث به اسلام حارث: ابن ‏تيميّه مى‏ گويد: در اين حديث آمده كه آن گوينده (حارث بن نعمان) به مبانى پن جگانه اسلام ايمان داشته و از اين رو مسلمان بوده، زيرا گفته است: ما اينها را از تو پذيرفته‏ ايم. و ضرورى است كه در عهد پيامبر صلى الله عليه وآله هيچ يك از مسلمانان را چنين بلايى نرسيده است.
از همين رو فخر رازى گفته است: بدان كه خداى تعالى در آيه نخست فرمود كه ما دام كه [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] در ميان آنهاست عذابشان نمى‏ كند، و در اين آيه فرمود كه عذابشان مى‏ كند. معناى آيه اين است كه وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله از ميان آنها خارج شود عذابشان مى‏ كند. مفسّران درباره اين عذاب اختلاف كرده ‏اند؛ بعضى گفته ‏اند كه اين عذاب موعود در روز بدر دامن ايشان را گرفت، و نيز گفته شده كه زمان وقوع عذاب روز فتح مكه بوده است. <ref>تفسير رازى: ج ۱۵ ص ۱۵۹.</ref><br />تمثيل ماجراى عذاب حارث به ماجراى اصحاب فيل باطل است: ابن‏ تيميه مى‏ گويد: اگر آنچه در اين حديث (درباره عذاب شدن حارث) آمده آيه بود، از جنس آيه اصحاب فيل مى‏ بود. براى نقل چنان آيه ‏اى انگيزه‏ هاى بسيارى وجود دارد، و دست كم گروهى از دانشمندان آن را نقل مى ‏كردند.<br />پاسخ: اين قياس ناروايى است؛ چگونه فرود آمدن عذاب بر يك تن با عذاب شدن گروهى پرشمار كه براى ويران كردن و از ميان بردن خادمان و اطرافيان كعبه آمده بوده ‏اند مقايسه مى ‏شود؟! عذاب شدن اين گروه پرشمار رويدادى است كه انگيزه ‏هاى بسيارى در نقل آن هست، ولى واقعه فرود آمدن عذاب بر يك تن چنين نيست و انگيزه ‏هاى بسيارى در نقل آن وجود ندارد.<br />اگر چنين نباشد، همه معجزات نبوى كه به تواتر براى ما نقل نشده باطل مى‏ گردد! افزون بر اين، انگيزه ‏ها در پنهان كردن سرگذشت حارث بن نعمان (به سبب تعصّبات مذهبى) بسيار بوده است، بر خلاف ماجراى اصحاب فيل.<br />بطلان ادعاى دلالت حديث به اسلام حارث: ابن ‏تيميّه مى‏ گويد: در اين حديث آمده كه آن گوينده (حارث بن نعمان) به مبانى پن جگانه اسلام ايمان داشته و از اين رو مسلمان بوده، زيرا گفته است: ما اينها را از تو پذيرفته‏ ايم. و ضرورى است كه در عهد پيامبر صلى الله عليه وآله هيچ يك از مسلمانان را چنين بلايى نرسيده است.
۵۰۷

ویرایش