دلالت حدیث غدیر بر امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۶: خط ۵۶:
'''۶ . شعر شاعران'''
'''۶ . شعر شاعران'''


فهم اديبان و شاعران از واژگان، در تمامى فرهنگ ها از اعتبار ويژه برخوردار است. عالمان، هماره براى تعيين معناى واژه، آن گاه كه معانى مُحتملى داشته باشد، به فهم اديبان و شاعران استناد مى كنند. شاعر بلند آوازه آن روزگار، حَسّان بن ثابت، بى درنگ پس از فرود آمدن پيامبر صلى الله عليه و آله از جايگاه، به پا مى خيزد و از پيامبر خدا براى سرايش اشعار، رخصت مى طلبد و آن گاه چكامه بلندش را با اين مطلع مى خواند كه: 0 يناديهمُ يوم الغدير نبيّهم بخمٍّ وأسمِع بالرسول مناديا . 0 0 روز غدير در خُم، پيامبرشان ندايشان داد اينك به نداى رسول، گوش فرا ده. 0 و در ضمن آن، چنين مى گويد: 0 فقال له قم يا علىُّ فإنّنى رضيتك من بعدى إماماً وهاديا 0 0 پس به او گفت : اى على! برخيز كه من تو را براى امامت و هدايتِ پس از خود پسنديدم. 0 و در فرجام آن، پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «لا تَزالُ يا حَسّانُ مُؤَيَّداً بِروحِ القُدُسِ ما نَصَرتَنا بِلِسانِكَ» . اى حَسّان! تو مادام كه با زبانت ما را يارى مى كنى، با روح القدس، تأييد مى شوى. بدين سان مى بينيم كه حسّان از آن حادثه و از آن جمله پيامبر خدا ، امامت على عليه السلام را درمى يابد و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز بر اين دريافت، مهر تأييد مى زند. [1]
فهم اديبان و شاعران از واژگان، در تمامى فرهنگ ها از اعتبار ويژه برخوردار است. عالمان، هماره براى تعيين معناى واژه، آن گاه كه معانى مُحتملى داشته باشد، به فهم اديبان و شاعران استناد مى كنند. شاعر بلند آوازه آن روزگار، حَسّان بن ثابت، بى درنگ پس از فرود آمدن پيامبر صلى الله عليه و آله از جايگاه، به پا مى خيزد و از پيامبر خدا براى سرايش اشعار، رخصت مى طلبد و آن گاه چكامه بلندش را با اين مطلع مى خواند كه: يناديهمُ يوم الغدير نبيّهم بخمٍّ وأسمِع بالرسول مناديا .روز غدير در خُم، پيامبرشان ندايشان داد اينك به نداى رسول، گوش فرا ده. و در ضمن آن، چنين مى گويد: فقال له قم يا علىُّ فإنّنى رضيتك من بعدى إماماً وهاديا پس به او گفت: اى على! برخيز كه من تو را براى امامت و هدايتِ پس از خود پسنديدم. و در فرجام آن، پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «لا تَزالُ يا حَسّانُ مُؤَيَّداً بِروحِ القُدُسِ ما نَصَرتَنا بِلِسانِكَ» . اى حَسّان! تو مادام كه با زبانت ما را يارى مى كنى، با روح القدس، تأييد مى شوى. بدين سان مى بينيم كه حسّان از آن حادثه و از آن جمله پيامبر خدا ، امامت على عليه السلام را درمى يابد و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز بر اين دريافت، مهر تأييد مى زند. <ref>غديريه حَسّان، مشهورترين و بلندآوازه ترين شعر اوست (الغدير : ج ۲ ص ۶۵ به بعد) . شگفتا از آقاى دكتر محمّد طاهر درويش كه كتابى پربرگ درباره حَسّان ، فراهم آورده و درباره اشعار او از ابعاد مختلف ، سخن گفته ، ولى و هرگز از اين شعر او ياد نكرده است (حسّان بن ثابت، قاهره: دار المعارف) .</ref>


<nowiki>--------------------------------------------------------------------------------</nowiki>
پس از وى نيز شاعران و چكامه سرايان، چنين كرده اند و در اشعار خود، امامت و ولايت على عليه السلام را بر اساس اين حادثه گسترده اند. علّامه عالى قدر، عبد الحسين امينى، كتاب عظيم الغدير را، از جمله بر پايه اين اشعار و تحليل محتواى آنها برنهاده است.<ref>ر . ك: ابيات حسّان بن ثابت . نيز : ج ۲ ص ۳۰۵ (اشعار حسّان بن ثابت) .</ref>
 
[1] غديريه حَسّان، مشهورترين و بلندآوازه ترين شعر اوست (الغدير : ج 2 ص 65 به بعد) . شگفتا از آقاى دكتر محمّد طاهر درويش كه كتابى پربرگ درباره حَسّان ، فراهم آورده و درباره اشعار او از ابعاد مختلف ، سخن گفته ، ولى و هرگز از اين شعر او ياد نكرده است (حسّان بن ثابت، قاهره : دار المعارف) .
 
پس از وى نيز شاعران و چكامه سرايان، چنين كرده اند و در اشعار خود، امامت و ولايت على عليه السلام را بر اساس اين حادثه گسترده اند. علّامه عالى قدر، عبد الحسين امينى، كتاب عظيم الغدير را، از جمله بر پايه اين اشعار و تحليل محتواى آنها برنهاده است. {-2-}


'''۷ . انكار ولايت و نزول عذاب'''
'''۷ . انكار ولايت و نزول عذاب'''


چون نام على عليه السلام فراز مى آيد و ولايت او رقم مى خورَد، سينه هاى آكنده از حسد، حقد و كينه تاب نمى آورند و سخن ها مى گويند و ياوه ها مى پراكنند. وقيحانه تر از همه، رويارويى كسى است كه در پيش ديد پيامبر خدا، به نصب على عليه السلام بر جايگاه امامت، با ديده ترديد نگريسته، بر عمل پيامبر صلى الله عليه و آله طعن مى زند و چگونگى اين «نصب» را از پيامبر خدا بازخواست مى نمايد كه : آيا اين [ نصب]، از سوىِ خداست و يا خود بدان همّت گماشتى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله سه بار با سوگند، تأكيد مى كند كه بر اساس وحى الهى چنين مى كنم ؛ امّا او تيره جانى پيشه مى كند و از خداوند، عذاب مى طلبد. خداوند، سنگى فرو مى فرستد و او، بدان كشته مى شود. پس آيات : «سَأَلَ سَآئِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ؛ [2] خواهنده اى عذابى واقع شدنى را خواست...» نازل مى گردد. روشن است كه او از جمله : «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست»، امامت و پيشوايى را مى فهميد ؛ چرا كه در اعتراضش به پيامبر خدا، از جمله گفت : سپس راضى نشدى، تا اين كه اين جوان را بلند كردى و گفتى :
چون نام على عليه السلام فراز مى آيد و ولايت او رقم مى خورَد، سينه هاى آكنده از حسد، حقد و كينه تاب نمى آورند و سخن ها مى گويند و ياوه ها مى پراكنند. وقيحانه تر از همه، رويارويى كسى است كه در پيش ديد پيامبر خدا، به نصب على عليه السلام بر جايگاه امامت، با ديده ترديد نگريسته، بر عمل پيامبر صلى الله عليه و آله طعن مى زند و چگونگى اين «نصب» را از پيامبر خدا بازخواست مى نمايد كه: آيا اين [ نصب]، از سوىِ خداست و يا خود بدان همّت گماشتى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله سه بار با سوگند، تأكيد مى كند كه بر اساس وحى الهى چنين مى كنم ؛ امّا او تيره جانى پيشه مى كند و از خداوند، عذاب مى طلبد. خداوند، سنگى فرو مى فرستد و او، بدان كشته مى شود. پس آيات: «سَأَلَ سَآئِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ؛ <ref>معارج، آيه ۱</ref>خواهنده اى عذابى واقع شدنى را خواست...» نازل مى گردد. روشن است كه او از جمله: «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست»، امامت و پيشوايى را مى فهميد ؛ چرا كه در اعتراضش به پيامبر خدا، از جمله گفت: سپس راضى نشدى، تا اين كه اين جوان را بلند كردى و گفتى:«هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست». افزون بر اين، تأكيد بر دوستى على عليه السلام و علنى نمودن لزوم مهرورزى به وى، اين همه خشم و گردنكشى لازم نداشت. <ref>براى روايات و نقل هاى بسيار ديگر، ر . ك: ج ۲ ص ۳۱۱ (درخواست عذاب) .</ref>
 
<nowiki>--------------------------------------------------------------------------------</nowiki>
 
[1] غديريه حَسّان، مشهورترين و بلندآوازه ترين شعر اوست (الغدير : ج 2 ص 65 به بعد) . شگفتا از آقاى دكتر محمّد طاهر درويش كه كتابى پربرگ درباره حَسّان ، فراهم آورده و درباره اشعار او از ابعاد مختلف ، سخن گفته ، ولى و هرگز از اين شعر او ياد نكرده است (حسّان بن ثابت، قاهره : دار المعارف) .
 
[2] ر . ك : ابيات حسّان بن ثابت . نيز : ج 2 ص 305 (اشعار حسّان بن ثابت) .
 
[3] معارج، آيه 1.
 
[4] براى روايات و نقل هاى بسيار ديگر، ر . ك : ج 2 ص 311 (درخواست عذاب) .
 
 
نام كتاب : دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نويسنده : محمد محمدي ري شهري   جلد : 1 صفحه : 556
 
«هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست». افزون بر اين، تأكيد بر دوستى على عليه السلام و علنى نمودن لزوم مهرورزى به وى، اين همه خشم و گردنكشى لازم نداشت. {-2-}


'''۸ . اعتراف صحابيان'''
'''۸ . اعتراف صحابيان'''
۵۰۷

ویرایش