۲۲٬۹۸۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱٬۱۶۲: | خط ۱٬۱۶۲: | ||
<big>جالب است كه بدانيم اولى صراحتاً بر فراز منبر گفت: انَّ لى شَيْطاناً يَعْتَرينى<ref>بحار الانوار: ج 30 ص 495. </ref></big> | <big>جالب است كه بدانيم اولى صراحتاً بر فراز منبر گفت: انَّ لى شَيْطاناً يَعْتَرينى<ref>بحار الانوار: ج 30 ص 495. </ref>: من شيطانى دارم كه بر من عارض مىشود. بنابراين تعجبى نخواهد داشت اگر بدانيم كه ابليس از روز غدير نگرانى هاى خود را با وعده هاى همين شياطين انسى اطراف پيامبرصلى الله عليه وآله رفع كرد، تا آنجا كه به شياطين زير دست خود گفت: نگران نباشيد كه اصحاب او به من وعده داده اند كه به هيچ يك از گفته هاى او اقرار نكنند، و آنان هرگز اين وعده خود را نمى شكنند.<ref>بحار الانوار: ج 37 ص120، 168. عوالم العلوم: ج3/15 ص125، 135.</ref></big> | ||
<big>در كنار اين حقيقت، مسئله غرور و سخنان فريبنده است كه در آيه به آن اشاره شده است. ابزار كار اغوا كنندگان مردم، كلمات ظاهرفريب است كه با آن ساده لوحان را گول مى زنند و قلوب آنان را در چنگ خود مى گيرند، و اهداف باطل خود را با سخنان حق به جانب و به ظاهر زيبا در فكر مردم اشراب مى كنند و جاى مى دهند.</big> | |||
<big>اين روندِ به كارگيرىِ «زُخْرُفَ الْقَوْلِ» ادامه يافت تا پس از پيامبرصلى الله عليه وآله حساب شده ترين كلمات براى پايمال كردن حق اهل بيت عليهم السلام به كار گرفته شد. آنگاه كه فدک را غصب كردند از يک سو دست به دامان «ارث نگذاشتن انبياء» شدند، و از سوى ديگر صرف درآمد فدک در راه رزمندگان را مطرح كردند. آنان غصب فدک را به گونه اى جلوه دادند كه مردم غصب فدک را به حساب تقدس آنان و احياى حق از بين رفته مسلمانان بگذارند.</big> | |||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] / آيه «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ...».</big> | |||
== <big>عِجل امّت: ابوبكر</big><ref>غدير در قرآن: ج 2 ص60-62.</ref> == | |||
<big>يكى از 18 آيهاى كه در خطبه غدير به صراحت تفسير شده آيه 22 سوره مجادله است. آنجا كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود:</big> | |||
<big>الا انَّ اوْلِياءَهُمُ الَّذينَ ذَكَرَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ، فَقالَ عَزَّ وَ جَلَّ: »لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ، أُولئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِىَ اللَّه عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّه أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْمُفْلِحُونَ»<ref>مجادله/22.</ref></big>: | |||
<big>«بدانيد كه اولياى اهل بيت كسانى اند كه خداوند در كتابش آنان را ياد كرده و فرموده است: «نمى يابى قومى را كه ايمان به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند، و در عين حال با كسانى كه با خدا و رسولش ضديت دارند روى دوستى داشته باشند، اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان يا فاميلشان باشند. آنانند كه ايمان بر قلب هايشان ثبت شده و خداوند با روح خود آنان را مؤيد داشته، و آنان را وارد بهشتى مى كند كه نهرها در آن جارى است و در آن دائمى اند. خدا از آنان راضى است و آنان از خدا راضى اند. اينان حزب خدايند، و حزب خداوند رستگارانند».<ref>اسرار غدير: ص 151 بخش 7. </ref></big> | |||
<big>در مورد مسئله برائت كه در آيه اشاره شده، اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:</big> | |||
<big>هر كس ولايت موسى و هارون را پذيرفت و از دشمنان آنان بيزارى جست از گوساله و سامرى بيزارى جسته است، و هر كس ولايت عجل و سامرى را پذيرفت و از دشمنان آن دو بيزارى جست، از موسى و هارون بيزارى جسته در حالى كه خود هم ندانسته است. هر كس ولايت پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيتش را بپذيرد و ولايت مرا داشته باشد و از دشمن من بيزارى جسته باشد از آن دو نفر (ابوبكر و عمر) بيزارى جسته است، و هر كس از دشمن آن دو نفر بيزارى بجويد از پيامبرصلى الله عليه وآله بيزارى جسته است در حالى كه خود متوجه نيست.<ref>كتاب سليم: ص 442 ح 67. </ref></big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |