پرش به محتوا

آیه ۱۷۹ آل‌عمران و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
از جمله اين آيات آيه ۱۷۹  سوره آل عمران است:
از جمله اين آيات آيه ۱۷۹  سوره آل عمران است:


«ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ»:
{{قرآن|ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}:


«خداوند مؤمنين را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى ‏كند، ولى خدا از پيامبرانش هر كس را بخواهد انتخاب مى‏ كند.
«خداوند مؤمنين را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى ‏كند، ولى خدا از پيامبرانش هر كس را بخواهد انتخاب مى‏ كند.
خط ۱۹: خط ۱۹:


=== متن خطبه غدير ===
=== متن خطبه غدير ===
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ:
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ}}:


اى مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى‏ كند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶ .</ref>
اى مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى‏ كند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶ .</ref>
خط ۲۸: خط ۲۸:
آن حضرت اين مهم را با [[اقتباس]] از نيمه اول آيه ۱۷۹ سوره آل عمران مطرح مى‏ فرمايد و آن را در كلام خود تضمين مى‏ نمايد.
آن حضرت اين مهم را با [[اقتباس]] از نيمه اول آيه ۱۷۹ سوره آل عمران مطرح مى‏ فرمايد و آن را در كلام خود تضمين مى‏ نمايد.


اين آيه در قرآن با عبارت «لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ» آمده، و در خطبه «لِيَذَرَكُمْ» آمده تا جنبه خطاب حفظ شود.
اين آيه در قرآن با عبارت {{قرآن|لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ}} آمده، و در خطبه {{قرآن|لِيَذَرَكُمْ}} آمده تا جنبه خطاب حفظ شود.


=== موقعيت قرآنى ===
=== موقعيت قرآنى ===
خط ۴۱: خط ۴۱:


===== نكته اول: لزوم آزمايش درباره ولايت =====
===== نكته اول: لزوم آزمايش درباره ولايت =====
از عبارت «عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ» استفاده مى‏ شود كه خدا مردم را به همين ظواهرى كه از خود بروز داده ‏اند رها نمى‏ كند و بايد باطن‏ ها و ضماير آشكار گردد؛ و اين از طرف خداوند قطعى است و گذشت درباره آن معنى ندارد. چه قبل از غدير و چه در برنامه غدير و چه بعد از آن بسيارى بودند كه با چرب زبانى حتى خود را از ديگران جلو مى‏ انداختند و اظهار سرور از اين مقام اهل ‏بيت‏ عليهم السلام مى‏ نمودند، ولى در روزهاى امتحان جلوه ديگر خود را خيلى زود نشان دادند.
از عبارت {{قرآن|عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ}} استفاده مى‏ شود كه خدا مردم را به همين ظواهرى كه از خود بروز داده ‏اند رها نمى‏ كند و بايد باطن‏ ها و ضماير آشكار گردد؛ و اين از طرف خداوند قطعى است و گذشت درباره آن معنى ندارد. چه قبل از غدير و چه در برنامه غدير و چه بعد از آن بسيارى بودند كه با چرب زبانى حتى خود را از ديگران جلو مى‏ انداختند و اظهار سرور از اين مقام اهل ‏بيت‏ عليهم السلام مى‏ نمودند، ولى در روزهاى امتحان جلوه ديگر خود را خيلى زود نشان دادند.


آيا جاى تعجب نيست كه تاريخ نشان دهد اولين كسانى كه در غدير با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند، همان‏ هايى بودند كه زودتر از همه آن [[بیعت]] را شكستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند.
آيا جاى تعجب نيست كه تاريخ نشان دهد اولين كسانى كه در غدير با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند، همان‏ هايى بودند كه زودتر از همه آن [[بیعت]] را شكستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند.
خط ۴۹: خط ۴۹:
جالب‏ تر اينكه عمر بعد از بيعت اين كلمات را بر زبان آورد كه گويا از همه خوشحال ‏تر است:
جالب‏ تر اينكه عمر بعد از بيعت اين كلمات را بر زبان آورد كه گويا از همه خوشحال ‏تر است:


«بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى‏ طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ»:
{{متن عربی|بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى‏ طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ}}:


«افتخار برايت باد، گوارايت باد، اى پسر ابى ‏طالب! خوشا به حالت اى اباالحسن، اكنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده ‏اى»!!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۶۵ .</ref>
«افتخار برايت باد، گوارايت باد، اى پسر ابى ‏طالب! خوشا به حالت اى اباالحسن، اكنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده ‏اى»!!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۶۵ .</ref>
خط ۷۱: خط ۷۱:
آيا نبايد اهل عالم خبر شوند كه اين دستان بيعت كننده جلوه ياس عصمت را با سيلى خون رنگ مى‏ كنند، و همين دست‏ ها طناب بر گردن صاحب غدير انداخته او را براى بيعت با ابوبكر مى‏ كشند؟
آيا نبايد اهل عالم خبر شوند كه اين دستان بيعت كننده جلوه ياس عصمت را با سيلى خون رنگ مى‏ كنند، و همين دست‏ ها طناب بر گردن صاحب غدير انداخته او را براى بيعت با ابوبكر مى‏ كشند؟


با مرورى بر نمونه‏ هاى فوق معناى آيه قرآن در خطابه غدير به خوبى در روحمان جا باز مى ‏كند كه «انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ»!!؟ و ما از عمق جان خدا را مى‏ خوانيم كه:
با مرورى بر نمونه‏ هاى فوق معناى آيه قرآن در خطابه غدير به خوبى در روحمان جا باز مى ‏كند كه متن عربی|انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ}}!!؟ و ما از عمق جان خدا را مى‏ خوانيم كه:


اى ربّ عدل حكيم، ميليون ‏ها بار از تو سپاسگزاريم كه با امتحان‏ هاى كمرشكن خود پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، حقايق عظيمى را به ما نماياندى و اسرارى از تاريخ حيات آن حضرت و فرمايشات او را به ما فهماندى، و با اين آزمايش بزرگ ما را در برابر انحرافات و ضلالت‏ ها چون فولاد آبديده نمودى؛ به گونه ‏اى كه هر توطئه و ضلالتى را شعبه ‏اى از [[سقیفه]] مى ‏دانيم، و ادامه دهندگانِ راهِ صحيفه را از همين رهگذر مى‏ شناسيم.
اى ربّ عدل حكيم، ميليون ‏ها بار از تو سپاسگزاريم كه با امتحان‏ هاى كمرشكن خود پس از پيامبر صلى الله عليه و آله، حقايق عظيمى را به ما نماياندى و اسرارى از تاريخ حيات آن حضرت و فرمايشات او را به ما فهماندى، و با اين آزمايش بزرگ ما را در برابر انحرافات و ضلالت‏ ها چون فولاد آبديده نمودى؛ به گونه ‏اى كه هر توطئه و ضلالتى را شعبه ‏اى از [[سقیفه]] مى ‏دانيم، و ادامه دهندگانِ راهِ صحيفه را از همين رهگذر مى‏ شناسيم.


===== نكته دوم: معناى خبيث و طيب =====
===== نكته دوم: معناى خبيث و طيب =====
جمله «حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» كه مقصد نهايى معرفى شده به معناى ظهور عميق ‏ترين زواياى وجودى هر كس از نظر ايمان و كفر است و از جهاتى مرتبط با جهات روحانى و جسمانى انسان است.
جمله {{قرآن|حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ}} كه مقصد نهايى معرفى شده به معناى ظهور عميق ‏ترين زواياى وجودى هر كس از نظر ايمان و كفر است و از جهاتى مرتبط با جهات روحانى و جسمانى انسان است.


درباره «خبيث» و «طيّب» اين نكته قابل توجه است كه اگر ما «طيّب» را به معناى خوبِ خالص بگيريم كه هيچ غل و غش و فساد و پستى در آن راه ندارد و خير محض از آن مى‏ جوشد، در اين صورت آنچه درجه ‏اى از خالص بودن كمتر باشد به همان درجه «خبيث» خواهد بود.
درباره {{قرآن|خبيث}} و {{قرآن|طيّب}} اين نكته قابل توجه است كه اگر ما «طيّب» را به معناى خوبِ خالص بگيريم كه هيچ غل و غش و فساد و پستى در آن راه ندارد و خير محض از آن مى‏ جوشد، در اين صورت آنچه درجه ‏اى از خالص بودن كمتر باشد به همان درجه «خبيث» خواهد بود.


در مقابل اگر «خبيث» را بدِ خالص بدانيم كه تماماً غل و غش و فساد است و شر محض از آن مى‏ جوشد، در اين صورت آنچه از ناخالصى فاصله بگيرد به همان درجه «طيب» خواهد بود.
در مقابل اگر «خبيث» را بدِ خالص بدانيم كه تماماً غل و غش و فساد است و شر محض از آن مى‏ جوشد، در اين صورت آنچه از ناخالصى فاصله بگيرد به همان درجه «طيب» خواهد بود.
خط ۸۷: خط ۸۷:
از مجموعه بالا مى‏توان نتيجه گرفت كه «خبيث» و «طيب» مربوط به ذاتيات و اصالت‏ هاى فرد است كه از روز «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آغاز مى‏ شود، و به پاكى و ناپاكى نسل‏ هاى بعد مى ‏رسد و از آنجا به طهارت مولد منتهى مى ‏شود و انسانى با ذات طيب يا خبيث قدم در اين جهان مى‏ گذارد. امورى كه اين انسان در دوران عمر خود با آنها برخورد مى‏ كند و عكس العمل ‏هايى كه از خود نشان مى‏ دهد از آن خميره برمى‏ خيزد و نشأت مى‏ گيرد.
از مجموعه بالا مى‏توان نتيجه گرفت كه «خبيث» و «طيب» مربوط به ذاتيات و اصالت‏ هاى فرد است كه از روز «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آغاز مى‏ شود، و به پاكى و ناپاكى نسل‏ هاى بعد مى ‏رسد و از آنجا به طهارت مولد منتهى مى ‏شود و انسانى با ذات طيب يا خبيث قدم در اين جهان مى‏ گذارد. امورى كه اين انسان در دوران عمر خود با آنها برخورد مى‏ كند و عكس العمل ‏هايى كه از خود نشان مى‏ دهد از آن خميره برمى‏ خيزد و نشأت مى‏ گيرد.


در اين عكس العمل‏ هاى انسان مسائل بسيارى هست كه ارزش مهمى ندارد و خداوند هم اصرارى در بروز آنها ندارد، ولى امر ولايت همان است كه خداوند تا عمقِ درون هر كس را درباره آن ظاهر نكند او را رها نمى‏ كند و اين همان معنى است كه مى‏فرمايد: «لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ ...».
در اين عكس العمل‏ هاى انسان مسائل بسيارى هست كه ارزش مهمى ندارد و خداوند هم اصرارى در بروز آنها ندارد، ولى امر ولايت همان است كه خداوند تا عمقِ درون هر كس را درباره آن ظاهر نكند او را رها نمى‏ كند و اين همان معنى است كه مى‏فرمايد: {{قرآن|لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ ...}}.


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اين آزمايش الهى را چنين ترسيم مى‏ فرمايد:
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اين آزمايش الهى را چنين ترسيم مى‏ فرمايد:


انَّ امْرَنا اهْلَ‏الْبَيْتِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لا يَعْرِفُهُ وَ لا يُقِرُّ بِهِ الاّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ اوْ نَبِىٌّ مُرْسَلٌ اوْ مُؤْمِنٌ نَجيبٌ امْتَحَنَ اللَّه قَلْبَهُ لِلايمانِ.
{{متن عربی|انَّ امْرَنا اهْلَ‏الْبَيْتِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لا يَعْرِفُهُ وَ لا يُقِرُّ بِهِ الاّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ اوْ نَبِىٌّ مُرْسَلٌ اوْ مُؤْمِنٌ نَجيبٌ امْتَحَنَ اللَّه قَلْبَهُ لِلايمانِ}}.


يعنى: امر ولايت ما اهل‏ بيت سخت و پيچيده است كه آن را نمى‏ شناسد و بدان اقرار نمى‏ كند مگر ملائكه مقرب يا پيامبر مرسل يا مؤمن نجيبى كه خداوند قلب او را براى ايمان امتحان كرده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۶.</ref>
يعنى: امر ولايت ما اهل‏ بيت سخت و پيچيده است كه آن را نمى‏ شناسد و بدان اقرار نمى‏ كند مگر ملائكه مقرب يا پيامبر مرسل يا مؤمن نجيبى كه خداوند قلب او را براى ايمان امتحان كرده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۶.</ref>
خط ۹۹: خط ۹۹:
آنگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در فرازى ديگر از سخنان دُرَربارش نتيجه شيرين اين آزمايش الهى را چنين بيان مى ‏نمايد:
آنگاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در فرازى ديگر از سخنان دُرَربارش نتيجه شيرين اين آزمايش الهى را چنين بيان مى ‏نمايد:


ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدِ اللَّه مِمَّنِ امْتَحَنَ اللَّه قَلْبَهُ لِلايمانِ الاّ وَ يَجِدُ حُبَّنا اهْلَ‏الْبَيْتِ عَلى قَلْبِهِ فَهُوَ يُحِبُّنا، وَ ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدِ اللَّه مِمَّنْ سَخِطَ اللَّه عَلَيْهِ الاّ وَ يَجِدُ بُغْضَنا عَلى قَلْبِهِ فَهُوَ يُبْغِضُنا:
{{متن عربی|ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدِ اللَّه مِمَّنِ امْتَحَنَ اللَّه قَلْبَهُ لِلايمانِ الاّ وَ يَجِدُ حُبَّنا اهْلَ‏الْبَيْتِ عَلى قَلْبِهِ فَهُوَ يُحِبُّنا، وَ ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدِ اللَّه مِمَّنْ سَخِطَ اللَّه عَلَيْهِ الاّ وَ يَجِدُ بُغْضَنا عَلى قَلْبِهِ فَهُوَ يُبْغِضُنا}}:


هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا نيست كه خداوند قلب او را از جهت ايمان امتحان كرده باشد مگر آنكه محبت ما اهل ‏بيت را در قلب خويش مى ‏يابد و در نتيجه ما را دوست دارد، و هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا نيست كه خدا بر او غضب كرده باشد و از او ناراضى باشد مگر آنكه بغض و عداوت ما را در قلب خويش مى‏ يابد، و در نتيجه ما را دشمن مى‏ دارد.<ref>مناقب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (محمد بن سليمان كوفى) : ج ۲ ص ۱۰۶. الغارات: ج ۲ ص ۹۱۱.</ref>
هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا نيست كه خداوند قلب او را از جهت ايمان امتحان كرده باشد مگر آنكه محبت ما اهل ‏بيت را در قلب خويش مى ‏يابد و در نتيجه ما را دوست دارد، و هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا نيست كه خدا بر او غضب كرده باشد و از او ناراضى باشد مگر آنكه بغض و عداوت ما را در قلب خويش مى‏ يابد، و در نتيجه ما را دشمن مى‏ دارد.<ref>مناقب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام (محمد بن سليمان كوفى) : ج ۲ ص ۱۰۶. الغارات: ج ۲ ص ۹۱۱.</ref>
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
به تصريح قرآن خداوند از همه بنى‏ آدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به «عالم ذرّ» و «روز الَسْت» تعبير مى ‏كنيم:
به تصريح قرآن خداوند از همه بنى‏ آدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به «عالم ذرّ» و «روز الَسْت» تعبير مى ‏كنيم:


«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...».<ref>اعراف /  ۱۷۲.</ref> نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت ‏ها و ذاتيات خميره انسان ‏ها بر مى ‏دارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است.
{{قرآن|وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...}}.<ref>اعراف /  ۱۷۲.</ref> نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت ‏ها و ذاتيات خميره انسان ‏ها بر مى ‏دارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است.


از آنجا كه ولايت امامان‏ عليهم السلام به معناى صاحب اختيارى مطلق ايشان بر مردم است و اين ولايت همانند ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله است و در غدير ولايت به همين مطابقت مطرح شده، در نهايت ولايت پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام در سايه ولايت و صاحب اختيارى خداوند بر خلقش به يک معناى واحد باز مى‏ گردد كه اطاعت مطلق از امر و نهى اوست.
از آنجا كه ولايت امامان‏ عليهم السلام به معناى صاحب اختيارى مطلق ايشان بر مردم است و اين ولايت همانند ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله است و در غدير ولايت به همين مطابقت مطرح شده، در نهايت ولايت پيامبر و ائمه‏ عليهم السلام در سايه ولايت و صاحب اختيارى خداوند بر خلقش به يک معناى واحد باز مى‏ گردد كه اطاعت مطلق از امر و نهى اوست.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد.
آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد.


آنگاه از همه پرسيد: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»، آيا من پروردگار شما نيستم؟
آنگاه از همه پرسيد: {{قرآن|أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}، آيا من پروردگار شما نيستم؟


اصحاب يمين با اختيار و ميل خويش گفتند: آرى، و اصحاب شِمال با كراهت گفتند: آرى، ولى خداوند پيمان همه را گرفت.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۴۵ و ج ۹۹ ص ۲۱۸.</ref>
اصحاب يمين با اختيار و ميل خويش گفتند: آرى، و اصحاب شِمال با كراهت گفتند: آرى، ولى خداوند پيمان همه را گرفت.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۴۵ و ج ۹۹ ص ۲۱۸.</ref>
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
با به خاطر سپردن كيفيت «بَلى» گفتن اصحاب يمين و شِمال، به استقبال حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ رويم كه جزئيات ديگرى از اين ماجرا را بيان مى‏ كند، آنجا كه به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:
با به خاطر سپردن كيفيت «بَلى» گفتن اصحاب يمين و شِمال، به استقبال حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ رويم كه جزئيات ديگرى از اين ماجرا را بيان مى‏ كند، آنجا كه به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:


انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ:
{{متن عربی|انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ}}:


تو آن كسى هستى كه خداوند در ابتداى خلقت به وسيله او بر مردم اتمام حجت كرد، آنگاه ايشان را در پيشگاه خويش قرار داد و فرمود:
تو آن كسى هستى كه خداوند در ابتداى خلقت به وسيله او بر مردم اتمام حجت كرد، آنگاه ايشان را در پيشگاه خويش قرار داد و فرمود:
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
[[امام صادق‏ علیه السلام]] مى‏ فرمايد:
[[امام صادق‏ علیه السلام]] مى‏ فرمايد:


خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى‏ فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى».
خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى‏ فرمايد: {{قرآن|وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى}}.


پس هر كس به ميثاق خود وفا كند خداوند نيز با بهشت به او وفا مى‏ كند، و هر كس ما را مبغوض بدارد و حق ما را ادا نكند در آتش هميشگى و دائمى خواهد بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۰ ح ۲۴.</ref>
پس هر كس به ميثاق خود وفا كند خداوند نيز با بهشت به او وفا مى‏ كند، و هر كس ما را مبغوض بدارد و حق ما را ادا نكند در آتش هميشگى و دائمى خواهد بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۰ ح ۲۴.</ref>


===== بحث دوم: ارتباط ولايت با طيب ولادت =====
===== بحث دوم: ارتباط ولايت با طيب ولادت =====
از عوامل ريشه ‏اى در طيب بودن و خباثت، كيفيت انعقاد نطفه انسان است. ارتباط مستقيم اين مسئله با پذيرفتن ولايت اهل‏بيت‏ عليهم السلام از مسلمات است و احاديث بسيارى درباره آن وارد شده و عملاً نيز به اثبات رسيده است. در احاديثى «طيب الولادة» آغاز نعمت‏ ها شمرده شده كه بايد به خاطر آن شكر خاصى از درگاه ايزدى نمود.
از عوامل ريشه ‏اى در طيب بودن و خباثت، كيفيت انعقاد نطفه انسان است. ارتباط مستقيم اين مسئله با پذيرفتن ولايت اهل‏بيت‏ عليهم السلام از مسلمات است و احاديث بسيارى درباره آن وارد شده و عملاً نيز به اثبات رسيده است. در احاديثى {{متن عربی|«طيب الولادة»}} آغاز نعمت‏ ها شمرده شده كه بايد به خاطر آن شكر خاصى از درگاه ايزدى نمود.


پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ فرمايد:
پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ فرمايد:


مَنْ احَبَّنا اهْلَ‏ الْبَيْتِ فَلْيَحْمِدِ اللَّه عَلى اوَّلِ النِّعَمِ. قيلَ: وَ ما اوَّلُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْوِلادَةِ؛ لايُحِبُّنا الاّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ:
{{متن عربی|مَنْ احَبَّنا اهْلَ‏ الْبَيْتِ فَلْيَحْمِدِ اللَّه عَلى اوَّلِ النِّعَمِ. قيلَ: وَ ما اوَّلُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْوِلادَةِ؛ لايُحِبُّنا الاّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ}}:


هر كس ما اهل ‏بيت را دوست دارد خدا را بر اولينِ نعمت ‏ها سپاس گويد.
هر كس ما اهل ‏بيت را دوست دارد خدا را بر اولينِ نعمت ‏ها سپاس گويد.
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
پرسيدند: اولين نعمت ‏ها چيست؟ فرمود: پاكىِ ولادت. سپس فرمود: ما را دوست نمى ‏دارد مگر كسى كه ولادتش پاک باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ح ۳، ص ۱۵۰ ح ۱۸، ص ۱۵۲ ح ۲۳.</ref>
پرسيدند: اولين نعمت ‏ها چيست؟ فرمود: پاكىِ ولادت. سپس فرمود: ما را دوست نمى ‏دارد مگر كسى كه ولادتش پاک باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ح ۳، ص ۱۵۰ ح ۱۸، ص ۱۵۲ ح ۲۳.</ref>


شكى نيست كه منظور از «طيب الولادة» حلال زادگى است كه نقطه مقابل آن حرام زادگى و از زنا متولد شدن و يا در ايام حيض باردار شدن مادر است.
شكى نيست كه منظور از {{متن عربی|«طيب الولادة»}}حلال زادگى است كه نقطه مقابل آن حرام زادگى و از زنا متولد شدن و يا در ايام حيض باردار شدن مادر است.


چنان كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: لا يُحِبُّنا وَلَدُ زِنا اوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ امُّهُ فى حَيْضِها: دوست نمى‏ دارد ما را ولدالزنا يا كسى كه مادرش در ايام حيض به او حامله شده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۸ ح ۱۱.</ref>
چنان كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: {{متن عربی|لا يُحِبُّنا وَلَدُ زِنا اوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ امُّهُ فى حَيْضِها}}: دوست نمى‏ دارد ما را ولدالزنا يا كسى كه مادرش در ايام حيض به او حامله شده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۸ ح ۱۱.</ref>


در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد.
در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد.
خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:
پيداست كه حلال زادگى به معناى ازدواج صحيح پدر و مادر و خيانت نكردن مادر به پدر است كه در تمام ملل جهان معتبر است و از نظر اسلام هم ازدواج هر قومى محترم است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
پيداست كه حلال زادگى به معناى ازدواج صحيح پدر و مادر و خيانت نكردن مادر به پدر است كه در تمام ملل جهان معتبر است و از نظر اسلام هم ازدواج هر قومى محترم است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


انَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكاحاً<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۷ ص ۲۹۹.</ref>، يعنى: هر قومى نكاحى معتبر دارند، و امام صادق‏ عليه السلام فرمود: نِكاحُ اهْلِ الشِّرْكِ جائِزٌ، يعنى: ازدواج مشركين از نظر اسلام معتبر است.<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۵ ص ۸۰ .</ref>
{{متن عربی|انَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكاحاً}}<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۷ ص ۲۹۹.</ref>، يعنى: هر قومى نكاحى معتبر دارند، و امام صادق‏ عليه السلام فرمود:{{متن عربی| نِكاحُ اهْلِ الشِّرْكِ جائِزٌ}}، يعنى: ازدواج مشركين از نظر اسلام معتبر است.<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۵ ص ۸۰ .</ref>


امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد:
امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد:


مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنا عَلى قَلْبِهِ فَلْيُكْثِرِ الدُّعاءَ لامِّهِ، فَانَّها لَمْ تَخُنْ اباهُ:
{{متن عربی|مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنا عَلى قَلْبِهِ فَلْيُكْثِرِ الدُّعاءَ لامِّهِ، فَانَّها لَمْ تَخُنْ اباهُ}}:


هر كس خُنكى و لذت محبت ما را بر قلب خويش احساس كرد براى مادرش بسيار دعا كند، چرا كه مادرش به پدرش خيانت نكرده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۶ ح ۶ .</ref>
هر كس خُنكى و لذت محبت ما را بر قلب خويش احساس كرد براى مادرش بسيار دعا كند، چرا كه مادرش به پدرش خيانت نكرده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۶ ح ۶ .</ref>
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:
آن قدر اين مسئله بنيادى است كه در حديث ديگر مى ‏فرمايد:
آن قدر اين مسئله بنيادى است كه در حديث ديگر مى ‏فرمايد:


انَّ افْضَلَ فَضائِلِ شيعَتِنا انَّ الْعَواهِرَ لَمْ يَلِدْنَهُمْ فى جاهِلِيَّةٍ وَ لا اسْلامٍ، يعنى: بالاترين فضيلت شيعيان ما اين است كه زناكاران آنان را به دنيا نياورده ‏اند، چه در [[جاهلیت]] و چه در [[اسلام]].<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۹.</ref>
{{متن عربی|انَّ افْضَلَ فَضائِلِ شيعَتِنا انَّ الْعَواهِرَ لَمْ يَلِدْنَهُمْ فى جاهِلِيَّةٍ وَ لا اسْلامٍ}}، يعنى: بالاترين فضيلت شيعيان ما اين است كه زناكاران آنان را به دنيا نياورده ‏اند، چه در [[جاهلیت]] و چه در [[اسلام]].<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۹.</ref>


شايد منظور از جاهليت كه در برابر اسلام ذكر شده، فقط زمان جاهليت عصر بعثت نباشد، بلكه قبل از مسلمان شدن شخص يا والدينش در هر زمانى منظور باشد كه در آن دوران نيز از نسل پاک و پدر و مادرى با ازدواج صحيح در قوم و ملت و دين خود به دنيا آمده ‏اند.
شايد منظور از جاهليت كه در برابر اسلام ذكر شده، فقط زمان جاهليت عصر بعثت نباشد، بلكه قبل از مسلمان شدن شخص يا والدينش در هر زمانى منظور باشد كه در آن دوران نيز از نسل پاک و پدر و مادرى با ازدواج صحيح در قوم و ملت و دين خود به دنيا آمده ‏اند.
خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:
شركت شيطان در عمل انسان كه به شريک بودن او در آن عمل باز مى‏ گردد از عوامل قطعى در خباثت است و در پذيرش ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام اثر يقينى دارد.
شركت شيطان در عمل انسان كه به شريک بودن او در آن عمل باز مى‏ گردد از عوامل قطعى در خباثت است و در پذيرش ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام اثر يقينى دارد.


خداوند در قرآن به صراحت مى ‏فرمايد: «وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»<ref>اسراء /  ۶۴ .</ref>، و بايد ديد آثار اين شرك شيطان در كجا ظاهر مى ‏شود.
خداوند در قرآن به صراحت مى ‏فرمايد: {{قرآن|وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ}}<ref>اسراء /  ۶۴ .</ref>، و بايد ديد آثار اين شرك شيطان در كجا ظاهر مى ‏شود.


براى حذر از شركت شيطان از لسان خود او شنيدن بياد ماندنى‏ تر است، چرا كه او خوب از كار خود و تأثير آن آگاه است و سماجتى عجيب بر آن دارد.  
براى حذر از شركت شيطان از لسان خود او شنيدن بياد ماندنى‏ تر است، چرا كه او خوب از كار خود و تأثير آن آگاه است و سماجتى عجيب بر آن دارد.  
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
و روزى ديگر به آن حضرت گفت: اى پسر ابى‏ طالب، كسى نيست كه تو را مبغوض بدارد مگر اينكه با پدرش در رحم مادرش و در فرزند و مالش شريک بوده ‏ام.
و روزى ديگر به آن حضرت گفت: اى پسر ابى‏ طالب، كسى نيست كه تو را مبغوض بدارد مگر اينكه با پدرش در رحم مادرش و در فرزند و مالش شريک بوده ‏ام.


كتاب خدا را خوانده ‏اى كه مى ‏فرمايد: «وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ...».<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.</ref>
كتاب خدا را خوانده ‏اى كه مى ‏فرمايد: {{قرآن|وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ...}}.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.</ref>


از مسايل پيچيده خلقت كيفيت شركت شيطان در انعقاد نطفه است كه نتيجه ‏اش خبث ولادت مى ‏شود. در اين باره دو حديث در دو جهت مى ‏آوريم:
از مسايل پيچيده خلقت كيفيت شركت شيطان در انعقاد نطفه است كه نتيجه ‏اش خبث ولادت مى ‏شود. در اين باره دو حديث در دو جهت مى ‏آوريم:
خط ۲۷۹: خط ۲۷۹:
بنابراين جز كسى كه ولادتش طيّب و پاك باشد وارد بهشت نمى‏ شود.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۸۵ ح ۴، ص ۲۸۷ ح ۱۱.</ref>
بنابراين جز كسى كه ولادتش طيّب و پاك باشد وارد بهشت نمى‏ شود.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۸۵ ح ۴، ص ۲۸۷ ح ۱۱.</ref>


جالب‏ تر اينكه اين افتخار را هنگام ورود به بهشت گوشزد بهشتيان مى‏ كنند كه «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ» يعنى ولادت شما طيب است و حلال زاده‏ ايد، چرا كه وارد بهشت نمى‏ شود مگر حلال زاده، «فَادْخُلُوها خالِدِينَ».<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۷.</ref>
جالب‏ تر اينكه اين افتخار را هنگام ورود به بهشت گوشزد بهشتيان مى‏ كنند كه {{قرآن|سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ}} يعنى ولادت شما طيب است و حلال زاده‏ ايد، چرا كه وارد بهشت نمى‏ شود مگر حلال زاده، {{قرآن|فَادْخُلُوها خالِدِينَ}}.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۷.</ref>


===== بحث ششم: كثرت خبيث و قلت طيّب =====
===== بحث ششم: كثرت خبيث و قلت طيّب =====
آنچه در ابتداى نظر باعث وحشت مى‏ شود كثرت خبيثان در هر زمانى است كه مخالفان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام هستند در حالى كه خداوند صريحاً فرموده:
آنچه در ابتداى نظر باعث وحشت مى‏ شود كثرت خبيثان در هر زمانى است كه مخالفان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام هستند در حالى كه خداوند صريحاً فرموده:


«قُلْ لا يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ»<ref>مائده /  ۱۰۰.</ref>، يعنى:
{{قرآن|قُلْ لا يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ}}<ref>مائده /  ۱۰۰.</ref>، يعنى:


«بگو: خبيث و طيب مساوى نخواهد شد، اگر چه كثرت خبيث تو را به تعجب وا دارد»! و با اين آيه قرآن دل ‏ها آرام مى‏ گيرد كه كثرت خبيث نه تعجب دارد و نه وحشت، و آنكه نزد خدا ارزش دارد همانا طيب است و بس، اگر چه طيب يک نفر باشد و آنكه نزد خدا ارزش ندارد همانا خبيث است اگر چه همه عالم باشند.
«بگو: خبيث و طيب مساوى نخواهد شد، اگر چه كثرت خبيث تو را به تعجب وا دارد»! و با اين آيه قرآن دل ‏ها آرام مى‏ گيرد كه كثرت خبيث نه تعجب دارد و نه وحشت، و آنكه نزد خدا ارزش دارد همانا طيب است و بس، اگر چه طيب يک نفر باشد و آنكه نزد خدا ارزش ندارد همانا خبيث است اگر چه همه عالم باشند.
خط ۲۹۰: خط ۲۹۰:
لذا خداوند مرحله نهايى خبيث از طيب را چنين بيان فرموده است:
لذا خداوند مرحله نهايى خبيث از طيب را چنين بيان فرموده است:


«لِيَمِيزَ اللَّه الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِى‏جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»<ref>انفال /  ۳۷.</ref>، يعنى:
{{قرآن|لِيَمِيزَ اللَّه الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِى‏جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ}}<ref>انفال /  ۳۷.</ref>، يعنى:


«تا خداوند خبيث را از طيب جدا كند، و خبيث‏ ها را كنار هم قرار دهد و همه را متراكم كند و سپس در جهنم قرار دهد كه اينان زيانكارانند» .
«تا خداوند خبيث را از طيب جدا كند، و خبيث‏ ها را كنار هم قرار دهد و همه را متراكم كند و سپس در جهنم قرار دهد كه اينان زيانكارانند» .
خط ۳۰۲: خط ۳۰۲:
همان گونه كه نقطه مقابل آن را ذات ذوالجلال چنين فرموده است:
همان گونه كه نقطه مقابل آن را ذات ذوالجلال چنين فرموده است:


لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ كُلُّهُمْ عَلى وِلايَةِ عَلِىٍّ لَما خَلَقْتُ النّارَ: اگر همه مردم بر ولايت على اجتماع مى‏ كردند آتش جهنم را خلق نمى‏ كردم.<ref>امالى الصدوق: ص ۱۵۷. بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۴۷.</ref>
{{متن عربی|لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ كُلُّهُمْ عَلى وِلايَةِ عَلِىٍّ لَما خَلَقْتُ النّارَ}}: اگر همه مردم بر ولايت على اجتماع مى‏ كردند آتش جهنم را خلق نمى‏ كردم.<ref>امالى الصدوق: ص ۱۵۷. بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۴۷.</ref>


اين چنين است كه طيب و خبيث مسيرى را از عالم ذرّ و روز الَسْت آغاز مى‏ كنند و رنگ و بوى نسل‏ ها و نسب‏ هاى صحيح را به خود مى‏ گيرند تا هنگام انعقاد نطفه دورى از شيطان يا شركت آن نصيبشان مى‏ شود و قدم به اين دنيا مى‏ گذارند.
اين چنين است كه طيب و خبيث مسيرى را از عالم ذرّ و روز الَسْت آغاز مى‏ كنند و رنگ و بوى نسل‏ ها و نسب‏ هاى صحيح را به خود مى‏ گيرند تا هنگام انعقاد نطفه دورى از شيطان يا شركت آن نصيبشان مى‏ شود و قدم به اين دنيا مى‏ گذارند.
۵۰۷

ویرایش