۷۶۴
ویرایش
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
'''ثانياً:''' مگر درخواست ولايت على بن ابى طالب عليه السلام اختصاص به رسول خداصلى الله عليه وآله دارد تا با خواست خداوند متعال تعارض داشته باشد؟ مگر خداوند متعال در آيات متعدد همچون آيه ولايت، سخن از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به ميان نياورده است؟ | '''ثانياً:''' مگر درخواست ولايت على بن ابى طالب عليه السلام اختصاص به رسول خداصلى الله عليه وآله دارد تا با خواست خداوند متعال تعارض داشته باشد؟ مگر خداوند متعال در آيات متعدد همچون آيه ولايت، سخن از ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به ميان نياورده است؟ | ||
'''ثالثاً:''' مگر ممكن است كه رسول خداصلى الله عليه وآله اراده چيزى كند كه خلاف اراده و مراد خدا باشد؟ مگر قرآن نمى فرمايد:قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ<ref>آل عمران/۳۱.</ref>: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد. در جاى ديگر مى فرمايد:مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا<ref>نساء/۸۰.</ref>: كسى كه از پيامبرصلى الله عليه وآله اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است. | '''ثالثاً:''' مگر ممكن است كه رسول خداصلى الله عليه وآله اراده چيزى كند كه خلاف اراده و مراد خدا باشد؟ مگر قرآن نمى فرمايد:{{قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}}<ref>آل عمران/۳۱.</ref>: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد. در جاى ديگر مى فرمايد:{{قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}}<ref>نساء/۸۰.</ref>: كسى كه از پيامبرصلى الله عليه وآله اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است. | ||
نتيجه كلام اينكه در توجيه اول از اعراض صحابه از اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از وفات رسول خداصلى الله عليه وآله گفتيم كه دو اتجاه و روش فكرى در ميان صحابه حاكم بوده است؛ برخى خود را صاحب نظر در مقابل شريعت دانسته و در مقابل آن مصلحت انديشى كرده و اجتهاد مى نمودند. اينان در مورد ادله خلافت و امامت على عليه السلام نيز چنين كردند و در صدد توجيه آن به انواع حيله ها برآمدند. | نتيجه كلام اينكه در توجيه اول از اعراض صحابه از اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از وفات رسول خداصلى الله عليه وآله گفتيم كه دو اتجاه و روش فكرى در ميان صحابه حاكم بوده است؛ برخى خود را صاحب نظر در مقابل شريعت دانسته و در مقابل آن مصلحت انديشى كرده و اجتهاد مى نمودند. اينان در مورد ادله خلافت و امامت على عليه السلام نيز چنين كردند و در صدد توجيه آن به انواع حيله ها برآمدند. | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۳۴: | ||
اين امر باعث شد تا امر براى گروهى ديگر از صحابه مشتبه شود، زيرا آنان صاحبان اين خط فكرى را از صحابه مى پنداشتند. كسانى كه با پيامبرصلى الله عليه وآله حشر و نشر داشتند، باور نمى كردند كه اينها شيطنت كرده و پا بر روى حق و حقيقت بگذارند. | اين امر باعث شد تا امر براى گروهى ديگر از صحابه مشتبه شود، زيرا آنان صاحبان اين خط فكرى را از صحابه مى پنداشتند. كسانى كه با پيامبرصلى الله عليه وآله حشر و نشر داشتند، باور نمى كردند كه اينها شيطنت كرده و پا بر روى حق و حقيقت بگذارند. | ||
گروهى ديگر به تعبير على عليه السلام هِمَج رُعاع بوده و با هر بادى ميل پيدا مى كردند. خصوصاً آنكه داهيه و مصيبت وفات پيامبرصلى الله عليه وآله اثر سنگينى بر آنان گذاشته بود كه قدرت فكر كردن در امور را از آنان گرفته بود. و لذا رؤساى مدرسه خلفا، اين وقت را بهترين موقعيت براى اجراى نقشه هاى خود پنداشتند و سريع به سقيفه رفتند و مسئله خلافت را به نفع خود به پايان رساندند. | گروهى ديگر به تعبير على عليه السلام{{متن عربی|هِمَج رُعاع}} بوده و با هر بادى ميل پيدا مى كردند. خصوصاً آنكه داهيه و مصيبت وفات پيامبرصلى الله عليه وآله اثر سنگينى بر آنان گذاشته بود كه قدرت فكر كردن در امور را از آنان گرفته بود. و لذا رؤساى مدرسه خلفا، اين وقت را بهترين موقعيت براى اجراى نقشه هاى خود پنداشتند و سريع به سقيفه رفتند و مسئله خلافت را به نفع خود به پايان رساندند. | ||
=== ۲. عامل دوم: حقد و كينه === | === ۲. عامل دوم: حقد و كينه === |
ویرایش