شبهه اعراض صحابه از غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
'''ثانياً:''' مگر درخواست ولايت على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام اختصاص به رسول‏ خداصلى الله عليه وآله دارد تا با خواست خداوند متعال تعارض داشته باشد؟ مگر خداوند متعال در آيات متعدد همچون آيه ولايت، سخن از ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به ميان نياورده است؟
'''ثانياً:''' مگر درخواست ولايت على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام اختصاص به رسول‏ خداصلى الله عليه وآله دارد تا با خواست خداوند متعال تعارض داشته باشد؟ مگر خداوند متعال در آيات متعدد همچون آيه ولايت، سخن از ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به ميان نياورده است؟


'''ثالثاً:''' مگر ممكن است كه رسول ‏خداصلى الله عليه وآله اراده چيزى كند كه خلاف اراده و مراد خدا باشد؟ مگر قرآن نمى‏ فرمايد:قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ<ref>آل عمران/۳۱.</ref>: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد. در جاى ديگر مى‏ فرمايد:مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا<ref>نساء/۸۰.</ref>: كسى كه از پيامبرصلى الله عليه وآله اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است.
'''ثالثاً:''' مگر ممكن است كه رسول ‏خداصلى الله عليه وآله اراده چيزى كند كه خلاف اراده و مراد خدا باشد؟ مگر قرآن نمى‏ فرمايد:{{قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}}<ref>آل عمران/۳۱.</ref>: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد. در جاى ديگر مى‏ فرمايد:{{قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}}<ref>نساء/۸۰.</ref>: كسى كه از پيامبرصلى الله عليه وآله اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است.


نتيجه كلام اينكه در توجيه اول از اعراض صحابه از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بعد از وفات رسول‏ خداصلى الله عليه وآله گفتيم كه دو اتجاه و روش فكرى در ميان صحابه حاكم بوده است؛ برخى خود را صاحب نظر در مقابل شريعت دانسته و در مقابل آن مصلحت انديشى كرده و اجتهاد مى ‏نمودند. اينان در مورد ادله خلافت و امامت على ‏عليه السلام نيز چنين كردند و در صدد توجيه آن به انواع حيله‏ ها برآمدند.
نتيجه كلام اينكه در توجيه اول از اعراض صحابه از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بعد از وفات رسول‏ خداصلى الله عليه وآله گفتيم كه دو اتجاه و روش فكرى در ميان صحابه حاكم بوده است؛ برخى خود را صاحب نظر در مقابل شريعت دانسته و در مقابل آن مصلحت انديشى كرده و اجتهاد مى ‏نمودند. اينان در مورد ادله خلافت و امامت على ‏عليه السلام نيز چنين كردند و در صدد توجيه آن به انواع حيله‏ ها برآمدند.
خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:
اين امر باعث شد تا امر براى گروهى ديگر از صحابه مشتبه شود، زيرا آنان صاحبان اين خط فكرى را از صحابه مى‏ پنداشتند. كسانى كه با پيامبرصلى الله عليه وآله حشر و نشر داشتند، باور نمى ‏كردند كه اينها شيطنت كرده و پا بر روى حق و حقيقت بگذارند.
اين امر باعث شد تا امر براى گروهى ديگر از صحابه مشتبه شود، زيرا آنان صاحبان اين خط فكرى را از صحابه مى‏ پنداشتند. كسانى كه با پيامبرصلى الله عليه وآله حشر و نشر داشتند، باور نمى ‏كردند كه اينها شيطنت كرده و پا بر روى حق و حقيقت بگذارند.


گروهى ديگر به تعبير على‏ عليه السلام هِمَج رُعاع بوده و با هر بادى ميل پيدا مى‏ كردند. خصوصاً آنكه داهيه و مصيبت وفات پيامبرصلى الله عليه وآله اثر سنگينى بر آنان گذاشته بود كه قدرت فكر كردن در امور را از آنان گرفته بود. و لذا رؤساى مدرسه خلفا، اين وقت را بهترين موقعيت براى اجراى نقشه‏ هاى خود پنداشتند و سريع به سقيفه رفتند و مسئله خلافت را به نفع خود به پايان رساندند.
گروهى ديگر به تعبير على‏ عليه السلام{{متن عربی|هِمَج رُعاع}} بوده و با هر بادى ميل پيدا مى‏ كردند. خصوصاً آنكه داهيه و مصيبت وفات پيامبرصلى الله عليه وآله اثر سنگينى بر آنان گذاشته بود كه قدرت فكر كردن در امور را از آنان گرفته بود. و لذا رؤساى مدرسه خلفا، اين وقت را بهترين موقعيت براى اجراى نقشه‏ هاى خود پنداشتند و سريع به سقيفه رفتند و مسئله خلافت را به نفع خود به پايان رساندند.


=== ۲. عامل دوم: حقد و كينه ===
=== ۲. عامل دوم: حقد و كينه ===
۸۴۹

ویرایش