معنای نفس در آیه مباهله و معنای ولی در حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
۱- الرب، ۲- العم، ۳- ابن العم، ۴- الابن، ۵- ابن الاخت، ۶- المعتق، ۷- المعتق، ۸- العبد، ۹- المالک (والملیک)، ۱۰- التابع، ۱۱- المنعم علیه، ۱۲- الشریک، ۱۳- الحلیف، ۱۴- الصاحب، ۱۵- الجار، ۱۶- النزیل، ۱۷- الصهر، ۱۸- القریب، ۱۹- المنعم، ۲۰- العقید،<ref>ظاهراً حلیف و عقید به یک معنی هم به کار می‌روند، و همان مولی الموالاة (تفسیر کشاف، ج ۱، ص ۵۰۴/۵۰۵) است.</ref> ۲۱-الولی، ۲۲- الاولی بالشی ء، ۲۳- السید غیر المالک و المعتق، ۲۴- المحب، ۲۵-الناصر، ۲۶- المتصرف فی الامر، ۲۷- المتولی فی الامر - (والورثة والعصبة). و بعداً درباره تک تک آنها بحث کرده و نشان داده که با در نظر گرفتن خصوصیات مربوط به حدیث و جریان غدیر کدام معانی می‌تواند مورد نظر پیامبر صلی الله علیه و آله باشد.<ref>الغدیر، ج ۱، ص ۳۶۲ به بعد.</ref> (ورثه و عصبه هم روشن است که تناسب با حدیث ندارد).
۱- الرب، ۲- العم، ۳- ابن العم، ۴- الابن، ۵- ابن الاخت، ۶- المعتق، ۷- المعتق، ۸- العبد، ۹- المالک (والملیک)، ۱۰- التابع، ۱۱- المنعم علیه، ۱۲- الشریک، ۱۳- الحلیف، ۱۴- الصاحب، ۱۵- الجار، ۱۶- النزیل، ۱۷- الصهر، ۱۸- القریب، ۱۹- المنعم، ۲۰- العقید،<ref>ظاهراً حلیف و عقید به یک معنی هم به کار می‌روند، و همان مولی الموالاة (تفسیر کشاف، ج ۱، ص ۵۰۴/۵۰۵) است.</ref> ۲۱-الولی، ۲۲- الاولی بالشی ء، ۲۳- السید غیر المالک و المعتق، ۲۴- المحب، ۲۵-الناصر، ۲۶- المتصرف فی الامر، ۲۷- المتولی فی الامر - (والورثة والعصبة). و بعداً درباره تک تک آنها بحث کرده و نشان داده که با در نظر گرفتن خصوصیات مربوط به حدیث و جریان غدیر کدام معانی می‌تواند مورد نظر پیامبر صلی الله علیه و آله باشد.<ref>الغدیر، ج ۱، ص ۳۶۲ به بعد.</ref> (ورثه و عصبه هم روشن است که تناسب با حدیث ندارد).


== عدم ذکر معنای مولی  به معنای محبوب و حبیب در کتب لغت ==
به هر حال در هیچ‌یک از منابع مذکور نگفته‌اند که مولی به معنی محبوب یا حبیب می‌آید، و اگر به معنی محبوب (در مقابل محب) آمده بود آن را ذکر می‌کردند، چنان‌که بقیه معانی متقابل (مثل معتق و معتق، منعم و منعم علیه، و مالک یا سید و عبد) را ذکر کرده‌اند. منظور از ولی هم که در این منابع آمده، معنای متبادر از آن می‌باشد، یعنی صاحب اختیار و کسی که سرپرستی و ولایت نسبت به کسی یا چیزی داشته باشد؛ لذا ابن اثیر (و به تبع او، لسان العرب)، دنباله همان معانی یاد شده می‌گوید: و کل من ولی امرا اوقام به فهو ولیه (هر کس سرپرستی امری را به عهده داشته باشد، یا به آن بپردازد ولی آن است).
به هر حال در هیچ‌یک از منابع مذکور نگفته‌اند که مولی به معنی محبوب یا حبیب می‌آید، و اگر به معنی محبوب (در مقابل محب) آمده بود آن را ذکر می‌کردند، چنان‌که بقیه معانی متقابل (مثل معتق و معتق، منعم و منعم علیه، و مالک یا سید و عبد) را ذکر کرده‌اند. منظور از ولی هم که در این منابع آمده، معنای متبادر از آن می‌باشد، یعنی صاحب اختیار و کسی که سرپرستی و ولایت نسبت به کسی یا چیزی داشته باشد؛ لذا ابن اثیر (و به تبع او، لسان العرب)، دنباله همان معانی یاد شده می‌گوید: و کل من ولی امرا اوقام به فهو ولیه (هر کس سرپرستی امری را به عهده داشته باشد، یا به آن بپردازد ولی آن است).


اکنون می‌خواهیم مولی در قرآن و کاربرد و معانی اش را بررسی کنیم. لکن موارد استعمالش در احادیث را مطرح نخواهیم کرد؛ بدین علت که اتکای به احادیث مستلزم آن است که نخست راویان آنها بررسی و اعتبار اصل آنها اثبات شود؛ در صورتی که بسیاری از آنها مجعول است.
اکنون می‌خواهیم مولی در قرآن و کاربرد و معانی اش را بررسی کنیم. لکن موارد استعمالش در احادیث را مطرح نخواهیم کرد؛ بدین علت که اتکای به احادیث مستلزم آن است که نخست راویان آنها بررسی و اعتبار اصل آنها اثبات شود؛ در صورتی که بسیاری از آنها مجعول است.


== تطهیر جاعلان حدیث توسط اهل سنت ==
لابد اطلاع داریم که حضرات در مقابل مناقب ائمه علیهم السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها، و حتی گاهی در مورد ناصواب‌ های دیگران احادیثی مثلاً از ابوهریره و نظایر او نقل می‌کنند؛ با این که وی، بنابر مدارک خود اهل تسنن و به گفته خلیفه دوم و عایشه و ابوحنیفه و عده زیادی از علمای اهل تسنن، فردی مردود بوده، و مع ذلک گاهی (مخصوصا وقتی به دردشان بخورد) چنان درباره او غلو می‌کنند که با کمال بی پروایی به ابوایوب انصاری، آن مرد عالی در اسلام، نسبت می‌دهند که گفته است: «ذکر حدیث از ابوهریره نزد من محبوب تر از ذکر حدیث از رسول‌الله صلی الله علیه وآله است»!<ref>مآخذ اهل تسنن درباره این مطالب در عبقات الانوار، ج ۵، از ص ۲۳۳ به بعد ذکر شده است.</ref>  
لابد اطلاع داریم که حضرات در مقابل مناقب ائمه علیهم السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها، و حتی گاهی در مورد ناصواب‌ های دیگران احادیثی مثلاً از ابوهریره و نظایر او نقل می‌کنند؛ با این که وی، بنابر مدارک خود اهل تسنن و به گفته خلیفه دوم و عایشه و ابوحنیفه و عده زیادی از علمای اهل تسنن، فردی مردود بوده، و مع ذلک گاهی (مخصوصا وقتی به دردشان بخورد) چنان درباره او غلو می‌کنند که با کمال بی پروایی به ابوایوب انصاری، آن مرد عالی در اسلام، نسبت می‌دهند که گفته است: «ذکر حدیث از ابوهریره نزد من محبوب تر از ذکر حدیث از رسول‌الله صلی الله علیه وآله است»!<ref>مآخذ اهل تسنن درباره این مطالب در عبقات الانوار، ج ۵، از ص ۲۳۳ به بعد ذکر شده است.</ref>  


خط ۱۱۳: خط ۱۱۵:
البته متذکر هستیم که در بحث نباید کسی ناراحت شود، مخصوصاً وقتی مستند به مدارک مورد اعتقاد خود طرف بحث باشد. و نیز توجه داریم که اجتهادی که در شیعه مطرح است به معنی استنباط حکم خدا است از مدارک فقهی، مانند قرآن و احادیث و روایات، نه مصلحت‌اندیشی اجتهاد کننده و غیره - آن هم فقط در مورد احکام جزئی و اختلافی، و فقط برای به دست آوردن آنچه خدا و رسول صلی الله علیه و آله گفته‌اند (وما کان لمؤمن ولامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم ومن یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا);<ref>احزاب / ۳۶.</ref> پیامبر صلی الله علیه و آله هم حق تغییر کوچکترین دستور و حکم خدا را ندارد، چه رسد به افراد دیگر.
البته متذکر هستیم که در بحث نباید کسی ناراحت شود، مخصوصاً وقتی مستند به مدارک مورد اعتقاد خود طرف بحث باشد. و نیز توجه داریم که اجتهادی که در شیعه مطرح است به معنی استنباط حکم خدا است از مدارک فقهی، مانند قرآن و احادیث و روایات، نه مصلحت‌اندیشی اجتهاد کننده و غیره - آن هم فقط در مورد احکام جزئی و اختلافی، و فقط برای به دست آوردن آنچه خدا و رسول صلی الله علیه و آله گفته‌اند (وما کان لمؤمن ولامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم ومن یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا);<ref>احزاب / ۳۶.</ref> پیامبر صلی الله علیه و آله هم حق تغییر کوچکترین دستور و حکم خدا را ندارد، چه رسد به افراد دیگر.


زمخشری ذیل آیه اول سوره تحریم (یا ایها النبی لم تحرم ما احل الله لک تبتغی مرضات ازواجک والله غفور رحیم) می‌گوید: «روی ان رسول‌الله صلی الله علیه و آله خلا بماریة فی یوم عائشة، و علمت بذلک حفصة، فقال لها اکتمی علی، و قد حرمت ماریة علی نفسی، وابشرک ان ابابکر و عمر یملکان بعدی امر امتی…». امام احمدبن منیر اسکندری در حاشیه بر کشاف در این مورد نوشته است: «ما اطلقه الزمخشری فی حق النبی صلی الله علیه وآله تقول و افتراء، و النبی منه براء…، و ما هذه من الزمخشری الا جراءة علی الله و رسوله… نعوذ بالله من ذلک.<ref>کشاف، ج ۴، ص ۵۶۲.</ref> مطالبی را که زمخشری درباره پیامبر صلی الله علیه و آله آورده دروغ خود ساخته و افترا است، و پیامبر صلی الله علیه و آله از آن بیزار است، ...، و این مطلب از زمخشری جز جسارت بر خدا و رسول‌ الله صلی الله علیه و آله نیست…، به خدا پناه می‌بریم از این گونه سخنان). این قسمت را مخصوصاً آوردیم تا اولا متوجه باشیم که هیچ‌کس حق تغییر دستورات خدا را ندارد. و ثانیاً ببینید آنها چگونه اند که مثل زمخشری می‌آید این گونه روایات را نقل می‌کند و پروایی هم ندارد که ساحت قدس رسول‌الله صلی الله علیه و آله منزه از این افتراهاست. و ثالثاً ببینید چگونه حدیث جعل می‌کرده‌اند تا نکته مورد نظرشان را (هر چند بدون تناسب) در آن بگنجانند.
زمخشری ذیل آیه اول سوره تحریم (یا ایها النبی لم تحرم ما احل الله لک تبتغی مرضات ازواجک والله غفور رحیم) می‌گوید: «روی ان رسول‌الله صلی الله علیه و آله خلا بماریة فی یوم عائشة، و علمت بذلک حفصة، فقال لها اکتمی علی، و قد حرمت ماریة علی نفسی، وابشرک ان ابابکر و عمر یملکان بعدی امر امتی…». امام احمد بن منیر اسکندری در حاشیه بر کشاف در این مورد نوشته است: «ما اطلقه الزمخشری فی حق النبی صلی الله علیه و آله تقول و افتراء، و النبی منه براء…، و ما هذه من الزمخشری الا جراءة علی الله و رسوله… نعوذ بالله من ذلک.<ref>کشاف، ج ۴، ص ۵۶۲.</ref>  


مطالبی را که زمخشری درباره پیامبر صلی الله علیه و آله آورده دروغ خود ساخته و افترا است، و پیامبر صلی الله علیه و آله از آن بیزار است، ...، و این مطلب از زمخشری جز جسارت بر خدا و رسول‌ الله صلی الله علیه و آله نیست…، به خدا پناه می‌بریم از این گونه سخنان). این قسمت را مخصوصاً آوردیم تا اولا متوجه باشیم که هیچ‌کس حق تغییر دستورات خدا را ندارد. و ثانیاً ببینید آنها چگونه اند که مثل زمخشری می‌آید این گونه روایات را نقل می‌کند و پروایی هم ندارد که ساحت قدس رسول‌الله صلی الله علیه و آله منزه از این افتراهاست. و ثالثاً ببینید چگونه حدیث جعل می‌کرده‌اند تا نکته مورد نظرشان را (هر چند بدون تناسب) در آن بگنجانند.


== بررسی معنای مولا در قرآن کریم در نگاه اهل سنت ==
علی ای حال، در این‌جا فقط مواردی را که در قرآن آمده بررسی می‌کنیم:در المراجعات، سؤال کننده به طرفداری اهل تسنن می‌گوید: اهل سنت گفته‌اند لفظ مولی در معانی متعددی به کار می‌رود که در قرآن عظیم هم آمده است؛ گاهی به معنی اولی است، چنان‌که به کفار می‌گوید «ماواکم النار هی مولاکم»، یعنی اولی بکم <ref>مولاکم را در این آیه غالباً، حتی ابن‌عباس، چنان‌که نقل کردیم، به معنی اولی بکم دانسته‌اند، و زمخشری در ذیل آیه (ج ۴، ص ۴۷۶) یک وجه لغوی برای آن ذکر کرده است.</ref> (جایگاه شما آتش است، و آن اولی به شما است) و گاهی به معنی ناصر است، مانند آیه «ذلک بان الله مولی الذین آمنوا و ان الکافرین لامولی لهم» (این، بدان جهت است که خدا یاور مؤمنان است، و این که کافران یاوری برایشان نیست); و به معنی وارث، مانند گفتار خدای سبحان «ولکل جعلنا موالی مما ترک الوالدان والاقربون» (و برای هر کس ارث برندگانی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان واگذارده اند قرار دادیم)، که موالی به معنی وارثان است؛ و به معنی عصبه (خویشان و وارثان دور، از طرف پدر)، مانند گفتار خدای عزوجل «و انی خفت الموالی من ورائی» (و همانا من از خویشان دور پدری پس از خود، می‌ترسم); و به معنی صدیق (دوست خالص، مانند) «لایغنی مولی عن مولی شیئا» (روزی که هیچ مولائی موجب بی‌نیازی مولائی نمی‌شود اصلا)...، و شاید معنی حدیث این باشد که هر کس من یاور او یا صدیق او یا دوست او هستم علی هم همین‌طور.<ref>المراجعات، مراجعه ۵۷.</ref>
علی ای حال، در این‌جا فقط مواردی را که در قرآن آمده بررسی می‌کنیم:در المراجعات، سؤال کننده به طرفداری اهل تسنن می‌گوید: اهل سنت گفته‌اند لفظ مولی در معانی متعددی به کار می‌رود که در قرآن عظیم هم آمده است؛ گاهی به معنی اولی است، چنان‌که به کفار می‌گوید «ماواکم النار هی مولاکم»، یعنی اولی بکم <ref>مولاکم را در این آیه غالباً، حتی ابن‌عباس، چنان‌که نقل کردیم، به معنی اولی بکم دانسته‌اند، و زمخشری در ذیل آیه (ج ۴، ص ۴۷۶) یک وجه لغوی برای آن ذکر کرده است.</ref> (جایگاه شما آتش است، و آن اولی به شما است) و گاهی به معنی ناصر است، مانند آیه «ذلک بان الله مولی الذین آمنوا و ان الکافرین لامولی لهم» (این، بدان جهت است که خدا یاور مؤمنان است، و این که کافران یاوری برایشان نیست); و به معنی وارث، مانند گفتار خدای سبحان «ولکل جعلنا موالی مما ترک الوالدان والاقربون» (و برای هر کس ارث برندگانی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان واگذارده اند قرار دادیم)، که موالی به معنی وارثان است؛ و به معنی عصبه (خویشان و وارثان دور، از طرف پدر)، مانند گفتار خدای عزوجل «و انی خفت الموالی من ورائی» (و همانا من از خویشان دور پدری پس از خود، می‌ترسم); و به معنی صدیق (دوست خالص، مانند) «لایغنی مولی عن مولی شیئا» (روزی که هیچ مولائی موجب بی‌نیازی مولائی نمی‌شود اصلا)...، و شاید معنی حدیث این باشد که هر کس من یاور او یا صدیق او یا دوست او هستم علی هم همین‌طور.<ref>المراجعات، مراجعه ۵۷.</ref>


خط ۱۳۸: خط ۱۴۲:
و وجه ششم مولی به معنی آزاد شده بود، چنان‌که در سورة الاحزاب <ref>احزاب/آیه ۵.</ref> گفت: فان لم تعلموا آباءهم فاخوانکم فی الدین و موالیکم»، یعنی عتقاءکم [یعنی آزاد شده‌های شما]».  
و وجه ششم مولی به معنی آزاد شده بود، چنان‌که در سورة الاحزاب <ref>احزاب/آیه ۵.</ref> گفت: فان لم تعلموا آباءهم فاخوانکم فی الدین و موالیکم»، یعنی عتقاءکم [یعنی آزاد شده‌های شما]».  


== اشکال به معانی ذکر شده ==
چند تذکر:
چند تذکر:


خط ۱۴۶: خط ۱۵۱:
۳- این که در وجه چهارم مولی به معنی «هم عهد» ضبط و به آیه «ولکل جعلنا موالی» استشهاد شده ظاهراً اشتباهی در این‌جا رخ داده است، زیرا موالی در آیه مزبور به معنی وارثان است، که دنباله آیه هم در همان عبارت تفلیسی آمده: «یعنی العصبه» امکان دارد مصحح اشتباه کرده باشد.
۳- این که در وجه چهارم مولی به معنی «هم عهد» ضبط و به آیه «ولکل جعلنا موالی» استشهاد شده ظاهراً اشتباهی در این‌جا رخ داده است، زیرا موالی در آیه مزبور به معنی وارثان است، که دنباله آیه هم در همان عبارت تفلیسی آمده: «یعنی العصبه» امکان دارد مصحح اشتباه کرده باشد.


== نظر ابن عباس و زمخشری در مورد کلمه مولی در قرآن کریم ==
و اما بررسی معانی مولی در قرآن؛ کلمه مولی و جمع آن (موالی) ۲۱ مرتبه در۱۷ آیه آمده است، که در ذیل آنها را به ترتیب سوره‌ها آورده، ضمناً بعد از کلمه مولی یا موالی تفسیری که در تنویر المقباس از ابن‌عباس (با علامت س) و در کشاف از زمخشری (باعلامت ز) آمده با تعیین صفحه و از کشاف به اضافه تعیین جلد ذکر می‌کنیم، بدین قرار:
و اما بررسی معانی مولی در قرآن؛ کلمه مولی و جمع آن (موالی) ۲۱ مرتبه در۱۷ آیه آمده است، که در ذیل آنها را به ترتیب سوره‌ها آورده، ضمناً بعد از کلمه مولی یا موالی تفسیری که در تنویر المقباس از ابن‌عباس (با علامت س) و در کشاف از زمخشری (باعلامت ز) آمده با تعیین صفحه و از کشاف به اضافه تعیین جلد ذکر می‌کنیم، بدین قرار:


خط ۲۲۲: خط ۲۲۸:
پس ابن‌عباس و زمخشری هر دو، هفتمین معنا را دوست تلقی کرده، و نیز هر دو، آیه شماره ۴ (فاخوانکم فی الدین و موالیکم) را به این معنی تفسیر کرده‌اند. علاوه بر این که می‌توان گفت زمخشری آیه‌های شماره ۷ (هو مولینا) و شماره ۱۹ (ماواکم النار هی مولاکم) را هم به این معنی دانسته است. تفلیسی هم در وجه سوم گفت مولی به معنی دوست می‌آید، و آیه‌های سوره محمد صلی الله علیه و آله و سوره تحریم را در ذیل آن ذکر کرد.
پس ابن‌عباس و زمخشری هر دو، هفتمین معنا را دوست تلقی کرده، و نیز هر دو، آیه شماره ۴ (فاخوانکم فی الدین و موالیکم) را به این معنی تفسیر کرده‌اند. علاوه بر این که می‌توان گفت زمخشری آیه‌های شماره ۷ (هو مولینا) و شماره ۱۹ (ماواکم النار هی مولاکم) را هم به این معنی دانسته است. تفلیسی هم در وجه سوم گفت مولی به معنی دوست می‌آید، و آیه‌های سوره محمد صلی الله علیه و آله و سوره تحریم را در ذیل آن ذکر کرد.


== معنای دقیق و صواب کلمه مولا در قرآن کریم ==
حال ببینیم حق مطلب چیست؟
حال ببینیم حق مطلب چیست؟


۴۱۱

ویرایش