پرش به محتوا

بررسی تعداد جمعیت حاضر در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
=== چکیده ===
== چکیده <ref>سید جلال امام.</ref> ==
درباره تعداد جمعیت حاضر در رویداد مهم و تاریخى غدیرخم اقوال و روایات متفاوتى وجود دارد. در این نوشتار، ضمن بررسى این روایات، تلاش شده است با ملاحظه شواهد و قراین، و با شیوه تحلیلى، در مورد جمعیت مدینه در سال‏ هاى پایانى حیات رسول‏خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله، و نیز با بهره ‏گیرى از دیگر قراین تاریخى، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود.
درباره تعداد جمعیت حاضر در رویداد مهم و تاریخى غدیرخم اقوال و روایات متفاوتى وجود دارد. در این نوشتار، ضمن بررسى این روایات، تلاش شده است با ملاحظه شواهد و قراین، و با شیوه تحلیلى، در مورد جمعیت مدینه در سال‏ هاى پایانى حیات رسول‏خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله، و نیز با بهره ‏گیرى از دیگر قراین تاریخى، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود.


'''واژگان کلیدى''': غدیر، حاضران در غدیر، مدینه، مکه، یمن، جحفه و مفترق ‏الطرق.
'''واژگان کلیدى''': غدیر، حاضران در غدیر، مدینه، مکه، یمن، جحفه و مفترق ‏الطرق.


=== مقدمه ===
== مقدمه ==
از نگاه شیعه، غدیر مهم ‏ترین رویداد تاریخى عصر پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله است که طى آن بر امامت حضرت على علیه‏ السلام براى مسلمانان تأکید شد. از این رو شیعه به شدت به این جریان توجه داشته و هنگام بحث در مورد جانشینى پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله، آن را به عنوان اساسى‏ ترین دلیل براى حقانیت خود و امامت امام على علیه‏ السلام معرفى کرده و از آن بهره برده است.
از نگاه شیعه، غدیر مهم ‏ترین رویداد تاریخى عصر پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله است که طى آن بر امامت حضرت على علیه‏ السلام براى مسلمانان تأکید شد. از این رو شیعه به شدت به این جریان توجه داشته و هنگام بحث در مورد جانشینى پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله، آن را به عنوان اساسى‏ ترین دلیل براى حقانیت خود و امامت امام على علیه‏ السلام معرفى کرده و از آن بهره برده است.


خط ۱۱: خط ۱۱:
در این پژوهش تلاش مى‏ شود ضمن توجه به اقوال مورخان، به گونه ‏اى تحلیلى تعداد جمعیت حوادث پیش از جریان غدیر مورد توجه قرار گرفته و با عنایت به قراینى، مانند رشد نسبى جمعیت در سیر حوادث زمان حیات رسول اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود. طبعا ابتدا باید زمان و خصوصا مکان غدیر بررسى شود که ارتباط تنگاتنگى با بحث جمعیت آن دارد. البته بدیهى است اگر با بررسى علمى، کاهش جمعیت حاضر در غدیر از تعداد مشهور ثابت شود هرگز این امر، تأثیرى در اعتبار و اهمیت رخ‏داد غدیر ندارد و حجیت و اعتبار آن به قوت خود باقى است. چرا که در اصل واقعه غدیر جاى هیچ تردیدى نیست.
در این پژوهش تلاش مى‏ شود ضمن توجه به اقوال مورخان، به گونه ‏اى تحلیلى تعداد جمعیت حوادث پیش از جریان غدیر مورد توجه قرار گرفته و با عنایت به قراینى، مانند رشد نسبى جمعیت در سیر حوادث زمان حیات رسول اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود. طبعا ابتدا باید زمان و خصوصا مکان غدیر بررسى شود که ارتباط تنگاتنگى با بحث جمعیت آن دارد. البته بدیهى است اگر با بررسى علمى، کاهش جمعیت حاضر در غدیر از تعداد مشهور ثابت شود هرگز این امر، تأثیرى در اعتبار و اهمیت رخ‏داد غدیر ندارد و حجیت و اعتبار آن به قوت خود باقى است. چرا که در اصل واقعه غدیر جاى هیچ تردیدى نیست.


=== زمان ماجراى غدیر ===
== زمان ماجراى غدیر ==
در مورد تاریخ غدیر تقریبا اختلافى بین منابع نیست. تمامى منابع<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۳۹۵؛ تاریخ یعقوبى، ج ۱، ص ۵۰۸؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۲۷ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۰۹.</ref> در این‏که این روی‏داد بزرگ هیجدهم ذى ‏حجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، اتحاد نظر دارند.
در مورد تاریخ غدیر تقریبا اختلافى بین منابع نیست. تمامى منابع<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۳۹۵؛ تاریخ یعقوبى، ج ۱، ص ۵۰۸؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۲۷ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۰۹.</ref> در این‏که این روی‏داد بزرگ هیجدهم ذى ‏حجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، اتحاد نظر دارند.


خط ۱۸: خط ۱۸:
نکته دیگر این‏که این گردهمایى عظیم در چه ساعتى از روز روى داده است؟
نکته دیگر این‏که این گردهمایى عظیم در چه ساعتى از روز روى داده است؟


طبرسى در این باره مى ‏نویسد: جبریل زمانى که پنج ساعت از روز گذشته بود بر پیامبر نازل شد.<ref>طبرسى، الاحتجاج، ص ۵۸: «أتاه جبرئیل علیه ‏السلام على خمس ساعات مضت من النهار».</ref> فتال نیشابورى نیز گزارشى را مى‏ آورد و مى ‏نویسد: پنج ساعت از روز گذشته بود که جبرئیل پیام ابلاغ رسالت را براى پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله آورد.<ref>فتال نیشابورى، روضة الواعظین، ج ۱، ص ۹۱.</ref> ابن‏ اثیر به نقل یکى از شاهدان عینى غدیر، زمان این اجتماع بزرگ را بعد از نماز ظهر گزارش کرده است. طى این گزارش ابى ‏الطفیل مى‏ گوید: در حجه ‏الوداع همراه پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله بودیم که هنگام ظهر دستور داد مکانى را براى نماز مهیا کنیم و خارها را بزنیم، بعد از آن، نماز خواندیم و پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله بعد از نماز، دست على بن ابى‏ طالب را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه».<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۵۲: «نشهد أنا أقبلنا مع رسول الله صلّى الله علیه و سلّم من حجة الوداع، حتى إذا کان الظهر خرج رسول اللّه ـ صلّى الله علیه و سلّم ـ فأمر بشجرات فشددن، و ألقى علیهنّ ثوب، ثم نادى: الصلاة. فخرجنا فصلینا، ثم قام فحمد اللّه تعالى و أثنى علیه، ثم قال: یا أیها الناس، أتعلمون أنّ اللّه عز و جل مولاى و أنا مولى المؤنین، و أنى أولى بکم من أنفسکم؟ یقول ذلک مرارا. قلنا: نعم، و هو آخذ بیدک یقول: من کنت مولاه فعلى مولاه، اللَّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه ثلاث مرات».</ref>
=== پنج ساعت گذشته از روز ===
طبرسى در این باره مى ‏نویسد: جبریل زمانى که پنج ساعت از روز گذشته بود بر پیامبر نازل شد.<ref>طبرسى، الاحتجاج، ص ۵۸: «أتاه جبرئیل علیه ‏السلام على خمس ساعات مضت من النهار».</ref>  


سید بن طاووس روایتى از زبان یکى از حاضران در غدیر به این صورت نقل مى‏ کند: ما زمانى به غدیر رسیدیم که اگر تکه گوشتى را روى زمین مى‏ انداختى از شدت گرما پخته مى‏ شد.<ref>على بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۴۵۶: «و قد بلغنا غدیر خم فى وقت لو طرح اللحم فیه على الأرض لانشوى».</ref> نویسنده کتاب الهدایة الکبرى روایتى را از زبان امام على علیه‏ السلام نقل مى‏ کند که طبق آن، امام فرمود: و آن روز (غدیر) روزى بسیار گرم بود که طفل از شدت گرما پیر مى ‏شد.<ref>حسین بن حمدان، خصیبى، الهدایة الکبرى، ص ۱۰۳: «و قد علمت انه کان یوما شدید القیظ یشیب فیه الطفل...».</ref> قاضى نعمان نیز روایتى را به این صورت به نقل از زید بن ارقم نقل کرده که هیچ روزى گرم ‏تر از روز غدیر ندیده بودیم.<ref>قاضى نعمان مغربى، شرح الاخبار، ج ۱، ص ۹۹:«و ذلک فى یوم ما اتى علینا یوم اشد حرا منه».</ref>
فتال نیشابورى نیز گزارشى را مى‏ آورد و مى ‏نویسد: پنج ساعت از روز گذشته بود که جبرئیل پیام ابلاغ رسالت را براى پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله آورد.<ref>فتال نیشابورى، روضة الواعظین، ج ۱، ص ۹۱.</ref>


=== بعد از نماز ظهر ===
ابن‏ اثیر به نقل یکى از شاهدان عینى غدیر، زمان این اجتماع بزرگ را بعد از نماز ظهر گزارش کرده است.
طى این گزارش ابى ‏الطفیل مى‏ گوید: در حجه ‏الوداع همراه پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله بودیم که هنگام ظهر دستور داد مکانى را براى نماز مهیا کنیم و خارها را بزنیم، بعد از آن، نماز خواندیم و پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله بعد از نماز، دست على بن ابى‏ طالب را گرفت و فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه‏}}.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۵۲: «نشهد أنا أقبلنا مع رسول الله صلّى الله علیه و سلّم من حجة الوداع، حتى إذا کان الظهر خرج رسول اللّه ـ صلّى الله علیه و سلّم ـ فأمر بشجرات فشددن، و ألقى علیهنّ ثوب، ثم نادى: الصلاة. فخرجنا فصلینا، ثم قام فحمد اللّه تعالى و أثنى علیه، ثم قال: یا أیها الناس، أتعلمون أنّ اللّه عز و جل مولاى و أنا مولى المؤنین، و أنى أولى بکم من أنفسکم؟ یقول ذلک مرارا. قلنا: نعم، و هو آخذ بیدک یقول: من کنت مولاه فعلى مولاه، اللَّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه ثلاث مرات».</ref>
سید بن طاووس روایتى از زبان یکى از حاضران در غدیر به این صورت نقل مى‏ کند: ما زمانى به غدیر رسیدیم که اگر تکه گوشتى را روى زمین مى‏ انداختى از شدت گرما پخته مى‏ شد.<ref>على بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۴۵۶: «و قد بلغنا غدیر خم فى وقت لو طرح اللحم فیه على الأرض لانشوى».</ref>
نویسنده کتاب الهدایة الکبرى روایتى را از زبان امام على علیه‏ السلام نقل مى‏ کند که طبق آن، امام فرمود: و آن روز (غدیر) روزى بسیار گرم بود که طفل از شدت گرما پیر مى ‏شد.<ref>حسین بن حمدان، خصیبى، الهدایة الکبرى، ص ۱۰۳: «و قد علمت انه کان یوما شدید القیظ یشیب فیه الطفل...».</ref>
قاضى نعمان نیز روایتى را به این صورت به نقل از زید بن ارقم نقل کرده که هیچ روزى گرم ‏تر از روز غدیر ندیده بودیم.<ref>قاضى نعمان مغربى، شرح الاخبار، ج ۱، ص ۹۹:«و ذلک فى یوم ما اتى علینا یوم اشد حرا منه».</ref>
=== نتیجه گیری ===
بر اساس این گزارش ‏ها به نظر مى ‏رسد که تجمع هنگام ظهر که گرم ‏ترین زمان روز است، صورت گرفته است و این زمان با پنج ساعت از روز رفته، قابل جمع است. محاسبات نشان مى‏ دهد که غدیر در اواخر اسفندماه روى داده<ref>اکنون برنامه ‏هاى رایانه ‏اى این کار را به راحتى انجام مى‏ دهند. به عنوان نمونه به نرم ‏افزار نورالسیره مى‏ توان اشاره نمود.</ref> و با توجه به شرایط آب و هوایى شبه ‏جزیره، این گرماى شدید کاملاً طبیعى است.
بر اساس این گزارش ‏ها به نظر مى ‏رسد که تجمع هنگام ظهر که گرم ‏ترین زمان روز است، صورت گرفته است و این زمان با پنج ساعت از روز رفته، قابل جمع است. محاسبات نشان مى‏ دهد که غدیر در اواخر اسفندماه روى داده<ref>اکنون برنامه ‏هاى رایانه ‏اى این کار را به راحتى انجام مى‏ دهند. به عنوان نمونه به نرم ‏افزار نورالسیره مى‏ توان اشاره نمود.</ref> و با توجه به شرایط آب و هوایى شبه ‏جزیره، این گرماى شدید کاملاً طبیعى است.


اهمیت تعیین ساعت اجتماع از این بابت است که روشن شود آیا پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله اختصاصا براى ابلاغ امامت على علیه‏ السلام دستور به اجتماع داده است یا این‏که اجتماع براى نماز بوده و بعد از نماز، ایشان فرصت را مغتنم شمرده و از آن بهترین بهره را برده است. گرچه مى‏ توان گفت که این دو قابل جمع ‏اند، زیرا زمان اجتماع، هم‏زمان با ظهر بوده، از این رو ابتدا نماز خوانده شده و بعد رسول‏خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله سخنرانى کرده است.
اهمیت تعیین ساعت اجتماع از این بابت است که روشن شود آیا پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله اختصاصا براى ابلاغ امامت على علیه‏ السلام دستور به اجتماع داده است یا این‏که اجتماع براى نماز بوده و بعد از نماز، ایشان فرصت را مغتنم شمرده و از آن بهترین بهره را برده است. گرچه مى‏ توان گفت که این دو قابل جمع ‏اند، زیرا زمان اجتماع، هم‏زمان با ظهر بوده، از این رو ابتدا نماز خوانده شده و بعد رسول‏خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله سخنرانى کرده است.


=== مکان غدیر ===
== مکان غدیر ==
شاید تصور شود بحث کردن در مورد مکان غدیر نوعى تحصیل حاصل است. اما ما از این رو به آن مى‏ پردازیم تا در بحث بعدى، یعنى تعداد جمعیت حاضر در غدیر، از آن بهره‏ بردارى کنیم. باید مشخص شود که غدیر در مسیر چه مناطقى قرار دارد و اهالى چه مناطق و چه شهرهایى در غدیر حضور داشته ‏اند.
شاید تصور شود بحث کردن در مورد مکان غدیر نوعى تحصیل حاصل است. اما ما از این رو به آن مى‏ پردازیم تا در بحث بعدى، یعنى تعداد جمعیت حاضر در غدیر، از آن بهره‏ بردارى کنیم. باید مشخص شود که غدیر در مسیر چه مناطقى قرار دارد و اهالى چه مناطق و چه شهرهایى در غدیر حضور داشته ‏اند.


این‏که چرا به این مکان «غدیر» و چرا به آن «خم» مى‏ گویند برخى منابع اشاراتى دارند. یاقوت حموى، نویسنده معجم‏ البلدان مى‏ نویسد: غدیر از غدر به معناى فریب گرفته شده است، زیرا غدیر جایى است که انسان از کنار آن عبور مى‏ کند و آبى در آن‏جا مى‏ بیند، اما سال بعد که مى ‏رود خشک و بى ‏آب مى ‏یابد و از تشنگى مى‏ میرد، و به این وسیله انسان را فریب مى ‏دهد.<ref>یاقوت حموى، معجم البلدان، ج ۴ ، ص ۱۸۸: «و قال بعض أهل اللغه: الغدیر فعیل من الغدر، و ذاک أن الإنسان یمرّ به و فیه ماء فربما جاء ثانیا طمعا فى ذلک الماء فإذا جاءه وجده یابسا فیموت عطشا».</ref> حموى «خم» را نام چاهى از بنى‏ مره ذکر کرده است.<ref>همان، ج ۲، ص ۳۹۰.</ref> نیز نقلى از زمخشرى دارد که «خم» نام مردى بوده است.<ref>همان.</ref> هم‏چنین طبق نقل دیگرى «خم» را نام چاهى مى‏ داند که عبدشمس آن را حفر کرده است.<ref>همان.</ref>
این‏که چرا به این مکان «غدیر» و چرا به آن «خم» مى‏ گویند برخى منابع اشاراتى دارند. یاقوت حموى، نویسنده معجم‏ البلدان مى‏ نویسد: غدیر از غدر به معناى فریب گرفته شده است، زیرا غدیر جایى است که انسان از کنار آن عبور مى‏ کند و آبى در آن‏جا مى‏ بیند، اما سال بعد که مى ‏رود خشک و بى ‏آب مى ‏یابد و از تشنگى مى‏ میرد، و به این وسیله انسان را فریب مى ‏دهد.<ref>یاقوت حموى، معجم البلدان، ج ۴ ، ص ۱۸۸: «و قال بعض أهل اللغه: الغدیر فعیل من الغدر، و ذاک أن الإنسان یمرّ به و فیه ماء فربما جاء ثانیا طمعا فى ذلک الماء فإذا جاءه وجده یابسا فیموت عطشا».</ref>  
 
حموى «خم» را نام چاهى از بنى‏ مره ذکر کرده است.<ref>همان، ج ۲، ص ۳۹۰.</ref> نیز نقلى از زمخشرى دارد که «خم» نام مردى بوده است.<ref>همان.</ref> هم‏چنین طبق نقل دیگرى «خم» را نام چاهى مى‏ داند که عبدشمس آن را حفر کرده است.<ref>همان.</ref>


اما این‏که غدیر در چه فاصله ‏اى از مکه و در کدام سمت از این شهر واقع شده است، در منابع تاریخى بیشتر فاصله غدیر تا جحفه گزارش شده است؛ به عبارتى از آن‏جا که جحفه مکان شناخته شده‏ اى بوده، سعى شده است تا غدیر با جحفه شناسانده شود. یاقوت حموى هنگام معرفى منطقه جغرافیایى غدیرخم مى‏ نویسد:
اما این‏که غدیر در چه فاصله ‏اى از مکه و در کدام سمت از این شهر واقع شده است، در منابع تاریخى بیشتر فاصله غدیر تا جحفه گزارش شده است؛ به عبارتى از آن‏جا که جحفه مکان شناخته شده‏ اى بوده، سعى شده است تا غدیر با جحفه شناسانده شود. یاقوت حموى هنگام معرفى منطقه جغرافیایى غدیرخم مى‏ نویسد:
خط ۴۱: خط ۵۶:
بر اساس مشاهده ‏هاى اخیر و بازدید از مکان غدیر روشن شده است که فاصله مکه تا جحفه با جاده کنونى حدود ۱۸۰ کیلومتر است.<ref>متن کامل گزارش بازدید از منطقه غدیر، در فصلنامه علوم حدیث، سال سوم، شماره ۷، بهار ۷۷، ص ۲۳۲ نوشته محمدحسین فلاح ‏زاده آمده است.</ref> در نقشه‏ هاى امروزى عربستان شهر رابغ کاملاً پیداست که در کنار دریاى سرخ واقع شده است. این شهر فاصله کمى با محل غدیر دارد. بر اساس گزارشى که بخشى از آن گذشت، مسجدى در این شهر قرار دارد که به مسجد غدیر مشهور است. براى اطلاع بیشتر از محل غدیرخم، به تصاویر پایانى همین نوشتار مراجعه فرمایید.
بر اساس مشاهده ‏هاى اخیر و بازدید از مکان غدیر روشن شده است که فاصله مکه تا جحفه با جاده کنونى حدود ۱۸۰ کیلومتر است.<ref>متن کامل گزارش بازدید از منطقه غدیر، در فصلنامه علوم حدیث، سال سوم، شماره ۷، بهار ۷۷، ص ۲۳۲ نوشته محمدحسین فلاح ‏زاده آمده است.</ref> در نقشه‏ هاى امروزى عربستان شهر رابغ کاملاً پیداست که در کنار دریاى سرخ واقع شده است. این شهر فاصله کمى با محل غدیر دارد. بر اساس گزارشى که بخشى از آن گذشت، مسجدى در این شهر قرار دارد که به مسجد غدیر مشهور است. براى اطلاع بیشتر از محل غدیرخم، به تصاویر پایانى همین نوشتار مراجعه فرمایید.


نکته پایانى در این بخش این است که چرا پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله غدیر را انتخاب نمود. در پاسخ این سؤل دو احتمال وجود دارد: احتمال اول، این‏که پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله از سوى خداوند مأمور بوده که در این‏جا رسالت خود را ابلاغ نمایند؛ به عبارت دیگر، این مکان از سوى خداوند انتخاب شده است.
=== دلیل انتخاب سرزمین غدیر توسط پیامبر ===
نکته پایانى در این بخش این است که چرا پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله غدیر را انتخاب نمود. در پاسخ این سؤل دو احتمال وجود دارد:  
 
==== احتمال اول ====
این‏که پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله از سوى خداوند مأمور بوده که در این‏جا رسالت خود را ابلاغ نمایند؛ به عبارت دیگر، این مکان از سوى خداوند انتخاب شده است.


احتمال دوم، که به اشتباه شهرت هم پیدا کرده و در واقع، توجیهى است بر اقدام پیامبر در انتخاب این مکان، این است که غدیر، محل تقسیم راه‏ ها و به اصطلاح «مفترق الطرق» بوده و مسافران هر منطقه ‏اى از این‏جا راه خود را جدا نموده و به شهر خود مى ‏رفتند.<ref>مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۱۷۵.</ref> از این رو آخرین نقطه مسیر همراهى تمامى مردم با پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله، این مکان بوده و به همین دلیل پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله پیش از متفرق شدن مردم، مأموریت خود را ابلاغ نموده است.
=== احتمال دوم ===
که به اشتباه شهرت هم پیدا کرده و در واقع، توجیهى است بر اقدام پیامبر در انتخاب این مکان، این است که غدیر، محل تقسیم راه‏ ها و به اصطلاح «مفترق الطرق» بوده و مسافران هر منطقه ‏اى از این‏جا راه خود را جدا نموده و به شهر خود مى ‏رفتند.<ref>مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۱۷۵.</ref> از این رو آخرین نقطه مسیر همراهى تمامى مردم با پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله، این مکان بوده و به همین دلیل پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله پیش از متفرق شدن مردم، مأموریت خود را ابلاغ نموده است.


البته باید بدانیم که آن روز قلمرو نفوذ اسلام شبه‏ جزیره عربستان بود و فراتر از آن نرفته بود و عملیات موته و تبوک نیز فقط یک اولتیماتوم سیاسى و نظامى به شمار مى ‏آمد. هنوز مناطق عراق، شامات و مصر مسلمان نبودند. از این گذشته، با دقت ‏نظر در وضعیت جغرافیایى غدیر چنین به دست مى‏ آید که غدیر یا همان جحفه اصلاً مفترق‏ الطرق نبوده و چنین وضعیتى نداشته است. همان‏طور که در نقشه ملاحظه مى‏ شود مسیر مردم عراق از شمال شرقى مکه، مسیر مردم طائف از جنوب شرقى مکه و مسیر مردم یمن از جنوب مکه است. مسیر شمال غربى مدینه که به غدیر منتهى مى‏ شود تنها مسیر مردم مدینه و اطراف مدینه است. گرچه بعد از گسترش اسلام در شمال افریقا، آن‏ها نیز از این مسیر به مکه مى ‏آیند و در جحفه محرم مى‏ شوند. در کتاب ‏هاى فقهى در باب حج به تفصیل در این باره بحث شده است که مردم هر منطقه ‏اى از کجا وارد حرم (مکه) شده و محرم مى‏ شوند و طبیعتا خروج آن‏ها نیز از همان راه است. ذات عرق براى عراقى ‏ها، یلملم براى یمنى‏ ها، قرن‏ المنازل براى طایفى‏ ها و جحفه براى قبیله‏ هاى جنوب مدینه و کسانى که نزدیک به مدینه هستند؛<ref>اهالى مدینه از مسجد شجره محرم مى‏ شوند که این مسجد نزدیک مدینه واقع شده است، اما کسانى که در منطقه جنوبى مدینه هستند، در بین راه مدینه به مکه در جحفه محرم مى ‏شوند.</ref> یعنى چون مسیرها متعدد است، محل محرم شدن نیز متعدد است. در محاسبه جمعیت غدیر ـ همان گونه که بدان خواهیم پرداخت ـ باید این محاسبات جغرافیایى نیز در نظر گرفته شود تا تصور نشود مردم یمن (که در جنوب هستند) در غدیر حضور داشته ‏اند.
البته باید بدانیم که آن روز قلمرو نفوذ اسلام شبه‏ جزیره عربستان بود و فراتر از آن نرفته بود و عملیات موته و تبوک نیز فقط یک اولتیماتوم سیاسى و نظامى به شمار مى ‏آمد. هنوز مناطق عراق، شامات و مصر مسلمان نبودند. از این گذشته، با دقت ‏نظر در وضعیت جغرافیایى غدیر چنین به دست مى‏ آید که غدیر یا همان جحفه اصلاً مفترق‏ الطرق نبوده و چنین وضعیتى نداشته است. همان‏طور که در نقشه ملاحظه مى‏ شود مسیر مردم عراق از شمال شرقى مکه، مسیر مردم طائف از جنوب شرقى مکه و مسیر مردم یمن از جنوب مکه است. مسیر شمال غربى مدینه که به غدیر منتهى مى‏ شود تنها مسیر مردم مدینه و اطراف مدینه است. گرچه بعد از گسترش اسلام در شمال افریقا، آن‏ها نیز از این مسیر به مکه مى ‏آیند و در جحفه محرم مى‏ شوند. در کتاب ‏هاى فقهى در باب حج به تفصیل در این باره بحث شده است که مردم هر منطقه ‏اى از کجا وارد حرم (مکه) شده و محرم مى‏ شوند و طبیعتا خروج آن‏ها نیز از همان راه است. ذات عرق براى عراقى ‏ها، یلملم براى یمنى‏ ها، قرن‏ المنازل براى طایفى‏ ها و جحفه براى قبیله‏ هاى جنوب مدینه و کسانى که نزدیک به مدینه هستند؛<ref>اهالى مدینه از مسجد شجره محرم مى‏ شوند که این مسجد نزدیک مدینه واقع شده است، اما کسانى که در منطقه جنوبى مدینه هستند، در بین راه مدینه به مکه در جحفه محرم مى ‏شوند.</ref> یعنى چون مسیرها متعدد است، محل محرم شدن نیز متعدد است. در محاسبه جمعیت غدیر ـ همان گونه که بدان خواهیم پرداخت ـ باید این محاسبات جغرافیایى نیز در نظر گرفته شود تا تصور نشود مردم یمن (که در جنوب هستند) در غدیر حضور داشته ‏اند.
خط ۴۹: خط ۶۹:
در مورد مردم عراق نیز باید گفت در این نقشه مشخص است که مسیر عراق از ذات عرق، المره و المسلح مى‏ گذرد و به طرف شمال شرقى مکه مى‏ رود، در حالى که غدیر در شمال غربى مکه واقع شده است. آرى در یک صورت مى ‏توان پذیرفت که مردم عراق در غدیر حضور داشته ‏اند و آن این‏که حج‏ گزاران عراقى به همراه پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله به غدیر آمده و از آن‏جا راه خود را جدا کرده باشند که در نقشه به صورت نقطه‏ چین نشان داده شده است. اما این احتمال هم پذیرفته نیست، زیرا هیچ سندى از سوى پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله مبنى بر این‏که مردم عراق یا یمن وى را تا غدیر همراهى کرده باشند، وجود ندارد. در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت. افزون بر آن‏چه گفته شد یادآورى این نکته، ضرورى است که بیشترین جمعیت حاضر در مراسم حج، از مدینه، طائف، یمن و اهالى خود مکه بودند که فقط مسافران مدینه از راه جحفه عبور مى‏ کردند.
در مورد مردم عراق نیز باید گفت در این نقشه مشخص است که مسیر عراق از ذات عرق، المره و المسلح مى‏ گذرد و به طرف شمال شرقى مکه مى‏ رود، در حالى که غدیر در شمال غربى مکه واقع شده است. آرى در یک صورت مى ‏توان پذیرفت که مردم عراق در غدیر حضور داشته ‏اند و آن این‏که حج‏ گزاران عراقى به همراه پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله به غدیر آمده و از آن‏جا راه خود را جدا کرده باشند که در نقشه به صورت نقطه‏ چین نشان داده شده است. اما این احتمال هم پذیرفته نیست، زیرا هیچ سندى از سوى پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله مبنى بر این‏که مردم عراق یا یمن وى را تا غدیر همراهى کرده باشند، وجود ندارد. در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت. افزون بر آن‏چه گفته شد یادآورى این نکته، ضرورى است که بیشترین جمعیت حاضر در مراسم حج، از مدینه، طائف، یمن و اهالى خود مکه بودند که فقط مسافران مدینه از راه جحفه عبور مى‏ کردند.


=== تعداد جمعیت حاضر در غدیر ===
== تعداد جمعیت حاضر در غدیر ==
مهم ‏ترین مسئله ‏اى که ذهن نگارنده را متوجه خود کرده و این نوشتار درصدد پرداختن به آن است این است که جمعیتى که در ماجراى غدیر سال دهم هجرت در محضر پیامبر حاضر بوده و نص پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله مبنى بر ولایت امام على علیه ‏السلام را از زبان مبارک ایشان شنیده ‏اند، چه مقدار بوده است؟
مهم ‏ترین مسئله ‏اى که ذهن نگارنده را متوجه خود کرده و این نوشتار درصدد پرداختن به آن است این است که جمعیتى که در ماجراى غدیر سال دهم هجرت در محضر پیامبر حاضر بوده و نص پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله مبنى بر ولایت امام على علیه ‏السلام را از زبان مبارک ایشان شنیده ‏اند، چه مقدار بوده است؟


۳ـ۱. بررسى اجمالى روایات مختلفى که به نوعى تعداد جمعیت حاضر در غدیر را گزارش کرده‏ اند:
بررسى اجمالى روایات مختلفى که به نوعى تعداد جمعیت حاضر در غدیر را گزارش کرده‏ اند:
 
=== هزار و سیصد نفر ===
کمترین جمعیتى که در این مورد گزارش شده ۱۳۰۰ نفر است. ابن شهرآشوب روایتى از امام باقر علیه ‏السلام نقل کرده که طبق آن، پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله در روز غدیر در حضور ۱۳۰۰ نفر، جمله{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه‏}} را مطرح نمود.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ج ۳، ص ۲۶. متن روایت چنین است: «و فى روایه عن الباقر علیه‏السلامقال: لما قال النبى صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله یوم غدیر خم بین الف و ثلاث ماه رجل من کنت مولاه فهذا على مولاه...».</ref>


==== هزار و سیصد نفر ====
متأسفانه ایشان سند روایت را نیاورده ‏اند. همین روایت را مجلسى نیز آورده است.<ref>مجلسى، همان، ج ۳۷، ص ۱۵۸.</ref>
کمترین جمعیتى که در این مورد گزارش شده ۱۳۰۰ نفر است. ابن شهرآشوب روایتى از امام باقر علیه ‏السلام نقل کرده که طبق آن، پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله در روز غدیر در حضور ۱۳۰۰ نفر، جمله «من کنت مولاه فهذا على مولاه» را مطرح نمود.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى طالب، ج ۳، ص ۲۶. متن روایت چنین است: «و فى روایه عن الباقر علیه‏السلامقال: لما قال النبى صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله یوم غدیر خم بین الف و ثلاث ماه رجل من کنت مولاه فهذا على مولاه...».</ref> متأسفانه ایشان سند روایت را نیاورده ‏اند. همین روایت را مجلسى نیز آورده است.<ref>مجلسى، همان، ج ۳۷، ص ۱۵۸.</ref>


در تفسیر فرات کوفى نیز روایتى از عمار نقل شده که مى‏ گوید:
در تفسیر فرات کوفى نیز روایتى از عمار نقل شده که مى‏ گوید:


در مجلس ابن عباس بودیم و او سخنرانى مى‏ کرد که ابوذر بلند شد و گفت: اى مردم آیا مى ‏دانید که پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله فرمود راست‏گوتر از ابوذر نیست؟ همه گفتند: آرى. ابوذر گفت: پس بدانید که پیامبر روز غدیر که ۱۳۰۰ مرد بودیم ... فرمود: هر کس من مولاى اویم پس على مولاى اوست، خدایا هر که على را یارى کند یارى‏اش کن و هر که دشمنى کند دشمنى ‏اش کن. در این هنگام مردى بلند شد و گفت: مبارک باد بر تو اى پسر ابى ‏طالب.<ref>فرات کوفى، تفسیر، ص ۵۱: «عن عمار بن یاسر قال: کنت عند ابى ذر الغفارى ـ رض ـ فى مجلس ابن عباس ـ رض ـ و علیه فسطاط و هو یحدث اذ قام ابوذر حتى ضرب بیده الى عمود فسطاط ثم قال: ایها الناس من عرفنى فقد عرفنى و من لم یعرفنى فقد انبأته باسمى انا جندب بن جناده ابوذر الغفارى سالتکم بحق الله و حق رسوله اسمعتم من رسول اللّه صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله و هو یقول: ما اقلت الغبراء و لا اظلت الخضرا ذا لهجة اصدق من ابى ذر؟ قالو: اللهم نعم. قال: فتعلمون ایها الناس ان رسول الله صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله جمعنا یوم غدیر خم الف و ثلاث ماه رجل یقول: اللهم من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله. فقام رجل فقال: بخ بخ یابن ابی طالب...».</ref>
در مجلس ابن عباس بودیم و او سخنرانى مى‏ کرد که ابوذر بلند شد و گفت: اى مردم آیا مى ‏دانید که پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله فرمود راست‏گوتر از ابوذر نیست؟ همه گفتند: آرى.  
 
ابوذر گفت: پس بدانید که پیامبر روز غدیر که ۱۳۰۰ مرد بودیم ...  
 
فرمود: هر کس من مولاى اویم پس على مولاى اوست، خدایا هر که على را یارى کند یارى‏اش کن و هر که دشمنى کند دشمنى ‏اش کن. در این هنگام مردى بلند شد و گفت: مبارک باد بر تو اى پسر ابى ‏طالب.<ref>فرات کوفى، تفسیر، ص ۵۱: «عن عمار بن یاسر قال: کنت عند ابى ذر الغفارى ـ رض ـ فى مجلس ابن عباس ـ رض ـ و علیه فسطاط و هو یحدث اذ قام ابوذر حتى ضرب بیده الى عمود فسطاط ثم قال: ایها الناس من عرفنى فقد عرفنى و من لم یعرفنى فقد انبأته باسمى انا جندب بن جناده ابوذر الغفارى سالتکم بحق الله و حق رسوله اسمعتم من رسول اللّه صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله و هو یقول: ما اقلت الغبراء و لا اظلت الخضرا ذا لهجة اصدق من ابى ذر؟ قالو: اللهم نعم. قال: فتعلمون ایها الناس ان رسول الله صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله جمعنا یوم غدیر خم الف و ثلاث ماه رجل یقول: اللهم من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله. فقام رجل فقال: بخ بخ یابن ابی طالب...».</ref>


در مورد دو روایت فوق باید گفت که روایت ابن شهرآشوب از امام باقر علیه ‏السلام سندى ندارد تا بتوان در مورد آن قضاوت کرد، اما قولى که فرات کوفى بیان نموده با توجه به قراین درونى روایت که همانا نقل جریان مجلس ابن ‏عباس و سخنرانى ابوذر است قابل توجه است، اگرچه محاسبات نشان مى ‏دهد که جمعیت غدیر بیش از ۱۳۰۰ نفر بوده ‏اند.<ref>در ادامه، محاسبات صورت گرفته را ذکر خواهیم کرد.</ref>
در مورد دو روایت فوق باید گفت که روایت ابن شهرآشوب از امام باقر علیه ‏السلام سندى ندارد تا بتوان در مورد آن قضاوت کرد، اما قولى که فرات کوفى بیان نموده با توجه به قراین درونى روایت که همانا نقل جریان مجلس ابن ‏عباس و سخنرانى ابوذر است قابل توجه است، اگرچه محاسبات نشان مى ‏دهد که جمعیت غدیر بیش از ۱۳۰۰ نفر بوده ‏اند.<ref>در ادامه، محاسبات صورت گرفته را ذکر خواهیم کرد.</ref>


==== ده هزار نفر ====
=== ده هزار نفر ===
اما دسته دیگرى از روایات، تعداد ده هزار نفر را گزارش کرده‏ اند. عیاشى ذیل آیه ۶۷ سوره مائده از امام صادق علیه‏ السلام نقل مى‏ کند: من تعجب مى ‏کنم از این‏که شخص با آوردن دو شاهد حقش را مى‏ گیرد، اما على بن ابى‏ طالب علیه ‏السلام با ده هزار شاهد حقش ضایع شد. امام علیه ‏السلام ادامه مى ‏دهد: پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله از مدینه خارج شد در حالى که پنج هزار نفر از مدینه همراه وى بودند و پنج هزار نفر هم از مکه پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را مشایعت کردند.<ref>ر.ک: عیاشى، تفسیر، ج ۱، ص ۳۳۲: «عن عمر بن یزید قال: قال أبو عبد الله علیه ‏السلام ابتداء منه العجب یا ابا حفص لما لقى على بن أبى طالب، أنه کان له عشرة ألف شاهد لم یقدر على أخذ حقه، و الرجل یأخذ حقه بشاهدین، إن رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله خرج من المدینة حاجا و معه خمسة آلاف، و رجع من مکة و قد شیعه خمسة آلاف من أهل مکة، فلما انتهى إلى الجحفه نزل جبرئیل بولایة على...».</ref>
اما دسته دیگرى از روایات، تعداد ده هزار نفر را گزارش کرده‏ اند. عیاشى ذیل آیه ۶۷ سوره مائده از امام صادق علیه‏ السلام نقل مى‏ کند: من تعجب مى ‏کنم از این‏که شخص با آوردن دو شاهد حقش را مى‏ گیرد، اما على بن ابى‏ طالب علیه ‏السلام با ده هزار شاهد حقش ضایع شد. امام علیه ‏السلام ادامه مى ‏دهد:  
 
پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله از مدینه خارج شد در حالى که پنج هزار نفر از مدینه همراه وى بودند و پنج هزار نفر هم از مکه پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را مشایعت کردند.<ref>ر.ک: عیاشى، تفسیر، ج ۱، ص ۳۳۲: «عن عمر بن یزید قال: قال أبو عبد الله علیه ‏السلام ابتداء منه العجب یا ابا حفص لما لقى على بن أبى طالب، أنه کان له عشرة ألف شاهد لم یقدر على أخذ حقه، و الرجل یأخذ حقه بشاهدین، إن رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله خرج من المدینة حاجا و معه خمسة آلاف، و رجع من مکة و قد شیعه خمسة آلاف من أهل مکة، فلما انتهى إلى الجحفه نزل جبرئیل بولایة على...».</ref>


در این روایت، تصریح شده است که پنج هزار نفر از «اهل مکه» پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله را تا غدیر مشایعت کردند. پذیرفتن این‏که این تعداد از مکه پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله را مشایعت کرده باشند بسیار مشکل است، زیرا:
در این روایت، تصریح شده است که پنج هزار نفر از «اهل مکه» پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله را تا غدیر مشایعت کردند. پذیرفتن این‏که این تعداد از مکه پیامبر صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله را مشایعت کرده باشند بسیار مشکل است، زیرا:
خط ۷۶: خط ۱۰۴:
ابن شهرآشوب نیز در روایتى از امام صادق علیه ‏السلام شاهدین غدیر را ده هزار نفر عنوان کرده است.<ref>ابن شهرآشوب، همان، ج۳، ص ۲۶.</ref> علاوه بر این دو، شیخ حر عاملى نیز در روایتى قول ده هزار نفر را آورده است.<ref>حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۹.</ref> به نظر مى‏ رسد این دو از عیاشى نقل نکرده ‏اند، زیرا نه به عیاشى اشاره ‏اى دارند، و نه به عمر بن یزید که در سلسله سند عیاشى هست، و نیز ادامه روایت را که به تفکیک جمعیت اشاره مى ‏کند، نیاورده ‏اند و حتى شیخ حر عاملى خود اضافه مى‏ کند: چه بسا این ده هزار نفر همه از مدینه بوده ‏اند.<ref>همان: «عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‏ السلام ابْتِدَاءً مِنْهُ الْعَجَبُ لِمَا لَقِیَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنَّهُ کَانَ لَهُ عَشَرَةُ آلَافِ شَاهِدٍ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى أَخْذِ حَقِّهِ وَ الرَّجُلُ یَأْخُذُ حَقَّهُ بِشَاهِدَیْنِ ، أَقُولُ لَعَلَّ الْعَشَرَةَ آلَافٍ کَانُوا حَاضِرِینَ فِى الْمَدِینَةِ وَ الْبَاقُونَ کَانُوا تَفَرَّقُوا فِى الْبُلْدَانِ».</ref> به هر حال، این دو روایت مى‏ توانند به گونه ‏اى تأییدى براى روایت عیاشى باشند.
ابن شهرآشوب نیز در روایتى از امام صادق علیه ‏السلام شاهدین غدیر را ده هزار نفر عنوان کرده است.<ref>ابن شهرآشوب، همان، ج۳، ص ۲۶.</ref> علاوه بر این دو، شیخ حر عاملى نیز در روایتى قول ده هزار نفر را آورده است.<ref>حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۹.</ref> به نظر مى‏ رسد این دو از عیاشى نقل نکرده ‏اند، زیرا نه به عیاشى اشاره ‏اى دارند، و نه به عمر بن یزید که در سلسله سند عیاشى هست، و نیز ادامه روایت را که به تفکیک جمعیت اشاره مى ‏کند، نیاورده ‏اند و حتى شیخ حر عاملى خود اضافه مى‏ کند: چه بسا این ده هزار نفر همه از مدینه بوده ‏اند.<ref>همان: «عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‏ السلام ابْتِدَاءً مِنْهُ الْعَجَبُ لِمَا لَقِیَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنَّهُ کَانَ لَهُ عَشَرَةُ آلَافِ شَاهِدٍ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى أَخْذِ حَقِّهِ وَ الرَّجُلُ یَأْخُذُ حَقَّهُ بِشَاهِدَیْنِ ، أَقُولُ لَعَلَّ الْعَشَرَةَ آلَافٍ کَانُوا حَاضِرِینَ فِى الْمَدِینَةِ وَ الْبَاقُونَ کَانُوا تَفَرَّقُوا فِى الْبُلْدَانِ».</ref> به هر حال، این دو روایت مى‏ توانند به گونه ‏اى تأییدى براى روایت عیاشى باشند.


==== دوازده هزار نفر ====
=== دوازده هزار نفر ===
عیاشى روایت دیگرى را ذیل آیه ۵۵ سوره مائده به نقل از صفوان جمال از امام صادق علیه‏ السلام ذکر مى ‏کند و طى آن تعداد جمعیت حاضر در غدیر را دوازده هزار نفر آورده است. جالب آن‏که نکته پیش‏گفته در این روایت نیز نقل شده که امام فرمودند: جمعیت حاضر در غدیر دوازده هزار نفر بودند، ولى امیرالمؤمنین علیه ‏السلام نتوانست حق خود را بگیرد، در حالى که یک شخص با دو شاهد مى‏ تواند حق خود را بازپس گیرد.<ref>تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۲۹: «عن صفوان الجمال قال قال أبو عبد اللّه‏ علیه‏ السلام لقد حضر الغدیر اثناعشر ألف رجل یشهدون لعلى بن أبى طالب علیه ‏السلام، فما قدر على أخذ حقه، و إن أحدکم یکون له المال و له شاهدان فیأخذ حقه». نیز ر.ک: مجلسى، همان، ج ۳۷، ص ۱۳۹.</ref>
عیاشى روایت دیگرى را ذیل آیه ۵۵ سوره مائده به نقل از صفوان جمال از امام صادق علیه‏ السلام ذکر مى ‏کند و طى آن تعداد جمعیت حاضر در غدیر را دوازده هزار نفر آورده است.  
 
جالب آن‏که نکته پیش‏گفته در این روایت نیز نقل شده که امام فرمودند: جمعیت حاضر در غدیر دوازده هزار نفر بودند، ولى امیرالمؤمنین علیه ‏السلام نتوانست حق خود را بگیرد، در حالى که یک شخص با دو شاهد مى‏ تواند حق خود را بازپس گیرد.<ref>تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۲۹: «عن صفوان الجمال قال قال أبو عبد اللّه‏ علیه‏ السلام لقد حضر الغدیر اثناعشر ألف رجل یشهدون لعلى بن أبى طالب علیه ‏السلام، فما قدر على أخذ حقه، و إن أحدکم یکون له المال و له شاهدان فیأخذ حقه». نیز ر.ک: مجلسى، همان، ج ۳۷، ص ۱۳۹.</ref>


==== هفده هزار نفر ====
=== هفده هزار نفر ===
نویسنده کتاب جامع الاخبار طبق نقلى، جمعیت حاضر در غدیر را هفده هزار نفر دانسته است. وى مى‏ نویسد: دوازده هزار نفر از یمن و پنج هزار نفر از مدینه همراه رسول اکرم صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله بوده ‏اند.<ref>شعیرى، جامع الاخبار، ص ۱۰.</ref>
نویسنده کتاب جامع الاخبار طبق نقلى، جمعیت حاضر در غدیر را هفده هزار نفر دانسته است. وى مى‏ نویسد: دوازده هزار نفر از یمن و پنج هزار نفر از مدینه همراه رسول اکرم صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله بوده ‏اند.<ref>شعیرى، جامع الاخبار، ص ۱۰.</ref>


ما در نقد روایت عیاشى گفتیم که آمدن مکى ‏ها تا غدیر وجهى ندارد و از پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله نیز امرى اعلام نشده بود که ایشان را تا غدیر همراهى کنند. این نقد به وجه اولى بر این روایت وارد است، زیرا یمنى ‏ها مى‏ بایست به طرف جنوب بروند و امرى از سوى پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله وجود نداشت که ملزم باشند پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله را تا غدیر مشایعت کنند. بنابراین، آمدن ایشان، آن هم تا فاصله ۱۸۰ کیلومترى پذیرفتنى نیست.
ما در نقد روایت عیاشى گفتیم که آمدن مکى ‏ها تا غدیر وجهى ندارد و از پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله نیز امرى اعلام نشده بود که ایشان را تا غدیر همراهى کنند. این نقد به وجه اولى بر این روایت وارد است، زیرا یمنى ‏ها مى‏ بایست به طرف جنوب بروند و امرى از سوى پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله وجود نداشت که ملزم باشند پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله را تا غدیر مشایعت کنند. بنابراین، آمدن ایشان، آن هم تا فاصله ۱۸۰ کیلومترى پذیرفتنى نیست.


==== شصت هزار نفر ====
=== شصت هزار نفر ===
ابن جبر در کتاب نهج الایمان مى‏ نویسد: «و روى ان یوم الغدیر لعلى بن ابى طالب ستون الف شاهد».<ref>ابن جبر، همان، ص ۱۲۲.</ref> این قول چندان پذیرفتنى نیست، زیرا اولاً: به هیچ منبع یا شخصى منسوب نیست، ثانیا: اقوال دیگر از شهرت بیشترى برخوردارند، ثالثا: ـ همان‏طور که خواهیم گفت ـ از منطق نقل آمار برخوردار نیست.
ابن جبر در کتاب نهج الایمان مى‏ نویسد: «و روى ان یوم الغدیر لعلى بن ابى طالب ستون الف شاهد».<ref>ابن جبر، همان، ص ۱۲۲.</ref> این قول چندان پذیرفتنى نیست، زیرا اولاً: به هیچ منبع یا شخصى منسوب نیست، ثانیا: اقوال دیگر از شهرت بیشترى برخوردارند، ثالثا: ـ همان‏طور که خواهیم گفت ـ از منطق نقل آمار برخوردار نیست.


==== هفتاد هزار نفر ====
=== هفتاد هزار نفر ===
طبرسى تعداد افرادى را که همراه پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله از مدینه و اطراف آن خارج شده ‏اند، هفتاد هزار نفر ذکر کرده است. او در روایتى طولانى همراه با خطبه سیزده صفحه ‏اى پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله در روز غدیر، پس از ذکر سلسله سند، روایتى از امام باقر علیه‏ السلام نقل مى ‏کند که طبق آن هفتاد هزار نفر و بلکه بیشتر از مردم مدینه و اطراف، همراه پیامبر حج به جا آوردند، همانند اصحاب موسى که آن‏ها هم هفتاد هزار بودند و پیمان شکستند. همین‏طور پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله هم براى على علیه ‏السلام بیعت گرفتند، گرچه مردم پیمان‏ شکنى کردند.<ref>طبرسى، همان، ج ۱، ص ۸۳: «...حج مع رسول الله من أهل المدینة و أهل الأطراف و الأعراب سبعین ألف إنسان أو یزیدون على نحو عدد أصحاب موسى السبعین ألف الذین أخذ علیهم بیعة هارون فنکثوا و اتبعوا العجل و السامرى و کذلک أخذ رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله البیعة لعلى بالخلافة على عدد أصحاب موسى فنکثوا البیعة و اتبعوا العجل و السامرى سنهً بسنهً و مثلا بمثل...».</ref>
طبرسى تعداد افرادى را که همراه پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله از مدینه و اطراف آن خارج شده ‏اند، هفتاد هزار نفر ذکر کرده است. او در روایتى طولانى همراه با خطبه سیزده صفحه ‏اى پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله در روز غدیر، پس از ذکر سلسله سند، روایتى از امام باقر علیه‏ السلام نقل مى ‏کند که طبق آن هفتاد هزار نفر و بلکه بیشتر از مردم مدینه و اطراف، همراه پیامبر حج به جا آوردند، همانند اصحاب موسى که آن‏ها هم هفتاد هزار بودند و پیمان شکستند. همین‏طور پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله هم براى على علیه ‏السلام بیعت گرفتند، گرچه مردم پیمان‏ شکنى کردند.<ref>طبرسى، همان، ج ۱، ص ۸۳: «...حج مع رسول الله من أهل المدینة و أهل الأطراف و الأعراب سبعین ألف إنسان أو یزیدون على نحو عدد أصحاب موسى السبعین ألف الذین أخذ علیهم بیعة هارون فنکثوا و اتبعوا العجل و السامرى و کذلک أخذ رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله البیعة لعلى بالخلافة على عدد أصحاب موسى فنکثوا البیعة و اتبعوا العجل و السامرى سنهً بسنهً و مثلا بمثل...».</ref>


خط ۹۴: خط ۱۲۴:
اولاً: این روایت به لحاظ سند مشکلاتى دارد و افراد ضعیف در سند آن دیده مى‏ شوند،<ref>از جمله راویان در سند این روایت محمد بن موسى همدانى است که سخن مرحوم آیت‏اللّه‏ خویى درباره ‏اش چنین است: «قال النجاشى ضعفه القمیون و کان ابن الولید یقول انه کان یضع الحدیث». هم‏چنین نقلى از صدوق مى‏ آورد که: «خبر صلاة یوم غدیر خم و الثواب المذکور فیه لمن صامه، فان شیخنا محمد بن الحسن کان لایصححه و یقول انه من طریق محمد بن موسى الهمدانى و کان غیر ثقه کذاباً» (ر.ک: خویى، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص ۲۹۷).</ref> ثانیا: عدد هفتاد هزار نفر در موارد بسیارى به منظور نشان دادن کثرت، استعمال مى‏شده و لذا به نظر مى‏ رسد این مورد نیز از همان موارد باشد.
اولاً: این روایت به لحاظ سند مشکلاتى دارد و افراد ضعیف در سند آن دیده مى‏ شوند،<ref>از جمله راویان در سند این روایت محمد بن موسى همدانى است که سخن مرحوم آیت‏اللّه‏ خویى درباره ‏اش چنین است: «قال النجاشى ضعفه القمیون و کان ابن الولید یقول انه کان یضع الحدیث». هم‏چنین نقلى از صدوق مى‏ آورد که: «خبر صلاة یوم غدیر خم و الثواب المذکور فیه لمن صامه، فان شیخنا محمد بن الحسن کان لایصححه و یقول انه من طریق محمد بن موسى الهمدانى و کان غیر ثقه کذاباً» (ر.ک: خویى، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص ۲۹۷).</ref> ثانیا: عدد هفتاد هزار نفر در موارد بسیارى به منظور نشان دادن کثرت، استعمال مى‏شده و لذا به نظر مى‏ رسد این مورد نیز از همان موارد باشد.


==== هشتاد و شش هزار نفر ====
=== هشتاد و شش هزار نفر ===
باز ابن‏ جبر در همان کتاب مى‏ نویسد: «و قیل ستة و ثمانون الف شاهد و معلوم ان اولئک من الاماکن المتفرقه و الامصارالمتباعده».<ref>ابن جبر، همان، ص ۱۲۲.</ref> همان‏طور که در متن آمده فقط در حد یک «قیل» است که در مقایسه با اقوال دیگر ضعیف ‏تر است و لذا نمى‏ توان به آن اعتماد نمود. نویسنده در ادامه روایات در توجیه این همه جمعیت مى ‏نویسد: «روشن است این همه جمعیت از اماکن مختلف و از شهرهاى دور بوده ‏اند»؛ و از مباحث بعدى این مقاله روشن خواهد شد که این توجیه تا چه حد قابل قبول است.
باز ابن‏ جبر در همان کتاب مى‏ نویسد: «و قیل ستة و ثمانون الف شاهد و معلوم ان اولئک من الاماکن المتفرقه و الامصارالمتباعده».<ref>ابن جبر، همان، ص ۱۲۲.</ref> همان‏طور که در متن آمده فقط در حد یک «قیل» است که در مقایسه با اقوال دیگر ضعیف ‏تر است و لذا نمى‏ توان به آن اعتماد نمود. نویسنده در ادامه روایات در توجیه این همه جمعیت مى ‏نویسد: «روشن است این همه جمعیت از اماکن مختلف و از شهرهاى دور بوده ‏اند»؛ و از مباحث بعدى این مقاله روشن خواهد شد که این توجیه تا چه حد قابل قبول است.


==== نود هزار نفر ====
=== نود هزار نفر ===
عبدالملک عاصمى شافعى از نویسندگان اهل ‏سنت مى‏ نویسد: پیامبر براى حجه ‏الوداع از مدینه خارج شد، در حالى که نود هزار یا ۱۱۴ هزار نفر همراه وى بودند.<ref>عبدالملک بن حسین عاصمى مکى، سمط النجوم العوالى، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref>
عبدالملک عاصمى شافعى از نویسندگان اهل ‏سنت مى‏ نویسد: پیامبر براى حجه ‏الوداع از مدینه خارج شد، در حالى که نود هزار یا ۱۱۴ هزار نفر همراه وى بودند.<ref>عبدالملک بن حسین عاصمى مکى، سمط النجوم العوالى، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref>


==== یکصد و چهارده هزار نفر ====
=== یکصد و چهارده هزار نفر ===
قول دیگر عاصمى شافعى ـ چنان که گفته شد ـ ۱۱۴ هزار نفر است<ref>همان</ref> که به دلیل ترتیب‏ بندى اقوال، آن را در ردیفى جداگانه مى ‏آوریم. نویسنده این دو قول را به صورت غیر مستند آورده که چندان پذیرفتنى نیست. این در حالى است که اقوال قوى‏ تر و مستندترى در دست داریم.
قول دیگر عاصمى شافعى ـ چنان که گفته شد ـ ۱۱۴ هزار نفر است<ref>همان</ref> که به دلیل ترتیب‏ بندى اقوال، آن را در ردیفى جداگانه مى ‏آوریم. نویسنده این دو قول را به صورت غیر مستند آورده که چندان پذیرفتنى نیست. این در حالى است که اقوال قوى‏ تر و مستندترى در دست داریم.


==== یکصد و بیست هزار نفر ====
=== یکصد و بیست هزار نفر ===
در نهایت، گزارشى از ابن‏ جوزى است که جمعیت حاضر در غدیر را ۱۲۰ هزار نفر دانسته است.<ref>سبط ابن‏ جوزى، تذکرة الخواص، ج ۱، ص ۲۶۶. وى مى ‏نویسد: «و جمع الصحابه و هم کانوا مئه و عشرین الفا».</ref> به نظر مى‏ رسد که این روایت را تنها باید توجیه کرد و تنها توجیه آن این است که تصحیفى یا تحریفى رخ داده باشد، زیرا در هیچ یک از روایات متقدم این تعداد جمعیت گزارش نشده است. دیگر این‏که ابن‏ جوزى از قول خود چنین مى‏ گوید و آن را به کتاب یا شخصى نسبت نمى ‏دهد.
در نهایت، گزارشى از ابن‏ جوزى است که جمعیت حاضر در غدیر را ۱۲۰ هزار نفر دانسته است.<ref>سبط ابن‏ جوزى، تذکرة الخواص، ج ۱، ص ۲۶۶. وى مى ‏نویسد: «و جمع الصحابه و هم کانوا مئه و عشرین الفا».</ref> به نظر مى‏ رسد که این روایت را تنها باید توجیه کرد و تنها توجیه آن این است که تصحیفى یا تحریفى رخ داده باشد، زیرا در هیچ یک از روایات متقدم این تعداد جمعیت گزارش نشده است. دیگر این‏که ابن‏ جوزى از قول خود چنین مى‏ گوید و آن را به کتاب یا شخصى نسبت نمى ‏دهد.


خط ۱۱۰: خط ۱۴۰:
اما نکته بسیار مهم این است که بیشترین تعداد جمعیت حاضر در غدیر، طبق روایاتى که در منابع پنج قرن اولیه آمده، هفده هزار نفر گزارش شده است. رقم‏ هاى بالاتر مربوط به بعد از قرن پنجم است. با توجه به ضعف ‏هایى که در مورد منابع بعد از قرن پنج وجود دارد و صرفا نقل از خود یا نقل یک قیل مى ‏باشد، باید از بین چهار قول اول یکى را تأیید کنیم، البته بر اساس قراین دیگرى که ذکر خواهد شد و نیز کار آمارى که در مورد جمعیت مردم مدینه صورت خواهد گرفت. براى این منظور ابتدا باید چند بحث مقدماتى درباره «نقل‏ هاى آمارى از جمعیت در تاریخ» را بیاوریم و آن‏گاه بین نقل‏ هاى مختلف یکى را انتخاب نماییم.
اما نکته بسیار مهم این است که بیشترین تعداد جمعیت حاضر در غدیر، طبق روایاتى که در منابع پنج قرن اولیه آمده، هفده هزار نفر گزارش شده است. رقم‏ هاى بالاتر مربوط به بعد از قرن پنجم است. با توجه به ضعف ‏هایى که در مورد منابع بعد از قرن پنج وجود دارد و صرفا نقل از خود یا نقل یک قیل مى ‏باشد، باید از بین چهار قول اول یکى را تأیید کنیم، البته بر اساس قراین دیگرى که ذکر خواهد شد و نیز کار آمارى که در مورد جمعیت مردم مدینه صورت خواهد گرفت. براى این منظور ابتدا باید چند بحث مقدماتى درباره «نقل‏ هاى آمارى از جمعیت در تاریخ» را بیاوریم و آن‏گاه بین نقل‏ هاى مختلف یکى را انتخاب نماییم.


=== اعداد و ارقام در منابع تاریخى ===
== اعداد و ارقام در منابع تاریخى ==
به راستى آیا اعدادى که در منابع تاریخى و به‏ خصوص منابع کهن وجود دارند اعداد واقعى و دقیق مى‏ باشند؟ این سؤالى است که ابتدا باید پاسخ آن روشن شود. به عبارت بهتر ما باید تکلیف خود را با این اعداد روشن کنیم. به عنوان مثال، اعداد و ارقامى که در مورد تعداد سپاهیان اسلام در غزوه ‏هاى پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ذکر شده ‏اند این‏ها تا چه اندازه ناظر به واقع ‏اند و تا چه اندازه ما به آن‏ها اعتماد داریم. به عنوان نمونه، گفته شده در غزوه تبوک سى هزار نفر شرکت داشتند. آیا این عدد واقعى است؟
به راستى آیا اعدادى که در منابع تاریخى و به‏ خصوص منابع کهن وجود دارند اعداد واقعى و دقیق مى‏ باشند؟ این سؤالى است که ابتدا باید پاسخ آن روشن شود. به عبارت بهتر ما باید تکلیف خود را با این اعداد روشن کنیم. به عنوان مثال، اعداد و ارقامى که در مورد تعداد سپاهیان اسلام در غزوه ‏هاى پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ذکر شده ‏اند این‏ها تا چه اندازه ناظر به واقع ‏اند و تا چه اندازه ما به آن‏ها اعتماد داریم. به عنوان نمونه، گفته شده در غزوه تبوک سى هزار نفر شرکت داشتند. آیا این عدد واقعى است؟


اگر همه این اعداد را غیر واقعى فرض کنیم، دیگر چیزى براى ما نمى‏ ماند که از آن سخن بگوییم و تحلیلى ارائه دهیم. چنین حکمى در مورد دیگر گزارش ‏هاى تاریخى و چه بسا خود منابع تاریخى نیز صادق است. از این رو ما اجمالاً آن‏ها را مى ‏پذیریم، اما با قرار دادن آن‏ها در کنار دیگر قراین و شواهد تلاش مى‏ کنیم به عددى نزدیک به واقع دست پیدا کنیم. روى هم رفته در خصوص اعداد و ارقام و به‏ خصوص تعداد جمعیت ‏ها با مشکلاتى روب‏رو مى‏ شویم که در ذیل به آن‏ها اشاره مى‏ کنیم:
اگر همه این اعداد را غیر واقعى فرض کنیم، دیگر چیزى براى ما نمى‏ ماند که از آن سخن بگوییم و تحلیلى ارائه دهیم. چنین حکمى در مورد دیگر گزارش ‏هاى تاریخى و چه بسا خود منابع تاریخى نیز صادق است. از این رو ما اجمالاً آن‏ها را مى ‏پذیریم، اما با قرار دادن آن‏ها در کنار دیگر قراین و شواهد تلاش مى‏ کنیم به عددى نزدیک به واقع دست پیدا کنیم. روى هم رفته در خصوص اعداد و ارقام و به‏ خصوص تعداد جمعیت ‏ها با مشکلاتى روب‏رو مى‏ شویم که در ذیل به آن‏ها اشاره مى‏ کنیم:


۳ـ۲ـ۱. کثرت‏ نمایى: این بدان معناست که عدد در موارد بسیارى نشانه کثرت است، مثلاً اعداد چهل، هفتاد، هفتاد هزار اعدادى هستند که براى نشان دادن کثرت استفاده شده ‏اند و نمونه ‏هاى زیادى در تاریخ وجود دارد. به عنوان نمونه، روایتى که مى‏ گوید عالمى که از عملش بهره ببرد از هفتاد هزار عالم برتر است،<ref>کلینى، کافى، ج ۱، ص ۳۳.</ref> یا روایتى که مى‏ گوید شخص مسلمانى که به دیدار دوست مسلمانش برود و مشکل او را حل کند هفتاد هزار ملک بهشت را به او تبریک مى‏ گویند،<ref>همان، ج۲، ص ۱۷۷.</ref> و باز روایتى که مى‏ گوید هر کس شربتى از آب به مسلمانى بدهد هفتاد هزار حسنه برایش نوشته مى‏ شود،<ref>همان، ص ۲۰۱.</ref> و بالأخره این روایت که از امام صادق علیه ‏السلام نقل شده که فلان قوم در شام زندگى مى‏ کردند و هفتاد هزار خانه داشتند و بر اثر طاعون از دنیا رفتند<ref>همان، ج ۸، ص ۱۹۸.</ref> آیا این روایت‏ ها ناظر به واقع است؟
=== کثرت‏ نمایى: ===
این بدان معناست که عدد در موارد بسیارى نشانه کثرت است، مثلاً اعداد چهل، هفتاد، هفتاد هزار اعدادى هستند که براى نشان دادن کثرت استفاده شده ‏اند و نمونه ‏هاى زیادى در تاریخ وجود دارد. به عنوان نمونه، روایتى که مى‏ گوید عالمى که از عملش بهره ببرد از هفتاد هزار عالم برتر است،<ref>کلینى، کافى، ج ۱، ص ۳۳.</ref> یا روایتى که مى‏ گوید شخص مسلمانى که به دیدار دوست مسلمانش برود و مشکل او را حل کند هفتاد هزار ملک بهشت را به او تبریک مى‏ گویند،<ref>همان، ج۲، ص ۱۷۷.</ref> و باز روایتى که مى‏ گوید هر کس شربتى از آب به مسلمانى بدهد هفتاد هزار حسنه برایش نوشته مى‏ شود،<ref>همان، ص ۲۰۱.</ref> و بالأخره این روایت که از امام صادق علیه ‏السلام نقل شده که فلان قوم در شام زندگى مى‏ کردند و هفتاد هزار خانه داشتند و بر اثر طاعون از دنیا رفتند<ref>همان، ج ۸، ص ۱۹۸.</ref> آیا این روایت‏ ها ناظر به واقع است؟


روایات زیادى هست که این اعداد و ارقام در آن‏ها به کار رفته و بیشتر آن‏ها ناظر به کثرت ‏اند. در روایت اول، معصوم قصد دارد تا ارزش عمل کردن به علم را به مخاطب بفهماند و توجه دهد که تنها عبادت نیست که انسان را به جایى برساند. در روایت دیگر بر ارزش دوستى با مسلمانان و سر زدن به همدیگر و صله رحم که اساس زندگى دنیوى است، تأکید شده است. و در آخرین روایت، امام علیه‏ السلام قصد دارد به مخاطب بگوید که طایفه ‏اى بسیار بزرگ بوده ‏اند، اما گرفتار بلاى الهى (طاعون) شدند. از این رو باید در فهم و تفسیر ارقام و اعداد ذکر شده در نقل‏ هاى تاریخى به شدت توجه کنیم. اگر گزارشى مى ‏گوید سپاهى در فلان جنگ هفتاد هزار بودند، دست‏ کم با قراین دیگر بازشناسى شود که تا چه اندازه ناظر به واقع بوده و هست. آیا چنین جمعیتى در دیگر گزارش‏ ها یا گزارش‏ هاى نزدیک به این نقل خاص نیز وجود دارد یا خیر؟
روایات زیادى هست که این اعداد و ارقام در آن‏ها به کار رفته و بیشتر آن‏ها ناظر به کثرت ‏اند. در روایت اول، معصوم قصد دارد تا ارزش عمل کردن به علم را به مخاطب بفهماند و توجه دهد که تنها عبادت نیست که انسان را به جایى برساند. در روایت دیگر بر ارزش دوستى با مسلمانان و سر زدن به همدیگر و صله رحم که اساس زندگى دنیوى است، تأکید شده است. و در آخرین روایت، امام علیه‏ السلام قصد دارد به مخاطب بگوید که طایفه ‏اى بسیار بزرگ بوده ‏اند، اما گرفتار بلاى الهى (طاعون) شدند. از این رو باید در فهم و تفسیر ارقام و اعداد ذکر شده در نقل‏ هاى تاریخى به شدت توجه کنیم. اگر گزارشى مى ‏گوید سپاهى در فلان جنگ هفتاد هزار بودند، دست‏ کم با قراین دیگر بازشناسى شود که تا چه اندازه ناظر به واقع بوده و هست. آیا چنین جمعیتى در دیگر گزارش‏ ها یا گزارش‏ هاى نزدیک به این نقل خاص نیز وجود دارد یا خیر؟


۳ـ۲ـ۲. اختلاف نقل‏ ها: این بدان معنا نیست که فقط در اعداد و ارقام اختلاف هست و دیگر موضوعات تاریخى بدون اختلاف به دست ما رسیده است. با نگاهى اجمالى به گزارش ‏هایى که عدد و رقمى را براى حادثه ‏اى نقل کرده ‏اند روشن مى‏ شود که به علت کم تر اهمیت دادن راویان به مقوله تعداد جمعیت، اختلاف بیشترى در این باره دیده مى‏ شود و چه بسا حاکى از اهمیت کم اعداد و ارقام باشد. طبرى هنگام بحث از جریان حدیبیه، نمونه کاملى از اختلاف روایات را به نمایش مى‏ گذارد:
=== اختلاف نقل‏ ها: ===
این بدان معنا نیست که فقط در اعداد و ارقام اختلاف هست و دیگر موضوعات تاریخى بدون اختلاف به دست ما رسیده است. با نگاهى اجمالى به گزارش ‏هایى که عدد و رقمى را براى حادثه ‏اى نقل کرده ‏اند روشن مى‏ شود که به علت کم تر اهمیت دادن راویان به مقوله تعداد جمعیت، اختلاف بیشترى در این باره دیده مى‏ شود و چه بسا حاکى از اهمیت کم اعداد و ارقام باشد. طبرى هنگام بحث از جریان حدیبیه، نمونه کاملى از اختلاف روایات را به نمایش مى‏ گذارد:


محمد بن مسلم زهرى گوید: بسال حدیبیه پیمبر برون شد که آهنگ زیارت کعبه داشت و قصد جنگ نداشت و هفتاد قربانى برد و هفتصد کس همراه داشت براى هر ده کس یک قربانى بود. حدیث دیگرى از زهرى هست که طبق آن پیمبر با هزار و چند صد کس بود. مسلمه گوید: هزار و چهارصد کس بودیم که همراه پیمبر به حدیبیه رفتیم. ابن عباس گوید: کسانى که (در جریان حدیبیه) زیر درخت حدیبیه با پیمبر بیعت کردند هزار و پانصد و بیست و پنج کس بودند. عبداللّه بن ابى اوفى گوید: به روز بیعت زیر درخت هزار و سیصد کس بودیم و اسلمیان یک هشتم گروه مهاجران بودند.<ref>طبرى، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۳، ص ۱۱۱۱.</ref>
محمد بن مسلم زهرى گوید: بسال حدیبیه پیمبر برون شد که آهنگ زیارت کعبه داشت و قصد جنگ نداشت و هفتاد قربانى برد و هفتصد کس همراه داشت براى هر ده کس یک قربانى بود. حدیث دیگرى از زهرى هست که طبق آن پیمبر با هزار و چند صد کس بود. مسلمه گوید: هزار و چهارصد کس بودیم که همراه پیمبر به حدیبیه رفتیم. ابن عباس گوید: کسانى که (در جریان حدیبیه) زیر درخت حدیبیه با پیمبر بیعت کردند هزار و پانصد و بیست و پنج کس بودند. عبداللّه بن ابى اوفى گوید: به روز بیعت زیر درخت هزار و سیصد کس بودیم و اسلمیان یک هشتم گروه مهاجران بودند.<ref>طبرى، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۳، ص ۱۱۱۱.</ref>
خط ۱۲۵: خط ۱۵۷:
در این روایاتِ طبرى شاهدیم که در مورد واقعه ‏اى که حداکثر، هزاروششصد نفر در آن بوده‏ اند تا این اندازه اختلاف است. البته تصور نشود که این اعداد به هم نزدیک ‏اند، بلکه صرفا اختلاف روایت شاهد مثال ماست.
در این روایاتِ طبرى شاهدیم که در مورد واقعه ‏اى که حداکثر، هزاروششصد نفر در آن بوده‏ اند تا این اندازه اختلاف است. البته تصور نشود که این اعداد به هم نزدیک ‏اند، بلکه صرفا اختلاف روایت شاهد مثال ماست.


۳ـ۲ـ۳. مبالغه: باید شدیدا به مبالغه ‏گویى‏ ها توجه داشته باشیم. البته مبالغه با کثرت‏ نمایى متفاوت است. روایاتى وجود دارد که آگاهانه و با هدف خاصى در مورد افزایش جمعیت واقعه‏ اى مبالغه ‏گویى مى‏ کنند، مانند روایاتى که قصد دارند مسلمانان را در سال ‏هاى پس از فتح مکه زیاد جلوه دهند تا به نوعى موفقیت پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله بیشتر به چشم بیاید. البته ما به هیچ وجه منکر موفقیت رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله و فراگیر شدن اسلام در سال ‏هاى هشتم به بعد نیستیم، اما ـ همان‏طور که خواهیم گفت ـ یک باره پس از فتح مکه تعداد مسلمانان در منابع، در برخى حوادث به صورت چشم‏ گیرى افزایش مى‏ یابد.
=== مبالغه: ===
باید شدیدا به مبالغه ‏گویى‏ ها توجه داشته باشیم. البته مبالغه با کثرت‏ نمایى متفاوت است. روایاتى وجود دارد که آگاهانه و با هدف خاصى در مورد افزایش جمعیت واقعه‏ اى مبالغه ‏گویى مى‏ کنند، مانند روایاتى که قصد دارند مسلمانان را در سال ‏هاى پس از فتح مکه زیاد جلوه دهند تا به نوعى موفقیت پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله بیشتر به چشم بیاید. البته ما به هیچ وجه منکر موفقیت رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله و فراگیر شدن اسلام در سال ‏هاى هشتم به بعد نیستیم، اما ـ همان‏طور که خواهیم گفت ـ یک باره پس از فتح مکه تعداد مسلمانان در منابع، در برخى حوادث به صورت چشم‏ گیرى افزایش مى‏ یابد.


۳ـ۲ـ۴. تصحیف و تحریف: اگرچه این امور در تاریخ، امرى طبیعى به شمار مى ‏آید، اما بیشترین تأثیر آن در اعداد و ارقام ظاهر مى ‏شود که گاه با افزایش ناخواسته یک نقطه، چه تغییراتى صورت مى‏ گیرد. در این‏جا نمونه کاملى از این گونه تحریف ‏ها را با هم ملاحظه مى ‏کنیم.
=== تصحیف و تحریف: ===
اگرچه این امور در تاریخ، امرى طبیعى به شمار مى ‏آید، اما بیشترین تأثیر آن در اعداد و ارقام ظاهر مى ‏شود که گاه با افزایش ناخواسته یک نقطه، چه تغییراتى صورت مى‏ گیرد. در این‏جا نمونه کاملى از این گونه تحریف ‏ها را با هم ملاحظه مى ‏کنیم.


یکى از مؤفان اهل‏سنت هنگام گزارش از زمان خارج شدن پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله از مدینه براى حجه‏ الوداع مى ‏نویسد: «خرج یوم الخمیس لست بقین من ذى القعده أو یوم السبت لخمس بقین من ذى القعدة».<ref>عبدالملک بن حسین عاصمى مکى، همان، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref> در این گزارش، کلمه «خمس» که بیان‏گر پنج روز به انتهاى ذى‏ قعده است با «خمیس» که روز هفته را مشخص مى‏ کند و نیز دو کلمه «لست» و «السبت» با هم مشتبه شده است. البته در این‏جا ناقل، هر دو قول را آورده است، اما گویاى این مطلب است که اشتباهى رخ داده و هر دو قول در منابع وجود دارد.
یکى از مؤفان اهل‏سنت هنگام گزارش از زمان خارج شدن پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله از مدینه براى حجه‏ الوداع مى ‏نویسد: «خرج یوم الخمیس لست بقین من ذى القعده أو یوم السبت لخمس بقین من ذى القعدة».<ref>عبدالملک بن حسین عاصمى مکى، همان، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref> در این گزارش، کلمه «خمس» که بیان‏گر پنج روز به انتهاى ذى‏ قعده است با «خمیس» که روز هفته را مشخص مى‏ کند و نیز دو کلمه «لست» و «السبت» با هم مشتبه شده است. البته در این‏جا ناقل، هر دو قول را آورده است، اما گویاى این مطلب است که اشتباهى رخ داده و هر دو قول در منابع وجود دارد.
خط ۱۳۳: خط ۱۶۷:
هم‏چنین در مواردى، ارقام با اعداد ثبت شده ‏اند ـ نه با حروف ـ و مشکلاتى را به بار آورده است. به عنوان نمونه در برخى منابع آمده است که صحابه پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله در زمان وفات ایشان دوازده هزار (۱۲۰۰۰) نفر بوده ‏اند.<ref>محمد بن عبدالله أبوبکر بن العربى، العواصم من القواصم، ج ۱، ص ۲۵۵.</ref> حال چنان‏چه یک صفر به این عدد افزوده شود، در کتاب‏ ها و گزارش ‏هاى بعدى به ۱۲۰۰۰۰ نفر افزایش مى‏ یابد. هم‏چنان‏که این مسئله پیش آمده و برخى تعداد صحابه پیامبر را در حجه ‏الوداع ۱۲۰ هزار نفر دانسته ‏اند.<ref>حلبى، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> این در حالى است که به نظر مى‏ رسد سبط بن جوزى اشتباه دیگرى را مرتکب شده و تمام این ۱۲۰ هزار نفر حج ‏گزار در مکه را که از تمام نقاط اسلامى بودند، به عنوان حاضران در غدیر معرفى کرده است. توجه به این گونه اشتباهات فاحش، اما ناخواسته مى ‏تواند ما را در جریان برخى واقعیت ‏ها قرار دهد.
هم‏چنین در مواردى، ارقام با اعداد ثبت شده ‏اند ـ نه با حروف ـ و مشکلاتى را به بار آورده است. به عنوان نمونه در برخى منابع آمده است که صحابه پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله در زمان وفات ایشان دوازده هزار (۱۲۰۰۰) نفر بوده ‏اند.<ref>محمد بن عبدالله أبوبکر بن العربى، العواصم من القواصم، ج ۱، ص ۲۵۵.</ref> حال چنان‏چه یک صفر به این عدد افزوده شود، در کتاب‏ ها و گزارش ‏هاى بعدى به ۱۲۰۰۰۰ نفر افزایش مى‏ یابد. هم‏چنان‏که این مسئله پیش آمده و برخى تعداد صحابه پیامبر را در حجه ‏الوداع ۱۲۰ هزار نفر دانسته ‏اند.<ref>حلبى، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> این در حالى است که به نظر مى‏ رسد سبط بن جوزى اشتباه دیگرى را مرتکب شده و تمام این ۱۲۰ هزار نفر حج ‏گزار در مکه را که از تمام نقاط اسلامى بودند، به عنوان حاضران در غدیر معرفى کرده است. توجه به این گونه اشتباهات فاحش، اما ناخواسته مى ‏تواند ما را در جریان برخى واقعیت ‏ها قرار دهد.


۳ـ۲ـ۴. اعداد تخمینى: چنین به نظر مى‏ رسد که بیشتر اعداد به صورت تخمینى گفته شده و بعد وارد روایات شده است. کم تر روایتى را مى‏ توان یافت که در آن‏ها «منطق شمارش» رعایت شده باشد. طبرى در مورد کسانى که در فتح مکه حضور داشتند و تعداد آن‏ها ده هزار نفر بوده، روایتى را آورده که طى آن گفته است: چهارهزار نفر از این ‏ها از قبایل فلان و فلان و فلان بودند (و نام قبایل را ذکر مى‏ کند) و مابقى آن‏ها انصار و مهاجران بودند.<ref>در ادامه متن روایت را مى‏ آوریم و بدان استناد خواهیم کرد.</ref> به نظر نگارنده، این روایت مقبول‏ تر است. چون تلاش مى‏ کند هر قبیله را و تعداد افرادى را که آورده بود، نقل نماید. در واقع، این ده هزار نفر را تفکیک مى ‏کند. این از جمله روایاتى است که ما مى‏ توانیم بدان اطمینان کنیم. چون یکى از راه ‏هاى منطق شمارش که در ادامه، درباره آن توضیح خواهیم داد، در آن رعایت شده است.
=== اعداد تخمینى: ===
چنین به نظر مى‏ رسد که بیشتر اعداد به صورت تخمینى گفته شده و بعد وارد روایات شده است. کم تر روایتى را مى‏ توان یافت که در آن‏ها «منطق شمارش» رعایت شده باشد. طبرى در مورد کسانى که در فتح مکه حضور داشتند و تعداد آن‏ها ده هزار نفر بوده، روایتى را آورده که طى آن گفته است: چهارهزار نفر از این ‏ها از قبایل فلان و فلان و فلان بودند (و نام قبایل را ذکر مى‏ کند) و مابقى آن‏ها انصار و مهاجران بودند.<ref>در ادامه متن روایت را مى‏ آوریم و بدان استناد خواهیم کرد.</ref> به نظر نگارنده، این روایت مقبول‏ تر است. چون تلاش مى‏ کند هر قبیله را و تعداد افرادى را که آورده بود، نقل نماید. در واقع، این ده هزار نفر را تفکیک مى ‏کند. این از جمله روایاتى است که ما مى‏ توانیم بدان اطمینان کنیم. چون یکى از راه ‏هاى منطق شمارش که در ادامه، درباره آن توضیح خواهیم داد، در آن رعایت شده است.


=== تحمل جمعیت ===
== تحمل جمعیت ==
بحثى که در این‏جا باید بدان توجه شود این است که باید دید جمعیتى که براى یک واقعه گفته مى ‏شود آیا مکان آن واقعه و یا زمان آن، تحمل آن جمعیت را داشته است یا خیر؟ این سؤالى اساسى است که کمتر بدان توجه مى‏ شود. ما باید تمامى شرایط را ببینیم. یک جمعیت بسیار زیاد، نیاز بسیارى به آذوقه و آب دارد. از کجا آب و غذاى آن‏ها تأمین مى‏ شده و چگونه سرویس‏ دهى مى‏ شدند. امروزه در مکه، با آن همه امکانات، ساختمان‏ هاى بیست طبقه، باز چه مشکلاتى وجود دارد. در مورد جنگ تبوک گفته مى‏ شود که سى هزار نفر شرکت داشتند. سى هزار نفرى که عازم بلاد کفر و منطقه دشمن مى ‏شوند باید براى آذوقه خود چاره‏اى بیندیشند. نیز گفته شده که بیست روز رفتن آن‏ها به طول انجامیده است. حتى تأکید شده که این سفر بسیار سخت بود،<ref>به دلیل شدت سختى از آن به «جیش العسره» یاد مى ‏شود (انساب الاشراف، ج ۲، ص ۹۵؛ البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۹ و التنبیه و الاشراف، ص ۲۳۵).</ref> چراکه در اوج گرما انجام شد و مرکب سوارى کم داشتند، و مسافت تا تبوک، طولانى بود و از مناطق بد آب و هوا عبور مى ‏کردند. با محاسبه اجمالى به نظر مى‏ رسد که حضور این همه جمعیت بعید است، به گونه ‏اى که برخى براى حل این مسئله دست به دامن معجزه شده ‏اند؛ مبنى بر این‏که بارها از بین انگشتان پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله آب جوشید و سى هزار نفر از آن نوشیدند.<ref>احمد عبدالحلیم ابن تیمیه حرانى، مجموع الفتاوى، ج ۱۱، ص ۲۷۵: «وملأ أوعیه العسکر عام تبوک من طعام قلیل ولم ینقص وهم نحو ثلاثین الفا ونبع الماء من بین اصابعه مرات متعددة حتى کفى الناس الذین کانوا معه».</ref> شاید تصور شود این استبعاد، شخصى است و چه بسا براى دیگران، پذیرفتن چنین جمعیت زیادى، هیچ بعدى نداشته باشد. باید گفت که ابن خلدون نیز این گونه آمار و ارقام مبالغه ‏آمیز را از اشتباه‏ کارى‏ هاى مورخان بى‏دقت دانسته و آن‏ها را با توجه به میزان گنجایش مکان حادثه و مؤفه‏ هاى دیگر، بعید شمرده است. ایشان به چند نمونه از این آمارها مانند حضور شش‏صد هزار نفر در سپاه بنى‏ اسرائیل هنگام خروج از مصر، و دویست هزار نفر در سپاه ایران در جنگ قادسیه اشاره مى‏ کند و تمامى آن‏ها را با توجه به لوازم مورد نیاز چنین جمعیتى، بعید مى‏ داند. باید توجه داشت که ابن‏ خلدون هفت‏صد سال از ما به حوادث صدر اسلام نزدیک ‏تر است.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۴.</ref>
بحثى که در این‏جا باید بدان توجه شود این است که باید دید جمعیتى که براى یک واقعه گفته مى ‏شود آیا مکان آن واقعه و یا زمان آن، تحمل آن جمعیت را داشته است یا خیر؟ این سؤالى اساسى است که کمتر بدان توجه مى‏ شود. ما باید تمامى شرایط را ببینیم. یک جمعیت بسیار زیاد، نیاز بسیارى به آذوقه و آب دارد. از کجا آب و غذاى آن‏ها تأمین مى‏ شده و چگونه سرویس‏ دهى مى‏ شدند. امروزه در مکه، با آن همه امکانات، ساختمان‏ هاى بیست طبقه، باز چه مشکلاتى وجود دارد. در مورد جنگ تبوک گفته مى‏ شود که سى هزار نفر شرکت داشتند. سى هزار نفرى که عازم بلاد کفر و منطقه دشمن مى ‏شوند باید براى آذوقه خود چاره‏اى بیندیشند. نیز گفته شده که بیست روز رفتن آن‏ها به طول انجامیده است. حتى تأکید شده که این سفر بسیار سخت بود،<ref>به دلیل شدت سختى از آن به «جیش العسره» یاد مى ‏شود (انساب الاشراف، ج ۲، ص ۹۵؛ البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۹ و التنبیه و الاشراف، ص ۲۳۵).</ref> چراکه در اوج گرما انجام شد و مرکب سوارى کم داشتند، و مسافت تا تبوک، طولانى بود و از مناطق بد آب و هوا عبور مى ‏کردند. با محاسبه اجمالى به نظر مى‏ رسد که حضور این همه جمعیت بعید است، به گونه ‏اى که برخى براى حل این مسئله دست به دامن معجزه شده ‏اند؛ مبنى بر این‏که بارها از بین انگشتان پیامبر صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله آب جوشید و سى هزار نفر از آن نوشیدند.<ref>احمد عبدالحلیم ابن تیمیه حرانى، مجموع الفتاوى، ج ۱۱، ص ۲۷۵: «وملأ أوعیه العسکر عام تبوک من طعام قلیل ولم ینقص وهم نحو ثلاثین الفا ونبع الماء من بین اصابعه مرات متعددة حتى کفى الناس الذین کانوا معه».</ref> شاید تصور شود این استبعاد، شخصى است و چه بسا براى دیگران، پذیرفتن چنین جمعیت زیادى، هیچ بعدى نداشته باشد. باید گفت که ابن خلدون نیز این گونه آمار و ارقام مبالغه ‏آمیز را از اشتباه‏ کارى‏ هاى مورخان بى‏دقت دانسته و آن‏ها را با توجه به میزان گنجایش مکان حادثه و مؤفه‏ هاى دیگر، بعید شمرده است. ایشان به چند نمونه از این آمارها مانند حضور شش‏صد هزار نفر در سپاه بنى‏ اسرائیل هنگام خروج از مصر، و دویست هزار نفر در سپاه ایران در جنگ قادسیه اشاره مى‏ کند و تمامى آن‏ها را با توجه به لوازم مورد نیاز چنین جمعیتى، بعید مى‏ داند. باید توجه داشت که ابن‏ خلدون هفت‏صد سال از ما به حوادث صدر اسلام نزدیک ‏تر است.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۴.</ref>


خط ۱۴۲: خط ۱۷۷:
به هر حال اگرچه غدیر از وسعت مکانى برخوردار بود، اما آیا در غدیر آب به میزان کافى براى جمعیت ۱۲۰ هزار نفرى هم وجود داشته است؟ آیا سرویس‏ دهى به این همه جمعیت فراهم بوده است؟
به هر حال اگرچه غدیر از وسعت مکانى برخوردار بود، اما آیا در غدیر آب به میزان کافى براى جمعیت ۱۲۰ هزار نفرى هم وجود داشته است؟ آیا سرویس‏ دهى به این همه جمعیت فراهم بوده است؟


=== منطق شمارش جمعیت در نقل‏ ها ===
== منطق شمارش جمعیت در نقل‏ ها ==
به راستى گذشتگان چگونه افراد حاضر در یک واقعه را شمارش مى‏ کردند؟ آیا شخصى تک‏تک افراد را مى ‏شمرد؟ آیا به مانند امروز، لیست‏ بردارى و گروه‏ بندى خاصى داشتند یا این‏که جمعیت‏ هاى زیاد را تخمین مى ‏زدند؟ به نظر مى‏ رسد علاوه بر تخمین که بحث آن جدى است، چند راه دیگر براى شمارش وجود داشته است. به عبارت دیگر، وقتى به روایاتى که جمعیتى را گزارش مى‏ کنند نگاه مى‏ کنیم، چنان‏چه یک راه منطقى براى شمارش افراد در آن رعایت شده باشد آن را نزدیک به واقع مى ‏دانیم. اینک چند نمونه از رعایت منطق شمارش:
به راستى گذشتگان چگونه افراد حاضر در یک واقعه را شمارش مى‏ کردند؟ آیا شخصى تک‏تک افراد را مى ‏شمرد؟ آیا به مانند امروز، لیست‏ بردارى و گروه‏ بندى خاصى داشتند یا این‏که جمعیت‏ هاى زیاد را تخمین مى ‏زدند؟ به نظر مى‏ رسد علاوه بر تخمین که بحث آن جدى است، چند راه دیگر براى شمارش وجود داشته است. به عبارت دیگر، وقتى به روایاتى که جمعیتى را گزارش مى‏ کنند نگاه مى‏ کنیم، چنان‏چه یک راه منطقى براى شمارش افراد در آن رعایت شده باشد آن را نزدیک به واقع مى ‏دانیم. اینک چند نمونه از رعایت منطق شمارش:


۳ـ۴ـ۱. گزارش واقدى درباره غزوه احد. وى مى‏ نویسد:
=== راه اول: ===
گزارش واقدى درباره غزوه احد مى‏ نویسد:


قریش و کسانى که به آن‏ها پیوسته بودند، جمعا سه هزار نفر بودند که صد نفرشان از قبیله ثقیف بودند، ساز و برگ و سلاح فراوان و دویست اسب داشتند، هفت‏صد تن از ایشان زره داشتند و سه هزار شتر همراهشان بود.<ref>واقدى، مغازى، ص ۱۴۹.</ref>
قریش و کسانى که به آن‏ها پیوسته بودند، جمعا سه هزار نفر بودند که صد نفرشان از قبیله ثقیف بودند، ساز و برگ و سلاح فراوان و دویست اسب داشتند، هفت‏صد تن از ایشان زره داشتند و سه هزار شتر همراهشان بود.<ref>واقدى، مغازى، ص ۱۴۹.</ref>
خط ۱۵۱: خط ۱۸۷:
این‏که وى مى‏ گوید هفت‏صد نفر زره داشتند ما را به این نکته رهنمون مى ‏کند که نوع پوشش نظامى‏ آن‏ها سبب شده بود تا عده‏ اى متمایز باشند و گزارش، نزدیک به واقع باشد. به نظر نگارنده در این روایت، یکى از راه ‏هاى منطق شمارش رعایت شده و روایت به واقع نزدیک است.
این‏که وى مى‏ گوید هفت‏صد نفر زره داشتند ما را به این نکته رهنمون مى ‏کند که نوع پوشش نظامى‏ آن‏ها سبب شده بود تا عده‏ اى متمایز باشند و گزارش، نزدیک به واقع باشد. به نظر نگارنده در این روایت، یکى از راه ‏هاى منطق شمارش رعایت شده و روایت به واقع نزدیک است.


۳ـ۴ـ۲. وجه دیگرى که در تاریخ براى آن شاهدى داریم و خود مى‏ تواند منطق شمارش جمعیت به حساب آید این است که تعداد حیواناتى را که براى تغذیه نیروها ذبح مى‏ شده ‏اند، شمارش مى ‏کردند. از آن‏جا که یک شتر مثلاً براى تغذیه صد نفر کافى بوده است، لذا به این طریق جمعیت را تخمین مى ‏زدند. پیامبراکرم صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله در ماجراى جنگ بدر از همین شیوه استفاده نمودند و پس از آنکه مطلع شدند سپاه قریش ده شتر ذبح کرده ‏اند، فرمودند که ایشان حدود هزار نفر مى‏ باشند.<ref>طبرى، همان، ج ۳، ص ۹۴۷.</ref>
=== راه دوم: ===
وجه دیگرى که در تاریخ براى آن شاهدى داریم و خود مى‏ تواند منطق شمارش جمعیت به حساب آید این است که تعداد حیواناتى را که براى تغذیه نیروها ذبح مى‏ شده ‏اند، شمارش مى ‏کردند. از آن‏جا که یک شتر مثلاً براى تغذیه صد نفر کافى بوده است، لذا به این طریق جمعیت را تخمین مى ‏زدند. پیامبراکرم صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله در ماجراى جنگ بدر از همین شیوه استفاده نمودند و پس از آنکه مطلع شدند سپاه قریش ده شتر ذبح کرده ‏اند، فرمودند که ایشان حدود هزار نفر مى‏ باشند.<ref>طبرى، همان، ج ۳، ص ۹۴۷.</ref>


۳ـ۴ـ۳. راه سوم تفکیک جمعیت است که منطقى تر و در نتیجه به واقع نزدیک‏ تر مى ‏نماید. طبرى در روایتى، تعداد شرکت کنندگان در فتح مکه را بیان نموده که راه سوم در آن به خوبى دیده مى‏ شود. وى مى‏ نویسد:
=== راه سوم: ===
راه سوم تفکیک جمعیت است که منطقى تر و در نتیجه به واقع نزدیک‏ تر مى ‏نماید. طبرى در روایتى، تعداد شرکت کنندگان در فتح مکه را بیان نموده که راه سوم در آن به خوبى دیده مى‏ شود. وى مى‏ نویسد:


ده هزار کس از مسلمانان در فتح مکه همراه پیمبر بودند، چهارصد کس از بنى‏ غفار، چهارصد کس از اسلم، هزار و سه کس از مزینه و هفت‏صد کس از بنى ‏سلیم و هزار و چهارصد کس از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و هم‏ عهدانشان از بنى‏ تمیم و قیس بودند.<ref>همان، ص ۱۱۹۷.</ref>
ده هزار کس از مسلمانان در فتح مکه همراه پیمبر بودند، چهارصد کس از بنى‏ غفار، چهارصد کس از اسلم، هزار و سه کس از مزینه و هفت‏صد کس از بنى ‏سلیم و هزار و چهارصد کس از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و هم‏ عهدانشان از بنى‏ تمیم و قیس بودند.<ref>همان، ص ۱۱۹۷.</ref>
خط ۱۶۱: خط ۱۹۹:
این سه راه براى شمارش، در گذشته وجود داشته و معقول هم به نظر مى‏ رسد. اما باز هم مشکل این‏جاست که چرا اعداد، در منابع تاریخى، رند و کامل‏ اند و معدود گزارش‏ هایى در دست است که اعداد خرد در آن‏ها باشد که از جمله مى ‏توان به عدد ۳۱۳ در جنگ بدر یا ۱۴۲۵ نفر در حدیبیه اشاره نمود. بنابراین باید پذیرفت که اعداد به کار رفته در حوادث تاریخى، معمولاً گرد و رند شده ‏اند و ارقام خرده آن‏ها حذف شده است و همین امر، فرض تخمین را تقویت مى ‏کند. اما به هر حال روایاتى که در آن‏ها منطق شمارش رعایت شده باشد بیشتر قابل پذیرش ‏اند.
این سه راه براى شمارش، در گذشته وجود داشته و معقول هم به نظر مى‏ رسد. اما باز هم مشکل این‏جاست که چرا اعداد، در منابع تاریخى، رند و کامل‏ اند و معدود گزارش‏ هایى در دست است که اعداد خرد در آن‏ها باشد که از جمله مى ‏توان به عدد ۳۱۳ در جنگ بدر یا ۱۴۲۵ نفر در حدیبیه اشاره نمود. بنابراین باید پذیرفت که اعداد به کار رفته در حوادث تاریخى، معمولاً گرد و رند شده ‏اند و ارقام خرده آن‏ها حذف شده است و همین امر، فرض تخمین را تقویت مى ‏کند. اما به هر حال روایاتى که در آن‏ها منطق شمارش رعایت شده باشد بیشتر قابل پذیرش ‏اند.


=== معید و صارخ ===
== معید و صارخ ==
بحث مهم دیگرى که باید به آن بپردازیم بحث معید و صارخ است. معید یا صارخ به کسى گفته مى ‏شد که با سخنران فاصله داشت و در وسط جمعیت مى‏ ایستاد و جملات سخنران را تکرار مى‏ کرد تا تمام جمعیت در جریان صحبت‏ هاى سخنران قرار گیرند. به عنوان نمونه در مدارس نظامیه بغداد افرادى به عنوان معید، درس استاد را تکرار مى‏ کردند. ابن‏ کثیر نمونه ‏اى از این افراد را نام مى‏ برد.<ref>ابن‏ کثیر، البدایه و النهایه، ج ۱۳، ص ۷.</ref> مهم‏ تر آن‏که شخص معید مى ‏بایست مورد اعتماد سخنران باشد. نیز معید از میان جوانان انتخاب مى‏ شد تا هم توان تکرار سخنرانى را داشته باشد و هم توان علمى جهت دخل و تصرف در جملات سخنران را نداشته باشد. به نظر مى‏ رسد بحث معید و صارخ برخى را به اشتباه انداخته، از این رو براى جمعیت‏ هاى بسیار زیاد نیز به آن متوصل مى‏ شوند، در حالى که معید در هر جمعیتى کارآمد نبود و نمونه‏ هاى تاریخى آن، بیشتر مربوط به مجالس درس<ref>در کتاب‏ هاى تاریخى عباراتى از این قبیل مى ‏توان یافت: «معید درس فلان» یا «معید فى المدرسة فلان».</ref> که حداکثر جمعیتى حدود هزار نفر شرکت داشتند، مى ‏باشد.
بحث مهم دیگرى که باید به آن بپردازیم بحث معید و صارخ است. معید یا صارخ به کسى گفته مى ‏شد که با سخنران فاصله داشت و در وسط جمعیت مى‏ ایستاد و جملات سخنران را تکرار مى‏ کرد تا تمام جمعیت در جریان صحبت‏ هاى سخنران قرار گیرند. به عنوان نمونه در مدارس نظامیه بغداد افرادى به عنوان معید، درس استاد را تکرار مى‏ کردند. ابن‏ کثیر نمونه ‏اى از این افراد را نام مى‏ برد.<ref>ابن‏ کثیر، البدایه و النهایه، ج ۱۳، ص ۷.</ref> مهم‏ تر آن‏که شخص معید مى ‏بایست مورد اعتماد سخنران باشد. نیز معید از میان جوانان انتخاب مى‏ شد تا هم توان تکرار سخنرانى را داشته باشد و هم توان علمى جهت دخل و تصرف در جملات سخنران را نداشته باشد. به نظر مى‏ رسد بحث معید و صارخ برخى را به اشتباه انداخته، از این رو براى جمعیت‏ هاى بسیار زیاد نیز به آن متوصل مى‏ شوند، در حالى که معید در هر جمعیتى کارآمد نبود و نمونه‏ هاى تاریخى آن، بیشتر مربوط به مجالس درس<ref>در کتاب‏ هاى تاریخى عباراتى از این قبیل مى ‏توان یافت: «معید درس فلان» یا «معید فى المدرسة فلان».</ref> که حداکثر جمعیتى حدود هزار نفر شرکت داشتند، مى ‏باشد.


به راستى در یک جمعیت ۱۲۰ هزار نفرى چگونه مى ‏توان سخن گفت که همه بشنوند. به عنوان مثال، ورزشگاه آزادى تهران را در نظر بگیریم؛ در چنین مکانى که همه منظم نشسته‏ اند باز هم نیاز به چندین بلندگوست تا همه صداى یک شخص را بشنوند. چه برسد به یک اجتماع نامنظم. نگارنده به گزارشى از حضور معید و صارخ در جریان غدیر دست نیافت.
به راستى در یک جمعیت ۱۲۰ هزار نفرى چگونه مى ‏توان سخن گفت که همه بشنوند. به عنوان مثال، ورزشگاه آزادى تهران را در نظر بگیریم؛ در چنین مکانى که همه منظم نشسته‏ اند باز هم نیاز به چندین بلندگوست تا همه صداى یک شخص را بشنوند. چه برسد به یک اجتماع نامنظم. نگارنده به گزارشى از حضور معید و صارخ در جریان غدیر دست نیافت.


=== جمعیت مدینه در سال دهم هجرت ===
== جمعیت مدینه در سال دهم هجرت ==
حال پس از این مباحث مقدماتى وارد بحث جمعیت غدیر مى‏ شویم. متأسفانه براى جمعیت غدیر هیچ کدام از راه ‏هاى منطقى ‏که در بند ۴ـ۴ گذشت دیده نمى‏ شود. تنها در روایت عیاشى از امام صادق علیه ‏السلام قرینه کوچکى براى پذیرش آن هست. امام مى ‏فرماید: پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه بوده ‏اند. در واقع، جمعیت را تفکیک مى‏ کند و این خود قرینه ‏اى است. البته در جاى خود بحث کردیم که با مسامحه مى‏ توان پذیرفت که این‏ها اهل مکه نبودند، بلکه حاجیانى بودند که از مکه پیامبر را همراهى نمودند. در مورد روایتى هم که مى‏ گفت عده‏اى از یمن آمده بودند نیز گفتیم که آمدن آن‏ها وجهى ندارد.
حال پس از این مباحث مقدماتى وارد بحث جمعیت غدیر مى‏ شویم. متأسفانه براى جمعیت غدیر هیچ کدام از راه ‏هاى منطقى ‏که در بند ۴ـ۴ گذشت دیده نمى‏ شود. تنها در روایت عیاشى از امام صادق علیه ‏السلام قرینه کوچکى براى پذیرش آن هست. امام مى ‏فرماید: پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه بوده ‏اند. در واقع، جمعیت را تفکیک مى‏ کند و این خود قرینه ‏اى است. البته در جاى خود بحث کردیم که با مسامحه مى‏ توان پذیرفت که این‏ها اهل مکه نبودند، بلکه حاجیانى بودند که از مکه پیامبر را همراهى نمودند. در مورد روایتى هم که مى‏ گفت عده‏اى از یمن آمده بودند نیز گفتیم که آمدن آن‏ها وجهى ندارد.


خط ۱۹۱: خط ۲۲۹:
همین‏ طور گزارشى که از ابن‏ عباس نقل شده مبنى بر این‏که هنگام فتح مکه تمام مهاجران و انصار همراه پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله شدند و هیچ کس باقى نماند، مؤید حضور چنین تعدادى مى ‏باشد.<ref>ابن عباس گوید: پس از آن پیمبر راه سفر گرفت ... و ده هزار کس از مسلمانان همراه وى بود، مردم سلیم و مزینه آمده بودند و از هر قبیله تعدادى مسلمان آمده بود. همه مهاجر و انصار با پیمبر آمده بودند و هیچ کس از آن‏ها به جاى نمانده بود ر.ک: طبرى، همان، ج ۳، ص ۱۱۸۰.</ref> البته روشن است که منظور ابن‏ عباس این نیست که حتى یک نفر هم در مدینه نماند، بلکه غالب جمعیت از مدینه خارج شدند و عده ‏اى هم که در مدینه ماندند شامل زنان و کودکان و سالخوردگان بود که آن‏ها را لحاظ خواهیم نمود.
همین‏ طور گزارشى که از ابن‏ عباس نقل شده مبنى بر این‏که هنگام فتح مکه تمام مهاجران و انصار همراه پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله شدند و هیچ کس باقى نماند، مؤید حضور چنین تعدادى مى ‏باشد.<ref>ابن عباس گوید: پس از آن پیمبر راه سفر گرفت ... و ده هزار کس از مسلمانان همراه وى بود، مردم سلیم و مزینه آمده بودند و از هر قبیله تعدادى مسلمان آمده بود. همه مهاجر و انصار با پیمبر آمده بودند و هیچ کس از آن‏ها به جاى نمانده بود ر.ک: طبرى، همان، ج ۳، ص ۱۱۸۰.</ref> البته روشن است که منظور ابن‏ عباس این نیست که حتى یک نفر هم در مدینه نماند، بلکه غالب جمعیت از مدینه خارج شدند و عده ‏اى هم که در مدینه ماندند شامل زنان و کودکان و سالخوردگان بود که آن‏ها را لحاظ خواهیم نمود.


نکته ‏اى که باید بدان توجه کنیم این‏که پس از فتح مکه، سپاه اسلام به حنین رفت. نقل‏ هاى تاریخى جمعیت سپاه اسلام را در حنین دوازده هزار نفر گزارش مى‏ کنند. اما نکته بسیار اساسى که این‏جا وجود دارد آیه‏ اى از قرآن کریم است که مى ‏فرماید:
نکته ‏اى که باید بدان توجه کنیم این‏که پس از فتح مکه، سپاه اسلام به حنین رفت. نقل‏ هاى تاریخى جمعیت سپاه اسلام را در حنین دوازده هزار نفر گزارش مى‏ کنند. اما نکته بسیار اساسى که این‏جا وجود دارد آیه‏ اى از قرآن کریم است که مى ‏فرماید:<blockquote>{{قرآن|لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ ۙ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ|ترجمه=خدا شما را در بسیارى از جاى‏ ها یارى کرد. و نیز در روز حنین، آن گاه که انبوهىِ لشکرتان شما را به شگفت آورده بود، ولى براى شما سودى نداشت و زمین با همه فراخى ‏اش بر شما تنگ شد و بازگشتید و به دشمن پشت کردید.}}<ref>توبه۹ آیه ۲۵.</ref></blockquote>از این آیه مى ‏توان برداشت کرد که دوازده هزار نفر، جمعیت بسیار عظیمى بوده است که مسلمانان با دیدن آن به خود مغرور شدند؛ به بیان دیگر، مسلمانان جمعیت بى ‏سابقه ‏اى را مشاهده کرده و به وجد آمده بودند. علت این امر هم کاملاً روشن است، چون مسلمانان هنگام خارج شدن از مدینه ـ همان‏طور که گفتیم ـ شش هزار نفر بودند، و در بین راه، چهار هزار نفر و طبق روایت طبرى ۳۹۰۳ نفر به آن‏ها اضافه شدند که مجموعا ده هزار نفر بودند. آن گاه پس از فتح مکه دو هزار نفر از مردم مکه همراه آن‏ها شدند؛ یعنى در واقع، جمعیتى که از مدینه خارج شد دقیقا دوبرابر شدند و همین امر سبب تعجب و غرور آن‏ها گردید. این آیه از قرآن مى ‏تواند قرینه خوبى براى ما باشد.
 
لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فى مَواطِنَ کَثیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرینَ؛<ref>توبه۹ آیه ۲۵.</ref> خدا شما را در بسیارى از جاى‏ ها یارى کرد. و نیز در روز حنین، آن گاه که انبوهىِ لشکرتان شما را به شگفت آورده بود، ولى براى شما سودى نداشت و زمین با همه فراخى ‏اش بر شما تنگ شد و بازگشتید و به دشمن پشت کردید.
 
از این آیه مى ‏توان برداشت کرد که دوازده هزار نفر، جمعیت بسیار عظیمى بوده است که مسلمانان با دیدن آن به خود مغرور شدند؛ به بیان دیگر، مسلمانان جمعیت بى ‏سابقه ‏اى را مشاهده کرده و به وجد آمده بودند. علت این امر هم کاملاً روشن است، چون مسلمانان هنگام خارج شدن از مدینه ـ همان‏طور که گفتیم ـ شش هزار نفر بودند، و در بین راه، چهار هزار نفر و طبق روایت طبرى ۳۹۰۳ نفر به آن‏ها اضافه شدند که مجموعا ده هزار نفر بودند. آن گاه پس از فتح مکه دو هزار نفر از مردم مکه همراه آن‏ها شدند؛ یعنى در واقع، جمعیتى که از مدینه خارج شد دقیقا دوبرابر شدند و همین امر سبب تعجب و غرور آن‏ها گردید. این آیه از قرآن مى ‏تواند قرینه خوبى براى ما باشد.


روشن است که در این‏جا چهار هزار نفرى را که از مناطق دیگر آمده بودند، نمى توانیم جزء جمعیت مدینه به حساب آوریم. اگرچه این افراد در جریان غدیر مى‏ توانستند حضور داشته باشند، اما از جمعیت مدینه به حساب نمى‏ آیند.
روشن است که در این‏جا چهار هزار نفرى را که از مناطق دیگر آمده بودند، نمى توانیم جزء جمعیت مدینه به حساب آوریم. اگرچه این افراد در جریان غدیر مى‏ توانستند حضور داشته باشند، اما از جمعیت مدینه به حساب نمى‏ آیند.
خط ۲۱۱: خط ۲۴۵:
نتیجه این‏که اگر شرکت کنندگان در فتح مکه، سالخوردگان و کودکان و افراد باقى‏مانده در مدینه و افرادى را که احیانا در دو سال بعد به جمعیت مدینه افزوده شده‏ اند، جمع نماییم، معقول به نظر مى ‏رسد که جمعیتى حدود ۲۵ هزار نفر در سال‏ هاى منتهى به وفات پیامبر صلى ‏الله ‏علیه و‏آله ساکن مدینه باشند.<ref>نگارنده تأکید مى‏ کند که این تعداد جمعیت نیز با نگاهى خوشبینانه است و به نظر مى‏ رسد مدینه در زمان وفات پیامبر کم تر از اینها جمعیت داشته است. به عبارتى، روایات و قراین ما را به چنین نتیجه ‏اى مى‏ رساند.</ref> این آمار علاوه بر شواهد گذشته، از این قانون نیز پیروى مى‏ کند که یک نفر سرباز در میدان جنگ ـ یا یک مسافر ـ دست‏کم یک خانواده سه نفرى را در منزل رها کرده و به میدان نبرد آمده است. در نقل‏ هاى تاریخى نیز تأییدى بر این مطلب به چشم مى‏ خورد که در این‏جا ذکر مى‏ کنیم. اهل‏ سنت روایتى را از شافعى نقل مى ‏کنند که گفته است: زمانى که پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله از دنیا رفت شصت هزار نفر مسلمان بودند؛ سى هزار نفر در مدینه و سى هزار نفر دیگر در باقى بلاد و قبایل.<ref>«روى أبوبکر الساجى فى مناقب الشافعى عن محمد بن عبدالله بن عبد الحکم قال أنبأنا الشافعى قال قبض الله رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله والمسلمون ستون ألفا ثلاثون بالمدینة وثلاثون الفا فى قبایل العرب و غیر ذلک و هذا إسناد جید» عبدالرحیم بن الحسین عراقى، التقید و الایضاح، ج ۱، ص ۳۰۶.</ref> این رقم گرچه با آن‏چه ما بدان رسیدیم مطابقت کامل ندارد، اما بسیار به هم نزدیک ‏اند.
نتیجه این‏که اگر شرکت کنندگان در فتح مکه، سالخوردگان و کودکان و افراد باقى‏مانده در مدینه و افرادى را که احیانا در دو سال بعد به جمعیت مدینه افزوده شده‏ اند، جمع نماییم، معقول به نظر مى ‏رسد که جمعیتى حدود ۲۵ هزار نفر در سال‏ هاى منتهى به وفات پیامبر صلى ‏الله ‏علیه و‏آله ساکن مدینه باشند.<ref>نگارنده تأکید مى‏ کند که این تعداد جمعیت نیز با نگاهى خوشبینانه است و به نظر مى‏ رسد مدینه در زمان وفات پیامبر کم تر از اینها جمعیت داشته است. به عبارتى، روایات و قراین ما را به چنین نتیجه ‏اى مى‏ رساند.</ref> این آمار علاوه بر شواهد گذشته، از این قانون نیز پیروى مى‏ کند که یک نفر سرباز در میدان جنگ ـ یا یک مسافر ـ دست‏کم یک خانواده سه نفرى را در منزل رها کرده و به میدان نبرد آمده است. در نقل‏ هاى تاریخى نیز تأییدى بر این مطلب به چشم مى‏ خورد که در این‏جا ذکر مى‏ کنیم. اهل‏ سنت روایتى را از شافعى نقل مى ‏کنند که گفته است: زمانى که پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏آله از دنیا رفت شصت هزار نفر مسلمان بودند؛ سى هزار نفر در مدینه و سى هزار نفر دیگر در باقى بلاد و قبایل.<ref>«روى أبوبکر الساجى فى مناقب الشافعى عن محمد بن عبدالله بن عبد الحکم قال أنبأنا الشافعى قال قبض الله رسول اللّه‏ صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله والمسلمون ستون ألفا ثلاثون بالمدینة وثلاثون الفا فى قبایل العرب و غیر ذلک و هذا إسناد جید» عبدالرحیم بن الحسین عراقى، التقید و الایضاح، ج ۱، ص ۳۰۶.</ref> این رقم گرچه با آن‏چه ما بدان رسیدیم مطابقت کامل ندارد، اما بسیار به هم نزدیک ‏اند.


=== حج گزاران مدینه ===
== حج گزاران مدینه ==
تاکنون جمعیت تقریبى مدینه را به دست آوردیم. اینک باید ببینیم که چه تعداد نفر مى‏ توانستند به عنوان حج‏ گزار، از مدینه و اطراف خارج شوند و پیامبر را همراهى کرده و در راه بازگشت، در غدیر سخنان پیامبر را بشنوند؟ اما قبل از این‏که به نتیجه برسیم و جمعیت حج‏گزار مدینه را تخمین بزنیم، لازم است آن‏چه تاکنون گفته‏ ایم ارزیابى نموده و مقومات و مستبعدات آن‏ها را بررسى کنیم. به عبارت دیگر، ببینیم چه عواملى سبب مى‏ شود جمعیت خارج شونده از مدینه زیاد باشد و چه فاکتورهایى سبب مى‏ شود که قول جمعیت کم تر را انتخاب نماییم.
تاکنون جمعیت تقریبى مدینه را به دست آوردیم. اینک باید ببینیم که چه تعداد نفر مى‏ توانستند به عنوان حج‏ گزار، از مدینه و اطراف خارج شوند و پیامبر را همراهى کرده و در راه بازگشت، در غدیر سخنان پیامبر را بشنوند؟ اما قبل از این‏که به نتیجه برسیم و جمعیت حج‏گزار مدینه را تخمین بزنیم، لازم است آن‏چه تاکنون گفته‏ ایم ارزیابى نموده و مقومات و مستبعدات آن‏ها را بررسى کنیم. به عبارت دیگر، ببینیم چه عواملى سبب مى‏ شود جمعیت خارج شونده از مدینه زیاد باشد و چه فاکتورهایى سبب مى‏ شود که قول جمعیت کم تر را انتخاب نماییم.


خط ۲۴۰: خط ۲۷۴:
در پایان این بحث با توجه به آن‏چه گذشت، مى‏ توان گفت که حج ‏گزاران مدینه که محور جمعیت حاضر در غدیرند و خمیرمایه این جمعیت ‏اند چیزى حدود پنج هزار نفر بوده و بیش از این نمى‏ توان تصور نمود، چنان‏که در نقل شعیرى در جامع الاخبار که حاضران در غدیر را هفده هزار نفر گزارش کرده بود نیز پنج هزار نفر را از مدینه و بقیه را از یمن مى‏ دانست.<ref>شعیرى، همان، ص ۱۰.</ref> اگرچه ما روایت را به دلیل حضور یمنى ‏ها رد کردیم اما یک بخش آن مى ‏تواند تأییدى بر گفته‏ هاى ما باشد. نیز روایت عیاشى که مى‏ گوید پنج هزار نفر از مدینه خارج شدند<ref>عیاشى، همان، ج ۱ ، ص ۳۳۲.</ref> تأیید دیگرى است.
در پایان این بحث با توجه به آن‏چه گذشت، مى‏ توان گفت که حج ‏گزاران مدینه که محور جمعیت حاضر در غدیرند و خمیرمایه این جمعیت ‏اند چیزى حدود پنج هزار نفر بوده و بیش از این نمى‏ توان تصور نمود، چنان‏که در نقل شعیرى در جامع الاخبار که حاضران در غدیر را هفده هزار نفر گزارش کرده بود نیز پنج هزار نفر را از مدینه و بقیه را از یمن مى‏ دانست.<ref>شعیرى، همان، ص ۱۰.</ref> اگرچه ما روایت را به دلیل حضور یمنى ‏ها رد کردیم اما یک بخش آن مى ‏تواند تأییدى بر گفته‏ هاى ما باشد. نیز روایت عیاشى که مى‏ گوید پنج هزار نفر از مدینه خارج شدند<ref>عیاشى، همان، ج ۱ ، ص ۳۳۲.</ref> تأیید دیگرى است.


=== حاضران در مکه هنگام حجه‏ الوداع ===
== حاضران در مکه هنگام حجه‏ الوداع ==
قول رایج در میان منابع اهل‏ سنت این است که جمعیت حاضر در مکه در حجه‏ الوداع چهل هزار نفر بوده ‏اند.<ref>ابن‏ کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۱۳۷: «و قد کان معه علیه ‏السلام فى حجة الوداع قریب من أربعین ألفا» سراج ‏الدین عمر بن على بن احمد انصارى، المقنع فى علوم الحدیث، ج ۲، ص ۴۹۷ و سیرة النبى المختار، ج ۱، ص ۷۷: «وفى السنة العاشرة حج حجة الوداع وحج بأزواجه کلهن وبخلق کثیر فحضرها من الصحابة أربعون ألفا رضى الله عنهم».</ref> البته اقوال دیگرى نیز هست که مى‏ توان به هفتاد هزار،<ref>السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> نود هزار،<ref>زرقانى، شرح زرقانى، ج ۲، ص ۳۴۱: «عن عائشة أن رسول الله عام حجة الوداع خرج إلى الحج فى تسعین ألفا». السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> یکصد هزار،<ref>حلبى، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> ۱۱۴ هزار،<ref>حلبى، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> ۱۲۰ هزار<ref>حلبى، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> و در نهایت ۱۳۰ هزار نفر اشاره کرد.<ref>محمد شمس ‏الدین عظیم ‏آبادى، عون المعبود، شرح سنن ابى داود، ج ۵، ص ۲۵۳.</ref> به نظر مى‏ رسد که در این اقوال، بسیار مبالغه شده است. ما، در بحث تحمل جمعیت گفتیم که حضور این تعداد زائر بسیار بعید مى‏ نماید. با توجه به این‏که بیشتر نقل‏ ها چهل هزار نفر را گزارش کرده ‏اند به نظر مى‏ رسد با قدرى تسامح مى ‏توان آن را پذیرفت.
قول رایج در میان منابع اهل‏ سنت این است که جمعیت حاضر در مکه در حجه‏ الوداع چهل هزار نفر بوده ‏اند.<ref>ابن‏ کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۱۳۷: «و قد کان معه علیه ‏السلام فى حجة الوداع قریب من أربعین ألفا» سراج ‏الدین عمر بن على بن احمد انصارى، المقنع فى علوم الحدیث، ج ۲، ص ۴۹۷ و سیرة النبى المختار، ج ۱، ص ۷۷: «وفى السنة العاشرة حج حجة الوداع وحج بأزواجه کلهن وبخلق کثیر فحضرها من الصحابة أربعون ألفا رضى الله عنهم».</ref> البته اقوال دیگرى نیز هست که مى‏ توان به هفتاد هزار،<ref>السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> نود هزار،<ref>زرقانى، شرح زرقانى، ج ۲، ص ۳۴۱: «عن عائشة أن رسول الله عام حجة الوداع خرج إلى الحج فى تسعین ألفا». السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> یکصد هزار،<ref>حلبى، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> ۱۱۴ هزار،<ref>حلبى، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> ۱۲۰ هزار<ref>حلبى، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> و در نهایت ۱۳۰ هزار نفر اشاره کرد.<ref>محمد شمس ‏الدین عظیم ‏آبادى، عون المعبود، شرح سنن ابى داود، ج ۵، ص ۲۵۳.</ref> به نظر مى‏ رسد که در این اقوال، بسیار مبالغه شده است. ما، در بحث تحمل جمعیت گفتیم که حضور این تعداد زائر بسیار بعید مى‏ نماید. با توجه به این‏که بیشتر نقل‏ ها چهل هزار نفر را گزارش کرده ‏اند به نظر مى‏ رسد با قدرى تسامح مى ‏توان آن را پذیرفت.


=== حاضران در غدیر ===
== حاضران در غدیر ==
حال در بین ده روایتى که در آن‏ها به جمعیت غدیر اشاره شده و در ابتداى بحث آورده شد، به نظر مى‏ رسد روایت عیاشى از امام صادق علیه ‏السلام که خارج شوندگان از مدینه را پنج هزار نفر دانسته، مدرک و سندى براى رسیدن به عدد نزدیک به واقع است. البته با ذکر این نکته که براى ما مشخص نیست پنج هزار نفر دیگر اهل کجا بودند. در واقع، پنج هزار نفر دوم براى ما بلاتکلیف بوده و هنوز ثابت نشده است. گذشت که آمدن مکى ‏ها تا فاصله ۱۸۰ کیلومترى، هیچ توجیهى ندارد. اهالى یمن نیز مى‏ بایست به سمت جنوب بروند. پس مى‏ توان گفت که چه بسا عده ‏اى از مناطق شمالى شبه‏ جزیره و احیانا اهالى جنوب عراق، پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله را همراهى کرده ‏اند، چراکه هنوز عراق و شام مسلمانى نداشت تا حج ‏گزار داشته باشد. شواهدى که ما را در انتخاب روایت عیاشى کمک مى‏ کند تا آن را به عنوان سند بحث خود قرار دهیم از این قرارند:
حال در بین ده روایتى که در آن‏ها به جمعیت غدیر اشاره شده و در ابتداى بحث آورده شد، به نظر مى‏ رسد روایت عیاشى از امام صادق علیه ‏السلام که خارج شوندگان از مدینه را پنج هزار نفر دانسته، مدرک و سندى براى رسیدن به عدد نزدیک به واقع است. البته با ذکر این نکته که براى ما مشخص نیست پنج هزار نفر دیگر اهل کجا بودند. در واقع، پنج هزار نفر دوم براى ما بلاتکلیف بوده و هنوز ثابت نشده است. گذشت که آمدن مکى ‏ها تا فاصله ۱۸۰ کیلومترى، هیچ توجیهى ندارد. اهالى یمن نیز مى‏ بایست به سمت جنوب بروند. پس مى‏ توان گفت که چه بسا عده ‏اى از مناطق شمالى شبه‏ جزیره و احیانا اهالى جنوب عراق، پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله را همراهى کرده ‏اند، چراکه هنوز عراق و شام مسلمانى نداشت تا حج ‏گزار داشته باشد. شواهدى که ما را در انتخاب روایت عیاشى کمک مى‏ کند تا آن را به عنوان سند بحث خود قرار دهیم از این قرارند:


خط ۲۵۶: خط ۲۹۰:
۵. جمعیت کل حج‏گزاران در مکه: گذشت که نزد اهل ‏سنت، مشهور آن است که چهل هزار نفر در حجه ‏الوداع در مکه حضور داشتند. بر فرض که این آمار نزدیک به واقع باشد، حال اگر حج‏ گزاران اهالى مکه، یمن و طائف و قبایل مسلمان بادیه ‏نشین را از این چهل هزار نفر کسر کنیم، چیزى حدود پنج هزار نفر براى مدینه و حدود پنج هزار نفر براى قبایل شمالى نجد و نیز قبایلى که حدفاصل مدینه تا جحفه بوده و احتمالاً پیامبر را همراهى کرده ‏اند، عده قابل قبولى است. باید توجه داشت که مکه، طائف و یمن جمعیت معتنابهى داشته ‏اند.<ref>گذشت که شرح الاخبار دوازده هزار نفر از حاضران در غدیر را از اهل یمن گزارش کرده است.</ref>
۵. جمعیت کل حج‏گزاران در مکه: گذشت که نزد اهل ‏سنت، مشهور آن است که چهل هزار نفر در حجه ‏الوداع در مکه حضور داشتند. بر فرض که این آمار نزدیک به واقع باشد، حال اگر حج‏ گزاران اهالى مکه، یمن و طائف و قبایل مسلمان بادیه ‏نشین را از این چهل هزار نفر کسر کنیم، چیزى حدود پنج هزار نفر براى مدینه و حدود پنج هزار نفر براى قبایل شمالى نجد و نیز قبایلى که حدفاصل مدینه تا جحفه بوده و احتمالاً پیامبر را همراهى کرده ‏اند، عده قابل قبولى است. باید توجه داشت که مکه، طائف و یمن جمعیت معتنابهى داشته ‏اند.<ref>گذشت که شرح الاخبار دوازده هزار نفر از حاضران در غدیر را از اهل یمن گزارش کرده است.</ref>


=== نتیجه ===
== نتیجه ==
با توجه به موقعیت جغرافیایى غدیر، روشن شد که محور و هسته اصلى حاضران در غدیر، اهالى مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه و چه بسا قبایل شمالى نجد بوده ‏اند. نیز بر اساس مباحثى که درباره جمعیت مدینه گفته شد، معلوم شد که مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج هزار نفر را به مکه داشته است. از این رو با تمسک به روایت عیاشى که پنج هزار نفر از حاضران در غدیر را مدنى مى ‏داند و هم‏چنین گزارش جامع الاخبار، به این نتیجه مى‏ رسیم که حدود پنج هزار نفر از اهالى مدینه و تعدادى نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بوده ‏اند. چنان‏چه بخواهیم روایت ده هزار نفر عیاشى را بپذیریم، باید توجیهى براى‏ پنج هزار دیگر داشته باشیم.
با توجه به موقعیت جغرافیایى غدیر، روشن شد که محور و هسته اصلى حاضران در غدیر، اهالى مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه و چه بسا قبایل شمالى نجد بوده ‏اند. نیز بر اساس مباحثى که درباره جمعیت مدینه گفته شد، معلوم شد که مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج هزار نفر را به مکه داشته است. از این رو با تمسک به روایت عیاشى که پنج هزار نفر از حاضران در غدیر را مدنى مى ‏داند و هم‏چنین گزارش جامع الاخبار، به این نتیجه مى‏ رسیم که حدود پنج هزار نفر از اهالى مدینه و تعدادى نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بوده ‏اند. چنان‏چه بخواهیم روایت ده هزار نفر عیاشى را بپذیریم، باید توجیهى براى‏ پنج هزار دیگر داشته باشیم.
== منبع ==
== منبع ==
دانشنامه غدیر، جلد ۶،صفحه ۴۷۵.
تاریخ در آیینه پژوهش، سال ۱۳۸۶ ش، شماره ۱۶.


== پانویس: ==
== پانویس: ==