پرش به محتوا

اعتراض: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۴: خط ۶۴:
<big>در اين وقت گروهى شيون زدند و من نشنيدم كه چه فرمود. به پدرم كه به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك‏تر بود گفتم: رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله چه فرمود؟ او پاسخ داد: همگى آنها از قريش اند و همگى مانند خود اويند.<ref>اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۹. </ref></big>
<big>در اين وقت گروهى شيون زدند و من نشنيدم كه چه فرمود. به پدرم كه به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك‏تر بود گفتم: رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله چه فرمود؟ او پاسخ داد: همگى آنها از قريش اند و همگى مانند خود اويند.<ref>اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۹. </ref></big>


<big>ح) اما عبارتى كه ابى‏ داوود نقل كرده چنين است: مردم تكبير گفته، هياهو به راه انداختند و حضرت سخنى گفت كه واضح نبود ... .<ref>سنن ابى‏ داوود: ج ۴ ص ۱۰۶. فتح الوالى: ج ۱۳ ص ۱۱. ارشاد السارى: ج ۱۰ ص ۲۷۳. </ref></big><big>عبارت ابى‏ عوانه نيز اين گونه است: در اين موقع مردم هياهو راه انداختند و پيامبرصلى الله عليه وآله سخنى گفت كه براى من واضح نبود.<ref>سنن ابى ‏عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴.</ref></big>
<big>ح) اما عبارتى كه ابى‏ داوود نقل كرده چنين است: مردم تكبير گفته، هياهو به راه انداختند و حضرت سخنى گفت كه واضح نبود ... .<ref>سنن ابى‏ داوود: ج ۴ ص ۱۰۶. فتح الوالى: ج ۱۳ ص ۱۱. ارشاد السارى: ج ۱۰ ص ۲۷۳. </ref></big><big>عبارت ابى‏ عوانه نيز اين گونه است: در اين موقع مردم هياهو راه انداختند و پيامبر</big> <big>صلى الله عليه و</big> <big>آله سخنى گفت كه براى من واضح نبود.<ref>سنن ابى ‏عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴.</ref></big>


<big>در هر صورت، حديث دوازده جانشين پس از آن حضرت و آنچه را كه ايشان در اين باب فرمودند سخنى است كه جابر و سايرين -  كه آنجا حضور داشته -  نشنيده‏ اند، و چنانچه ملاحظه نموديد وى گفته است كه آن سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را نفهميده يا صداى ايشان ضعيف شده و واضح نبوده يا نظير اين عبارات كه در منابع و مآخذ بسيارى آمده است.<ref>برخى از اين منابع عبارت اند از: صحيح بخارى: ج ۴ ص ۱۵۹. صحيح مسلم: ج ۶ ص ۳. مسند احمد: ج ۵ ص۹۰-۱۸۰. مسند ابى ‏عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۳۳۳. اعلام الورى: ص ۳۸۲. العمدة: ص۴۱۶-۴۲۳. اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. الخصال: ج ۲ ص ۴۶۹. الغيبة (نعمانى): ص۱۲۵۱۱۹. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۱، تا آخر فصل. احقاق الحق (بخش ملحقات): ج ۱۳ ص۱-۵۰.</ref></big>
<big>در هر صورت، حديث دوازده جانشين پس از آن حضرت و آنچه را كه ايشان در اين باب فرمودند سخنى است كه جابر و سايرين -  كه آنجا حضور داشته -  نشنيده‏ اند، و چنانچه ملاحظه نموديد وى گفته است كه آن سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را نفهميده يا صداى ايشان ضعيف شده و واضح نبوده يا نظير اين عبارات كه در منابع و مآخذ بسيارى آمده است.<ref>برخى از اين منابع عبارت اند از: صحيح بخارى: ج ۴ ص ۱۵۹. صحيح مسلم: ج ۶ ص ۳. مسند احمد: ج ۵ ص۹۰-۱۸۰. مسند ابى ‏عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۳۳۳. اعلام الورى: ص ۳۸۲. العمدة: ص۴۱۶-۴۲۳. اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. الخصال: ج ۲ ص ۴۶۹. الغيبة (نعمانى): ص۱۲۵۱۱۹. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۱، تا آخر فصل. احقاق الحق (بخش ملحقات): ج ۱۳ ص۱-۵۰.</ref></big>
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:


<big>يعنى همان موضوعى كه مى ‏ترسيدند ضمن آن امامت آن كس كه او را خوش نداشتند. مى‏ ديدند حضرت مى ‏خواهد خلافت فردى را اعلام كند كه بسيارى از بزرگانشان را در نبردهايى مشهور و در دفاع از دين خدا بر خاک افكنده بود، و اين شخص كسى جز على اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نبود.</big>
<big>يعنى همان موضوعى كه مى ‏ترسيدند ضمن آن امامت آن كس كه او را خوش نداشتند. مى‏ ديدند حضرت مى ‏خواهد خلافت فردى را اعلام كند كه بسيارى از بزرگانشان را در نبردهايى مشهور و در دفاع از دين خدا بر خاک افكنده بود، و اين شخص كسى جز على اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نبود.</big>


<big>اينجا بود كه اين به ظاهر مسلمانان، به مجرد احساس اين موضوع همهمه نموده و جنجال به راه انداختند و به تعبير راوى:</big>
<big>اينجا بود كه اين به ظاهر مسلمانان، به مجرد احساس اين موضوع همهمه نموده و جنجال به راه انداختند و به تعبير راوى:</big>
خط ۱۱۷: خط ۱۱۵:


<big>و يا «پى در پى بر مى‏ خاستند و مى ‏نشستند»</big>
<big>و يا «پى در پى بر مى‏ خاستند و مى ‏نشستند»</big>


<big>آرى، برخورد اينان با پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله چنين بود! آن هم كسانى كه همه مذاهب [[اهل‏ سنت]] مدعى عصمت آنان اند و نشان و مدال اجتهاد در دين و شريعت را به آنها عطا نموده‏ اند!</big>
<big>آرى، برخورد اينان با پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله چنين بود! آن هم كسانى كه همه مذاهب [[اهل‏ سنت]] مدعى عصمت آنان اند و نشان و مدال اجتهاد در دين و شريعت را به آنها عطا نموده‏ اند!</big>
خط ۱۲۵: خط ۱۲۱:


<big>پيش از اين به سخنى از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اشاره كرديم كه حضرت به صراحت بيان فرموده بود: قضيه محمد صلى الله عليه و آله براى عرب ناخوشايند بود، و آنها به آنچه خداوند از فضلش به او عطا كرده بود حسادت مى‏ ورزيدند و اين امر در طول حيات آن حضرت ادامه داشت. تا آنجا كه به همسرش تهمت زدند و مركبش را رماندند... . و اگر نبود كه قريش نام مبارک آن حضرت را وسيله ‏اى براى دستيابى به قدرت و پلّكان عزت و حكومت خويش يافته بود، حتى يک روز هم بعد از وفات آن بزرگوار خدا را بندگى نمى كردند.</big>
<big>پيش از اين به سخنى از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اشاره كرديم كه حضرت به صراحت بيان فرموده بود: قضيه محمد صلى الله عليه و آله براى عرب ناخوشايند بود، و آنها به آنچه خداوند از فضلش به او عطا كرده بود حسادت مى‏ ورزيدند و اين امر در طول حيات آن حضرت ادامه داشت. تا آنجا كه به همسرش تهمت زدند و مركبش را رماندند... . و اگر نبود كه قريش نام مبارک آن حضرت را وسيله ‏اى براى دستيابى به قدرت و پلّكان عزت و حكومت خويش يافته بود، حتى يک روز هم بعد از وفات آن بزرگوار خدا را بندگى نمى كردند.</big>


<big>به اين ترتيب پس از ماجرايى كه بين آنان و پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله در منى و عرفات رخ داد و بعد از پافشارى و اصرار آن حضرت بر تعيين امامت براى اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و به خصوص براى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، طبيعى است كه بغض و كينه در چهره‏ هاى آنان نمايان گشته و در رفتار و كردار و تمام اقدامات و عموم موضع گيرى‏ هاى ايشان هويدا گردد.</big>
<big>به اين ترتيب پس از ماجرايى كه بين آنان و پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله در منى و عرفات رخ داد و بعد از پافشارى و اصرار آن حضرت بر تعيين امامت براى اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و به خصوص براى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، طبيعى است كه بغض و كينه در چهره‏ هاى آنان نمايان گشته و در رفتار و كردار و تمام اقدامات و عموم موضع گيرى‏ هاى ايشان هويدا گردد.</big>
خط ۱۳۴: خط ۱۲۸:
<big>رسول خدا صلى الله عليه و آله با چنين حالتى با اينان مواجه بود، حتى در لحظات غدير خم. اين موضوع در روايات هم اشاره شده است:</big>
<big>رسول خدا صلى الله عليه و آله با چنين حالتى با اينان مواجه بود، حتى در لحظات غدير خم. اين موضوع در روايات هم اشاره شده است:</big>


<big>جابر بن عبداللَّه روايت كرده است: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم فرود آمد، اما مردم از اطرافش دور شدند و حال اينكه على‏ عليه السلام همراهش بود. اين عمل مردم بر پيامبرصلى الله عليه وآله سخت آمد. حضرت به على‏ عليه السلام فرمان داد تا آنان را جمع كرد. هنگامى كه همگان جمع شدند، در حالى كه بر بازوى على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام تكيه زده بود ايستاد و حمد و ثناى خدا را به جاى آورد.</big>
<big>جابر بن عبداللَّه روايت كرده است: رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم فرود آمد، اما مردم از اطرافش دور شدند و حال اينكه على‏ عليه السلام همراهش بود. اين عمل مردم بر پيامبر صلى الله عليه و آله سخت آمد. حضرت به على‏ عليه السلام فرمان داد تا آنان را جمع كرد. هنگامى كه همگان جمع شدند، در حالى كه بر بازوى على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام تكيه زده بود ايستاد و حمد و ثناى خدا را به جاى آورد.</big>


<big>سپس فرمود: اى مردم من سرپيچى و دور شدن شما را از خودم خوشايند نمى ‏دانم، چون اين گونه به ذهنم خطور مى ‏كند كه هيچ درختى در نظر شما از درختى كه با من همراه و مهربان است مبغوض ‏تر نيست.<ref>المناقب (ابن‏ مغازلى): ص ۲۵. العمدة (ابن‏ بطريق): ص ۱۰۷. الغدير: ج ۱ ص ۲۲.</ref></big>
<big>سپس فرمود: اى مردم من سرپيچى و دور شدن شما را از خودم خوشايند نمى ‏دانم، چون اين گونه به ذهنم خطور مى ‏كند كه هيچ درختى در نظر شما از درختى كه با من همراه و مهربان است مبغوض ‏تر نيست.<ref>المناقب (ابن‏ مغازلى): ص ۲۵. العمدة (ابن‏ بطريق): ص ۱۰۷. الغدير: ج ۱ ص ۲۲.</ref></big>
خط ۱۴۹: خط ۱۴۳:
<big>وقتى ابوبكر بر منبر نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از [[منبر]] پيامبر پايين بكشند، و البته برخى‏شان هم با اين كار موافق نبودند. نزد حضرت على ‏عليه السلام رفتند و نظر آن حضرت را جويا شدند.</big>
<big>وقتى ابوبكر بر منبر نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از [[منبر]] پيامبر پايين بكشند، و البته برخى‏شان هم با اين كار موافق نبودند. نزد حضرت على ‏عليه السلام رفتند و نظر آن حضرت را جويا شدند.</big>


<big>حضرت فرمود: اين كار شما نوعى جنگ با حكومت است و شما اندک هستيد، و اين جماعت هم فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله را زير پا گذاشتند و خونخواه جاهليت اند. اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى ‏برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏ايد -  به عنوان [[اتمام حجت]] -  بازگو كنيد.</big>
<big>حضرت فرمود: اين كار شما نوعى جنگ با حكومت است و شما اندک هستيد، و اين جماعت هم فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله را زير پا گذاشتند و خونخواه جاهليت اند. اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى ‏برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏ايد -  به عنوان [[اتمام حجت]] -  بازگو كنيد.</big>


<big>آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعيد بن عاص، مقداد، ابىّ بن كعب، عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، [[سلمان فارسی]]، عبداللَّه بن مسعود، بريده اسلمى (از مهاجرين) و خزيمة بن ثابت دوالشهادتين، سهل بن حنيف، ابوايوب انصارى و ابوالهيثم بن تيهان.</big>
<big>آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعيد بن عاص، مقداد، ابىّ بن كعب، عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، [[سلمان فارسی]]، عبداللَّه بن مسعود، بريده اسلمى (از مهاجرين) و خزيمة بن ثابت دوالشهادتين، سهل بن حنيف، ابوايوب انصارى و ابوالهيثم بن تيهان.</big>
خط ۱۶۰: خط ۱۵۴:


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==
<references />
[[رده:حجّة الوداع]]
[[رده:غدیر خم]]
[[رده:سقیفه]]