۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
<big>در اين وقت گروهى شيون زدند و من نشنيدم كه چه فرمود. به پدرم كه به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديكتر بود گفتم: رسول خدا صلى الله عليه و آله چه فرمود؟ او پاسخ داد: همگى آنها از قريش اند و همگى مانند خود اويند.<ref>اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۹. </ref></big> | <big>در اين وقت گروهى شيون زدند و من نشنيدم كه چه فرمود. به پدرم كه به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديكتر بود گفتم: رسول خدا صلى الله عليه و آله چه فرمود؟ او پاسخ داد: همگى آنها از قريش اند و همگى مانند خود اويند.<ref>اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۹. </ref></big> | ||
<big>ح) اما عبارتى كه ابى داوود نقل كرده چنين است: مردم تكبير گفته، هياهو به راه انداختند و حضرت سخنى گفت كه واضح نبود ... .<ref>سنن ابى داوود: ج ۴ ص ۱۰۶. فتح الوالى: ج ۱۳ ص ۱۱. ارشاد السارى: ج ۱۰ ص ۲۷۳. </ref></big><big>عبارت ابى عوانه نيز اين گونه است: در اين موقع مردم هياهو راه انداختند و | <big>ح) اما عبارتى كه ابى داوود نقل كرده چنين است: مردم تكبير گفته، هياهو به راه انداختند و حضرت سخنى گفت كه واضح نبود ... .<ref>سنن ابى داوود: ج ۴ ص ۱۰۶. فتح الوالى: ج ۱۳ ص ۱۱. ارشاد السارى: ج ۱۰ ص ۲۷۳. </ref></big><big>عبارت ابى عوانه نيز اين گونه است: در اين موقع مردم هياهو راه انداختند و پيامبر</big> <big>صلى الله عليه و</big> <big>آله سخنى گفت كه براى من واضح نبود.<ref>سنن ابى عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴.</ref></big> | ||
<big>در هر صورت، حديث دوازده جانشين پس از آن حضرت و آنچه را كه ايشان در اين باب فرمودند سخنى است كه جابر و سايرين - كه آنجا حضور داشته - نشنيده اند، و چنانچه ملاحظه نموديد وى گفته است كه آن سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را نفهميده يا صداى ايشان ضعيف شده و واضح نبوده يا نظير اين عبارات كه در منابع و مآخذ بسيارى آمده است.<ref>برخى از اين منابع عبارت اند از: صحيح بخارى: ج ۴ ص ۱۵۹. صحيح مسلم: ج ۶ ص ۳. مسند احمد: ج ۵ ص۹۰-۱۸۰. مسند ابى عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۳۳۳. اعلام الورى: ص ۳۸۲. العمدة: ص۴۱۶-۴۲۳. اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. الخصال: ج ۲ ص ۴۶۹. الغيبة (نعمانى): ص۱۲۵۱۱۹. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۱، تا آخر فصل. احقاق الحق (بخش ملحقات): ج ۱۳ ص۱-۵۰.</ref></big> | <big>در هر صورت، حديث دوازده جانشين پس از آن حضرت و آنچه را كه ايشان در اين باب فرمودند سخنى است كه جابر و سايرين - كه آنجا حضور داشته - نشنيده اند، و چنانچه ملاحظه نموديد وى گفته است كه آن سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را نفهميده يا صداى ايشان ضعيف شده و واضح نبوده يا نظير اين عبارات كه در منابع و مآخذ بسيارى آمده است.<ref>برخى از اين منابع عبارت اند از: صحيح بخارى: ج ۴ ص ۱۵۹. صحيح مسلم: ج ۶ ص ۳. مسند احمد: ج ۵ ص۹۰-۱۸۰. مسند ابى عوانه: ج ۴ ص ۳۹۴. حلية الاولياء: ج ۴ ص ۳۳۳. اعلام الورى: ص ۳۸۲. العمدة: ص۴۱۶-۴۲۳. اكمال الدين: ج ۱ ص ۲۷۲. الخصال: ج ۲ ص ۴۶۹. الغيبة (نعمانى): ص۱۲۵۱۱۹. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۲۳۱، تا آخر فصل. احقاق الحق (بخش ملحقات): ج ۱۳ ص۱-۵۰.</ref></big> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
<big>يعنى همان موضوعى كه مى ترسيدند ضمن آن امامت آن كس كه او را خوش نداشتند. مى ديدند حضرت مى خواهد خلافت فردى را اعلام كند كه بسيارى از بزرگانشان را در نبردهايى مشهور و در دفاع از دين خدا بر خاک افكنده بود، و اين شخص كسى جز على اميرالمؤمنين عليه السلام نبود.</big> | <big>يعنى همان موضوعى كه مى ترسيدند ضمن آن امامت آن كس كه او را خوش نداشتند. مى ديدند حضرت مى خواهد خلافت فردى را اعلام كند كه بسيارى از بزرگانشان را در نبردهايى مشهور و در دفاع از دين خدا بر خاک افكنده بود، و اين شخص كسى جز على اميرالمؤمنين عليه السلام نبود.</big> | ||
<big>اينجا بود كه اين به ظاهر مسلمانان، به مجرد احساس اين موضوع همهمه نموده و جنجال به راه انداختند و به تعبير راوى:</big> | <big>اينجا بود كه اين به ظاهر مسلمانان، به مجرد احساس اين موضوع همهمه نموده و جنجال به راه انداختند و به تعبير راوى:</big> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۵: | ||
<big>و يا «پى در پى بر مى خاستند و مى نشستند»</big> | <big>و يا «پى در پى بر مى خاستند و مى نشستند»</big> | ||
<big>آرى، برخورد اينان با پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله چنين بود! آن هم كسانى كه همه مذاهب [[اهل سنت]] مدعى عصمت آنان اند و نشان و مدال اجتهاد در دين و شريعت را به آنها عطا نموده اند!</big> | <big>آرى، برخورد اينان با پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله چنين بود! آن هم كسانى كه همه مذاهب [[اهل سنت]] مدعى عصمت آنان اند و نشان و مدال اجتهاد در دين و شريعت را به آنها عطا نموده اند!</big> | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۱: | ||
<big>پيش از اين به سخنى از اميرالمؤمنين عليه السلام اشاره كرديم كه حضرت به صراحت بيان فرموده بود: قضيه محمد صلى الله عليه و آله براى عرب ناخوشايند بود، و آنها به آنچه خداوند از فضلش به او عطا كرده بود حسادت مى ورزيدند و اين امر در طول حيات آن حضرت ادامه داشت. تا آنجا كه به همسرش تهمت زدند و مركبش را رماندند... . و اگر نبود كه قريش نام مبارک آن حضرت را وسيله اى براى دستيابى به قدرت و پلّكان عزت و حكومت خويش يافته بود، حتى يک روز هم بعد از وفات آن بزرگوار خدا را بندگى نمى كردند.</big> | <big>پيش از اين به سخنى از اميرالمؤمنين عليه السلام اشاره كرديم كه حضرت به صراحت بيان فرموده بود: قضيه محمد صلى الله عليه و آله براى عرب ناخوشايند بود، و آنها به آنچه خداوند از فضلش به او عطا كرده بود حسادت مى ورزيدند و اين امر در طول حيات آن حضرت ادامه داشت. تا آنجا كه به همسرش تهمت زدند و مركبش را رماندند... . و اگر نبود كه قريش نام مبارک آن حضرت را وسيله اى براى دستيابى به قدرت و پلّكان عزت و حكومت خويش يافته بود، حتى يک روز هم بعد از وفات آن بزرگوار خدا را بندگى نمى كردند.</big> | ||
<big>به اين ترتيب پس از ماجرايى كه بين آنان و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در منى و عرفات رخ داد و بعد از پافشارى و اصرار آن حضرت بر تعيين امامت براى اهل بيت عليهم السلام و به خصوص براى اميرالمؤمنين عليه السلام، طبيعى است كه بغض و كينه در چهره هاى آنان نمايان گشته و در رفتار و كردار و تمام اقدامات و عموم موضع گيرى هاى ايشان هويدا گردد.</big> | <big>به اين ترتيب پس از ماجرايى كه بين آنان و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در منى و عرفات رخ داد و بعد از پافشارى و اصرار آن حضرت بر تعيين امامت براى اهل بيت عليهم السلام و به خصوص براى اميرالمؤمنين عليه السلام، طبيعى است كه بغض و كينه در چهره هاى آنان نمايان گشته و در رفتار و كردار و تمام اقدامات و عموم موضع گيرى هاى ايشان هويدا گردد.</big> | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۲۸: | ||
<big>رسول خدا صلى الله عليه و آله با چنين حالتى با اينان مواجه بود، حتى در لحظات غدير خم. اين موضوع در روايات هم اشاره شده است:</big> | <big>رسول خدا صلى الله عليه و آله با چنين حالتى با اينان مواجه بود، حتى در لحظات غدير خم. اين موضوع در روايات هم اشاره شده است:</big> | ||
<big>جابر بن عبداللَّه روايت كرده است: رسول خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم فرود آمد، اما مردم از اطرافش دور شدند و حال اينكه على عليه السلام همراهش بود. اين عمل مردم بر | <big>جابر بن عبداللَّه روايت كرده است: رسول خدا صلى الله عليه وآله در غدير خم فرود آمد، اما مردم از اطرافش دور شدند و حال اينكه على عليه السلام همراهش بود. اين عمل مردم بر پيامبر صلى الله عليه و آله سخت آمد. حضرت به على عليه السلام فرمان داد تا آنان را جمع كرد. هنگامى كه همگان جمع شدند، در حالى كه بر بازوى على بن ابى طالب عليه السلام تكيه زده بود ايستاد و حمد و ثناى خدا را به جاى آورد.</big> | ||
<big>سپس فرمود: اى مردم من سرپيچى و دور شدن شما را از خودم خوشايند نمى دانم، چون اين گونه به ذهنم خطور مى كند كه هيچ درختى در نظر شما از درختى كه با من همراه و مهربان است مبغوض تر نيست.<ref>المناقب (ابن مغازلى): ص ۲۵. العمدة (ابن بطريق): ص ۱۰۷. الغدير: ج ۱ ص ۲۲.</ref></big> | <big>سپس فرمود: اى مردم من سرپيچى و دور شدن شما را از خودم خوشايند نمى دانم، چون اين گونه به ذهنم خطور مى كند كه هيچ درختى در نظر شما از درختى كه با من همراه و مهربان است مبغوض تر نيست.<ref>المناقب (ابن مغازلى): ص ۲۵. العمدة (ابن بطريق): ص ۱۰۷. الغدير: ج ۱ ص ۲۲.</ref></big> | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۳: | ||
<big>وقتى ابوبكر بر منبر نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از [[منبر]] پيامبر پايين بكشند، و البته برخىشان هم با اين كار موافق نبودند. نزد حضرت على عليه السلام رفتند و نظر آن حضرت را جويا شدند.</big> | <big>وقتى ابوبكر بر منبر نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از [[منبر]] پيامبر پايين بكشند، و البته برخىشان هم با اين كار موافق نبودند. نزد حضرت على عليه السلام رفتند و نظر آن حضرت را جويا شدند.</big> | ||
<big>حضرت فرمود: اين كار شما نوعى جنگ با حكومت است و شما اندک هستيد، و اين جماعت هم فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله را زير پا گذاشتند و خونخواه جاهليت اند. اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از | <big>حضرت فرمود: اين كار شما نوعى جنگ با حكومت است و شما اندک هستيد، و اين جماعت هم فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله را زير پا گذاشتند و خونخواه جاهليت اند. اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ايد - به عنوان [[اتمام حجت]] - بازگو كنيد.</big> | ||
<big>آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعيد بن عاص، مقداد، ابىّ بن كعب، عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، [[سلمان فارسی]]، عبداللَّه بن مسعود، بريده اسلمى (از مهاجرين) و خزيمة بن ثابت دوالشهادتين، سهل بن حنيف، ابوايوب انصارى و ابوالهيثم بن تيهان.</big> | <big>آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعيد بن عاص، مقداد، ابىّ بن كعب، عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، [[سلمان فارسی]]، عبداللَّه بن مسعود، بريده اسلمى (از مهاجرين) و خزيمة بن ثابت دوالشهادتين، سهل بن حنيف، ابوايوب انصارى و ابوالهيثم بن تيهان.</big> | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۵۴: | ||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == | ||
<references /> | |||
[[رده:حجّة الوداع]] | |||
[[رده:غدیر خم]] | |||
[[رده:سقیفه]] |