پرش به محتوا

طبری و طرق حدیث غدیر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:


== کتاب غدیر و مناقب طبری در اختیار چه کسانی بوده است؟ ==
== کتاب غدیر و مناقب طبری در اختیار چه کسانی بوده است؟ ==
تا آنجا که آگاهیم، این کتاب، در اختیار چندین نفر از مؤلفان، مورخان و محدثان بزرگ اسلامی تا قرن نهم بوده است. <sup>(15)</sup>فهرست اجمالی نام این افراد عبارت است از: قاضی نعمان اسماعیلی (م ۳۶۳) که بیشترین نقل را از این کتاب دارد. نجاشی (۳۷۲۴۵۰) که نام را یاد کرده و طریق خود را به آن یادآور شده است. شیخ طوسی (م ۴۶۰) همین‌طور. حموی (م ۶۲۶)که گزارشی از چگونگی تألیف این اثر به دست داده است. ابن بطریق (م ۶۰۰) که به تعداد طرق نقل حدیث غدیر در این کتاب تصریح کرده است. ابن شهر آشوب (م ۵۸۸) که او نیز نام این کتاب را در شرح حال او آورده و در جای دیگر خبر شمار طرق نقل شده برای حدیث غدیر در این کتاب را ارائه کرده و در المناقب، در چندین مورد از آن نقل کرده است. ابن طاووس (م ۶۶۴) نیز که هم از آن یاد و هم نقل کرده است. شمس الدین ذهبی (۷۴۸) که آن را دیده و چندین حدیث از آن نقل کرده است. ابن کثیر (م ۷۷۴) که کتاب را دیده و چندین روایت نقل کرده است وابن حجر (م ۸۵۲) که او نیز کتاب را دیده است.
تا آنجا که آگاهیم، این کتاب، در اختیار چندین نفر از مؤلفان، مورخان و محدثان بزرگ اسلامی تا قرن نهم بوده است. <ref>۱۵. شگفت آن که فؤاد سزگین (تاریخ التراث العربی، مجلد الاول، ج ۱، التدوین التاریخی، ص ۱۶۸) به هیچ روی متوجه منقولات این کتاب طبری نشده و از آن در فهرست کتابهای طبری یاد نکرده است. وی تنها در پاورقی همان صفحه، به نقل از بروکلمان و با اشاره به سخن نجاشی، از رساله الرد علی الحرقوصیه یاد نموده، بدون آن که به باقی مانده‌های این اثر مهم در کتابهای بعدی اشاره کند.</ref>


در واقع این مطالب به قدری واضح و روشن است که نیازی به اثبات آن نیست. گفتنی است که در سالهای اخیر هیچ‌کس به اندازه استاد علامه مرحوم سید عبد العزیز طباطبایی که عمرش را وقف تحقیق درباره امیر المؤمنین و اهل بیت علیه السلام کرده، به معرفی این اثر نپرداخت. <sup>(16)</sup>.
فهرست اجمالی نام این افراد عبارت است از: قاضی نعمان اسماعیلی (م ۳۶۳) که بیشترین نقل را از این کتاب دارد. نجاشی (۳۷۲۴۵۰) که نام را یاد کرده و طریق خود را به آن یادآور شده است. شیخ طوسی (م ۴۶۰) همین‌طور. حموی (م ۶۲۶)که گزارشی از چگونگی تألیف این اثر به دست داده است. ابن بطریق (م ۶۰۰) که به تعداد طرق نقل حدیث غدیر در این کتاب تصریح کرده است. ابن شهر آشوب (م ۵۸۸) که او نیز نام این کتاب را در شرح حال او آورده و در جای دیگر خبر شمار طرق نقل شده برای حدیث غدیر در این کتاب را ارائه کرده و در المناقب، در چندین مورد از آن نقل کرده است. ابن طاووس (م ۶۶۴) نیز که هم از آن یاد و هم نقل کرده است. شمس الدین ذهبی (۷۴۸) که آن را دیده و چندین حدیث از آن نقل کرده است. ابن کثیر (م ۷۷۴) که کتاب را دیده و چندین روایت نقل کرده است وابن حجر (م ۸۵۲) که او نیز کتاب را دیده است.
 
در واقع این مطالب به قدری واضح و روشن است که نیازی به اثبات آن نیست. گفتنی است که در سالهای اخیر هیچ‌کس به اندازه استاد علامه مرحوم سید عبد العزیز طباطبایی که عمرش را وقف تحقیق درباره امیر المؤمنین و اهل بیت علیه السلام کرده، به معرفی این اثر نپرداخت. <ref>۱۶. الغدیر فی التراث الاسلامی، صص ۳۵۳۷، اهل البیت فی المکتبة العربیة، صص ۶۶۱ .۶۶۴</ref>


== انگیزه طبری در تألیف کتاب الولایة ==
== انگیزه طبری در تألیف کتاب الولایة ==
درباره علت تألیف کتاب الولایه از سوی طبری، در چندین منبع، به آن اشاره شده است. خلاصه ما جرا آن است که عالمی سجستانی نام فرزند سجستانی صاحب سنن مطلبی در انکار حدیث غدیر گفت که سبب تألیف این اثر از سوی طبری شد. در متون کلامی شیعه نیز در وقت بحث از غدیر به اشکال ابوبکر عبدالله ابن ابی داود سلیمان سجستانی اشاره شده و به برخورد طبری نیز با او اشارت رفته است. از جمله سید مرتضی در الذخیرة سخن سجستانی را باطل دانسته و به برخورد طبری با او اشاره می‌کند. <sup>(17)</sup> همو در الشافی با اشاره به این که خبر غدیر را تمامی راویان شیعه و سنی روایت کرده‌اند، به عنوان اشکال، از انکار سجستانی یاد کرده است. شریف مرتضی در پاسخ، جدای از آن که اظهار کرده است که نظر سجستانی، نظر شاذ و نادری است، از تبری بعدی او در مواجه با طبری، از این نظرش هم یاد کرده است. <sup>(18)</sup> در همین منابع، آمده است که سجستانی این نسبت را تکذیب کرده و گفته است که وی نه اصل حدیث، بلکه منکر این شده است که مسجد غدیرخم آن روزگار هم وجود داشته است.
درباره علت تألیف کتاب الولایه از سوی طبری، در چندین منبع، به آن اشاره شده است. خلاصه ما جرا آن است که عالمی سجستانی نام فرزند سجستانی صاحب سنن مطلبی در انکار حدیث غدیر گفت که سبب تألیف این اثر از سوی طبری شد. در متون کلامی شیعه نیز در وقت بحث از غدیر به اشکال ابوبکر عبدالله ابن ابی داود سلیمان سجستانی اشاره شده و به برخورد طبری نیز با او اشارت رفته است. از جمله سید مرتضی در الذخیرة سخن سجستانی را باطل دانسته و به برخورد طبری با او اشاره می‌کند.<ref>۱۷.  الذخیرة، ص ۴۴۲ (تصحیح سید احمد حسینی اشکوری) به رغم آن که در هر دو نسخه کتاب، این قید شده که مقصود ابو بکر فرزند ابن ابی داود سجستانی صاحب سنن است، مصحح تصور کرده که آن خطاست و نام خود سجستانی را در متن آورده است!</ref>  
 
همو در الشافی با اشاره به این که خبر غدیر را تمامی راویان شیعه و سنی روایت کرده‌اند، به عنوان اشکال، از انکار سجستانی یاد کرده است. شریف مرتضی در پاسخ، جدای از آن که اظهار کرده است که نظر سجستانی، نظر شاذ و نادری است، از تبری بعدی او در مواجه با طبری، از این نظرش هم یاد کرده است. <ref>۱۷. الذخیرة، ص ۴۴۲ به رغم آن که در هر دو نسخه کتاب، این قید شده که مقصود ابو بکر فرزند ابن ابی داود سجستانی صاحب سنن است، مصحح تصور کرده که آن خطاست و نام خود سجستانی را در متن آورده است!</ref>
 
در همین منابع، آمده است که سجستانی این نسبت را تکذیب کرده و گفته است که وی نه اصل حدیث، بلکه منکر این شده است که مسجد غدیرخم آن روزگار هم وجود داشته است.


== تألیف کتاب الولایة و اتهام به تشیع ==
== تألیف کتاب الولایة و اتهام به تشیع ==
همان گونه که ذهبی اشاره کرده است، طبری به دلیل تألیف این اثر، متهم به تشیع گردید <sup>(19)</sup> زیرا اهل حدیث، حدیث غدیر را نمی‌پذیرفتند و اگر هم می‌پذیرفتند، اجازه تألیف کتابی در طرق آن را که می‌توانست دستاویز شیعیان شود، به کسی چون طبری که امامی شناخته شده بود، نمی‌دادند. از همین روست که شاهدیم بخاری که تنها و تنها روایات موجود در دوایر اهل حدیث را ارائه می‌کند، از ذکر این حدیث با داشتن آن همه طریق خودداری ورزیده است.
همان گونه که ذهبی اشاره کرده است، طبری به دلیل تألیف این اثر، متهم به تشیع گردید.<ref>۱۹. طرق حدیث من کنت... ص ۶۲: و اظنه بمثل جمع هذا الکتاب نسب الی التشیع.</ref> زیرا اهل حدیث، حدیث غدیر را نمی‌پذیرفتند و اگر هم می‌پذیرفتند، اجازه تألیف کتابی در طرق آن را که می‌توانست دستاویز شیعیان شود، به کسی چون طبری که امامی شناخته شده بود، نمی‌دادند. از همین روست که شاهدیم بخاری که تنها و تنها روایات موجود در دوایر اهل حدیث را ارائه می‌کند، از ذکر این حدیث با داشتن آن همه طریق خودداری ورزیده است.


اگر نگارش کتابی دیگر از سوی طبری را درباره حدیث الطیر که صحت آن بی تردید افضل بودن امام علی علیه السلام را بر همه صحابه ثابت می‌کند، موردتوجه قرار دهیم، زمینه اتهام تشیع به طبری روشن‌تر می‌شود. ابن کثیر درباره این کتاب نوشته است: '(و رأیت فیه مجلدا فی جمع طرقه و الفاظه لابی جعفر محمد بن جریر الطبری المفسر صاحب التاریخ) در ادامه اشاره می‌کند که ابوبکر باقلانی کتابی در تضعیف طرق و دلالت این روایت در رد بر کتاب طبری نوشته است. <sup>(20)</sup>
اگر نگارش کتابی دیگر از سوی طبری را درباره حدیث الطیر که صحت آن بی تردید افضل بودن امام علی علیه السلام را بر همه صحابه ثابت می‌کند، موردتوجه قرار دهیم، زمینه اتهام تشیع به طبری روشن‌تر می‌شود. ابن کثیر درباره این کتاب نوشته است: '(و رأیت فیه مجلدا فی جمع طرقه و الفاظه لابی جعفر محمد بن جریر الطبری المفسر صاحب التاریخ) در ادامه اشاره می‌کند که ابوبکر باقلانی کتابی در تضعیف طرق و دلالت این روایت در رد بر کتاب طبری نوشته است.<ref>۲۰. البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳۹۰.</ref>


به هر روی روشن است که طبری در شرایطی مانند شرایط بغداد، با تسلطی که حنابله داشتند، با داشتن تألیفی در حدیث غدیر و جامع تر از آن، تألیف اثری در فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام می‌بایست به تشیع متهم می‌گردید.
به هر روی روشن است که طبری در شرایطی مانند شرایط بغداد، با تسلطی که حنابله داشتند، با داشتن تألیفی در حدیث غدیر و جامع تر از آن، تألیف اثری در فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام می‌بایست به تشیع متهم می‌گردید.


کسی که طبری را متهم به تشیع می‌کرد، سجستانی فرزند سجستانی صاحب سنن بود که خود متهم به ناصبی گری بود. به همین دلیل، زمانی که به طبری خبر دادند سجستانی فضائل علی علیه السلام را روایت می‌کند، گفت: تکبیرة من حارس. <sup>(21)</sup>
کسی که طبری را متهم به تشیع می‌کرد، سجستانی فرزند سجستانی صاحب سنن بود که خود متهم به ناصبی گری بود. به همین دلیل، زمانی که به طبری خبر دادند سجستانی فضائل علی علیه السلام را روایت می‌کند، گفت: تکبیرة من حارس. <ref>۲۱. تاریخ الاسلام ذهبی ۳۱۰۳۲۰، ص .۵۱۶</ref>


ذهبی پس از نقل این مطلب، از دشمنی موجود میان آنان سخن گفته است. همو نقل‌هایی درباره ناصبی گری او دارد که البته آن را انکار می‌کند. <sup>(22)</sup> ابن ندیم، در شرح حال سجستانی یاد شده اشاره می‌کند که کتاب تفسیری نوشت، و این بعد از آن بود که طبری کتاب تفسیرش را نوشت. <sup>(23)</sup> این هم نشانی از رقابت آنهاست ناصبی گری سجستانی سبب شد تا ابن فرات وزیر او را از بغداد به واسط تبعید کند و تنها وقتی که قدری از فضایل امام علی را روایت کرد علی ابن عیسی او را به بغداد بازگرداند. پس از آن شیخ حنابله شد!
ذهبی پس از نقل این مطلب، از دشمنی موجود میان آنان سخن گفته است. همو نقل‌هایی درباره ناصبی گری او دارد که البته آن را انکار می‌کند.<ref>۲۲ همان، ص۵۱۷.</ref> ابن ندیم، در شرح حال سجستانی یاد شده اشاره می‌کند که کتاب تفسیری نوشت، و این بعد از آن بود که طبری کتاب تفسیرش را نوشت. <sup>(23)</sup> این هم نشانی از رقابت آنهاست ناصبی گری سجستانی سبب شد تا ابن فرات وزیر او را از بغداد به واسط تبعید کند و تنها وقتی که قدری از فضایل امام علی را روایت کرد علی ابن عیسی او را به بغداد بازگرداند. پس از آن شیخ حنابله شد!


== تشیع طبری! <sup>(24)</sup> ==
== تشیع طبری! <sup>(24)</sup> ==