پرش به محتوا

حدیث غدیر امامت امام علی و معصومین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
سرچشمه هستی جهان مست علی بود ***پیمانه عشق ازلی مست علی بود
سرچشمه هستی جهان مست علی بود ***پیمانه عشق ازلی مست علی بود
می‌خواست نبی دست خدا را بفشارد ***دستی که خدا داد به او دست علی بود(۱)
می‌خواست نبی دست خدا را بفشارد ***دستی که خدا داد به او دست علی بود(۱)
در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج (حجة الوداع) در «غدیرخم» قبل از جحفه حادثه‌ای رخ داد که می‌توانست سعادت ابدی بشریت را تضمین کند و برای همیشه، انسانها را از ضلالت و گمراهی نجات بخشد. به این جهت، داستان غدیر یک قصه تاریخی خاص نیست که زمان آن گذشته باشد و همین‌طور یک حادثه شخصی نیز نیست که پیامبر اکرم فقط علی علیه‌السلام را به عنوان وصی خود (آنچنان که شیعیان می‌گویند) یا به عنوان محبوب جامعه اسلامی (آنچنان که اهل سنّت می‌گویند) معرّفی نموده و در نتیجه تاریخ مصرف آن گذشته باشد، بلکه در غدیر خم تاریخ کل بشریت رقم خورد؛ چراکه امامت امامان در طول تاریخ مطرح و تبیین شد؛ حقیقتی که از امیر مؤمنان علیه‌السلام آغاز می‌شود و به مهدی صاحب الزمان علیه‌السلام منتهی می‌گردد. مخالفان نیز این را به خوبی فهمیده‌اند؛ لذا از همان آغاز تلاش کردند (و در حدّی موفق شدند) که داستان غدیر را تأویل و توجیه نمایند؛ چرا که اگر فقط امامت امیر مؤمنان مطرح بود، ممکن بود به نوعی آن را پذیرا شوند، ولی از آنچه ترس داشتند و دارند، ادامه کار، و تداوم امامت و ولایت در طول تاریخ است که سخت مخالفان را خلع سلاح می‌کرده است؛ بنابراین، به سختی در مقابل آن قرار گرفتند و از اوّل زیر بار نرفتند تا جلوی استمرار آن را نیز بگیرند.
 
شبیه آن چیزی که در فدک اتفاق افتاد، که از اوّل زیر بار سخنان فاطمه زهرا علیهاالسلام نرفتند تا ناچار به پذیرش سخنان منطقی بعدی آن بانو نشوند.
== غدیر صرفاً یک جریان تاریخی نیست ==
ابن ابی‌الحدید به این نکته اشاره دارد، آنجا که می‌گوید: از استاد بزرگ و مدرس بغداد (علی بن الفار) پرسیدم:
در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج (حجة الوداع) در «غدیرخم» قبل از جحفه حادثه‌ای رخ داد که می‌توانست سعادت ابدی بشریت را تضمین کند و برای همیشه، انسانها را از ضلالت و گمراهی نجات بخشد. به این جهت، داستان غدیر یک قصه تاریخی خاص نیست که زمان آن گذشته باشد و همین‌طور یک حادثه شخصی نیز نیست که پیامبر اکرم فقط علی علیه‌السلام را به عنوان وصی خود (آنچنان که شیعیان می‌گویند) یا به عنوان محبوب جامعه اسلامی (آنچنان که اهل سنّت می‌گویند) معرّفی نموده و در نتیجه تاریخ مصرف آن گذشته باشد، بلکه در غدیر خم تاریخ کل بشریت رقم خورد؛ چراکه امامت امامان در طول تاریخ مطرح و تبیین شد؛ حقیقتی که از امیر مؤمنان علیه‌السلام آغاز می‌شود و به مهدی صاحب الزمان علیه‌السلام منتهی می‌گردد.
آیا زهرا علیهاالسلام در ادعای خود [در مورد داستان فدک] راستگو بوده؟
 
استادم گفت: بلی!
== تأویل و توجیه جریان غدیر توسط مخالفان ==
گفتم: خلیفه می‌دانست او زنی راستگوست؟
مخالفان نیز این را به خوبی فهمیده‌اند؛ لذا از همان آغاز تلاش کردند (و در حدّی موفق شدند) که داستان غدیر را تأویل و توجیه نمایند؛ چرا که اگر فقط امامت امیرمؤمنان مطرح بود، ممکن بود به نوعی آن را پذیرا شوند، ولی از آنچه ترس داشتند و دارند، ادامه کار، و تداوم امامت و ولایت در طول تاریخ است که سخت مخالفان را خلع سلاح می‌کرده است؛ بنابراین، به سختی در مقابل آن قرار گرفتند و از اوّل زیر بار نرفتند تا جلوی استمرار آن را نیز بگیرند.  
گفت: بلی!
 
گفتم: پس چرا خلیفه حق مسلّم او را در اختیارش نگذاشت؟
شبیه آن چیزی که در فدک اتفاق افتاد، که از اوّل زیر بار سخنان فاطمه زهرا علیهاالسلام نرفتند تا ناچار به پذیرش سخنان منطقی بعدی آن بانو نشوند. ابن ابی‌الحدید به این نکته اشاره دارد، آنجا که می‌گوید: از استاد بزرگ و مدرس بغداد (علی بن الفار) پرسیدم: آیا زهرا علیهاالسلام در ادعای خود [در مورد داستان فدک] راستگو بوده؟ استادم گفت: بلی! گفتم: خلیفه می‌دانست او زنی راستگوست؟گفت: بلی! گفتم: پس چرا خلیفه حق مسلّم او را در اختیارش نگذاشت؟ در این موقع، استاد لبخندی زد و با کمال وقار گفت: اگر آن روز سخن او را می‌پذیرفت، و روی این جهت که او یک زن راستگو [و معصومه] بود، بدون در خواست شاهد، فدک را به وی بازمی‌گردانید، فردا او از این موقعیّت به سود شوهر خود علی استفاده می‌کرد و می‌گفت: خلافت مربوط به شوهرم علی است، و او در این موقع، ناچار بود خلافت را به علی تفویض کند؛ زیرا او را (با این اقدام خود) راستگو دانسته بود، ولی خلیفه برای اینکه باب تقاضا و مناظرات بسته شود، او را از حق مسلّم خود ممنوع [و محروم] ساخت. (۲)
در این موقع، استاد لبخندی زد و با کمال وقار گفت: اگر آن روز سخن او را می‌پذیرفت، و روی این جهت که او یک زن راستگو [و معصومه] بود، بدون در خواست شاهد، فدک را به وی بازمی‌گردانید، فردا او از این موقعیّت به سود شوهر خود علی استفاده می‌کرد و می‌گفت: خلافت مربوط به شوهرم علی است، و او در این موقع، ناچار بود خلافت را به علی تفویض کند؛ زیرا او را (با این اقدام خود) راستگو دانسته بود، ولی خلیفه برای اینکه باب تقاضا و مناظرات بسته شود، او را از حق مسلّم خود ممنوع [و محروم] ساخت. (۲)
 
همین قصه درباره امامت تکرار شد؛ از اوّل زیر بار «الف» امامت نرفتند تا از «با» و «تا» و… نیز شانه خالی کنند.
همین قصه درباره امامت تکرار شد؛ از اوّل زیر بار «الف» امامت نرفتند تا از «با» و «تا» و… نیز شانه خالی کنند.
آنچه پیش رو دارید، اثبات اجمالی این ادعاست که در خطبه غدیر، ماندگارترین سند امامت، اثبات امامت تمامی امامان دوازده‌گانه علیهم‌السلام مطرح است، نه فقط امامت امیر مؤمنان علی علیه‌السلام.
آنچه پیش رو دارید، اثبات اجمالی این ادعاست که در خطبه غدیر، ماندگارترین سند امامت، اثبات امامت تمامی امامان دوازده‌گانه علیهم‌السلام مطرح است، نه فقط امامت امیر مؤمنان علی علیه‌السلام.
دوازده امام در منابع اهل سنت
 
== دوازده امام در منابع اهل سنت ==
در آغاز لازم است این نکته را یادآور شویم که انتخاب امامان دوازده‌گانه با نام و نشان به امر الهی توسط پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اختصاص به منابع شیعه ندارد، بلکه در منابع اهل سنت نیز روایاتی در این زمینه وارد شده است که به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.
در آغاز لازم است این نکته را یادآور شویم که انتخاب امامان دوازده‌گانه با نام و نشان به امر الهی توسط پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اختصاص به منابع شیعه ندارد، بلکه در منابع اهل سنت نیز روایاتی در این زمینه وارد شده است که به نمونه‌هایی اشاره می‌شود.
الف. روایاتی که امامان را دوازده نفر معرّفی می‌کند
 
=== الف. روایاتی که امامان را دوازده نفر معرّفی می‌کند ===
۱. در صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل شده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «لا یَزالُ هذَا الاْمْرُ عَزیزا اِلی اِثْنی عَشَرَ خَلیفَةً… کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ؛ (۳) پیوسته امر امامت خواهد بود با وجود دوازده خلیفه… که همگی آنان از قریش می‌باشند.»
۱. در صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل شده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «لا یَزالُ هذَا الاْمْرُ عَزیزا اِلی اِثْنی عَشَرَ خَلیفَةً… کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ؛ (۳) پیوسته امر امامت خواهد بود با وجود دوازده خلیفه… که همگی آنان از قریش می‌باشند.»
۲. شعبی از مسروق نقل کرده که ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم، در حالی که او برای ما قرآن می‌خواند. مردی به او گفت: آیا از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله پرسیدید که چند نفر بر این امت خلافت خواهند کرد؟ عبدالله در جواب گفت: بلی، ما پرسیدیم «فَقالَ اِثْنا عَشَرَ بِعَدَدِ نُقَباءِ بَنی اِسْرائیلَ؛ (۴) پس فرمود: دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.»
۲. شعبی از مسروق نقل کرده که ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم، در حالی که او برای ما قرآن می‌خواند. مردی به او گفت: آیا از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله پرسیدید که چند نفر بر این امت خلافت خواهند کرد؟ عبدالله در جواب گفت: بلی، ما پرسیدیم «فَقالَ اِثْنا عَشَرَ بِعَدَدِ نُقَباءِ بَنی اِسْرائیلَ؛ (۴) پس فرمود: دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.»
در صحیح بخاری نیز آمده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «یَکُونُ بَعْدی اِثْنا عَشَرَ اَمیرا… کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ؛ (۵) بعد از من [برای امت] دوازده امیر خواهد بود که همگی آنها از قریش هستند.»
در صحیح بخاری نیز آمده که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «یَکُونُ بَعْدی اِثْنا عَشَرَ اَمیرا… کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ؛ (۵) بعد از من [برای امت] دوازده امیر خواهد بود که همگی آنها از قریش هستند.»
ب. روایاتی که به اسم ائمه تصریح دارند
 
=== ب. روایاتی که به اسم ائمه تصریح دارند ===
علاوه بر منابع بی‌شمار شیعه، در مدارک اهل سنت نیز (با همه کنترلهایی که انجام پذیرفته) روایاتی داریم که در آنها به نام مبارک ائمه اطهار علیهم‌السلام تصریح شده است که به دو مورد اشاره می‌شود:
علاوه بر منابع بی‌شمار شیعه، در مدارک اهل سنت نیز (با همه کنترلهایی که انجام پذیرفته) روایاتی داریم که در آنها به نام مبارک ائمه اطهار علیهم‌السلام تصریح شده است که به دو مورد اشاره می‌شود:
۱. جوینی نقل کرده که نعثل یهودی به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض کرد: از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که برای تمامی پیامبران وصی و جانشین بوده است، و نبی ما یوشع بن نون را وصی خود قرار داد.
۱. جوینی نقل کرده که نعثل یهودی به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله عرض کرد: از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که برای تمامی پیامبران وصی و جانشین بوده است، و نبی ما یوشع بن نون را وصی خود قرار داد.
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در جواب فرمود: همانا وصی و خلیفه بعد از من علی بن ابی طالب [علیهماالسلام] است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین [علیهماالسلام] و بعد از آن دو، نه امام دیگر از صلب حسین[علیه‌السلام] هستند. نعثل می‌گوید: ای محمد[صلی‌الله‌علیه‌وآله] نام آن نه نفر را برایم بگو! پیامبر هم نام یکایک آنها را بیان کرد.»(۶)
 
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در جواب فرمود: <blockquote>همانا وصی و خلیفه بعد از من علی بن ابی طالب [علیهماالسلام] است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین [علیهماالسلام] و بعد از آن دو، نه امام دیگر از صلب حسین[علیه‌السلام] هستند.</blockquote>نعثل می‌گوید: ای محمد[صلی‌الله‌علیه‌وآله] نام آن نه نفر را برایم بگو! پیامبر هم نام یکایک آنها را بیان کرد.»(۶)
 
۲. خوارزمی از سلمان نقل می‌کند: به حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله شرفیاب شدیم که حسین علیه‌السلام در آغوش او بود. چشمان او را بوسید و فرمود: «اِنَّکَ سَیِّدٌ اَبُو سادَةٍ، اِنَّکَ اِمامٌ ابْنُ اِمامٍ اِنَّکَ حُجّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ، تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ؛ (۷) به راستی تو سید و پدر سادات هستی، تو خود امام و فرزند امام هستی، تو خود حجت و فرزند حجت [خدایی] و پدر نه حجت از نسل خود هستی که نهمین آنها قائم آنهاست.»
۲. خوارزمی از سلمان نقل می‌کند: به حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله شرفیاب شدیم که حسین علیه‌السلام در آغوش او بود. چشمان او را بوسید و فرمود: «اِنَّکَ سَیِّدٌ اَبُو سادَةٍ، اِنَّکَ اِمامٌ ابْنُ اِمامٍ اِنَّکَ حُجّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ، تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ؛ (۷) به راستی تو سید و پدر سادات هستی، تو خود امام و فرزند امام هستی، تو خود حجت و فرزند حجت [خدایی] و پدر نه حجت از نسل خود هستی که نهمین آنها قائم آنهاست.»
هر چند با تأسف باید گفت که عده‌ای از راویان و مورخان اهل سنت برای سرپوش گذاشتن بر واقعیات از نقل این گونه روایات فرار کرده‌اند، و برخی از آنهایی هم که نقل کرده‌اند، توجیهات غیرقابل قبولی برای آن ارائه نموده‌اند؛ در حالی که احادیث فوق و مشابه آن جز با عقائد شیعه اثناعشری با هیچ عقیده و مذهبی سازگاری ندارد.
هر چند با تأسف باید گفت که عده‌ای از راویان و مورخان اهل سنت برای سرپوش گذاشتن بر واقعیات از نقل این گونه روایات فرار کرده‌اند، و برخی از آنهایی هم که نقل کرده‌اند، توجیهات غیرقابل قبولی برای آن ارائه نموده‌اند؛ در حالی که احادیث فوق و مشابه آن جز با عقائد شیعه اثناعشری با هیچ عقیده و مذهبی سازگاری ندارد.
خط ۴۸: خط ۵۸:
راوی در ذیل خطبه چنین نقل می‌کند: «فَنادَتْهُ الْقَوْمُ: نَعَمْ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا اَمْرَ اللّهِ وَ اَمْرَ رَسُولِهِ بِقُلُوبِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَیْدینا وَ تَداکُوا عَلی رَسُولِ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ عَلی عَلِیٍّ علیه‌السلام وَ صافَقُوا بِاَیْدیهِمْ فَکانَ اَوَّلُ مَنْ صافَقَ رَسُولَ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله الاْوَّلَ وَ الثّانِیَ وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ وَ الْخامِسَ، وَ باقِی الْمُهاجِرینَ وَ الاْنْصارِ وَ باقِی النّاسِ عَنْ اخِرِهِمْ عَلی قَدْرِ مَنازِلِهِمْ… ؛(۱۹) پس مردم [یکصدا] گفتند: بله، فرمان خدا و رسولش را با دل و زبان و دستمان شنیدیم و اطاعت کردیم، و [آن گاه] بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و علی علیه‌السلام [برای بیعت] هجوم بردند و دست دادند، و اوّل کسانی که با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیعت کردند، اولی و دومی و سومی و چهارمی و پنجمی بودند، و باقی مهاجران و انصار و بقیه مردم، بعد از آنها به ترتیب منزلت بیعت کردند.»
راوی در ذیل خطبه چنین نقل می‌کند: «فَنادَتْهُ الْقَوْمُ: نَعَمْ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا اَمْرَ اللّهِ وَ اَمْرَ رَسُولِهِ بِقُلُوبِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَیْدینا وَ تَداکُوا عَلی رَسُولِ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله وَ عَلی عَلِیٍّ علیه‌السلام وَ صافَقُوا بِاَیْدیهِمْ فَکانَ اَوَّلُ مَنْ صافَقَ رَسُولَ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله الاْوَّلَ وَ الثّانِیَ وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ وَ الْخامِسَ، وَ باقِی الْمُهاجِرینَ وَ الاْنْصارِ وَ باقِی النّاسِ عَنْ اخِرِهِمْ عَلی قَدْرِ مَنازِلِهِمْ… ؛(۱۹) پس مردم [یکصدا] گفتند: بله، فرمان خدا و رسولش را با دل و زبان و دستمان شنیدیم و اطاعت کردیم، و [آن گاه] بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و علی علیه‌السلام [برای بیعت] هجوم بردند و دست دادند، و اوّل کسانی که با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیعت کردند، اولی و دومی و سومی و چهارمی و پنجمی بودند، و باقی مهاجران و انصار و بقیه مردم، بعد از آنها به ترتیب منزلت بیعت کردند.»
در پایان، جا دارد به ژرف اندیشی علامه امینی از عمق جان تحسین گفت که آن همه برای حدیث و خطبه غدیر و تبیین منابع و روات و شاعران آن سرمایه‌گذاری کرد؛ چرا که او به خوبی فهمیده بود که جریان غدیر خلاصه تاریخ بشریت و تعیین سرنوشت آدمیت در طول تاریخ است و غدیرخم اثبات امامت و ولایت امامان معصوم علیهم‌السلام برای تمام انسانهاست.
در پایان، جا دارد به ژرف اندیشی علامه امینی از عمق جان تحسین گفت که آن همه برای حدیث و خطبه غدیر و تبیین منابع و روات و شاعران آن سرمایه‌گذاری کرد؛ چرا که او به خوبی فهمیده بود که جریان غدیر خلاصه تاریخ بشریت و تعیین سرنوشت آدمیت در طول تاریخ است و غدیرخم اثبات امامت و ولایت امامان معصوم علیهم‌السلام برای تمام انسانهاست.
___________________________________________________
___________________________________________________
پانویس:
۱. اصول مداحی، ج ۱، ص ۶۷۸.
۱. اصول مداحی، ج ۱، ص ۶۷۸.
۲. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۸۴؛ ر.ک. پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی علیه‌السلام، ص ۳۱۳–۳۱۴.
۲. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۸۴؛ ر.ک. پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی علیه‌السلام، ص ۳۱۳–۳۱۴.
۳. صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳.
 
۳.صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳.
 
۴. مسند احمد حنبل، ج ۶، ص ۳۲۱؛ ر.ک. مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابوبعلی موصلی، ج ۸، ص ۴۴۴.
۴. مسند احمد حنبل، ج ۶، ص ۳۲۱؛ ر.ک. مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابوبعلی موصلی، ج ۸، ص ۴۴۴.
۵. صحیح بخاری، ج ۹، ص ۱۰۱.
۵. صحیح بخاری، ج ۹، ص ۱۰۱.
۶. فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۴.
۶. فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۴.
۷. مقتل الحسین علیه‌السلام، ج ۱، ص ۱۴۶.
۷. مقتل الحسین علیه‌السلام، ج ۱، ص ۱۴۶.
۸. بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۰۷–۲۰۸؛ ر.ک. ج ۱۵، ص ۳۷۵–۳۷۶.
۸. بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۰۷–۲۰۸؛ ر.ک. ج ۱۵، ص ۳۷۵–۳۷۶.
۹. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۹.
۹. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۹.
۱۰. همان، ص ۲۱۱.
۱۰. همان، ص ۲۱۱.
۱۱. زخرف / ۲۸.
۱۱. زخرف / ۲۸.
۱۲. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۵.
۱۲. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۵.
۱۳. همان، ص ۲۱۵.
۱۳. همان، ص ۲۱۵.
۱۴. همان.
۱۴. همان.
۱۵. همان، ج ۳۷، ص ۲۱۹؛ ر.ک. عوالم، ج ۱۵، ص ۳۲۸–۳۷۹؛ الغدیر، ج ۱، ص ۴۰–۹۹.
۱۵. همان، ج ۳۷، ص ۲۱۹؛ ر.ک. عوالم، ج ۱۵، ص ۳۲۸–۳۷۹؛ الغدیر، ج ۱، ص ۴۰–۹۹.
۱۶. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۲.
۱۶. بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۲.
۱۷. همان، ص ۲۱۴.
۱۷. همان، ص ۲۱۴.
۱۸. همان، ص ۲۱۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۳۴۰.
۱۸. همان، ص ۲۱۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۳۴۰.
۱۹. همان دو مأخذ پیشین.
۱۹. همان دو مأخذ پیشین.
فهرست منابع و مآخذ
فهرست منابع و مآخذ
اصول مداحی؛ اعظم السادات ناصری نژاد، قم: نصایح، ۱۳۸۶ش.
 
صول مداحی؛ اعظم السادات ناصری نژاد، قم: نصایح، ۱۳۸۶ش.
  شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید معتزلی، م۶۵۶ق، قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
  شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید معتزلی، م۶۵۶ق، قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
بحارالانوار؛ محمدباقر مجلسی، م۱۱۱۰ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۳ق.
بحارالانوار؛ محمدباقر مجلسی، م۱۱۱۰ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۳ق.