۲۳٬۲۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
چهره درخشان علی علیهالسلام در تاریخ اسلام چنان پرفروغ است که کمتر کسی را میتوان یافت که از نقش علی علیهالسلام در صدر اسلام و قرب او در نزد پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله اطلاعی نداشته باشد. همه مورخین و محدثین اذعان دارند که علی علیهالسلام در اوان نوجوانی در دامان پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرورش یافت و علی علیهالسلام عطیهای بود از خاندان ابوطالب علیهالسلام در عصر فقر و مکنت، برای پیامبر؛ تا این که خداوند زمینه رشد و نمو علی علیهالسلام را در خانه پیامبر بدین طریق فراهم نمود و از سن ده سالگی بهطور مستقیم تحت تربیت کاملترین انسان عصر قرار گرفت. | چهره درخشان علی علیهالسلام در تاریخ اسلام چنان پرفروغ است که کمتر کسی را میتوان یافت که از نقش علی علیهالسلام در صدر اسلام و قرب او در نزد پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله اطلاعی نداشته باشد. همه مورخین و محدثین اذعان دارند که علی علیهالسلام در اوان نوجوانی در دامان پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرورش یافت و علی علیهالسلام عطیهای بود از خاندان ابوطالب علیهالسلام در عصر فقر و مکنت، برای پیامبر؛ تا این که خداوند زمینه رشد و نمو علی علیهالسلام را در خانه پیامبر بدین طریق فراهم نمود و از سن ده سالگی بهطور مستقیم تحت تربیت کاملترین انسان عصر قرار گرفت. | ||
پیامبر صلیاللهعلیهوآله بعد از بعثت، از آغاز رسالت خود تا زمان ارتحالش در هرجا و در هر زمان که شرایط اقتضا مینمود، از فرصت بهره میجست و مقام و منزلت علی علیهالسلام را به اصحاب یادآور میشد و جانشینی او را به عام وخاص گوشزد مینمود که احادیث الدار، منزلت، ثقلین، علم و… نمونههایی از موارد فوق است.<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. پرتوی از غدیر.</ref> | پیامبر صلیاللهعلیهوآله بعد از بعثت، از آغاز رسالت خود تا زمان ارتحالش در هرجا و در هر زمان که شرایط اقتضا مینمود، از فرصت بهره میجست و مقام و منزلت علی علیهالسلام را به اصحاب یادآور میشد و جانشینی او را به عام وخاص گوشزد مینمود که احادیث الدار، منزلت، ثقلین، علم و… نمونههایی از موارد فوق است.<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. پرتوی از غدیر.</ref> | ||
آخرین اقدام پیامبر صلیاللهعلیهوآله در این مورد در غدیر خم میباشد که بیش از سیصدنفر از بزرگان اهل سنت به طرق مختلف حدیث غدیر خم را از یکصد صحابه پیامبر نقل نمودهاند.<ref>ر.ک. الغدیر.</ref> | آخرین اقدام پیامبر صلیاللهعلیهوآله در این مورد در غدیر خم میباشد که بیش از سیصدنفر از بزرگان اهل سنت به طرق مختلف حدیث غدیر خم را از یکصد صحابه پیامبر نقل نمودهاند.<ref>ر. ک. الغدیر.</ref> | ||
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در احادیث فوق ـ از جمله در واقعه غدیرخم ـ علی علیهالسلام را در ولایت خود شریک کرده بود، او پس از دعوت مسلمانان به گردهم آمدن، از آنها پرسیده بود که: {{متن عربی| | پیامبر صلیاللهعلیهوآله در احادیث فوق ـ از جمله در واقعه غدیرخم ـ علی علیهالسلام را در ولایت خود شریک کرده بود، او پس از دعوت مسلمانان به گردهم آمدن، از آنها پرسیده بود که: {{متن عربی|ألست أولى بكم من أنفسكم}}؛ آیا من از شما برشما مسلطتر نیستم؟ وقتی که پاسخ «بلی» را شنید، سپس اعلام داشت که: {{متن عربی|فمن كنت مولاه فعليّ مولاه}}؛ هرکس که من مولای اویم، این علی مولای اوست. | ||
برای «مولا» حدود ده معنای مختلف وجود دارد که یکی از آنها به معنی «اولی به تصرف» است و بقیه چیزهایی هستند در حدود «مُحِبّ»، «ناصر» و «دوست». باتوجه به سؤال پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غدیرخم {{متن عربی| | برای «مولا» حدود ده معنای مختلف وجود دارد که یکی از آنها به معنی «اولی به تصرف» است و بقیه چیزهایی هستند در حدود «مُحِبّ»، «ناصر» و «دوست». باتوجه به سؤال پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غدیرخم {{متن عربی|ألست أولى بكم من أنفسكم}}؛ استفاده ازکلمه «مولا» ناظر برمعنای «اولی به تصرف» است. | ||
متأسفانه در طول تاریخ، دستگاه حکومتی بنی امیه، بنی عباس و غیره سعی کردند کلام پیامبر صلیاللهعلیهوآله را ناظر بر معنای دیگر از جمله محب و دوست نمایند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از واقعه غدیرخم برای تثبیت جانشینی علی علیهالسلام تمهیدی اندیشید، آن این که سپاهی به فرماندهی جوانی نورس ـ اسامة بن زیدـ را مأمور حرکت به سوی شام نمود و اصحاب را تحریص به شرکت در آن سپاه نمود و متخلفین را لعن فرمود تا شاید بتواند موانعی را که برسر راه جانشینی علی علیهالسلام پس از رحلتش وجود داشت، برطرف سازد و اما با تمام اصرار پیامبر صلیاللهعلیهوآله سپاه اسامه تا حضرتش حیات داشت، حرکت نکرد و حتی کوشش پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای مکتوب داشتن آخرین وصیت نامهاش ناکام ماند و بلافاصله بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله صفحه تاریخ به گونهای باور نکردنی ورق خورد که خود امام علیهالسلام چنان مسئله جانشینی رابرای خود محرز میدانست و تصور نمیکرد که کسی در آن طمع داشته باشد و همه اذعان داشتند کسی که لایق جانشینی است، علی علیهالسلام میباشد. | متأسفانه در طول تاریخ، دستگاه حکومتی بنی امیه، بنی عباس و غیره سعی کردند کلام پیامبر صلیاللهعلیهوآله را ناظر بر معنای دیگر از جمله محب و دوست نمایند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از واقعه غدیرخم برای تثبیت جانشینی علی علیهالسلام تمهیدی اندیشید، آن این که سپاهی به فرماندهی جوانی نورس ـ اسامة بن زیدـ را مأمور حرکت به سوی شام نمود و اصحاب را تحریص به شرکت در آن سپاه نمود و متخلفین را لعن فرمود تا شاید بتواند موانعی را که برسر راه جانشینی علی علیهالسلام پس از رحلتش وجود داشت، برطرف سازد و اما با تمام اصرار پیامبر صلیاللهعلیهوآله سپاه اسامه تا حضرتش حیات داشت، حرکت نکرد و حتی کوشش پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای مکتوب داشتن آخرین وصیت نامهاش ناکام ماند و بلافاصله بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله صفحه تاریخ به گونهای باور نکردنی ورق خورد که خود امام علیهالسلام چنان مسئله جانشینی رابرای خود محرز میدانست و تصور نمیکرد که کسی در آن طمع داشته باشد و همه اذعان داشتند کسی که لایق جانشینی است، علی علیهالسلام میباشد. | ||
خط ۲۰: | خط ۱۸: | ||
== الف ـ علل غصب خلافت == | == الف ـ علل غصب خلافت == | ||
=== ۱ ـ احیای فرهنگ قبیلهای === | === ۱ ـ احیای فرهنگ قبیلهای === | ||
پی بردن و شناختن به علل غصب خلافت نیاز به شناخت جامعه اسلامی همزمان با رحلت پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله دارد. همه میدانیم درجه ایمان صحابه از انصار و مهاجرین متفاوت بود و نیز پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای جایگزین کردن فرهنگ اسلامی به جای فرهنگ قبیلهای و جاهلیت نهایت کوشش خود را نمود. اما اختلافات قبیلهای ریشه کن نگردید. | پی بردن و شناختن به علل غصب خلافت نیاز به شناخت جامعه اسلامی همزمان با رحلت پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله دارد. همه میدانیم درجه ایمان صحابه از انصار و مهاجرین متفاوت بود و نیز پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای جایگزین کردن فرهنگ اسلامی به جای فرهنگ قبیلهای و جاهلیت نهایت کوشش خود را نمود. اما اختلافات قبیلهای ریشه کن نگردید. | ||
حتی در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله چندین بار بین انصار و مهاجرین و حتی دو قبایل انصار اختلافاتی بروز کرد که اگر درایت و مدیریت پیامبر صلیاللهعلیهوآله نبود، آتش جاهلیت دوباره شعلهورتر میشد. | حتی در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله چندین بار بین انصار و مهاجرین و حتی دو قبایل انصار اختلافاتی بروز کرد که اگر درایت و مدیریت پیامبر صلیاللهعلیهوآله نبود، آتش جاهلیت دوباره شعلهورتر میشد. | ||
بسیاری از سران قریش و قبایل اطراف در اواخر عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به اسلام ایمان آوردند که اسلام آنها بیشتر از روی اکراه بود و آنها روح اسلام را درک ننموده و خداوند در سوره حجرات، آیه ۱۴ به این امر اشاره دارد که به اعراب بگو: ایمانتان به قلب وارد نشده، به حقیقت هنوز ایمان نیاوردهاید لیکن بگوئید ما اسلام آوردیم: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا | بسیاری از سران قریش و قبایل اطراف در اواخر عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به اسلام ایمان آوردند که اسلام آنها بیشتر از روی اکراه بود و آنها روح اسلام را درک ننموده و خداوند در سوره حجرات، آیه ۱۴ به این امر اشاره دارد که به اعراب بگو: ایمانتان به قلب وارد نشده، به حقیقت هنوز ایمان نیاوردهاید لیکن بگوئید ما اسلام آوردیم: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ}} | ||
زندگی قبیلهای و ویژگیهای جامعه قبیلگی موجب شد که مردم بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله بهطور جانانه از حق علی علیه السلام دفاع نکنند. آنها طبق زندگی قبیلهای وقتی رئیس قبیله بیعت کرد، تمام افراد قبیله باید بیعت نمایند. در اواخر عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بیشتر سران قبیله به اسلام ایمان آوردند و بعد تمام افراد قبیله پشت سر رئیس قبیله بودند. | زندگی قبیلهای و ویژگیهای جامعه قبیلگی موجب شد که مردم بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله بهطور جانانه از حق علی علیه السلام دفاع نکنند. آنها طبق زندگی قبیلهای وقتی رئیس قبیله بیعت کرد، تمام افراد قبیله باید بیعت نمایند. در اواخر عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بیشتر سران قبیله به اسلام ایمان آوردند و بعد تمام افراد قبیله پشت سر رئیس قبیله بودند. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۴: | ||
=== ۴ ـ دستهبندیهای سیاسی === | === ۴ ـ دستهبندیهای سیاسی === | ||
در اواخر عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله گروهی مقاصد نهائی خود را با طرح نقشهای ماهرانه برملا کرده و اجرا نمودند. چنانکه از قرائن و اقدامات ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح درجه ایمان صحابه از انصار و مهاجرین متفاوت بود و نیز پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای جایگزین کردن فرهنگ اسلامی به جای فرهنگ قبیلهای و جاهلیت، نهایت کوشش خود را نمود. اما به علت نامساعد بودن شرایط، اختلافات قبیلهای ریشه کن نگردید. | در اواخر عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله گروهی مقاصد نهائی خود را با طرح نقشهای ماهرانه برملا کرده و اجرا نمودند. چنانکه از قرائن و اقدامات ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح درجه ایمان صحابه از انصار و مهاجرین متفاوت بود و نیز پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای جایگزین کردن فرهنگ اسلامی به جای فرهنگ قبیلهای و جاهلیت، نهایت کوشش خود را نمود. اما به علت نامساعد بودن شرایط، اختلافات قبیلهای ریشه کن نگردید. | ||
برمیآید، آن سه نقشهای برای غصب خلافت داشتند و با تشکیل حزب ثلاثه در نهایت مردم را تحریص به غصب خلافت نمودند. چنانکه از عملکرد آنها مشخص میباشد هرسه برای انتخاب خلیفه باهم متحد بوده و در روز سقیفه تعارفهایی باهم داشته و هرسه باهم به سوی سقیفه رفتند، در حالی که بزرگان مشغول تجهیز و تکفین بدن پیامبر بودند و بعد از رفتن به سقیفه، عمر و ابوعبیده اصرار عجیبی در بیعت گرفتن مردم برای ابوبکر داشتند و ابوبکر نیز بعد از وفات خود عمر را جانشین خود کرد که نشان دهنده نوعی هماهنگی قبلی بین آنها بود و هرسه از رفتن با سپاه اسامه تخلف نمودند و در مدینه ماندند با این که پیامبر صلیاللهعلیهوآله متخلفین را لعن کرده بود. <ref> | برمیآید، آن سه نقشهای برای غصب خلافت داشتند و با تشکیل حزب ثلاثه در نهایت مردم را تحریص به غصب خلافت نمودند. چنانکه از عملکرد آنها مشخص میباشد هرسه برای انتخاب خلیفه باهم متحد بوده و در روز سقیفه تعارفهایی باهم داشته و هرسه باهم به سوی سقیفه رفتند، در حالی که بزرگان مشغول تجهیز و تکفین بدن پیامبر بودند و بعد از رفتن به سقیفه، عمر و ابوعبیده اصرار عجیبی در بیعت گرفتن مردم برای ابوبکر داشتند و ابوبکر نیز بعد از وفات خود عمر را جانشین خود کرد که نشان دهنده نوعی هماهنگی قبلی بین آنها بود و هرسه از رفتن با سپاه اسامه تخلف نمودند و در مدینه ماندند با این که پیامبر صلیاللهعلیهوآله متخلفین را لعن کرده بود.<ref>وقتی محمدبن ابی بکر در مورد عصیان و غصب خلافت به معاویه نامه نوشت، معاویه در جوابش نوشت: ما همان وقت که پدرت زنده بود فضلِ پسر ابیطالب را میشناختیم و حق او را لازم میدانستیم که نیکو رعایت کنیم، ولی هنگامی که پیغمبراکرم(ص) درگذشت، پدر تو و فاروقش، نخستین کسی بودند که حق علی را گرفتند و در امر او مخالفت کردند و در این کار باهم اتفاق و اتحاد داشتند و اگر نبود آنچه پدرت پیش از این انجام داد، ما با علی بن ابیطالب مخالفت نمیکردیم و امر را به او تسلیم مینمودیم، لکن دیدیم پدرت این کار را نسبت به او انجام داد، ماهم به روش او رفتیم. (مروج الذهب، ج 3، ص 22، به نقل از جهشها، ص 101 - 102.)</ref> | ||
=== ۵ ـ دشمنی قریش با علی علیهالسلام === | === ۵ ـ دشمنی قریش با علی علیهالسلام === | ||
خط ۶۱: | خط ۵۸: | ||
در نظام قبیلهای رسم براین بود که ریاست از آن ریش سفید و بزرگ قبیله است. متأسفانه به علت کوته بینی برخی از اصحاب، فرهنگ و اندیشههای جاهلیت کاملاً از بین نرفته بود و بسیاری از صحابه در اواخر عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به اسلام ایمان آورده بودند و چنانکه ذکر نمودیم، روح اسلام را درک ننموده بودند و علی علیهالسلام گرفتار و مواجه با روح قبیلهای ـ که چند ساعت پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دوباره از تاریک خانه جاهلیت سربرآورد. ـ شد. | در نظام قبیلهای رسم براین بود که ریاست از آن ریش سفید و بزرگ قبیله است. متأسفانه به علت کوته بینی برخی از اصحاب، فرهنگ و اندیشههای جاهلیت کاملاً از بین نرفته بود و بسیاری از صحابه در اواخر عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به اسلام ایمان آورده بودند و چنانکه ذکر نمودیم، روح اسلام را درک ننموده بودند و علی علیهالسلام گرفتار و مواجه با روح قبیلهای ـ که چند ساعت پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دوباره از تاریک خانه جاهلیت سربرآورد. ـ شد. | ||
ابن ابیالحدید از ابنعباس نقل کرد که عمرگفت: من بهطور مسلم علی را مظلوم میدانم و مهاجرین از علی اعراض ننمودند مگر به جهت این که سنش را کم دیدند. <ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج ۳، ص ۱۸۱.</ref> | ابن ابیالحدید از ابنعباس نقل کرد که عمرگفت: من بهطور مسلم علی را مظلوم میدانم و مهاجرین از علی اعراض ننمودند مگر به جهت این که سنش را کم دیدند.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج ۳، ص ۱۸۱.</ref> | ||
ابوعبیده به علی علیهالسلام گفت: یابن عم! ما قرابت تو را و سبقت تو را و علم تو را و نصرت تو را انکار نمیکنیم، لکن خود میدانی که تو جوانی و ابوبکر پیراست، وی سنگینی این امر را بهتر از تو میتواند حمل کند.<ref>همان، ص149.</ref> | ابوعبیده به علی علیهالسلام گفت: یابن عم! ما قرابت تو را و سبقت تو را و علم تو را و نصرت تو را انکار نمیکنیم، لکن خود میدانی که تو جوانی و ابوبکر پیراست، وی سنگینی این امر را بهتر از تو میتواند حمل کند.<ref>همان، ص149.</ref> نقل است، وقتی که ابوبکر به خلافت رسید، به پدرش ابوقحافه ـ که در طائف بود. ـ نامه نوشت که: مردم مرا به جهت کبر سن به خلافت برگزیدند و تو نیز به موافقت قوم بیا و با من بیعت کن که من امروز خلیفه رسول خدایم. او در جواب ابوبکر نوشت: میگویی که مردمان مرا به خلافت برداشتند به جهت سن من و من خلیفه رسول خدایم؛ پس تو خلیفه مردم میباشی نه خلیفه رسول و خدا و اگر تو را به جهت سن خلیفه کردهاند، من از تو سزاوارترم و بایستی مرا خلیفه کنند، تو خود میدانی این امر از غیر تو است. اگر حق را به اهلش که خانواده پیغمبرند، واگذاری، تو را بهتر باشد.<ref>بزم ایران، ص 53 و 52.</ref> | ||
عمر نیز به ابنعباس اعتراف نموده که: همانا علی درمیان شما بود و او از من و ابوبکر به این امر اولی بود.<ref> | عمر نیز به ابنعباس اعتراف نموده که: همانا علی درمیان شما بود و او از من و ابوبکر به این امر اولی بود.<ref>الغدیر، ج 7، ص 8، به نقل از: سرود جهشها، ص 102.</ref> | ||
=== ۱۱ ـ شوخطبعی علی علیهالسلام === | === ۱۱ ـ شوخطبعی علی علیهالسلام === | ||
از ایرادهایی که برامام میگرفتند، یکی این بود که میگفتند: تو چهرهات خنده روست و مزاح میکنی. مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند. و عمر شوخطبعی را یکی از ایرادهای امام میدانست. <ref>شرح نهج البلاغه | از ایرادهایی که برامام میگرفتند، یکی این بود که میگفتند: تو چهرهات خنده روست و مزاح میکنی. مردی باید خلیفه شود که عبوس باشد و مردم از او بترسند. و عمر شوخطبعی را یکی از ایرادهای امام میدانست.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، ص 147.</ref> | ||
با غصب خلافت، رابطه الهی بین مردم و حکومت قطع گردید و با غصب خلافت حق مردم نیز غصب شد. چون داشتن حاکم صالح، عادل و متصل به منبع غیب، حق مردم است ولی این حق در سقیفه غصب گردید و چنان ضربهای بر پیکره اسلام پدید آمد که تا روز قیامت نمیتوان آن را جبران نمود. خود عمر پس از مدتی درباره انتخاب ابیبکر گفت: {{متن عربی|كانت بيعة ابي بكر فلتة وقي اللّه شرّها}}؛ بیعت ابوبکر برای زمامداری کار عجولانه و ناگهانی بود که خداوند شر آن را کم کند و ببرد.<ref> | با غصب خلافت، رابطه الهی بین مردم و حکومت قطع گردید و با غصب خلافت حق مردم نیز غصب شد. چون داشتن حاکم صالح، عادل و متصل به منبع غیب، حق مردم است ولی این حق در سقیفه غصب گردید و چنان ضربهای بر پیکره اسلام پدید آمد که تا روز قیامت نمیتوان آن را جبران نمود. خود عمر پس از مدتی درباره انتخاب ابیبکر گفت: {{متن عربی|كانت بيعة ابي بكر فلتة وقي اللّه شرّها}}؛ بیعت ابوبکر برای زمامداری کار عجولانه و ناگهانی بود که خداوند شر آن را کم کند و ببرد.<ref>تاریخ طبری، ج 3، ص 205.</ref> | ||
مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام و شهادت او، رفتن ابوذرها به تبعید، برگشتن رانده شدهه ای پیامبر به مدینه، تسلط بنی امیه بر امور مسلمین، قتل و غارت برجان و مال مردم، رشد فرهنگ جاهلیت و دوری مردم از سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله، سوختن مکه و مدینه در آتش خصم، وقایع عاشورا و شهادت فرزندان پیامبر در دشت کربلا و تسلط بنیعباس برسرنوشت مردم، همه و همه از نتایج و عواقب غصب خلافت میباشد. | مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام و شهادت او، رفتن ابوذرها به تبعید، برگشتن رانده شدهه ای پیامبر به مدینه، تسلط بنی امیه بر امور مسلمین، قتل و غارت برجان و مال مردم، رشد فرهنگ جاهلیت و دوری مردم از سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله، سوختن مکه و مدینه در آتش خصم، وقایع عاشورا و شهادت فرزندان پیامبر در دشت کربلا و تسلط بنیعباس برسرنوشت مردم، همه و همه از نتایج و عواقب غصب خلافت میباشد. | ||
== ب ـ علل سکوت علی علیهالسلام == | == ب ـ علل سکوت علی علیهالسلام == | ||
خط ۹۳: | خط ۹۰: | ||
=== ۵ ـ کمی یاران و حامیان === | === ۵ ـ کمی یاران و حامیان === | ||
امام علیهالسلام در خطبه شقشقیه، یکی از علل سکوت خود را کمی یاران و حامیان خویش میداند که یا باید با دست تهی حق خود را بگیرد یا با وضع تاریک روزگار بسازد. سپس میفرماید: در حالی که در چشمم خار بود و گلویم را عقده گرفته و میراثم به تاراج رفته بود، صبر را پیشه ساختم.<ref>نهج البلاغه، | امام علیهالسلام در خطبه شقشقیه، یکی از علل سکوت خود را کمی یاران و حامیان خویش میداند که یا باید با دست تهی حق خود را بگیرد یا با وضع تاریک روزگار بسازد. سپس میفرماید: در حالی که در چشمم خار بود و گلویم را عقده گرفته و میراثم به تاراج رفته بود، صبر را پیشه ساختم.<ref>نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 62، ص 1048.</ref> | ||
=== ۶ ـ حفظ کیان اسلام === | === ۶ ـ حفظ کیان اسلام === | ||
خط ۱۰۲: | خط ۹۹: | ||
=== ۸ ـ حرکت خشونتآمیز === | === ۸ ـ حرکت خشونتآمیز === | ||
برخی از صحابه از جمله عمر چنان دست به خشونت زدند که کمتر کسی یارای مخالفت با آن را داشت؛ مثلاً عمر تازیانه به دست میگرفت و میگفت: هرکه بگوید پیامبر از دنیا رفته، او را شلاق میزنم. یا عدهای از رجالهها در کوچهها راه میافتادند و مردم را به بیعت با ابوبکر فرا میخواندند. مردم هم تابع احساسات جمع بودند، از روی ترس و بیاطلاعی با خلیفه بیعت کردند. امام در مورد خشونت عمر میگوید: آنگاه خلافت در حوزه خشن قرار گرفت، با مردی شد که شخص درشت بود و حضورش محنتزا، بسیار اشتباه میکرد و عذر آن را میخواست. <ref>همان، خطبه شقشقیه، ص ۴۶ و ۴۷.</ref> | برخی از صحابه از جمله عمر چنان دست به خشونت زدند که کمتر کسی یارای مخالفت با آن را داشت؛ مثلاً عمر تازیانه به دست میگرفت و میگفت: هرکه بگوید پیامبر از دنیا رفته، او را شلاق میزنم. یا عدهای از رجالهها در کوچهها راه میافتادند و مردم را به بیعت با ابوبکر فرا میخواندند. مردم هم تابع احساسات جمع بودند، از روی ترس و بیاطلاعی با خلیفه بیعت کردند. امام در مورد خشونت عمر میگوید: آنگاه خلافت در حوزه خشن قرار گرفت، با مردی شد که شخص درشت بود و حضورش محنتزا، بسیار اشتباه میکرد و عذر آن را میخواست.<ref>همان، خطبه شقشقیه، ص ۴۶ و ۴۷.</ref> | ||
=== ۹ ـ سرعت بیعت === | === ۹ ـ سرعت بیعت === | ||
سرعت بیعت و شدت عمل اصحاب سقیفه به حدی بود که هرگونه عکس العمل را از امام گرفت. امام که در حال تغسیل و تکفین بدن پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود، واگذاشتن جنازه پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بدون غسل و کفن بیاحترامی و خیانت بزرگی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میدانست. اصحاب سقیفه از این دل مشغولی علی علیهالسلام بهره جسته و به حدی درگرفتن بیعت سرعت عمل به خرج دادند که آب غسل پیامبر صلیاللهعلیهوآله خشک نشده بود. | سرعت بیعت و شدت عمل اصحاب سقیفه به حدی بود که هرگونه عکس العمل را از امام گرفت. امام که در حال تغسیل و تکفین بدن پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود، واگذاشتن جنازه پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بدون غسل و کفن بیاحترامی و خیانت بزرگی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میدانست. اصحاب سقیفه از این دل مشغولی علی علیهالسلام بهره جسته و به حدی درگرفتن بیعت سرعت عمل به خرج دادند که آب غسل پیامبر صلیاللهعلیهوآله خشک نشده بود. | ||
علی علیهالسلام به خلافت خود آن قدر مطمئن بود که وقتی عباس عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآله ـ هنگامی که علی علیهالسلام مشغول تجهیز پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود. ـ براو وارد شد و گفت: دست بده تا با تو بیعت کنم، اگر چنین کنی، احدی در خلافت با تو رقابت نخواهد کرد. علی علیهالسلام به عباس پاسخ داد: ای عمو! مگر کسی هست در این امر طمع داشته باشد؟ | علی علیهالسلام به خلافت خود آن قدر مطمئن بود که وقتی عباس عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآله ـ هنگامی که علی علیهالسلام مشغول تجهیز پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود. ـ براو وارد شد و گفت: دست بده تا با تو بیعت کنم، اگر چنین کنی، احدی در خلافت با تو رقابت نخواهد کرد. علی علیهالسلام به عباس پاسخ داد: ای عمو! مگر کسی هست در این امر طمع داشته باشد؟ | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۲: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
بزم | {{منابع}} | ||
بزم ایران؛ سیدمحمدرضا طباطبائی یزدی، قم: نشر حبیب، اول، ۱۳۹۲ش. | |||
پرتوی | پرتوی ازغدیر؛ مهدی حائری تهرانی، تهران: بنیادفرهنگی امام مهدی(ع)، ۱۳۷۸ش. | ||
تاریخ الأمم و الملوک؛ أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، م ۳۱۰ق، تحقیق: محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت: دار التراث، دوم، ۱۳۸۷ق- ۱۹۶۷م. | |||
تاریخ یعقوبی؛ احمدبن ابی یعقوب، م۲۹۲ق، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران: علمی و فرهنگی، پنجم، ۱۳۶۶. | |||
دائرةالمعارف؛ محمد فرید وجدی، ۱۹۵۴م، بیروت: دارالمعرفة، سوم، ۱۹۷۱م. | |||
زندگانی حضرت علی(ع)؛ محمد علی خلیلی، تهران: اقبال، هفتم، ۱۳۷۸ ش. | |||
سرود جهش ها؛ محمدرضا حکیمی، | سرود جهش ها؛ محمدرضا حکیمی، م۱۴۰۰ش، قم: دلیل ما چهاردهم، ۱۳۸۹ش. | ||
نهج البلاغه؛ سید رضی، | نهج البلاغه؛ سید رضی، م۴۰۶ق، ترجمه و شرح: علی نقی فیض الاسلام، تهران: سازمان چاپ و انتشارات فقیه، ۱۳۶۸ش. | ||
شرح نهج البلاغه؛ ابن | شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید معتزلی، م۶۵۶ق، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران: نشرنی، دوم، ۱۳۷۵. | ||
علی ابرمردتاریخ؛ ابوالقاسم پاینده، م۱۳۶۳ش، تهران: اساطیر، ۱۳۷۷ش. | |||
الغدیر؛ عبدالحسین | الغدیر؛ عبدالحسین امینی، م ۱۳۹۰ق، بیروت: دارالکتاب العربی، سوم، ۱۳۸۷ ق. | ||
{{پایان منابع}} | |||
[[رده:تاریخ غدیر]] | |||
[[رده:میراث مکتوب غدیر]] | [[رده:میراث مکتوب غدیر]] | ||